|
||
|
||
دربارهء سکولاريسم | دربارهء ما | تماس | سال سوم ـ شماره 850 ـ چهارشنبه 22 ارديبهشت 1389 ـ 12 مه 2010 | کوتاه و گويا | عکس و مکث آرشيو صفحه اول | فهرست کليهء مقالات | اين نشريه دوشنبه ها، چهارشنبه ها و جمعه ها به روز می شود | کتابخانه | عکس و کاريکاتورانتخابی |
||
امروز، خبر اعدام پنج جان شيفتهء ديگر از خيل جوانانی که بجرم عقيده و مبارزه برای تغيير حکومت در زندان های حکومت مذهبی ايران بسر می برند دل های همهء مبارزان راه آزادی را ـ که وجود حکومت اسلامی را بزرگ ترين مانع وصول به آن می دانند ـ سخت به درد آورد. از نظر ما سکولارهای سبز، اعدام، از جانب هر حکومتی که باشد، عملی بازمانده از دوران بربريت و توحش است که از منظر حاکمان جز بکار ايجاد و گسترش ارعاب مردمان نمی خورد و از نظر ما فقط روزگار آيندهء همين حاکمان را سياه تر از هميشه می کند. >>>
استبداد دینی، برای موجه سازی خود، الهیات سازگار با دیکتاتوری بر میسازد. خدایی که در شکنجه گاه ها، تیراندازی ها، اعدام کردن ها، دروغ بافی ها، اتهام زنی ها، سنگ سار ها، قطع دست ها، تازیانه زدن ها؛ حاضر و ناظر است و همهی این افعال، نقشه و فعل خود اوست. او مکار و جبار و منتقم مجسم است... خدای آیتالله علی خامنهای همان کسی است که نقشهی کهریزک را کشید، او طراح هندسهی بند «الف 2» سپاه پاسداران در زندان اوین است، اوست که خط خود را از طریق روزنامهی کیهان و صدا و سیما تعقیب میکند، همین خداست که دادگاه های فرمایشی ساخته و بهترین جوانان ایران زمین را به سالها زندان و اسارت محکوم میکند، وقتی ندا آقاسلطان تیر خورد و زمین افتاد، در لحظات آخر چشم به همین خدای نقشهکش دوخته بود... >>>
خطر گسترش تفكر سكولاریستی جدی است اگر كسی بتواند گفتمانی را در جامعه ترویج كند در پی این گفتمان یك جنبش رخ میدهد. جریان فتنه توانایی غلبه بر گفتمان انقلاب را در سطح كلان مردم نداشت اما در فضاهای بستهای مانند دانشگاهها و شهرهای بزرگ كه افراد دسترسی بیشتری به فضای سایبری دارند با شبكه سازی «گفتمان سكولاریستی» را غالب كردند. امروز اساتید تندتر از دانشجویان دارند آنها را برای نافرمانی تحریك میكنند. خیلی از دانشگاهها مركز این جنبش نافرمانی مدنی و مركز این جنبش ضدفرهنگی است و اینها تحت تاثیر همین علوم انسانی هستند كه در آنها خدا مرده است... به هر حال باید دانست به دلیل گسترش روزافزون مجاری ارتباطی خطر گسترش تفكر سكولاریستی نیز وجود دارد. ما باید خطر تهاجم فرهنگی و جنگ نرم را خیلی جدی بگیریم. آمریكاییها در این زمینه خیلی جدی هستند و تجربه زمین زدن شوروی را هم دارند كه آن هم بر مبنای یك نظام ایدئولوژیك بود و با شعارهای خلقی و ضد سرمایه داری آمد، ولی آن را وادار به توبه و غلط كردن كردند.... اگر ما بتوانیم با خون دل خوردن و سرمایه گذاری كردن، از این میدان مبارزه پیروز بیرون بیاییم، میتوانیم بگوییم كه انشاءالله مدرنیته را با تمام ظرفیتهای نظامی، اقتصادی و رسانهای آن به خاك خواهیم سپرد. >>>
تغییر رژیم با اصلاح یا انقلاب؟ کسی برای انقلاب کردن تصمیم نمیگیرد! انقلاب امری ارادی نیست، بلکه تحمیلی است. انقلاب تحمیل میشود و آن هم اتفاقاً از سوی حکومتهایی که انقلاب نمیخواهند و نه از سوی مردمی که انقلاب میکنند! آیا فهم این پدیده بسیار ساده که خود ایران در صد سال اخیر دو بار آن را تجربه کرده و در کشاکش سومیاش بسر میبرد، خیلی مشکل است؟! از سوی دیگر، چه کسی مانع اصلاح حکومت توسط اصلاح طلبانی شده است که هشت سال ریاست جمهوری و قوه قانونگذاری و نهادهای مهم و کلیدی کشور را در دست داشتند؟! مردم؟ مردمی که با همه محدودیتها توانستند با رأی خود آنها را در رأس آن نهادها قرار دهند؟ بیگانگان؟ بیگانگانی که در تمام این سال ها از هیچ اقدامی برای «اصلاح» این رژیم فروگذار نکردند؟ نه، اصلاح طلبان حتی نتوانستند دوباره همان نهادها را به دست بگیرند چه برسد به آنکه بخواهند تغییری در آن به وجود آورند! >>>
واقعاً این دلسوزی برای اوباما است و یا اینکه این صحبت ها مبیّن نگرانی آقای احمدی نژاد از سرنوشت خودش و رژیم تهران است؟ به احتمال زیاد بعد از آن که روسیه به صراحت و چین به کنایه پشتیبانی خود را از صدور قعطنامه جدید اعلام کردند، جمهوری اسلامی با در نظر گرفتن اوضاع بسیار بد درونمرزی یکباره متوجه شده است که تند رفته و اوضاع خطرناک است. از این رو آقای احمدی نژاد با عجله خود را به نیویورک رساند چون می دانست که هر چه در تهران بگوید کسی به حرفهای او توجه نمیکند. بنابراین به ایشان توصیه شده بود که زودتر خود را به نیویورک برسان که اگر هیچ فایدهای هم نداشته باشد از آنجا که آدمی جنجالی هستی و توجه مطبوعات به تو جلب خواهد شد فرصت خواهی داشت که با آنها مصاحبه کنی، پشت دوربین تلویزیون و میکروفن رادیو بروی و در کنفرانسهای خبری شرکت کنی و پیغام لازم را به آمریکائی ها برسانی که ما آمده ایم براه صلح و آشتی، ما حاضریم و آماده تا هر امتیازی را که شما بخواهید بدهیم ولی تحریم نکنید. >>>
عشق و علاقه نسل جوان و جوان انديش ايرانی به فرهنگ مادی و معنوی ايرانزمين... عشقی است که پس از سی سال سرکوب شديد حکومت اسلامی هنوز آنقدر قوی و عميق بوده که حتی بی توجهی آقايانی چون موسوی، کروبی، خاتمی و خانم هايي چون رهنورد (به عنوان رهبران بخش اصلاح طلب و مذهبی اين جنبش) نسبت به ارزش های اين فرهنگ از يک سو، و سکوت معنادار و حيرت انگيزشان در مقابل ويرانگری های عمدی حکومت اسلامی در زمينه ی فرهنگ و تاريخ نتوانسته اثری در آن داشته باشد. همانطور که بارها گفته ام، باز هم تکرار می کنم که چه در طول انتخابات و چه پس از آن، و در ميان همه ی اعتراض های رهبران اصلاح طلب نسبت به هر رفتار و گفتار آقای احمدی نژاد، همه گونه اعتراضی را می شد شنيد جز اعتراض به تخریب هاي فرهنگی و تاريخی او و همدست هميشگی اش، اسفنديار رحيم مشایی. >>>
جوانان ما میخواهند آزاد بشوند. اگر کسی برود و در ایران بگردد میبیند که جوانان چیز عجیب و غریبی نمیخواهند: میخواهند خودشان تصمیم بگیرند که چگونه زندگی کنند، چگونه بیندیشند، می خواهند مثل تمام جوانان آزادانه برقصند، آواز بخوانند، می خواهند برای نوع پوششان شلاق نخورند و بازداشت نشوند. و همه این مسایل بسیار ابتدایی که حق هر انسانی ست، برای جوانان ما به آرزو تبدیل شده و با سد ولایت فقیه و قانون اساسی روبرو میشود و از این بابت ما معتقدیم جامعهء سکولار میتواند همه را به وحدت برساند و به خاطر همین تلاش میکنیم و باور داریم که جامعه سکولار نقطه مرگ جمهوری اسلامی است. >>>
دمِ غسالخانه بهشت زهرا ايستاده بودم که پسر آن مرحوم – ببخشيد زنده ياد - آمد کنار من ايستاد و در حالی که گريه امان اش نمی داد و توی سر خودش می زد، وِلو شد توی بغل من. سعی کردم او را دلداری بدهم ولی زبان ام در دهان ام نمی چرخيد. نمی دانستم اگر پسر يک زنده يادی را که در زمان حيات اش کمی متهتک بوده دلداری بدهم، فردا در آن دنيا بايد چه جوابی پس بدهم.
فدوی به اين دلخوش بود که حضرت بقیة الله الاعظم، ارواحنا روحی فداه، که طی بیش از هزار و چهار صد سال گذشته تاکنون، علیرغم تلاش های فراوان، سعادت زیارت ایشان هنوز دست نداده، با احاطه ای که ـ به سبک مراکز بيست و چهار ساعتهء امداد ـ به جمیع امور جامعهء شکوهمند اسلامی دارد، نخواهد گذاشت چیزی در وطن سابق که سی سال است آن را بنام ايشان کرده اند جابجا شود... لکن، مع الاسف، مدتی است که فدوی در گوشه و کنار مملکت ایشان شاهد وقایعی ست که وی را معاذالله دچار تردید می کند که نکند ایشان، استغفرالله، اصلاً... >>>
بقيه در ستون مقابل
|
>>>
پنجشنبه روز عزای عمومی و تعطيل عمومی در کردستان استعبدالله مهتدی>>>
آقایان اصلاح طلب، شما هم در اين جنايات شريک هستيد! روی سخنم با آنهاست که مانند ایادی رژیم، از خشم میلیون ها مردمی که خرداد گذشته به خیابان ها ریختند، به هراس افتادند و همدست و هم کاسه با جلادان، خط و نشان کشیدند و به مردم هشدار دادند که "ساختارشکنی" نکنند! هشدارهایی که ناشی از هراسی بود که با دیدن فریادهای خشم ملت، تنشان را لرزاند. در حرکت دو سه روز بعد از انتخابات، اصلاح طلب و اصولگرا، هر دو بی هیچ تمایزی، دیدند که هجوم این جنبش، غلت و واغلت این بهمن بزرگ، بر سر راه خود خشک و تر نمی شناسد. هشدارهای اصلاح طلبان در درون و بیرون ایران، به روشنی آفتاب، خیانت به مردم و "جنبش" اخیر بود. >>> >>> در ايران هيچ محکومی گناهکار نيست>>>
مهم ایجاد دیالوگ با جنبش سبز است. مثلا گروههای مختلف جنبش سبز دارند در مورد قانون اساسی صحبت میکنند یا سکولاریسم و حکومت دینی، در مورد خشونت سیاسی و یا تجاوزهایی که در زندانها شده است. اینها گفتارهای کلی است که میبینیم در جنبش سبز وجود دارد و زنده است و همه گروهها دارند دربارهاش حرف میزنند. جنبش زنان اگر بخواهد خودش را وارد بدنه رهبری جنبش سبز کند، و بخواهد وارد دیالوگ با این رهبری شود، باید بتواند خودنمایی کند. بتواند نظری در عرصههای مختلف داشته باشد. مثلا وقتی درباره سکولاریسم و حکومت دینی صحبت میکنیم، نظر جنبش زنان در مورد آن چیست. >>>
شايد آن روزها که محمود احمدینژاد در جريان انتخابات سال هشتاد و چهار به صدا و سيما آمده بود و با لبخند میگفت که «چه کسی گفته من میخواهم زن و مرد را در همه جا از هم جدا کنم؟»، کمتر کسی فکر میکرد که پس از چهار سال، يكی از عمدهترین برنامههاي دولت او تفکیک جنسیتی در فضاهای مختلف باشد. فضاهایی که هرچند بر اساس برنامههای دولت سعی شد «آهسته و پیوسته» رنگ تغییر به خود بگیرد، ولی روز به روز طرحها و لایحههای دولت در مورد تفکیک جنسیتی گسترش یابد. >>>
آیا تونس همچنان نماد آزادی زنان خاورمیانه است؟ گفتگوگر: بيت استافر (از نشريهء «القنطره») برای مدتهای مدید، تونس پیشرفتهترین کشور عربی در ارتباط با حقوق زنان بود. ولی این اواخر حتی تونس نیز شاهد بازگشت اسلام سنتی به جامعه بوده است. استاد دانشگاه و متخصص امور دینی تونس، خانم عامل گرامی در مصاحبهای با مجله «القنطره»، دلائل گسترش اسلام سنتی در تونس را باز مینماید. او معتقد است خاورمیانه شدیداً با بحران هویت روبرو شده است؛ بحرانی که جنگ عراق و اشغال لبنان به آن دامن زده است. فشار بسیار سنگین و مستأصل کنندهای مردم خاورمیانه را روز به روز به گوشهای هل میدهد. نه امیدی به حکومتهای منطقه دارند و نه جهان ِ مثلاً منطقی غرب از آنها به شکل مؤثر حمایت میکند. در این شرائط است که مردم منطقه به پیام رستگاری که مذهب نویدش را به آنها میدهد روی میآورند. >>>
بررسی پرسشهای بيست سالهء جامعه مدنی ایران در يک سمينار دانشگاهی در تورنتو ارتباط میان روشنفکران سکولار و روشنفکران دینی به مراتب بیشتر از بیستسال پیش است. من فکر میکنم بيست سال پیش آن چیزی که به آن مجله یا حلقهی کیان میگفتند که تبدیل به جامعه و طوس و بسیاری از اصلاح طلبیهای دورهی خاتمی شد، از یک سو مجلهها و نحلههای روشنفکری که سکولار بودند، چه چپ و چه لیبرال وجود داشتند، ارتباط ها بسیار کم بود. افرادی مثل خود من که با هر دوی اینها، به دلیل اینکه میخواستم گفتوگویی انجام شود، ارتباط داشتم، تعدادمان خیلی کم بود و شاید بدبینیها بیشتر بود. ولی امروزه فکر میکنم به مراتب بیشتر شده است. کنفرانسهایی که شما میبینید در خارج از کشور برگزار میشود، بسیاری از افراد سکولار و روشنفکر دینی مینشینند، بحثهایی را با یکدیگر مطرح میکنند و شاید یکسری از مباحثی که مطرح میکنند مباحثی است که واحد شدهاند. یعنی مشکلاتشان با یکدیگر یکی شده است. من فکر میکنم جنبش اخیر باعث شد اینها به یکدیگر نزدیکتر شوند.... [در سمينار تورنتو] ما از تمام طیفها دعوت کرده ايم. یعنی کسانی هستند که در دورانی از زندگیشان جزو گروه چپ ایران بودند یا هنوز هستند. مثل سعید رهنما، دکتر سهراب بهداد، فرهاد نومانی یا افرادی هستند که روشنفکران دینی هستند، مثل یوسفی اشکوری، فاطمه حقیقتجو، اکبر گنجی و تعدادی که جزو روشنفکران سکولار هستند، مثل مهرزاد بروجردی، خود من و دیگران. به هر حال بحثهای مختلفی در جامعهی ایران مطرح شده، میخواهیم ببینیم مسائلی که توسط جامعهی مدنی ایران در بيست سال گذشته مطرح شده، چه پرسشهایی بودهاند و آیا هنوز مطرح میشوند یا خیر. >>>پيوند به فهرست سخنرانی ها و نام شرکت کنندگان در اين سمينار >>>
با سرمقاله ای از دکتر فرهنگ قاسمی: اپوزیسیون خارج در برابر انتخاب تاریخی خود ابعاد فاجعه جنبش هشتاد و هشت همانند خود این جنبش گیج کننده است. اندیشه و پدیدارشناسی در هر شاخه منبعث از این جنبش تمرکز لازم برای تحلیل علمی را تحت الشعاع قرار داده و خطر از این شاخ به آن شاخ پریدن را به همراه می آورد. چیزی که امروز در غالب تحلیل ها مشاهده میشود. اما یک بعُد غیر قابل انکار و بر جسته این جنبش فرار مغز ها و فعالان سیاسی به خارج از مرزهاست. بسیاری از تکنیسین ها و اندیشه ورزان سیاسی و اجتماعیِ دست اندر کاردر این جنبش برای حفظ جان و آبروی خود و خانواده خود مجبور به فرار از خانه و کاشانه خود گردیده و در کشور های اروپایی و به ویژه در ترکیه و عراق آواره شده اند. >>> اطلاعیهء سینمای آزاد باربد طاهری، هنرمند آزاده با زندگی وداع گفت! هنرمند آزاده باربد طاهری 17 اردیبهشت 1389 در کالیفرنیا با زندگی وداع گفت. باربد طاهری، هنرمندی متهعد بود و در برابر ابتذال وارتجاع وسازشکاران روشی آشتی ناپذیر داشت. قبل انقلاب هم سرمایه وانرزی اش را صرف کارهایی میکرد که تشخیص میداد قابلیت حمایت وپشتیبانی را دارند. فیلمبرداری وتهیه فیلم رگبار بیضایی با یاری باربد طاهری امکان پذیر شد وسرمایه محدود خداحافظ رفیق امیر نادری به همت باربد فراهم آمدو..باربد در حوادث انقلاب با دوربین شخصی ومستقل فیلمی مستند تهیه کرد با عنوان سقوط 57 که نمایش های متوالی داشت. وقتی زمینه کار وفعالیت ذر نظام جمهوری اسلامی برایش ناممکن شد، زادگاهش را ترک کرد وبه تبعید آمد. سا لهای تبعید لحظه ای متوقف نماند وبرعلیه کلیت نظام جمهوری اسلامی وهمه باند ها وجناح هایش فعالیت موثری را آغاز و ادامه داد. سوء استفاده جمهوری اسلامی از هنر برای بزک جهره خود از دیدگاه تیز بین باربد مخفی نماند . باربد چه در سخنرانی ها وچه نوشته هایش ماهیت فرببکار جمهوری اسلامی واستفاده سیاسی از هنر را شفاف میکرد وجلوی سازشکاران با قد برافراشته می ایستاد. او در ایجاد «کانون حمایت از سینمای زیر زمینی ایران» همراه شد و تا واپسین لحظات عمر کوتاهش در همین کانون و در جهت گسترش اهدافش فعالیت می کرد. سینمای آزاد خود را در درد و اندوه یارانش شریک می داند و در تدارک تنظیم ویژه نامه ای به مناسبت این اتفاق دردناک است. امید اینکه به یاری هنرمندان در تبعید بتوانیم آنگونه که شایستهء این هنرمند آزاده است یاد و خاطره اش را گرامی بداریم. از طرف مرکز پژوهشی وفیلمسازی سینمای آزاد مجله اینترنتی سینمای آزاد: بصیر نصیبی هشتم مای 2010. ـ زاربروکن آلمان پيوند به مطلبی از اسماعيل نوری علا در مورد باربد طاهری
سرانجام، میرحسین موسوی، که در حرکتی قهقرایی کارش از رهبری به همراهی، از همراهی به پیروی و اکنون از پیروی به پسروی کشیده، دریک بیانیه آبکی چند سطری، ضمن شبیه شمردن احکام اعدام با احکام زندان افراد دار و دسته خودش، تخم دو زرده می کند که: «آیا این است آن عدل علوی که به دنبالش بودیم؟»!.. وجه مشترک و کلید واژهء همهء اظهار نظرها «قصد ایجاد ارعاب و وحشت» است. امّا، "ایجاد ارعاب و وحشت" ابزاری است که تقریباً همهء نظام های استبدادی – و حتی تشکیلات جنایت های سازمان یافته مانند مافیا – از آن بهره می گیرند. آنچه که جای تعجّب دارد این است که حکومت اسلامی چرا این کار را اینقدر ناشیانه، بی مهارت و با منتهای بلاهت انجام می دهد؟ >>>
چرا اصلاح طلبان خواستار لغو مجازات اعدام نمی شوند؟ مطابق قوانین موجود، که آزادیخواهان خواستار لغو آن هستند، مجازات ولی فقیه و گروه او، به جرم قتل نفسهای مکرر و همگانی، اعدام است. اگر اصلاح طلبان در تمامی دسته بندی هایشان همچنان طرفدار مجازات اعدام بمانند به این معناست که با اعدام گروه ولی فقیه نیز عملاً مخالفتی ندارند. پس به صلاح آنان و سیاست حفظ حدود و ثغور با رژیم حاکم است که خواستار لغو مجازات اعدام شوند تا هم باور راستین خود را به حقوق بشر اعلام کنند و هم بتوانند یک سیاست رفورم تمام عیار در پیش بگیرند. >>>
اخبار روز: ایران، فرزاد کمانگر را با نامه هایش شناخت. نامه هایی که از درون زندان نوشته شد و نام این معلم روستاهای کامیاران را از روستاها و شهرهای کردستان فراتر برد. فرزاد کمانگر در نامه های خود، عشق به کودکان روستاها، عشق به مردم کردستان و ایران، عشق به آزادی و عدالت را با کلامی عاشقانه و شاعرانه تصویر کرد. همزمان با اعدام جنایتکارانه ی فرزاد کمانگر و دیگر آزادی خواهان ایران، مجموعه ی نامه های او را در این جا در دسترس خوانندگان قرار می دهیم:
نامه ی فرزاد کمانگر، معلم محکوم به اعدام، به دانش آموزانش -
اسفند 1386
برای ماندن در قدرت حاضر به انجام هر کار غیر اخلاقی هستند نامه مهدی محمودیان، افشاگر جنايات رژيم، به همسرسابقش الهام عزیزم، سلام. وقتی گفتی که به تو زنگ زده اند و خواسته اند که بر علیه من شکایت کنی و تو چنین پاسخی دادی اشک های غم و شوقم در هم آمیخت. اشک شوق که توانسته ام چند صباحی در کنار تو زندگی کنم و اشک غم از اینکه نهادهای امنیتی این چنین به قهقرای سقوط رفته اند. اشک شوق که فرزندم مادر بزرگی همچون تو دارد و غمگین و اندوهگین از کسانی که حقارتشان را در میدان سیاست اینچنین جبران می کنند. اشک شوق از اینکه ایران عزیز، زنان سرافرازی همچون تو دارد و سرشکسته و شرمسار از شهیدانی که جانشان را دادند تا کسانی این چنین بر جایشان تکیه بزنند. الهام عزیز، می دانم و گفتی که پس از انتشار آن خبر از تو خواسته اند که خبر را تکذیب کنی و با آنکه تهدید به بازداشتت کرده اند از تکذیب آن سر باز زده ای. اما از آنجا که بیم بازداشت تو را دارم از تو می خواهم آنچه را که می خواهند بگویی چون با کسانی طرف هستیم که برای ماندن در عرصه قدرت حاضر به انجام هر کار غیر اخلاقی هستند. مگذار که زینب دخترمان که ماه ها از داشتن پدر محروم است و به طور قطع باید سال ها این دوری را تحمل کند از داشتن مادر خوبی همچون تو نیز محروم شود. امیدوارم در زندگی آینده ات در ایرانی آزاد و آباد، زندگی سرشار از موفقیت داشته باشی. مهدی محمودیان – زندان اوین – 14 اردیبهشت >>>
شایعه بود که «آقا»، با لباس مبدل، شب ها اینجا و آنجا سر میزند. باور نکردم؛ اما درست بود. سحرگاهان سر می زند؛ سرهایی از خانههای مختلف. با لباس مبدل سر می زند. زمانی با لباس مرتضوی سر میزد. حالا با لباس قاضی صلواتی سر می زند. آقا همه جا سر میزند. مانده است که ما باور کنیم و یک خط در میان نبینیم.
فهرست کليهء مقالات موجود در سايت |
پيوند به نسخهء رايگان اينترنتی>>>>
=========== ============= کميته بين المللی نجات پاسارگاد =========== =========== برای آزادی، دموکراسی، جمهوری و لائيسيته =========== =========== =========== ============= ========== =========== =========== =========== =========== =========== =========== =========== =========== =========== =========== =========== =========== =========== ============= =========== ============= ============= ============= ============ =========== =========== ========== ============= =========== =========== =========== ============ =========== =========== =========== =========== =========== =========== =========== مخالفان خود را بشناسيم
دولت نهم روند بسيار خطرناک غربزدگی و گرايش های سکولاريستی را که متأسفانه در حال نفوذ در بدنه مديريتی کشور بود، سد کرده است.
سکولارها در ایران جایگاهی ندارند! حضور پر شور ملت ایران در بيست و دوم بهمن عامل شکست کامل سکولارها در کشور است.
اسلام با فرهنگ لائيك و بى دينى مخالف است. دشمنان با استفاده از ترويج فرهنگ لائيك درصدند تا زنان را از خط عفاف و حجاب و كرامت منحرف كرده و سنت هاى اصيل اسلامى را از بين ببرند.
آيتالله مکارم شيرازی
نقش تلويزيون در ايجاد تحولات سياسي، اقتصادي، اجتماعي و فرهنگي بسيار مهم است. هر چند که در ساليان اخير برنامههاي ديني و مذهبي در تلويزيون گسترش يافته ولي کساني در آنجا لانه کردهاند تلويزيون را به سوي سکولاريسم سوق مي دهند».
بقيه از ستون مقابل
اسفنديار رحيم مشاعی، رئيس دفتر احمدی نژاد، با بيان اينكه باید از احمدی نژاد به عنوان «معلم روسای جمهور دنیا» نام برد، خاطر نشان كرد: رئیس جمهور ما با رفتار ظلم ستیزی خود خیلی درسها به جهانیان آموخت و قطعاً در آینده ای نه چندان دور این درسها در دنیا فراگیر خواهد شد. احمدی نژاد با حضوری شجاعانه، جسورانه و با داشتن تعاليم اندیشه های بلند و به عنوان یک عنصر مبارز با ظلم و بیداد، همواره در مجامع با جهان استثمارمبارزه نموده است.
سايت راديو فردا: کامران دانشجو، وزیر علوم جمهوری اسلامی، روز پنجشنبه در جمع روسای دانشگاههای ایران به پیروی از محمود احمدینژاد اعلام کرد که «فرار مغزها را قبول ندارم» و فرار مغزها اصلا «واژه» درستی نیست. محمود احمدینژاد، رئیس دولت دهم جمهوری اسلامی، نیز پیشتر در چند مورد اعلام کرده است که ایران مطلقا فرار مغزها ندارد و او اصلا «تعبیر فرار مغزها» را تعبیر درستی نمیداند. این در حالی است که در گزارش صندوق بینالمللی پول از آمار «فرار مغزها» از کشورهای مختلف در گوشه و کنار دنیا ایران با از دست دادن سالانه حدود صد و هشتاد هزار نفر فرد دارای تحصیلات دانشگاهی از نظر فرار مغزها مقام اول را به خود اختصاص داده است. این سازمان بینالمللی خروج رقم صد و هشتاد هزار تحصیلکرده را معادل خروج سالانه پنجاه میلیارد دلار سرمایه از کشور ایران دانسته است. وزیر علوم دولت محمود احمدینژاد با رد وجود فرار مغزها از ایران این گفته را که دانشگاههای کشورهای دیگر بیشتر قدر دانشجویان ایرانی را میدانند «توهین به مردم» ایران دانسته است. کامران دانشجو به این دلیل فرار مغزها از کشور را «واژه» غلطی دانسته است که عدهای از فارغالتحصیلان دانشگاههای ایران «در کشور ماندهاند و دستاوردهای علمی زیادی دارند». در همین حال آقای دانشجو خود در گفتههایش در جمع روسای دانشگاهها در دانشگاه شهید بهشتی ایران اشاره کرده است که چهارصد نفر از دانشجویان ایرانی بورسیه خارج از کشور دیگر به کشور بازنگشتهاند. البته به گفته کامران دانشجو رقم چهارصد بورسیه متعلق به «طول سی سال گذشته و از میان دوازده هزار دانشجوی بورسیه» است. محمود احمدینژاد نیز در نخستین دوره از ریاست جمهوری خود تعبیر فرار مغزها را «غلط» دانسته و گفته بود که دولت او از سفر ایرانیها به تمام دنیا حمایت میکند. وبسایت خبرآنلاین در آبانماه سال گذشته اشاره کرد که در میزگردی با عنوان «فرار مغزها؛ چالش یا فرصت» که در دانشگاه امیرکبیر برگزار شده اعلام شده است که «نود نفر از صد و بيست و پنج دانشآموزی که در سه سال گذشته در المپیاد شرکت کردند از کشور خارج شدهاند». در همین حال گفته میشود که به دنبال حوادث پس از انتخابات خردادماه سال گذشته در ایران بر موج مهاجرت ایرانیان و بهویژه جوانان و دانشجویان از کشور بهشدت افزوده شده است. چندى پیش روزنامه آمریکایى وال استریت جورنال با استناد به یک گزارش سازمان ملل متحد اعلام کرده بود که پس از انتخابات ریاست جمهورى ایران و سرکوب اعتراضهاى مردمى، دستکم چهارهزار و دويست نفر از شهروندان ایرانى به کشورهاى دیگر پناهنده شدهاند.
|
© 2009 ـ New Secularism - Admin@newsecularism.com - Fax: 509-352-9630 |