|
پنج شنبه 26 آذر 1388 ـ 17 دسامبر 2009 |
پيوند به قسمت اول پيوند به قسمت دوم پيوند به قسمت سوم پيوند به قسمت چهارم
تفاوت آرمان های اوایل انقلاب با آرمان ها ی امروز انقلاب
قسمت چهارم مقالهء «تاکتیک های تغییر و آرمان تغییر»
هدایت شناسایی
4_2 تفاوت آرمان های اوایل انقلاب با آرمان ها ی امروز انقلاب
بر اساس موضع گیریهای رهبران اصلاح طلب ما می توانیم تفاوت شرایط موجود با زمان انقلاب را در سه قسمت تقسیم کنیم:
1. از لحاظ قانونی: اصلاح طلبان اعتقاد داشتند جریان اصول گرا در نحوه مدیریت کشور "قانون گریز" است.حذف برخی از سازمان های سیاسی (سازمان مدیریت و برنامه ریزی) و یا تغییر کارکرد آنها از مهمترین انتقادات اصلاح طلبان به جریان موسوم به اصول گرایی بود،و همچنین دولت پاسخگو در مقابل مجلس نیست و بدون اجازه از مجلس، برداشتهایی از صندوق ذخیره ارزی داشته ویا کالاهایی را خود سرانه و بدون تصویب مجلس وارد کرده بود.در کنار این مطلب می توان غیر مسئول بودن دولت در مقابل ملت را افزود.از این لحاظ اصلاح طلبان اعتقاد داشتند دولت "قانون گریز" است. آنها رابطه دولت ومجلس را در اوایل انقلاب، رابطه ای بر اساس اصل تفکیک قوای نسبی و مسئولانه در مقابل یکدیگر می دانستند.
2. از لحاظ سیاسی: اصلاح طلبان اعتقاد دارند که مطا بق اصول اولیه در قانون اساسی نیروهای نظامی-امنیتی حق دخالت و ورود به حوزه سیاسی را ندارند.آنها اعتقاد دارند حضور نیروهای نظامی-امنیتی توازن سیاسی را در کشور به هم میزند به خصوص اینکه نیروهای نظامی-امنیتی از منابع سرشار مالی نیز برخوردارند.(همان گونه که می دانیم در دوران هشت ساله ریاست جمهوری هاشمی رفسنجا نی اجازه دخالت قسمتی از سپاه در امور اقتصادی مثل ساختن سد در کشور داده شد و این البته بعدا گسترش یا فت ،تا جایی که سپاه در صادرات و واردات کشور هم دست دارد).مشکلی که از لحاظ فنی اصلاح طلبان با این مسئله دارند این است که ورود یک سازمان نظامی-اقتصادی در عرصه سیاسی کشور نوع گفتمان حاکم بر فضای سیاسی کشور را تغییر خواهد داد وگفتمان "اقتدار گرایانه" را تشدید یا به وجود خواهد اورد.
3. از لحاظ بین اللمللی: اصلاح طلبان هم چون اصول گرایان نظام موجود را یک ساختار ایدئولوژیک می دانند و بر اهمیت و ارزش آن به عنوان تمایز حکومت از حکومت های دیگر در دنیا اذعان دارند. معمولا تفاوت این دو جربان در این زمینه استرتژیک نیست،بلکه بیش تر تاکتیکی است.به عنوان مثال جریان اصلاح طلب در روابط بین الملل بر گفتمانی مبتنی بر تنش زدایی تکیه دارد در حالی جریان اصول گرا گفتمانش مبتنی بر تنش زایی است در روابط بین الملل.اصلاح طلبان اعتقاد دارند گفتمان مسلط انقلاب از ابتدا ایدئولوژیک اما تنش زا نبود.مهدی کروبی در یکی از مناظرات تلویزیونی پیش از انتخابات این مسئله را بدین گونه مطرح کرد که"ما از ابتدای انقلاب طرفدار مردم محروم فلسطین بوده ایم وهمه جا سخن از محرومیت مردم فلسطین زده ایم اما ما هیچ گاه این نوع ادبیات را که آقای رئیس جمهور استفاده می کند را قبول نداریم مثل انکار هولوکاست،چراکه موجب شکل گیری یک اجماع بین المللی بر علیه ایران شد".
4_3گروه دومی ها (مخالفان کل نظام)
همان طورکه پیش تر گفته شد گروه دومی ها شامل طیف گسترده ای از مخالفان کل نظام موجود در ایران را در بر می گیرند. مهمترین خصا ئص گروه دومی ها که آنها را از اصلاح طلبان متمایز می کند عبار تند از:
1. گروه دومی ها اعتقاد دارند نظام سیاسی موجود همزمان گرفتار دو بحران "مشروعیت" و "ناکارامدی"شده است و این ساختار سیاسی دیگر قدرت حاکمیت بر کشور را ندارد.بر این اساس چاره ای جز تغییر بنیادی در ساختار سیاسی ایران که همانا انقلاب است، نیست. بحران مشروعیت نظام از نظر آنها مبتنی بر این است:نظام مشروعیت خودرا نزد مردم به عنوان عناصر اصلی قدرت وکنش سیاسی از دست داده است واز آن جایی که حکومت پدیده ای است جعلی و ساختگی به وسیله انسان،مردم به عنوان سازنده گان حکومت ها ،هرگاه اراده کنند باید بتوانند مخلوق خود را تغییر دهند ودر این راه هیچ اراده ای نمی تواند جانشین خواست واراده مردم گردد.براین اساس آنها نتیجه می گیرند که ارزش واعتبار پدیده ها براساس ارزش واعتباری است که سازنگان پدیده به پدیده میدهند. پس این حق را باید به سازندگان یک اثرداد که اگر نخواهد اثر خود را تغییر دهد واثر جدیدی بنیان نهد.واز طرف دیگر مقامات ورهبران سیاسی بر اساس یک قرارداد فرضی و دو طرفه با مردم به مناصب سیاسی گمارده میشوند.رابطه مردم با رهبران سیاسی مثل رابطه یک وکیل وموکل است.بر اساس هر نوع قرارداد "وکالت "موکلان حتی بدون اذن وکلا می توانند قرارداد را فسخ نمایند وخواست و اراده وکیل در این را هیج سندیتی ندارد. همچنین آنها اعتقاد دارند که نظام دچار بحران ناکارامدی است.یعنی این که ایدئولوژی ها و روشها ی نظام در اداره کشور به شکست منتهی شده است و این روش ها چون بر پایه اصول و جهان بینی خاصی است ،تا آن جهان بینی تغییر نکند ،نمی توان انتظار حکومتی کارآمد را داشت.
2. گروه دومی ها اعتقاد دارند که کشور نیاز به یک حکومت سکولار[1] بر پایه اصول ومبانی اعلامیه جهانی حقوق بشر دارد و ائدئولوژی اسلامی به پایان راه خود رسیده وباید آنرا فراموش کرد.همان گونه که گفتیم ،گروه دومی ها طیف گسترده ای از مخالفان نظام موجود را تشکیل میدهند.این گروها متناسب با گرایشات سیاسی خاص خود ،نوع خاصی از حکومت را نیز پیشنهاد میکنند.اما همه این گرایشات فکری به نظر می رسد در دو موضوع با هم توافق داشته باشند.اول ساختار سیاسی ایران باید سکولار باشد یعنی اینکه دین از سیاست جدا باشد وقواعد و قوانین باید بر معیارهای عقلی و انسانی و متناسب با زندگی اجتماعی باشند نه معیارهای دینی. از سکولاریسم می توان چنین نتیجه ای را گرفت که سیاست امری انسانی و عقلایی است و نه اللهی، پس وظیفه حکام رساندن شهروندان به بهشت برین اللهی نیست،[2] بلکه فراهم کردن زندگی ای مناسب برای شهروندان متناسب با کرامت انسانی آنها است.دوم اینکه مفاد اعلامیه جهانی حقوق بشر باید پایه و اساس ساختار سیاسی باشد به عنوان قواعدی که پیش شرط زندگی مدرن و حضور مسئولانه به عنوان یک کنش گر بین اللمللی در عرصه روابط بین اللملل.
3. گروه دومی ها اعتقاد دارند هر گونه مهندسی اجتماعی که منتهی به اصلاحات سیاسی در کشور شود محکوم به شکست است وتنها راه برون رفت از بحران سیاسی موجود انقلابی غیر خشونت آمیز است.گروه دومی ها از آنجا که نظام را یک حکومت ایدئولوژیک و تمامیت خواه میدانند اعتقاد دارند این ساختار سیاسی "انطاف پذیر"برای اصلاحات نیست .دلیل غیر قابل انعطاف پذیری نظام را در ایدئولوژیهای مذهبی نظام میدانند که امکان هرگونه اصلاحاتی را می گیرد.
4. تاکتیک انقلابی گروه دومی ها "مبارزه غیر خشونت امیز "با فرسایش نیروهای حکومتی است.
4_4 ظهور گروه دومی ها به عرسه سیاسی کشور
فضای سیاسی کشور تا قبل از انتخابات به گونه ای بود که هیچ گاه گروه دومی ها امکان حضور در صحنه سیاسی کشور را نداشتند. چراکه حکومت با مخالفانش، به خصوص اگر از جنس گروه دومی ها باشند به سختی برخورد می کرد؛ چرا که می دانست این گروه نگرشی "ساختارشکنانه" نسبت به نظام موجود دارد. بر این اساس گروه دومی ها تا قبل از انتخابات با دو گزینه همواره روبروه بودند: خروج از کشور و مهاجرت به کشورهای غربی و یا حضور در کشور اما تحریم نظام از جنبه های گوناگون، مثل عدم شرکت در انتخابات و یا کناره گیری از گفتمان های سیاسی در کشور. اما فضای بعد از انتحابات این امکان را به وجود آورد تا گروه دومی های ساختار شکن در قالب جنبش سبز به ایراد نظرات و اعتقادات خود بپردازند. در روز قدس ،گروه دومی ها در شعار "نه غزه نه لبنان جانم فدای ایران"وارد عرصه سیاسی کشور به صورت فیزیکی و علنی شدند .شعار مذبور حاوی دو قسمت عمده میباشد:اول اینکه"نه غزه نه لبنان"شعاری است در مخالفت با اید ئولوژی اسلامی که یکی از وظایف خود را حمایت از مظلومین جهان البته بر اساس آن تعریفی که خود از کلمه "مظلوم"دارد.ما در قسمت های سابق گفتیم تفاوت سیاست خارجی اصول گرایان واصلاح طلبان در تاکتیکها ی آنها است نه در اید ئولوژی آنها.این دو گروه هر کدام به ایدئولوژی اسلامی اعتقاد دارند وآن را جز لاینفک نظام سیاسی موجود میدانند. در حالی که گروه دومی ها کل ایدئولوژی حاکم را زیر سئوال می برند وآنرا غیر قابل قبول میدانند.در قسمت دوم شعار آمده "جانم فدای ایران".با توجه به کل شعار ،کلمه ایران در اینجا حاوی دو معنا است. اول اینکه گروه دومی ها اعتقاد وایمان بر ارزشهای ملی گرایانه و هویت اصیل ایرانی شان دارند.در اینجا شاید بتوان ادعا کرد که تئوری گروه دومی ها بازگشت به هویت و ارزش های ملی و باز تعریف جدیدی از هویت ایرانی در مقابل هویت های دیگر.در معنای دوم که از کلمه ایران در شعار برمی آید"نه اسلام"است.ایران در اینجا مترادف است با "نه اسلام".اگر خوب به این دو کلمه "نه اسلام "نگاه گنیم و بعد در صدد مترادفی برای آن باشیم تا آنرا از ابهام خارج سازیم،در می یابیم که این کلمه "نه اسلام"اساس و پایه حکومت مورد نظر گروه دومی ها را نیز مشخص کرده است .در واقع مترادف ترین واژه با واژه "نه اسلام"در فلسفه سیاسی "سکولاریسم"است.پس می توان ایران در معنای دوم خود در شعار را سکولاریسم ،معنا کرد.در واقع می توان گفت گروه دومی ها حکومتی را که سکولار نباشد را نمی خواهند.در مقایسه بین گروه دومی ها و اصلاح طلبان در این رابطه باید گفت که اصلاح طلبان ایران را برای اسلام میخواهند نه اسلام را برای ایران و از این بابت نگرشی کاملا متفاوت بین آنها وجود دارد.
1. در ارتباط با سکولاریسم میتوانید مراجعه کنید به نوشته های اسماعیل نوری علا در سایت سکولاريسم نو
2. حکومت های ایدئولوژیک همواره این ادعا را دارند که می خواهند مدینه فاضله ای برروی زمین بنا کنند، پوپر میگوید"هرکس که کوشیده بهشت را بر روی زمین بر پا سازد ،تنها جهنم را به وجود آورده است". سرچشمه های دانایی و نادانی- مترجم عباس باقری
محل اظهار نظر شما: شما با اين آدرس ها می توانيد با ما تماس گرفته و اظهار نظرها و مطالب خود را ارسال داريد:
|