|
||||||||
پيوندها |
خبرهای شبکهء سکولارهای سبز |
مطالب شمارهء قبل | سال چهارم ـ شماره 944ـ دوشنبه 29 آذر 1389 ـ 20 دسامبر 2010 | |||||
من از يادت نمی کاهم تو را من چشم در راهم... (از نيما يوشيج)
پيوند به نسخهء رايگان اينترنتی>>>>
=========== =========== نژادپرستی و تبعيض (حاوی پيوندها) =========== ============= ========== ========== =========== =========== =========== =========== =========== =========== =========== =========== =========== =========== =========== =========== =========== =========== ============= =========== ============= ============= ============= ============ =========== ============= ============= =========== =========== =========== ============ =========== =========== =========== =========== =========== ===========
|
گزارش کميسيون نظارت بر انتخابات
اسماعيل نوری علا سکولار سبز چه کسی است؟
گفتگو با جوانان پشتيبان نهاد مردمی
مراحل نظری و عملی آلترناتيو سازی (ويدئو)
ويدئو، فايل کوچک صدا
سردبیر سایت ترکمن صحرا مدیا>>>
(هر دو از ديپلمات های بريده از
چهارشنبه 26 آبان شمال کاليفرنيا (منطقهء خليج) به همت مهدی ذوالفقاری
چهاردهم آبان
سرپرست انجمن سکولارهای سبزونکوور
انجمن سکولارهای سبز ونکوور آغاز بکار کرد از صفحهء فيس بووک انجمن ديدار کنيد>>>
باز هم کسی که مثل هیچ کس نیست! موفقیت پروژه اصلاحات که برخی تلاش کردند آن را به عنوان یک جنبش اجتماعی قالب کنند، تنها در همراه کردن بخشی مهمی از جامعه با یک رژیم جنایتکار نبود، بلکه این پروژه ابزار تفرقه بین مخالفان رژیم نیز بود. بر اثر تجربه اما نوبت بیاعتمادی رسید بدون آنکه اعتماد از دست رفته نسبت به اصلاحطلبان را رقیبان آنها درو کنند چرا که آن اعتماد اولیه به «اصلاح طلبان» اتفاقا به این دلیل بود که نسبت به این رقبا هیچ اعتمادی وجود نداشت! نتیجه این شد که بی اعتمادی، کل حکومت و نظام جمهوری اسلامی را با همه مخلفاتش در بر گرفت و یک جنبش اجتماعی اصیل تمام قد به میدان آمد که همان اصلاحطلبان همراه رژیم بلافاصله مدعیاش شدند! >>>
یک نمونه از آنچه در بلوچستان می گذرد هیچ کسی نیست که امروز قربانی بشود که قبلاً در هنگام قربانی کردن دیگران سکوت نکرده باشد. آنها که سخنان مقامات جمهوری اسلامی را در بارهء بلوچ ها باور می کنند، بهتر است سخنان آنها را دربارهء خودشان، جنبش سبز، چپ ها، ملی گرایان و دیگر مردم ایران باور نمایند. اگر اتهامات نظام علیه جنبش سبز و روشنفکران ایران درست است، دربارهء بلوچ ها هم درست است. تنها محکوم کردن جندالله و جوانان بلوچ کافی نیست. این کار فقط جمهوری اسلامی را جری تر می کند که بکشتار بیشتر بپردازد. نه مسئلهء بلوچ ها و بلوچستان را حل می کند و نه مسئلهء ایرانی را که جمهوری اسلامی آن را تبدیل به یک جهنم کرده است. خبری را که می خوانید، یک نمونهء عادی از سرنوشت بلوچ ها و سنی ها در ایران است که هر روز تکرار می شود. قضاوت را به وجدان آزاد و بیدار شما واگذار می کنم. منبع خبر زاهدان آن لین است.وجود یک فرد سنی به عنوان نگهبان
کشتار فجیع و ضد انسانی حدود چهل نفر بیگناه، از جمله زنان و کودکان، و زخمی شدن تعداد زیادی از هموطنان عزادار در چابهار توسط جندالله، یکبار دیگر جزم اندیشی بنیادگرایانهء طالبانی و شیوه های ناپسند القاعده ای گروه جندالله را در زیر ذره بین قضاوت افکار عمومی قرار داده است. استدلال عقلانی و تصور منطقی و اسلامی بر این پایه استوار بود که جندالله، که خود را یک گروه اسلامی قلمداد می کند، حرمت ایام شهادت نوهء پیامبر اسلام را رعایت کند. اما شوربختانه اینگونه نشد. >>>
نامه ای به پرزیدنت براک اوباما در حالی که ادبیات دولت شما – پس از یک سال سازشکاری بی نتیجه با جمهوری اسلامی – اکنون، هرچند لرزان، علیه آنها هدف گرفته شده است، تایید این تغییر نام نمادین توسط نیروی دریایی امریکا می تواند یک اعلام جنگ اعلان نشده علیه مردم ایران، علیه تمامیت ارضی ما و علیه امید ما برای بازگشت احترام آمیز به جامعه جهانی تلقی شود. >>>
|
تفاوت آلترناتيو سازان با آلترناتيو در زمينهء وظايف آلترناتيو سازان، (يعنی آنها که بعنوان «سربازان و تدارک بينندگان» در راه ايجاد آلترناتيو می کوشند و، روشن است که تا تشکيل آلترناتيو مطلوب، همهء سکولارهای انحلال طلب و آلترناتيو خواه، در اين مقوله جای می گيرند) می توان پرسيد که آيا لازم است اينگونه «فعالان سياسی» وارد مباحی شوند که تصميم گيری راجع به آنها بر عهدهء خود «آلترناتيو» است؟ مثلاً، آيا لازم است که آلترناتيوسازان دربارهء چند و چون تاکتيک های مبارزاتی آينده ای که در آن نقش رهبری سياسی بر عهدهء آلترناتيو خواهد بود از هم اکنون به بحث بنشينند؟>>>
من شخصیتهایی مانند آقایان موسوی و کروبی را به هیچ عنوان شخصیتهای ملّی نمیدانم، برای اینکه آنها نه دموکرات هستند و نه سکولار، اما آنها که بدنبال اصلاح و حفظ این نظام هستند در جایگاه خودشان و در راه آرمان و اهدافشان، کار خود را بخوبی انجام میدهند، بسیار هم شجاعانه و در واقع بیشتر از آنچه از آنان انتظار میرفت. هر کسی در جایگاه سیاسی خود برای اهداف خود تلاش و مبارزه میکند. بیائیم ما هم راه خودمان را مشخص کنیم، شفاف بیاندیشیم، شفاف عمل کنیم و با توجه به موقعیت بسیار نامساعد اپوزیسیون داخل، این پرسشها را نیز از خودمان بکنیم که: "وظیفه و مسئولیّت ما، استراتژی و تاکتیک ما به عنوان اپوزیسیون ملی، دموکرات و سکولار در خارج از کشور چیست؟ و آیا برای فردای پس از فروپاشی ناگهانی جمهوری اسلامی (به هر دلیلی)، و یا در صورت بروز یک جنگ، چارهای اندیشیده و آیندهنگری کردهایم؟" >>>
درباره بيانيه عاشورای مهندس موسوی کليد مسئله اين است که ما نگاه کنيم ببينيم چه امکان دارد، نه چه دوست داريم. ما خيلی چيزها ممکن است دوست داشته باشيم ولی در شرايط موجود ايران من تصور می کنم که مفاد اين بيانيه در حدود حداکثری است که می شود فعلاً انتظار داشت. خواستن بيش از اين مستلزم اين است که ما موسوی را به عنوان يک تبعيدی در بهترين حالتش برای او تصور کنيم. و الا ماندنش در ايران و ادامه فعاليتش تقربياً غيرممکن خواهد شد. موسوی توانسته است در ايران بماند و به فعاليتش ادامه دهد که حياتی است. به دليل همين مصالحه. شايد اعتقاد هم داشته باشد، نداشته باشد من وارد نيستم. ولی آن چه ابراز می کند حساب شده است. ما هم اگر به جای او می بوديم در ايران و می خواستيم اين کار را بکنيم، فکر نمی کنم بيش از اينها بر می آمد. اين را هم اضافه کنم که با همه مخاطرات و تهديدات و بگيريد و بکشيد من تصور نمی کنم دست به اين دو نفر بزنند؛ به موسوی و کروبی. به دو دليل. يکی اينکه جامعه را به قول فيزيکدان ها گالوانيزه می کند و ممکن است يک حرکت غير قابل پيش بينی پيش بياورد. دوم اينکه مصلحت خود خامنه ای و گروه پيرامونش اين نيست که ميدان را به کلی به احمدی نژاد با همه بستگی که به او دارند و حمايتی که از او می کنند، واگذارند. در نتيجه يک حاشيه امنيتی به دور اين دو نفر هست و می توانند چنين اعلاميه هايی و شايد يک کم تندتر صادر کنند. من به ويژه منتظرم و خيلی از ما منتظريم که با توجه به وضع اقتصادی مردم و دشواری هايی که در پيش است و به خصوص با توجه به هزينه کمرشکنی که برنامه اتمی جمهوری اسلامی ايران برای خودش و برای ايران و همه دارد، کم کم مواضعی بگيرند که نزديک شوند به ساير کلی جامعه. چون تعيين کننده در ماه های آينده، حداکثر تا يک سال آينده همين دو موضوع است. اينها است که سرنوشت آينده ايران را تعيين می کند. جای مذهب درست سر جايش محفوظ، ولی اصل قضيه آنجاست. جبهه های اصلی مبارزه آنجاست.
جنبش دموکراسی خواهی اگر بخواهد به نتیجه برسد می بایست از همه ظرفیت های موجود اعم از سیاسی، اقتصادی و اجتماعی بهره بگیرد. یعنی در اندازه یک جنبش تمام عیار انقلابی با پرهیز از به رسمیت شناختن قدرت حاکم از طریق عدم مشارکت در قدرت و پرهیز از تأیید اصول غیر دموکراتیک قانون اساسی، می توان گام به گام حقوق اساسی شهروندی مطرح در قانون موجود را مطالبه کرد و با مبارزات دموکراتیک و به مرور قدرت ملی را جایگزین قدرت ایدئولوژیک سرکوب گر کرد. حکومت نشان داده است اصلاح ناپذیر است، اما آلترناتیو اصلاحات لزوماً انقلابی خشن نیست. انقلاب دموکراتیک راه حل است. >>>
تازهترین نوشتهای که در این زمینه خواندم مقالهای بود از حشمتالله طبرزدی با عنوان “تزهایی برای مبارزه”. نوشتههای طبرزدی دبیرکل جبهه دموکراتیک ایران و سخنگوی “اتحاد برای همبستگی و حقوقبشر در ایران” همیشه خواندنی و قابل تامل بوده و هست. ضمن موافقت با اصول کلی مطرح شده در این مقاله که به عقیده من تشکیل دولت سایه برای جلوگیری از هرجومرج پس از فروپاشی نزدیک حکومت، مهمترين آن است، بندهایی را در این مقاله میبینم که نه تنها راه را برای تشکیل دولت ملی دشوار میسازد بلکه آن را غیرممکن میکند و علاوه بر آن با وجدان و شرافت انسانی مغایرت دارد. >>>شرط های انتخابات آزاد وجود ندارد برای بزیر کشیدن حکومت تمامیت خواه و دیکتاتوری اسلامی که قدرت مطلقه است، و در آن کلیه نیروها و جریانهای سیاسی بشدت سرکوب می شوند، اپوزیسیونی متحد و قوی احتیاج است که توانایی تدوین نقشه و برنامه ریزی مبارزاتی و مقابله با رژیم را داشته باشد. در هیچ کجای دنیا تجربه نشده که یک حکومت دیکتاتوری خود به خود سرنگون شود. بدون وجود اپوزیسیون منسجم و قوی، حتی جنایتکارترین، فاسدترین و بی پایه ترین سیستم حکومتی می تواند سالیان دراز پا برجا بماند. بنظر من یکی از عوامل مهم که هنور رژیم بر مسند قدرت است، پراکندگی و ضعف اپوزیسیون است. تا زمانی که اپوزیسیون چاره ای اساسی برای این مساله نیابد و نتواند براین مشکل فائق آید عمر این رژیم کوتاه نخواهد شد. >>>
مردم ايران میخواهند اين حکومت برود پرويز قليچ خانی
|
در آستانه ی یکی از بزرگترین جشن های ملی خودمان، یلدا هستیم؛ یلدایی که ریشه و گوهر آن ستایش مهر ورزیدن و روشنایی است، و باور به پایان هر تاریکی و بیداد، و رسیدن بی ترديد انسان به آسایش و آزادی و طراوت و سرخوشی ـ یعنی هرآنچه که شایسته و حق اوست. قرن هاست که مردمان ایران هر ساله، در این لحظات، در عين آگاهی از قطعيت گردش ايام، آرزو می کنند که خورشید، آن فاتح شکوهمند تاریکی، یک بار دیگر در نبرد خویش با تاریکی و سیاهی پیروز شود و جان و زندگی شان را آفتابی کند. چرا که خورشيد نه تنها جرمی فلکی که نمادی برای جامعه ی انسانی نيز هست، و به همين دليل اين آرزو اکنون، در زمانه ی ما، از استوره به سمبلی زیبا مبدل شده است: پیروزی بی تردید انسان آزاده بر استبداد و بیداد و ظلم.>>>
و ضرورت بازگشت به «روشنگری» در شرق ما در شرق نيازمند برپايی مبارزهء اجتماعی قدرتمند مدنی هستيم و پيش از پيش به مقولهء «سوژه» نياز داريم. ما بايد به عامل، به فاعل عمل کننده بدل شويم و دست از دنباله روی کورکورانهء فکری (و سياسی) بشوئيم. ما در ايران به جای فراموشی جهت و هدف (برسم نقد فلسفی چند دههء اخير در غرب)، به جای افتادن در تلهء "پست مدرنيته"، هر چه بيشتر به انديشهء انتقادی، سمت و هدف و برنامه نيازمنديم. ما نيازمند استحکام جامعه مدنی قدرتمند و با هدف هستيم که سلامت سياست چند گانه گرا و دموکراسی را تضمين کند.>>>
حقوق بشر، هم استراتژی هم تاکتیک مفهوم حقوق بشر در عمل و نظر، کمتر قابل تفسیر است. چرا که حقوق بشر با وفاق بر بنیادهای مشخص همزیستی پیاده میشود. به این سان است که میگوییم اصول حقوق بشر غیر قابل منازعهاند. چون اصول بنیادین تفاهم ارتباطیاند. این اصول، از منافع اقتصادی گروههای مالی و نیز از منافع اعتقادی گروههای سیاسی و مذهبی برترند. و محدود کنندهی قدرت در تمام نهادها و مناسباتاند. حقوق بشر حتا قدرت مفاهیم کلی را نیز محدود میکنند چون آزادیِ مطلقِ یک مفهوم کلی، همان استبدادِ مفهومی است. استبدادی که ناقض حقوق مشخص فردی و اجتماعی است.>>>
سلاح ایدئولوژیک ضد کمونیستی است نظام سرمایه داری دولتی بلوک شرق، علیرغم حاکمیت یک نظام طبقاتی و استثمار کار مزدی و اختناق سیاسی ناشی از چنین نظامی، یک سیستم رفاه اجتماعی را در جوامع تحت حاکمیت خود پیاده کرده بود. بعلاوه قانون اساسی شوروی، که منتج از انقلاب عظیم کارگری اکتبر بود، پیشرو ترین سند برابری حقوق و رفع تبعیض بشمار می رفت. این واقعیت و نام سوسیالیسم و کمونیسم، نگاه طبقه کارگر، زحمتکشان و مدافعین آزادی، برابری و رفاه را به سوی این بلوک و در راس آن شوروی گردانده بود. جنبش های اجتماعی مدافع حقوق مدنی، آزادی زن، و رفاه اجتماعی چشم به این بلوک دوخته بودند. در چنین شرایطی، بورژوازی غرب و در راس آن آمریکا، علاوه بر جنگ تبلیغاتی متمرکز علیه شوروی و علیه کمونیسم، به یک سلاح ایدئولوژیک برای مقابله با این نظام نیازمند بود. بیانیه حقوق بشر حاصل این تلاش و نیاز است.>>>
طبرزدی می گويد بايد به انتقال مسالمت آمیز قدرت توسط جنبش سبز و رهبران آن اندیشید (عضو گروه سکولار دموکراسی برای ايران) با سلام. خواندن مقالهء اخير طبرزدی را به همگان توصیه می کنم، جایگاه طبرزدی نه تنها به عنوان یک مبارز خستگی ناپذیر، بلکه به عنوان یک تحلیلگر قدرتمند سیاسی ، به عنوان کسی که اولین بار سکولاریسم را در درون ایران مطرح کرد، به عنوان یک پیشگام در مطرح ساختن تزهای عملی مبارزه، به عنوان کسی که سعی در نزدیکی اتحاد و همراهی نیروها داشته است، و به عنوان کسی که از درون ایران بیش از بسیاری از ما در خارج از ایران از جزیات وضیعت سیاسی اجتماعی ایران احاطه دارد. این مقاله او در واقع چکیده است که به زیباترین صورت، مساله، سرنگونی را تحلیل کرده است، توانایی های اپوزوسیون سکولار ، و راه حل هایی که برای برون رفت از این بحران موجود است. وی به زیبایی می گوید: «قرار نیست معجزه ای رخ دهد و نیروهایی از آسمان به یاری جنبش بیاید. راه دشوار مبارزه از بستر اجتماعی واقعاً موجود می گذرد و بار آن بر دوش نیروهای فعالی است که به هر نحو خود را درگیر کرده اند. باید از همین نیروها پشتیبانی کرد و با ارائهء راه کارهای عملی جنبش را پیش برد. توافق روی حداقل ها و وجوه مشترک برای رسیدن به خواسته های حداکثری از ضرورت های مبارزاتی است». به بیان روشن تر تا آن جا که ممکن است باید از فروپاشی یا بر هم ریزی نظم و انتظام عمومی پرهیز کرد و بیشتر به انتقال مسالمت آمیز قدرت توسط جنبش سبز و رهبران آن اندیشید. این نیرو از حمایت گسترده در بین نهادهای قدرت و توده ها برخوردار است و می تواند نقش کاتالیزور یا انتقال را عهده دار شود. تحقق چنین امری فرصت کافی به مردم، احزاب و تشکل های دموکراسی خواه خواهد داد تا در فضای آزادی برنامه های خود برای ایرانی آباد و آزاد بیان کنند . مهم این است که دولت انتقالی متعهد باشد چنین آزادی را تضمین می نماید.
چرا تندروها از سبز دفاع می کنند؟ ای ميل وارده از سوی شخصی به نام «هواداران سبز» کدام مردم سالاری و دموکراسی و حقوق بشر در دنیا سراغ دارید که در آن نزدیک ترین حزب سیاسی مذهبی به شما یعنی نهضت آزادی حق فعالیت سیاسی ندارد و رهبر هشتاد ساله اش به همراه خواهر زاده شجاع اش سارا توسلی و دیگر سران این گروه از سال پنجاه و هفت تا کنون زیر ضربه های دیکتاتور منشانهء شما ها بوده اند، تا چه رسد به دگر اندیشان! موسوی میگوید من با نهضت آزادی کار سیاسی نمی کنم! آیا اسم این کار به کار بستن خرد جمعی است؟ آیا این مردم سالاری است ؟ اما همین آقا دنبال چهار تا تا اصول گرای دیکتاتور که فعلاً در همین رژیم کودتا مقام و منصب دارند می دود تا نظر آنها را کمی به خود معطوف کند. آیا این مردم سالاری است؟>>>
«کل دعوا» ی ما بر سر انتخابات مهندسی شده است پیام مهدی کروبی به مناسبت عاشورا این حرکت مقدس یعنی عاشورا که الان هم در آستانه اش هستیم، ان شاءالله همهء مردم با شور و نشاط در عزاداری شرکت می کنند، منتهی در کشور ما در عاشورای سال گذشته حادثه ای غم انگیز رخ داد که آن را بهانه ای کردند برای سرکوب مخالفین. ما کل دعوایمان بر سر انتخابات مهندسی شده است، آیا روز عاشورا مردم شعار دادند، ندادند، من نمی دانم، ولی به هر حال حوادث تلخی پیش آمد و عده ای از مردم عزیزمان را به شهادت رساندند و حرمت عاشورا را نگه نداشتند و حالا عجیب این است که طلبکار هم شدند و آنهایی که مردم را کشتند تازه می گویند خدا آبروی فتنه گران را برد!>>>
به گزارش خبرنگار مهر در قم، علی لاريجانی عصر چهارشنبه همزمان با تاسوعای حسينی(ع) با شرکت در يادواره شهدای روستای خاوه از توابع بخش کهک قم در سخنانی با بيان اينکه راه درست برای در امان ماندن از توطئههای داخلی و خارجی تمسک به عمود خيمه، که همان ولايت فقيه است، افزود: ولايت فقيه چراغ و راهنمايی برای جامعه است که به فرموده امام خمينی(ره) میتواند کشور را از هر گونه آسيبی حفاظت کند و ما اين را در عمل تجربه کرديم... وی با بيان اينکه امروز برخی از کشورهای منطقه به دليل اينکه جهاد را به فراموشی سپردهاند در زير سلطه استکبار قرار دارند، افزود: آمريکايیها به برخی از کشورهای منطقه دستور میدهند و اين بخاطر آن است که آنها لباس جهاد را از تن بيرون کرده و دچار ذلت شدند. و ما اگر عزت و شرف در زندگی فردی و اجتماعی را میخواهيم، نبايد شمشير جهاد از زندگی حذف شود. وی با بيان اينکه اگر امروز دنيای اسلام بصيرت نداشته باشد اميدی به آينده خود نخواهد داشت، خاطرنشان کرد: ايران اسلامی به خاطر اينکه لباس جهاد و شهادت را به تن کرده است هيچگاه زير بار ظلم نخواهد رفت و همواره سرفراز خواهد بود. وی در بخش ديگری از سخنان خود سياست بدون در نظر گرفتن دين را انحراف دانست و ابراز داشت: عدهای در دوران اصلاحات شعارهای سکولاريسمی مطرح میکردند و میگفتند جمهوريت با ديانت سازگار نيست در حالی که کامل کننده جمهوريت دين است.
مصاحبه اخیر میرحسین موسوی با نشریه اینترنتی قلم سبز مانند گذشته دارای اشکالات متعدد و آشکاری است، از جمله مواردی که آقای موسوی و خانم زهرا رهنورد بطور مداوم روی آن تاکید می کنند این است که هرچه مشکل داریم و هر استبداد و ظلمی که وجود دارد مربوط به «بیست سال اخیر» است، در حالیکه اگر بطور دقیق خفقان موجود و فضای سیاه استبداد کنونی مورد ریشه یابی قرار گیرد نقش پررنگ و واضح خمینی و روش رهبری او را می توان مهمترین دلیل معضلات کنونی اعلام کرد. مهندس موسوی با زرنگی خاصی می گویند: "جریان حاکم در آستانه انتخابات بیست سال برای یکدست کردن کشور طراحی و تلاش کرده بود"، در حالیکه از روز نخست تاسیس جمهوری اسلامی خمینی رسما فرمان شکستن قلم ها و بستن زبان ها و کشتن مخالفان را صادر کرد و در چند سخنرانی به صراحت تاکید نمود که «همه» ی احزاب و گروه ها باید از بین بروند و مخالفان و منتقدان را شیطان صفت و دشمنان الله و معاند با اسلام خواند. آقای موسوی در جایی دیگر نیز با اشاره به اسناد ویکی لیکس به جای این که سیاست های غلط «حکومت» و شخص ولی فقیه را زیر سوال ببرند به طور حساب شده حملات لفظی خود را متوجه «دولت احمدی نژاد» نموده اند، آقای موسوی و تمام دست اندرکاران جمهوری اسلامی به خوبی می دانند تعیین «سیاست های کلی نظام» با شخص رهبری است و اگر در اسناد ویکی لیکس انزوای جمهوری اسلامی و تنش آفرینی این رژیم افشا شده این موضوع به «دولت احمدی نژاد» ارتباط چندانی ندارد بلکه ولی فقیه مسئول تعیین این سیاست های ضد ملی بوده و هست.... چقدر حرکات، سکنات و فرمایشات اعلیحضرت الاعظما سید علی(ع) خامنه ای، دام الذله، فدوی را بیاد حضرت امام (ل) می اندازد. فی المثل، آنگاه که حضرت اش در آن ایام مهملی می فرمود، مانند "جنگ چیز خوبی ست"، بفاصله ی اندکی، جراید شریفه ی دارالخُرافه در سیاه کردن صفحات خود، گوی سبقت از یکدیگر می ربودند و آنقدر آن مهمل مقدس را تکرار و تبیین می کردندکه مؤمنین و مؤمنات، کثرالله امثالهم، سرانجام می پذیرفتند که، بقول آن بزرگوار، «قضای آسمان ست این و دیگرگون نخواهد شد!» فدوی البته بنا نداشت که با یادآوری «دوران طلائی حضرت امام (ل)» ، لرزه بر اندام خوانندگان محترم ضد انقلاب خود بیاندازد!.. ببخشید... باری - حالا حکایت مقام معظم رهبری، صدمه الله تعالی، ست که...>>>
- بابا؟ - جان بابا؟ - یاران امام حسین چرا گریه می کردن؟ - از تشنگی پسرم. - اینا چرا گریه می کنن؟ - از گشنگی پسرم. قیمه بخورن دیگه گریه نمی کنن . - بابا، تشنگی بد تره یا گشنگی ؟ - نفهمی از جفتش بدتره پسرم.
|
|||||
© 2010 ـ New Secularism - Admin@newsecularism.com - Fax: 509-352-9630 |