|
دو شنبه 7 دی 1388 ـ 28 دسامبر 2009 |
طرحی برای وفاق ملی
نادر عصاره
آقای نوری علا
با سلام و آرزوی موفقیت برای شما
در ارتباط با جمعه گردی اين هفته، بنظر من، نخ تسبیح می تواند منافع مشترک اقتصادی یا صنفی باشد، می تواند منافع مشترک ملی نیز باشد. هر دو لازمند و مفید برای اعضای اتحاد. برداشتم این است که شما دنبال تقویت نخ تسبیح برای منافع مشترک ملی هستید. اگر این برداشت درست باشد بایست دنبال این منافع مشترک بود ميان طرفداران جمهوری ایرانی، با طرفداران جمهوری اسلامی و با طرفداران دیگر اشکال حکومتی از جمله مشروطه خواهان. این منافع مشترک می تواند آلترناتیوی باشد در مقابل آلترناتیو های حذفی گرایشات مختلف درون ملت ایران. اين بمعنای پذیرش اختلاف و پذیرش وحدت و تکثر که شرط لازم برای دموکراسی است. از این دید من مطلبی را تهیه کرده ام که ضميمه است.
فکر نمی کنید برای تقویت گرایش دموکراتیک و سکولار، بایست به برخی از توافقات نظیر آنچه که شما بارها بدرستی طرح کرده اید پرداخت؟ این امر نیز از طریق تاکید بر امنیت و صلح و تفاهم درونی ایرانیان انجام می گيرد که بی تردید از مهمترین مطالبات است.
در آخرین مطلبتان، از شکل گیری رهبری برای نیروهای سوکولار صحبت کرده اید و مطلبی در همین زمینه را از آقای رامین کامران توصیه کرده ايد. آيا فکر روشن سیاسی لازم برای این همایش را شکل گرفته می بینید؟ یا تاکید بیشتر بر کار فکری را بایست کماکان بر نقد آلترناتیوهایی که ارائه می شوند و نشان دادن ناتوانی احتمالی آنها در تامین امنیت و صلح و تفاهم ميان ایرانیان قرار داد؟
موفق باشید.
نادر عصاره
وفاق ملی
نادر عصاره
۱ – جنبش آزادیخواهانه و عدالت جویانه کنونی، معروف به جنبش سبز، زادهء ملت ایران است. این جنبش در ادامه ی خیز های قبلی انقلابی و استقلال طلبانه و برای تحقق مطالبات تاریخی دموکراتیک سازی کشور انجام می گیرد.
۲ – ملت ایران، ملتی واحد و متکثر است. مکاتب، ادیان و مذاهب، اقوام و اجزاء ملی (آذریها، بلوچها، ترکمنها ،عربها، فارسها و کردها)، گرایشات فرهنگی، طبقات و اقشار، جنبش های زنان، جوانان، و ... گوناگونی درون ملت ایران را نشان می دهند. گوناگونی هایی که اجبارا با ناسازگارهایی همراهند. چگونه می توان با وجود این گوناگونی های ناسازگار، زندگی با تفاهم و جمعی ایرانیان را سازمان داد؟
٣ – در این زمینه، تا کنون ایرانیان از تجربه ای جز وحدت های اجباری و شدیدا مرکز گرا برخوردار نبوده اند. وحدت اجباری و متمرکزی که توسط حاکمیت های استبدادی کارسازی شده اند. وحدت اجباری و متمرکز، امکان زندگی جمعی ایرانیان را فراهم می ساخته است. اما زندگی ای پر از اجبار استبدادی، تبعیض و نابرابری. مطالبات بخش های رنگارنگ ملت ایران، با زبان جبار و با ابزار قهار روبرو می شده اند و تا کنون بی پاسخ مانده اند. وحدت مرکز گرا، گاها با همراهی مردم، مبتنی بر تقدم امری غیر عمومی، مثلا موروثی یا دینی تشکیل می شده است. وحدتی که گوناگونی های ملت را به خیال خود پاک می کرده و همه را در سلطان و یا ولی فقیه ذوب می نموده است. وحدت اجباری و مرکز گرا، تنوع همه جانبه ما ایرانیان را نادیده گرفته و همگون سازی اجباری را جایگزین اتحاد داوطلبانه و مشارکت جویانه می نموده است.
۴ – نه چشم دوختن بر وحدت صرف بدون گوناگونی و نه تاکید بر گوناگونی بدون وحدت، مطلوب نیستند چون هر دو به حاکمیت استبداد منجر می گردند. تأمین آزادی و حق حاکمیت دموکراتیک، الزاما می بایست هم پاسخگوی مطالبات عموم مردم و افراد و آحاد کشور باشد و هم به کثرت و تفاوت ها والزامات رشد و بالندگی آن ها نظر داشته باشد. برای ساختن چارچوب بی طرفی که گوناگونی ها بتوانند با هم تعامل کنند تا راه هایی برای ناسازگاری های شان بیابند، بایست خواستار وحدت دموکراتیک ملت و بر حق شناختن وجود اختلافات شد.
5 – تشکیل چارچوب دموکراتیک امر مقدم و مبرم است تا همه بتوانند در آن با هم زندگی کنند و در مورد اختلافاتشان با هم مبارزه و مذاکره کنند و نهایتا قضاوت را به افکار عمومی بسپرند. شرایط وجود این چارچوب، پذیرش آزادی های فردی، پذیرش حقوق شهروندی و پذیرش انتخابات آزاد برای تعیین حاکمیت و تعیین نمایندگان مجلس شورا می باشند. آزادی های فردی و تامین امنیت شهروندان، حق آزادی بیان و عقیده بدون هیچ محدودیتی، حق ایجاد تشکل های صنفی و سیاسی، احزاب، سندیکاها، انجمن ها، برگزاری منظم انتخابات آزاد بدون هیچ گونه حذف و گزینشی و دیگر حقوقی که در اعلامیه جهانی حقوق بشر و ضمائم آن منظورند که امروز جهان شمول نیز شده اند ، همانا مطالبات عمومی هستند که تمام آحاد ملت، فرای تعلق اشان به این یا آن جزء، خواستار تحقق آن ها می باشند.
6 – دستیابی به مطالبات پیش گفته،حلقه مقدمی است که می بایست توجه عمده را به خود جلب نماید. با توجه به حاکمیت دینی (تمامیت خواه)، استبدادی، ولایت فقیهی و ولائی-سپاهی کنونی، اگر زنان، جوانان، اقشار و طبقات مختلف، اجزاء و اقوام ملی، پیروان فرهنگ ها، ادیان و مذاهب و مکاتب مختلف در مبارزات خود، تقدم را بر تشکیل چارچوب دموکراتیک قرار ندهند، هیچ امیدی نمی توان برای تحقق خواسته های عام و خاص داشت. در این صورت، از میان خطرات گوناگون برای ملت ایران، این خطر نیز می رود که بار دیگر حاکمیتی تشکیل شود که دین یا امر دیگری را بر آزادی های فردی، حقوق شهروندی و حق حاکمیت مردم با برگزاری منظم انتخابات آزاد، تقدم دهد.
۷ – تلاش همه جانبه از طرف گروهبندی های سیاسی، فرهنگی، دینی، مذهبی، مدنی، و اجتماعی برای آزادی های فردی، حقوق شهروندی و حاکمیت ملت ایران با برگزاری انتخابات آزاد، بعنوان خواست مشترک و تقدم آن بر سایر اهداف، ارزش ها و خواست های مطالباتی (که طبعا مبارزه برای آن ها نیز همزمان ادامه می یابد و باید بیابد)، ضرورتی است که بایست به یک وفاق ملی تبدیل گردد. هیچ امر دینی، مکتبی، طبقاتی، فرهنگی، ملی، جنسی، سنی، و ... نمی تواند مقدم باشد بر آزادی های فردی، حقوق شهروندی، و حق حاکمیت ملت با برگزاری منظم انتخابات آزاد. وفاق حول این اصل شرط لازم برای دست یافتن به آزادی و دموکراسی می باشد.
8 – وفاق ملی نه سیاسی- تشکیلاتی بلکه فرهنگی است. وفاق ملی جایگزین احزاب و ائتلافات نیست. فصل مشترکی است که میان احزاب و ائتلافات گوناگون، همسویی عملی و تفاهم ملی را پیدائی می بخشد. وفاق ملی از دینامیسمی برخوردار است تا مبارزات کنونی تمامی مراجع و نیروهای فردی و جمعی آزادیخواهانه ایرانی را هوشمندانه سازد. وفاق ملی، دیالکتیک اختلاف و اشتراک نیروها را با تقدم دادن به اشتراک، از آگاهی تعلق به ملت ایران برخوردار می سازد. ابزار وفاق ملی، ابزار فرهنگی است. بحث، نقد، گفتگو، ترجمه، تالیف و ... وفاق ملی برای دموکرات ها و آزادیخواهان، همسویی را در مبارزه برای خواست مقدم، مبرم و مشترک و امر ملی اشان به ارمغان می اورد و راه شکوفائی مبارزه برای عرصه های مخصوص به هر جز از ملت ایران را هموار و با چشم انداز می سازد.
محل اظهار نظر شما: شما با اين آدرس ها می توانيد با ما تماس گرفته و اظهار نظرها و مطالب خود را ارسال داريد:
|