|
||
|
||
دربارهء سکولاريسم | دربارهء ما | تماس | سال سوم ـ شماره 837 ـ دوشنبه 23 فروردين 1389 ـ 12 آوريل 2010 | کوتاه و گويا | عکس و مکث آرشيو صفحه اول | فهرست کليهء مقالات | اين نشريه دوشنبه ها، چهارشنبه ها و جمعه ها به روز می شود | کتابخانه | عکس و کاريکاتورانتخابی |
||
ارزيابی «انتخابات آزاد»
جای حيرت عميق است که فکر گفتمان «انتخابات آزاد» از جانب کسانی مطرح می شود که خود را صراحتاً «سکولار» می دانند. بنا بر هر تعريف موجود، چنين آدمی خواهان شراکت صاحب وار و تامهء همهء آحاد ملت و شهروندان يک کشور در حاکميت است و، همچنين، اين هدف را بی جدا کردن حکومت و دولت از مذاهب و مکاتب مقدور نمی يابد. چنين کسی نمی تواند هدف اعلام شده ای جز خواستاری انحلال حکومت مذهبی و برقراری حکومتی سکولار داشته باشد و نمی تواند تن به شرکت در «انتخابات آزاد»ی دهد که يک گزينهء آن استمرار حکومت فعلی و قانون اساسی آن باشد. >>>
به گزارش خبرنگار ايلنا از قم، حجت الاسلام مجتبی ذالنور، جانشين نماينده ولی فقيه در سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، در مراسمی با عنوان نشست بصيرت که در مسجد اهل بيت قم برگزار شد، ضمن تأکيد بر لزوم داشتن بصيرت، اظهار داشت: در بسياری از موارد خيلی از خواص و دانشمندان به علت نداشتن بصيرت لازم دچار لغزش میشوند اما يک روستايی که حتی نمیداند اينترنت چيست، بصيرت دارد. وی افزود: يک دوره در زمان انقلاب است که يک آيتالله العظمی به دليل نداشتن بصيرت مقابل امام(ره) ايستاد، به او مهر ساواکی بودن میخورد و يک زمان در دوران جنگ قرار داريم که عدهای میگفتند امام(ره) بايد در قيامت پاسخگوی خون اين همه جوان باشد و اين به دليل محدود بودن افق ديد آنهاست. جانشين نماينده ولی فقيه در سپاه پاسداران با اشاره به تعيين قائم مقام رهبری در زمان امام(ره)، گفت: بسياری ولايت فقيه را نفهميدهاند و آن را در حد يک وکيل میدانند؛ اگر افراد معنی ولايت فقيه را میفهميدند، قائم مقام رهبری تعيين نمیکردند، که بعدها در آن گير کنند؛ آنهايی که اين کار را کردند برای روز مبادا اين کار را انجام دادند... وی با ذکر اين نکته که ما در زمينهء بصيرت در جامعه خوب عمل نکردهايم، گفت: ما توانستيم که يک فوتباليست را به مردم خود بشناسانيم اما نتوانستهايم رهبری را آن طور که بايد معرفی کنيم؛ «هنوز هم بعد از بيست سال بعضی سؤال میکنند که چگونه شد که رهبر انقلاب که حجتالاسلام و المسلمين بود، يک شبه آيتالله العظمی شد؟ ما میگوييم که آيا تأييد هشتاد مجتهد خبرگان برای تأييد اجتهاد يک شخص کافی نيست؟»... در بخش دوم اين مراسم که با پرسش و پاسخ همراه بود، ذالنور، با اشاره به سخنان آقای هاشمی در مشهد گفت: آقای هاشمی گفت که اگر مردم رهبری را نخواهند بايد کنار برود، من از آقایهاشمی می پرسم که مگر مردم در انتخابات بين شما و آقای احمدینژاد او را انتخاب نکردند، پس چرا شما کنار نرفتيد؟ وی گفت: آنها از اين سخن پيامبر(ص) به امام علی(ع) استفاده میکنند که اگر مردم تورا نخواستند خود را به مردم تحميل نکن، اما اين سخن برای قبل از قبول ولايت است و زمانی که ولايت را کسی قبول کرد که [ولی] نبايد کنار برود.جانشين نماينده ولی فقيه در سپاه پاسداران، بيان کرد: «اگر امروزه چهار نفر آمدند و به رهبر ايراد گرفتند که بايد کنار برود، مگر ولايت برای خودشان است که کنار بکشند؟ مگر دلبخواهی است که کنار بکشند؟ ولايت که وکالت نيست که کنار بروند».
زمانی که اخبار مربوط به زندانیان، که به شدیدترین وجه ممکن زیر فشار بازجویان خامنه ای و فرماندهان سپاه قرار دارند، شنیده می شود اهمیت اقدامات سازمان های حقوقی بين المللی بيشتر درک می گردد. زمانی که رژیم، بعد از چند سال زندانی بودن و آزار فیزیکی، هنوز حاضر به آزادی منصور اسانلو، کارگر آزاده ای که فقط حقوق صنفی کارگران اتوبوسرانی را پیگیری می کرد، نیست، معلوم می شود که چرا رهبر نظام بعنوان بدترین دیکتاتور انتخاب شده است. وقتی ژیلا بنی یعقوب که خود ماه ها زندانی بوده از قاضی می شنود که پروندهء همسرش، امویی، بعد از ماه ها گم شده، ماهیت قضات نظام روشن می گردد. زمانی که مادران نداها، سهراب ها و... ظلم رژیم را در سرکوب مراسم خاکسپاری فریاد می کنند، نشان می دهند که فقط تعدادی زندانی مخالف نظام نیستند بلکه این همهء خانواده های مردم ایران هستند که مخالفت خود را با نظام اعلام می نمایند. >>>
جنبش سبز نه یک مبارزه طبقاتی، قشری، قومی یا جنسیتی که مبارزهای است برای طبقه و قشر و قوم و جنسیت نبودن؛ مبارزهای برای خروج از همه اینها و از جایی که برای همه اینها در تنظیمات پیشین در نظر گرفته شده بود. مبارزهای برای غیرخودی نبودن، برای خس و خاشاک نامیده نشدن، برای بیرون آمدن از سایه و در روز روشن در خیابان راه رفتن، برای زندگی بدون واهمه. در یک کلام مبارزهای برای تثبیت خود به عنوان یک شهروند تمام و عیار. اینک دوستان میخواهند بر اساس نوعی نگاه جامعه شناسانه به سیاست، این جمع برابر شده را به هویتهای پیشین -هر چند نه در همان مقام و منزلت- بازگردانند تا شاید از آن خاستگاه بار دیگر به این جنبش بپیوندند؟ آیا این نقض غرض نیست؟ >>>
آنچه شورش های بعد از انتخابات اخیر نشان می دهد این است که دموکرات های مذهبی، مانند گنجی، به دموکرات های غیر مذهبی احتیاج دارند اما این دو نیرو در آینده، بدون سازمان بندی، انظباط و رهبری قاطع، فرصت های زیادی را از دست خواهند داد همانطور که در گذشته از دست داده اند و همواره از نتایج کوشش های سیاسی خود مأیوس خواهند شد، آنچنانکه در گذشته شده اند. گنجی، و یا هر دموکرات دیگری مانند او، می تواند بارها اندیشه های سیاسی خود را بیان کند اما تا وقتی که نیروئی سیاسی در کار نباشد تا آن انديشه ها را به واقعیت تبدیل کند حزب الله در ایران حکومت خواهد کرد و تعداد سخنورانی مانند جناب گنجی در خارج افزایش خواهد یافت. >>>
طرفداران سیاست بازدارندگی با تکیه روی سه فاکتور استدلال می کنند که رژیم ایران روز به روز ضعیف تر می شود و مهار آن آسانتر خواهد شد: اولاً جنبش مردمی در ایران در حال تضعیف رژیم ایران و افزایش شکاف بین جناح های حکومتی است . فاکتور دوم این است که قدرت منطقه ای جمهوری اسلامی (بخاطر جنبش مردمی، مشکلات اقتصادی و انزوای دیپلماتیک روز افزون) در حال کاهش است و، بنابراین، نباید بیش از اندازه نگران تأثیر بمب اتم بر توسعه طلبی های منطقه ای رژیم بود. فاکتور سومی که بازدارندگی رژیم را ممکن و قابل اجرا می کند، تحریم های جدی و رو به افزایشی است که در حال سست کردن پایه های سیاسی و اقتصادی رژیم است. >>>
استقلال به دو دليل از اهميت بسياري در ارتقاي هوش جمعي برخوردار است. اول اين که از تکرار يک نوع خطا دوباره و سهباره و چندباره جلوگيري ميکند. خطاي يک فرد بر قضاوت يک جمع يک تاثير خرد کننده ندارد اما اگر همان خطا به طور سيستماتيک در تعداد زيادي از افراد جمع گسترش يابد آن وقت است که راي جمع را به طور منفي تحت تاثير قرار ميدهد. دوم آن که افکار مستقل اطلاعات تازه و متنوع را وارد جمع ميکند در حالي که اگر افکار مستقل نباشند همان نوع اطلاعات در جمع تکرار ميشود و چيز تازهاي به خرد جمع اضافه نميشود.>>>
پس از خواندن سخنان اخیر میرحسین موسوی درباب «عقل حمعی» و ضرورت «بازگشت به روش و سلوک امام راحل»، يک رباعی تقریر شد و سپس هفت رباعی دیگر به آن پیوست. این رباعیات هشت گانه را خطاب به میرحسین موسوی می خوانید: سبز تو اگر سبز سیادت باشد / دیدار بهار، در قیامت باشد // این بُت که تو از امام خود ساخته ای / اسباب ِ اسارت و قیادت باشد... >>>
به اصرار دوستی چند ساعتی را مهمان نشریه ی «سکولاریسم نو» ی آقای دکتر نوری علا و یاران همفکر او بودم. این سایت توانسته دوست من و زنش را متاثر از حال و هوای «تازه» ی خود کرده و او نیز بهمین دلیل مرا دعوت به فضای باز بیرون از غارم کرد و از من خواست تا با يک میهمانی کوتاه از سایت، دلیل اصرار او را خودم دریابم. و من هم، با رغبت و کنجکاوی، از غارم (بگفته وی) بیرون آمده و وارد آن سایت شدم. در ابتدای ورود، چشمانم خیره ی این سرتیتر درشت شد: «برای دفاع از آزادی ها و حقوق بلاشرط انسان و مبارزه با بقدرت رسیدن ایدلوژی ها و مذاهب که آفرینندهء تبعیض ها و ضایع کننده آزادی ها و حقوق بشرند» ــ و باز سر تیتر برجسته ی دیگر این نشریه: «نشریهء اینترنتی برای اشاعه ی سکولاریسم بعنوان نخستین گام بسوی آزادی و دموکراسی»... >>>
جمشيد اسدی>>>
مقاومت آقايان کروبی و موسوی و خاتمی آفرين برانگيز است، اما رهبری نيست ...بقيه در آرشيو
بقيه در ستون مقابل
|
میراث های شکست ناپذير و هميشه زنده امسال، ثبت جهانی «نوروز» از جانب يونسکو، عيدی بزرگی برای مردمان ایران و ديگر کشورهایی بود که نوروز را جشن می گيرند. به همين مناسبت، سازمان ها، ادارات میراث فرهنگی، و دولت های کشورهای ديگری که، نوروز را گرامی می دارند، جشن های مفصلی برپا کردند و، در واقع، عيدشان را مکرر ديدند. سازمان ميراث فرهنگی و دولت ايران اما، بی سر و صدا، و تنها با بيان چند کلمه ای از سر ناچاری، بی تفاوت از کنار اين ماجرا گذشتند. در عوض، مردمان ايرانی، در سراسر ايران و جهان، در وبلاگ ها و سايت ها و نشريات و رسانه ها و مراسم مختلف خود جهانی شدن «نوروز» را به يکديگر تبريک گفتند. با اين حال بسياری نمی دانند که چرا و چگونه نوروز جهانی شد. و اين پرسش نيز از اين سو و آن سو ديده و شنيده شده که چرا نوروز، به اين عظمت تاريخی (و جغرافيایی)، پس از اين همه سال تازه به ثبت جهانی رسيده است و اساساً منظور از «ميراث فرهنگی غيرمادی» (که در ايران معنوی خوانده می شود) چيست؟ >>>
ابر سکولاریسم فربه تر خواهد شد و خواهد باریدسيروس الف ـ وبلاگ انديشه>>>چندی پیش وزیر علوم اعلام کرد که صحبت کردن از سکولاریسم توسط استادها در کلاسهای درس جرم است و با استادان برخورد خواهد شد. ترسی که حکومت از این واژه رحمت آور دارد طبیعی است. چرا که مفهومی که پشت آن نشسته است آنچنان انسانی است که افراد مذهبی و غیر مذهبی را جذب کرده و جز تمامیت خواهانی که فاشیسم در اندیشه آنان ریشه دوانده است دیگران همه از آن حمایت خواهند کرد. اما نکته جالب این است که زیرساختهای فکری در ایران برای پرده برداری از سکولاریسم به شکلی علنی به عنوان یک واژه عام، بر خلاف تصور تا حد زیادی مهیا هستند. چه بسیار مردمانی که در ابتدا تفکرات تمامیت خواهانه ای که در بچگی با شور و هیجان پذیرفته اند را در بحث هایی کوچک و منطقی برای انسانیت کنار گذاشته و آن گوهر پاک وجود را بازخوانی کرده اند. چیزی که لازم است تا این واژه به یک واژه عام و همه پسند تبدیل شود فقط میدان برای نمایان شدن است. فقط کافی است تا تعریف شود. گرچه هنوز رگه هایی از دیکتاتوری در ما باقی مانده است و ما به سختی به حرف دیگران گوش فا میدهیم. اما آنقدر هم تغییر ایجاد شده است که بتوانیم به کلی جدی حرکت کنیم. امروز در سایت بالاترین ابر برچسب ها را نگاه میکردم و به دنبال سکولاریسم گشتم. لاغر و کم سو بود، اما همچون جوانه ای امیدوار و زیبا، نوید آینده ای نیک را می داد. این ابر نه تنها در سایت بالاترین، بلکه در همه جامعه ایران (چه مجازی و چه حقیقی) فربه خواهد شد و خواهد بارید. آنچه که در این فرآیند نیک تاثیر گذار است جنایات شوم و سابقه سرشار از کثافت حکومت های تمامیت خواه در تاریخ است. هم حکومت های مذهبی که قوانین الهی مبهم و غیر قابل نقد وضع میکنند و هم گونه های دیگر فاشیسم از جمله فاشیسم نژادی که قوانین چند مرتبه ای نژادی دارند که سخت گیری ها چندین برابر قوانین در اینگونه حکومت ها توسط نظام اجرایی اعمال می شود، پلیدی های خروج از دایره انسانیت را تمام و کمال به بشریت ارائه کرده اند. از این روی سکولاریسم که پیش نیاز مبارزه با تمامیت خواهی و فاشیسم مذهبی است، به سرعت به عنوان یک اصل لازم برای رسیدن به جوامع آزاد پذیرفته شده است و در جامعه ما نیز قطعا چنین خواهد بود. سکولاریسم یعنی عیسی به دین خویش، موسی به دین خویش! به همین سادگی. یعنی قانون از همه به یک اندازه حمایت میکند و هر فردی بدون توجه به مذهب و اعتقادش میتواند در کشورش و زیر نظر قوانین سکولار فعالیت کرده و رشد کند. هر کسی خودش را تبلیغ کند ولی هرگز حق ندارد تحمیل کند. بر سر راه آن موانعی وجود دارد که رفع آنها بسیار ساده است. پیش نیاز انجام این کار ارجح دانستن انسانیت برایدئولوژی است. که در این زمینه خواهم نوشت. (هفتم آوریل 2010)
نظراتی دربارهء مقالهء « راه حلی به نام سکولاريسم سياسی؟» تابلوی « خوش آمدید » برای « به این سو آمدگان » مساله جالب در دیدگاه نوری علاء اینکه ایشان بین “سکولاریزم علمی و فلسفی” و “دین ستیزی” فرق شفافی قائل است. در حالیکه کسانی ـ یکیش هم خود من ـ اتوماتیکی “دین ستیزان” را با عنوان نوعی از سکولار ها می دانسته اند. به عقیدهء ایشان مقولاتی مانند “خدا و وحی و آخرت و دین و غیره” یا “الهیات” اصولا نباید به مسائلی مانند “علم و فلسفه و...” وارد شود در حالیکه “دین ستیزان” این چیزها را نخست باید به مقولاتی مانند “علم و فلسفه و...” وارد کنند تا بعد بتوان "ردش کرد". صورت مساله چنین نیست که شما می فرمائید! جناب نوری علا، من یکی از خوانندگان "جمعه گردی های" شما هستم. مقاله "راه حلی بنام سکولاریسم سیاسی" حاوی مطلب جالب و آموزندهای بود و من از توضیحات شما در مورد انواع سکولاریسم بهره بردم. اما نتیجه گیری شما بر مبنای فرضیهای بنا شده که با واقعیت عملی چندان تطابق ندارد. اجازه میخواهم نظرم را در این مورد با شما در میان گذارم... >>>
همراه با نطق رحمت الله مقدم مراغه ای نطق مراغه ای در جلسه ی بعد از ظهر بیست و یک شهریور 1358، اولین و آخرین موضع مخالف علنی در روند تصویب اصل پنجم قانون اساسی به شمار می رود. این جلسه از جهاتی دارای اهمیت است. نخست آنکه اولین جلسه ی مجلس خبرگان قانون اساسی است که پس از درگذشت آیت الله طالقانی برگزار می شود. دوم آنکه برخلاف تصورات بسیارانی، آیت الله منتظری تنها در دقایقی از این جلسه ریاست مجلس را برعهده دارد و به هنگام رای گیری بر سر این اصل، منتظری در جلسه حضور ندارد و اداره ی جلسه بر عهده ی آیت الله بهشتی است. بهشتی شاید بیشترین نقش را در تهیه و تصویب این اصل داشته باشد، تا بدانجایی که بطور علنی، با زیرپا گذاشتن قوانین مصوب داخلی و آئین نامه های مجلس خبرگان قانون اساسی، اجازه ی صحبت به بیش از یک موافق و مخالف را نمی دهد. در بررسی تک تک اصول قانون اساسی، روال بر این بود که دو نفر بعنوان موافق و دونفر بعنوان مخالف صحبت کنند، اما بهشتی با این توجیه که بحث های خصوصی به قدر کفایت بوده است، از بسط مباحث در جلسه ی علنی مجلس جلوگیری می کند. شگفت آور آنکه تنها کسی که بعنوان موافق این اصل نطق می کند، کسی جز خود بهشتی نیست. >>>
سال «غلط های مضاعف» و مصباح ذوالنورفرزندان و خانواده سرداران پرسش های فراوانی دارند که «پدر خانواده» پاسخی برای آنها ندارد و متاسفانه حل المسائل مصباح نیز بر پایه احمق فرض کردن مخاطبین تنظیم شده و چاره درد نیست. خامنه ای می تواند ادعا کند که نماینده خدا بر روی زمین، جانشین قطعی امام زمان، صاحب عصمت، و هزاران ویژگی قدسی دیگر است ولی اجازه ندارد که مدعی شود بر اساس قانون اساسی کشور ایران و جمهوری اسلامی ادعایی خودش انتخاب و به مقام رهبری رسیده است. مقام رهبری برای وی، مادام العمر غصبی و غیرقانونی و حرام است. >>>
تاراج ثروت ملی از ديدگاه بودجه مصرف درست بودجه هم انسان های کاردان (مغز) میخواهد، خصوصا کشور عزیز ما ایران که بیشترین درآمد خود را از نفت دارد (هشتاد و پنج درصد بودجه) و اگر ما سرمایه گذاری درست نکنیم روزگاری نه چندان دور این قسمت عظیم در آمد را از دست می دهیم و نسل بعدی فقط وارث نادانیهایمان خواهد شد و در تاریخ ایران از ما به عنوان نسل نادان، بی خبر و حتی بی وجدان یاد خواهد شد. اما این اوباشان متجاوز و ایران ستیز فقط در حال به تاراج دادن ثروت ملی ما هستند و اصلا به عاقبت این سرزمین و انسانهای شریفش کاری ندارند. >>>
خاتمی، مردمسالاری بومی، و طيفِ اصلاح طلبان راديکال بی شک، وجه مشترک آن چه مردمسالاری بومی، وارداتی و ترجمه ناميده ام، مردم سالاری است. شکی نيست که نظام وارداتی عراق امروز، نظام مردم سالار است و نظامِ ترجمه ی فلان کشورِ اروپای شرقی نيز هم، گونه ای از مردم سالاری است. بحثی در اين نيست، و معتقدم به وجه همين اشتراک است که، صحيح يا غلط، امروز گمان برده می شود که خاتمی، گنجی و رضا پهلوی، در يک جبهه ايستاده اند. جبههء سبز، در سطحِ جبهه ای که بعد از انتخابات شکل گرفت، جبهه ی مردم سالاری خواهی است. اما چيزی که در اين ميان به فراموشی سپرده شده است، اين است که در ماه های پيش از انتخابات، جبههء سبزی که در پشتيبانی از ميرحسين موسوی شکل گرفته بود، مشخصاً و دقيقاً، جبهه ی سبزِ «مردمسالاری بومی بود: حرف، حرف نهادهای مدنی بود، و اميد، بازگرداندن نظم ِ مشروطه به کشور از چنگال تشکيلات قجری احمدی. >>>
جنبش سبز جلوه ای از سی و يک سال فشار و خفقان و نامردمی در حکومت اسلامی ايران است. هچ کس نمی تواند جنبش سبز را از توان مردمی و همه گير خود خالی و به نام گروهی ويژه بيان کند. آن چه بيش از هر چيز با ماهيت اين جنبش نا هم خوانی دارد، دوختن آن به "اسلام" و "امام راحل" است. آينده روشن خواهد ساخت که اين جنبش در درون مايه خود بيش از هر چيز از اين دو گريزان است. شفاف گويی رمز پيروزی است. >>>
اشغال سفارت، مبارزهء خشونتآمیز نیست به باور من اگر مبارزهی اعتراضآمیز مردم ما به صورت نافرمانی مدنی هم بخواهد نفی شود، با این عنوان که این خشونت است، این در حقیقت نفی مقاومت است و به نظر من بدون عنصر مقاومت ملتی زنده نخواهد ماند. نقدهای بسیاری به حرکتهای اعتراضی از این دست شده است. بسیاری معتقدند چنین اقداماتی منجر به مخدوش کردن چهرهی مسالمتآمیز جنبش آزادیخواهانهی مردم ایران در جهان میشود... فکر نمیکنم با سیمایی که جمهوری اسلامی در جهان از خود نشان داده است، چنین اعتراضی را از طرف شهروندان ایرانی، شهروندان اروپا و یا افکار عمومی جهان نفی کند. برای این که حق مسلم مردم ایران میداند. >>>
شرح عکس: مأمور سفارت حکومت مذهبی، با عصبانيت از پليس های هلند می خواهد که يا «عوضی» ها را دستگير کرده وبه کهريزک ببرند و يا ديپلمات ها از ايادی محلی خود استفاده خواهند کرد. فدوی سرانجام بر این شد که اندرز جدّ اعلا را به کار بسته و برود "مسخرگی و مطربی" آموزد و "سگ از چنبر برهاند" بلکه اندکی جبران مافات کند. فدوی برای دست گرمی، عجالتاً از فال هفتگی آغاز می کند. افزون بر این، فال قهوه و ورق هـم می گیرد، جن گیری، کف بینی و رمّالی و سرکتاب نیز باز می کند؛ هم چنین انواع ادعیه به ویژه دعای جوشن کبیر را هم می خواند و گرمی بخش سفره های گوناگون شما، از جمله سفره ی ابـوالفضـل(ع) به ویژه در لس آنجلس نیز تواند بود. برای کسب آگاهی بیشتر از سایر خدمات فدوی در این عرصه، لطفا ً با تلفن رایگان او تماس بگیرید. التماس دعا. >>>
آرشيو روزانهء مقالات يک هفتهء گذشته:
شماره 835 چهارشنبه 18 فروردين 1389 ـ 7 آوريل 2010
حق مشترک در پافشاری بر حقیقت و عدالت
بيانيهء کميته بين المللی نجات پاسارگاد: دست دولت جمهوری اسلامی در ماجرای درياچه اروميه
گزارش کنفرانس «آیندهء سکولاریسم در ایران»
از « ربانی سالاری » به « اوباش سالاری » تحول ساختار قدرت در جمهوری اسلامی
هدف اسلامگرایان از تغییر قانون اساسی ترکیه چیست؟
دینی، اسلامی یا شیعهء دوازده امامی جعفری؟
همراه با اخطار سازمان بهداشت جهانی نوشته دکتر مظفر ملا شکن
شماره 834 دوشنبه 16 فروردين 1389 ـ 5 آوريل 2010
اصول گرایی معتدل: فرصت سازی یا فرصت طلبی؟
استقبال از مواضع سیاسی عبدالکریم سروش
پيام فضلي نژاد ـ کيهان چاپ تهران (1387)
اصول گرایی معتدل: فرصت سازی یا فرصت طلبی؟
داستان پناهنده شدن من و سفر به فرانسه
دوازده فروردین، روزی که در آن تمام اقشار ملت به حقوق خود میرسند! بخشی از متن پیام روح الله خمینی به ملت ايران
|
آيا یوسف شريفی بجرم اين اعتراض اعدام می شود؟
پيوند به نسخهء رايگان اينترنتی>>>>
=========== ============= کميته بين المللی نجات پاسارگاد =========== =========== =========== =========== ============= ========== =========== =========== =========== =========== =========== =========== =========== =========== =========== =========== =========== =========== =========== ============= =========== ============= ============= ============= ============ =========== =========== ========== ============= =========== =========== =========== ============ =========== =========== =========== =========== =========== =========== =========== مخالفان خود را بشناسيم
دولت نهم روند بسيار خطرناک غربزدگی و گرايش های سکولاريستی را که متأسفانه در حال نفوذ در بدنه مديريتی کشور بود، سد کرده است.
سکولارها در ایران جایگاهی ندارند! حضور پر شور ملت ایران در بيست و دوم بهمن عامل شکست کامل سکولارها در کشور است.
اسلام با فرهنگ لائيك و بى دينى مخالف است. دشمنان با استفاده از ترويج فرهنگ لائيك درصدند تا زنان را از خط عفاف و حجاب و كرامت منحرف كرده و سنت هاى اصيل اسلامى را از بين ببرند.
آيتالله مکارم شيرازی
نقش تلويزيون در ايجاد تحولات سياسي، اقتصادي، اجتماعي و فرهنگي بسيار مهم است. هر چند که در ساليان اخير برنامههاي ديني و مذهبي در تلويزيون گسترش يافته ولي کساني در آنجا لانه کردهاند تلويزيون را به سوي سکولاريسم سوق مي دهند».
بقيه از ستون مقابل
ب ه گزارش فارس آیت الله ناصر مکارم شیرازی، که در درس خارج خود در جمع طلاب در مسجد اعظم قم سخن می گفت، با اشاره به بحث سکولاريسم گفت: امام خمینی فرمودند «جمهوری اسلامی، نه یک کلمه کم و نه یک کلمه زیاد»، بنابراین در چنین نظامی همه مسائل باید اسلامی باشد. مکارم شیرازی با بیان اینکه هم نمی توان هم جمهوری اسلامی و هم جمهوری دموکراتیک بود، افزود: نمی توان هم مذهبی و هم سکولار باشیم، دو شمشیر در یک نیام نمی گنجد. وی ادامه داد: ما یا نباید بگوییم جمهوری اسلامی هستیم و یا اینکه الزامات چنین حکومتی را باید به صورت کامل بپذیریم. او، با تاکید بر اینکه در جامعه اسلامی در همه مسائل باید برنامه های اسلامی به مرحله اجرا گذاشته شود، و با اشاره به اینکه تحقق جمهوری اسلامی برای ما ممکن است هزینه هایی در بر داشته باشد، خاطرنشان کرد: متاسفانه ما شاهد هستیم که با وجود تشکیل حکومتی اسلامی بدحجابی در جامعه وجود دارد و برخی از جلسات نیز با موسیقی و کارهای خلاف آلوده شده است. همچنين وی، با تاکید بر اینکه نباید به بهانهء جذب توریست اجازه بی بند وباری داده شود، گفت: درآمد حاصل از این راه آتش است.
|
© 2009 ـ New Secularism - Admin@newsecularism.com - Fax: 509-352-9630 |