بازگشت به خانه

 

آرشيو

 

دوشنبه ها

قلميات حميد رضا رحيمی در زمينهء طنز

30 آذر 1388 ـ 21 دسامبر 2009

 

ذکر جميل قاضی سعيد مرتضوی

این روزها مجدداً ذکر خیر از برادر سعید مرتضوی، نورچشمی مقام معظم رهبری صدمه الله تعالی، معروف به جلاد مطبوعات، در جريان است. ذکر سیاهه ی دست اوردهای این بزرگوار در این مختصر، بدون تردید  نمی گنجد ، لکن به قول آن شاعر ضد انقلاب:

آب دریا را  اگر  نتوان  کشید،

هم به قدر تشنگی باید چشید!

کمترین جرم این نور چشمی، قتل عمد زهرا کاظمی هموطن عکاس/ خبرنگارایرانی - کانادائی ست که به جرم برداشتن چند عکس ناقابل در مقابل زندان اوین (دانشگاه – م) به زعامت ایشان اتفاق افتاد. مخفی نماناد که افتخار، یا به قول  عوام  credit، تجاوز به زندانیان سیاسی نیز، برای نخستین بار، از آن برادر سعید مرتضوی است و دیگران، از زندان گوهردشت گرفته تا کهریزک، بیخودی، عِـرض خود می برند و البتـّه زحمت فدوی می دارند. بهر حال، فدوی در این ارتباط، تصميم قاطع گرفته است که از حقوق ملی- مذهبی برادر سعید مرتضوی شدیداً دفاع کند. چه کند که  به قول آن شاعر دیگرضد انقلاب:

به غیر شغل محبت  که  اختیاری نیست

نمـانـده اسـت تعلـُق بـه هیـچ  کـار مـرا

که ترجمه اش به فارسی امروزین این می شود که:

دمکراسی است و هزار درد سر!

باری – خوانندگان ضد انقلاب، عوامل استکبار جهانی و صهیونیزم بین الملل، لعنة الله علیهم اجمعین، یک وقت تصوّر نفرمایند که فدوی معاذالله ابن الوقت است و چون حضرات عندالاقتضا به ذکر خیر این بزرگوار پرداخته اند *، فیل فدوی نیز از هندوستان به ممالک محروسه ی امریک پناهنده شده است!...  خیر! چنین نیست. لطفاً اگر می شود، فدوی را به منجلاب ارائه ی مدارک لازم نیاندازید؛ لکن اگر چاره ای نیست، گور پدر مال دنیا!، بفرمائید، این هم سه فقره مدارک فدوی در پیوند با "قتل" زهرا کاظمی که حضرات اصرار داشتند بهر قیمتی که شده، "قتل" مذکور را مانند قتل سعیدی سیرجانی، "مرگ" جلوه دهند:

 

یک ـ کشف معنای ضرب و جرح

"گزارش کمیته ی ویژه ی تحقیق رئیس جمهوری" که رئیس جمهور مربوطه اش، تازه، جسارت است، رویمان به دیوار، اصلاح طلب هم بود و هست، چنین بود:

"مرگ زهرا کاظمی بر اثر ضربه به جمجمه  و خونریزی حاصل از آن به وقوع پیوسته.  ضربه ی وارده به جمجمه  موجب شکستگی خطی در جمجمه شده ولی علائم دیگری دال بر ضرب و جرح  وجود نداشته است!"

          و مطلب فدوی از این قرار:

"فدوی عبارت بالا را که خواند  لامحاله  نخست به  چشم،  سپس به عقل وسرانجام به سوادش شَک کرد که نکند در این سال های دربدری، بیش از پیش نم برداشته باشد! لذا دوید و هرچه فرهنگ لغت داشت وِلو کرد کف اطاق بلکه معنی جدید "ضرب و جرح" را دریابد. (فدوی البتـّه خود از پیش می دانست که "ضرب و جرح" یعنی چه، لکن فرمایشات کمیته ی ویژه به شَکَ اش انداخته بود) باری - فرهنگ های موجود در کتابخانه ی فدوی، از واژه نامه ی نوین گرفته تا عمید و معین و دهخدا و...  همگی حدس فدوی را تأیید می کردند که ضرب خوردن یعنی صدمه و آسیب دیدن  و "جرح" هم یعنی زخم یا زخم زدن؛ با این همه، طرف، ضربات وارده که منجر به شکستگی جمجمه و سپس قتل زهرا کاظمی شده است را قابل ندانسته و دانسته نیست که دیگر منتظر چه چیزی بوده است که فرمود "علائم دیگری دال بر ضرب و جرح وجود نداشته است!" و لابد از ضرب و جرح معنای تازه  را اراده کرده که البتـّه فی بطن الآخوند است!

این بازی ناشیانه با الفاظ و سفسطه ی آخوندی، در تمامی گزارشات برادران در این ارتباط دیده می شود و همگی از این قتل آشکار، به عنوان مرگ یا در گذشت  یاد کرده اند، مثل این گزارش:

"رسیدگی به پرونده ی مرگ زهرا کاظمی خبر نگار و عکاس 54 ساله ایرانی الاصل که در مّدت بازداشت به علت خونریزی ناشی از برخورد جسم سخت با سر، یا سر با جسم سخت!  درگذشت، هم چنان ادامه دارد".

ملاحظه می کنید، افزون بر این که از "قتل" هیچ خبری نیست، مغلطه ی آخوندی در عبارت "از برخورد جسم سخت با سر یا سر با جسم سخت" نیز شدیداً کوشیده است که آن "مرگ" یا "درگذشت" را هم  به گونه ای لوث و این معنی را الغا کند که زهرا کاظمی همین جور که راه می رفته با کمال میل سرش به درب اطاق برادر سعید مرتضوی، جلاد محترم مطبوعات، خورده و شکستگی جمجمه اش باعث تـَرک برداشتن  درب اطاق برادر مرتضوی هم  شده؛ لکن برادرمرتضوی بزرگواری کرده و، به لحاظ رعایت برخی مصالح، از ادعای غرامت نیز چشم پوشیده است!

 

 دو ـ راه حل منصفانه

به موجب گزارش خبرگزاری ها، مسأله ی زهرا کاظمی، خبرنگار ایرانی – کانادائی که در جریان تهیه ی عکس و خبر در تهران توسط مسؤلین محترم، به ویژه برادر سعید مرتضوی بازداشت، شکنجه و سپس به قتل رسید، ابعادی تازه به خود گرفته است. دولت کانادا هم چنان پیگیر موضوع بوده و عرصه را همه جوره به مقامات محترم و مظلوم حکومت اسلامی تنگ کرده است. حکومت اسلامی، که سخت پای بند و نگران آبرو و وجهه ی بین المللی خویش است، ابتدا اعلام داشت که تا کنون اقدام به قتل زهرا کاظمی نکرده است، امّا اگر ایشان به تجسس های خود پیرامون ناآرامی، زندان و زندانیان سیاسی در ایران اسلامی ادامه دهد، ممکن است به طور خودجوش، توسط  قاضی مرتضوی مورد ضرب و شـَتم قرار گیرد. امّا انتشـار عکس و اخبـار مربوط بـه قتـل زهـرا کاظمـی، حکومت بی تقصیر اسلامی دریافت که گویا عوامل خودسَر اقدام به قتل متوفی کرده اند و لذا، به منظور احتراز از مخدوش شدن بیش از پیش حیثیت خود و رفع هرگونه شـُبهه ای در این زمینه، طی بیانیه ی دیگری اعلام داشت که زهرا کاظمی به طور مرده به ایران سفر کرده بوده است و مقامات مسؤل چاره ای جز دفن وی در ایران اسلامی نداشته اند. لکن مسؤلان محترم نظام می کوشند صورتحساب مخارج کفن و دفن ایشان را متعاقباً به منظور پرداخت به سفارت کانادا در تهران ارسال نمایند.

هیئت دولت کانادا، که پس از دریافت اعلامیه های پی در پی حکومت اسلامی تا کنون بیش از نیمی از گیس های خود را کنده اند، با ارائه ی مدارک مثبت و محکمـی از جملـه نـوار مصـاحبـه و گفتگـوی متوفی در فرودگاه و سپس در خیابان های تهران، به ویژه روبروی زندان اوین، قویاً  ثابت کردند که زهرا کاظمی بطور شکنجه شده و مرده به ایران سفر نکرده بوده است و مجدداً و مصرانه خواستار پیگیری موضوع شدند. مسؤلین مظلوم و محترم نظام که صدای خـُرد شدن ستون فقرات شان در اثر فشارهای استکباری و صهیونیستی در این ارتباط حتا از دور نیز به گوش می رسید، سرانجام در این مورد جام معروف زهر را سرکشیده وطی بیانیه دیگری به دولت کانادا اعلام داشتند: 

«بسمه تعالی

«دولت فخیمه ی کانادا

«جمهوری اسلامی ایران مراتب قتل  خواهر زهرا کاظمی را مع الاسف در تهران مورد تأیید قرار می دهد لکن تلویحاً به استحضار می رساند که قتل ایشان، از نوع  قتل غیرعمد بوده است زیرا مأموران محترم قتل های دولتی، از تابعیت کانادائی متوفی اطلاع نداشته و تصوّر فرموده اند که وی فقط یک خبرنگار ایرانی بوده است و از آنجا که قتل نویسندگان و خبرنگارن ایرانی در ایران، براساس موازین ما، که به هیچ کس هم مربوط نیست، مُستـَحب است، لذا اقدام به قتل وی نموده اند و  بر این پایه دولت کریمه ی اسلامی به دلیل این که:

1) مقتوله، زن و فقط صاحب نیمی از حقوق شهروندی است،

2) فقط نیمی از تابعیت وی کانادائی است،

علیهذا به میزان 50 درصد از آن دولت معظم پوزش طلبیده و بدین وسیله در معاملات و محاسبات فی مابین، یک فقره قتل غیرعمد را به حساب بستانکار آن عالی جنابان منظور می نماید.  بدیهی است که آن دولت فخیمه می تواند متقابلاً یکی از اتباع سابق ایران در کانادا، ترجیحاً یک نویسنده یا خبرنگار پناهنده را، به منظور تسویه حساب با این دولت به قتل رسانده و همانجا دفن نماید.

«حکومت اسلامی رجاء واثق دارد که با ارائه ی این راه حل منصفانه - خداپسندانه، به مناقشات فی مابین به کلـّی خاتمه داده و روابط دیپلماتیک را به وضع عادی برگردانـَد.

از طرف دولت فخیمه ی ایران و ممالک محروسه

سید محمد (ص) خاتمی

رونوشت:

انگلستان Sister Elizabeth ، - جهت استحضار

 

سه ـ و سرانجام این که ...

فدوی، که خود از طرفداران پر و پا قرص این بزرگوار است،  برادر سعید مرتضوی را در غزل زیر شدیداً ستوده است:

افسوس هَدَر مایه و عمر فـدوی شـد             عیناً به همان گونه که مال ابوی شــــــد

تنها نه زِ ما گشت تلـَف عمر گرامی               کاین  لطمه نصیب همه، حتـّی اخوی، شـد

ایّام  عزیزی  کـه  دِگـَـر  بـاز  نیایـد                 افسـوس که  پامال  وُحوش  بَـدَوی  شــد

این جمله مپندار که امشب شده نازل           کاین  فاجعـه  آغـاز زمـان  اُمَـوی  شـــد

زائید سپس  گاو من و تو به  زمانی               کاین غائله  تشـدید  زِ  دورِ صفوی  شــد

نام تو بَدَل گشت زِ بیژن به محمد (ص)           سهراب  مبدل  به  جناب  علوی (ع) شــد

کردند  تلف  وقت  عزیز من و ما را                 این  مُهمَل و آن یاوه  حدیث نبوی  شـــد

شد دولتی از جملـه ی اوباش فـراهـم            بر ضِد و علیه همه حتـّی رَجَوی  شــد!

بر خانـه ی ایـن ملـّت  در بند  مسلط             گـَه "ناطق نوری" و زمانی "نبوی" شـد

بدتـر زِ  همـه  مُجری  دیـوان عدالت               آن  قاضی ِ ضد ِ بشرِ مرتضوی  شــد

آنقـَدر کتاب  و قلم  و مطبعه  سوزاند             کاین  بنده  دُچار صدمات  ریوی  شـــد

هم قافیه تنگ است، و، هم راه تنفس

ناچار زِ تکرار قوافی  فدوی شــد

باری  - فدوی با آن که طالع بین خوبی نیست، لکن احتمال می دهد که اگر برادر سعید مرتضوی  در بیت محترم رهبری به نوشیدن یک فنجان "قهوه ی قجر" مفتخر نشود، دست کم به تناول یک پرس "واجبی" با دو تا کوبیده ی اضافی ، مهمان خواهد شد.

والله الموفق والمعین

کتبة ُالحقیر- فدوی

هشتم الژانویة المفرح سنه ی 2010  ترسائی

--------------------------------------------

* سعید مرتضوی، معاون دادستان کل کشور از سوی محمود احمدی نژاد، با حفظ سمت، به ریاست ستاد مبارزه با قاچاق كالا و ارز منصوب شد. وی همچنین ، قتل زهرا کاظمی ، توقیف بیش از 120 نشریه ،سرکوب و بازداشت روزنامه نگاران و ماجرای بازداشتگاه مخوف کهریزک را نیز در کارنامه دارد – رسانه ها

 

www.hazl.com

https://newsecul.ipower.com/

بازگشت به خانه

 

محل اظهار نظر شما:

شما با اين آدرس ها می توانيد با ما تماس گرفته

و اظهار نظرها و مطالب خود را ارسال داريد:

admin@newsecularism.com

newsecularism@gmail.com

 

 

New Secularism - Admin@newsecularism.com - Fxa: 509-352-9630