بازگشت به خانه  |   فهرست مقالات سايت   |    فهرست نام نويسندگان

جمعه 8 مرداد  1389 ـ  30 جولای 2010

 

چرا می‌شود هم مسلمان بود و هم سکولار؟

انديشه

برای شروع، یک نمونه واقعی از یک مسلمان سکولار در اینجا معرفی می‌شود و پس از آن به يک بررسی نظری می‌پردازم. آقای الف کارمند شرکت مخابرات است. ایشان مسلمان هستند و اعمال و مناسک اسلام را به جا می‌آورند یعنی نماز می‌خوانند، روزه می‌گیرند، و در حد توان فریضه‌های دین را به‌ جا می‌آورند. ایشان معتقد است که اعمال و رفتار دیگران به خودشان مربوط است و او در نهایت فقط می‌تواند نظر خود را بگوید. آقای الف معتقد است که حکومت نباید دینی باشد تا همه بتوانند آزادانه زندگی کنند. مثلاً، ایشان معتقد است که اینکه همسایه‌اش دوست دارد مشروب بنوشد هیچ ربطی به زندگی او ندارد و به هرحال او نمازش را می‌خواند و مشروب هم نمی‌نوشد. یا اینکه معتقد است که پول دادن برای احکام دینی نباید واجب باشد و باید هرکس دلش می‌خواهد و به آن اعتقاد دارد آن کار را بکند.

ایشان معتقد است که وقتی حکومت دینی نباشد، آدم‌هایی که واقعا دیندار هستند از آدم‌های ریاکار حساب شان جدا می‌شود و اینگونه دیگر دین در خدمت پول و قدرت استفاده نمی‌شود. ایشان معتقدند که اعتقادات مسئله‌ای شخصی است و هرکسی معتقد است که دین او از همه بهتر است. پس چه دلیلی دارد که حکومت به زور دیگران را مجبور به رعایت کارهایی بکند که به آن اعتقاد ندارند؟

آقای الف وقتی که بحث می‌شود از فواید نماز و روزه برای دیگران صحبت می‌کند و به آنها توصیه می‌کند که این اعمال را انجام دهند اما اگر دیگران نپذیرفتند اصراری ندارد. همینطور ایشان نیز صحبت‌های دیگران را بارها در نقد اعتقادات اش شنیده است و در مواردی هم به دیگران حق می‌دهد؛ اما او از نماز خواندن و روزه گرفتن لذت می‌برد و برایش عبادت کردن و راز و نیاز کردن شیرین است. دیگران هم چندان کاری به او ندارند و او هم همینطور.

ایشان همچنين معتقدند که پیروی از عالمان دینی فقط در مباحث دینی و اعتقادی است چرا که هر کاری باید به متخصص آن کار واگذار شود. یعنی کسی که در زمینه فقه درس خوانده است در همان زمینه فعالیت کند و کسی که پزشکی خوانده است هم همینطور و این مورد برای سیاست‌مدار و تعمیر کار و سایر تخصص‌ها هم صادق است.

آقای الف یک مسلمان سکولار است.

در بحث‌هایی که حول محور سکولاریسم شکل گرفته است یکی از مواردی که در مورد آن بحث می‌شود جمع سکولار بودن و مسلمان بودن است. بسیاری از افراد تصور می‌کنند که این دو گزینه با هم در تناقض هستند، درحالی که اگر این دو واژه را همچون دو موجود جاندار تصور کنیم، رابطه اثرگذار در بعد موجودیت، بر هم ندارند! یعنی بودن یا نبودن یکی از آنها در بودن یا نبودن دیگری بی‌اثر است.

دین مجموعه‌ای از رفتارها و باورها است که در راه و روش زندگی‌یک فرد اثر گذار است. یعنی برای یک فرد، قدری فراتر از یک ایدئولوژی است.

اما سکولاریسم یک خصوصیت از سیستم حکومت است. یعنی حتی ایدئولوژی هم نیست و اصلاً در فردیت معنی ندارد. سکولاریسم به این معنی است که حکومت دینی نباشد. یعنی دین حکومت نکند. اما به این معنی نیست که دین نباشد! و سکولار به فردی می‌گویند که معتقد باشد سکولاریسم گزاره مفیدی است و باید ساختار قدرت در جامعه چنین خصوصیتی داشته باشد. حال این فرد هم می‌تواند دیندار باشد و هم بی‌دین. اتفاقاً اکثر افرادی که معتقد به حکومت دینی هستند، چون به دنبال اهداف سیاسی می‌گردند دین‌دار نبوده و دقیقاً با آلوده کردن دین به موارد سیاسی ضد دین عمل می‌کنند.

البته در این میان عده‌ای در یک نگاه افراطی، گزاره‌هایی چون امر به معروف را در حد قوانین لازم‌ و واجب برای همه جامعه تعمیم می‌دهند که برای تضمین به اجرا در آمدنشان حکومت دینی لازم است. این مورد همانطور که عرض شد یک تعمیم است. به علاوه، اگر همه انسان‌ها قبول کنند که جامعه متعلق به همه است و همه اعتقادها محترم هستند، آنگاه قطعا برای یک همزیستی مسالمت آمیز باید طریقه احترام به همه رعایت شود و هرکسی تا حدی از خواسته خود کوتاه بیاید. در غیر این‌صورت قانون جنگل حکم‌فرما می‌شود که هرکه زورش بیشتر بود بقیه را به زور همسو با خود کند. که این دیدگاهی افراطی است. این البته بستگی به تعریف دین هم دارد. اگر بگوییم دین ما می‌گوید همه باید به زور مطلوب ما را رعایت کنند که رسما به فاشیسم اعتراف کرده‌ایم و اگر نیست باید آنهایی را که اعتقاد را به سوی فاشیسم هدایت می‌کنند توجیه کرد.

بنابراین دیندار بودن با سکولار بودن هیچ منافاتی ندارد. و آنهایی که چنین ادعایی دارند عملا دین را گونه‌ای فاشیسم معرفی می‌کنند. یعنی حکومت دینی را برای به اجرا در آمدن قوانین مطلوب خود که ممکن است مطلوب دیگران نباشد واجب می دانند. که این به این معنی است دیگران را مجبور به پذیرش خواست عقیدتی خود می‌کنند. این اعمال زور گونه‌ای فاشیسم است. پس سکولاریسم هم به سود دینداران است و هم به سود بی‌دین‌ها در این میان فقط دین‌فروشان و فاشیست‌ها هستند که ضرر می‌کنند چون به مطلوبات خود نمی‌رسند.

http://anddisheh.wordpress.com/2010/07/21/muslim-secular/

https://newsecul.ipower.com/

بازگشت به خانه

 

محل اظهار نظر شما:

شما با اين آدرس ها می توانيد با ما تماس گرفته

و اظهار نظرها و مطالب خود را ارسال داريد:

admin@newsecularism.com

newsecularism@gmail.com