|
چهارشنبه 22 ارديبهشت 1389 ـ 12 مه 2010 |
آغاز بکار سايت رنگين کمان>>>
با سرمقاله ای از دکتر فرهنگ قاسمی
اپوزیسیون خارج در برابر انتخاب تاریخی خود
ابعاد فاجعه جنبش هشتاد و هشت همانند خود این جنبش گیج کننده است. اندیشه و پدیدارشناسی در هر شاخه منبعث از این جنبش تمرکز لازم برای تحلیل علمی را تحت الشعاع قرار داده و خطر از این شاخ به آن شاخ پریدن را به همراه می آورد. چیزی که امروز در غالب تحلیل ها مشاهده میشود.
اما یک بعُد غیر قابل انکار و بر جسته این جنبش فرار مغز ها و فعالان سیاسی به خارج از مرزهاست. بسیاری از تکنیسین ها و اندیشه ورزان سیاسی و اجتماعیِ دست اندر کاردر این جنبش برای حفظ جان و آبروی خود و خانواده خود مجبور به فرار از خانه و کاشانه خود گردیده و در کشور های اروپایی و به ویژه در ترکیه و عراق آواره شده اند. مبارزینی که در کوچه و خیابان های ایران فریاد بر می آوردند، ما همه با هم هستیم، با ترک میهن و فرار از چنگال دیکتاتور، به پیشواز سر نوشت نا معلومی آمده اند و درِ خانهٔ میزبان نا شناخته ای رامیکوبند که فقط هر از گاهی از آن صدای محبت و دوستی شنیده میشود. در این دیار نا مأنوس که قوانین و کاغذ بازی ها نوعی خشونت رابر آن حکمفرما کرده است به دشواری میتوان ادعا کرد که ما همه با هم باشیم!
اگر چه این هجوم به خارج از کشور را باید همآره به عنوان یک تراژدی دیگر در تاریخ کوچ ایرانیان فرادید قرار داد، اما جنبه مدیریت سیاسی آن در رویارویی با تاکتیک های رژیم از یک سو و برای سامان دهی اپوزیسیون خارج از کشور ازسوی دیگر از همپیوستگی ویژه ای برخوردار است که بایسته است نگاه درازین از آن به دور نماند.
رژیم با فشاری که به فعالان و دگراندیشان داخل کشور آورد و با کشتار ها و زندانها و تجاوزها یش قادر شد نیروی فعال مخالف را از حوزه عملیات خود دور کند. گمان میرود که دیکتاتوری جمهوری اسلامی از حضور فعال آنها در صحنه داخل آسوده خاطر شده باشد .این نیرو با تغییر مکان خود، ظرفیت قبلی بالقوه خود را که از هستی و فضای خود میگرفت، دیگر ندارد و دیگر به تنهایئ قادر به ابتکارعمل و استفاده از امکانات خود برای اقدام علیه جمهوری اسلامی نیست . در خارج از کشور اگر سر درگم و از خود بیگانه نبوده باشد ، برای ارضای نیازهای ابتدایی خود مجبور است در تلاش معاش باشد . امروزغالب مبارزان و فعالان سیاسی و رسانه ای درخارج از میهن در بدترین شرایط مالی به سر میبرند و راه های انطباق خود با وضعیت جدید را جستجو میکنند. پس دیگر قدرت عملیاتی خود را در مقابله با دیکتاتوری جمهوری اسلامی یا به حد اقل رسانیده اند یا کاملاً از دست داده اند. آیا کس دیگری غیر از مهاجران سالهای شصت و هفتاد میتواند وظیفه کمک رسانی و سازماندهی این نیروی به بیرون پرتاب شده از میهن در سال هشتاد و هشت -وپس از آن -را بدوش بکشد ؟ اگر پاسخ منفی باشد، که هست، باید پذیرفت که وظیفه ما از هر زمان دیگر سنگین تر است. برای دست یابی به این امر اپوزیسیون باید در نوع فعالیت سنتی خود تجدید نظر کرده و سازمان دهی خود را بر اساس شرایط تازه تعبیه و تدبیر نماید . برای اینکار باید به عوامل و داده های زیر که ما در اینجا آنها را به شیوهای طرح مانند و گرتهای میآوریم تاًمل و توجه ورزد.
۱ - اپوزیسیون داخل بخشی از نیروی ضربتی وامکانات عملیاتی سال ۸۸ را از دست داده است. باید دید چگونه میتوان این کمبود را جبران کرد .
۲ - نیرو های انتقال داده شده به خارج از کشور را چگونه باید با شرایط جدید آشنا کرده و به نیازهای فوری آن از قبیل مخارج روزانه ، مدارک اقامت ، مسکن ، آموزش زبان و رفتار و روابط اجتماعی، حقوقی و قانونی پاسخ داد .
۳ - در عین حال باید این نیرو ها را که از کیفیت های غیر قابل انکاری برخوردارند در راستای مبارزه در خارج کشور علیه جمهوری اسلامی سازمان داد و افزار هماهنگی و همسازی آنها را در خارج از کشور هستی بخشید.
۴ - باید کانون های مبارزاتی « قدیمی ها » را با مشارکت از ایران گریختگان یکسال گذشته بازتولید نموده و تجربیات هر کدام را به دیگری انتقال داد .
۵ - حس اعتماد به نفس که معمولاً در شرایط تبعید کاستی پیدا میکند و یاس و نا امیدی به بار می آورد را، باید در آنها زنده نگاه داشت .
۶ - در مقابله با شرایط جدید ، وظیفه همه کسانیکه مجبور به ترک میهن خود شده اند و هنوزبه مبارزه علیه جمهوری اسلامی اعتقاد دارند و در اندیشه بر زمین کوبیدن این حاکمیت هستند ، اینست که بیدریغ از یک سو به کمک هم میهنان نسل جدید و تبعیدی بپردازند و از سوی دیگر سامانه های مبارزاتی خود را نوسازی کرده و خود را با شرایط جدید انطباق دهند .
محل اظهار نظر شما: شما با اين آدرس ها می توانيد با ما تماس گرفته و اظهار نظرها و مطالب خود را ارسال داريد:
|