|
||
دربارۀ ما | تماس | آرشيو صفحه اول | جستجو | فيلترشکن | کوتاه و گويا | عکس و مکث | عکس انتخابی | ويدئوها | کتابخانه | زنان | گروه ها | اسناد | نامه ها درباره سکولاريسم | فهرست نام نويسندگان | سال سوم ـ شماره 768 ـ پنج شنبه 24 دی 1388 ــ 14 ژانويه 2010 | فهرست کليهء مقالات | English Section |
||
دوست دردمند و رنجدیده، آقای عزتالله سحابی گرامی! من هیچگاه برای پاسخخواستن از مسئولان به خیابان نیامدم و همچون دیگر مردمان جوامع دموکراتیک تظاهرات مسالمتآمیز برپا نکردم و از حق اعتصاب برای گرفتن حقوق فردی و اجتماعی خود استفاده نکردم. شاید آنموقعها، شیوههای مدنی و مسالمتآمیز مبارزه و اعتراض را بهدرستی نمیدانستم! شاید نیرویمان در توازن نیروهای سیاسی جامعه و در برابر نیروهای سرکوبگر ناچیز بود! شاید هنوز شایستهی آزادی نبودیم! و شایدهایی دیگر! آنهم من؛ ملتی که بیش از یک قرن پیش سند پر افتخار قانون اساسی مشروطه را به یکی از عقبافتادهترین و خرافیترین حکومتهای آن دوران قبولاندم و در سختترین شرایط عزم خود را برای ترقی و پیشرفت و رسیدن به جوامع مدرن جزم کردم و در کوتاهترین مدت موفقیتهای چشمگیری بهچنگ آوردم... بگذریم... اما امروز چرا؟! امروز که میدانم و نشان دادهام که بسیارانم و بالغتر و هوشیارترم و در اعتراضاتم هیچگونه خشونتطلبی و کینهجویی نیست، امروز چرا باید سکوت کنم و دوباره به خانه بازگردم و از حق اعتراض مسالمتآمیز دستبشویم و خیابان را به نیروهای سرکوبگر واگذارم تا مرا در تنهاییام، در خانهام، حبس کنند و بعد هم به قتلام رسانند؟! >>> ================== رژیم های دیکتاتوری را جلو می اندازد جناح حاکم، یک هفته پس از انتخابات تقلبی، فرصتی بسیار خوبی داشت که نظام را از بحران پیش رو نجات دهد ولی از این فرصت استفاده نکرد. اگر خامنه ای بجای تهدید و ارعاب مردم به خواست مردم که چیزی جز شمارش درست آرا نبود گردن می نهاد و موسوی به ریاست جمهوری می رسید، بحرانی که امروز رژیم با آن مواجه است حداقل چند سال به تاخیر می افتاد. جناح اصلاح طلب بدرستی خطر را احساس کرده بود و راه کار درستی را برای طولانی کردن عمر نظام ارائه داد بود ولی جناح غالب آنچنان قدرت طلبی و سلطه گری گریبانش را گرفته بود که نخواست قدرت را تقسیم کند. >>> ================== مذهب، لائیسیته و مبارزات کنونی مردم آیا زنان باید تنها به حضور و شرکت فعال خود بدون طرح مطالبات مشخص در این دوره از مبارزات بسنده کنند؟ منظور از طرح این سئوال به این معنی نیست که زنان در گیر و دار کشاکش خیابانی بر تمامی خواسته ها و مطالبات برابری طلبانه خود که کم هم نیستند پافشاری کنند، بخصوص که سطح مبارزات کنونی هم چنین موضوعی را نشان نمیدهد. ولی، زنان و مدافعان حقوق زنان میتوانند "برابری" را به عنوان مطالبه اساسی زنان در این دوره مطرح کنند. اتفاقا طرح چنین مطالبه ای مرزهای سیاسی را با جریانات اصلاح طلب اسلامی مشخص خواهد کرد و رادکالیزه شدن و جهت گیری غیر مذهبی جنبش را نمایان تر میسازد. >>> ================== روزنامه "وطن امروز" از رسانه های حامی دولت در شماره دوشنبه خود در مطلبی با عنوان "جزئیات تازه از قتل ندا" با توصیف این واقعه به "قتل شیطانی" مدعی انتشار فیلمی مستند در این باره شد که نشان می دهد ندا نه تنها در صحنه معروف در خیابان، مورد هدف گلوله قرار نگرفته بلکه خون های ریخته شده از ندا به وسیله کیسه خون جاسازی شده بوده است. به گزارش عصر ایران، در مطلب اصلی صفحه نخست روزنامه "وطن امروز" آمده است: «در این مستند، گفته میشود که ندا آقاسلطان با همکاری عوامل بیگانه در لحظه فیلمبرداری از صحنه ساختگی قتل خود، با دستگاه یا کیسهای مخصوص، خون را روی صورت خود جاری میکند. ندا آقا سلطان در این سناریو، خود همکاری میکرده و پس از اینکه همراه با آرش حجازی وارد خودرو برای انتقال به بیمارستان شده، توسط یکی از همراهان کشته میشود». >>>
در جستجوی رهبرانی که در ولایت فقیه گیر نکنند!
امروز، وقتی داشتم کارتونی در ارتباط با سخنان اخیر خاتمی میکشیدم، به این نکته فکر کردم که آیا واقعا مردم ما، حتی آنها که تعلقات مذهبی دارند، واقعا جلوتر از رهبران خود میاندیشند یا نه؟ وقتی نهایتا خاتمی شعارهای 'ساختار شکنانه' را محکوم میکند و میگوید که اصل ولايت فقيه که در قانون اساسي است مورد قبول و احترام ماست، تکلیف بقیه چیست که بعد از سی سال، نتیجهء 'ولایت فقیه' را دیدهاند و احتمالاً از آن خوششان نمیآید؟ باید به خاطر همراهی با جریان مورد نظر ایشان زیر بارش بروند؟ اما نکته دیگر! وقتی سخنان اخیر فردی مثل عطالله مهاجرانی را میخوانم، اینطور حس میکنم که میداند در هیچ حکومت دیگری جایی برایش نیست، مگر ادامه حکومت فعلی، از نوع نرمترش. مطمئنا من یکی به حکومتی که دنباله حکومت فعلی باشد رای نخواهم داد. میگویند مجریان فاسد هستند. آیا همین مجریان فاسد فعلی، جوانان عاشق دهه شصت نبودند؟ جوانان از جان گذشته؟ همانها که پاچه بسیاری چون من را میگرفتند چون به اعتقادات آنها اعتقادی نداشتم؟ الان هم حس میکنم «پنج تن» دارند به زبان بیزبانی، حد انتظار جامعه را میرحسین و خاتمی و کروبی پایین می آورند. البته تجدید نظر در روش مقابله با حاکمیتی که مطمئنا به خواستههای میرحسین و کروبی تن نخواهد داد، میتواند کار جالبی باشد، اما آیا بر اساس نیازهای نسلهایی است که قربانی نسل این «پنج تن» شدهاند؟ من گمان نمیکنم بتوانم بگویم که جنبش فعلی عملاً به عقد رهبران سه گانه در آمده باشد. فکر میکنم این جنبش آزادتر از آن است که در گذشته و "ولایت فقیه" ترمز کرده باشد. نسلهای جوانتر لزومی به این نمیبینند که خودشان را به خاطر اعمال گذشتهشان و انتخاب های غلط پیشین سرزنش کنند. لازم نیست به خود دروغ بگویند. در وقایع دهه شصت شریک نبودهاند، حاکم بر پاکسازیها نبودهاند، توجیهکننده سخنان بی سر و ته آیتالله خمینی نبودهاند، برای خود شیرینی ماجرای سلمان رشدی را راه نیانداختند تا بعد از پایان جنگ، خمینی را از افسردگی خارج کنند... واقعا امیدوارم شبکههای اجتماعی فعلی، کسانی را از دل خود معرفی کنند که از رهبران سهگانه شایستهتر باشند، عاقلتر و به روزتر... رهبرانی که برای پیشبرد امور، در 'ولایت فقیه' گیر نکنند!
================ |
صبح امروز منتشر شد: بيانيه ی «پشتيبانان سکولار جنبش سبز ایران» ما ايرانی بی تبعيض می خواهيم 1. پيشگفتار و فراخوان ايرانيان و هموطنان سرافراز! ما، امضاء کنندگان اين بيانيه، بخشی از پشتيبانان سکولار حامی جنبش سبز، دريافته ايم که در لحظاتی قرار داريم که بايد بر اساس وظيفه ی گريزناپذير تاريخی خود گزينه ای را که می پنداريم صلاح آينده ی سرزمين مان در تحقق آن نهفته است پيش روی ملت بزرگ ايران و شرکت کنندگان در جنبش غرور آفرين سبز ملت مان قرار دهيم. ما باور داريم که سی سال قانون شکنی، ايجاد خفقان، نابودی آزادی بيان، برقراری زندان های عقيدتی، اعمال شکنجه، انجام قتل های زنجيره ای و کشتارهای دسته جمعی، و بی اعتنائی به تک تک مفاد اعلاميه جهانی حقوق بشر و کنوانسيون های بين المللی، اين نکته را روشن ساخته است که نظام فعلی مسلط بر ايران، در تماميت ساختارها و قانون اساسی اش، مشروعيت و حقانيت خود را بکلی از دست داده است. ما، بی آنکه منکر احتمال ضروری شدن پذيرش دوران گذاری تدريجی و بی خشونت به سوی متحقق شدن خواست های خود باشيم، فکر می کنيم که هر گونه گذاری بايد دارای هدف مشخصی باشد که خواست های ما بر اساس آن تهيه شده و، در نتيجه، تنها راه چاره برای نجات سرزمين مان از انواع بحران های فعلی را انحلال کامل حکومت موجود و به رای گذاشتن نوع حکومت آينده، و گزينش نمايندگان مجلسين مؤسسان و شورا، و دولت آينده ی ايران از طريق يک سلسله انتخابات آزاد، و زير نظارت نهادهای بين المللی می دانيم. ما فهرست باورها و خواست های خود برای آينده ی کشورمان را به صورتی فشرده در بخش دوم اين نامه آورده و، با ايجاد يک دبيرخانه و سايت اينترنتی که فقط عهده دار مسئوليت ايجاد ارتباطات شبکه ای و تبادل افکار و ايده ها بوده و می کوشد تا همگان را در جريان فکرها و نظرهای نيروهای سکولار ايران قرار دهد، از همه ی ايرانيانی که خود را با ما همدل و همراه می يابند دعوت می کنيم تا با امضاء کردن اين بيانيه ـ حتماً با نام های حقيقی خود ـ به ما بپيوندند. هموطنان! ما کم جمعيت و ناتوان نيستيم اما پراکندگی مان کارائی را از ما می گيرد. در اين راه هيچ نيازی به کنار گذاشتن عقيده و سليقه و مذهب و مکتب شخصی کسی وجود ندارد. مسلمانان شيعه و سنی، زرتشتيان، مسيحيان، بهائيان، کليمی ها، و بی دينان و منکران مابعد الطبيعه همگی می توانند، در راستای ايجاد فضای تساهل و تحملی که همزيستی همگانی را تضمين می کند، خود را سکولار دانسته و برای تحقق خواست های مندرج در اين بيانيه به صفوف ما بپيوندند. ما همچنين از صاحبان رسانه های مختلفی که خود را سکولار می دانند دعوت می کنيم تا با پيوستن به ما امکان ايجاد شبکه ی قدرتمندی از رسانه های طرفدار سکولاريسم را فراهم آورند تا بتوان به کمک آن صدای خواست های راستين ملت ايران در سراسر جهان منعکس ساخت. هموطنان! مقصد دور نيست اگر ما راه آينده را با دوستی و اعتقاد به همزيستی همدلانه طی کنيم. (متن کامل بيانيه >>>)
گفتا زکه نالیم که از ماست که برماست برای نخستین بار در تاریخ ایران مدرن، گفتگو بر سر جداسازی نهادین و ساختاری دین از مدیریت جامعه و فرایندهای حقوقی و قانون گذاری، از یک گفتمان روشنفکرانه نخبگان شهری، به یک جنبش اجتماعی که بخش های بزرگی از جوانان و زنان ایران را در برمی گیرد، گسترش یافته است. این جنبش، دین ستیز نیست و خوشبختانه تا به امروز رفتاری شهروندانه و مسالمت آمیز و به دور از خشونت داشته است. جنبش سکولار ایران، بخشی از جنبش گسترده تر آزادی خواهانه ای است که اینک در آستانه گسستن از ارزش های برآمده از انقلاب اسلامی ایستاده است. هنگامی که بخش گسترده ای از مردم فریاد برمی آورند که نابود باد ولایت فقیه و به گفته آقای کدیور «چشم فتنه را نشانه می روند»، مرادشان این نیست که نابود باد «ولایت جائر» و زنده باد «ولایت عادل»! از میان رفتن آن ساختاری را می جویند که سرشت و سرنوشت آن با تبعیض درهم تنیده است. >>>
دار و دستهء هاشمی رفسنجانی، میرحسین موسوی، شیخ مهدی کرّوبی و سیّد محمّد خاتمی تمام توش و توان خود را به کار گرفته اند تا خرده ریزهای کاسهء شکستهء حکومت ولایت مطلقه فقیه را جمع آوری کنند و بند بزنند، غافل از این که به فرض توفیق در این کار – که بسیار بعید است – شأن مردم بپاخاسته ایران و رستاخیز پر شکوه شان بسی بالاتر از آن است که از کاسه شکسته ای که خود آن را بر زمین زده و هزار تکّه کرده اند، آب بنوشند! در چنین روند سست بنیان و متزلزلی، سیّد علی خامنه ای مثل پاندول ساعت هر لحظه به سویی متمایل می شود. >>>
در بارهء خشونت و راه های مقابله با آن ـ 1برای پی بردن به نقش دین ( مذهب ) در خشونت آفرینی نیازی نیست به سراغ افسانه آفرینش و تبعید انسان از سوی خدا و یا افسانه ی هابیل و قابیل رفت، نیازی به تورق تاریخ دور دست ها و تاریخ ادیان و رجوع به تجربه های جهانی دور و نزدیک نیست، بیش از سی سال حکومت دینی (مذهبی) در ایران در رابطه با نقش مذهب در پیدایی و اعمال انواع خشونت ها، سندی زنده ، معتبر و ماندگار را برابرمان گذاشته است، سی سال نمایش عریان ترین و وحشیانه ترین انواع خشونت ها، به ویژه خشونت ایدئولوژیک – دینی ( مذهبی) را... >>>
رحیم صفوی: قتلهای زنجیرهای در همه جا اتفاق میافتد! سیاست های سران تروریست حکومت اسلامی و جوخه های ترور آن ها در این سی و یک سال نشان می دهد که اصولا هیچ اعتقادی به کرامت ذاتی انسان و آزادی هایش ندارند. از نظر آنان، این حاکمیت است که سرنوشت انسان ها را تعیین می کنند بنابراین، انسان ها حقی برای ساختن سرنوشت و آینده خویش ندارند. از نطر سران حکومت اسلامی، شهروندان ایران به «خودی» و «غیرخودی»، به «کافر» و «مسلمان»، «بهایی»، «درویش»، «سنی»، «یهودی»، «حامی حکومت» و «مخالف حکومت»، تقسیم می شوند. این تقسیم بندی غیرانسانی، از جمله تروریسم دولتی را به جایی می رساند که به خود اجازه دهد مخالفین حکومت و حتا زن و کودک و پیر و جوان را در کمال قساوت و بی رحمی قربانی کنند.>>>
در بارهء بیانیهء پنج تن اندیشمند دینی پنج نفر از کارکنان سابق جمهوری اسلامی که اکنون در خارج هستند با هم اعلامیه مشترکی صادر کرده اند که نشان میدهد که هنوز از بند دین و آیین آزاد نشده اند. اینها که سال ها ست در دنیای آزاد زندگی می کنند، هچنان اسیر دین و ایدئولوژیی هستند که سبب کشتار هزا ران نفر و ایجاد ظالم ترین و فاسد ترین نظام و گروه جکومتی دنیا شده است. کسی که نتواند خود را از بند یک آیین آزاد کند نمی تواند یک نظام دینی را از ایدئولوژیی آزاد نماید. راستی که مستقل فکر کردن و آزاد زیستن کار هرکس نیست؛ زیرا که نیاز به تولید فکر جدید و راه حل های ابتکاری دارد و این در توان صادر کنندگان اعلامیه نبوده است. چنین بوده است که در طول تاریخ ایران، تولید کنندهء فکر جدید وجود نداشته و همهء تحصیل کردگان ایران در صدد تفسیر افکار دیگران بوده اند. بزرگترین تفسیر قران توسط ایرانیان نوشته شده است. علت اینک ایران گرفتار جمهوری اسلامی شد، همین بود. ایرانی ها نتوانسته بودند که راه حل تازه و جدیدی خلق کنند و نا گزیر می بایست یک راه حل قدیمی و ساخته شده در یک کشور دیگر را به عنوان یک نظام مشکل گشا بر مردم مظلوم ایران تحمیل کردند. عجیب است که کار کنان سابق همچنان می خواهند همان نظام را به صورت دیگری به مردم عرضه نمایند. آن نظامی که این ها ساختند، خود شان را هم قربانی کرد ولی ظاهراً پریشانی شان این است که چرا در جای احمدی نژاد نیستند، و الا، اکنون همهء مردم جهان با پوست و گوشت خود احساس کرده اند که هیچ نظامی در هیچ دوره ای به اندازهء جمهوری اسلامی ایران شکست نخورده است. نظامی که شکست خود را ثابت کرده است باید در کلیت خود عوض شود. نظام نیمه لیبرال شاه در صحنه های اقتصادی، اجتماعی، آموزشی و فرهنگی کار آیی کامل داشت اما همین آقایان خواستار تغییر کامل آن بودند. جمهوری اسلامی در هیچ زمینه ای توفیقی بدست نیارده است و باید در تمامیت خود تغییرکند تا هم اسلام از دست آخوند ها و همین آقایان آزاد شود و هم مردم. اما چنین دیده می شود که استفاده اینها از دین تمام نشده و همچنان مایل هستند که به عنوان مفسر دین، خود را تبدیل به جانشینان خامنه ای و احمدی نژاد عرضه کنند. موضوع خیلی روشن است: این پنج تن هنوز به این درجه از تولید اندیشه نرسیده اند که نظامی خارج از جمهوری اسلامی مطرح کنند. اینها که مفسرین زبردستی هستنند، باید به یک نظام سکولار فکر کنند. سکولاریسم همراه با دمکراسی همه جا موفق شده است. اگر این همه کشتار، تجاوز، ا عدام، فساد، دزدی و ظلم جمهوری اسلامی و آخوندی وجدان خفتهء کسانی را بیدار نکند، و آنها همچنان خواستار انقلاب و جمهوری اسلامی باشند باید دپذيرفت که انسان هایی هم هستند که ظرفیت نا محدودی برای خونریزی و فساد دارند.
کاری از مانا نيستانی
آرشيو روزانهء مقالات يک هفتهء گذشته:
شماره 766 ـ سه شنبه 22 دی 1388 ـ 12 ژانويه 2010
موضع ما مشخص بوده و هست: اسلام، انقلاب و جمهوری اسلامی! دو طرف بايد برای مذاکرات جدی آماده شوند اتاق فکر؟ مهدی جلالی اعتراف به جنایت در تلويزيون رژیم
خروش انقلابی سبز و صلح آمیز در ایران
چرا حقوق بشر در ایران، مسالهای سیاسی است؟
شماره 765 ـ دو شنبه 21 دی 1388 ـ 11 ژانويه 2010
«اتاق فکر» جنبش سبز تشکیل شده است
اثرگذار يا متاثر؟ راهرو يا راهبر؟
تجلی تقسيم کار نانوشته در جنبش سبز رضا سياوشي- امير حسين گنج بخش
تحوّلاتِ سیاسیِ اخیرِ ایران و نقش رسانه های همگانی به کسانی که نگران امروز و فردای ایران هستند
من رسماً اعلام می کنم که امروز ملت ايران يک ابر قدرت حقيقی و واقعی است رئیس دولت های نهم و دهم اسلامی
ترجمهء هفتگی کتاب «ترک های امروز» فصل سوم ـ سال های پر کشاکش (1960 تا 1980) شکست دموکراسی و يک کودتای نظامی ديگر
شماره 764 ـ يک شنبه 20 دی 1388 ـ 10 ژانويه 2010
اظهار نظريک خوانندهء خوشمزه اما دچار سوزش
با استفاده از عنوان امام خامنه ای دشمنان اسلام را مستاصل کنید!
تفاوت آرمان های اوایل انقلاب با آرمان ها ی امروز انقلاب قسمت چهارم مقالهء «تاکتیک های تغییر و آرمان تغییر»
اين افغانی برای دويست هزار تومان اين كار را کرد
شماره 763 ـ شنبه 19 دی 1388 ـ 9 ژانويه 2010
تنها نامی از نهاد مرجعیت مانده است
از خمینی تا ندا؛ آغاز و پایان یک انقلاب
ما وظيفه داريم نگذاريم کسی به سمت نيروهای مقابل برود امير خرم، عضو رندانی شدهء نهضت آزادی
شماره 762 ـ جمعه 18 دی 1388 ـ 8 ژانويه 2010
سقف خواست های اصلاح طلبان مذهبی کجاست؟
آنان که به خیابان ها آمده اند راه لایروبی" طویله اوژیاس" را بلدند! مسعود نقره کار
آقای سحابی! کل این نظام باید برود! جوابیهء برخی از فعالين خارج کشور به عرت الله سحابی
پیرامون خشونت در جنبش و نفی خشونت
اگر رسانه يي بخواهد به نام روشن کردن افکار عمومي اهداف جمهوري اسلامي را زير سوال ببرد، هيات نظارت او را سلب مجوز مي کند محمدعلي رامين معاون مطبوعاتي ورير ارشاد
|
================
================ ================ ================ ================
پيوند به نسخهء رايگان اينترنتی>>>> ================ ================ ================ ================ ================ =========== =========== =========== =========== ============= کميته بين المللی نجات پاسارگاد =========== =========== =========== =========== ============= ========== =========== =========== =========== =========== =========== =========== =========== =========== =========== =========== =========== =========== ============= =========== ============= ============= ============= ============ =========== =========== ========== ============= =========== =========== =========== ============ =========== =========== =========== =========== =========== =========== =========== مخالفان خود را بشناسيم
دولت نهم روند بسيار خطرناک غربزدگی و گرايش های سکولاريستی را که متأسفانه در حال نفوذ در بدنه مديريتی کشور بود، سد کرده است. ======
سکولارها در ایران جایگاهی ندارند! حضور پر شور ملت ایران در بيست و دوم بهمن عامل شکست کامل سکولارها در کشور است. ======
اسلام با فرهنگ لائيك و بى دينى مخالف است. دشمنان با استفاده از ترويج فرهنگ لائيك درصدند تا زنان را از خط عفاف و حجاب و كرامت منحرف كرده و سنت هاى اصيل اسلامى را از بين ببرند. ====== آيتالله مکارم شيرازی
نقش تلويزيون در ايجاد تحولات سياسي، اقتصادي، اجتماعي و فرهنگي بسيار مهم است. هر چند که در ساليان اخير برنامههاي ديني و مذهبي در تلويزيون گسترش يافته ولي کساني در آنجا لانه کردهاند تلويزيون را به سوي سکولاريسم سوق مي دهند». ======
====== ====== |
© 2009 ـ New Secularism - Admin@newsecularism.com - Fax: 509-352-9630 |