خانه  |   آرشيو:   اکتبر 08   ـ   نوامبر 08   ـ  دسامبر 08  ـ  ژانويه 09   ـ  فوريه 09  ـ  مارچ 09 

 آوريل 09   ـ  مه 09   ـ  جون 09   ـ    جولای 09     آگوست 2009   -   سپتامبر 2009  -    اکتبر 2009  ـ  نوامبر 2009  ـ   دسامبر 2009

ژانويه 2010   ـ   فوريه 2010   -   مارس 2010

آوريل 2010

 

آرشيو مطالب «کوتاه و گويا»

 

********************

جمعه 10 ارديبهشت 1389  ـ  30 آوريل 2010

برنزه کردن پوست ممنوع است

و با موسیقی پاپ و راک برخورد قاطعانه می‌شود

سرهنگ پاسدار مهدی فشمی‌مقدم، معاون نظارت بر اماکن عمومی و امنیت فرماندهی انتظامی تهران بزرگ، گفت:  «فعالیت مراکز خدمات سولاریوم (اتاق برنزه) در واحدهای صنفی، براساس بخشنامه وزارت بهداشت ممنوع است».  فشمی‌مقدم افزود که پلیس نظارت بر اماکن عمومی، برابر قوانین، با دایرکنندگان چنین مراکزی برخورد خواهد کرد. به گفته این مقام پلیس، با توجه به ممنوع بودن این‌گونه خدمات از سوی وزارت بهداشت، نیروی انتظامی مجوز فعالیت این مراکز را صادر نمی‌کند. فشم‌مقدم گفت: «مردم در صورت مشاهده فعالیت چنین مراکزی، می‌توانند موضوع را به مسئولان وزارت بهداشت اطلاع دهند». سولاریوم که به نام بسترهای آفتاب یا اتاقک‌های برنزه نیز معروف است، وسیله‌ای است که اشعه‌های اولترا ویوله را جهت برنزگی آرایشی ساطع می‌کند. از سوی ديگر، حمید شاه‌آبادی، معاون هنری ارشاد، در دیدار با آیت‌الله امینی، عضو مجلس خبرگان رهبری، به بخش موسیقی اشاره کرد و افزود: فضای عمومی موسیقی در کشور تحت تهاجم موسیقی غربی است و ذائقه جوانان با این هجمه موسیقی غربی تغییر کرده است. شاه آبادی اظهار داشت: نوعی از موسیقی‌ها که نارضایتی علما را در پی دارد به دلیل آن است که کمتر از بيست درصد موسیقی‌ها از کانال وزارت ارشاد عبور می‌کند و مابقی از طریق اینترنت، ماهواره و مراکز زیرزمینی تولید و وارد کشور می‌شود. وی با بیان اینکه در حال حاضر هشتاد درصد موسیقی‌ها زیرزمینی هستند، افزود: در وزارت ارشاد موسیقی‌های نواخته شده در شوراهای تخصصی بررسی و پس از تایید پروانه تولید می‌گیرند. معاون هنری وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ادامه داد: موسیقی‌های سنتی به صورت آکادمیک و براساس علمی ساخته می‌شود و نگران کننده نیست اما فضای موسیقی پاپ و راک فضای لهو و لعب است که حتی مورد تایید مراکز آکادمیک غربی نیز نیست و با آن برخورد قاطعانه خواهد شد!

********************

چهارشنبه 8 ارديبهشت 1389  ـ  28 آوريل 2010

لازم است که احمدی ‌‌نژاد تا پانزده سال ديگر در راس امور اجرايي كشور بماند

حقيقت نيوز، سايت حامی احمدی نژاد

افق سال هزار و چهارصد و چهار شمسی در پیش است و ما طبق سند چشم انداز بيست ساله، بایستی در آن زمان در عرصه‌های گوناگون اقتصادی، سیاسی، فرهنگی، علمی و نظامی قدرت اول منطقه باشیم. هم اکنون پنج سال از این مدت سپری شده و تنها پانزده سال دیگر باقی مانده است. فرصتی زیادی نداریم و به قول معروف تا چشم به هم بزنیم این پانزده سال هم سپری می‌شود و مهلت به پایان می‌رسد. از طرفی پیشرفت‌ها و دستاوردهای افتخارآمیز سه، چهار ساله اخیر نشان می‌دهند که در صورت فراهم بودن بستر و شرایط لازم، تحقق اهداف سند مزبور دور از دسترس نخواهد بود. البته توفیقات و دستاورد هایی که ی ما هم به آنها اشاره شد، در شرایطی به دست آمده‌اند که گذشته از حضور رهبری آگاه و فرزانه و مردمی پرشور و مصمم، دولت نهم که دولتی سخت ‌کوش، کارآمد و باانگیزه به ریاست دکتر محمود احمدی‌نژاد بود بر سر کار حضور داشت. حال آنکه بر حسب قانون با اتمام دوره ریاست احمدی‌نژاد وی بایستی از قدرت کنار برود و زمام امور دولت را به فرد دیگری بسپارد. بر همین اساس باید پذیرفت که تا تسلط رئیس‌جمهور جدید بر اوضاع و احوال کشور و کسب تجربه لازم و کافی در این جهت، زمان نسبتا زیادی لازم است. از سوی دیگر همان‌طور که در ابتدای این یادداشت ذکر شد فرصت چندانی برای رسیدن به افق سال هزار و چهارصد و چهار باقی نیست، و دشمنان اسلام و انقلاب هم با سنگ اندازی‌ها و توطئه‌های گوناگون و رنگارنگ خود سعی در متوقف ساختن روند انقلاب و مملکت دارند. لذا بایستی تمهیدی اندیشیده شود تا محمود احمدی‌نژاد پس از پایان دوران ریاست جمهوری اش، همچنان در سطوح عالی تصمیم‌گیری و در کنار مردم حضور داشته باشد و تجربه، تعهد و کارآئی خود را کما فی‌السابق در این جهت به‌کار بگیرد. چنین امری البته بی‌سابقه نیست و در دیگر کشورها و از جمله در کشور همسایه شمالی ما یعنی روسیه نیز به اجرا درآمده است.

 

********************

دوشنبه 6 ارديبهشت 1389  ـ  26 آوريل 2010

کابوس بزرگ خامنه ای چیست؟

یکی از کاربران ايران پرس نيوز>>>

هزاران نفر از مردان و زنان ایران در حوادث پس از انتخابات دستگیر شدند. غالب این افراد بصورت گمنام در بازداشتگاههای مخفی نگهداری میشوند. اگرچه بسیاری از زندانیان نام و نشان دار آزاد شده اند، اما اخبار واطلاعات موجود نشان میدهد که رژیم نامشروع جمهوری اسلامی بیش از سیاسیون زندانی از زندانیان گمنام میترسد. سوال این است که چرا چنین ترسی وجود سراسر کذب خامنه ای را فرا گرفته است؟ جواب ساده است. کابوس بزرگ رژیمهای استبدادی، جریان آزاد اطلاعات بین شهروندان جامعه است و در چنین چارچوبی است که ترس و وحشت خامنه ای از هموطنان گمنام و دربند معنی پیدا میکند. فرض کنیم همین الان هزاران زندانی گمنام آزاد شوند. صدها حکایت از درنده خوئی و وحشی گری عمال خامنه ای به سینه دارند. به این ترتیب میلیونها اطلاعات از سبعیت، شکنجه، تجاوز و کثافتکاریهای دیگر رژیم را به طرفه العینی تا اعماق روستاهای ایران بازگو خواهند کرد و این یعنی مرگ واقعی دیکتاتور و نظام دیکتاتوری. کابوس بزرگ خامنه ای نه دهها فعال سیاسی نام و نشان دار که هزاران زندانی سیاسی گمنام اند که جون آزاد شوند کوس رسوائی دیکتاتور بر کوی و برزن نوازند. به این ترتیب میتوان کابوس بزرگ شبهای خامنه ای را حدس زد: چهره های مردمی عادی که در تلاش برای پس گرفتن رای به یغما رفته خود تا اعماق شکنجه گاههای رژیم رفته و کراهت چهره جمهوری اسلامی را دیده اند و بالقوه میتوانند به بزرگترین راویان قساوت امثال رادان و مرتضوی و حسین بازجو و ... تبدیل شوند. مشکل این است که یکی دو نفر هم نیستند که با خیمه شب بازی تلویزیونی سروته قضیه را فراهم آورد. هزاران نفرند که چون سرفراز از پشت نرده ها ظاهر شوند، دنیائی اطلاعات نگفته را به خود به جامعه تزریق میکنند. خامنه ای اگر چنین کابوسی ندارد چرا آزادشان نمیکند؟ مگر گناهی بزرگتر از زندانیان نام و نشان دار مرتکب شده اند؟ چنین کابوسی در مکنونات دیکتاتور برای همه مردان و زنان باشرف و آزاده ایرانی هم پیامی دارد: اگر سرنگونی رژیم دیکتاتوری را طلب کرده ایم، پیروزی از مسیر تلاش برای آزادی زندانیان سیاسی هموارتر است. یکپارچه و متحد در آزادی زندانیان سیاسی گمنام بکوشیم و مظلومیت آنها را با تمام وجود فریاد زنیم.

********************

جمعه 3 ارديبهشت 1389  ـ  23 آوريل 2010

يک استاد سکولار می تواند مانند ويروس تمام دانشگاه را مسموم کند

معاون نمايندگي خامنه ای در دانشگاه ها

ایسنا: داوود رنجبران، معاون فرهنگي نهاد نمايندگي رهبر حکومت اسلامی در دانشگاه ها، در همايش «ارتقاي وضعيت فرهنگي دانشگاه ها که در دانشگاه علوم پزشکي لرستان برگزار شد، با اشاره به ويژگي هاي جنگ نرم، ضمن بيان اينكه در مقابله با جنگ نرم، قدرت بلامنازع و قدرت نرم در اختيار ايرانيان است و هر جا اين قدرت بروز کند، دشمن عقب نشيني مي کند، گفت: «قدرت براندازي جنگ نرم دشمنان در دست دانشگاهيان است نه آمريکا، بنابراين با وجود انسان باسواد مخالف نيستيم، اما آمريکا با افراد با سواد ديني مخالف است نه سکولار». وي با بيان اينکه يک استاد سکولار مي تواند مانند ويروس تمام دانشگاه را مسموم کند، گفت: «بايد تکليف مشخص شود و اساتيد متعهد و مومن، با هوشياري با اين افراد برخورد کنند. رنجبران با اشاره به اينکه حتي اروپا در مقابل هجمهء فرهنگي هاليوود آمريکا نگران است، گفت: «آمارها حاکي از آن است که دو هزار و پانصد شبکهء ماهوارهاي عليه ايران فعاليت دارند». وي تاكيد كرد که: «رهبر معظم انقلاب بر جنگ نرم دشمنان تاکيد دارند، در حوزهء فرهنگي بايد به منظور مقابله با اين ترفند باورهايي را براي خود ايجاد کنيم تا کار فرهنگي پيش برود». رنجبران با تاکيد بر اينکه خط مقدم جنگ نرم، مبارزه و هماوري رو در رو و چهره به چهره با دشمن است، گفت: «اولين قرباني در جنگ نرم حقيقت است، ابزار کار در اين جنگ رسانه اي دروغ پراکني و شبهه افکني است و حقيقت تصنعي جاي حقيقت را مي گيرد». رنجبران، با بيان اينکه در جنگ نرم دشمن از نيروهاي خودي استفاده مي کند، هدف استکبار جهاني از مواجه شدن با ايران را اسلام عنوان كرد و گفت: «در جنگ نرم دليل جديد براي پيشبرد اهداف، مباحث عقلي نبوده و بلکه از طريق دل انجام مي شود؛ بنابراين به منظور جلوگيري از گرايش جوانان به مسيحيت بايد دل آنها را به دست آوريم». وي گفت: «يکي از جلوه هاي فرهنگ ما قدرت گرفتن حماس و حزب الله بوده و در حال حاضر حزب الله در حوزه مباحث اعتقادي و اطلاعاتي بالاتر از اسرائيل بوده و اگر دشمن بر لبنان غلبه کند، بر ما غلبه کرده است».

********************

چهارشنبه 1 ارديبهشت 1389  ـ  21 آوريل 2010

دلایل وقوع زلزله و آتشفشان

از ديد سر دم داران حکومت مذهبی

سايت خبری جهان نوشته است که رئیس جمهور حکومت اسلامی مدتی پیش اعلام کرد که یک عالم تهرانی به من خبر داده است که به زودی در تهران زلزله می آید و لازم است مردم از گناهان خود توبه کرده و در حد امکان از شهر خارج شوند. به گزارش جهان در همین رابطه شنیده ها حاکی از آن است که عالمی که به احمدی نژاد خبر وقوع زلزله در تهران را داده است، آیت اله خوشوقت از علمای صاحب نام و عارف برحق و استاد اخلاق در تهران است. در همین رابطه گفته می شود آیت اله خوشوقت چندین شب است در مسجد خود نسبت به وقوع زلزله هشدار می دهد و مردم را به خروج از تهران و دعا و توبه از گناهان دعوت می کنند. لازم به ذکر است روز گذشته آیت اله صدیقی در خطبه های نماز جمعه نیز به احتمال وقوع زلزله در تهران اشاره کردند و تاکید داشتند که یک عالم تهرانی از ایشان خواسته اند که مردم توبه عمومی کنند. آیت اله صدیقی در خطبه های روز جمعه تاکید کردند که افزایش فساد اخلاقی در جامعه یکی از مهمترین دلایل وقوع زلزله در تهران است.ایشان از مردم و نماز گزاران خواستند برای رفع بلا دست به دعا ببرند. به گزارش ايسنا، صادق محصولی وزیر رفاه و تامین اجتماعی نيز در سیزدهمین همایش سراسری مدیران سازمان بهزیستی کشور، با اشاره به مطرح شدن بحث زلزله در تهران، چنین اظهار نظر کرد: اگر چه نمی‌توان فرض کرد تا دستگاهی اختراع شود که از وقوع زلزله پیشگیری کند، اما می‌توان با جلوگیری از انجام گناهان کبیره، رسیدگی به امور مردم و غیره این کار را انجام داد و این‌ها بهترین فرمول در دفع بلاها و درمان چنین دردهایی است. در عين حال، رجا نیوز (سایت لباس شخصی ها) در مطلبی تحت عنوان "تحریم اقتصادی خداوند را چاره‌ای نیست" نوشت: مدت ‌ها ست که اروپایی‌ها نیز در تبعیت و فرمانبری از آمریکا – انگلیس و لابی صهیونیسم، در پی تشدید تحریم‌های اقتصادی بی‌ثمر علیه جمهموری اسلامی ایران هستند. البته هر چند که به هیچ توافق جمعی و نتیجه‌ای دست‌ نیافته‌اند، اما سعی دارند که با فرافکنی تبلیغاتی دست کم از جوسازی بهره‌ای ببرند. در همین راستا شائبه‌ی قرار گرفتن تحریم پروازهای ایرانی در پیش‌نویس لایحه‌ی تشدید تحریم اقتصادی ایران چنان قوت گرفت که برخی از خبرگزاری‌ها صدور ابلاغ آن به کلیه‌ی فرودگاه‌ها را نیز اعلام نمودند! اما دیری نپایید که فعالیت آتشفشانی کوهی در گوشه‌ای از اروپا (ایسلند) آغاز شد و چنان دود و خاکستری در هوا گسترد که منجر به تعطیلی کلیه‌ی فرودگاه‌های اروپا گردید و تمامی ترددها، حمل‌ و نقل‌ها و فعالیت‌های فرودگاهی و هواپیمایی تمامی کشورها و شرکت‌های اروپایی را مختل نمود. دیگر نه هواپیمایی از اروپا قادر به پرواز است و نه پروازی به اروپا انجام می‌پذیرد و اغلب تعاملات اروپا به ویژه در عرصه‌های اقتصادی و گردشگری با معضلی حل نشدنی روبرو شده است. مهم نیست که آنها نام این حادثه را «بلای طبیعی» یا «خشم طبیعت» یا هر چیز دیگری بنامند، بلکه مهم این است که «بلا» از جایی که گمان نمی‌کردند بر آنها نازل شد و ما می‌دانیم که همه‌ی قدرت‌ها دست خداوند است و تحریم او را جز خودش هیچ کس نمی‌تواند بشکند و یا بی‌اثر نمايد.

********************

دوشنبه 30 فروردين 1389  ـ  19 آوريل 2010

خشم نمایندهء مجلس از سرپیچی زنان از قوانین اسلامی حجاب

شهرزاد نیوز

اخیرا کمیسیون فرهنگی مجلس شورای اسلامی در قالب بحث حجاب و سایر موضوعات به طور مرتب به حمله علیه زنان ادامه می دهد. «ده  سانت روسری که برخی زنان روی سر می‌اندازند و از این طرف و آن طرف موها بیرون ریخته و یک لباس چسبان مثل رقاصه‌ها و آرتیست‌های هالیوود، کجایش به حجاب اسلامی می‌خورد؟» محمد تقی‌ رهبر، رئیس فراکسیون روحانیون مجلس، این سخنان را در جلسه هفتگی انصار حزب الله بیان داشت و افزود که روند بدحجابی‌های جامعه در مسیر بی‌حجابی است و این امر را نتیجهء "بد آموزی های ماهواره ها" دانست که به خانه ها راه یافته است. به گفته وی، ناهنجاری‌های فرهنگی از ماهواره‌ها و مقداری از آن هم از فیلم های سینمایی سرچشمه می‌گیرد. وی در ادامه سخنانش حملات لفظی شدیدی علیه بی توجهی دختر ها و پسرها در دانشگاه‌ها، فضای فیلم و سینما، خیابان و پارک‌ها به قوانین اسلامی و دولتی کرد. محمد تقی‌ رهبر که سخنگوی کمیسیون فرهنگی مجلس و از پیشنهاد دهندگان لباس یک دست و چادری برای زنان کارمند بود، از این که در نمایشگاه میراث فرهنگی از چادری خبری نبوده است، انتقاد کرد. مقاومت زنان و جوانان در برابر حجاب اجباری و شکست طرح یونیفورم پوشاندن به زنان، برخی از روحانیون سنتی را به شدت برانگیخته است. چنانچه امام جمعه مشهد نیز همزمان، ضمن انتقاد از "بدحجابی"، در رابطه با اعزام زنان والیبالیست ایران به اروپا اظهار داشت که جست و خیز آنها در جلوی چشم نامحرمان با "اللهم عجل لولیک الفرج" مطابقت ندارد.

********************

جمعه 27 فروردين 1389  ـ  16 آوريل 2010

شکر خدا که رهبری عادل، مدير، مدبر و جامع‌الشرايط داريم

حبيب‌الله عسگراولادی

به گزارش گروه دريافت خبر خبرگزاری دانشجويان ايران(ايسنا)، حبيب‌الله عسگراولادی در جمع طرفداران حزب موتلفه اسلامی، با اشاره به نامگذاری سال 89 به نام همت مضاعف و کار مضاعف اظهار کرد: امروز کشور در شرايط ويژه‌ای قرار دارد، به مرحله‌ای از پيشرفت در برنامه‌های کشور رسيده‌ايم که بايد همت و کار مضاعف داشته باشيم. وی افزود: در سال گذشته با اين‌که دشمن در کشور بحران ‌آفرينی کرده بود و انتظار داشت نظام مقدس جمهوری اسلامی فرو بپاشد اما نسل جوان و دانشمند ايران اسلامی توانست با هدايت‌های مقام معظم رهبری به پيشرفت‌های بسيار خوبی در زمينه‌های علمی، فنی، انرژی هسته‌يی و... برسد. وی تاکيد کرد: کار مضاعف به اين معنی است که بايد کار دوچندان انجام دهيم و برای رسيدن به اهداف کشور راهی جز همت و کار مضاعف نداريم. وی ادامه داد: مقام معظم رهبری در سخنان خود در مشهد مقدس نکاتی بيان فرمودند که اگر خود را با آن هماهنگ کنيم ان‌شاءالله خداوند نتيجه همت و کار مضاعف را به مردم متدين مضاعف خواهد داشت. دبيرکل جبهه پيروان خط امام و رهبری با تاکيد بر مقاومت در مقابل دشمنان تصريح کرد: ايران در حال حاضر نيروی انسانی بی‌نظير و ابزارهای مناسبی دارد که دشمن جرات حمله به ايران را ندارد و هم‌چنين با توجه به اين‌که مردم ما برای جنگيدن با دشمنان آمادگی بالايی دارند اما بايد از خداوند بخواهيم صبری به ما عنايت فرمايد که مقاومت ما را ميسر کند. وی با اشاره به اتفاقات سال 88 اظهار کرد: مردم در سال 88 امتحان‌های گوناگونی را از سر گذرانده‌اند؛ امتحان هايی که بسياری از افراد نتوانستند نمره قبولی بياورند و مردود شدند، اما دشمن با تمام نيرنگ‌های خود سرکوب شد. وی تاکيد کرد: در طول مدت 22 خرداد تا 9 دی‌ماه و 22 بهمن امتحان‌هايی برای مردم به وجود آمد که در طول سی سال گذشتهء انقلاب بی‌نظير بود و آمريکا، انگليس و رژيم صهيونيستی که دشمنان انقلاب اسلامی هستند، اميدوار به فروپاشی جمهوری اسلامی ايران بودند، اما با تمام سرمايه‌گذاری‌هايی که انجام دادند، نتوانستند به اهداف خود برسند و اعتراض کردند که انقلاب اسلامی را نشناخته‌اند. عسگر اولادی در ادامه با تاکيد بر اين‌که "اصلاح‌طلبان بدانند جايگزينی برای رهبری نيست" خاطرنشان کرد: خداوند را سپاسگزاريم که رهبری عادل، مدير، مدبر و جامع‌الشرايط داريم.

********************

چهارشنبه 25 فروردين 1389  ـ  14 آوريل 2010

احيای حکومت اسلامی و تاسيس ولايت فقيه دو ابتکار ارزشمند امام!

هاشمی رفسنجانی

به گزارش ايلنا، آيت‌الله اکبر هاشمی رفسنجانی در ديدار با مسوولان و مديران دفتر نمايندگی موسسه نشر و تنظيم آثار امام خمينی(ره) در قم حفظ و نشر آثار گرانبهای حضرت امام(ره) را به صورت کامل و صحيح ذخيره ارزشمندی برای نسل کنونی و نسل‌های آينده و حتی بشريت دانست و گفت: بخش مهمی از اين کار توسط موسسه نشر و تنظيم آثار حضرت امام(ره) به انجام رسيده است و به ياری خدا مابقی آن نيز با همت بلند مسوولان اين موسسه و دلسوزان نظام انجام خواهد شد. وی امام خمينی(ره) را شخصيت  جامع ‌الاطرافی خواند که از نبوغ و استعداد خدادادی بی‌مانندی در جهت شناخت دين، جامعه و مردم بهره می‌برد و افزود: همين استعداد و توانايی امام (ره) بود که انقلاب اسلامی را با ياری خداوند و مردم به پيروزی رساند. رئيس مجلس خبرگان رهبری با اشاره به اينکه به نظر نمی‌رسد شخصيت ديگری غير حضرت امام می‌توانست اين تحول عظيم را به وجود آورد، تصريح کرد: امروز انديشه‌های امام در سرتاسر جهان نشر يافته و ايشان به شخصيتی جهانی تبديل شده‌اند.هاشمی  رفسنجانی احيای حکومت اسلامی و تاسيس ولايت فقيه را از ابتکارات ارزشمند حضرت امام(ره) خواند و گفت: ما اگر بتوانيم ميراث امام خمينی، به خصوص ولايت فقيه را درست و صحيح به دنيا معرفی کنيم و عملمان نيز متضاد با افکار امام نباشد، حق آن امام عزيز را تا حدودی به جا آورده‌ايم. رئيس مجمع تشخيص مصلحت نظام امام خمينی را شخصيتی مکتبی، مستقل و مستحکم دانست و گفت: همين بزرگی امام بود که باعث می‌شد ايشان پای اعتقادات خود بدون ترس و واهمه از قدرت‌ها در مقابل آنان بايستد. وی با تقدير و تشکر از مسوولان موسسه نشر و تنظيم آثار امام خمينی (ره)، به خصوص مرحوم حاج سيد احمد آقا و حجت ‌الاسلام سيد حسن خمينی، افزود: اگر همت اين بزرگواران در جمع ‌آوری و حفظ و نشر صحيح آثار امام (ره) نبود، قطعا انديشه‌ها و آثار امام مورد طمع مغرضين قرار می‌گرفت. در ابتدای اين ديدار حجت‌الاسلام والمسلمين سيدحبيب موسوی و چند تن ديگر از مسوولان موسسه نشر و تنظيم آثار امام خمينی گزارشی از فعاليت‌ها و عملکرد اين موسسه در قم ارائه، محدوديت‌ها و موانع نشر آثار امام (ره) را برشمرده و خواستار مساعدت‌های فکری آيت‌الله هاشمی ‌رفسنجانی در نشر و تنظيم بهتر آثار امام خمينی(ره) شدند.

********************

دوشنبه 23 فروردين 1389  ـ  12 آوريل 2010

ابر سکولاریسم فربه تر خواهد شد و خواهد بارید

سيروس الف ـ وبلاگ انديشه>>>

چندی پیش وزیر علوم اعلام کرد که صحبت کردن از سکولاریسم توسط استادها در کلاسهای درس جرم است و با استادان برخورد خواهد شد. ترسی که حکومت از این واژه رحمت آور دارد طبیعی است. چرا که مفهومی که پشت آن نشسته است آنچنان انسانی است که افراد مذهبی و غیر مذهبی را جذب کرده و جز تمامیت خواهانی که فاشیسم در اندیشه آنان ریشه دوانده است دیگران همه از آن حمایت خواهند کرد. اما نکته جالب این است که زیرساختهای فکری در ایران برای پرده برداری از سکولاریسم به شکلی علنی به عنوان یک واژه عام، بر خلاف تصور تا حد زیادی مهیا هستند. چه بسیار مردمانی که در ابتدا تفکرات تمامیت خواهانه ای که در بچگی با شور و هیجان پذیرفته اند را در بحث هایی کوچک و منطقی برای انسانیت کنار گذاشته و آن گوهر پاک وجود را بازخوانی کرده اند. چیزی که لازم است تا این واژه به یک واژه عام و همه پسند تبدیل شود فقط میدان برای نمایان شدن است. فقط کافی است تا تعریف شود. گرچه هنوز رگه هایی از دیکتاتوری در ما باقی مانده است و ما به سختی به حرف دیگران گوش فا میدهیم. اما آنقدر هم تغییر ایجاد شده است که بتوانیم به کلی جدی حرکت کنیم. امروز در سایت بالاترین ابر برچسب ها را نگاه میکردم و به دنبال سکولاریسم گشتم. لاغر و کم سو بود، اما همچون جوانه ای امیدوار و زیبا، نوید آینده ای نیک را می داد. این ابر نه تنها در سایت بالاترین، بلکه در همه جامعه ایران (چه مجازی و چه حقیقی) فربه خواهد شد و خواهد بارید. آنچه که در این فرآیند نیک تاثیر گذار است جنایات شوم و سابقه سرشار از کثافت حکومت های تمامیت خواه در تاریخ است. هم حکومت های مذهبی که قوانین الهی مبهم و غیر قابل نقد وضع میکنند و هم گونه های دیگر فاشیسم از جمله فاشیسم نژادی که قوانین چند مرتبه ای نژادی دارند که سخت گیری ها چندین برابر قوانین در اینگونه حکومت ها توسط نظام اجرایی اعمال می شود، پلیدی های خروج از دایره انسانیت را تمام و کمال به بشریت ارائه کرده اند. از این روی سکولاریسم که پیش نیاز مبارزه با تمامیت خواهی و فاشیسم مذهبی است، به سرعت به عنوان یک اصل لازم برای رسیدن به جوامع آزاد پذیرفته شده است و در جامعه ما نیز قطعا چنین خواهد بود. سکولاریسم یعنی عیسی به دین خویش، موسی به دین خویش! به همین سادگی. یعنی قانون از همه به یک اندازه حمایت میکند و هر فردی بدون توجه به مذهب و اعتقادش میتواند در کشورش و زیر نظر قوانین سکولار فعالیت کرده و رشد کند. هر کسی خودش را تبلیغ کند ولی هرگز حق ندارد تحمیل کند. بر سر راه آن موانعی وجود دارد که رفع آنها بسیار ساده است. پیش نیاز  انجام این کار ارجح دانستن انسانیت برایدئولوژی است. که در این زمینه خواهم نوشت. (هفتم آوریل 2010)

********************

جمعه 20 فروردين 1389  ـ  9 آوريل 2010

رهبری اين نيست!

جمشيد اسدی>>>

مقاومت آقايان کروبی و موسوی و خاتمی آفرين برانگيز است، اما رهبری نيست. بايد از مقاومت هر سه ايشان قدردانی و تقدير کرد اما نمی توان و بلکه نبايد آن را رهبری ناميد. رهبر يعنی کسی که طرحی برای آينده دارد و برای آن نقشه ای می ريزد و در ارتباط با آن از مردم انتظار کارهای مشخص در موقعيت های مشخص دارد. خب آقايان موسوی و کروبی تا به امروز چنين نکرده اند. مثلا نگاه کنيد به بيانيه شماره 17 آقای موسوی که اينقدر سر و صدا کرد و حتی برخی شتابزده از آن ستايش بسيار کردند. اين بيانيه به عنوان سند مقاومت پذيرفتنی و آفرين برانگيز است. اما در اين بيانيه دولت آقای احمدی نژاد تلويحا مورد قبول قرار می گيرد و البته خواست انتخابات آزاد نيز مطرح می شود، بدون آن که برای آن برنامه راه و نقشه عملی پيشنهاد شود. اما خواست انتخابات که هميشه دربين آزادی خواهان ايران وجود داشته است و حرف تازه ای نيست. يک رهبر بايد بگويد برای رسيدن به درخواست ديرپای انتخابات چه برنامه ای دارد. پس فرق رهبر با يک فرد عادی که اعلاميه بدهد و خواست انتخابات آزاد را مطرح کند چيست؟ آيا ناخرسندان از شرايط موجود و به ويژه آزادی خواهان منتظر بيانيه شماره 17 آقای موسوی بودند تا متوجه شوند که در ايران انتخابات آزاد نيست؟ يا انتخابات در ايران گزينشی و استصوابی است؟ رهبر بايد برای رسيدن به اين انتخابات آزاد برنامه ای روشن داشته باشد و براساس آن به روشنی بگويد در کوی و برزن و اين جا و آن جا از مردم چه انتظاری دارد. مثلا بگويد ما امروز در تظاهرات روز عاشورا خواستار برگزاری انتخابات آزاد می شويم و تا فلان تاريخ به انتظار پاسخ روشن حاکميت می نشينيم و پاکدلانه و راست گويانه برای يافتن سازشی بسزا و درخور روی به حاکميت گشاده می داريم. اما چنانچه به اين خواسته ما وقعی ننهند در تظاهرات 22 بهمن به گونه ديگر عمل خواهيم کرد و در صورت عدم پاسخگويی حکومت به همين ترتيب ادامه می دهيم و حتی مسئله اعتصابات گسترده را مورد توجه قرار می دهيم يا نافرمانی مدنی خواهيم کرد. شوربختانه پيام نوروزی مهندس موسوی هم بهتر از بيانيه شماره هفده او نبود: صبر و مقاومت. اين برنامه کار و عمل است؟ صبر تنها وقتی پيش درآمد ظفر است که برنامه ای عملی برای رسيدن از اولی به دومی پيشنهاد کند. صبر بدين شکل يعنی : حالا تحمل کنيد ببينيم چه می شود! اين رهبری است؟ شوربختانه در هيچ يک از پيام های چهره های مقاومت، آقايان موسوی و کروبی و نيز خاتمی، سخنی از برنامه و عمل نيست. اين در حالی است که رهبری يعنی تعيين هدف و آرمان و نقشه راه يا استراتژی و براساس آن تعريف وظايف عملی مشخص برای هر مرحله. بدون رهبری جنبش سبز آسيب سخت خواهد ديد. جنبش سبز دست کم از خرداد 1388 تا کنون قهرمانانه مقاومت کرده و تحسين جهانيان را برانگيخته است. اما مقاومت مردم را نمی توان بدين فروکاهيد که در خيابان سينه جلوی توپ و تفنگ گيرند و يا به زير ضربه های باتوم و خودروهای نيروهای سرکوبگر روند. اين خودگذشتگی ها می بايستی در چارچوبی عملی و در راستای هدفی روشن باشد. اگر کار چهره های فرانشين جنبش تنها صحبت بر سر انتخابات آزاد باشد خب اين را که هميشه می خواستيم و می توانيم آن را در خانه و در چارچوب امن تری بازگوييم! اما حالا می خواهيم بدانيم اگر حاکميت ارتجاع امکان برگزاری آن را نداد ـ که حتما هم نخواهد داد ـ چه بايد کرد و آنگاه برنامه ما چه بايد بود؟ نظر به همين مسايل، معتقدم رهبری نکته نگران کننده جنبش است. رهبری نبايد ترسی از تصميم گيری داشته باشد. متاسفانه چهره های ارجمند مقاومت آقايان موسوی و کروبی از تصميم گيری هراس دارند. می ترسند از اينکه تصميم شان خوشايند و مورد پسند مردم در شرايط حاضر نباشد. اما شاخص شايستگی رهبری محبوبيت هر لحظه آن در ميان مردم نيست. نتيجه کار است که مهم است.

********************

چهارشنبه 18 فروردين 1389  ـ  7 آوريل 2010

آشنائی با ويروس آنفولانزای آخوندی

همراه با اخطار سازمان بهداشت جهانی

نوشته دکتر مظفر ملاشکن

عامل بیماری: ویروس، در دو نوع سر سفید و سرسیاه. میزان خطر: مسری وکشنده، ویرانگرتر ازحمله اسکندر و اعراب و مغول. علائم بیماری: خفقان، سانسور، حبس، شکنجه، اعدام، سنگسار. کشور محل ظهور: ایران. کشورهای آلوده: عراق، لبنان، غزه، سودان، افغانستان، پاکستان، عربستان، مصر و... ریخت شناسی ویروس: معمولا فربه و پشمالوهستند اما ریخت کوسه هم در بین آنها وجود دارد. ساختمان ویروس: این ویروسها اشکال انحطاط یافته انگلهای داخل سلولی هستند. ناقل بیماری: عنکبوت پا کوتای استبداد. دوران نهفتگی: این ویروس سالیان متوالی می تواند نهفته بماند. واکسیناسیون و طریق پیشگیری وپاد زهر: سکولاريسم، حل شده در دمکراسی، همراه با حقوق بشر. تاریخچه: ویروس این بیماری دردوران معاصر اولین بارتوسط انگلیسی ها  درانقلاب مشروطه برای مقابله با آزادیخواهان فعال شد. سپس برعلیه مصدق بکار گرفته شد. بعدها آمریکایی ها برای مقابله با کمونیسم از آن استفاده کردند. طریق تشخیص: این ویروس با فریب عموم در ظاه ربا آنتی ژنهای نوع آمریکایی وانگلیسی جنگ دارد اما درعمل و پشت پرده با آنها تعامل گسترده دارد. طریق فعال شدن: این بیماری در کشورهایی که دچار بیماری مزمن دیکتاتوری هستند به منظور اشاعهء جهل و عقب ماندگی درسلول های میزبان فعال می شود و همزمان در خلاء ناشی از نبود گلبول های سفید مترقی و آگاه که به حبس افتاده اند در یک فرصت شش ماهه به شدت رشد کرده به تدریج کنترل اندامهای بیمار را به دست می گیرد. طریق تکثیر: پس ازفعال شدن، فرمانده ویروس ها خود را ولی و قیم اندام آلوده شده اعلام کرده، با کمک عامل ژنتیکی موسوم به انصار اقدام به ایجاد رعب و وحشت می کند. سپس برای قلع و قمع سلول های آزادیخواه احکام مرتد سلولی و مفسد فی اندام را ابداع کرده پس از بستن گلبول های روزنامه ای و سرکوب ژن های احزاب و سازمان ها و تشکلهای مقاوم، از گلهء حقوق بگیران خود امت در صحنه بوجود می آ ورد. خصوصیات آنتی ژنی ویروس: پس ازکنترل اندام های حیاتی بیمار، ویروس ازیک طرف برای تداوم بقای خود اقدام به نظارت دائمی بر کلیه امورات سلول ها می کند و هرگونه ژن مقاوم را به جرم محاربه با ویروس یا اقدام به براندازی ویروس نابود می کند. سپس ویروس ولی یا قیم برای فریب سلول ها هر چهارسال یکبار از میان ویروس های مورد اعتماد خود چند تایی را مأمور می کند  تا در دادن وعده و وعیدهای خر رنگ کن به سلول ها با یکدیگر رقابت کنند. گماشته ای که در گول زدن سلول ها رأی بیشتری آورد به عنوان رئیس سلول ها منصوب می شود. از طرف دیگر، ویروس می کوشد بیماری خود را به بقیهء جهان هم صادر کند. به این منظور دست به  سازماندهی و کمک همه جانبه به ویروس ها در دیگر نقاط جهان می کند تا برای خود سپر ایمنی درست کند. علاوه بر آن، از همان ابتدای فعال شدن، اقدام به گروگانگیری سلول های خارجی از نوع ديپلمات و رکسانا می کند تا بر سر آنها با اندام های فرنگی بر سر ویروس های اسیر خود معامله و اخاذی کند. این ویروس در اندام های فرنگی ارگانیسم های بی شمار رسانه ای بوجود آورده و در کنترل افکار سلول های مهاجر کوشا است. ویروس می کوشد جو ناامیدی و بی تفاوتی میان سلول های تبعیدی بوجود آورد و آنها را از عفونت بیماری غافل کرده و به کسب و کار و زندگی خویش مشغول سازد. این ویروس سلول های ماده را  نصف سلول های نر به حساب می آورد. کد ژنتیکی کروموزوم ویروس: اطلاعات ژنتیکی لازم جهت تکثیر ویروس ها را رمز گذاری می‌کند که عبارت است از: بین سلول ها تفرقه انداز وحکومت کن! طریق کنترل بیماری: اين بيماری مسکن و درمان ندارد، التیام پذیر و اصلاح پذیر هم نیست. انواع ویروس: یاخته‌های اجنبی به منظور پیشبرد سیاست زد و بند ومماشات، این ویروس را به دو نوع الف: میانه رو، و ب: تند رو، و گاهی هم خندان و اخمو تقسیم بندی کرده اند. دانشمندان در اوایل کار ویروس نوع ب را ویروس بنیادگرا می نامیدند. سپس نظرشان عوض شد و آن را ویروس اصولگرا یا محافظه کار نامیدند... در مقابلِ، ویروس نوع الف را ویروس اصلاح طلب نامیدند. در سال ۱۳۷۶که این ویروس پس از اقدامات موسوم به میکونوس در شرف مرگ بود، یاخته‌های فرنگی، تحت پوشش حمایت از ویروس نوع الف یا خندان، منافع سرشار نفتی و گازی به جیب زدند. بخاطر آن حمایت ها اکنون این ویروس به شدت به طریق  انترگونه ای در دیگر کشورها تکثیر شده و در شرف مسلح شدن به میکروارگانیسم های اتمی است.  پاد زهر و کشندهء ویروس: بکار بردن گلبول های سفید ستارخانی و باقرخانی در اندارهء بالا. طریقهء درمان و ریشه کنی: پیوستن گلبول های موسوم به دانشجویی و کارگری و معلمی به گلبول های ستارخانی و اقدام عمومی و جمعی علیه ویروس. مکانیزم عمل ویروس: اين ويروس بر سه پایهء حلقوی زر و زور و تزویر عمل می کند. ابتدا گلبول های سفید ضعیف را به استخدام خود درمی آورد. سپس بقیهء گلبول های مقاوم را با خشونت منکوب می کند. آنگاه عوامل خود را به شکل ضد ویروس جا می زند و شروع به انحراف یا جذب سایر گلبول های فعال ضد خود می کند، به گونه ای که خود سلول ها هم در تفکیک گلبول های ضد ویروس از گلبول های ویروسی گیچ شوند. رمز شناخت گلبول های ویروسی این است که آنها مثل جن از قیام سلول ها و ریشه کنی می ترسند. ماموریت این گلبول های ویروسی دو چیزاست: اول مخالفت ظاهری با ویروس، و دوم مخالفت واقعی با گلبول های سفید ستارخانی. گلبول های ویروسی مدام سایرگلبول ها را از ریشه کنی و قیام می ترسانند. ویروس مرتب تبلیغ می کند که اگر ریشه کن شود ویروسی به مراتب بدتر شیوع پیدا خواهد کرد. گلبول های ویروسی مدام سایر سلول ها را به مدارا، مصالحه، عدم خشونت و پذیرش حاکمیت ویروس فرا می خوانند. این گلبول ها سعی دارند سلول ها به روزمره گی و خورد و خوراک سلولی خود مشغول باشند و عفونت ویروس را از یاد ببرند. اخطار سازمان بهداشت جهانی: اگر اين ویروس سوار غشای سلولی خری شد دیگرپایین بیا نیست، یا باید خر بمیرد یا هر دو.

********************

دوشنبه 16 فروردين 1389  ـ  5 آوريل 2010

دوازده فروردین، روزی که در آن تمام اقشار ملت به حقوق خود می‌رسند!

بخشی از متن پیام روح الله خمینی به ملت ايران

«مبارک باد بر شما روزی که در آن تمام اقشار ملت به حقوق خود می‌رسند، فرقی بین زن و مرد و اقلیتهای مذهبی و دیگران در اجرای عدالت نیست. طاغوت دفن شد و طغیان و سرکشی به دنبال او دفن می‌شود، و کشور از چنگال دشمنهای داخلی و خارجی و چپاولگران و غارت پیشگان نجات یافت. اینک شما ملت شجاع، پاسداری جمهوری اسلامی هستید. اینک شما هستید که باید این اثر الهی را با قدرت و قاطعیت حفظ کنید و نگذارید بقایای رژیم متعفن که در کمین نشسته‌اند و طرفداران دزدان بین‌المللی و نفت‌خواران مفتخوار در بین صفوف فشرده شما رخنه کنند. اینک شمایید که باید مقدرات خود را به دست بگیرید و مجال به فرصت طلبان ندهید، و با قدرت الهی که مظهر آن جماعت است، قدمهای بعدی را بردارید، و با فرستادن طبقه فاضله و امنای خود در مجلس موسسان، قانون اساسی جمهوری اسلامی را به تصویب برسانید، و همان طور که با عشق و علاقه به جمهوری اسلامی رای دادید، به امنای امت رای دهید تا مجالی برای بداندیشان نماند. صبحگاه دوازده فروردین – که روز نخستین حکومت الله است – از بزرگترین اعیاد مذهبی و ملی ماست. ملت ما باید این روز را عید بگیرند و زنده نگه دارند. روزی که کنگره‌های قصر دو هزار و پانصد سال حکومت طاغوتی فرو ریخت، و سلطه شیطانی برای همیشه رخت بربست و حکومت مستضعفین که حکومت خداست به جای آن نشست. هان! ای ملت عزیز که با خون جوانان خود حق خود را به دست آوردید، این حق را عزیز بشمرید و از آن پاسداری کنید، و در تحت لوای اسلام و پرچم قرآن، عدالت الهی را با پشتیبانی خود اجرا نمایید. من با تمام قوا در خدمت شما که خدمت به اسلام است، این چند روز آخر عمر را می‌گذرانم، و از ملت انتظار آن داریم که با تمام قوا از اسلام و جمهوری اسلامی پاسداری کنند. من از دولتها می‌خواهم که بدون وحشت از غرب و شرق، با استقلال فکر و اراده، باقیمانده رژیم طاغوتی را که آثارش در تمام شئون کشور ریشه دارد پاکسازی کنند، و فرهنگ و دادگستری و سایر وزارتخانه‌ها و ادارات که با فرم غربی و غربزدگی به پا شده است به شکل اسلامی متحول کنند، و به دنیا عدالت اجتماعی و استقلال فرهنگی و اقتصادی و سیاسی را نشان دهند. از خداوند تعالی عظمت و استقلال کشور و امت اسلامی را خواستارم». (صحیفهء نور، جلد ششم، 452)

********************

جمعه 13 فروردين 1389  ـ  1 آوريل 2010

تفاوت شاه و«آقا»

بیاییم فراموش کنیم که مسلمانیم یا نامسلمان؛ طرفدار شاهیم یا "آقا". دموکراتیم یا مستبد. مبارزیم یا سازشکار... اما فراموش نکنیم که در زمان شاه، رساندن نان به خانواده زندانی، "جرم" نبود. کسی را به دلیل کمک رسانی به خانه مردی زندانی که بچه هایش شیری برای خوردن و نانی برای سق زدن نداشتند، دستگیر نمی کردند. به کسی تلفن تهدید آمیز نمی زدند که به مادر بیمار فلان زندانی پول نرسان... آری تاریخ هر چه درباره شاه بنویسد، این را نخواهد نوشت که او رهبر سنگدلی بود که آب را به روی کودک مرد زندانی بست. این روزها از میان همه اخباری که از ایران می رسد، این یکی دردآورترست که خانواده های زندانیان و نیز زندانیان آزاد شده، برای اداره امور روزمره با مشکلات فراوان رو به رویند. حقوق زندانیان قطع شده، همسران آنها ـ اگر کار می کرده اند ـ کارشان را از دست داده اند، آزادشدگان، امکان کار ندارند، آنان که دستی خیر داشتند و مالی برای تقسیم، از یاری رسانی منع شده اند،.... و مانده اند ده ها و صدها خانواده که روی دیدار صاحبخانه ندارند و پاسخی نیز برای کودکانی که می پرسند: سفره عید چرا خالیست؟ و این همه از "لطف" مسئولینی که "همتی مضاعف" کرده اند برای بستن آب به روی خانواده "حسین". یزیدیانی که در بزم های خویش، جام، از دردزنانی پر می کنند که نمی دانندبا سفره خالی چه کنند. یزیدیانی که مستانه، قدح به قدح می کوبند و می گویند: سر "آقا" سلامت. آنان که یادشان رفته ست سرنوشت همه شاهان را. آنان که نمی دانند این مستی ها، چه بیداری سختی در پی دارد. ما را اما بااین مستان عربده کش کاری نیست؛ آنان را به داروغه های تاریخ می سپاریم که از راه خ واهند رسید. به لشگر مردمان وامی گذاریم شان که قرن هاست آمده اندصف در صف. مردمانی که با دستان خالی، مجسمه های سنگی مستبدان را به زیر کشیده و بر شکسته های آنها، آواز آزادی، سرداده اند. این مستان، عاقبت شان روشن است. با هشیاران باید سخن گفت. هشیاران بیدار. آنان که رواست به یادداشته باشند امروز در جای جای میهن زخمی ما، خانه ایست که نان آورش زندانیست. زنی ست در خود فروکاهیده، که کیسه عیدی امسال فرزندش پر از "آه" است. دانشجوی تازه آزاد شده ایست که برای درمان آسیب های زندان، نیازمند پول است و چون ندارد، با صورتی سیاه شده از درد می گوید: کاش دکتری پیدا شود که بگوید عمل دیسک لازم نداری. روزنامه نگاری فراریست که مچاله شده از غم مادری که مانده در بیمارستان و امکان ترخیص ندارد... آری؛ به بیداران است که باید گفت یادمان باشد در خانه بغلی، زنی ست که برای هشتمین ماه متوالی کرایه خانه اش عقب افتاده. مردی است که در زیرزمینی، روی دیوارمی نویسد: مادر! شرمنده؛ پول بیمارستان را ندارم. کودکی ست که مداد رنگی هایش تمام شده و با مدادی سیاه، روی کاغذ نقش پدری را می کشد که هر روز با دستانی پر به خانه باز می گشت. یادمان باشداین زمستان می گذرد؛ سیاهی به ذغال می ماند؛ در کنار نام این "آقا" وآقایان، کمترین چیزی که بنویسند، صفت "سنگدل" خواهد بود و "جبار". و بچه های ما پدران خویش را خواهند دید که با دستان پر، درها را باز می کنند؛ مادران دوباره لبخند خواهند زد؛ دانشجویان دردکشیده ما دوباره جوانی و شادی راخواهند سرود؛ روزنامه نگاران ما باز در تحریریه هایی آفتابی قلم خواهند زد.... تا آن روز اما، آهای آدم ها! یادتان باشد در خانه بغلی کسی است که می خواند شما رابه یاری، به همدلی. گوش اش سپارید، دستش بگیرید، تنهاش مگذارید. نگذاریم همسر آن روزنامه نگار دربند، شرمنده صاحبخانه ای باشد که روزهاست به در می کوبد. نگذاریم دانشجوی عزیزما، از درد به خود بپیچد و امکان درمان نداشته باشد. نگذاریم مادر آن فراری تنها، در بیمارستان بماند؛ نگذاریم نویسندگان ما به جای نوشتن، در جاده ها، مسافرکشی کنند؛ نگذاریم. این کمترین نشانه آدمیت است. تاریخ سرنوشت "آقا" و آقایان را روشن کرده ست، ما تکلیف خود را همین امروزروشن کنیم.

 

********************