|
||
|
||
دربارهء سکولاريسم | دربارهء ما | تماس | سال سوم ـ شماره 848 ـ جمعه 17 ارديبهشت 1389 ـ 7 مه 2010 | کوتاه و گويا | عکس و مکث آرشيو صفحه اول | فهرست کليهء مقالات | اين نشريه دوشنبه ها، چهارشنبه ها و جمعه ها به روز می شود | کتابخانه | عکس و کاريکاتورانتخابی |
||
نزديک به پنج سال از زمانی که نوشتن و انتشار يادداشت های «از نگاه يک زن» شروع شد می گذرد. اگرچه تشويق ها و دلگرمی های خوانندگان اين يادداشت ها سبب ماندگاری آن شد اما در اين پنج ساله، به دلايل کارهای متعدد (و به نظر من ضروری تر) ، از جمله کارهای مربوط به بنياد میراث پاسارگاد، دو فاصله ی کوتاه در ميانش افتاده و يکی ار آنها تا به امروز ادامه داشته است. به هر حال دوره ی تازه ی اين يادداشت ها، باز هم به خواست و تشويق دوستان، از امروز، پنجم مه 2010 آغاز می شود...لايحه ی روبندهو سفرهای خانم احمدی نژاد
در ایران حتی سکولاریسم میتواند وسیلهی اصلی و عمدهی دینداران واقعی برای نجات يافتن از چنگ سیاست و دکانداران دین باشد. در ایران تنها سیاست نیست که باید نجات داده شود. در ایران دین به اندازهی سیاست نیازمند نجات است، چون حکومت دینی محتوای معنوی دین را از آن گرفته و آن را در معرض خشم و کین قرار داده است. اگر کسانی از صمیم قلب به دین خود باور داشته باشند و بخواهند دین را از چنگ سودجویان حاکم نجات دهند چه باید بکنند؟ باید برای ایدهی جداسازی دستگاه دین از دولت و دستگاههای اداری جامعه تلاش کنند. از همین رو، به عکس دوران های پیشین، بین آزادی خواهان مذهبی و دیگران امکان اتحاد و مبارزهی مشترک و همسو تقویت شده است. این که آقای سروش و بسیاری دیگر از روشنفکران دینی سکولاریسم سیاسی را از سکولاریسم فلسفی تفکیک می کنند و جدایی دین از دولت را مضمون عمدهی سکولاریسم سیاسی در ایران معرفی می کنند درست و با نیازهای جامعهی ایران همخوان است. ما دنبال یک ایدئولوژی نفاق افکن جدید زیر عنوان سکولاریسم نیستیم. متأسفانه در حالی که روشنفکران پیشرو دینی در مسیر راهگشایی برای کشور به چنین تعاریف منطفی میرسند برخی از سیاستگران سکولار عکس آن را انجام میدهند و، بدون تعمق و محاسبهی حساسیته،ا سکولاریسم را طوری تعریف میکنند که میتواند بهانهای شود برای مخالفت بیشتر با آن. >>>
برخی از اصلاح طلبان در مورد ماهیت رژیم و محال بودن ایجاد کوچکترین تغییر و اصلاحات در ساختار ولایت فقیه گاهاً خود را به نفهمی می زنند و چنان در وصف امکان تغییر و تحول در رژیم دچار خلسه و بیخبری می شوند که بی اختیار یادآور قضیه فروش خر ملا نصرالدین می شوند؛ که ملا خر مریض و مردنی خود را برای فروش به بازار برد و آنقدر در تبلیغات غیر واقعی در مورد خر بازار گرمی نمود که دست آخر خودش دچار توهم و خودباوری شد که: براستی اگر این خر اینقدر خوب است اصلاً چرا آن را بفروشم! بهمین دلیل از فروش خر منصرف و به خانه برگشت! حال قضیه اصلاح طلبان رژیم است که آنقدر در تبلیغات دروغین در مورد پتانسیل رژیم برای ایجاد تغییرات و . . . بالای منبر می روند که نهایتاً در اثر پژواک تبلیغات خود در دل میگویند راستی اگر رژیم ولایت فقیه آنقدر قابلیت تربیت و خوب شدن دارد براستی حیف است سرنگون شود! >>>
ایستاده بر بلندای قلّهء وقاحت! بنا بر مفاد پیش بینی شده در قانون اساسی جمهوری اسلامی، هرگونه تغییر در قانون اساسی باید از راه همه پرسی انجام شود. امّا، سیّدعلی خامنه ای با دستاویز قراردادن نادرست و نابجای یکی از بندهای اصل 110 قانون اساسی که می گوید: "تعیین سیاست های کلّی نظام به عهده رهبر است" از انجام نص صریح قانون در مورد همه پرسی سر باز زد و با یک قانون شکنی آشکار و مجرمانه بر نقض و لغو اصل 44 قانون اساسی صحّه گذاشت و با این کار فتوای غارتی را داد که امروز مصیبت آن دامنگیر صدها هزار کارگر شده است. این قانون شکنی خیانتکارانهء سیّدعلی خامنه ای آنقدر آشکار بود که اگر در کشور قوّه قضاییه مستقلّی وجود داشت و یا مجلس خبرگان از کمترین استقلالی برخوردار می بود، می شد علیه او اعلام جرم نمود و جلوی اجرای این طرح غارتگرانه و ایران بر باد ده را گرفت. >>>
اخلاق و دین تا پیش از عصر جدید به یکدیگر وابسته بودند. حقوق مدرن بین آنها فاصله انداخت. با گسترش درک حقوقی در جامعه، حوزهی عمومی و خصوصی از یکدیگر جدا میشوند و با یکدیگر مرز پیدا میکنند. از این پس، قاعدههائی که از درون روابط انسانی بیرون میآیند، جدا از الگوهای "باید"، یعنی الگوهای بیرونی، شکل میگیرند. وفاداری زن و شوهر به یکدیگر، برای رعایت یک "باید"، امر مبتذلی است. انسانی که بجای اخلاق بر فرهنگ تکیه میکند، دلیلی برای دروغ گفتن ندارد. یا کسی که به قواعد دیالوگ احترام میگذارد، به یک نیاز درونی در روح خود پاسخ میدهد. قواعدی که بدین گونه شکل میگیرند، یعنی نتیجهی خود به خودی پیشرفت فرهنگاند، اخلاق مدرن، یا به گفتهی یورگن هابرماس اخلاق پسا حقوقی، را بوجود میآورند. >>>
آیا در میان «اصلاحطلبان» که اصلاحاتشان تا کنون کمتر از یک انقلاب، خشونت و شکنجه و اعدام و کشتار و تجاوز به همراه نداشته است، کسی پیدا میشود که به همین روشنی «من» بگوید سودش در این رژیم و «اصلاح» آن چیست و آن را در کدام قوانین و مناسبات میتوان یافت؟ آیا این «اصلاحطلبان» از «رهبر» نمیخواهند که قانون اساسی نظاماش را زیر پا بگذارد؟ آیا استفاده از اختیاراتی که قانون اساسی به وی اعطا کرده و اجرای اصل «ولایت مطلقه فقیه» بخشی از «اجرای بدون تنازل قانون اساسی» نیست؟! آیا نمیتوان به همین سادگی سود و زیان همه «من»ها را در بقا و یا تغییر رژیم سنجید و دید در شرایطی که «ناسیونال اسلامیسم» رژیم، افسار گسیخته است، واقعا منافع ملی را در کجا میتوان یافت؟ >>>
پس از اجرای مراسم نمادین نمازگزاری است که ولی فقیه رسماً فرماندهان خود، برپا دارندگان دوزخ، صاحبان ابزار قهر و قدرت را مورد خطاب خود قرار داده پیج و خم راه را به آنان نشان و به هدایت شان می پردازد. چرا که او فرمانده کل است و از زیر و بم همه چیزها بخوبی آگاهی دارد. از جمله هنر جنگ و شمشیر زنی. از میان نیروهای مسلح، ولی فقیه نیروهای انتظامی را مورد توجه خاص خود قرار می دهد، چرا که آنها هستند که باید مستقیماً رفتار و کردار و آمیزش های مردم را زیر نظر و کنترل خود داشته باشند. ولی فقیه از حساس بودن شرایط آگاه گردیده است. درست است او نهم دی و بيست و دوم بهمن را بزرگتر از قیام پنجاه و هفت می داند، یعنی که اکثریت قاطع مردم با وی در آن روزها تجدید بیعت نموده اند. اما دیدار او با نیروهای مسلح و تاکید بر نقش نیروهای انتظامی از آگاهی ولی فقیه از این واقعیت خبر می دهد که ولایت پایگاه خود را در میان بخش بزرگی از مردم، (بزرگتر از هشتاد درصد) از دست داده است. این است که باید بطور روز افزونی بر نیروهای قهریه خود تکیه کند. او خوب میداند که نرمش و اعتراف به خطا، به چه عاقبتی دچار میشود. این است که به فرماندهان خود هشدار می دهد... >>>
کل سیستم زیست محیطی مورد تعرض مدام است و بی لیاقتی های برخی از مدیران و سیاست های ویرانگر و اقتصاد نفتی نقش اصلی را در ایجاد مشکلات بازی می کند. نبود آزادی جهت یک تلاش همه جانبهء فرهنگی سیاسی و نیز نبود سدی در برابر خط اقتصادی سوداگرانه اجازه نمی دهد تا سیاست پر زور سراسری برای حفظ محیط زیست به حرکت در آید. اداره و حل مشکلات محیط زیست مستلزم بودجه و سیاستی روشن است، حال آنکه دولت در ایران خود مشکل افروز است و جلوی تلاش های غیردولتی و مدنی را می گیرد و بهیچوجه قادر نیست یک سیاست فرهنگی و آموزشی سازگاربا محیط زیست در دستور قراردهد. >>>
بقيه در ستون مقابل
|
هدف سرقت های مرموز: مظاهر ملی و آثار سکولاريسم در ايران واشنگتن پست زير عنوان «دزدها در ايران مجسمه های قهرمانان ملی و ديگر آثار سکولار را هدف گرفته اند» می نويسد طی چند هفته گذشته نزدیک به دوازده مجسمه برنزی را از جايگاه هايشان در پارک ها و ميدان ها در گوشه و کنار تهران کنده و برده اند، که به نظر می رسد با استفاده از تجهيزات بلند کردن اجسام سنگين، و کاميون ها، انجام گرفته باشد. اين می تواند يک رشته سرقت های غيرعادی، و نه الزاما جنجالی، تلقی شود. اما يک عامل استثنائی هم وجود دارد. دزدها آثاری هنری را هدف گرفته اند که دقيقا قهرمانان ملی، و نه اسلامی، را مجسم می کنند. مجسمه يک مادر و دختر، و نيز مجسمه مردی با سينه عريان نيز جزو مفقود شده هاست. مرتضی طلائی، فرمانده سابق پليس تهران، که عضو انجمن شهر است، به گزارش خبرگزاری جمهوری اسلامی، گفته است بعضی گروه ها و افراد معتقدند مجسمه ها خلاف دين است واصولی فرهنگی درکار است. وی می گويد مجسمه های شخصيت های ملی و هنری و تاثير گذار در عرصه فرهنگ کشور به سرقت رفته است، و اين مسلما يک سرقت معمولی نيست. اين نخستين باری نيست که متعصبين عليه مظاهر سکولاريسم قد علم می کنند. اسلاميست ها، کنسرت های پاپ را به هم زده اند، عليه فيلم های سينمائی بلند شده اند، و به شخصيت های سياسی طرفدار و مدافع تحول و دگرگونی حمله کرده اند. هنرهای تجسمی هم بخشی از اينهاست. بعضی تندروها در ايران تمايل به نفی آثاری دارند که معرف شخصيت های تاريخی، يا زندگی انسانی است. اگر مقامات می دانند کی پشت سر اين دزدی هاست، هنوزهيچ چيزی نگفته اند. بنا به گزارش ها، يکی از سرقت ها به وسيله دوربين های مخصوص نظارت بر ترافيک ضبط شده است. اما پليس هنوز نگفته است تصاوير ضبط شده چه مواردی را نشان می دهد. در همين حال سردار حسين ساجدی نيا فرمانده پليس تهران روز سه شنبه به خبرگزاری نيمه رسمی مهر گفت يک نيروی ويژه برای گرفتن دزدها به وجود آمده است. وی می گويد ما به زودی به نتيجه می رسيم. هنرمندان عصبانی اند، و يکی از آنان گفته بعيد است که دزدها برای پول به چنين سرقت هائی دست زده باشند. به گزارش خبرگزاری نيمه دولتی فارس، جعفر نجيبی، مجسمه سازی که اثر تازه نصب شده او از پرفسور محمد معين استاد مشهورادبيات به سرقت رفته است، می گويد اگر خرج جرثقیل و کاميون را کم کنيد برای دزدها چيزی باقی نمی ماند. سکولاريسم در روياروئی با حکومت و حاکم«آيا در حکومتی سکولار يک دينکار می تواند رئيس مملکت باشد؟» در بادی امر اين پرسش بسيار مشکوک و يا پيچيده بنظر می رسد. يک حکومت سکولار بر بنيان جدا کردن مذهب و دستگاه مذهبی و دينکارانش از ساختار حکومت شکل می گيرد و، در اين صورت، چگونه می توان در يک حکومت سکولار شاهد رياست يک دينکار بر دستگاه حکومتی يا دولت بود؟ اما آيا معنای تلويحی همين پاسخ اخير، که خود به شکل پرسشی مطرح شده، آن نيست که در يک حکومت سکولار ِ مدعی دموکرات بودن و مراعات کردن حقوق بشر، بايد پذيرفت که عده ای از شهروندان، به صرف اينکه دارای مقامات مذهبی هستند، از نامزد کردن خود برای احراز مقامات مختلف حکومتی و دولتی (همچون رياست جمهوری، نمايندگی مجلس، عضويت در شوراهای انتخابی) محروم خواهند بود؟ >>>
انحطاط اخلاقی در ضمیر اسلام سیاسی درحال حاضر دستهبندیها چنان در تبوتاب تعارضات درونی خود غوطهورند که نمیفهمند این «ولایتپذیری»، گزینهای صرفاً ذهنی است که با خواستهای جامعهی مدنی ایران بیگانه بوده و از ذهنیت ناخرسند و معترض عمومی بهشدت سبقت گرفته است. درعین حال، خودفهمی فقیه معظمی که عروج کرده باشد، و از عرش بر انسانهای خاکی نظر کند، حاوی چنان بیگانگی خود فریبنده ای ست که اجتماع را به سان «تودهای» بیهویت و فاقد شعور ادراک میکند. وجود یک «ارادهی مطلق» و «مردمی» بیروح و فاقد اراده، لازم و ملزوم همند. >>>
مطالبی که اخیرا محمد قوچانی در نقد روشنفکران در مجله مهرنامه می نویسد و بلافاصله در روزنامه کیهان بخش اصلی آن تکرار می شود از این قبیلاند. البته کیهان این مطالب را از سایت بالاترین نقل قول می کند تا نشان دهد این مطالب به سفارش سربازان گمنام امام زمان نوشته نشدهاند و از اصالت برخوردارند. خود گردانندگان کیهان از بی اعتباری رسانههایی مثل سایت فارس یا رجا نیوز مطلعاند و از آنجا نقل قول نمی کنند. ذکر نکات فوق نه به معنای داوری کردن در مورد نوشتههای قوچانی یا مصاحبههای تاجیک و شریعتی یا وب نوشتهای ابطحی و شخص آنان بلکه روشن کردن بافت و سیاق این نوشتهها و گفتههاست. به عنوان مثال، قوچانی در شرایط امروز دارد به صورت قربانی یک دستگاه مخوف اطلاعاتی عمل می کند و نه فردی که با دستگاه اطلاعاتی همکاری دارد. >>>
يادداشت سکولاريسم نو: برای نمونه، به مطلبی در مورد سکولاريسم، نوشتهء سربازان گمنام امام زمان که به نام محمد قوچانی به چاپ رسيده و در آن کوشش شده تا نشان داده شود که چرا جنبش سبز نمی تواند سکولار باشد، توجه کنيد<<<
انحلال سياست:جايگزيني دمکراسی خواهی با دمکراسی سازیهيچ پروژهء سياسی بدون داشتن حامل و عامل خاص خود سرانجام نمی یابد. تعيين هدف استراتژيک و راهبرد رسيدن به آن، در خلاء انجام نمی شود. سرانجام يک نيروی جامعه و يا يک جنبش بايد بار سنگين مبارزه را بر دوش گيرد و به مقصد رساند. در راهبرد انتخابات آزاد، جنبش سبز عامل و حامل اين راهبرد است. برای موفقيت، لازم است جنبش سبز به عنوان نهضت انتخابات آزاد سازماندهی شود، تا توان و انرژی شگرف آن برای در هم شکستن موانع انتخابات آزاد، و ساختن الزامات آن، به مجرای مناسب افتد. بدون تحقق انتخابات آزاد در ايران، جنبش سبز به اوليه ترين هدف هایش هم نخواهد رسيد. از سوی ديگر، بهتر آن است سياسيونی که اين راه را نمی پذیرند آلترناتيو خود را در مقابل اين راهبرد به روشنی ارائه کنند. >>>
هشداری ديگر و «رهبر ِ قاتل ِ ساده زیست!» به نظر می رسد دیگر رژیم به «آبرو»، از آن نوع که شما فیلمسازان برایش می خریدید، نیاز ندارد. دو هزار جایزه، که در موزه نگهداری می کند، برایش کفایت می کند. برای رژیم، در این شرایط که پایان عمرش را نزدیک می بیند، فقط بقایش مهم است و ابایی ندارد که، اگر لازم باشد، همهء شما را هم به بند بکشد. بیدار شوید و در صف مردم قرار بگیرید لااقل مبارزه و ایستادگی ملینامرکوری بازیگر یونانی علیه حکومت سرهنگ ها مد نظرتان باشد، نه فرصت طلبی های عباس کیارستمی که قلبش را به احمدی نژاد ملیجک بارگاه خامنه ای تقدیم کرد و رأیش رابه دزد سرگردنه، هاشمی رفسنجانی. >>>
اگر جهان سومي باشي، استاندارد و مقياس هاي تمام اجزاي زندگي تو ، جهان سومي ميشود... اينكه در سال چند بار لبخند ميزني... در روز چند بار گريه ميكني... راهي كه تو را به بهشت و جهنم ميرساند... و حتي جنس خداي تو هم جهان سومي ست... دراين دنياي عجيب، ديدن دست برهنه يك زن هم مي تواند براحتي تو را خطاكار كند وقلبت را به تپش وادارد... در اين دنيا "سلام" به غريبه و بي دليل، نشانهء ديوانگيست... لبخند بي جاي زن هم دليل فاحشگي اوست... >>>
مرگ بهمن بيگی، مرد قيام عليه بی سوادی عشاير محمّد بهمن بیگی دردِ سنگین و بزرگی را در سینه با خود به خاک سپرده است. آن هم دردِ بیکرانِ به دربند کشیدن، به زندان افکندن، و اعدام شمار قابل توجّهی از دست پروردگان، دانشجویان، دانش آموزان، آموزگاران، دبیران، مهندسین، پزشکان، ادیبان، حقوقدانان از همان زنان و مردانی که الفبا را در همان دبستانهای عشایری و روستایی آموخته اند، می باشند. محمّد بهمن بیگی یکایک آنها را می شناخت، فرزندان ایشان بودند، آنها درختانِ به بار نشسته ای بودند که در نو نهالی با دست خود آنها را در باغ آرزوی خویش کاشته بود، تیمارشان داده بود. اکنون به یک بار قیچی شدند. آنها دیگر نه تنها عصای دستِ پدران و مادرانِ ایلی و نه فقط مشعل دارانِ قبیله و عشایر بودند، آنها سرمایه های ملّی و پایه های استقلال واقعی کشور ما بودند. سالهای 60 زندان عادل آباد شیراز پُر بود از افرادی با چنین پیشینه هایی. اهدای نمادِ جمهوری اسلامی درد و زخم محمّد بهمن بیگی را صد چندان کرده است... >>>
میز گرد «مسائل و مشکلات دربلوچستان» لندن، شنبه 25 اردیبهشت 1389 – 15 ماه می 2010 انجمن پژوهشگران ایران، با اعتقاد بر اینکه در طی سالهای طولانی ایرانیان نقاط مختلف ایران همیشه مورد تبعیض و فشارهای گوناگون قرار داشته اند، برای بررسی خواست ها و نیازهای آنان در زمینه های فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی و سیاسی در یک حاکمیت غیر متمرکز، سلسله کنفرانس هائی را در برنامه کاری خود قرار داده است که نخستین آن در رابطه با مسائل و مشکلات در سیستان و بلوچستان می باشد. این میزگرد نیز بمانند تمامی مطالعات و بررسی های ما در چارچوب تمامیت ارضی و حفظ یکپارچگی ایران خواهد بود . >>>
کاری از ايمان نبوی
گزارشی از بحث داغ نجاست سگ در کنگرهء دامپزشکی ایران دکتر لطفیزاده گفت: آیتالله ناصری نماینده ولی فقیه هستند و ولی فقیه هم به صراحت سگ را نجس میداند. چطور شما میگویید نماینده ایشان نظری خلاف ولی فقیه دارد؟!.. شأن نزول آیهء چهارم سورهء مبارکه مائده به شکار و ذبح برمیگردد و ارتباطی با موضوع نجاست سگ ندارد و حتی اهل تسنن این آیه را بسط داده و به پرندگان هم منتسب کرده اند اما شیعیان به دلیل کلمه (مکلبین) در این آیه که به (کلب: سگ) بر میگردد آن را به سگ شکاری منحصر نموده اند. >>>
آرشيو مقالات چند روز گذشته:
شماره 846 چهارشنبه 15 ارديبهشت 1389 ـ 5 مه 2010
جنبش سبز و گذر از نشيب و فرازها
توقع واقع بیانه از جنبش سبز و سرخ و سپید!
ایستاده بر بلندای قلّهء وقاحت!
اخلاق و دروغ با لولای نهی به هم چسبیدهاند
فرمانروایی ولایت: شمشیر و شیرینی
عقب ماندگی هولناک جامعه در مورد محیط زیست
ارائه مدرک شانزده ساعت «آموزش قبل از ازدواج» در دفاتر ثبت الزامی میشود
شماره 845 جمعه 10 ارديبهشت 1389 ـ 30 آوريل 2010
آیا جنبش کارگری با جنبش سبز بیگانه است؟ گفتگو با مهرداد درویش پور و جعفر عظیم زاده
جمعه گردی های اسماعيل نوری علا
اکبر گنجی و جایزهء پانصد هزار دلاری اش
عبور از مرز خودی و غیرخودی، ضرورت جنبش سبز
گفت وگو با حمید رضا ترقی، دبیر سیاسی هیات موتلفه اسلامی
همراه با توضيحی از اسماعيل نوری علا
و با موسیقی پاپ و راک برخورد قاطعانه میشود
فهرست کليهء مقالات موجود در سايت |
پيوند به نسخهء رايگان اينترنتی>>>>
=========== ============= کميته بين المللی نجات پاسارگاد =========== =========== =========== =========== ============= ========== =========== =========== =========== =========== =========== =========== =========== =========== =========== =========== =========== =========== =========== ============= =========== ============= ============= ============= ============ =========== =========== ========== ============= =========== =========== =========== ============ =========== =========== =========== =========== =========== =========== =========== مخالفان خود را بشناسيم
دولت نهم روند بسيار خطرناک غربزدگی و گرايش های سکولاريستی را که متأسفانه در حال نفوذ در بدنه مديريتی کشور بود، سد کرده است.
سکولارها در ایران جایگاهی ندارند! حضور پر شور ملت ایران در بيست و دوم بهمن عامل شکست کامل سکولارها در کشور است.
اسلام با فرهنگ لائيك و بى دينى مخالف است. دشمنان با استفاده از ترويج فرهنگ لائيك درصدند تا زنان را از خط عفاف و حجاب و كرامت منحرف كرده و سنت هاى اصيل اسلامى را از بين ببرند.
آيتالله مکارم شيرازی
نقش تلويزيون در ايجاد تحولات سياسي، اقتصادي، اجتماعي و فرهنگي بسيار مهم است. هر چند که در ساليان اخير برنامههاي ديني و مذهبي در تلويزيون گسترش يافته ولي کساني در آنجا لانه کردهاند تلويزيون را به سوي سکولاريسم سوق مي دهند».
بقيه از ستون مقابل
معاون رئیس جمهور و رئیس سازمان ملی جوانان با اشاره به اینکه دورههای آموزش قبل از ازدواج ناقص است، گفت: به دنبال این هستیم تا در آینده مدرک سپری کردن شانزده ساعت آموزش در دفاتر ثبت ازدواج الزامی شود. مهرداد بذرپاش؛ رئیس سازمان ملی جوانان تأکید کرد: در حال حاضر این شانزده ساعت آموزش به صورت ناقص انجام میشود و با توجه به تأکید قانون به دنبال این هستیم که با توجه به مصوبه دولت و مجلس وزارت بهداشت یا هر مجموعه دیگری مدرک لازم را در زمینه سپری کردن این شانزده ساعت آموزش را ارائه کند. وی افزود: باید به گونهای باشد تا در آینده دفاتر ثبت و ازدواج هنگام ثبت یک ازدواج مدرک این شانزده ساعت را در بین سایر مدارک لازم و ضروری بدانند. به گفته بذرپاش این شانزده ساعت آموزش با دورههای آموزشی ساج که سازمان ملی جوانان آن را تهیه کرده متفاوت است. رئیس سازمان ملی جوانان با اعلام این خبر مبنی بر اینکه هفته آینده تفاهمنامه همکاری مشترک با وزارت کشور در همین راستا به امضا خواهد رسید، گفت: با توجه به اینکه وزارت کشور نیز در حوزه مراکز مشاوره اقداماتی انجام داده است و همچنین با وجود پیشبینی شدن مراکز مشاوره در قانون تسهیل ازدواج به دنبال این هستیم تا همکاریهای لازم را با وزارت کشور انجام دهیم. بذرپاش در پاسخ به این پرسش که آیا سازمان ملی کشور برای گسترش مراکز مشاوره و اجرای مفاد تفاهمنامه بودجه خاصی را در نظر گرفته است یا خیر گفت: در حال حاضر مراکز مشاوره نیازی به پول ندارند ضمن اینکه بخش خصوصی در این زمینه فعال است و تنها به هماهنگی نیاز است. وی با بیان اینکه دو ایراد در زمینه مراکز مشاوره وجود دارد، گفت: یکی از ایرادها عدم نظارت کافی بر نحوه عملکرد مراکز مشاوره بوده است و به نوعی با تخطی از استانداردها در زمینه خدمات مشاورهای در طی ده - بيست سال گذشته دچار سردرگمی شدهایم. وی با بیان اینکه اکثر مراکز مشاوره به لحاظ اقتصادی نمیتوانند خود را اداره کنند گفت: این مراکز به دلیل عدم توانایی مالی پس از مدتی دچار تعطیلی میشوند که در این صورت یا دولت باید مستقیم وارد عمل شود که شدنی نیست یا اینکه برای متخصصان و فارغالتحصیلان این رشته انگیزه ای برای ورود ایجاد شود. وی تأکید کرد: در این زمینه بودجهای از سوی سازمان ملی جوانان اختصاص داده نشده و تنها بودجه اولیه برای راهاندازی ستادهای لازم تأمین می شود.
|
© 2009 ـ New Secularism - Admin@newsecularism.com - Fax: 509-352-9630 |