|
||
|
||
دربارهء سکولاريسم | دربارهء ما | تماس | سال سوم ـ شماره 863 ـ جمعه 21 خرداد 1389 ـ 11 جون2010 | کوتاه و گويا | عکس و مکث آرشيو صفحه اول | فهرست کليهء مقالات | اين نشريه دوشنبه ها، چهارشنبه ها و جمعه ها به روز می شود | کتابخانه | عکس و کاريکاتورانتخابی |
||
بدون شرح
اين فیلم بسيار زيبا و موثر تهیه شده اما بيشتر به فيلم های تبليغاتی شبيه است تا اثری مستند.>>>
در آستانه روز تاریخی 22 خرداد قرار گرفته ایم. روزی که پس از تجمع بزرگ و مسالمت آمیز زنان در سال 1384 و ادامه اش در سال بعد (22 خرداد 1385) در میدان هفتم تیر، «روز همبستگی زنان ایران» نام گرفت و باعث تحولات بسیاری در جنبش زنان و تمامی جنبش های جامعه مدنی ایران گردید. امسال پنجمین سالروز 22 خرداد مصادف شده با 22 خرداد اولین سالروز تولد جنبش عمومی و دموکراسی خواهی مردم ایران که رنگ سبز را به عنوان نماد خود برگزیده است. این همزمانی، بهانه ای شد تا یک بار دیگر به ارزیابی وضعیت خودمان و موقعیت تحول یافته ی جنبش زنان بپردازیم.>>>
جای او نشسته ام، اما احساس می کنم که هیچ چیزی نسبت به زمانی که مادرم بود و پدرم ارباب و بزرگ خانه بود، عوض نشده است. یعنی آن چنان که من و امثال من تصورش را می کردیم عوض نشده است. علت چیست؟ چند وقتی می شود که برای یافتن جواب های این پرسش ، می روم کتاب های تاریخ را زیر و رو می کنم. هر چیزی که درباره نقش زنان در تاریخ نوشته است را با دقت می خوانم. مادرسالاری، با خودم می گویم مادرسالاری یعنی چه؟ یعنی شرایطی درست متفاوت با امروز ما که پدرسالاری است؟ >>>
دامان ما و معراج آقای کیارستمی!فیلمساز نامی کشورمان در بخش دیگری از این مصاحبه چنین تفکری را از اساس توجیه میکند: «من آدم سرزمین محدودیت هستم. هزار تا سوء تعبیر هم از این شده. ولی من با محدودیت واقعاً مشکلی ندارم. حالا هر کسی هر چه میخواهد فکر کند. محدودیتها در ذهن من ساخته شده. مربوط به حالا هم نیست. مربوط به این سی سال هم نیست. مربوط به قبلتر است. همه محدودیتهای من از کودکی میآید...» من نمیدانم چرا آقای کیارستمی عزیز از واژهها درست استفاده نمیکند؟ نام واقع بینانهتر (و نه بدبینانهتر) آنچه از آن سخن گفته است «استبداد» است. >>>
کيارستمی فضا را ختم به خیر کرد معاون امور سینمایی وزارت ارشاد
جواد شمقدری، معاون امور سینمایی وزارت ارشاد، در برنامهء مجلهء سینمایی هفت مربوط به شبکه سوم سیمای جمهوری اسلامی، دربارهء فیلم جدید کیارستمی گفت: رونوشت برابر اصل، فیلم بدی نیست. به نوعی انگشت روی شرایط نابهنجار جامعه اروپایی گذاشته که وقتی افراد آن به میانسالی میرسند، پناهی ندارند و عمدتاً طلاق گرفتهاند. در حالی که در این شرایط آدمها باید در کنار هم باشند و... البته مشکل فیلم مثل سایر کارهای آقای کیارستمی سکانسهای طولانی پردیالوگ آن بود، اما فیلم به معیارهای زیباییشناسی سینمای اروپا نزدیک بود... داستان فیلم در یک روند زمانی سه تا چهار ساعته از زندگی میگذرد و در همه فیلم ژولیت بینوش پوششی دارد که جلوی نمایش عمومی فیلم در ایران را میگیرد و شاید بتوان تنها در محافل دانشگاهی و خاص آن را نشان داد... گرچه فیلم را یک پخشکننده آمریکایی پخش میکند و علیالقاعده اقدام برای نمایش فیلم از طرف آنها صورت میگیرد، اما در هر حال به این فیلم نمیتوانیم مجوز اکران عمومی بدهیم... درباره سخنان کیارستمی در نشست خبری فیلمش در کن بايد گفت که او تلاش کرد تا از کنار فضاسازی آنها بگذرد و فضا را ختم به خیر کرد... بگذریم از این که انتقاداتی هم داشت و به نظرم سینماگر باید بتواند آزادانه حرفش را بزند، اما حرفهایی را بزند که جایش، آنجا باشد... در آن جلسه یک خبرنگار ایرانی که غیرت و تعصبی به کشورش نداشت، جلسه را به هم ریخت و طوری وانمود کرد که فیلمساز ایرانی اعتصاب غذا کرده و در حال مرگ است که در ادامه آن ژولیت بینوش هم آن بالا اشک ریخت... این دوره جشنواره کن، یکی از سیاسیترین دورههای تاریخ این جشنواره بود و در همه زمینهها در حاشیه و متن آن رفتارهای سیاسی دیده شد که مهمترینش همان داستانی بود که در نشست فیلم آقای کیارستمی پیش آمد که یک شوی سیاسی بود و من همانجا بر این قضیه تاکید کردم... این که بیایند یک فیلمساز ایرانی را که در زندان است، به عنوان داور جشنواره کن انتخاب کنند و بعد برایش صندلی خالی بگذارند، نشان سیاسی بودن این جشنواره است. البته ما این را میدانیم که بخش زیادی از بودجه جشنواره کن را وزارت خارجه فرانسه میدهد و با توجه به اینکه سارکوزی، رییسجمهور فرانسه در سالهای اخیر بارها مقابل ایران شکست خورده، شاید آنها با این کارها میخواستند شکست خود را در جشنواره کن جبران کنند. در این شرایط ما باید به کن میرفتیم تا با این هجمه مقابله کنیم و باید در صحنه باشیم... وقتی من وارد کن شدم، برخی رسانهها نوشتند که شمقدری رفته تا بعد از آن ماجرای صندلی خالی و نشست خبری و گریهها، بساط سینمای ایران را جمع کند و سینماگران ایرانی به اعتراض از کن خارج شوند اما ما نرفته بودیم تا برای نشان دادن اعتراض این راه را پیش بگیریم... ما منتقد جدی جشنوارهها بودیم و خواهیم بود. اما اینکه تحریم کنیم، درست نیست و شاید هم روزی به این نتیجه رسیدیم. کن مثل حباب بزرگی است که تمام مدیریت و تشریفات دست به دست هم دادند، تا این حباب نترکد، باید برنامهای بریزیم که این حباب بترکد.» پيوند به ويدئوی برنامه>>>
آقای ضرغامی، من هم جزء شما هستم! قاسم جعفری کارگردان سريال «دختران» برای صدا و سيمای حکومت اسلامی در عجبم در زمانهای که همه خطیبهای نماز جمعه، مسئولین، وزرای دولت، نیروی انتظامی، کارشناسان علمی و جامعه شناسان، سازمانهای گوناگون و … از حجاب و عفاف میگویند و بحث روز جامعه مسائل دختران است فیلمی با موضوع این قشر و دارای پروانه نمایش از وزارت فرهنگ ارشاد اسلامی کشور خودمان، توسط رسانهی ملی به ریاست شما بایکوت شده، شاید دوستان نمیدانند دخترانی که بیلبوردهایش در سراسر تهران بزرگ دیده میشود و پوسترهایش بر سر در سینماهاست و سایتها و مطبوعات مختلف به آن میپردازند را نمیشود قایم کرد و ندید و یا زنده به گور کرد، چون هزار و چهار صد سال از زمانی که دختران را زنده به گور میکردند گذشته است. >>>
حدود شصت سال پیش یک مرد روحانی به روستائی رسید. با دیدن مسجد قدیمی آن روستا متوجه شد که مردم این روستا مسلمان هستند و با خوشحالی به نزد کدخدا رفت و اعلام کرد که میتواند پیش نماز آن روستا باشد. کدخدا که سالها بود نماز نخوانده بود و نماز جماعت را که اصولا در عمرش ندیده بود، با خودش فکر کرد که اگر به این مرد روحانی بگویم که من نماز بلد نیستم که خیلی زشت است، بنابراین بدون آنکه توضیحی بدهد، موافقت کرد. همان شب او تمام اهالی را جمع کرد و برایشان موضوع آمدن پیش نماز را شرح داد و در آخر گفت که قواعد نماز را بلد نیست و پرسید چه کسی از میان شما این قواعد را میداند؟ نگاه های متعجب مردم جواب کدخدا بود. دست آخر یکی از پیرترین اهالی روستا گفت "تا آنجا که من میدانم برای مسلمان بودن لازم نیست خودت چیزی بلد باشی، کافیست هرکاری که پیش نماز کرد، ما هم تقلید کنیم" با این راه حل، خیال همه اسوده شد و برای اقامه نماز به سمت مسجد قدیمی حرکت کردند. مرد روحانی در جلوی صف ایستاد و همه مردم پشت سرش جمع شدند. آقا دستها را بیخ گوش گذاشت و زمزمه ای کرد، مردم هم دستها را بالا بردند و چون دقیقا نمیدانستند آقا چه گفته است، هرکدام پچ پچی کردند. آقا دستها را پائین انداخت و بلند گفت الله اکبر، مردم هم ذوق زده از آنکه چیزی را فهمیدند فریاد زدند الله اکبر. باز آقا زیر لب چیزی خواند، مردم هم زیر لب ناله میکرند. آقا دستهایش را روی زانو گذاشت و چیزی گفت، مردم هم دستهایشان را روی زانو گذاشتند و ناله ای کردند، آقا دوباره سرپا شد و گفت الله اکبر، مردم هم سرپا شدند و فریاد زدند الله اکبر. آقا به خاک افتاد و چیزهائی زیرلب گفت، مردم هم روی خاک افتادند و هرکدام زیر لب چیزی را زمزمه کردند. اقا دو زانو نشست، مردم هم دو زانو نشستند. در این هنگام بیضه آقا در میان دو تخته چوب کف زمین گیر کرد و ایشان عربده زدند آآآآآآآآخ، مردم هم ذوق زده فریاد کشیدند آآآآآآآآآآخ. آقا در حالی که تلاش میکرد خودش را از این وضعیت خلاص کند، خود را به چپ و راست می انداخت و با دستش تلاش میکرد که لای دو تخته چوب را باز کند، مردم هم خودشان را به چپ و راست خم میکردند و با دستانشان به کف زمین ضربه میزدند. آقا فریاد میکشید "خدایا به دادم برس" و مردم هم به دنبال او به درگاه خدا التماس میکردند. آقا فریاد میکشید "ای انسانهای نفهم مگر کورید و وضعیت را نمیبینید؟" مردم هم دنبال آقا همین عبارت را فریاد میزدند. آقا از درد به زمین چنگ میزد و از خدا یاری میخواست، مردم هم به زمین چنگ زدند و از خدا یاری خواستند. باری بعد از سه چهار دقیقه، آقا توانست خود را خلاص کند و در حالیکه از درد به خود میپیچید، نگاهی به جمعیت کرد و از درد بی هوش شد. جمعیت هم نگاهی به هم کردند و خود را روی زمین انداختند و آنقدر در آن حالت ماندند تا اقا به هوش آمد. آن مرد روحانی چون به این نتیجه رسید که به روستای اشتباهی آمده است، بدون توضیحی روستا را ترک کرد و رفت. اما از آن تاریخ تا امروز مراسم نماز جماعت در آن روستا برقرار است. البته مردم چون ذکرهای بین الله اکبرها را متوجه نشده بودند، آنها را نمیگویند، در عوض مراسم انتهای نماز را هرچه با شکوه تر برگزار میکنند و تا امروز دوازده کتاب در مورد فلسفه اعمال آخر نمازشان چاپ کرده اند. البته انحرافات جزئی از اصول در آن روستا به وجود آمده و در حال حاضر آنها به بیست و دو فرقه تفکیک شده اند، برخی معتقدند برای چنگ زدن بر زمین، کفپوش باید از چوب باشد، برخی معتقدند، چنگ بر هرچیزی جایز است. برخی معتقدند مدت بیهوشی بعد از نماز را هرچقدر بیشتر کنی به خدا نزدیکتر میشوی و برخی معتقدند مهم کیفیت بیهوشی ست نه مدت آن. باری آنها در جزئیات متفاوتند ولی همه به یک کلیت معتقدند و آن این است که یک عده باید مرجع باشند و بقیه تقلید کنند.
بقيه در ستون مقابل
|
سکوت خطا نيست، جذبه ندارد! (شعری از احمدرضا احمدی) در مورد بايکوت انتخابات در آينده هنوز نمی توان به شکلی قاطع قضاوت کرد. تا روزی که ادعای «جمهوری» بودن حکومت فعلی برقرار است، بساط انتخابات هم ـ در موارد و تواترهای گوناگون، برقرار خواهد بود و لذا همچنان می توان پرسيد که آيا تجربهء انتخابات 88 بر تعداد بايکوت کنندگان نمايش های انتخاباتی آينده افزوده و يا از جمع آنان کاسته است؟ من خود در اين مورد قضاوت نمی کنم و بنظرم می رسد که هر گونه پاسخی به اينگونه پرسش ها به زمينه چينی هائی نياز دارد که خود آنها را در پيش و پس انتخابات گذشته در جمعه گردی هايم مطرح کرده ام.>>>
«دوران مام خمینی» با هر تفسیری که همراه باشد، همچنان نقطه پیوند عمیق اصولگرایان و اصلاحطلبان است. بحث بر سر دلبستگی شخصی به یک فرد و یا یک «رهبر» نیست، بلکه بر سر درک یک مانع تاریخی و یک دوران خونین و جنایتبار است. دورانی که در آن «نظر» به «جنایت» فرا رویید. از همین رو دفاع از دوران خمینی به هر دلیلی باشد، دفاع از نظر نیست، دفاع از جنایت است. به سود طرفین جمهوری اسلامی است که جهت جلب جامعه جوانی که برای خمینی تره هم خورد نمیکند، او را دستاویز قرار ندهند و وی را به قضاوت تاریخ بسپارند به ویژه در شرایطی که به نظر میرسد یک جنگ در گلوی جهان گیر کرده باشد. جنگی که بیتردید ایران در وقوع یا عدم وقوع آن نقش تعیینکننده دارد.>>>
بی تردید، نوری زاد در حلقه خواص و ذوب شدگان در ولایت، نه یک نمونهء مجرّد بلکه نمایندهء طیفی است که روز به روز پرشمارتر می شوند. و باز بدون تردید، ادامهء این روند ریزش، در نهایت کار را به جایی خواهد کشاند که از سرسپردگان و دوستداران باورمند به مقام عظمای ولایت کسی باقی نماند و زمینه برای کسانی که شیفتهء قدرت در تمامیت آن هستند آماده شود و به حذف مقام معظّم رهبری که عملاً دیگر سود و خاصیتی برای آنان ندارد بیانجامد. در این میان، مسیر آینده رویدادها هرچه که باشد، در نهایت به سود رستاخیز مردم ایران خواهد بود زیرا هیچ خودکامه و قدرت پرستی نمی تواند در برابر نیروی مردمی که می دانند چه می خواهند و از خود رفع سوء تفاهم کرده اند تاب آورد!>>>
پیام آيت الله خامنه ای درباره درگیری کاروان کشتی های عازم غزه>>>
متن بیانیهء «محکومیت جنایت ارتش اسرائیل و حمایت از جنبش رهایی بخش مردم فلسطین و ایران» از جانب 71 تن از نويسندگان و هنرمندان ايرانی خارج کشور
مسمومیت فرهنگی 71 نویسنده ی ایرانی تاریخ پنجشنبه سيزده خرداد هفتاد و يک تن از نویسنگان ایرانی بیانیه ای شتابزده در محکومیت اسرائیل در کنترل کشتی های عازم غزه صادر کردند که بازتاب منفی گسترده ای داشت. به نظر من دقیق شدن در نگاه و نگرش این عده و اشاره به بازیگران پشت صحنه ی این قضیه می تواند نقد و نگاه من و همانندانم را برای هم میهنان در میان بگذارد. در این باره گفتاری دارم در دو بخش که در اینجا می شنوید.>>>
اطلاعيه به مناسبت بيست و دو خرداد مگر می شود فراموش کرد، بيست و دو خرداد تازه يک ساله می شود خاطره شوکی که از دزديده شدن رای هايمان به ما دست داد و به خيابان ها ريختيم. يک سال چيزی نيست تا داغی که بر دل مادر ندا و سهراب ماند کهنه شده باشد. چند روز بعد تر سالگرد رويت تصوير شوک آور نداست که با چشمان باز رو به ما جان داد تا بگويد اين نتيجه يکی شدن دين و سياست است. نه، يک سال چيزی نيست که ما فراموش کنيم. مردم ما سی سال است مصيبتی را که در آنند فراموش نکرده اند. دير يا زود از داخل و خارج بساط اين نظام اصلاح ناپذير برچيده خواهد شد (چرا که نه تنها زندگی و دمکراسی درايران که حتی صلح در جهان نيز به خطر افتاده است.) تا آن روز ما همه چيز ،همه چيز را فراموش نخواهيم کرد و در روز بيست و دو خرداد با پشتيبانی از "کميته مقاومت مدنی مردم ايران" به هر شکل و هر کجا اعتصاب سراسری خواهيم کرد. علیرضا نوریزاده ـ محسن سازگارا ـ محسن مخملباف
(در جواب مصاحبه ی اخیر آقای میرحسین موسوی)
آقای موسوی گرامی، حدوداً یک سال پیش، من و امثال من که معتقد بودند امیدی هنوز باقی ست به پای صندوق های رأی رفتند و به شما و یا آقای کروبی رأی دادند. ما دلسپردگانی بودیم که کشتی مان به گِل نشسته بود و چشم حسرت به باد شرطه دوخته بودیم. حال پس از گذشت ماه های پرتلاطم و قربانی و آسیبهای جسمی و روانی مصمم تر از همیشه گشته ایم. می دانیم که بسیاریم. از راه های ناهموار نمی ترسیم. حرکتی کرده ایم بی رهبر و مراد و پیر و شیخ و قطب. منتظر معجزه و ظهور پیامبری هم نیستیم چراکه این بار با واقعیات موجود پیش می رویم و ادعای دانستن همه چیز را نداریم. ریشه ی جنبش های ایدئولوژیک که ثمره اش انقلاب اسلامی بود واضحانه و خوشبختانه پوسیده است. حال یک درون نگری جمعی لازمه ی سفری طولانی ست. توشه ی ما گذشته مان نیست. توشه ی ما آن چیزی ست که هر روزِ این سال سخت، سال شک، سال بد، آموخته ایم و در قلب های دردمندمان اندوده ایم.>>>
درد های بی درمان رژیم و اتمام داروهای مُسکّن! اگر جنایات رژیم در سه دههء گذشته را بهر دلیل و توجیه بتوان فراموش و یا شامل مرور زمان دانست، بعید است کسی بتواند از جنایات اخیر رژیم براحتی و با بی تفاوتی بگذرد! برخلاف دههء شصت اعدام و جنایات رژیم اینبار نه در بیخبری و یا بی تفاوتی مردم و نه در وجود وحدت درونی نظام، که برعکس در بستری از نفرت عمومی و علنی مردم و در اوج تضاد و تفرقه آخوندها صورت می گیرد تا جائیکه بر خلاف گذشته، امروز نخست وزیر و رئیس مجلس دوران امام راحل نیز نمی توانند بدون محکوم نمودن اعدام های اخیر موضع بگیرند! شهدای امروز بر خلاف شهدای دیروز- نه در گور های بی نام و نشان- که در اعماق قلب ها و اندیشه میلیون ها ایرانی آزاده در در داخل و خارج جای گرفته اند!>>>
اصلاح گران خواهان تحوّلات بنیادین نیستند از آنجا که حرف های شما در درون دستگاه حکومتی شنونده ای ندارد، می توان نتیجه گرفت که مخاطب اصلی شما نه آنها که فعاّلین جنبش سکولار و دموکراتیک مدرن می باشند و در واقع این فعالیّن سیاسی جنبش سکولار دموکراتیک هستند که باید به توصیهء شما، و بخاطر کسب رأفت قلبی خلیفهء مسلمین، مظلومانه به درگاه او رفته و خواستار مرحمت و لطف و کرم بخشش خلیفه شوند. اما مشکل شما این است که اگرچه ممکن است متوليان نظام خلافت فکر کنند که در زمان خلیفه های مسلمین حکومت می کنند، اما امروز زمان زمانهء جهانی شدن، مدرنیته و انقلاب تکنولوژیک اطلاعاتی است و ديگر لازم نیست که بنشینیم و با "نظام ولایی سیاسی" بر سر مقوله هایی مثل حقوق بشر، دموکراسی و انتخابات آزاد، آزادی زنان و مدرنیته چانه بزنیم. این پدیده ها همگی ارزش های جا افتاده و مدرن جهانشمولی هستند که تنها می توانند توسطّ انسان مدرن امروزن غنی تر شده و به پیش برده بشوند.>>>
امروز، پس از گذشت سی و اندی سال کسی نمی تواند بیآید و تخم مرغ ها را ازهم جدا کند و بگوید "این شهسواران عرصه ی دین و دانش مظلومند و آن دیگران با سیرت اهریمنی تظاهر تظلم و بزه کاری اند". چنین آدمی نه معنی دین و تفاوت آن را با دانش درک کرده است، وگرنه از شهسواران دین و دانش سخن نمی گفت، و نه می خواهد گناه جمعی یا کلکتیو را به پذیرد. سخن نخست به عقل و توان تشخیص و سخن دوّم به نظریه ی اخلاق یا آداب زنگی مربوط می شود. درست بی توجهی به این مقولات غفلتی است که در ایران با واقعه ی انقلاب فرهنگی جسمیت پیدا کرد. انقلابی که عقل افراد بیست و چند ساله به داوری ساختار عقلانی دانشگاههای کشور که خردمندانه خرد آفرینی می کرد، نشست.>>>
امروز در کمین خانه ی من و تو است ما هموطنان شما و از اعضای «کانون گفتگو های بی پایان» هستیم؛ کانونی که به همت دکتر اکبر کرمی، نویسنده و فعال حقوق بشر تاسیس گردید و هدفش تنها گفتگو، گفتگو و گفتگو بود و هست. او در مقاله ای تحت عنوان «مقدمه ای برای فردا»، در دفاع از حقوق اقلیت ها و دفاع از دگراندیشی و دگر باشی، نوشته بود: «ضمانت آزادی و برابری ما در حساسیتی نهفته است که نسبت به مخدوش و محدود شدن آزادی و برابری "دیگری" نشان می دهیم»... امروز که بیش از دویست روز از بازداشت و دستگیری غیرقانونی اش می گذرد بیشتر می فهمیم چرا تمامیت خواهان و دیکتاتورهای ایرانی اتهام او و دیگر مدافعان آزادی را اقدام علیه امنیت ملی و تشویش اذهان عمومی می نامند. به واقع اتهام اصلی او و دیگر مبارزان راه آزادی اقدام در جهت توسعهء دانش و آگاه سازی مردم ایران دربارهء حق و حقوقشان است و این دانستن که حق مردم است تنها و تنها امنیت دیکتاتورهای خودکامه، خشونت طلبان قانون گریز و ناقضان حقوق مردم را تهدید می کند نه امنیت ملی را.>>>
هشتاد درصد تحصیل کردهها خرافاتی هستند سايت ايران ـ ايران: هشتاد درصد افرادی که به رمالها مراجعه میکنند تحصیلکرده هستند! سرهنگ عبدالله قاسمی، معاون اجتماعی پلیس آگاهی ناجا در این باره به ایسنا میگوید:« افرادی مدعی میشوند که میتوانند آینده افراد را بازگو کرده و تغییر دهند در نتیجه با این شیوه اقدام به کلاهبرداری از طعمههای خود میکنند و طبق پروندههای موجود بیشتر افرادی که به دعانویسها و رمالها مراجعه میکنند افراد متمول هستند چون طبقات پایین نمیتوانند هزینه گزافی که این افراد در نظر دارند، پرداخت کنند.». سعید معدنی، جامعه شناس معتقد است که عامل اصلی اقبال افراد تحصیلکرده به این روشها ناتوانی در حل مسئله است که این ناتوانی الزاما ناشی از کم سوادی افراد نیست. به اعتقاد او، مراجعان به رمالها را میتوان به دو گروه طبقهبندی کرد؛ گروه نخست کسانی هستند که روشهای علمی و منطقی کمکی به حل مشکل آنها نکرده و به همین دلیل دچار استیصال شدهاند و گروه دوم افرادی هستند که به روشهای نوین اعتقاد نداشته و با مشاهده برخی موارد اتفاقی، روشهای سنتی را اثرگذارتر میدانند.انور صمدیراد، آسیب شناس اجتماعی هم با بیان اینکه برخی از افراد طبقه مرفه و دارای مدارج عالی تحصیلی به این سودجویان مراجعه میکنند معتقد است که این افراد به رغم مقاومتی که در مقابل خرافه گرایی بروز میدهند، در پس ذهن خود نوعی پذیرش کم رنگ نسبت به دعانویسی و رمالی دارند که این امر شاید ناشی از گرایشهای فطری انسان به متافیزیک باشد. متافیزیک باعث بروز نوعی امنیت کاذب میشود، شرایط پر تعلیق جامعه در حوزههای مختلف دلیل استقبال از خرافات است. انور صمدیراد، آسیب شناس اجتماعی، شرایط فعلی جامعه را به گونهای ارزیابی میکند که موهومات، امکان پذیرش بیشتری برای برخی اقشار مردم دارند و اقبال به خرافات را ناشی از شرایط پر تعلیق جامعه در حوزههای سیاسی، اقتصادی و اجتماعی میداند. او با بیان اینکه روی آوردن به متافیزیک باعث بروز نوعی امنیت کاذب میشود که این امنیت مقطعی است و فریب خوردگان با آزمون و خطا، به این نتیجه میرسند که این روشها نمیتواند بدون تلاش بخردانه، کلید حل مشکلات باشد. در سال گذشته صد و بيست فقره پرونده در رابطه با رمالی به پلیس آگاهی ارجاع داده شد که نود و سه تن توسط پلیس دستگیر و برای پنجاه و هفت تن قرار صادر شد که از این تعداد سی و نه تن مرد و هجده تن زن بودند. درحالی سرهنگ قاسمی، آمار سال گذشته را اعلام میکند که بسیاری از افراد آسیب دیده برای حفظ آبرو شکایتی را در این باره به پلیس اعلام نمیکنند. نکته دیگری که در پرونده رمالها و دعا نویسها مهم است این است که بیش از هفتاد درصد از افراد رمال دارای سوء رفتار و اخلاق همچنین اعتیاد هستند. او در مورد از هم پاشیدن خانواده تعریف میکند: قریب به اتفاق پروندههایی که رمالها آقا و مشتریان آنها خانمها هستند، متاسفانه دوستیهای نامناسبی بوجود آمده است. او با بیان اینکه بیشترین آسیبها را در این موضوع خانمها میبینند، به پروندهای در مشهد اشاره میکند که مرد رمال به مشتریان خانم عنوان میکرده تنها راه اثر کردن رمالی نوشتن متونی روی بدن آنهاست و از این طریق سوء استفاده هایی را داشته است یا مواردی را داشتیم که خانمی به رمالی مراجعه کرده و رمال با دادن داروی بیهوشی اقدام به تهیه عکسهای غیراخلاقی از او کرده بود.
شماره 861 ـ دوشنبه 17 خرداد 1389 ـ 7 جون 2010
روحانیت حاکم بر ایران متهم است (انقلاب 57 و تسلط سیاسی روحانیون ازنگاه یک شاعر تبعیدی)
در يک سالگي جنبش سبز، ايران بکجا مي رود:
شش سال و نیم دیگر از استراتژی دولت «اوباما» در منطقه
يک دروغ بزرگ ديگر: فساد اخلاقی ساختاری غرب
مقایسهی انقلاب فرهنگی در چین و ایران
نگاهی به کتاب «نقد و تحلیل جباریت»
فرهاد وکیلی، نماد اعتدال و عقلانیت گفتگوگر: طاهره خرمی از راديو کردانه
حزب الله در پی حفظ دیدگاه جبههای است گفتوگو با حسين الله کرم، سردستهء حزب اللهیان گفتگوگر: یاسرفاتحی، از «خبر آنلاين»
نظر مقام معظم رهبری در بارهء شعار اعتراضی الله اکبر آیت الله مومن در همايش آب، آيينه و آفتاب
شورش ایرانیان بر ضد اعراب و پرداخت جزیه و خراج فصل ششم از کتاب «درد اهل ذمه» ـ 2
شش هزار پایگاه بیسج در مدارس ابتدایی فعال شد
|
پيوند به نسخهء رايگان اينترنتی>>>>
=========== ============= کميته بين المللی نجات پاسارگاد =========== =========== برای آزادی، دموکراسی، جمهوری و لائيسيته =========== =========== =========== ============= ========== =========== =========== =========== =========== =========== =========== =========== =========== =========== =========== =========== =========== =========== =========== ============= =========== ============= ============= ============= ============ =========== =========== ========== ============= ============= =========== =========== =========== ============ =========== =========== =========== =========== =========== =========== =========== مخالفان خود را بشناسيم
دولت نهم روند بسيار خطرناک غربزدگی و گرايش های سکولاريستی را که متأسفانه در حال نفوذ در بدنه مديريتی کشور بود، سد کرده است.
سکولارها در ایران جایگاهی ندارند! حضور پر شور ملت ایران در بيست و دوم بهمن عامل شکست کامل سکولارها در کشور است.
اسلام با فرهنگ لائيك و بى دينى مخالف است. دشمنان با استفاده از ترويج فرهنگ لائيك درصدند تا زنان را از خط عفاف و حجاب و كرامت منحرف كرده و سنت هاى اصيل اسلامى را از بين ببرند.
آيتالله مکارم شيرازی
نقش تلويزيون در ايجاد تحولات سياسي، اقتصادي، اجتماعي و فرهنگي بسيار مهم است. هر چند که در ساليان اخير برنامههاي ديني و مذهبي در تلويزيون گسترش يافته ولي کساني در آنجا لانه کردهاند تلويزيون را به سوي سکولاريسم سوق مي دهند».
بقيه از ستون مقابل
رسوبات کهن انگارههای ناخود آگاهی در باور جمعی، شاخصی قدرتمند و تعیین کننده در مناسبات سیاسی، اجتماعی فرهنگی است، که فرایند تغییر را بسمت ذهنیت باز، بویژه در شرایط خفقان دشوار، زمانبر و حتا گاه غیر ممکن میسازد، بدیهی است که تغییر این کهن الگوهای ذهنی به صورت تحولات سطحی و یا صور ی یک تغییر ماهوی نیست، رفورم ذهنی اساساً با تغییرات بنیادی، و شکل گیری نهادهای دمکراتیک در جامعه و استحاله پذیری خود جمعی تحقق میپذیرد. >>>
در ایران تحت حاکمیت جمهوری اسلامی، اگر دختری و زنی مورد تجاوز قرار گیرد و به مقامات قضایی و دادرسی حکومت مراجعه نماید قبل از این که به شکایت او رسیدگی شود محکوم است. به همین دلیل دست همه مردسالاران و متجاوزان باز گذاشته شده است تا هر جنایتی از جمله تجاوز به زنان و دختران و پسران خواستند، بدون کم ترین نگرانی قانونی و پیگرد قضایی مرتکب شوند. تاکنون هزاران نمونه از این دست تجاوزها و کشتن زنان و دختران در رسانه ها منعکس شده است. یک نمونه تجاوز به زندانیان در قتل گاه کهریزک آن هم با تجاوز به یکی از فرزندان مقامات عالی رتبه حکومتی علنی شد. شکنجه گران این زندان، تعدادی از زندانیان را در زیر تجاوز و شکنجه به قتل رساندند به طوری که سیدعلی خامنه ای این سردسته جنایت کاران و متجاوزان و دزدان با عجله دستور تعطیلی آن را صادر کرد بدون این که عاملان تجاوز به زندانیان و کشتن آن ها را به جامعه معرفی و محاکمه کنند. اخیرا اعلام شده است که این زندان دوباره فعال شده است. >>>
به گزارش خبرنگار مهر در قم، آيت الله مرتضی مقتدايی، مدير حوزه های علميه در همايش سراسری بررسی انديشه های سياسی، اجتماعی امام خمينی(ره) گفت: «از زمان حضرت علی (ع) تا جمهوری اسلامی هيچ حکومت اسلامی نداشته ايم. البته حکومت های اسلامی فراوان بوده است اما هيچ کدام مشروعيت نداشته اند چرا که از طرف خدا منصوب نشده بودند. بر اساس قرآن حکم و حکومت تنها از آن خدا است چرا که او جهان را خلق کرده است. از آنجا که خدا نمی تواند مستقيما جهان را اداره کند اين کار توسط حضرت رسول و پس از آن امامان و بعد از ايشان در دوران غيبت به فقيه جامع الشرايط می رسد.
مهندسين برج ميلاد در کنار شاقول اسلامی ـ اهدنا الصراط المستقيم!
|
© 2010 ـ New Secularism - Admin@newsecularism.com - Fax: 509-352-9630 |