|
دو شنبه 21 دی 1388 ـ 11 ژانويه 2010 |
«اتاق فکر» جنبش سبز تشکیل شده است
گفتگو با عطاء الله مهاجرانی
گفتگوگر: بهارهء آزادی از سايت «جرس»
آقا دکتر مهاجرانی، ضمن تشکر از قبول مصاحبه با جرس به عنوان نخستین سوال، بیانیه
"خواسته های بهینه جنبش سبز" غیر مترقبه بود. مواضع و خط مشی قبلی امضاکنندگان
متفاوت بود، چه ضرورتی شما را به امضای مشترک این بیانیه در این زمان خاص رسانید؟
آیا قرار است این موضعگیری ها ادامه داشته باشد؟ آیا ما شاهد تولد یک هسته فعالیت
سبز در خارج از کشوریم؟ آیا اتاق فکر تازه ای تشکیل شده است؟
جمعی که بیانیه را امضا کرده اند جمعی شناخته شده بودند. هر یک از ما مواضع خود را پس از انتخابات 22 خرداد به صراحت مطرح کرده ایم. نظر جمع ما این بود که در این مرحلهء مهم و حساس جنبش سبز ملت ایران به هماهنگی و جهت گیری و تبیین دقیق شرایط نیاز دارد. این رویکرد و دغدغه جمعی در انتشار بیانیه تبلور پیدا کرد. به گمانم تعبیر "اتاق فکر" تعبیر مناسبی است. جمع ما می تواند تجربه و اندیشه و نظر خود را در اختیار رهبران جنبش سبز در ایران قرار دهد. از سوی دیگر فرصتی ایجاد کند تا مردم ایران به ویژه نخبگان و جوانان با زاویه دید و نظر ما آشنا تر باشند. به عبارت دیگر بیانیه محصول اندیشه ورزی جمعی است و گر نه هر یک از ما در نگارش مقاله ها و یا سخنرانی ها به تشریح زاویه دید خود پرداخته ایم.
بیشترین ابهام ها درباره نسبت شما پنج تن با رهبران جنبش سبز در ایران است، بویژه میرحسین موسوی. بالاخره بیانیه شما با بیانیه هفدهم موسوی که دو روز قبل از بیانیه شما منتشر شده بود، فرق داشت، به یک معنی بیانیه شما مطالبات بیشتری داشت. واقعا شما چه می خواستید بگوئید؟ و آیا وقت مناسبی برای بیان نقطه نظرهای خود انتخاب کردید؟
همگی ما بر نقش رهبران جنبش سبز در ایران که عملاً نقش محوری و مرکزی دارند، تاکید تمام داریم. باور داریم که این جنبش بدون رهبری به سامان نمی رسد. آقایان موسوی، کروبی و خاتمی به شایستگی ثابت کرده اند که از چنین توان و تدبیری بهره ور اند. از سوی دیگر رهبران جنبش سبز در ایران ملاحظات و محذورات مشخصی دارند. از این رو ما این توجه را داشتیم که مبادا در میان بدنهء جنبش سبز و رهبری آن فاصله ای ایجاد شود. تفاوتی که در میان بیانیه ما و بیانیه هفدهم مهندس موسوی مشهود است برای پرکردن چنین فاصله ای است.
بگذارید برایتان مثالی از تاریخ اسلام بزنم. فاصله موضع گیری ابوذر و امام علی از این رو بود که امام علی به دلایل و عللی خاموش بود اما ابوذر فریاد می زد و امام علی در وصف او گفت: او صادقترین انسان زمانه است!
در مورد هنگام انتشار بیانیه هم، نقطه نظر های متفاوتی وجود دارد. چنان که می دانید برخی بیانیه موسوی را به نوعی پس روی از مطالبات جنبش سبز تلقی کردند، که البته تلقی نادرستی بود. بیانیهء ما هر گونه ابهام و مجال سوء استفاده را بر طرف کرد.
وجه مشترک شما پنج تن در چیست؟ شما در خود بیانیه هیچ صفتی به خودتان ندادیده اید، نه روشنفکر، نه روشنفکر دینی، اما بالاخره طیفی از نواندیشی دینی در بین شماست با تفاوت های فراوان از دین شناسی و وحی پژوهی گرفته تا رادیکالیسم و اعتدال سیاسی؛ راستی برای خیلی دوستان داخل و خارج جای تعجب دارد که شما و آقای گنجی با دو مشی و روش کاملاً مغایر سیاسی الان هم امضا شوید، یا مثلا دکتر سروش و آقای کدیور، وجه اشتراک شماها در چیست؟ چرا دیگر نواندیشان دینی را بین امضاها نمی بینیم؟ چرا از دیگر فعالان جنبش سبز که داعیه رهبری آن را هم دارند دعوت نکردید؟
برای هم امضایی در یک بیانیه در مورد مطالبات جنبش سبز ملت ایران ضرورت ندارد که امضا کنندگان در تمام زمینه های اندیشه دینی و سیاسی هم نظر و هم راه باشند. البته همگی ما افراد متدینی هستیم. مسلمانیم و در جهت تبیین اندیشه اسلامی همگی کوشا بوده و هستیم. همگی ما کتاب هایی را منتشر کرده ایم، که پایه و مایه اندیشه دینی ما را نشان می دهد. در برخی مفاهیم دینی هم اختلاف نظر جدی داریم. خوشبختانه آن اختلاف نظر ها هم پنهان نمانده است و در مقالاتی که منتشر کرده ایم، هر یک از زاویه دید و دستاورد اندیشه و نظر خویش دفاع کرده ایم. داوری هم با خوانندگان و نخبگان و دین پژوهان است. در یک کلام در هم امضایی در یک بیانیه نباید انتظار داشت که افراد دیدگاه های اندیشه دینی و سیاسی شان کاملا بر یکدگر منطبق و موافق باشد. مهم توافق در خط مشی و اهداف جنبش سبز در این مرحله تاریخ ماست.
در باره امضا های دیگر هم در فرصت تنگی که وجود داشت مشورت شد. از سویی این بیانیه آخرین بیانیه جمع ما نیست. یک هسته مرکزی اتاق فکر تشکیل شده است.
برخی به شما ها اشکال گرفته اند که دوباره نزاع دینی عرفی، یا مذهبی و سکولار، یا دیندار و لائیک، را راه انداخته اید، حال آنکه جنبش سبز متکثر است و موسوی هم حتی این را به رسمیت شناخته است، راستی چرا از سبزهای عرفی یا فعالان سکولار یا لائیک یا دین ناباور کسی را راه ندادید، حال آنکه خیلی از این گونه افراد می گویند ما همه اکثر مفاد بیانیه را قبول داریم؟
بدیهی است که هیچ کاری از آغاز به نقطهء کمال خودش نمی رسد. به عبارت دیگر کوهنوردی از دامنه کوه آغاز می شود و نه از قله؛ البته به صراحت بگویم جمع ما (و یا دست کم می توانم از زاویه دید خودم سخن بگویم) با کسانی که ارزش های دینی و اسلامی را به سخره می گیرند، از اساس با انقلاب اسلامی مخالفند و دل در گرو سلطنت دارند و یا مثل مجاهدین خلق کارنامه ای تباه از آن ها بر جای مانده است، نمی توان حتی به عنوان حرکت تاکتیکی هم هم راه باشد.
البته افرادی بودند که به تعبیر شما سکولار یا لائیک هستند ، یعنی گرایش غیر دینی دارند و نه ضد دینی، برخی نیز از بیانیه حمایت کرده اند. اما ما نمی توانیم نگاه به داخل و ملت ایران را فراموش کنیم. اکثریت قوی و قاطع ملت ایران دین باور هستند و روی سخن اصلی ما با آنان است. کسانی که گرایش غیر دینی دارند، سخنگویان خود را دارند. ما سخنگویان چنان جمعیتی نیستیم.
فعالان سیاسی هم که گمان می کنند در حد رهبری جنبش سبز در خارج از کشور هستند، و در این باره بیانیه هم دادند، از شناخت حد و اندازه خویش بی خبرند. و امر بر آنان مشتبه شده است.
رهبران جنبش سبز در ایرانند. و نیز قهرمانان، فرزندان ملت ایرانند که ماه هاست در زندان ها مقاوم و سربلند ایستاده اند.
چرا همه امضاکنندگان بیانیه مردند؟ کفهء خانم ها در
جنبش سبز از آقایان سنگین تر است. چرا هیچ خانمی بیانیه شما را امضا نکرده است؟ چرا
همه تان فارسید؟ چرا از دیگر اقوام در بین شما نیست؟
ما جمعی بوده و هستیم که سال های طولانی است یکدیگر را می شناسیم. در اندیشه تشکیل مجلس موسسان که نبوده ایم! خواسته ایم اندیشه و نظر جمعی خود را به عنوان یک اتاق فکر در اختیار رهبران جنبش سبز در ایران و ملت ایران قرار دهیم. در مورد حضور زنان نیز، نظر بر این بود که از بانوان شناخته شده، بیانیه را امضا کنند، ایشان با محذوراتی که داشتند نپذیرفتند.
چرا شما بحثی از حذف ولایت مطلقه فقیه در بیانیه نکرده اید؟ نکند با جمهوری اسلامی مصالحه کرده باشید!؟
بدیهی است که جمع ما نمی خواهد افق مطالبات را از توان و امکان جنبش سبز و خط مشی
رهبران آن فراتر ببرد. ما معتقدیم در این مرحله بایست در جهت پاسخگو کردن مقام
رهبری و مسئول بودن وی در برابر خبرگان سخن گفت. و گر نه عده ای هستند که سی و یک
سال است از تغییر رژیم در ایران سخن می گویند. ما نبایست فراموش کنیم که جنبش سبز
جنبشی اجتماعی و ضد خشونت و البته زمان بر است. میوه توت فرنگی نیست که چند ماهه به
ثمر می رسد و با یک سرما هم فرو می ریزد.
آیا این بیانیه در پی براندازی رژیم جمهوری اسلامی و
تغییر رژیم است یا می خواهید نظام را اصلاح کنید؟
ما مطلقا به اصلاح باور داریم و هر گونه سخن و حرکت تند و خشونت گرا، مثل آتش زدن ساختمان ها، مضروب کردن پلیس، و شعار های تند را محکوم می کنیم. این حرکت ها که البته به شدت مشکوک جلوه می کنند، مثل پاره شدن عکس مرحوم امام خمینی بهانه های برنامه ریزی شده ای برای سرکوب جنبش سبز است.
اگر کف مطالبات شما این ده خواسته است، می شود
بفرمائید سقف آن کجاست!؟
من با اصطلاح کف و سقف موافق نیستم. حرکت اجتماعی خود ظرفیت ایجاد می کند. متناسب با شرایط و طرفیت حرکت بایست سخن گفت. به نظر من ادبیات و شیوه ای که مهندس موسوی برگزیده است، دقیق و درست و مدبرانه است. این که برخی نیت خوانی می کنند و از نیت موسوی سخن می گویند، حرکتی شتابزده و به ضرر جنبش سبز است.
راستی نظر بیانیه نویسان پنج گانه درباره نامه اخیر
مهندس عزت الله سحابی چیست؟
بطور کلی ما مهندس سحابی را صاحب افق دید مناسب و منطقی و موجهی می دانیم و تند روی در سخن و رفتار را به مصلحت جنبش سبز نمی دانیم.
http://www.rahesabz.net/story/7471/
محل اظهار نظر شما: شما با اين آدرس ها می توانيد با ما تماس گرفته و اظهار نظرها و مطالب خود را ارسال داريد:
|