|
||
دربارۀ ما | تماس | آرشيو صفحه اول | جستجو | فيلترشکن | کوتاه و گويا | عکس و مکث | عکس انتخابی | ويدئوها | کتابخانه | فهرست کليهء مقالات درباره سکولاريسم | سال سوم ـ شماره 795/6 ـ چهار شنبه و پنجشنبه 21 و 22 بهمن 1388 ــ 10 و 11 فوريه 2010 | English Section |
||
نحوهء نگرش به انقلاب بهمن 57، علل پیدایی، جوهره و ویژگی های آن، سرانجام خود را در نوع نامیدن آن انقلاب به نمایش می گذارد. "انقلاب ضد امپریالیستی، ضد سلطنتی، و دموکراتیک مردم ایران"، "انقلاب شکوهمند بهمن 57"، "انقلاب اسلامی" و یا به طور خنثا فقط با ذکر تاریخ وقوع آن "انقلاب بهمن" از جمله نام هایی است که بر آن رویداد نهاده شده است. در بررسی انقلاب دو جنبه که ظاهرا دو سوی یک شکاف و دره را تشکیل می دهد قابل توجه است .از سویی آن شور و وفاق تقریبا همگانی در نفی نظام پیشین به آن کیفیت که کماکان مورد تائید بسیاری از کنشگران سیاسی است و، جنبه دیگر، نظام و حاکمیت برآمده از دل آن انقلاب، که از سوی کمتر انسان ایران دوست و امروزینی می تواند مورد تائید قرار گیرد. به نظر من اما، اگر پدیده انقلاب بهمن به عنوان یک کلیت و به عنوان یک روند یگانه مورد بررسی قرار نگیرد، تلاش برای پل زدن بین آن دو جنبه و دو سوی دره، بر منطق قابل اتکایی استوار نبوده و پاسخگو نخواهد بود. >>>
به عنوان دین رسمی کشور حذف کنیم مساله ی مهم برای اکثر روشنفکران سکولار، هویت ایرانی و شاید بتوان گفت که ماهیت کثرت گرایانهی جنبش مدنی ایران است. ما باید به این مساله واقف باشیم که هرچند ما اقلیت های دیگر دینی مانند ارامنه، یهودیها، زرتشتیان و… در ایران داریم، ولی ملت ایران ملتی مسلمان است. ما نمی توانیم اسلام را به عنوان دین رسمی کشور حذف کنیم. اسلام چهارده قرن در ایران رواج داشته و ما نمی توانیم آن را از آینده ی ایران حذف کنیم. هرچند روشنفکران سکولار طرفدار جدایی دین از سیاست هستند، ولی اسلام را به عنوان بخش فرهنگی جامعه ی ایران نمی توانند حذف کنند. همانطور که دیندارها را نمی توانند حذف کنند. چنین برخوردی به نظر من، یک برخورد سکتاریستی و حذف شدنی ای خواهد بود که موجب ایجاد خشونت های آتی خواهد شد. >>>
مسأله اين نيست که افراد در گروه های متفاوت گرد آمده و مطالبات حداقلی يا حداکثری جنبش، مطابق قرائت خود، را بيان کرده اند، مسأله اين است که هر يک از اين جمع ها خود يک جبهه اند. به تعبير دقيق تر، تفاوت های نظری و عملی افراد گرد آمده آن قدر زياد است که سازمان يابی ناممکن می شود و بدين ترتيب، به سرعت تمام هر کس به دنبال کار خود می رود و تنها موجودی که باقی می ماند، خاطره ی امضا کردن يک بيانيه ی جمعی است. اگر پلوراليسم ارزشی (توافق ناپذيدی، تلفيق ناپذيری و قياس ناپذيری ارزش ها، تنوع فروناکاستنی خيرهای رقيب) بر ذهن و ضمير ما می نشست، اگر می پذيرفتيم که هر ايده ای يک صورت از صورت های توافق ناپذير شکوفايی بشری است، اگر سازمان يابی اين "ما" ها به وقوع می پيوست، اگر هر يک از اين "ما" ها از "ما" شدن ديگری استقبال می کرد و شادمان می شد، اگر مدارا و مصالحه ميان "ما" و "ديگری" صورت می گرفت، راه گذار به دموکراسی هموار می گشت. >>>
>>>
ديروز [يکشنبه هفتم فوريه]، مراسم یادبود احمد بورقانی در دانشگاه تورنتو بود. یکی از مهمانان مراسم، محسن کدیور بود که از طریق ارتباط ویدیویی، چند دقیقهای حرف زد. باید دوستان لطف کنند و پادکست مراسم را منتشر کنند تا بتوان به جزئیات پرداخت. اما من کلیت ماجرا را از نگاه خودم میگویم.
|
چرا حکومت اسلامی هنوز پا بر جاست ؟ "انقلاب 57" یکی از رخدادهای مهم قرن بیستم، و یکی از تضادمند ترین و ناهمگون ترین انقلاب ها بود. به همین دلیل شاید سیاهه ای از نظرها و دیدگاه های متضاد و ناهمگون در باره علل پیدایی و آغازاش ارائه شده است... بهر گونه، علل انقلاب هر چه بوده باشد، از دل آن همه دلایل رنگارنگ سرانجام موجود عقب مانده ای به نام حکومت اسلامی زاده شد، و انقلاب را به مسلخ تبعیض و خشونت و جنایت کشاند. اکنون سی و یکسال است حاکمیت "گله های بزرگ ننگین" بخشی از مردم نا آگاه را نیز به دنبال ارابه خدایان ستمگری و توحش در کژراهه ی حکومت اسلامی می تازاند تا همچون حکومتگران بذرافشانان تبعیض و خشونت نه در سرتاسر میهن در بندمان، که در جهان باشد... چرا حکومت تبعیض و خشونت و جنایت هنوز پا بر جاست؟ >>>
آیا شعار «انتخابات آزاد» چتر حفاظ ولایت فقیه است؟ یکی از پرسش هایی که الان مطرح شده آن است که آیا «می شود سکولاریسم را فدای دموکراسی کرد؟» شاید به نظر خیلی ها اين پرسش بی ربطی باشد ولی، علیرغم ارتباط جدایی ناپذیر این دو فاکتور با همدیگر، «قربانی کردن سکولاریسم به قیمت دست یابی به دموکراسی ناقص العضو» دقيقاً همان سیاستی است که توسّط بعضی ها توصیه و تعقیب می شود. ایجاد یک چتر حفاظی اطراف "نظام ولایت فقیه" و از زیر ضربه سیاسی مردمی خارج کردن آن با عمده کردن شعار سیاسی رقیق تری مثل "آزادی انتخابات" می تواند در این راستا ارزیابی شود. >>>
فمینیسم با واژه ها حرکت می کند چه کسی واقعا باور می کند که اهمیت حقوق برابر زنان کمتر از اهمیت آزادی مطبوعات است؟ مگر نه اینکه آزادی مطبوعات یکی از ابزار بیان نارضایتی و تلاش و مبارزه برای رسیدن به حقوق برابر ماست؟ همینطور در باره ی آزادی اجتماعات و احزاب و انتخابات و دیگر خواسته های اجتماعی می بینیم که همه و همه ابزاری در دست شهروندان برای تضمین حقوق شهروندی آنهاست، و زنان – با مطبوعات و بی مطبوعات - از بسیاری از این حقوق شهروندی محروم هستند. ضرورت طرح خواسته های زنان در سطح حرکت دمکراتیک ملی وجود دارد و یک نیاز انکارناپذیر در جامعه ی ماست. >>>
از گزارش های آمده در روزنامه ها و نیز سخنرانی های کنگره و نشست های پیش کنگره آشکار است که در درازای دوماهی که چنین گروه گسترده ای از زنان درکنارهم بوده اند، پرخاش بسیاری از زنان به حجاب از شمار مهمترین گفتگوها بوده است. فخرالزمان مشتاق در برخورد به همین گفتگوهاست که در سخنرانی خود اشاره کرده که «برداشتن حجاب وقتی مفید خواهد بود که جامعه تربیت شده باشد... واضح تر می گویم تا اشخاص بد اخلاق از جامعه خارج نشوند (؟!) و بین آن ها و اشخاص اصیل و نجیب تمیز داده نشود، برداشتن حجاب غلط محض است.» گفتنی است که آقای اورنگ نماینده دولت، از این سخنرانی خانم مشتاق که برگرفتن حجاب را با ترس و لرز و پیش شرط هایی ممکن ساخته، چنان بیمناک شده که خارج از نوبت به میان دویده و افزوده که «من همهء مقاله ایشان را تصدیق می کنم جز یک کلمه را؛ آن کلمه را هم به آن کیفیت که خودشان گفتند ممکن است قبول کنم و همراه شوم ولی با اصل آن مخالفم. ایشان فرمودند یا خواستند بفرمایند که ما در زیر پرده یعنی در تحت حجاب یعنی با داشتن چادر و پیچه زن ها نمی توانند ترقی کنند. یعنی این حجاب دست و پای آن ها را بسته است. من با این بیان جداً مخالفم.» >>>
مشاور رسانه ای احمدی نژاد همسرش را کتک زد مهدی كلهر، مشاور رسانه ای رئیس جمهوری، هفته ګذشته بعد از یك و نیم سال به منزل همسر سابق خود سر می زند. به گزارش خبرنگار آینده نگهبان ساختمان از دیدن او متعجب می شود و بعد از گفتگویی كوتاه كه كلهر با نگهبان و برخی از ساكنین ساختمان داشت، به طبقه هفتم و منزل همسر سابق خود، یعنی مادر نرگس كلهر، كسی كه پیش از این كلهر ادعا كرده بود از او به طور كامل جدا شده است! خانم معصومه طاهری كه در آن ساعت در خانه تنها بوده، ظاهرا مهدی كلهر را به خانه راه می دهد و كمتر از بيست دقیقه پس از ورود كلهر به آپارتمان، ناگهان صدای ضجه های زن كه از همسایه ها كمك می خواسته همسایه ها را به در آپارتمان می كشاند. همسایه ها كه صدای زنی را می شنیدند كه از كشته شدن قریب الوقوع خود خبر می داده، پشت در آپارتمان با تعجب تجمع می كنند، تا اینكه ناگهان خانم معصومه طاهری در حالی كه مهدی كلهر خشمگین به دنبال او بوده از در آپارتمان خارج می شود و وحشت زده به خانه همسایه طبقه پایین تر، یعنی طبقه ششم پناه می برد. یكی از همسایگان معصومه طاهری ضمن تایید این ماجرا می گوید:دورتا دور گردن معصومه طاهری تماما دچار جراحت شده بود، و این خانم از خش خش صدایش مشخص بوده كه در حال خفه شدن بوده است. ضرب و جرح معصومه طاهری در حالی رخ داده، كه كلهر پیش از این ادعا كرده بود به صورت كامل از این زن جدا شده است(اگر با ادعای خود كلهر پیش برویم) و مراجعه او به خانه همسر سابقش كه قاعدتا حالا با او نسبتی ندارد از یك طرف و ضرب و جرح او از طرف دیگر بسیار سوال برانگیز است. در تماس خبرنگار آینده با معصومه طاهری موسوی (همسر سابق كلهر و استاد دانشكده خبر سازمان صدا و سیمای جمهوری اسلامی) وی ضمن تایید این موضوع گفت: «خوشبختانه از مرگ حتمی نجات یافتم و موضوع از طریق مراجع قضایی ذیصلاح تحت پیگرد است و از لحاظ جسمی نیز تحت مداوا هستم». با پیگیری های خبرنگار آینده مشخص شد پس از شكایت همسر سابق مهدی كلهر و مراجعه به پزشكی قانونی و همچنین شهادت شاهدان ماجرا، كلانتری اكباتان، مهدی كلهر احضار شده بود، كه بر این اساس، می بایست روز یكشنبه گذشته، آقای كلهر در این كلانتری حاضر و در خصوص اتهام خود پاسخگو می شد. [از نتايج اين امر خبری در دست نيست]. نرگس كلهر، دختر اين مشاور رييس جمهور ايران، كه در آلمان[بعنوان پناهنده] به سر مى برد در گفت و گو با راديو فردا اين خبر را تاييد كرد ولى حاضر به بيان جزئيات بيشترى در باره اين حادثه و علت آن نشد. مهدى كلهر از زمان به رياست جمهورى رسيدن محمود احمدى نژاد در سال هشتاد و چهار يكى از نزديكترين افراد به وى محسوب مى شود و ديدگاههاى او در باره موسيقى زنان، پاپ، بازگشت خوانندگان لس آنجلسى، نمايش سازهاى موسيقى از تلويزيون، سانسور و آزادى بيان بارها بحث برانگيز شده است.
در آستانهء تظاهرات يوم الله پرشکوه بيست دوم بهمن امسال
به پيروی از رهنمودهای راه حل آفرين امام جاعل، که فرمودند «بخاطر حفظ نظام توحيد را هم می توان تعطيل کرد»، رهبر معذب انقلاب دستور فرموده اند که، بخاطر حفظ نظام ضد ملی گرائی ِ ولايت عظما، نه تنها بزرگراه «توحيد» بلکه کليهء مسيرهای منتهی شونده به «آزادی» ـ از جمله «انقلاب» و «جمهوری» ـ نيز مسدود گشته و تردد در آنها ممنوع اعلام شود. اين دستور خردمندانهء رهبر عظيم الشأن نه تنها بر پايهء تشخيص مصلحت نظام (هرچند که رئيس معلوم الحال مجمع تشخيص مصلحت نظام آن را تشخيص نداده اند) بلکه بخاطر حفظ جان ملت ذليل ايران از کينهء انقلابی امت شهيدپرور اسلامی صورت می گيرد. رهبر معذب انقلاب توصيه فرموده اند که در بيست و دوم بهمن امسال، عامهء مردم غيرخودی، برای تخليهء شور انقلابی خود، می توانند در تکيهء «هاشمی»، واقع در سه راه موسوی، تقاطع کروبی، بالاتر از دو راهی خاتمی، کوی دوم خرداد، بن بست ولايت، حضور بهم رسانند. گردهمآئی در هر کجای ديگر نشان از توطئهء استکبار جهانی داشته و بشدت سرکوب خواهد شد. (اارسالی يکی از فدائيان رهبر)
آرشيو روزانهء مقالات يک هفتهء گذشته:
شماره 793 ـ دو شنبه 19 بهمن 1388 ـ 8 فوريه 2010
آلترناتیو های احتمالی در فرایند سیاسی جاری ماشاالله سلیمی . منوچهر مقصودنیا
آقای نوری علا، کاملاً در اشتباهید!
اگر یزید روزنامه داشت فردای عاشورای سال 60 هجری چه می نوشت؟
شماره 792 ـ يک شنبه 18 بهمن 1388 ـ 7 فوريه 2010
نتیجه همه پرسی 22 بهمن سبز در سايت بالاترينبیش از هزار نفر شرکت کننده تا امروز>>>
آقای خامنه ای! دیری ست با من سخن به درشتی گفته اید...
چه کسی ديو را به شيشه بازمی گرداند؟
دینامیسم انقلاب ناتمام پنجاه و هفت
کتاب تازه ای در کتابخانهء سکولاريسم نو
وجوب تشکر روشنفکران مذهبی، سکولاريست ها، ماترياليست ها از حکومت اسلامی ايران!
شماره 791 ـ شنبه 17 بهمن 1388 ـ 6 فوريه 2010
جنبش سبز، اپوزیسیون، و میر حسین موسوی
جنبش به سازش می انجامد يا به تغيير؟
کدام گزینش: کژراههء اصلاح نظام یا راهیافت دمکراسی سکولار؟
تحليل سياسی سردار سرتیپ دوم پاسدار یدالله جوانی
شماره 790 ـ جمعه 16 بهمن 1388 ـ 5 فوريه 2010
مرگ حکومت اسلامی در سالروز تولدش
مبارزه برای رهائی از دوزخ، نه رسيدن به بهشت
تفکر دلبخواهی و مشکل تاکتيک ها از جمعه گردی های اسماعيل نوری علا
سياستهای کلان فرهنگی جمهوری اسلامی ايران
امام راه انقلاب را از ليبراليسم، سکولاريسم و اومانيسم جدا کرد
شماره 789 ـ پنج شنبه 15 بهمن 1388 ـ 4 فوريه 2010
بار ديگر کنار هم خواهيم ايستاد ويدئوی کوتاهی در پيشباز از 22 بهمن>>>
برگرفته ای از آخرين اعلاميهء مهدی کروبی، همراه با دعوت به راهپيمائی در بيست و دوم بهمن
سابقهء اصل تفکیک؛ مضمون اصلی لائیسیته (سکولاريسم)
|
پيوند به نسخهء رايگان اينترنتی>>>>
=========== ============= کميته بين المللی نجات پاسارگاد =========== =========== =========== =========== ============= ========== =========== =========== =========== =========== =========== =========== =========== =========== =========== =========== =========== =========== =========== ============= =========== ============= ============= ============= ============ =========== =========== ========== ============= =========== =========== =========== ============ =========== =========== =========== =========== =========== =========== =========== مخالفان خود را بشناسيم
دولت نهم روند بسيار خطرناک غربزدگی و گرايش های سکولاريستی را که متأسفانه در حال نفوذ در بدنه مديريتی کشور بود، سد کرده است.
سکولارها در ایران جایگاهی ندارند! حضور پر شور ملت ایران در بيست و دوم بهمن عامل شکست کامل سکولارها در کشور است.
اسلام با فرهنگ لائيك و بى دينى مخالف است. دشمنان با استفاده از ترويج فرهنگ لائيك درصدند تا زنان را از خط عفاف و حجاب و كرامت منحرف كرده و سنت هاى اصيل اسلامى را از بين ببرند.
آيتالله مکارم شيرازی
نقش تلويزيون در ايجاد تحولات سياسي، اقتصادي، اجتماعي و فرهنگي بسيار مهم است. هر چند که در ساليان اخير برنامههاي ديني و مذهبي در تلويزيون گسترش يافته ولي کساني در آنجا لانه کردهاند تلويزيون را به سوي سکولاريسم سوق مي دهند».
|
© 2009 ـ New Secularism - Admin@newsecularism.com - Fax: 509-352-9630 |