|
سیاست و ژورنالیسم دست در دست هم
الاهه بقراط
فکر میکنید «ویکی لیکس» چه «سند» مهمی را افشا کرده یا خواهد کرد که هیچ کس از آن خبر نداشته و یا دست کم حدس نزده باشد؟ اصلاً مخاطبان «ویکی لیکس» چه کسانی هستند؟ آن تودهء مردمی که این «افشاگری» ظاهراً با هدف خدمت به آنها انجام میگیرد؟ یا حکومتها و سیاستمداران و، در کنار آنها، رسانهها و ژورنالیستها، مخاطبان این افشاگری هستند؟ آیا اساساً انتشار این «اسناد» با هدف دستیابی به مخاطبان معینی صورت میگیرد؟ من معتقدم مرز بین سیاست و ژورنالیسم را باید همواره حفظ کرد وگرنه نه سیاست، بلکه ژورنالیسم به عکس برگردان آن تبدیل خواهد شد.
دانشجوی خط امام یا...؟
«ژولیان اسانژ»، یک استرالیایی 39 ساله، با همکاری چند کارشناس دیگر در سال 2006 پلاتفرمی را در اینترنت میگشایند که هدفاش افشای اسناد سرّی و مخفی دولتها و نهادهای بینالمللی است. اینکه بدون داشتن افرادی در دولتها و نهادهای بینالمللی چگونه میتوان به این نوع اسناد دست یافت، بماند. هدف ویکی لیکس «شفافیت تمام عیار» است. اینکه اساساً چنین شفافیتی (اگر واقعاً شفافیت باشد) «خوب» است یا «بد»، و به سود چه کسانی تمام خواهد شد، هم بماند.
نام «ویکی لیکس» نیز از همین هدف «شفافیت» سرچشمه میگیرد. «ویکی» به زبان هاوایی به معنای «تند» و «سریع» است و در اینترنت برای سایتهایی به کار میرود که نه تنها مورد استفادهء کاربران قرار میگیرند، بلکه میتوانند توسط آنها تغییر داده شوند؛ مانند «ویکی پدیا»، دانشنامهای که هر کسی میتواند دربارهء هر موضوعی در آن بنویسد و، اتفاقاً، از همین رو باید با اطلاعات منتشر شده در آن با احتیاط برخورد کرد. به این ترتیب «ویکی لیکس» یعنی «افشاگری سریع» و گفته میشود، بر خلاف سایتهای دیگر، ویژگیاش در این است که نمیتوان نام و نشانی و ای میل گردانندگان و کاربرانش را از طریق فعالیت اینترنتی آنها کشف کرد.
ولی واقعاً «ویکی لیکس» چه «اسنادی» منتشر کرده که کسی مطلقا به فکرش نمیرسید؟ به یاد میآورید آن روزهایی را که خیابان تخت جمشید در برابر سفارت آمریکا زیر پای عابران از شعار «دانشجوی خط امام، افشا کن! افشا کن!» به لرزه در میآمد؟ واقعاً آن دانشجویان که روز 13 آبان 1358 در یک حرکت ماجراجویانه و بر خلاف قوانین و عرف بینالمللی و با تأیید بنیانگذار جمهوری اسلامی از دیوار سفارت ایالات متحده آمریکا بالا رفته و به ادعای خودشان با چسباندن بقایا و بریدههای اسنادی که به دست آنها افتاده بود، نزدیک به ده هزار صفحه «سند» منتشر کردند، چه مطلبی را «افشا» کردند که کسی فکرش را هم نمیکرد؟ آن «اسناد» که چه آن زمان و چه هنوز هم، چه بسا با دستکاریهایی که کسی دیگر حوصله پیگیری آنها را ندارد، در مجموعههای چندین جلدی منتشر میشوند، چه رازهایی را «افشا» کردند که به سود آن مردمی شد که گلوی خود را برای آن «افشاگری» پاره میکردند؟ کدام اسناد «افشا» شد که به سود آزادی و عدالت، به سود افراد و احزاب و گروههایی گشت که با تمام وجود از اشغال سفارت آمریکا و دانشجویان خط امام دفاع نموده و «خط امام» را تئوریزه میکردند؟
آن افشاگریها، که بیشترین بخش آن دربارهء ارزیابیها و گفتگوها و گزارشهایی بود که در همهء دولتها و سفارتها معمول است، نهایتاً علیه جریانی که در آن زمان به «لیبرال» مشهور شده بود و به سود تثبیت نیروهای ارتجاعی در قدرت مورد استفاده قرار گرفت و در ادامه با نابودی بسیاری از دولتمردان خود جمهوری اسلامی در بمبگذاریهایی که هنوز حقایق آنها پس پرده مانده است، و سپس با سرکوب و حذف نیروهای میانه و چپگرای مدافع خط امام به تسلط بی چون و چرای حکومت ولایت فقیه انجامید.
فکر میکنید اگر امروز کسانی از دیوار سفارتخانههای خود جمهوری اسلامی در کشورهای دیگر بالا روند، به چه اسنادی دست خواهند یافت؟ اگر «ویکی لیکس» روزنهای به کامپیوترهای جمهوری اسلامی بگشاید، چه چیزی برای افشا خواهد داشت که کسی از آن، کمی تا قسمتی، با خبر نباشد؟
اسرار آشکار ِ جنگ
امروز «ویکی لیکس» از دیوار سفارت بالا نمیرود بلکه از طریق اینترنت، همان اختراعی که ارتش آمریکا در اختیار جهان گذاشت، به اسناد «سرّی» (که بدون همکاری از درون دولتها و نهادها ممکن نیست) دستبرد میزند. به نظر من، برانگیختگی سیاستمداران کشورهای قدرتمند، از جمله آمریکا، نه در اسرار آشکاری که منتشر شده، بلکه در همگامی با فضایی است که رسانهها با پیگیری دنبال کرده و به آن دامن میزنند.
آیا آنچه سیاستمداران و دولتمردان به دور از دوربینها و میکروفونها با یکدیگر میگویند، راز سر پوشیدهای است که کسی از آن خبر نداشته باشد؟! آیا سیاستهای جاری و عملی هر دولت در هر کشوری بسیاری از آنچه را که «افشا» شده است، خود پیشاپیش افشا نمیکند؟ به چند «سند» ویکی لیکس نگاهی بیاندازیم:
1- ویکی لیکس میگوید خوزه گونزالس، دادستان اسپانیایی، به مقامهای آمریکایی گفته است: روسیه یک دولت مافیایی است و نمیتوان بین فعالیتهای حکومت و باندهای سازمان یافته تبهکار تفاوتی قائل شد و سازمانهای امنیتی روسیه به جنایت سازمانیافته دست میزنند و برخی از احزاب سیاسی در روسیه دست در دست باندهای جنایتکار اقدام به تبهکاری میکنند و حتا حزب لیبرال دمکرات از سوی کا.گ.ب، که بعداً به سرویس اطلاعاتی خارجی روسیه تبدیل شد، تأسیس شده و چند تبهکار عمدهء روس در آن عضو هستند. او به نقش روسیه در قاچاق اسلحه به ایران و فروش سلاح به کردهای ترکیه نیز اشاره میکند. 2- سرویسهای اطلاعاتی کوبا به هوگو چاوز رییس جمهوری ونزوئلا مشاوره میدهند. یهودیان ونزوئلا از رفتار تبعیضآمیز حکومتشان ناراضی هستند. آمریکا نگران «گرم گرفتن» ونزوئلا با ایران است. 3- در یک «پیام سرّی» از ریچارد جونز، سفیر پیشین آمریکا در اسراییل، از قول معیر داگان، رییس موساد، نقل شده برای «حل و فصل» برنامهء اتمی ایران هنوز وقت هست ولی «خطر آشکار است». رییس موساد خواهان بهره برداری از نارضایتی اقلیتهای قومی در ایران برای تحت فشار قرار دادن جمهوری اسلامی و "تحریک به تغییر رژیم" شده بود. 4- چند کشور عربی خواهان حمله آمریکا به ایران شدند. 5- آمریکا درباره سیلویو برلوسکونی گفته است که «نالایق و بی مسئولیت» است. 6- سفارت آمریکا در عراق صدور روادید برای ایرانیان را زیر نظر دارد. 7- ملک عبدالله درباره آصف علی زرداری، رییس جمهوری پاکستان گفته است: «سر کشور که گندیده باشد کل بدن هم میگندد». 8- یک تاجر غیرایرانی از یکی از تماسهای خود شنیده که رفسنجانی به آن «تماس» گفته خامنهای سرطان خون پیشرفته دارد. 9- هلال احمر ایران در جنگ سال 2006 بین حزبالله لبنان و اسراییل در آمبولانسها و هواپیماهای پزشکی خود اسلحه و موشک قاچاق میکرده است. 10- برادر کرزای قاچاقچی مواد مخدر است. 11- قذافی بدون پرستار «شهوتانگیز اوکراینی» خود سفر نمیکند. 12- اردوغان از اسراییل متنفر است.
راستش را بگویید، به غیر از «پرستار شهوتانگیز» قذافی، از کدام محتوای این «اسناد» بیخبر بودید؟! چه بسا رنگیننامهها پیش از این در باره آن پرستار هم نوشته باشند! واقعاً آیا موردی در این نمونهها وجود دارد که کسی ندانسته باشد؟! این «افشاگری سریع» چه هدفی را دنبال میکند؟ انتشار این اسناد بر کدام ظرفیت و آگاهی «تودههای مردم» میافزاید؟ و کدام محدودیت را برای بازیگران سیاست جهانی به وجود میآورد؟! در هر دو مورد، به نظر من هیچ! حکومتها؟ همه همان گونه که تا کنون عمل میکردهاند، به گفتگو و ارزیابی و گزارش و تأیید و تکذیبهای خود ادامه خواهند داد، با این تفاوت که «ویکی لیکس» هم بر آن افزوده شده است. راه دیگری ممکن نیست! هیچ حکومتی به خاطر این «افشاگری» در شیوه خود تغییر نمیدهد بلکه اگر این افشاگری را خطرناک تشخیص دهد، تلاش میکند آن را ناکار سازد. «تودههای مردم»؟ دور و بر خودتان از مردم عادی (یعنی بیشترین جمعیت جهان) بپرسید چند نفر اصلاً نام «ویکی لیکس» را شنیدهاند! و برای چند نفر اهمیت دارد که یک رژیمی به نام جمهوری اسلامی در کشوری به نام لبنان، موشک و سلاح قاچاق میکرده است. همان «پرستار شهوتانگیز» برایشان جالبتر است.
خیر، نه حکومتها و نه توده مردم هیچ کدام مخاطب ویکی لیکس نیستند. «اسناد» ویکی لیکس منتشر میشوند بدون آنکه اساساً مخاطبی داشته باشند. ویکی لیکس زاییده شرایط سیاسی و اقتصادی کنونی است برای شکل دادن به شرایطی دیگر که باردار سالهای آینده است؛ سالهایی که رسانهها و ژورنالیسم، از جمله در جوامع بسته و کشورهای استبدادی، دست در دست سیاست، مضمون و محتوای آن را رقم میزنند. و من به هر سو مینگرم، از جمله همین اسرار آشکارِ وکی لیکس، چارهای جز این نمییابم که تکرار کنم: یک جنگ در گلوی جهان گیر کرده است.
3 دسامبر 2010
برگرفته از کیهان لندن
محل اظهار نظر شما: شما با اين آدرس ها می توانيد با ما تماس گرفته و اظهار نظرها و مطالب خود را ارسال داريد:
|
New Secularism - Admin@newsecularism.com - Fxa: 509-352-9630 |