|
خانه | آرشيو: اکتبر 08 ـ نوامبر 08 ـ دسامبر 08 ـ ژانويه 09 ـ فوريه 09 ـ مارچ 09 آوريل 09 ـ مه 09 ـ جون 09 ـ جولای 09 آگوست 2009 - سپتامبر 2009 - اکتبر 2009 ـ نوامبر 2009 ـ دسامبر 2009 ژانويه 2010 ـ فوريه 2010 - مارس 2010 ـ آوريل 2010 ـ مه 2010 |
مه 2010 |
آرشيو مطالب «کوتاه و گويا»
********************
دوشنبه 10 خرداد 1389 ـ 31 مه 2010
ما دزفولی ها در برابر سپاه اسلام مقاومت نکرديم!
نکاتی از زندگی خصوصی معاون مطبوعاتی وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی
به گزارش روابط عمومی گروه مجلات همشهری، محمد علی رامین، معاون مطبوعاتی وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی، اعضای هیات تحریریهء هفته نامهء همشهری جوان را به ضیافت نهار در ساختمان معاونت مطبوعاتی دعوت کرد. او در این نشست به تشریح عملکرد رسانه ها پرداخت و به هدف گذاری های خود در حوزه مطبوعات اشاره کرد. اما در جالب ترین و مهمترین بخش این نشست معاون مطبوعاتی وزیر ارشاد از خودش و زندگی شخصی اش حرف هائی را به میان کشید که تا کنون در کمتر نشستی آنها را گفته بود. محمدعلی رامین بخشهایی از زندگی خودش را چنین بیان کرد: اصالتا دزفولی هستم. همان گونه که میدانید دزفولیها گروهی بودند که زمان ورود سپاه اسلام به کشور نهتنها مقاومتی نداشتند بلکه به پیشوازشان هم رفتند. تا سیزده و نیم سالگی سواد خواندن و نوشتن نداشتم. بعدا یک دفعه تصمیم گرفتم درس بخوانم البته پدرم به من الفبا و چهار عمل اصلی ریاضی را یاد داده بود. بنابراین بعد از اینکه تصمیم گرفتم درس بخوانم ظرف پنج ماه شش کلاس ابتدایی را تمام کردم که آن موقع در نشریات استان خوزستان معرفی شدم. این جهش درسی من طوری بود که بعد از دو سال و نیم یعنی در
16 سالگی در تابستانها معلمی میکردم و به بچههایی که درسشان ضعیف بود آموزش میدادم. از آن موقع بود که به معلمی علاقهمند شدم و همیشه با همکارانم هم به شیوه دوستانه رفتار کردهام؛ یعنی هر جا که بودم حتما کسانی را از زیر مجموعه ارتقاء می دادم؛ برای همین این را بخشی از مدیریت میدانم، چون هر مدیری باید برای خودش جانشینانی تربیت کند و اگر مدیری نتواند این کار را بکند در انجام وظایف مدیریتیاش ضعیف و ناتوان بوده است. بنده یک آدم رسانهای با تجربه با چهل سال کار مطبوعاتی هستم. دو سال هم در شبکه آزاد تلویزیونی اروپایی تهیهکننده، مجری، کارگردان و نویسنده یک برنامه هفتگی دو ساعته با عنوان سیمای نور بودم. بنابراین کار رسانهای زیادی کردهام و الان هم خودم را نقاد رسانهای میدانم. نمیدانم چقدر با روحیات حقیر آشنا هستید. ظاهرا قبل از این فکر میکردید که من یک آدم خشک و سختگیر هستم که مطبوعات را توقیف کردهام اما من تا همین الان که با شما صحبت میکنم بیش از سيصد نشست با اهالی رسانه داشتهام و سه هزار و پانصد خبرنگار را تا کنون بیمه شده اند. شاید برایتان جالب باشد که بدانید، قبل از اینکه آقای دکتر احمدینژاد سفرهای استانی اش را شروع کند، به جاهای مختلف کشورمان می رفتم و طی این مدت (سال های 75 تا حدود 85) حدود چهار هزار سخنرانی در جاهای مختلف ایران داشتهام؛ یعنی به طور میانگین روزی بیش از یک سخنرانی! سالهاست که برنج نمیخورم؛ وقتی گندم از برنج مفیدتر است ترجیح میدهم نان و سبزی و گوجه بخورم. برای همین در مهمانیها همیشه برنج را میدهم مهمان بخورد (میخندد).********************
جمعه 7 خرداد 1389 ـ 28 مه 2010
حضور احمدینژاد در سازمان ملل، هدیه الهی بود
به گزارش فارس، معاون اول رئیسجمهور، که در چهارمین همایش ملی روابط عمومی دستگاههای اجرایی سخن میگفت، با تاکید بر اینکه امروز ایران با رئیس جمهور شجاع خود در دنیا یکه تاز است، حضور احمدینژاد در سازمان ملل را یک هدیه الهی و آسمانی دانست و افزود: «امروز یک جمهوری اسلامی در دنیا هست که متصل به منبع وحی است و در عصر انتظار خود را آماده ظهور حجت خدا و آن شخصیت ممتاز و بی بدیل می داند و در این شرایط باید از چهاردیواری و محدودیتها خارج شده و جهانی فکر کنیم و جهانی عمل کنیم تا زمینهساز دولت یار شویم». محمدرضا رحیمی ادامه داد: «رئیس جمهور در اجلاس تهران همه بهانههای بهانه جویان و دشمنان را از آنان گرفت و با انعقاد یک پیمان شجاعانه کاری کرد که امروز آنها باید درباره عملکرد خود پاسخگوی ملتها باشند». وی افزود: «با توجه به تغییرات عمده جهان و تحولات جهانی دیگر مانند گذشته نیست که هر چه را میخواهند به خورد ملتها دهند و روابط عمومیها باید این افتخارات را برای مردم تبیین کنند و در کنار بیان مشی و راه کلی سازمان خود، اقدامات دولت را توجیه کنند و به این اقدامات وجهه بدهند و کارنامهء دولت را در معرض قضاوت مردم قرار دهند تا در این پریشانگویی و تبلیغات دشمنان مسیر درست مشخص شود». وی با بیان اینکه امروز تشخیص حق و باطل سخت است، تصریح کرد: «برخی روزنامهها و سایتها از دولت هزینه میگیرند اما همه اقدامات دولت را منفی جلوه میدهند که باید دست آنها به دست روابط عمومیها قطع شود. بیشترین وجوه دولتی را روزنامهها و سایتهایی میبرند که مخالف دولت هستند و با پول و امکانات ملت علیه دولت و ملت تبلیغات فراوان میکنند». وی که این اقدام را ناجوانمردانه و خلاف حق توصیف کرد متذکر شد: «در گذشته به بودجهء روابط عمومیها و اطلاع رسانی اهمیت نمی دادند اما این دولت بودجه خوبی برای این حوزه در دستگاهها تعریف کرده و بخشی از بودجه جاری و ستادی دستگاهها را در اختیار روابط عمومیها قرار میدهیم تا زمینه اطلاعرسانی بهتر، فراهم شود».
********************
چهارشنبه 5 خرداد 1389 ـ 26 مه 2010
ما خواستار رفراندوم در اسرائیل هستیم!
به گزارش خبرگزاری دانشجویان ایران، اسفندیار رحیم مشایی، رئیس دفتر و جانشین محمود احمدی نژاد در شورای عالی ایرانیان مقیم خارج از کشور (!!) که در روز اول خرداد در همایش «سرمایهگذاری خارجی ایرانیان مقیم خارج از کشور» سخن میگفت، گسترش روابط اقتصادی، سياسی و امنيتی را يكی از راههای مقتدر شدن ايران دانست و سرمايه گذاری خارجی را در این زمینه بسيار مهم توصیف کرده و، با اشاره به منشور کوروش و فرمانروایی عادلانه انوشیروان (!)، ملت ایران را طرف دار عدالت توصیف کرد و گفت که ما با هیچ کشوری «سر جنگ» نداریم و حتی برای «رژیم صهیونیستی» که آنرا «به رسمیت نمی شناسیم» هم تنها خواستار رفراندوم هستیم. به گفته وی ایرانیان دنبال عدالت هستند، جوامع بشری را محترم شمرده و از «در مهر و محبت و دوستی وارد میشوند». او با اشاره به احتمال تحریمهای جدید علیه ایران اعلام کرد: این قطعنامهها برای ما «نان صبحانه» شده است و ما از آنها نمیترسیم. آقای مشایی در عین حال گفت: «جامعه ایرانی در چند صد سال گذشته به دلیل سستی شاهان در فرسودگی مانده، متوقف شده و سرعت آن کند شده است و باید این موضوع برطرف شود.»
********************
دوشنبه 3 خرداد 1389 ـ 24 مه 2010
تمام قد بلند شدن امام زمان جلوی پای خامنه ای
خاطرات شيرينی از آيت الله بهجت
حجت الاسلام صدیقی (امام جمعهء تهران و موسوم به آيت الله زلزله) در گفت وگو با وطن امروز درباره ابعاد شخصیتی آیت الله بهجت چنین می گوید: منبع موثقی از آیتالله بهجت نقل کردند که ایشان در خواب دیدند که حضرت امام زمان(عج) در مجلسی حضور داشتند، علمای بزرگ اسلام هم در خدمت آقا امام زمان(عج) بودند، آیتالله خامنهای وارد شدند و امام زمان (عج) جلوی پای ایشان تمام قد بلند شدند و برای ایشان جایی برای نشستن باز کردند.
• آیتالله بهجت به علت علاقه وافری که به امام خمینی داشتند از ابتدای نهضت همراه ایشان بودند. متقابلا علاقه امام به آیتالله بهجت نیز فوقالعاده بود. حضرت امام میگفتند که آقای بهجت صاحب موت اختیاری است و قدرت خلع دارد و میتواند روح را از بدن خودش خارج کند.
• اطرافیان امام (ره) مثل آقای مسعودی نقل میکردند، امام آن روزی که بنا بود به دیدار آیتالله بهجت بروند ذوق و شوقی وصف نشدنی داشتند و وقتی وارد اتاق محقر آقای بهجت شدیم، امام با نگاهی که به ما کردند، فهمیدیم که ایشان دوست دارند خلوت بشود و دو نفری با هم سخن بگویند و اینکه میان این عاشق و معشوق چه میگذشت، خود و خدایشان میدانند.
• مرحوم آقای بهجت در زمان بیماری حضرت امام، خیلی برای شفایشان دعا کردند، ایشان میفرمودند: «در حال تعقیبات نماز صبح بودم که مکاشفهای برایم پیش آمد؛ امام با صورت نورانی و در حال تبسم از جلوی من رد شدند».
• ایشان مسیرشان و عادتشان این بود که در امور مدیریتی کشور دخالت نمیکردند که این خودش تقویت مدیریت کشور و رهبری بود. ولی دلسوزی و دعایشان را داشتند و در خلوتها، آنچه لازم خیرخواهی بود به آقایان میفرمودند.
• در خواب یا مکاشفهای ایشان خطری را نسبت به انقلاب پیشبینی کرده بودند و به مقام معظم رهبری پیغام دادند که خطری را نسبت به انقلاب پیشبینی کردهاند و توصیه صدقه و دعاهای خاص را به ایشان کردند و فرمودند، آنچه از من ساخته بود نیز انجام دادم.
• در جریان فتنه 18 تیر، آقازاده مقام معظم رهبری با مرحوم آقای بهجت دیداری داشتند که مرحوم آیتالله بروجردی هم در آن جلسه حضور داشتند. آیتالله بهجت به آقازاده رهبر انقلاب فرمودند، به پدر سلام برسانید و بگویید محکم در جای خودش بنشیند، دشمنان میخواهند پدر شما را از جایگاهش بلند و ضربههای سنگینی را به نظام وارد کنند.
• ایشان بدنشان اینجا بود، اما قلب ایشان اصلاً به این دنیا آشنا نشد و محرمیتی با این دنیا پیدا نکرد. جسمشان اینجا بود، اما مامور آن دنیا بود.
• قبل از به دنیا آمدن آیتالله بهجت، پدر ایشان به بیماری سختی دچار شده و در زمان بیماری، صدایی میشنود و کسی به ایشان میگوید که محمدتقی در راه است. همین امر نشان میدهد که آیتالله محمد تقی بهجت ذخیرهًْالله است و گوهر خاص و نایابی است که خداوند عطا کرد.
• مرحوم آقای بهجت قبل از هجده سالگی به درجه اجتهاد رسیدند.
• با یک واسطه از شیخ عباس قوچانی نقل میکنند که محضر استادمان میرزاعلی آقای قاضی بودیم، استاد فرمودند شیخ محمدتقی بهجت نامهای نوشته و در این نامه مسالهای را سؤال کرده است. اگر کسی سه روز روح را از بدن خارج کند حال که روح به بدن بازگردد آیا باید قضای نماز را به جای آورد؟ استاد بیان کردند که من مطمئن هستم این کار، کار خود شیخ محمدتقی بهجت است و ایشان سیر ملکوتی داشته است.
• ایشان در نماز، نماز نمیدید، بلکه خدا را میدید. وقتی نماز میخواند سه روز بدنش خسته بود. عدهای میگفتند ما نگران نماز آقا بودیم و درخواست داشتیم که از نماز مستحبی خود کم کنند. یکی از مراجع قم بیان میکردند که آیتالله بهجت نقال نیست و هرچه میگوید جزو جانش است.
• در آن زمان که مبارزه با شاه باب نبود، جمعی آمده بودند خدمت مرحوم آیتالله بروجردی و اعلام آمادگی کرده بودند که اگر ایشان دستور دهند، حاضرند علیه شاه قیام کنند. آیتالله بروجردی از این امر استقبال نکرده بودند و اجازه چنین حرکتی را نداده بودند. بعدها در جمعی فرموده بودند «با فرض اینکه شاه از سلطنت خلع شد، چه کسی را میتوانیم برای اداره مملکت معرفی کنیم؟» لذا دلیل عدم حمایت ایشان از این حرکت، این احساس بود که شخصی برای جایگزینی شاه نداریم. مرحوم آقای بهجت همان زمان فرموده بودند «چرا نمیتوان کسی را پیدا کرد؟ با توکل بر خدا و پس از شروع حرکت و سقوط شاه، شخص جایگزین او پیدا میشود» لذا در اوج عرفان و فقاهت مسائل سیاسی آن زمان را دقیقاً رصد کرده و از حرکتهای ضد شاه حمایت میکرد.
********************
جمعه 31 ارديبهشت 1389 ـ 21 مه 2010
تمام جنایات گردن نخست وزیر است
«... اینهایى که ادعاى حقوق بشر مى کنند و براى القانیان هیاهو مى کنند و یا براى هویدا هیاهو مى کنند، اینها هستند که حقوق بشر را پایمال دارند مى کنند...این هویدا پانزده سال، یا سیزده سال تقریباً نخست وزیر بود و تمام جنایات گردن نخست وزیر است. ما هر نخستوزیرى که در آن عصر [منصوب] شده، اگر پیدا کنیم مثل شریف امامى ، مثل بختیار - محکوم به قتلند این ها. بختیار خودش اقرار کرد که به امر من قتل واقع شد. اینها عامل قتلند به این طور که وادار کردند به قتل عام. جمعیت اینها مفسدند؛ اینها فاسدند. ما براى حقوق بشر این کار را داریم انجام مى دهیم. و این جمعیتى که صدا بلند مى کنند که حقوق بشر، حقوق بشر، اینها عمال استعمارند. اصلِ این جمعیت هایى که در امریکا، یا در جاهاى دیگر، درست شده است به عنوان جمعیت حقوق بشر، جمعیت کذا و کذا، اینها را- همه- آنها درست کردهاند براى اینکه حقوق بشر را ضایع کنند...از این به بعد باز یک قدرى تخفیف داده شده است، که به آن حدّت نباشد. بعدها هم زیادتر تخفیف داده مى شود...حدود الهى براى حفظ حقوق بشر است. حق بشر را اسلام دارد ادا مى کند. شما که فریاد حقوق بشر مى زنید مى خواهید حقوق بشر را ضایع کنید و پایمال کنید».
(سخنرانی مورخ بيست و پنج ارديبهشت 1358)
طی پانزده سال آينده ميليون ها نفر از مردم دنيا در خدمت ملت ايران قرار می گيرند!
خبرگزاری مهر: اسفنديار رحيم مشايی، رئيس دفتر نهاد رياست جمهوری، در نخستين همايش بزرگ اتحاد اصولگرايان در مسجد شکوهی ساری، با اعلام اينکه نبايد در ايران بيکاری داشته باشيم، گفت: امروزه بايد ميليونها نفر از مردم دنيا در خدمت ملت ايران باشند و اين اتفاق تا پانزده سال آينده روی میدهد. او با اعلام اينکه آمريکايیها در اداره کشور خود با چالش مواجه شدند، بيان داشت: دنيا زبانش به اين نام باز شده است که تغيير سياستهای آمريکا دردی را دوا نمیکند.و سياست تغيير آمريکا بايد با رضايت ملت ايران باشد.: امروز ملت ايران بايد در جايگاه بالاتری زندگی کند. رحيم مشايی با اشاره به سخنرانی رئيس جمهور ايران در سازمان ملل تصريح کرد: هر پنج سخنرانی احمدینژاد در بزرگترين مجمع سياسی جهان يک حرف و يک منطق داشت و آن ايستادگی در مقابل زورگويیهای دنيا است. وی با اشاره به اينکه سخنرانی رئيس جمهور ايران مهمتر از سخنرانی رئيس جمهور آمريکا بوده است، شناخت زمان و ضرورت مطالبات بشريت را از سوی احمدینژاد يادآور شد و بيان داشت: انسان هميشه در خسران است و اين خسرانها فرصتيهايی هستنند که از دست میروند. وی در بخش ديگری از سخنانش با اعلام اينکه مازندران در طول تاريخ توانست پرچم عدالتخواهی و گرايش به فرهنگ علوی را بر افراشته کند، تصريح کرد: مازندران در بسياری از زمينهها گوی سبقت را از ديگر مناطق کشور ربوده است.
ايلنا: مسعود مسلمیفرد، نائب رئیس انجمن پزشکان عمومی کشور اعلام کرد: متاسفانه بسیاری از پزشکان که در آزمون دستیاری شرکت کرده و موفقیت حاصل نکردهاند، به دلیل بیاعتمادی به آزمون سال آینده و یا سختتر شدن آن به سفارتخانهها مراجعه کردهاند تا از کشور خارج شوند. مسعود مسلمیفرد افزود: اگر برای این دسته از پزشکان که بهدنبال تحقق آرزوهای خود به خارج از کشور سفر میکنند برنامهای نداشته باشیم ضربه سنگینی به نظام سلامت کشور وارد میشود؛ چرا که زحمات زیادی کشیده شده تا این گروه به درجه پزشکی عمومی رسیدهاند. وی ادامه داد: هنوز شفافیتسازی در برگزاری آزمون دستیاری مرحله دوم انجام نشده، اما در این ارتباط با نمایندگان مجلس و وزارت بهداشت همکاری تنگاتنگی داشتهایم البته وقوع چنین اتفاقاتی در امتحانات ممکن است در هر جایی رخ دهد و ناراضی و راضی داشته باشد اما آنچه که مهم است دلایل هجوم پزشکان عمومی به سمت چنین آزمونهایی است. وی ادامه داد: چرا پزشکان عمومی کشور تا این اندازه حریص برای گذراندن دوره تخصصی شدهاند و چرا وضعیت پزشکان عمومی در کشور نابسامان است و شرایطی ایجاد شده تا پزشکان نخواهند دیگر در کسوت عمومی خدمت کنند؟! مسلمیفرد با اشاره به پیگیری مطالبات پزشکانی که در آزمون دستیاری شرکت کرده بودند، گفت: نباید پزشکان عمومی کشور به دلایلی غیر از مسائل علمی آنچنان به آزمون دستیاری هجوم بیاورند که خود و خانوادههایشان را دچار نگرانی و چالش کنند. نائب رئیس انجمن پزشکان عمومی کشور گفت: در همه جای دنیا پزشک عمومی نگهبان سلامت در قالب پزشک خانواده است و از نظر علمی و مادی در امنیت بالایی قرار دارد و برای رفتن به مراحل بعدی تحصیلی یا از ابتدا مسیر تحصیلی آنها مشخص است یا در طرح پزشک خانواده کار میکنند و بر اساس امتیاز به تخصص روی میآورند. وی تصریح کرد: اما در ایران متاسفانه پزشکان عمومی بدون اینکه جایگاه خوبی برای آنها تعریف شده باشد، فعالیت کرده بهطوری که در سالهای اخیر دیگر کرسیهای استادی در دانشگاه را نیز ندارند و ولع برای بازگرداندن آن، این چنین هجومی را به آزمونها به وجود میآورد. مسلمی فرد افزود: موضوع مادی از دیگر مسائلی است که باعث شده پزشکان عمومی برای پر کردن فاصله نجومی با پزشکان متخصص خود را به آب و آتش بزنند و در آزمونها شرکت کنند تا به آن جایگاه برسند در حالی که باید تنها دغدغه آنها تضمین سلامت خانوادهها باشد.
********************
چهارشنبه 29 ارديبهشت 1389 ـ 19 مه 2010
سی و یک سال پیش، در همان روز های نخست پیروزی انقلاب؛ یک روز گذارم به دانشگاه تبریز افتاده بود. در دانشکده ادبیات نمایشگاهی بود از نشریات زمان انقلاب مشروطیت. در میان این نشریات چشمم به کاریکاتوری افتاد از روزنامه ملا نصرالدین. در این کاریکاتور با خطوطی ساده و ابتدایی؛ چگونگی پیدایش کسوف (یا خورشید گرفتگی) به تصویر کشیده شده بود؛ اما بجای آنکه "کره ماه" حد فاصل خورشید و زمین قرار گرفته باشد؛ یک "عمامه" جانشین آن شده بود. من با دیدن این کاریکاتور با خود گفتم: یعنی با این انقلابی که ما کرده ایم شاهد اینگونه کسوفی خواهیم بود؟ و طولی نکشید که نه تنها پاسخ پرسش ام را یافتم بلکه به این باور رسیدم که مادام که ملت ما بر بام اوهام و خرافات نشسته است این کسوف ها را پایانی نخواهد بود. جلیل محمد قلی زاده، بنیانگذار روزنامهء ارزشمند "ملا نصر الدین" صد و چند سال پیش وضعیت امروز ما را پیش بینی کرده بود. او در این روزنامه (بسال 1908 میلادی) چنین نوشته است: "...اگر با این نیروی مخرب جامعه و تاریخ کهن (یعنی دستار بندان ) تسویه حساب نشود؛ خواه انقلاب مشروطه بشود یا نشود؛ این میکرب ها میمانند و من می ترسم در آینده نزدیکی چشم باز کنید و ببینید " هشتصد ملا یکجا خلق شده ". ملا همه امور مملکت را بدست گرفته؛ همه ثروت شما را بر باد داده؛ و شما را به امان خدا سپرده و افسارتان را به بیگانگان رها کرده... (روزنامه ملا نصرالدین. شماره 25 - سال 1908 میلادی) جلیل محمد قلی زاده با آشنایی با روان توده های مذهبی و اشراف به مطامع گسترده دستار بندان؛ از نقش تاریخی آنان در اندیشه کشی آگاهان زمانه با خبر بود. می دانست که طی قرون گذشته؛ خیل اندیشمندان و متفکران به حکم تکفیر ملایان سر دار رفته اند. او میدانست که با مباشرت همین باصطلاح پیشوایان؛ رواج خرافه و اوهام به چنان درجه ای رسیده که ذهنیت جامعه از معنویت دین تهی شده و خرافه جای مذهب را گرفته است. مشاهده این پلیدی های فرهنگی و تداوم عادت های ننگین اجتماعی؛ ایمان و اعتقاد او را در بیداری جامعه خوابزده راسخ تر کرد و گفت و نوشت که بانیان و حامیان عقب ماندگی جامعه ملایان اند و بس. اما: ما اگر تاریخ انقلاب مشروطه را به درستی خوانده بودیم. ما اگر دستکم با اندیشه های شیخ فضل الله نوری آشنا بودیم. ما اگر هدف غایی اهل عمائم - یعنی اندیشه کشی و خرد ستیزی در لباس تقوی و خدا پرستی - را درک کرده بودیم. ما اگر ... آیا هرگز به دعوت ابلیسی همچون خمینی پاسخ مثبت می دادیم؟
********************
دوشنبه 27 ارديبهشت 1389 ـ 17 مه 2010
به مصطفی هجری، عبدالله مهتدی، خالد عزیزی، و عمر ایلخانی زاده
رفقای عزیزم، فرهیختگان سیاست و مبارزه، اقایان: مصطفی هجری،عبدالله مهتدی، خالد عزیزی و عمر ایلخانی زاده.
زمانهء دیگری فرا رسیده است، زمانه ای که درد مشترک دادخواه همایش و همدلی هاست. دیگر نمی توان جدا از یکدیگر ارمان ازادی را در گوش های انتظار باورمند نمود. اتحاد همه نیروهای سیاسی کردستان سراغازیست برای همایش گسترده ملی ما. دیگر نمی توان به آرایش حزبی و مسلکی خود اندیشید بی انکه اتحاد و همبستگی های گسترده را پیش روی نداشت. و نمی توان از همایش ملی سخن گفت هنگامی که با همبستگان طبیعی سیاسی خود قادر نباشیم به وحدت عمل دست یازیم. کردستان در همه این سی سال صحنه بیرحمانه کشتار بود، اما بپذیریم که خود نیز نتوانستیم با خود مهربان باشیم. تحولات فکری درون احزاب سیاسی و همچنین رشد و گستردگی تحولات فکری در نسل جوان کردستان همه نیروها را ملزم میسازد تا ارایش نوینی را در قرائت خود از اندیشه و رفتار پدید اورند، شاید اغازین گام ان تحمل پذیری گوناگونی ها باشد تا بتوان ضمانتی را برای فردای سازندگی در اختیار نهاد. فرد فرد شما رفیقان و اموزگاران من رسالتی بزرگ و تاریخی را بر شانه هایتان حمل میکنید. ازمون دمکراسی و وعده ان امروز در رفتارتان تصویر خواهد شد. باید قادر باشید همایشی خردمندانه را میان خود پدید اورید. بپذیریم که هیچ نیرویی با هر کمیت و توانی به تنهایی قادر نخواهد گردید در این گوناگونی خواهی سامان دهنده نهایی دادخواهی های اجتماعی گردد. بپذیریم که می توان خشم جدایی های سیاسی گذشته را با خرد میزبان رفتاری متمدنانه سازیم، و بپذیریم هزاران انسان افسرده از چنین رفتاری را می توان به خانه سرور و امید بازگرداند تا همایش شکوهمندی را فراهم اورد. فردای ازادی چندان دور نیست و شما بیشک بخشی از ساماندهندگان این وعده هستید. برای فردای ازاد. با مهر و سپاس.
********************
جمعه 24 ارديبهشت 1389 ـ 14 مه 2010
ولایت فقیه عصاره صد سال مبارزه اخیر ملت ایران است
به گزارش خبرگزاری فارس، محسن رضائی، دبیر مجمع تشخیص مصلحت نظام، و کانديد شکست خورده انتخابات رياست جمهوری، با حضور در نشست هفتگی جمعیت حامیان ولایت، گفت: هر چند وقت یکبار بحثهایی در خصوص جمهوری اسلامی ایران پیش میآید که این بحثها طبیعی است چرا که جمهوری اسلامی یک پدیده نو و اندیشه جدید و یک مکتب و نظام سیاسی جدید است که در عالم شکل گرفته است... قرن بیستم را قرن منسوب به برخی پدیدهها میدانند بر این اساس برخی میگویند این قرن، قرن شروع جهانی شدن است و برخی دیگر این قرن را قرن جنگهای جهانی نامگذاری میکنند، همچنین عدهای دیگر این قرن را قرن شکلگیری نظامهای سیاسی میدانند... نظامهای لیبرالیسم و سوسیالیسم در این قرن ظهور کرد و نظام کمونیست هم در این قرن شکل گرفت و در دو دههء پایانی این قرن نیز نظام جمهوری اسلامی شکل گرفت... جمهوری اسلامی ایران از دل اسلام بیرون آمده است و همانطور که لیبرال دموکراسی از فلسفه لیبرال گرفته شده فلسفه جمهوری اسلامی هم در اسلام و قرآن است... درست است که در کنار اسلامیت رأی و انتخاب مردم هم مهم است اما آن فلسفهای که به رای مردم شکل میدهد و به اسم مردمسالاری دینی وجود دارد آنهم از دل اسلام ناشی شده است... ولایت فقیه در امتداد سایر ولایتها قرار دارد یعنی این ولایت در کنار ولایت الله و ولایت نبی است و بر این اساس باید گفت که ولایت فقیه از ولایت الله است... ولایت فقیه مسئله سادهای نیست و این چیزی است که ملت ایران بعد از صد سال مبارزه به آن دست یافته است... در حقیقت ولایت فقیه عصاره صد سال مبارزه اخیر ملت ایران است که این مبارزه از دوران مشروطه شروع شده است... حکومت در ایران که قوای سهگانه و در رأس آن ولایت فقیه است بر اساس ولایت فقیه و اسلام شکل میگیرد بنابراین رفتار این قوا نیز بر اساس اسلام است... ولایت فقیه همان نظام سیاسی است که ما آنرا در کنار سایر نظامهای دنیا به صحنه آوردهایم و ولی فقیه مصداق نظام حکومتی در کشور است... نظام ولایت فقیه مانند یک اتوبان است که در آن هم حکومت و هم جامعه حرکت میکند و ولی فقیه هم در جلوی همه آنها حرکت مینماید و اگر کسی از این اتوبان بیرون بیاید و بگوید که از حکومت دفاع میکند در واقع پنجاه درصد از سخنانش درست است... ولایت فقیه یعنی شرع مقدس اسلام و احکامالله و ایثارگری و شهادتطلبی و فداکاری و آرزوی ولی فقیه هم شهادت است چرا که ایشان بیش از همه تابع احکام است... سختی دوران ما این است که هم باید اسلام را حفظ کنیم و هم باید قوانین را در کشور اجرا کنیم... وقتی رقابت تمام میشود از فردای انتخابات همه باید با هم همکاری کنند که این همکاری از دل ولایت فقیه بیرون میآید... هم رقابت باید قاعده مند باشد و هم اعتراضات باید طبق قوانین شکل بگیرد و این قوانین یعنی جمهوری اسلامی و ولایت فقیه و قانون اساسی... برخی مواقع ممکن است افراطیگری و یا تکیه بر احساسات برخلاف اصول جمهوری اسلامی تمام شود.
********************
چهارشنبه 22 ارديبهشت 1389 ـ 12 مه 2010
شایعه بود که «آقا»، با لباس مبدل، شب ها اینجا و آنجا سر میزند. باور نکردم؛ اما درست بود. سحرگاهان سر می زند؛ سرهایی از خانههای مختلف. با لباس مبدل سر می زند. زمانی با لباس مرتضوی سر میزد. حالا با لباس قاضی صلواتی سر می زند. آقا همه جا سر میزند. مانده است که ما باور کنیم و یک خط در میان نبینیم.
********************
دوشنبه 20 ارديبهشت 1389 ـ 10 مه 2010
فرار مغزها را قبول ندارم!
کامران دانشجو، وزیر علوم در دولت محمود احمدینژاد
سايت راديو فردا: کامران دانشجو، وزیر علوم جمهوری اسلامی، روز پنجشنبه در جمع روسای دانشگاههای ایران به پیروی از محمود احمدینژاد اعلام کرد که «فرار مغزها را قبول ندارم» و فرار مغزها اصلا «واژه» درستی نیست. محمود احمدینژاد، رئیس دولت دهم جمهوری اسلامی، نیز پیشتر در چند مورد اعلام کرده است که ایران مطلقا فرار مغزها ندارد و او اصلا «تعبیر فرار مغزها» را تعبیر درستی نمیداند. این در حالی است که در گزارش صندوق بینالمللی پول از آمار «فرار مغزها» از کشورهای مختلف در گوشه و کنار دنیا ایران با از دست دادن سالانه حدود صد و هشتاد هزار نفر فرد دارای تحصیلات دانشگاهی از نظر فرار مغزها مقام اول را به خود اختصاص داده است. این سازمان بینالمللی خروج رقم صد و هشتاد هزار تحصیلکرده را معادل خروج سالانه پنجاه میلیارد دلار سرمایه از کشور ایران دانسته است. وزیر علوم دولت محمود احمدینژاد با رد وجود فرار مغزها از ایران این گفته را که دانشگاههای کشورهای دیگر بیشتر قدر دانشجویان ایرانی را میدانند «توهین به مردم» ایران دانسته است. کامران دانشجو به این دلیل فرار مغزها از کشور را «واژه» غلطی دانسته است که عدهای از فارغالتحصیلان دانشگاههای ایران «در کشور ماندهاند و دستاوردهای علمی زیادی دارند». در همین حال آقای دانشجو خود در گفتههایش در جمع روسای دانشگاهها در دانشگاه شهید بهشتی ایران اشاره کرده است که چهارصد نفر از دانشجویان ایرانی بورسیه خارج از کشور دیگر به کشور بازنگشتهاند. البته به گفته کامران دانشجو رقم چهارصد بورسیه متعلق به «طول سی سال گذشته و از میان دوازده هزار دانشجوی بورسیه» است. محمود احمدینژاد نیز در نخستین دوره از ریاست جمهوری خود تعبیر فرار مغزها را «غلط» دانسته و گفته بود که دولت او از سفر ایرانیها به تمام دنیا حمایت میکند. وبسایت خبرآنلاین در آبانماه سال گذشته اشاره کرد که در میزگردی با عنوان «فرار مغزها؛ چالش یا فرصت» که در دانشگاه امیرکبیر برگزار شده اعلام شده است که «نود نفر از صد و بيست و پنج دانشآموزی که در سه سال گذشته در المپیاد شرکت کردند از کشور خارج شدهاند». در همین حال گفته میشود که به دنبال حوادث پس از انتخابات خردادماه سال گذشته در ایران بر موج مهاجرت ایرانیان و بهویژه جوانان و دانشجویان از کشور بهشدت افزوده شده است. چندى پیش روزنامه آمریکایى وال استریت جورنال با استناد به یک گزارش سازمان ملل متحد اعلام کرده بود که پس از انتخابات ریاست جمهورى ایران و سرکوب اعتراضهاى مردمى، دستکم چهارهزار و دويست نفر از شهروندان ایرانى به کشورهاى دیگر پناهنده شدهاند.
********************
جمعه 17 ارديبهشت 1389 ـ 7 مه 2010
هدف سرقت های مرموز: مظاهر ملی و آثار سکولاريسم در ايران
واشنگتن پست زير عنوان «دزدها در ايران مجسمه های قهرمانان ملی و ديگر آثار سکولار را هدف گرفته اند» می نويسد طی چند هفته گذشته نزدیک به دوازده مجسمه برنزی را از جايگاه هايشان در پارک ها و ميدان ها در گوشه و کنار تهران کنده و برده اند، که به نظر می رسد با استفاده از تجهيزات بلند کردن اجسام سنگين، و کاميون ها، انجام گرفته باشد. اين می تواند يک رشته سرقت های غيرعادی، و نه الزاما جنجالی، تلقی شود. اما يک عامل استثنائی هم وجود دارد. دزدها آثاری هنری را هدف گرفته اند که دقيقا قهرمانان ملی، و نه اسلامی، را مجسم می کنند. مجسمه يک مادر و دختر، و نيز مجسمه مردی با سينه عريان نيز جزو مفقود شده هاست. مرتضی طلائی، فرمانده سابق پليس تهران، که عضو انجمن شهر است، به گزارش خبرگزاری جمهوری اسلامی، گفته است بعضی گروه ها و افراد معتقدند مجسمه ها خلاف دين است واصولی فرهنگی درکار است. وی می گويد مجسمه های شخصيت های ملی و هنری و تاثير گذار در عرصه فرهنگ کشور به سرقت رفته است، و اين مسلما يک سرقت معمولی نيست. اين نخستين باری نيست که متعصبين عليه مظاهر سکولاريسم قد علم می کنند. اسلاميست ها، کنسرت های پاپ را به هم زده اند، عليه فيلم های سينمائی بلند شده اند، و به شخصيت های سياسی طرفدار و مدافع تحول و دگرگونی حمله کرده اند. هنرهای تجسمی هم بخشی از اينهاست. بعضی تندروها در ايران تمايل به نفی آثاری دارند که معرف شخصيت های تاريخی، يا زندگی انسانی است. اگر مقامات می دانند کی پشت سر اين دزدی هاست، هنوزهيچ چيزی نگفته اند. بنا به گزارش ها، يکی از سرقت ها به وسيله دوربين های مخصوص نظارت بر ترافيک ضبط شده است. اما پليس هنوز نگفته است تصاوير ضبط شده چه مواردی را نشان می دهد. در همين حال سردار حسين ساجدی نيا فرمانده پليس تهران روز سه شنبه به خبرگزاری نيمه رسمی مهر گفت يک نيروی ويژه برای گرفتن دزدها به وجود آمده است. وی می گويد ما به زودی به نتيجه می رسيم. هنرمندان عصبانی اند، و يکی از آنان گفته بعيد است که دزدها برای پول به چنين سرقت هائی دست زده باشند. به گزارش خبرگزاری نيمه دولتی فارس، جعفر نجيبی، مجسمه سازی که اثر تازه نصب شده او از پرفسور محمد معين استاد مشهورادبيات به سرقت رفته است، می گويد اگر خرج جرثقیل و کاميون را کم کنيد برای دزدها چيزی باقی نمی ماند.
********************
چهارشنبه 15 ارديبهشت 1389 ـ 5 مه 2010
ارائه مدرک شانزده ساعت «آموزش قبل از ازدواج» در دفاتر ثبت الزامی میشود
معاون رئیس جمهور و رئیس سازمان ملی جوانان با اشاره به اینکه دورههای آموزش قبل از ازدواج ناقص است، گفت: به دنبال این هستیم تا در آینده مدرک سپری کردن شانزده ساعت آموزش در دفاتر ثبت ازدواج الزامی شود. مهرداد بذرپاش؛ رئیس سازمان ملی جوانان تأکید کرد: در حال حاضر این شانزده ساعت آموزش به صورت ناقص انجام میشود و با توجه به تأکید قانون به دنبال این هستیم که با توجه به مصوبه دولت و مجلس وزارت بهداشت یا هر مجموعه دیگری مدرک لازم را در زمینه سپری کردن این شانزده ساعت آموزش را ارائه کند. وی افزود: باید به گونهای باشد تا در آینده دفاتر ثبت و ازدواج هنگام ثبت یک ازدواج مدرک این شانزده ساعت را در بین سایر مدارک لازم و ضروری بدانند. به گفته بذرپاش این شانزده ساعت آموزش با دورههای آموزشی ساج که سازمان ملی جوانان آن را تهیه کرده متفاوت است. رئیس سازمان ملی جوانان با اعلام این خبر مبنی بر اینکه هفته آینده تفاهمنامه همکاری مشترک با وزارت کشور در همین راستا به امضا خواهد رسید، گفت: با توجه به اینکه وزارت کشور نیز در حوزه مراکز مشاوره اقداماتی انجام داده است و همچنین با وجود پیشبینی شدن مراکز مشاوره در قانون تسهیل ازدواج به دنبال این هستیم تا همکاریهای لازم را با وزارت کشور انجام دهیم. بذرپاش در پاسخ به این پرسش که آیا سازمان ملی کشور برای گسترش مراکز مشاوره و اجرای مفاد تفاهمنامه بودجه خاصی را در نظر گرفته است یا خیر گفت: در حال حاضر مراکز مشاوره نیازی به پول ندارند ضمن اینکه بخش خصوصی در این زمینه فعال است و تنها به هماهنگی نیاز است. وی با بیان اینکه دو ایراد در زمینه مراکز مشاوره وجود دارد، گفت: یکی از ایرادها عدم نظارت کافی بر نحوه عملکرد مراکز مشاوره بوده است و به نوعی با تخطی از استانداردها در زمینه خدمات مشاورهای در طی ده - بيست سال گذشته دچار سردرگمی شدهایم. وی با بیان اینکه اکثر مراکز مشاوره به لحاظ اقتصادی نمیتوانند خود را اداره کنند گفت: این مراکز به دلیل عدم توانایی مالی پس از مدتی دچار تعطیلی میشوند که در این صورت یا دولت باید مستقیم وارد عمل شود که شدنی نیست یا اینکه برای متخصصان و فارغالتحصیلان این رشته انگیزه ای برای ورود ایجاد شود. وی تأکید کرد: در این زمینه بودجهای از سوی سازمان ملی جوانان اختصاص داده نشده و تنها بودجه اولیه برای راهاندازی ستادهای لازم تأمین می شود.
********************
دوشنبه 13 ارديبهشت 1389 ـ 3 مه 2010
هنوز وقت استفاده از گشتارشاد نرسيده است
مشاور رئيسجمهور
در حالي كه مسئولان وزارت كشور و نيروي انتظامي بر توجه به مولفههاي فرهنگي در اجراي طرح عفاف و حجاب تاكيد دارند، رئيس مركز امور زنان و خانواده رياستجمهوري روز گذشته ضمن اينكه بر كاركرد فرهنگي تاكيد كرد اما به عنوان اولين مقام رسمي در دولت از استفاده از روز براي تامين امنيت اجتماعي سخن گفت. مريم مجتهدزاده كه خود پيش از رسيدن به مشاورت رئيسجمهور، مديريت يك هنرستان دخترانه را بر عهده داشت، با بيان اينكه كار فرهنگي در زمينه گسترش حجاب و عفاف در جامعه شروع شده است تا امنيت اجتماعي برقرار شود، ادامه داد: اما ممكن است زماني مسئولان مجبور به استفاده از زور شوند و از گشت ارشاد استفاده كنند، اما هنوز وقت آن نرسيده است. او با بيان اينكه فرهنگ عفاف و حجاب بايد در ميان مردم نهادينه شود، گفت: بايد خانوادهها نسبت به اهميت حجاب و عفاف در جامعه آگاهي پيدا كنند و در تربيت فرزندان خود به اين موضوع توجه كنند. مردم بايد نسبت به رابطه حجاب و عفاف با امنيت اجتماعي آگاه شوند و زنان بايد به اين موضوع پي ببرند كه حفظ حجاب در واقع باعث امنيت آنها در جامعه ميشود. مجتهد زاده اظهار كرد: جامعه ما اسلامي است، بنابراين در صورتي كه كار فرهنگي در زمينه اشاعه عفاف و حجاب در جامعه جواب نگرفت، براي حفظ ارزشها بايد از ابزار ديگري استفاده كرد. رئيس مركز امور زنان و خانواده رياست جمهوري، ادامه داد: البته ملت ما، ملت فرهنگي است و بعيد ميدانم كه كار فرهنگي در زمينه اشاعه حجاب و عفاف جواب ندهد و مبادرت به زور براي ايجاد امنيت اجتماعي مرحله آخر است. او تصريح كرد: مدتي است كه كار فرهنگي در زمينه گسترش حجاب و عفاف در جامعه شروع شده است تا امنيت اجتماعي برقرار شود، اما ممكن است، زماني مسئولان مجبور به استفاده از زور شوند و از گشت ارشاد استفاده كنند، اما هنوز وقت آن نرسيده است. در روزهاي اخير اجراي طرح عفاف و حجاب در كشور، بيشترين موضوع جلسات كاري مسئولان وزارت كشور، نيروي انتظامي و نهادهاي مربوطه در نيروي انتظامي را به خود اختصاص داده است. هر سه نهاد تاكيد زيادي به دوري از برخوردهاي سياسي با مقوله حجاب و عفاف دارند و معتقدند برخورد و استفاده از زور پاسخ نخواهد داد. البته وزير كشور در روزهاي آغازين سال همانند وزراي قبلي با جديت از آغاز طرح عفاف و حجاب سخن گفت. لحن مصطفي محمدنجار به نحوي بود كه گويا از شروع فصل تابستان، بار ديگر گشتهاي ارشاد در خيابانها به راه خواهد افتاد و با بدحجابان برخورد خواهد شد. وزير كشور هم چند روز پس از احمديمقدم، با لحن ديگري در خصوص طرح حجاب و عفاف سخن گفت. اكنون تنها اظهارنظر مسئولان در رابطه با اجراي طرح حجاب و عفاف در جريان است و اين اظهارات هنوز به بخش عملياتي كردن نرسيده است تا مشخص شود بنا به گفته مشاور رئيسجمهور آيا نيازي به استفاده از زور خواهد بود يا خير.
********************