|
||
|
||
دربارهء سکولاريسم | دربارهء ما | تماس | جستجو | فيلترشکن | کوتاه و گويا | عکس و مکث | English Information Section آرشيو صفحه اول | فهرست کليهء مقالات | اين نشريه دوشنبه ها، چهارشنبه ها و جمعه ها به روز می شود | کتابخانه | عکس و کاريکاتورانتخابی |
||
جمعه 8 مرداد 1389
آنچه نصيب است نه کم می دهند گر نستانی به ستم می دهند! «ترازنامهء سکولار» کوششی است از جانب صاحب اين قلم برای ارائهء نگاهی بر آنچه در مسير ايجاد تفرقه در اردوگاه سکولارها می گذرد؛ و بررسی سود و زيان اين اتفاقات است، با در نظر گرفتن اينکه گويا، قاعدتاً، هدف کار سياسی اپوزيسيون سکولار ايران خلاص کردن ملت ضجر کشيدهء ما از چنگال حاکمان بی صفتی است که به نام خدا کشوری را به ويرانی و ملتی را به بدبختی کشيده اند. >>>
چرا میشود هم مسلمانبود و هم سکولار؟انديشهدین مجموعهای از رفتارها و باورها است که در راه و روش زندگییک فرد اثر گذار است. یعنی برای یک فرد، قدری فراتر از یک ایدئولوژی است. اما سکولاریسم یک خصوصیت از سیستم حکومت است. یعنی حتی ایدئولوژی هم نیست و اصلاً در فردیت معنی ندارد. سکولاریسم به این معنی است که حکومت دینی نباشد. یعنی دین حکومت نکند. اما به این معنی نیست که دین نباشد! و سکولار به فردی میگویند که معتقد باشد سکولاریسم گزاره مفیدی است و باید ساختار قدرت در جامعه چنین خصوصیتی داشته باشد. حال این فرد هم میتواند دیندار باشد و هم بیدین. اتفاقاً اکثر افرادی که معتقد به حکومت دینی هستند، چون به دنبال اهداف سیاسی میگردند دیندار نبوده و دقیقاً با آلوده کردن دین به موارد سیاسی ضد دین عمل میکنند.>>>
جنبش سبز همان گونه که زمینه را برای آزمون حرف و عمل بسیاری از مدعیان فراهم ساخت، امکان سنجش رضا پهلوی را نیز در اختیار مخاطبان وی نهاد. با این جنبش برخی که اصرار میورزند وی باید به خاطر دیکتاتوری پدرش مسئولیت بپذیرد و چه بسا «توبه» کند و از درگاه ملت «پوزش» بخواهد، خیلی زود در برابر یک تناقض قرار گرفتند: چگونه آنها از رضا پهلوی به دلیل عملکرد پدرش پاسخ میخواهند ولی همزمان به پشتیبانی از میرحسین موسوی و مهدی کروبی میپردازند که باید پاسخگوی عملکرد خودشان در زمان زمامداریشان در نظامی باشند که اقداماتش در فرهنگ و عرف جهانی، نامی جز جنایت علیه بشریت ندارد!>>>
اگر فرضاً ج.ا به هر صورتی سقوط کند، بعد از سقوط، سکولارها نمایندهای میخواهند که خواست سیاسیشان را نمایندگی کند. اگر انبوهی سکولار هم باشند اما با هم نباشند در مقابل انسجام و هماهنگی اسلامگرایان هیچ دستاورد سیاسی برای آینده ممکن است نصیب نمیشود. باید نمایندگان سکولارها در چانه زنیهای سیاسی حضور داشته باشند که خواستهای سیاسی را به مرحله ظهور و تثبیت برسانند.>>>
چشماندازهای جنبش سبز:طرح «دهه چهارم انقلاب اسلامی»و «گفتمان تعالیِ حکومت کودتا»جمعی از فعالان سياسی ايراندر پی سالگرد انتخابات بحث برانگيز خرداد ۸۸ بهترين تکريم و بزرگداشت شهيدان جنبش سبز و ياران فداکار ما در زندان و خانواده ها و ساير کوشندگان جنبش سبز در شرايط سخت بيرون از زندان، تلاش برای فهم وقايع يک سال گذشته و گسترش آگاهی جمعی در مورد چشم انداز های آينده ايران و جنبش مردم برای دستيابی به حقوق شهروندی و حاکميت قانون است. متنی که پيش رو داريد محصول کاری جمعی و تلاش در فهم حتی الامکان عينی وقايع اين سال پر اهميت است به مثابۀ واقعه ای که خاطره های نسلی ايرانيان را در دهه های آينده شکل خواهد داد. پرسش اصلی در اين نوشته اين است که واقعه ۲۲ خرداد در کدام بستر سياسی رخ داد و چشم انداز های آينده جنبش سبز و حکومت روياروی آن چيست. هدف از انتشار اين متن کمک به شکل گيری گفت و گو هايی در عرصۀ عمومی است که بر پرسش های مطرح شده در آغاز آن تمرکز يابد.>>>
مشکلی که سیاست از آن زاده شده اختلاف است . ویژگی آدمی در قابلیت اختلاف پیدا کردن با همنوعان خویش است، قابلیتی که نتیجه ی آزادی اوست. زیرا از آنجا که رفتار آدمی زادگان پیرو هیچ نوع برنامه ریزی فطری نیست، هرکس باید به ترتیبی آدمیت خاص خویش را ابداع کند و گونه گونی زاییده از این وضع گاه نتایج متضاد به بار می آورد. خلاصه این که آدمیان نه در باب نهادهای مختلف اجتماعی (مذهبی، هنری، جنسی، آشپزی و...) با هم وحدت نظر دارند و نه در بارهء تقسیم خواسته های کمیاب، نظیر قدرت، ثروت و اعتبار اجتماعی. از آن جا که نوع بشر هم پرخاش جو و هم هوشمند است و می تواند برای به کرسی نشاندن عقاید خویش از زور و حیله بهره بجوید ممکن است کار اختلافات به نبردی بکشد که هدفش نابود کردن طرف مقابل باشد. موضوع سیاست اداره ی این اختلافات است.>>>
چندی است از نامه ی آقای سروش خطاب به « علما» می گذرد که بقول خود دق البابی کرد و توصیه نمود که به عنوان اعتراض به نجف هجرت کنند ولی پاسخی از آیات عظام نشنید گو اینکه ندادن جواب نیز نوعی جواب است. اما مخلص به فکر افتادم که از چه زمانی و تحت چه شرایطی این «علما» راه نجف را پیدا کرده اند. پس از جستجو متوجه شدم که این هجرت پس از قدرت گیری افغان های سنی مذهب در ایران رخ داده است. بد نیست ببینیم چگونه بوده است آن داستان.>>>
اخیراً آقای کروبی و آقای خاتمی به سخنان محمود احمدی نژاد اعتراض نموده اند که چرا گفته است در جمهوری اسلامی تنها یک حزب وجود دارد و آن حزب ولایت و ادعا نموده اند که جمهوری اسلامی دارای احزاب سیاسی گوناگون بوده. به نظر من حرف احمدی نژاد صحیح تر به نظر می رسد، جمهوری اسلامی از اول دارای یک حزب و یک تفکر سیاسی بوده منتها دارای سلیقه های متفاوت، اختلاف جناح اصلاح طلبان دینی و محافظه کاران بنیاد گرا در جمهوری اسلامی ایران اختلاف "برنامه ای" و "فلسفه سیاسی" نیست بلکه اختلاف" سلیقه ای" در اجرای استبداد دینی بوده است. بعضی اشتراکات دو جناح جمهوری اسلامی به شرح زیر است: هر دو جناح در این رژیم به اصل ولایت فقیه اعتقاد راسخ دارند / هر دو جناح کوچکترین انتقادی به روزگار حکومت خمینی ندارند / از نظر هر دو جناح جمهوری اسلامی خمینی یک قدیس و عارف بی اشتباه بوده / هر دو جناح در ناکارایی و بیمار نمودن اقتصادی ایران سهیم هستند / هر دو جناح با تفاوت سال در سرکوب مردم و روشنفکران و اقلیتهای زبانی و مذهبی دست داشته اند / هر دو جناح معتقدند بازی انتخابات نباید از دست خودی ها خارج شود / هر دو جناح علیرغم تفاوت ادبیات سیاسی مخالف سرسخت سکولاریسم هستند / از نظرهر دو جناح ادامه جنگ بعد از فتح خرمشهر درست بوده / هر دو جناح درباره کشتارهای دهه شصت سکوت می کنند / هر دو جناح قانون اساسی فعلی را جامع الاطراف و پاسخگو به نیازهای جامعه ایران می دانند.
بقيه در ستون مقابل
|
سال سوم ـ شماره 884 ـ دوشنبه 11 مرداد 1389 ـ 2 اگوست 2010 «ای ايران، ايران» ـ با صدائی که صاحبش گم شد همراه همدردی ما با دوستداران زنده ياد محمد نوری
ولايت پاستوريزه چندی پیش یكی از اصلاح طلبان سابقه دار، حین تشرف به سكولاریسم، مدعی شده بود كه اگر «استبداد اسلامی» داریم مانعی نیست كه «دمكراسی اسلامی» هم داشته باشیم. باید گفت كه چرا حكومت اسلامی فقط استبدادی می تواند باشد و دمكراتیك شدنش ممكن نیست. نمی توان، فقط به دلیل اینكه می شود با اسم و صفت تركیبات مختلف ساخت، مدعی شد كه اگر استبداد فاشیستی داریم مانعی ندارد كه دمكراسی فاشیستی هم داشته باشیم. بعضی چارچوب های فكری اصلاً جایی به دمكراسی نمی دهد و كنار هم چیدن كلمات هم موانعی را در عالم واقع موجود است، رفع نمی نماید.>>>
دفاع از «نام» يا «محتوا» ی نظام؟ عضو شورای مرکزی نهضت آزادی ایران طرح تغییر نظام سیاسی و یا تغییر قانون اساسی از سوی بخشی از نیروهای سیاسی مقیم خارج از کشور، جز دادن بهانه بدست حاکمیت فعلی برای سرکوب بیشتر منتقدان قانونی خود که خواستار اجرای بیکم و کاست قانون اساسی هستند، ثمر دیگری ندارد. چرا که برای حاکمیتی که خود را مقید به چارچوبهای قانونی نمیداند، تفاوتی در محتوای قانونی که قرار نیست اجرا گردد، وجود ندارد. لذا طرح چنین دیدگاههایی جز بالا بردن هزینه برای جنبشی که ضمن تاکید بر حفظ نظام سیاسی و اجرای بی تنازل قانون اساسی، بدنبال پایبند نمودن حاکمیت به قانون و نفی روحیه قانونگریزی حاکمان - با سابقهای چند صد ساله در کشور ما - است، ثمر دیگری ندارد.>>>
تحولات سیاسی اخیر ایران و نقش رسانه های همگانی بیشترین پاسخگویان در این نظر سنجی در گروه سنی 20 - 39 قرار داشته اند. در میان این گروه از پاسخگویان بیشترین درصد با تحصیلات لیسانس و بقیه نیز با نسبت های متفاوت دارای دیپلم و تحصیلات عالی بوده اند... و در پاسخ به وابستگی دینی و اعتقادات مذهبی، 8/46 درصد از پاسخگویان و بیشترین آنها که در گروه سنی 35 – 39 سال هستند خود را بی دین معرفی کرده اند و سکولاریسم در ذهنیت مذهبی آنها جایگاه بسیار بالائی داشته است.>>> آيا جنبش سبز مرده است؟ مجید محمدی پس از گذشت يك سال از جنبش سبز، سه گروه با اهداف متفاوت از مرگ آن سخن مى گويند: حاكميت كه على رغم اين ادعا هر روز از فتنه بحث مى كند (خامنهاى، پنجم تير)، بخشى از اپوزيسيون كه به حملهى نظامى براى سرنگونى حكومت اعتقاد دارد و اين اعتقاد را در لفافهى اعلام مرگ جنبشى مدنى و غير خشونت آميز بيان مى كند، و بخشى از نو محافظه كاران آمريكايى كه مى خواهند عدم موفقيت جنبش را ابزار يا مقدمهى پيشبرد اهداف استراتژيك خود و زمينه سازى حملهى نظامى قرار دهند ـ و اقتدارگرايان ايرانى سخنان آنها را به عنوان شاهد اعتراف آمريكايىها به پايان جنبش نقل مى كنند.>>>
اخیرا آقای بنی صدر پشنهاد تشکیل یک جبهه گسترده با محوریت «حاکمیت مردم» را داده است: «درحال حاضر احتیاج داریم گرایش های مختلفی که قبول دارند که حاکمیت مال مردم است یک جبهه گسترده بوجود بیاورند». به گمان نگارنده آن چه ما در شرایط حاضر بدان نیاز داریم تشکیل «کنگره ملی» موقت است نه یک جبهه؛ کنگره ای که بتواند تمام جریانات را نمایندگی کند.>>>
انتخابات آزاد، استراتژی سیاسی جمهوریخواهان ملی ایران رییس شورای مرکزی جمهوریخواهان ملی ایران امروز انتخابات آزاد می رود تا به اصلیترین شعار جنبش دمکراسی خواهی در ایران بدل شود. آنچه که امروز در دستور کار است، سازمان یابی مبارزه مشترک برای تحقق آن است. به نظر ما اولین گام دراین راه، آغاز یک دیالوگ سازمان یافته میان نیروها و شخصیت های سیاسی است تا بتوانند راهکار های مناسب را برای پیشبرد یک سیاست هماهنگ تنظیم کنند...>>>
نقدی بر طرح انتخابات آزاد، در راستای همبستگی ملی این نظام ممکن است در برهه های متفاوت در مقابل مبارزات مردم از خود مقاومت نشان دهد اما نمی تواند از خود ویرانی که در ماهیت کلیت نظام است جلوگیری نماید. ساختار سیاسی دینی تضعیف شده به نفع جنبش دموکراسی خواهی مردم ایران است و نکتهء مهمی است. اما این واقعیت نیز وجود دارد که «پروسهء شکاف» به سمت «متمرکز شدن قدرت» در دست رهبر، اقلیت اصولگرایان تندرو، و نظامیان سپاه حرکت کرده است که در روند خود همچنان شکاف های دیگری را نیز در سطوح فوقانی و پایینی باید انتظار کشید. اما نهایت فرآیند شکاف ها به سمت نظامی شدن کامل سیستم حکومت پیش می رود نه بسمت انخابات آزاد.>>>
پيوند به مقاله ای از اسماعيل نوری علا در اين مورد>>>
سکولاريسم، آزادی و مالکيت خصوصی سكولاريسم امثال اسماعيل نوري علا “سكولاريسم نو” است كه خود اين “نو” بودنش هم حكايت خودش را دارد. اسماعيل نوري علا مي نويسد: “با درود به همهء دل هائي که به عشق وطن يکپارچه مان، ايران، مي تپند، اين جمعه گردي را به سکولارهاي سبز تورنتو تقديم مي کنم.” پشت اين نوع ادبيات “سكولاريستي نو” نفرت از كساني كه دل هايشان براي وطن يكپارچه ايشان نمي تپد، لبريز است. او حتي حاضر نيست به خواننده اي كه سكولار است اما دلش براي “وطن يكپارچه” ايشان نمي تپد، درود هم بفرستد!>>> چهار قطعه از مشاهدات تأمل برانگيز حميد رضا رحيمی اظهار نظرهای برادر مشائی، بویژه آنجا که جسارت ورزیده و مبالغی به حریم و حوزه ی استحفاضی ماموت های حکومت ناخنکی هرچند ناچیز می زند، کلی دردسر برای برادر رئیس جمهور فراهم می کند تا آنجا که وی مجبور می شود که بمنظور مقابله با هجمه ی مؤمنین که عمدتاً به اشاره حضرات آیات عظام و حجج اسلام، اعلی الله مقامهم اجمین، صورت می گیرد، از اِمشی ِ فشار قوی استفاده کند!.. باری، نکته ی ظریف، قابل توجه و البته هنرمندانه در این گونه اظهارات اما، ربط دادن موضوع مورد بحث که متعلق به عالم ناسوت می باشد، به عوالم لاهوت است که البته آن نیز، مرز و حوزه ی اقتدار ماموت های حکومتی ست و ایشان هم که می دانید، خودی و غریبه سرشان نمی شود...>>> برنامهء تلويزيونی «درپيشگاه فرهنگ» دورهء جديد ـ برنامهء شمارهء دو شکوه ميرزادگی>>> همراه با فايل کوچک صدا برای دانلود
دل نگران روس ها: میزان ها راحت صافکاری می شوند! شما که طرفدار اتحاد جماهير شوروی بوده ايد، تنها «میزان» شما برای قضاوت درباره ی روح الله خمینی صحت یا عدم صحت آنچه که به این فرد نسبت می دهند و آن هم بویژه دربارهء وقایع سال های 58 تا 67 هجری خورشیدی است؟ شما وقایع را تحلیل کرده اید و از این منظر که آن قتل عام در خدمت کدام جریان حکومتی بوده است؟ پس سهم ما و وظیفه سنگین ما در ازای گذار از این سی سال خونین، ویرانگر، و آکنده به فساد اقتصادی از کجا باید سر در آورد؟ شما علملکرد و اشتباهات سیاسی روح الله خمینی را با شک به صحت ادعاهای کسانی چون حسینعلی منتظری نیز، مورد قضاوت قرار می دهید؟ و اینگونه می خواهید مخاطبین خود را قانع سازید که همه چیز را می توان فدای سلیقه و نظر توده مذهبی ایران کرد؟>>>
سعيد شريعتي، عضو سابق حزب مشارکت و از نزديکان مهندس موسوی، در جواب يکي از مخالفين اعدام منافقين نوشت: «تو مي تواني در مقام انتولوژي و مقام ثبوت بگويي اعدام کاري انساني و اخلاقي است يا خير. من هم مي توانم تا جايي با تو موافق باشم يا نباشم اما در مقام اثبات و اپيستومولوژي در مورد ماجراي اعدام هاي سال شصت و هفت، با حکومتي مواجهي که قانون گذاران و شارعان آن براساس قوانين اساسي و موضوعه آن که البته مستظهر به راي اکثريت قاطع مردم آن روزگار بوده است در شرايطي خاص که ناشي از بحران خاتمه جنگ و مواجهه با خيانت يک گروه تروريست در تجاوز و حمله نظامي به خاک ميهن و بيم پيوند خوردن ارتش بعثي عراق با اين حمله بوده است تصميمي مبتني بر شرايط ناخواسته و تحميل شده مي گيرد و به مقتضاي قانون، عناصر واعضاي آن گروه تروريستي را اعدام مي کند و سوداي خيانت را از ميان مي برد. من از اين تصميم امام خميني متکي بر شرايط خاص حمايت مي کنم». وي با اشاره به سر موضع بودن منافقين اعدام شده نوشت: «حکم امام و تصميم سياسي قضايي و نظامي ايشان قابل دفاع است». پيش از اين عباس عبدي هم با اشاره به ترورها، جنايت ها و سرانجام هجوم نظامي منافقين در سال شصت و هفت به کشور با پشتيباني رژيم صدام، تاکيد کرده بود که هر دولت ديگري هم بود با تروريست ها همين برخورد را مي کرد. بقاياي منافقين طي سال هاي اخير با روحيه گرفتن از ارتداد فکري و سياسي برخي عناصر سابقاً انقلابي، دربارهء اعدام تروريست ها از ملت ايران طلبکار شده اند و البته بايد پاسخ حضرت علي (عليه السلام) به وليد بن عقبه را - که مي گفت تو در جنگ ها کساني از ما را کشته اي - بازگو کرد. امام در پاسخ فرمود خون بهاي آنها را برويد از حق بگيريد که آنها با حق جنگيدند و از پاي درآمدند. (برگرفته از رجانيوز)
بمناسبت سالگرد جاودانه شدن اکبر محمدی
|
پيوند به نسخهء رايگان اينترنتی>>>>
=========== ============= کميته بين المللی نجات پاسارگاد =========== =========== برای آزادی، دموکراسی، جمهوری و لائيسيته =========== =========== =========== ============= ========== =========== =========== =========== =========== =========== =========== =========== =========== =========== =========== =========== =========== =========== =========== ============= =========== ============= ============= ============= ============ =========== =========== ========== ============= ============= =========== =========== =========== ============ =========== =========== =========== =========== =========== =========== =========== مخالفان خود را بشناسيم دولت نهم روند بسيار خطرناک غربزدگی و گرايش های سکولاريستی را که متأسفانه در حال نفوذ در بدنه مديريتی کشور بود، سد کرده است.
سکولارها در ایران جایگاهی ندارند! حضور پر شور ملت ایران در بيست و دوم بهمن عامل شکست کامل سکولارها در کشور است.
اسلام با فرهنگ لائيك و بى دينى مخالف است. دشمنان با استفاده از ترويج فرهنگ لائيك درصدند تا زنان را از خط عفاف و حجاب و كرامت منحرف كرده و سنت هاى اصيل اسلامى را از بين ببرند.
آيتالله مکارم شيرازی نقش تلويزيون در ايجاد تحولات سياسي، اقتصادي، اجتماعي و فرهنگي بسيار مهم است. هر چند که در ساليان اخير برنامههاي ديني و مذهبي در تلويزيون گسترش يافته ولي کساني در آنجا لانه کردهاند تلويزيون را به سوي سکولاريسم سوق مي دهند».
دوشنبه 11 مرداد 1389
بقيه از ستون مقابل
وقتی در عمل قدرت تصميم گيری در فرد مشخصی (شاه و شيخ) متمرکز شود و قوای سه گانه از استقلال بی بهره باشند، ارجاع استبداد به اجرای قانون اساسی عملاً نه در زمان حاکميت شاه کارساز بود و نه در زمان کنونی . لذا اپوزيسيون آگاه بايد در تدوين سندی باشد که ضمن تضمين آزادی و دموکراسی با اعطای مسئوليت های نامشخص به دولت و رهبران آن؛ درايت کافی بخرج دهد.>>> >>> دانلود فايل کوچک صدا>>>
آنچه در آينه جوان بيند...
|
© 2010 ـ New Secularism - Admin@newsecularism.com - Fax: 509-352-9630 |