دربارهء سکولاريسم  |  دربارهء ما |   تماس   |   جستجو    فيلترشکن  |   کوتاه و گويا  |     عکس و مکث   | English Information Section

آرشيو صفحه اول  |   فهرست کليهء مقالات  |  اين نشريه دوشنبه ها، چهارشنبه ها و جمعه ها به روز می شود   |  کتابخانه  |   عکس و کاريکاتورانتخابی

جمعه 29 مرداد 1389

جنگ رسانه‌ها

آيا باید به دلیل کمبود مالی از شروع کار چشم پوشید؟ قطعاً نه. باید دست به عمل زد و دید تا کجا می‌توان پیش رفت. آیا «رسا» و «ایران ندا» نافی یکدیگرند؟ قطعاً نه. هر یک کار خود را می‌کنند و بار خود را می‌برند و در مسابقه‌ای که خواه ناخواه شکل می‌گیرد،  مردم قدرت تشخیص دارند و خود انتخاب می‌کنند که به تماشای کدام یک بنشینند و گوش به کدام بسپارند. آری، الان فکر می‌کنم «مسابقه» بیش از هر کلمهء دیگری گویای مقصود است؛ مسابقه‌ای که در آن جنگ و رقابت و مبارزه و درگیری بین رسانه‌ها نیز، مانند همه جای جهان، وجود دارد و با همهء اینها هیچ کدام، به راستی هیچ کدام‌شان، نمی‌توانند جای «تلویزیون ملی ایران» را که خالی ست، پر کنند. نه آن تلویزیون ملی، که بد هم نبود، بلکه آنکه در راه است...>>>

ميراث مصدق

رامين کامران

در حوزهء سیاست وارث كسی است كه اندیشه و عمل سلف خویش را زنده نگاه دارد نه آنی كه این میراث را محض نمایش در گوشه ای نگهداری می كند و بقیه را به تماشای آن فرامی خواند. این كار مستلزم نو كردن میراث است نه تكرارش. میراث مصدق را باید با به كار گرفتن اش زنده كرد و این كار كسانی است كه هم به آن وفادارند و هم همت مبارزه دارند. زنده كردن این میراث زنده كردن تمامی آن است نه برگرفتن بخشی از آن و واگذاشتن باقی. امروز هدف داخلی كار یعنی برقراری دمكراسی لیبرال و لائیك هدف مقدم است و باید گرد آن متحد شد ولی این به معنای از دست گذاشتن استقلال نیست. نامگزاری جبهه ای كه باید كار را به انجام برساند باید به اعتبار همین تقدم انجام گردد نه به یادگار گذشته. مشكل اساسی پیدا كردن رهبر با به حركت انداختن مبارزه است كه حل خواهد شد و نه قبل از آن. نمی توان منتظر نشست تا كسی از راه برسد و باقی را به حركت وادارد، باید حركت را به راه انداخت تا رهبری از میان آن بجوشد. ملت ایران تا به حال یك قرن برای رسیدن به نظام سیاسی دلخواهش انتظار كشیده است، به سر آوردن این انتظار فقط از خود او برمی آید.>>>

(توضيح ـ اين مقاله دو سال پيش هم در سکولاريسم نو منتشر شده است)

راهی برای خروج از بن بست «آلترناتیو»

 

در پی انتخابات سال پيش و پيدايش جنبش سبز، با نشانه های روشن سکولارش، و خاموشی دردناک و سريع شهاب ثاقب وارش، حکومت اسلامی شده است همان هيکل سليمان نبی، که مدتها ـ ايستاده و تکيه داده به عصا ـ مرده بود اما کسی پيدا نمی شد که جلو برود، نفس اش را امتحان کند، نبضش را بگيرد و خبر مرگش را اعلام کند. تا اينکه موريانه ها به خوردن عصايش مشغول شدند و چون عصا از درونه تهی شد فروشکست و «هيکل» نيز همراه آن نقش زمين شد. و آيا هيچ فکر کرده ايد که معنای نمادين اين داستان، و بخصوص عصا و موريانه، چيست؟>>>

اعدام های 67 و هوشیاری سبزها

فرهمند علیپور

آنها این موضوع را چندان پنهان نکرده و گاه آن را رسماً اعلام کرده اند: هم از سویی خود را "سبز" معرفی می کنند و هم معتقدند که "جمهوری اسلامی با هر جناح و دسته نابود باید گردد"؛ و  البته این خواست را نیز "خواست قلبی توده ها " می دانند. به نظر می رسد عمدهء مشکل این افراد بیش از همه از آنجا ناشی می شود که تصوری درست از آنچه این روزها در تهران می گذرد ندارند. آنها نمی توانند باور کنند که رهبری جنبش اعتراضی نه در میان آنها که بر عهدهء چهره های اصلاح طلب و میانه رویی است که سال ها در بالاترین رده های همین نظام بوده اند. پر واضح است که "عدم باور پذیری" واقعیت ها حاصلی جز اتخاذ استراتژی های غلط و ناکامی نخواهد داشت.>>>

فقها باستانشناسان عرف اعرابند

اکبر گنجی

زمامداری سیاسی حق ویژه ی فقیهان نیست. اطلاع از عرف و برساخته های اعراب جاهلی (سنگسار، محاربه، قطع دست، تازیانه، و...)، حق ویژه ی حکومت کردن برای فقیهان ایجاد نمی کند. زمامدارای سیاسی، جعل و خلق مردم است، نه آسمان و خداوند. فقها باستان شناسان عرف اعراب اند. باستانشناسان متخصصان اعصار گذشته اند. درست مانند متخصص طبیعت شناسی ارسطویی. وقتی باستانشناسی وضعیتی را در گذشته های دور کشف می کند،این امر موجب افزایش درد و رنج آدمیان نمی شود. اما فقیه / باستانشناسان؛ موجب افزایش درد و رنج آدمیانند. به تعبیری روشن تر،فقیه از آن نظر که فقیه است، باستانشناسی است که برساخته های اعراب (عرف و رسم) را می شناسد. باستان شناسان براساس سنگ نوشته های جهان کهن، گزارش کرده اند که چند هزار سال پیش قبیله های آدم خواری وجود داشته اند. آنان از این مقدمه نتیجه نمی گیرند که پس امروز هم انسان های مکلف به آدمخواری اند. اما فقیه  /باستانشناس نه تنها گزارش می دهد که اعراب جاهلی حدود و قصاص داشته اند،بلکه حدود و قصاص آنان را به امروز تعمیم می دهد و می گوید چون اعراب جاهلی زانیان را سنگسار می کردند، امروز هم مسلمانها مکلفند چنان کنند. چون اعراب دست و پای محاربان را قطع می کردند، امروز هم باید چنین کرد.تعمیم عرف اعراب جاهلی به امروز برای توجیه سلطه ی فقیهان است.وگرنه اکثر فقها در طول تاریخ،اجرای حدود در دوران غیبت را مجاز نمی دانستند. اگر فقیه / باستانشناس بتواند این باور را گسترش دهد که ما مکلف به اجرای عرف اعرابیم، آنگاه از این مقدمه نتیجه خواهد گرفت که زمامداری سیاسی حق ویژه ی فقیهان است. برای آنکه آنان باید برساخته های اعراب را اجرا کنند. تازیانه زدن در ملا عام، قطع دست دزد، قطع معکوس دست و پای محارب، کشتن مرتد، سنگسار زانی؛ اگر کاری کنند، فراری دادن مردم از فقهاست، نه حق ویژه ی حکمرانی بخشیدن به آنها. (برگرفته از سخنرانی در ونکوور>>>)

تحليل شخصيت های تاريخی

و کپک زدگی نگرش های موزه ای

احمد آل حسین

بی سرانجامی و بی هدفی فعلی جنبش سبز، پس از ناتوانی در رسیدن به اهداف استراتژیک و از جمله تغییر در ساختار سیاسی و حقوقی نظام با استفاده از ابزار قانونی موجود، و ورود آن به مرحله انقباضی، خلاء ایدئولوژیکی مشهودی را در بین عاملین اجتماعی و فکری متکثر این جنبش پدید آورده است. این البته طبیعی جنبش های ناکام شدهء اصلاح طلب است و نمونهء تاریخی آن هم پس از (یا از کمی قبل از) کودتای 28 مرداد 1332 در ایران در شرایط بعضاً مشابه تاریخی می توان سراغ کرد که به تعمیق اختلاف های فکری و ایدئولوژیک و انشعاب های بی انتها در گروهها انجامید. در این مرحله، عاملین فعال در این گونه جنبش های اجتماعی خود را با این سؤال بزرگ مواجه می بینند که چگونه می توانند ناکامی ها را توضیح داده و ارزش های و آرمان های خود را باز تعریف کنند؟ این فرآیند اما فرآیند صد در صد خود جوش و خود انتقادی برای هر دسته و گروهی نیست.>>>

 

چه قدر ساده اندیشند...

به این عبارات دقت کنيد: مستکبرین، دشمن، جنگ نرم، منافق، جبهه خودی، خاکریز کفار، کور دلان، جبهه نفاق، مرتد ملی، مفسد فی الارض، محارب، مرتد فطری، شبیخون فرهنگی، سیاست تهاجمی، کافر ذمی، کفار مهدور الدم، تنفر الاهی، افراد واجب القتل، خشم مقدس، کینه انقلابی، جنود شیطان، گرگ های صهیونیستی، دشمنان اسلام، انزجار از استکبار، طاغوت آمریکا، معاندین لجوج، زخم خوردگان از اسلام، سیلی خوردگان از اسلام، کفار نجس، اشداء علی الکفار، برخورد قاطع و انقلابی، اقتدار فرهنگی، جبهه باطل، دشمنان اسلام را سریعاً نابود کنید، توطئهء خارجی، عقبهء اجنبی، ایادی خود فروخته، تو دهنی خوردگان از امام، و... این گزاره ها بخشی از ادبیات سیاسی - مذهبی خمینی و خامنه ای ظرف سی و یک سال گذشته است. آیا می توان از چنین رهبرانی، با چنین طرز تفکری ها و مغزهای علیل و بیمار و متوهمی، که تمام عالم را خاکریز مقابله و دشمنی و توطئه می دانند، آشتی و صلح و مسالمت و مذاکره انتظار داشت؟ آیا با چنین رژیمی اصولاً می توان گفتگو  و چانه زنی کرد؟ چه قدر ساده اندیشند کسانی که تصور می کنند بتوان جمهوری اسلامی را اصلاح کرد. توهم «اصلاحات در چارچوب قانون اساسی» امروز خود یک مانع برای دمکراسی ایران آینده شده است.

 

سه پرسش و پاسخ

مهدی کروبی

رسش: آيا با تشکيل يک تلويزيون به نام خودتان که نظرات خودتان را پوشش بدهد موافقيد؟

کروبی: پيشنهاد خوبی است و من پذيرفته بودم. اگر مبالغه نکرده باشم ۵ سال پيش اولين نفری بودم که پيشنهاد تاسيس يک تلويزيون را داده بود. مقدماتش را فراهم کرده بديم، اما متاسفانه نتوانستيم که به اجرا برسانيم. البته من قول داده بودم حزب و روزنامه و تلويزيون تاسيس کنم که در تاسی دو مورد اول را موفق بودم، اما امروز مي بينيم که هر دوی آنها را بسته اند. در مورد تلويزيون هم موانعی پيش آمد که نشد کار را به انتها برسانيم. اکنون به تمام بچه ها تبريک ميگم که در حال تاسيس تلويزيونی بر مبنای عرف جامعه اند. به اميد خدا فعاليت مي کنند و بنده هم تذکراتی به آنان داده ام.

پرسش: آقای کروبی آيا شما با يک حکومت سکولار که اسلام و هر دينی در آن محترم باشد اما در سياست جايگاهی نداشته باشد موافق هستيد؟ يا اينکه به سخنان آقايان خمينی و خامنه ای که ميگويند سياست ما عين ديانت ماست معتقديد؟

کروبی: من خودم شخصا طرفدار حکومتی دينی هستم که هم در آن رعايت مسايل دينی باشد هم ارکان نظام بر آرای مردم استوار باشد. اما چه حکومتی باشد يا نباشد آن به مردم مربوط است و مي توانند هرگونه حکومتی را که برای خود مناسب ميدانند تعيين کنند. به نظر من مردم حکومتی را می خواهند که قوانين دينی در آن اجرا بشود زيرا اکثريت مردم ايران مذهبی هستند. اين حکومتی که امروزه مشاهده می کنيم نه بر پايه جمهوريت است نه بر پايه ديانت اين حکومت آن حکومتی نيست که رهبران به مردم وعده داده بودند.بايد جمهوريت نيرومند تر باشد. ساير حکومت ها را نفی نميکنم مردم هرچه را بخواهند خواهم پذيرفت.

پرسش: آيا شما اعتقاد داريد که اين جنبش ملی  شده است و حتی از راه سبز هم گذشته است؟ آيا شما با يک رفراندوم که مردم در آن تصميم بگيرند چه نوع حکومتی را می خواهند موافق هستيد؟

بقيه در رشيو

بقيه در ستون مقابل

سال سوم ـ شمارهء 893 ـ دوشنبه اول شهريور 1389 ـ 23 اگوست 2010

برگرفته از سايت کميتهء نجات پاسارگاد>>>

مشعل به دستان بیدار!

سالگرد فاجعهء کشتارزندانیان سیاسی 67 درحال وهوای دیگر

تقی روزبه

رویکرد انقلابی و ساختارشکنانه به نفی رژیم و نظام حاکم، یک شبه از آسمان نازل نشده؛ بلکه حاصل انباشت تجربه های بیش از سه دهه عملکرد و جنایت رژیم بوده است. و چنین است که زمینه های پیوند جنایت های دههء اول و جنایت های دهه های اخیر، و بویژه یک سال اخیر، بوجود آمده است. باین ترتیب است که بازگشائی پروندهء جنایات رژیم در اذهان نسل های جدیدی که به وادی نبرد با رژیم پا نهادند روز بروز بیشتر مطرح شده. نباید فراموش کرد که در بازگشائی این پرونده  بیش از آن که  اشکال رسمی و حقوقی آن واجد اهمیت باشد، گشوده شدن آن در نزد وجدان عمومی مردم ایران و جهان دارای اهمیت است.>>>

مهمترين دست آورد انقلاب اسلامی:

ظهور خواست «جدایی مذهب از امر حکومتی»،

هر اتفاق تاریخی خود موجد پدیده تازه ای است و از درون هر تضادی پدیده جدیدی متولد می شود. انقلاب اسلامی هم، با تمام تلخی ها و رنج ها و هزینه هایش، یک دستاورد مهم به همراه داشت و آن این بود که یکبار و تقریباً برای همیشه مشخص شد مذهب و مذهبیون نمی توانند ادارهء سیاسی و اقتصادی کشور را به عهده بگیرند. مهم ترین دستاورد این دوران تلخ ظهور خواست «جدایی مذهب از امر حکومتی» است. برخی گمان می کنند این خواسته طلب نمودن کالایی لوکس و دور از ذهن برای ایران است. من ولی هم در شهر و حتی روستاهای ایران افراد میانسال و حتی پیرمردهایی را دیده ام که خواهان جدایی مذهب و نهاد حکومت بوده اند. گمان می کنم در طول تاریخ ایران، کشور ما تا این اندازه به سکولاریسم نزدیک نبوده است.  عواملی که باعث چنین نظری در من شده اینهاست: دروغ از آب در آمدن تمام وعده های خمینی در نوفل لوشاتو، کشتارهای وسیع از مسئولان نظام پهلوی بدون رعایت کوچکترین اصول دادرسی، برخورد شدید خمینی با افرادی نظیر آیت الله شریعتمداری و به طور کلی طرفداران اسلام سنتی، دشمنی خاص خمینی و همفکرانش با ملیت و هویت ایرانی، قتل عام زندانیان دهه 60، از بین رفتن استقلال نهاد مرجعیت و تبدیل شدن اکثر روحانیون به جیره خواران حکومتی به جای آن که مبلغ معنویت و اخلاق باشند، بی اخلاقی فزاینده جامعه و گسترش پدیده هایی مثل"قتل ها"، "اعتیاد"، "خلف وعده"، "گسترش دروغ"، "ریا کاری"، "تظاهر مذهبی"، "فرهنگ دورویی"، "رشوه خواری"، "خرافه گرایی" و مانند اینها. نيز آشکار شدن دزدی ها و تخلفات مالی اکثر سران جمهوری اسلامی که مسئولیت ها و مقام های دولتی را تنها «تکلیف شرعی» اعلام می کردند، ضربه خوردن واضح مبانی سنتی مذهب در ایران که قبل از انقلاب اسلامی برای کثیری از افراد جامعه مقدس بود، تداوم سرکوب، ناکارآمدی آشکار اقتصادی، بیکاری، فرار مغزها، تورم و گرانی کمر شکن، تضییع کامل حقوق اقوام ایرانی و مذاهب غیر از اسلام، معاملات پنهانی رژیم با آمریکا و غرب و فحاشی علنی و تبلیغ نفرت از غرب در رسانه های دولتی. البته فهرست جنایات و ضعف های حکومت اسلامی بیش از اینهاست ولی به گمان من ایران آینده، برای بقای تمدنش و زندگی مردمانش در رفاه نسبی، راهی جز مبارزهء همه جانبه با حکومت مذهبی ندارد. هر یک روزی که این حکومت بیشتر عمر کند بیشتر ایران را به جهنم بنیاد گرایی و تبعیض و جهل و خرافه و ستیز با دنیا پیش می برد. حدیث ما و جمهوری اسلامی شاید به زیبا ترین وجهی در این شعر شاملو بیان شده؛ شعری تابلو گونه برای همهء دوران ها: «ما فریاد می‌زدیم: چراغ! چراغ / و ایشان درنمی‌یافتند / سیاهی‌ چشمِشان / سپیدی‌ کدری بود اسفنج‌وار / شکافته / لایه‌بر لایه‌ / شباهت برده از جسمیت مغزشان./ گناه ایشان نبود / از جنمی دیگر بودند...

امکانات و دشواری های انتخابات آزاد در ایران

گفتگو با سایت انتخابات آزاد

گفتگوگر: ف. تابان، سردبير سايت اخبار روز

شرط اصلی استقرار نظام دموکراتیک در کشور ما انحلال ولایت فقیه و قانون اساسی آن است. انتخابات ازاد به معنی واقعی آن در دو حالت ممکن است قابل تحقق باشد. حالت اول انحلال نهادهای غیرانتخابی قانونی یعنی انحلال و سقوط حکومت اسلامی و حالت دوم در شرایطی که این نهادها و نظام اسلامی اتوریته و توانایی حکومت کردن خود را از دست داده باشند و عملا نوعی حکومت دو گانه شکل گرفته باشد...>>>

پيشنهاد آشتی به خاطر تهدید بیگانه!

ابوالفضل فاتح، مسوول کمیته اطلاع رسانی ستاد موسوی

«...خوشبختانه با همه ی شدت و حدت مواجهات و به رغم برخی فشارها هم رهبری انقلاب و هم رهبران جنبش سبز در کنترل سطح منازعه ی داخلی موثر بوده اند. همین که تاکنون این عزیزان آگاهانه در خطاب ها از تلویح عبور نکرده و یکدیگر را خطاب مستقیم نداده اند، “تخفیف سطح مناقشه” و باز نگهداشتن یک “امکان مهم” است، که ضروری است مغتنم شمرده شده و عمق و وسعت یابد و نویسندگان و رسانه ها نیز از هر سو این شیوه و حفظ حریم ها را پاس دارند. همچنان که از امام (ره) آموخته ایم تمرکز بر آسیب ها در نقد، اولی بر فاش گویی و تمرکز بر اشخاص است. نه همه چیز را به پرده بردن و نه همه چیز را پرده برداشتن روا نیست. نه آن پنهانکاری است و نه این شفافیت. همین طور شایسته است امکان گفت و گو در مسائل مهم ملی باز شود. گفت و گو نه به خودی خود حرام است نه واجب. نه کسی را به خودی خود عزیز می کند نه ذلیل، اما در میان ملت های بزرگ سنتی است جا افتاده و معقول ترین و ابتدایی ترین راه اصلاح. در حیرتم چرا کسانی گفت و گوی داخلی را ننگ می دانند؟ چند ماه پیش عرض کردم “تا فرصت هست، تا هنوز الفتی هست، تا نسل نخست انقلاب هست، تا هنوز احتمال اجماعی هست، تا خاطره ی همنشینی با امام هست، تا بزرگان و مراجع عظام هستند، تا رهبری انقلاب هستند، تا مهندس موسوی هست، تا خاتمی و کروبی و هاشمی هستند باید فکری کرد. در غیر این صورت، خدای ناکرده حسرت غفلت از امروز بر جای خواهد ماند”. تاریخ هرگز از حاکمان و نخبگانی که برای سعادت ملتشان باب گفت و گو را گشوده اند به بدی یاد نخواهد کرد. اتفاقا در تاریخ مبارزات بزرگان این ملت تا دلمان بخواهد غیرت و فاصله هست، اما کمتر اثری از گفت و گو یافت می شود. اساسا گفت و گو به معنی نفی حق طلبی نیست بلکه مکمل آن است. نقد آیندگان متوجه کسانی خواهد بود که گفت و گو و اصلاح را رد کرده و بر طبل فاصله کوبیده اند. چه بساکه شدت ناروایی ها و شکست بسیاری از نرمش ها این سخنان را به نقد و سخره کشد. اما اگر فرجی باشد از همین مراعات ها و باب های گفت و گو آغاز می شود و اگر چنین نباشد رویه ای اخلاقی و قابل دفاع به ویژه در شرایط تهدید خارجی است. می دانم که در برابر یک سال دروغ مداوم و پرده دری رسانه های دروغ در حق عزیزترین یاران و دولتمردان امام و اهل بیت ایشان و آنچه در زندان ها گذشته این رویکرد برای دوستان بسیاری مسموع نیست. و می دانم که جریان نفوذی منحرف به ظاهر انقلابی که در داخل بر طبل خشونت می کوبد و جز سیطره و منافع باندشان، ایران و آینده ی انقلاب پشیزی برایشان اهمیت ندارد این نوشته را حمل بر ضعف خواهند کرد، البته از آنها باکی نیست. هر چه گویی آنها بر نمط خود خواهند راند. مخاطب این نوشته آنها نیستند».(پيوند به کل مقاله>>>)

آرشيو

بازتعریف جنبش سبز

امید سهرابی

در شرایطی که شاهد اراده به تغییر شرایط از طرف اسلام ‌گرایان حاکم بر ایران (به اصطلاح اصول‌گرایان) هستیم با کمال تاسف جمهوری ‌خواهان (به اصطلاح جنبش سبز) آمادگی لازم برای حصول توافق را ندارند. نمی‌توان با توافق ذهنی و انتزاعی بر سر یک نام («جمهوری اسلامی» به عنوان جامع دو گروه اسلامگرا و جمهوری ‌خواه) اختلاف را حل و فصل کرد و بحران داخلی را خاتمه داد. باید به یک توافق مشخص و عینی ـ مثل توافق سکولارها و اسلام‌ گرایان در ترکیه امروزی دست یافت. ولی زمینه این مهم فراهم نیست. این امر ناشی از سردرگمی و تاریک اندیشی‌ای‌است که جمهوری ‌خواهان به آن دچار شده‌اند و این سردرگمی به نوبهء خود ریشه در گم کردن هدف و تعاریف انتزاعی و غلط از هدف «جنبش همگانی» ست.>>>

اصلا می روند به دیار کفر که چه غلطی بکنند؟

نيما در سايت «خودنويس»

اين اصلاح طلب ها اصلاً می روند به دیار کفر که چه غلطی بکنند؟ مگر مملکت سی سال دست خودشان نبوده؟ سی سال است که گفته اند که اینها کافر و امپریالیست و دشمن هستند و ما اینجا برای امّت اسلام بهشت ساخته ایم. حالا چرا خودشان در این بهشتی‌ که ساخته اند نمی مانند؟! من و امثال من جوان بدبخت ایرانی‌ برای اینکه بخواهم از این بهشتی‌ که اینها ساخته اند فرار کنم، هزار و یک مکافات باید بکشم، جلوی صد تا سفارت گردن کج کنم و التماس کنم و آخر هم جواب منفی‌ بگیرم چون "این آقایان در دوران عزتمندی نظام مقدس رابطه را با همه دنیا خراب کرده اند و ما را تروریست معرفی‌ کرده اند" از گروگانگیری سفارت تا هر کوفت و زهر مار دیگری انجام داده اند که امروز ایران از منزوی‌ترین کشور‌های دنیا شود. این پاسپورت کوفتی جمهوری اسلامی که اینها به وجود آورد‌ند و همه کاره اش بودند در دنیا به اندازه دستمال توالت هم ارزش ندارد. دلیلش هم کار‌هایی‌ است که در این سی سال کرده اند و حرف‌هایی‌ که زده اند. در داخل که زندگی‌ جهنم است راه فرار هم اینقدر دشوار است که از هرکسی بر نمیاید. حالا حضرات خودشان تا تقی‌ به توقی خورده و یکم جایشان تنگ شده، ساک و بقچه را جمع کرده اند با عیال و بچه‌ها با استفاده از رانت‌های حکومتی راحت ویزا و پناهندگی جور کرده اند و لابد با پول ارثیه پدری‌شان "هجرت" فرموده اند تا نوباوگانشان در آنجا مدرسه و دانشگاه بروند و البته گاهی‌ هم تفریحات "سالم" داشته باشند که عقده یی نشوند، حاج خانم‌های و عروسانشان‌شان در آنجا زایمان کنند تا نوباوگان بعدی "سیتی زن" شوند! گور پدر اینهمه جوان با استعداد و بی‌ کس و کار ایرانی‌ که به خاطر کارهای شما در داخل جای زندگی‌ ندارد و در خارج هم انگ تروریست می‌‌خورد و ویزا بهش نمی دهند. تمام این دار و دسته اصلاح طلب و "سبز" و رفسنجانی‌ اینطوری "هجرت" فرموده اند و می فرمایند و و کشوری را که خودشان به نابودی کشانده اند را پس از بستن تمام راه‌های فرار برای مردم بدبخت گذشته اند. آفرین! عجب آزادی خواهان دمکراتی! چقدر درد مردم دارند! چقدر کشور دوست و انسان دوست بودند و هستند!!

گزارشی ديگر از اولین همایش سکولار دمکرات ها

(نظرها، اعتراض ها، انتقادها)

گفتگو با مجيد شهبازخانی

گفتگوگر:فرح طاهری

این دوستان متوجه نیستند که [صرف] رای گرفتن از دیگران تصمیمات را دموکراتیک نمی‌‌کند. افراد باید به حقوق خود آشنا باشند و بدانند که به چه چیزی رای می‌‌دهند و آلترناتیو آنها چیست. وقتی‌ که شما افراد را به هم معرفی‌ نکرده اید و کسی‌ کسی‌ را نمی‌‌شناسد معلوم است که کسی‌ اعتراضی هم نخواهد کرد. انتخاب دیگر چه بود؟ آیا کسی‌ به من اجازه داد که من خودم را کاندید بکنم؟ آیا کسی‌ به بقیهء نمایندگان گفت که می‌‌توانند خود و یا دوستانشان را کاندید کنند؟ ما امیدوار بودیم اختلافی را که با هیئت برگزاری نشست نیویورک داشتیم، در جلسه و به کمک هیئت رئیسه و نمایندگان حاضر در جلسه حل کنیم. اما دیدیم که همان افراد کمیته برگزاری نشست در لباس و هیبت هیئت رئیسه ظاهر شدند و تصمیم گیری مجددا به دست همان افراد افتاد.>>>

آموزش و پرورش یا آموزش خرافات اسلامی؟

بهرام رحمانی

دولت در بودجه های سالانه خود، کم ترین رقم را به عرصه آموزش و پرورش، آموزش عالی و بهداشت و درمان و هم چنین اشتغال اختصاص می دهد. در حالی که میلیاردها دلار از بودجه کشور را به ارگان های تبلیغی خرافات دینی، پلیسی، امنیتی و به ویژه برای دست یابی به سلاح های اتمی کشتار جمعی، اختصاص می دهد. و البته دزدی و چپاول اموال عمومی و درآمدهای کشور به خصوص از منبع فروش نفت توسط سران و مقامات سیاسی و نظامی و اجرایی و نزدیکان آن ها به یغما برده می شود.>>>

درد دل بچه های آواره ایرانی توی کمپ های پناهندگان

م.ک. (امضاء محفوظ)

مقالهء این هفته آقای نوری علا درد دل خیلی از ما بچه های آواره ایرانی توی کمپ های پناهندگان است. همیشه از خودم می پرسم چرا ایرانی ها، مثل آلمان ها و فرانسوی ها  در زمان جنگ جهانی دوم، ارتش های آزادی بخش خارج از وطن درست نمی کنند تا حداقل یک راهی برای مبارزه داشته باشند؟ وقتی در ایران بودیم نگاهمون به خارج ایران بود و وقتی دیدیدم که نتیجه اون همه اضطراب و بیرون رفتن و تظاهرات کردن با خواب زمستانی رهبران جنبش به هدر رفت من خودم به شخصه تصمیم گرفتم از ایران بیام بیرون. و اولین چیزی که بین ایرانی های خارج نشین توجه منو جلب کرد حس بی اعتمادی بین هموطنان ایرانی بود. به عنوان کسی که تا ده ماه پیش ایران بودم و توی اون مملکت زندگی و کار می کردم می دونستم این قدرتی که از اون به عنوان قدرت اطلاعاتی ایران یا سپاه پاسداران یاد می کنند یک حباب تو خالی بیشتر نیست. حالا معنی حرف آخرین رییس کاگ ب آقای وادمین باکاتین را بهتر می فهمم که وقتی از اون پرسیدند چرا اتحاد جماهیر شوروی سقوط کرد. جواب داد که من وظیفه ام را خوب انجام دادم، در زمان من هیچ کس به همکار یا همسایه و حتی همسر خودش اعتماد نداشت. شاید اگر مشکلات اقتصادی و افت شدید قیمت نفت در آن سالها وجود نداشت ما همچنان یک کشوری بنام شوروی در شمال مرزهایمان داشتیم. شما اگر در صدد ایجاد یک آلترناتیو هستید به خوبی می دانید که این آلترناتیو علاوه بر مغز به عنوان محل تصمیم گیری  به دست و پا به عنوان بازوهای اجرایی هم نیاز دارد. در این باره می توانید روی صدها جوان که نمی خواهند جوانیشان مانند اسلافشان در حسرت آزادی بسوزد اما امکان ایجاد یک ارگان یا سازمان متشکل ندارند حساب کنید. من با تمام وجود اعتقاد به این دارم که این حکومت با اعلامیه و سایت و تظاهرات محدود سقوط نخواهد کرد بلکه فرصت بازسازی خود را خواهد یافت. گاهی برای شکست یک حکومت نازی شاید دست دادن به یک شریک کمونیست هر دو طرف را که خواهان نابودی حریف هستندبه هدف برساند. ای کاش اپوزیسیون خارج نشین نگاهی به خود در آینه بیاندازد و ببنند که اگر دیر بجنبد باید سنگ قبر خود را در یکی از همین گورستانهای اروپایی یا آمریکا ببیند که روی آن نوشته محل وفات غربت. امیدوارم خبر ایجاد یک سازمان متشکل که همه مخالفان نظام  اسلامی را که بزرگترین اشتراک آنها تلاش برای رسیدن به ایران آزاد است را  در سایت شما ببینم. یک ایرانی عاشق وطن.

بت سازي و قهرمان سوزي

نكاتي چند پيرامون مقالهء خانم الهه بقراط  با عنوان «چه كسي كودتا كرد؟ »

ب.ترك زاده

خانم الهه بقراط، اين هموطن جورناليست و تحليلگر سياسي، نوشتهء خود را با يك جمله درد آور- حداقل براي من يكي- به پايان مي رساند: «شاه و مصدق دو روي يك سكهء ناب و در ميان دولتمردان منطقه چهره هايي برجسته بودند». براستي كه "روزگار غريبی ست". شاه و مصدق دو روي يك سكه؟ اين سكه محصول كدام ضراب خانهء تاريخ است؟ آيا اين سكه رايج است؟ اگر رايج است آن را بايد بكدام مغازه برد؟ آيا در قبال آن چيزي مي دهند؟>>>

مظلوميت دينداران غيرسکولار در برابر تعرضات سکولارهای بی رحم و منطق!

تکه ای از سخنان دکتر عبدالکريم سروش (فايل صدا)

مدخل، مسابقهء گریه، سهل و ممتنع، قضاوت ناروا

حميد رضا رحيمی

کجای این عجیب است که برای تهیه ی نان سنگک بايد به قنادی مراجعه کنید؟ که تازه دست کم از یک خانواده هم هستند؟ فدوی تردید ندارد که شما هموطن رفاه طلب در مقابل این استدلال و دلیل او، که بفرموده آن بزرگوار قوی و معنوی نیز هست، به ضرس قاطع اشکال دیگری می تراشید  از جمله این که: مگر می شود که در "آبگوشت شیرینی ناپلئونی ریخت؟" در پاسخ عرض می کند که اولاً، بفرموده ی حضرت امام(ل) که فرمود ما برای خربزه انقلاب نکردیم، به طریق اولی برای آبگوشت هم انقلاب نکرده ایم. اگر غیر از این است لطفاً بفرمائید تا فدوی تکلیفش را برای همیشه با شما شهروند ضدانقلاب، عامل استکبار جهانی و صهیونیزم بین الملل، روشن کند!>>>

در امتثال فتوای مقام معظم رهبری مبنی بر حرام بودن آلات موسيقی

 تعدادی هنرمند را که استاد تقلید صدا هستند استخدام کرده ام!

علیرضا افتخاری

خبرگزاری فارس: مراسم بزرگداشت روز خبرنگار در مرکز همایش های صدا و سیما، با حضور خبرنگاران و مهمانان ویژه برگزار شد. دکتر محمود احمدی نژاد، رئیس جمهور محبوب کشورمان و استاد آواز موسیقی اصیل ایران، علیرضا افتخاری، نیز از جمله شرکت کنندگان در این مراسم بودند. دکتر احمدی نژاد در هنگام سخنرانی، از مواضع اصولی استاد افتخاری تجلیل کرده و گفتند: «پس از انتخابات، عده ای که آرزوهای خود را نقش بر آب می دیدند دست به آشوب زدند. یکی از این آشوب طلبان، فردی بود که ادعا میکند در موسیقی و آواز سنتی بی رقیب است حال آن که نظر سنجی های دولت نشان میدهد که تعداد طرفداران استاد افتخاری، ده ها برابر بیشتر از ایشان است. وانگهی همه ی اعضای هیئت دولت، شورای نگهبان، مجلس شورای اسلامی، مجلس خبرگان و البته تمامی ائمه ی جمعه به این نکته اذعان دارند که صدای استاد افتخاری بسیار شیرین تر و دلنشین تر از صدای آن شخص است». دکتر احمدی نژاد افزودند: «همه می دانیم که نظر مقام معظم رهبری و سایر مراجع محترم این است که فراگیری و نواختن آلات موسیقی حرام است. بنده میخواهم این مژده را به شما بدهم که استاد افتخاری قصد دارند از این پس تمامی آوازهایشان را بدون کمک گرفتن از این آلات حرام اجرا کنند این در حالی است که آن خواننده که کلی ادعا دارد، تا در برنامه هایش اُرگ و جاز نباشد حتی یک بیت هم نمی خواند.» در پایان مراسم، استاد افتخاری ضمن تشکر و قدردانی از زحمات شبانه روزی رئیس جمهور گفت: «همانگونه که ایشان فرمودند من به سبب احترام به ولی امر مسلمین جهان و مراجع محترم تصمیم گرفته ام از این پس برنامه هایم را بدون کمک گرفتن از آلات حرام موسیقی اجرا کنم. شاید در وهله ی اول این موضوع کمی عجیب و غیر ممکن به نظر بیاید اما بنده برای این مشکل چاره ای اندیشیده ام. من تعدادی هنرمند که استاد تقلید صدا هستند را استخدام کرده ام و در هنگام اجرای مراسم، هر کدام از آن ها با دهان شان صدای ِ یکی از آلات موسیقی را بیرون می آورند و بدین ترتیب هم موسیقی سنتی ما اصالتش حفظ خواهد شد و هم فرمان رهبر معظم انقلاب اجرا می شود».

آرشيو

شماره 891 ـ  چهارشنبه 27 مرداد 1389 ـ  18 اگوست 2010 

 

صفحهء اول

 

زنی مجسمه ی ایران

فاطمه قائدی

 

از نگاه يک زن

مردان سرشناسی که زنان را سنگسار کرده اند

شکوه ميرزادگی

 

جنبش سبز؛ از اجرای بی تنازل  تا تغییر قانون اساسی

گفتگو با زهرا رهنورد

گفتگوگر: فرزانه بذرپور

 

آيا می دانستيد که..

ترور جان اف کندی هم از قم هدايت می شده!

از کتاب «لاله ای از ملکوت»،

شرح کارهای عرفانی شیخ جعفر مجتهدی

 

همایشی هم برای غربت کشیدگان داخل ایران برپا کنیم!..

مهرداد امیررحیمی

 

شورای سردبیری «راه توده»

هشدار می دهد!

 

هدف اصلی اپوزيسيون در خارج چه بايد باشد؟

سام قندچی

 

درد بی دردی در نوشتهء نوری علا

سید علی صابری

 

خارج نشين ها! وقت را تلف نکنيد!

نکته هائی از کورش، مقيم تهران

 

مردم ما همین آقای ابوالحسن بنی صدر را انتخاب می کنند

علی سعید زنجانی

 

بنی صدر ما را گذاشت و رفت

رضا حسن زاده

 

در حاشیه‌ء نامه‌ء اخیر آقای محمد نوری‌زاد

فرهاد جعفری ـ مشهد

 

دو کتاب جديد از

اسماعيل نوری علا

مبانی سکولاريسم نو

سکولاريسم نو برای ايران

نحوهء سفارش و خريد >>>

گفتگوهای اختصاصی ما

پيوند به نسخهء رايگان اينترنتی>>>>

پيوند به کتاب «ترک های امروز»

جزوه ای در مورد «حقوق متهم»

نوشتهء عبدالفتاح سلطانی

و مهناز پراکند

(فايل پی.دی.اف)

کتاب «درد اهل ذمه»

حقوق خود را بيشتر بدانيد

مجموعه ای از مقالات دربارهء

قتل علم زندانيان سياسی

اعلاميه حقوق بشر

اعلاميه ها

و ميثاق های بين المللی

پويشگران

===========

بنياد ميراث پاسارگاد

=============

کميته بين المللی  نجات پاسارگاد

===========

سکولاريسم برای ايران

===========

رنگين کمان

برای آزادی، دموکراسی، جمهوری و لائيسيته

===========

نژادپرستی و تبعيض

(حاوی پيوندها)

===========

مجموعهء فعالان حقوق بشر

در ايران

===========

ريشه کنی تبعيض

=============

خبرنامهء گويا

==========

ايرانيان دات کام

===========

آژانس خبری کورش

===========

نيلگون

===========

آسمان ديلی نيوز

===========

رضا پهلوی

===========

فراتايمز

===========

مقالات سياسی

===========

ايرانسکوپ

===========

پارس ديلی نيوز

===========

مردانی نيوز

===========

خواندنیها

===========

پشتيبانان

===========

بلاگ نيوز

===========

اصغر آقا

===========

الفبا

=============

اخبار روز

===========

ايران امروز

=============

خبرنگاران ايران

=============

انقلاب مشروطيت ايران

=============

اتحاد جمهوریخواهان ايران

============

تارنمای جمهوريخواهان

دموکراتيک و لائيک

===========

حزب مشروطهء ايران

===========

جبههء ملی ـ شاخه آمريکا

==========

جنبش آذربايجان

برای يکپارچگی ايران

=============

روزنه دات کام

=============

لج ور

===========

 سامان نو

===========

آينده نگری

===========

گفتگو

============

هزل (وبلاگ حميدرضا رحيمی)

===========

پيام دانشجو

وبلاگ مهندس طبرزدی

===========

وبلاگ کورش زعيم

===========

تغيير برای برابری

===========

شبکه سراسری

همکاری زنان ايرانی

===========

شبکه همبستگی

 با مبارزات زنان ايران

===========

تريبون ايران

===========

گزيده هائی از

سخنان امام خمينی

جمعه 29 مرداد 1389

بقيه از ستون مقابل

«لات و لوت»ها در برابر روحانیت!

سرمقالهء سايت «اخبار روز»

هر چند هنوز بسیاری از مهره ها و شخصیت ها و شاید حتی گروه های اجتماعی وابسته به حکومت، جایگاه خود را در نبرد درونی اصول گرایان به قطعیت تعیین نکرده اند، اما به نظر نمی آید حکومت اسلامی سرنوشتی جز آن چه نظامی – امنیتی ها بر آن تحمیل می کنند داشته باشد. در برابر این روند، فقط یک آلترناتیو وجود دارد: جنبش سبز و دموکراتیک مردم ایران...>>>

ببخشيد حاج آقا، مست بودم

گر حرفی زدم. روزه هاتان قبول...

آرشيو

در جنبش سبز ما شاهد

طیف وسیعی از نیروهای

 اصلاح‌طلب هستیم

گفتگو با کاظم علمداری، سخنگوی تلويزيون ايران ندا

گفتگوگر: آیدا قجر

هنوز رسانه تلویزیونی که به طور مشخص و آشکار خود را رسانه جنبش سبز بخواند، به وجود نیامده است؛ ولی رسانه‌هایی در این راه در حال شکل‌گیری هستند که بسیار مثبت است. تا آنجا که من مطلع هستم این رسانه‌ها از نظر اصول و خواست‌ها با هم متفاوتند. همانگونه که در جنبش سبز ما شاهد طیف وسیعی از نیروهای اصلاح‌طلب هستیم، در رسانه‌ها نیز همین گوناگونی را خواهیم دید، که در مواردی با هم اشتراک نظر دارند و در پاره‌ای مسایل با هم تفاوت خواهند داشت. به نظر می‌رسد یکی از وجوه این تفاوت بر سر جدایی نهاد دین از دولت است.>>>

آلترناتیو سکولار:

جمهوری اسلامی،

یک کلمه کم، یک کلمه زیاد!

اميد سهرابی

این قانون اساسی ملغمه‌ای بی قانون از دو سیستم ذاتا مجزا است که هرکدام منطق مستقل خودش را دارد. جمهوری اسلامی یک مشروطه جنون آمیز شرقی است که در آن سلطنت دینی با جمهوری، مشروطه شده است. نتیجه، یک سلطنت متزلزل و یک جمهوری مثله شده است. آنها که دنبال ریشه فتنه‌اند این «چشم فتنه» است اگر راست می‌گویند آنرا دربیاورند. نام واقعی این فتنه، «ویرانی قطعی از دو سو» است جنونی دوسویه که به جان ایرانی افتاده است و تا نابودی‌اش از پای نمی‌نشیند. این همان منطق جنگ سرد است که با انتخابات دهم «ریاست جمهوری» به جنگ گرم تبدیل شده است.>>>

معضل پراکندگی کنونی

نیروهای چپ در خارج از کشور!

سارا نیکو

در برخورد به معضل پراکندگی های موجود در بین نیروهای مبارز و انقلابی، تا آنجا که به شرايط امروز ما در خارج از کشور برمی‌گردد، واقعيات نشان می دهند که بايد، به جای حرکت در جهت وحدت های کاذب، به سازماندهی همکاری و اتحاد عمل های مبارزاتی بين نيروهای مبارز و کمونيست در مبارزه عليه جمهوری اسلامی پرداخت و از طرف ديگر مبارزهء ايدئولوژيک فعالـی را حول مسائل مبرم و واقعی که امروز می تواند در ارتقاء سطح جنبش تاثیر گذار باشد دامن زد. جهت شکوفائی اين امر باید، با حفظ اصول و پرنسیپ های پایه ای، آنچنان شرایط دمکراتیکی را در فضای مبارزات عملی بوجود آورد که افراد و تشکلات انقلابی، با حفظ هویت سیاسی خویش، بتوانند در کنار هم صفوف مبارزاتی خود را هر چه بیشتر گسترش بخشند و یکپارچه رژیم جلاد جمهوری اسلامی را در سطح جهانی افشا کنند...>>>

از مجموعهء «در پيشگاه فرهنگ»

بخش اول ـ 

پاشنهء آشيل حکومت اسلامی

شکوه ميرزادگی>>>

بخش دوم ـ

چرا بجای مذهب می توانيم بگوئيم «نهاد دين»

اسماعيل نوری علا>>>

همراه با فايل کوچک صدا برای دانلود

آرشيو

© 2010 ـ New Secularism - Admin@newsecularism.com - Fax: 509-352-9630

صصص