«شبکهء جهانی سکولارهای سبز» از همه معتقدان به لزوم انحلال حکومت مذهبی و استقرار حکومتی سکولار و مبتنی بر اعلاميهء حقوق بشر دعوت می کند تا به اين شبکه بپيوندند.

برای اطلاع بيشتر به اين سايت مراجعه کنيد: www.seculargreens.com

فهرست مقالات  |  آرشيو شماره های قبل | دربارهء سکولاريسم نو  | دربارهء نشريهء ما | جمعه گردی ها |  آرشيو کارنامهء اتحاد  | تماس | جستجو |  فيلترشکن |  English Section

اين  نشريه دوشنبه ها، چهارشنبه ها و جمعه ها به روز می شود

پيوندها

خبرهای شبکهء سکولارهای سبز

مطالب شمارهء قبل سال چهارم ـ شماره 937ـ  جمعه 12 آذر 1389 ـ 3 دسامبر 2010

من از يادت نمی کاهم

تو را من چشم در راهم...

(از نيما يوشيج)

دو کتاب جديد از

اسماعيل نوری علا

مبانی سکولاريسم نو

سکولاريسم نو برای ايران

نحوهء سفارش و خريد >>>

گفتگوهای اختصاصی ما

پيوند به نسخهء رايگان اينترنتی>>>>

اعلاميهء جهانی حقوق بشر

اعلاميه ها

و ميثاق های بين المللی

«حقوق متهم»

نوشتهء عبدالفتاح سلطانی

و مهناز پراکند

(فايل پی.دی.اف)

حقوق خود را بيشتر بدانيد

مجموعه ای از مقالات دربارهء

قتل علم زندانيان سياسی

گزيده هائی از

سخنان خمينی

رنگين کمان

برای آزادی، دموکراسی،

جمهوری و لائيسيته

===========

سکولاريسم برای ايران

===========

نژادپرستی و تبعيض (حاوی پيوندها)

===========

ريشه کنی تبعيض

=============

خبرنامهء گويا

==========

دانشجو نيوز

==========

ايرانيان دات کام

===========

آژانس خبری کورش

===========

نيلگون

===========

آسمان ديلی نيوز

===========

رضا پهلوی

===========

فراتايمز

===========

مقالات سياسی

===========

ايرانسکوپ

===========

پارس ديلی نيوز

===========

مردانی نيوز

===========

خواندنیها

===========

پشتيبانان

===========

بلاگ نيوز

===========

اصغر آقا

===========

الفبا

=============

اخبار روز

===========

ايران امروز

=============

خبرنگاران ايران

=============

انقلاب مشروطيت ايران

=============

اتحاد جمهوریخواهان ايران

============

تارنمای جمهوريخواهان

دموکراتيک و لائيک

===========

حزب مشروطهء ايران

=============

روزنه دات کام

=============

لج ور

===========

 سامان نو

===========

آينده نگری

===========

گفتگو

============

هزل (وبلاگ حميدرضا رحيمی)

===========

پيام دانشجو

وبلاگ مهندس طبرزدی

===========

وبلاگ کورش زعيم

===========

شبکه سراسری

همکاری زنان ايرانی

===========

شبکه همبستگی

 با مبارزات زنان ايران

===========

مجموعهء فعالان حقوق بشر

در ايران

===========

تريبون ايران

کتاب «ترک های امروز»

شبکهء سکولارهای سبز چيست

و چه می کند؟

اسماعيل نوری علا

ويدئو، همراه با فايل کوچک صدا

از مجموعهء «در پيشگاه فرهنگ»

دوشنبه 8 آذر

آغاز بکار انجمن سکولارهای سبز

در «سن ديه گو» ی کاليفرنيا

(به همت منوچهر محمدی)

و لوس آنجلس

(به همت پارسا جعفری)

>>>

گفتگوی دکتر ايمان فروتن

عضو شبکهء سکولارهای سبز

و مسئوول برنامهء نهاد مردمی

با کن تيمرمن، روزنامه نويس

دربارهء صدای آمريکا>>>

چهارشنبه 26 آبان

انجمن سکولارهای سبز

شمال کاليفرنيا (منطقهء خليج)

به همت مهدی ذوالفقاری

آغاز بکار کرد>>>

چهاردهم آبان

انجمن سکولارهای سبز کلن

به همت فرحناز عمادی

آغاز بکار کرد>>>

سکولاريسم و جنبش سبز

ماشالله عباس زاده

سرپرست انجمن سکولارهای سبزونکوور

در تفسير خبر صدای امريکا>>>

انجمن سکولارهای سبز ونکوور

آغاز بکار کرد

از صفحهء  فيس بووک انجمن

ديدار کنيد>>>

ملت ایران این نظام را

سرنگون خواهد کرد!

شاهین فاطمی

اگرچه پیشگوئی و پیش بینی سیاسی و اقتصادی کار ساده ای نیست، شواهد و عواملی هم وجود دارند که، اگر درست در تجزیه و تحلیل ها از آنها استفاده کنیم، خطوط کلی آینده را می توانيم حدس بزنيم. در کتاب مورد اشارهء من هم نویسنده ـ با استفاده از همین واقعیات عینی نظیر جمعیت، موقعیت استراتژیک، موقعیت اقتصادی، نیروی کار، پیشرفت علم و دانش ـ صد سال آینده را در خطوط کلی آن تصویر کرده است... و من می خواهم، با استفاده از همان ابزار و متدی که آقای فریدمن کتاب خود را نوشته است، به «نامهء کیوان» پاسخ دهم.>>>

دیگ به دیگ!

شهباز نخعی

این درفشانی و بلبل زبانی های زهره الهیان و رامین میهمان پرست – که براستی جا دارد نامشان در کتاب رکوردهای "گینس" به عنوان شکستن رکورد وقاحت ثبت شود – در حالی است که فزون بر محکومیت های مداوم و مکرّر حکومت آخوندی در نهادهای مدافع حقوق بشر در سال های گذشته، تنها در یک سال گذشته، نامزدی اش به عنوان عضو غیردائم شورای سازمان ملل پذیرفته نشده، در بهار گذشته جمهوری اسلامی وقتی دید در شورای حقوق بشر سازمان ملل رأی نمی آورد نامزدی خود را پس گرفت و در تشکیلات زنان سازمان ملل نیز حتی در رقابت با کشور "تیمور شرقی" پشت در مانده و انتخاب نشده است.>>>

اتلاف منابع در جمهوری اسلامی

به جرأت می توان گفت رژیم جمهوری اسلامی پر هزینه ترین حکومت تاریخ ایران است،چه هزینه های مادی چه هزینه های سیاسی،من در این جا از ذکر هزینه های سیاسی این رژیم خودداری می کنم ولی قصد دارم نشان دهم جمهوری اسلامی چه خرج هنگفتی روی دست ملت ما گذاشته،در این نوشتار من اسامی نهادهای مذهبی و ایدئولوژیک حکومت اسلامی را که تنها به خاطر جدا نبودن مذهب از حکومت در ایران مشغول فعالیتند و بودجه های هنگفت از دولت دریافت می کنند را ذکر می کنم،جدا از کمک های مالی به گروه های تروریستی حماس و جهاد اسلامی فلسطین و حزب الله لبنان و دادن کیسه های پول به کشورهای مختلف،این نهادها و سازمان ها در جمهوری اسلامی که هیچ نفعی برای تولید ناخالص ملی ندارند و تنها ایدئولوژی حاکم را تبلیغ می کنند به فعالیت مشغولند و منابعی را که باید برای ایجاد اشتغال و تولید خرج شود را تلف می کنند. برخی از نهادهایی که تاکنون از وجود آن ها اطلاع یافته ام عبارتند از: «سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی - سازمان تبلیغات اسلامی - ستاد امر به معروف و نهی از منکر - ستاد اقامه نماز - شورای امور مساجد - شورای هماهنگی ائمه جمعه سراسر کشور - حوزه هنری سازمان تبلیغات اسلامی - مجمع جهانی اهل بیت - جامعه المصطفی - مجمع جهانی تقریب مذاهب اسلامی - نهاد نمایندگی ولی فقیه در دانشگاه ها - جامعه مدرسین حوزه علمیه قم - سازمان عقیدتی / سیاسی نیروهای مسلح - ستاد یادواره حر انقلاب(طیب حاج رضایی) - موسسه آموزشی امام خمینی (متعلق به محمد تقی مصباح یزدی) - جامعه زینب - بسیج دانش آموزی - هیات رزمندگان اسلام(مقر انصار جنوب تهران) - بسیج کارگری (جاسوسان رژیم در کارخانه ها) - بسیج عشایر-  حوزه علمیه شهرستان ها - یگان ویژه پاسداران - ستاد حفاظت ولی امر - ستاد استهلال ماه رمضان - ستاد غدیر (متعلق به ابوالقاسم خزعلی) - هیات انصار الااسلام - ستاد ویژه سالگرد وفات آیت الله خمینی - ستاد ویژه دهه فجر - ستاد پانزده خرداد». ملاحظه می کنید که جمهوری اسلامی از تمام حکومت های گذشته ایران پرخرج تر است و چگونه به اسم خداوند و اسلام منابع انسانی و مالی کشور را هدر می دهد، بیکاری و رکود اقتصادی تحت چنین حکومتی تعجب آور نیست و نباید از حکومتی چنین غیر مسئول، توقع کار و تلاش و پویایی اقتصادی داشت.

به سردبيری عباس پهلوان

کتاب «درد اهل ذمه»

 

  شکوه ميرزادگی

زنان ایران، مدلی حیرت انگیز

برای جامعه شناسان

جامعه ای را نمی توان يافت که زنان اش در برابر خواست های حق طلبانه ی خود واکنش مثبتی از سوی دولت دريافت نکرده اما همچنان به پیشرفت هایی رسيده باشند. مثلاً، نمی توانیم ببینیم که حکومتی سی سال تمام زنان را حتی از رفتن به استادیوم های ورزشی و تماشای مسابقات منع کند، اما زنان اش بتوانند با هزار بدبختی و توسل به مقامات ورزشی کشورهای دیگر، و با چشیدن انواع تحقیرها و تبعیض ها، و حتی با لباس هایی که کمتر از زره و کلاه خودهای دوران باستان و در زمان جنگ نیست، به میادین ورزشی جهان بروند و سرافراز و پیروز بازگردند.

زنان پکن:

کاش جلب توجه نمی کرديم!>>>

نقدی گذرا بر فمینیسم در ایران

سهیلا وحدتی

اگر در یک نگاه گذرا به دغدغه های زنان ایرانی و فعالیت های کنشگران فمینیست نگاه کنیم می بینیم که این دو با داشتن حوزه های جدی مشترک، حوزه های متفاوتی نیز دارند که دارای همپوشانی نیستند. در رابطه با دو بخش نظری و عملی فمینیسم، می بینیم که این دو بخش از همدیگر فاصله دارند. با اینکه فمینیسم در ایران جوان و نوپا است، به نظر می رسد که کنش فمینیستی پیشی گرفته و تئوری به کندی پیش می رود. دو نکته ای که در بالا بیان شد، محور این نوشته است که با توضیح بیشتر در ادامه این مطلب بدان پرداخته می شود.>>>

خشونت عليه زنان و مشکلات بیشتر

در رابطه با فروپاشی خانواده‌ها

شهلا اعزازی

بیشتر از پانزده سال است که در رابطه با مساله خشونت علیه زنان در ایران تحقیقات انجام می‌شود به طوری که تعداد این تحقیقات آن قدر زیاد شده که دیگر اجازه نمی‌دهند کسی پایان نامه‌اش را در رابطه با خشونت علیه زنان بنویسند. یعنی در تهران، شهرستان‌ها و حتی نقاط دور افتاده متغیرهای مختلفی که موجبات خشونت علیه زنان را فراهم می‌کند، همه بررسی و سنجیده شده است. به غیر از دانشجویان، اساتید دانشگاه و فعالان حوزهء زنان هم در زمینهء خشونت علیه زنان تحقیقات متعددی انجام داده‌اند و همه هم به این نتیجه رسیده‌اند که خشونت علیه زنان در ایران وجود دارد و میزان آن هم کم نیست اما با وجود این همه تحقیقات متاسفانه تاکنون هیچ اقدامی در جهت کاهش خشونت علیه زنان صورت نگرفته است.>>>

داستان نا تمام تبعیض

در حکومت شتر گاو پلنگ

درویش رنجبر

وقتی‌ برای شرکت در کنکور دانشکده وزارت امور خارجه فرم پر می‌‌کردم اولین شرط این بود: پسر بودن! یعنی‌ هیچ دختر ایرانی حق نداشت، حتی اگر نابغه هم باشد، در این آزمون شرکت کند. یعنی‌ هیچ دختر ایرانی حق ندارد دیپلمات شود. تبعیض جنسیتی یکی‌ از خطوط پر رنگی‌ بود که رژیم ولی‌ فقیه بین ما ایرانی‌ها کشیده بود. بعد‌ها وقتی‌ به کتابخانهء دانشگاه تهران می‌‌رفتم تا جهت تکمیل یک نوشتار مستند از منابع غنی آنجا استفاده کنم می‌‌دیدم دانشجویان دختری که دانشجوی دانشکده حقوق و علوم سیاسی آن دانشگاه بودند و وقتی‌ می‌‌فهمیدند ما دانشجویانی هستیم که با استفاده از "حق ویژه!" (حق نرینگی) نه تنها در حال تحصیل پول تو جیبی‌ دریافت می‌‌کنیم بلکه پس از تحصیل نیز یک راست به اصطلاح دیپلمات خواهیم شد، در دلشان حسرت می‌‌خوردند که چرا "مادینه" آفریده شده اند. این حسرت را بگذارید در کنار این امر که خانم مادلن آلبرایت، کندالیزا رایس و، در حال حاضر، خانم کلینتون وزیر امور خارجه یکی‌ از بزرگترین قدرت‌های جهان بوده و هستند.>>>

«فاطیما» عروسکی برای

آموزش حجاب به کودکان

گفتگو با آسيهء امينی

گفتگوگر: الهه روانشاد

نخستين عروسک اسلامی در ايران، در نمايشگاه حجاب و عفاف تبريز رونمايی شد. بگفته نماينده شرکت سازنده اين عروسک که «فاطيما» نام گرفته برای نخستين بار در ايران طراحی شده است. او نقش خانواده ها مهم تلقی کرده و گفته است: اين خانواده ها هستند که می توانند با خريد عروسک های اسلامی برای فرزندان خود از همان کودکی آنها را با حجاب و پوشش اسلامی آشنا کنند. آسيه امينی فعال حقوق زنان در نروژ در گفتگویی با رادیو فردا می گوید: «اين بار اول نيست که اين اتفاق می افتد. نزديک به حدود ده سال پيش بود که ما با عروسک سارا و دارا روبرو شديم. سارا و دارايی که دستکم نام ايرانی داشتند. بر عکس "فاطيما" که حتی از ورژن نام ايرانی آن به عنوان «فاطمه» هم استفاده نکرده اند».>>>

آرشيو

مرده ات به چه درد مي خورد؟

ايراندخت دل آگاه

به سخنان دکتر فكر مي كردم و اين كه تو بايد از اخبار دور بماني. با خود گفتم: «من مي خواهم دور بمانم، ولي چه كنم با خبرهايي كه مي آيند سر راهم يا پشت در خانه ام؟»  ساعتي پيش كه راهي مطب اش بودم شاهد زد و خورد دو جوان در حاشيه يكي از بزرگراه ها شدم. >>>

پرسش هائی دردسر آفرين

اين يک واقعيت است که اگر بتوانيم دکتر يزدی را به «مبارز»ی تبديل کنيم که «پيوسته برای رفع استبداد و انسداد عرصهء سياسی و اجتماعی و بسط آزادی های سياسی و مدنی تلاش کرده است» آنگاه بسياری از سازندگان بنای ظلم و جور حکومت اسلامی هم از زير ضربه خارج می شوند و بزودی خواهند توانست، بعنوان قهرمانان ملی، از ملت ايران طلبکار هم بشوند.>>>

(پيوند به آرشيو جمعه گردی ها)

دو بخش کوتاه از دو مصاحبه با دکتر شاپور بختيار

24 روز پس از نخست وزيری و 7 سال پس از پيروزی شورشيان اسلامی (ويدئو)>>>

حميد اشرف و خرده ‌بورژوازى سنتى

هوشنگ ماهرويان

خرده‌بورژوازى سنتى را چه كسانى تشكيل مي‌دهند؟ آنها در حال ورشكستگي‌اند. هر تشكل بزرگ توليدى را وابسته به امپرياليسم مي‌دانند كه دارد آنها را نابود مي‌كند. پس شتاب در تخريب دارند و با حميد اشرف و گروهش حس نزديكى دارند. و اين را خود حميد اشرف هم به درستى فهميده است. ماست‌بند در حال ورشكستگي‌ است. كارخانه شير پاستوريزه آمده است و او را توانايى مقابله نيست... مصطفى شعاعيان هم طرح انفجار ذوب‌آهن را مي‌داد و ديگرى طرح نابود كردن تاسيسات برق را، و اينها همه خواست‌هاى همان خرده‌بورژوازى سنتى و در حال ورشكستگى بود. اين طبقه آينده‌اى براى خود نمي‌ديد. پس خود را هم در پيش ‌آهنگ اش به نمايش گذاشته بود... و آنها اگر مي‌خواندند كمى باتامل‌تر اقدام مي‌كردند كه نكردند. با خرده‌ بورژوازى سنتى و در حال ورشكستگى درآميختند و آن كردند كه ديديم.>>>

حکومتی که مدام شهروندان را می پايد

مجید محمدی

درسی که حکومت جمهوری اسلامی از تظاهرات سه ميليونی بيست و پنج خرداد هشتاد و هشت و اعتراض‌های عمومی بعدی تا بيست و دوم بهمن هشتاد و هشت گرفت آن بود که اطلاعات کافی برای کنار هم گذاری، تحليل و پيش بينی اين گونه رخدادها جهت پيشگيری يا در نطفه خفه کردن اعتراضات جمع آوری نشده است. در ماه‌های پس از انتخابات علاوه بر سرکوب معترضان، دستگاه های حکومتی و دولتی تلاش کرده‌اند شکاف‌های اطلاعاتی خود را پر کنند. اين اقدامات حکومت جمهوری اسلامی را از يک حکومت اقتدارگرا (غير دمکراتيک) و بعضاً توتاليتر به حکومتی تماميت طلب (ناقض همه‌ی آزادی‌ها و حقوق اساسی شهروندان) ارتقا داده است، حکومتی که مدام شهروندان را زير نظر دارد.>>>

موضوع بر سر فلسفه و فیلسوف نیست، بر سر جنایت است

بحث بر سر این است که کسانی مانند خمینی و خامنه‌ای، که گذشت زمان و عملکرد آنها نشان داد در رژیم گذشته کاملاً به درستی و به حق به زندان افتاده بودند، نظامی را برپا داشته و هدایت می‌کنند که به طور سازمان یافته جنایت می‌کند. زمامداران اصلی و هسته قدرت جمهوری اسلامی در هر کشور دمکراتیک هم که می‌بودند، به دلیل جنایت و جرایم سیاسی و اقتصادی جایی جز زندان نمی‌داشتند. این حقیقت را هزارهزار بار باید تکرار کرد تا هر کس بداند با سخن و عمل خود کدام جنایات را تداوم می‌بخشد، وگرنه کدام «نهضت»، کدام «آزادی»؟ کدام فلسفه؟ کدام فیلسوف؟! این همان چیزیست که «هابرماس» نیز نفهمید!>>>

برادران کارامازف و آيت‌الله خمينی

جمشيد اسدی

روح الله خمينی، حتی اگر زنده و سرپا هم به حکومت خود ساخته باز گردد، ديگر نه امام است و نه زعيم. در حکومت پاسداران ارزش خمينی به "ياد" است، نه به "بود". آن هم برای اين که پاسداران سرسخت حاکم، به بهانه پاسداشت "ياد" وی، هر چه می خواهند از ثروت کشور بردارند و هر که می خواهند از ملت بگيرند... اگر با ابراز دوستی به خمينی و انديشه وی، آقايان موسوی و کروبی در پی پايين آوردن هزينه مبارزه اند، سخت در اشتباه اند.>>>

بررسی کتاب «نظم نوین روحانیت در ایران»،

نوشته مهدی خلجی

محمدرضا نیکفر

مهدی خلجی با اینکه در پیشگفتار و در بخش هایی از مقاله اصلی کتابش رویکردی جامعه شناسانه به موضوع نظم نوین روحانیت دارد، در نهایت این نظم را به سیاست و شیوه حکومت گری ولی فقیه دوم برمی گرداند... اما برای تحلیلی که از سطح رخدادهای سیاسی بگذرد و لایه های زیرین آنها را بازنماید، هنوز بسیار باید تلاش کرد. مهدی خلجی به این امر آگاه است. در پشت جلد کتاب او این جمله ها نقش بسته اند: «این اثر بیشتر نشان رد پای نویسنده در آغاز راهی بلند و پایان ناپذیر برای شناخت روحانیت در ایران است. آماج این مقالات بیشتر تأکید بر پیچیدگی و چندسویگی موضوع است.»>>>

الله اکبر شعار من نیست

یکی از تفاوت هایی که فلسفه ورزی تاریخی با فلسفه ورزی ذهن گرا دارد این است که در فلسفه ورزی تاریخی انسان می تواند با بهره گیری از تجارب گذشته بطور نسبی از تکرار خطاهای گذشته جلوگیری کند. بسیاری از مبلغان جنبش سبز از بدو پیدایش این جنبش از مردم درخواست می کنند که شعار«الله اکبر» سر دهند در حالی که پس از گذشت سی و دو سال از تجربهء تلخ حکومت مذهبی و عملکرد کاملاً ضد ملی و ضد بشری حکومت اسلامی نمی توان از آحاد مردم خواست خود را در چاه دیگری بیاندازند. استفاده از مفاهیم دینی، آن هم به شکل عریان در وسط میدان سیاست، نه تنها منجر به رهایی و آزادی نخواهد شد بلکه با ایجاد سوء تفاهم می تواند زمینه های مجدد سیطره دینکاران بر سرنوشت مردم را فراهم آورد. آن چه جنبش کنونی مردم به آن نیاز دارد چالش فکری تمام عیار با مدعیان اسلامگرایی سياسی است...(بقيه در آرشيو)

خداحافظ شهلا

ف.م. سخن

«هشت سال شب‌ها قدم زدم و فکر کردم و سختی‌های زيادی کشيدم. خانوادهء همسرم، خصوصاً مادر همسرم، سختی‌های زيادی کشيد و حالا همه ما در انتظار قصاص هستيم. اميدوارم اين پرونده تمام شود تا من و خانوادهء همسرم کمی آرامش داشته باشيم... فکر می‌کنم ديگر همه چيز تمام شده و حالا من و خانواده همسرم در انتظار اجرای حکم هستيم. ما بايد امضا بزنيم تا اين پرونده برای اجرای حکم در نوبت قرار بگيرد و مراحل اداری را طی کند. حکم اعدام قاتل همسرم داده شد و خوشحالم که در نهايت تکليف همه چيز مشخص شد... من سی و دو سال در اين فوتبال بودم و جدايی از فوتبال سخت است. خيلی‌ها به من می‌گويند که بايد به فوتبال برگردم تا روحيه‌ام عوض شود. من هم منتظرم تا اين پرونده تمام شود و بتوانم دوباره به فوتبال برگردم...»(سايت گُل دات کام)

شهلا خانم! نمی خواهم برايت مرثيه بخوانم، و دو روز بعد انگار نه انگار که آدمی را بر بالای دار کشيدند، مثل ده ها نفری که همين يکی دو سال گذشته به دار کشيده شدند و ما به فاصله ی يکی دو روز همه چيز از يادمان رفت. نه جانم. مرثيه برايت نمی خوانم. بغض هم نمی کنم. اشک هم نمی ريزم. فقط يک سوال از تو خانم دارم: اين مردک پست - ناصر محمدخانی را می گويم - چه چيزی داشت که تو عاشق اش بودی و خودت را به خاطرش به کشتن دادی؟ راست اش دلم می خواهد بدترين فحش هايی را که بلدم بر زبان بياورم. دلم می خواهد کثيف ترين کلمات را نثار ناصر محمدخانی بکنم. اما وقتی فکر می کنم، به خودم می گويم که چه؟ اين سيستم صدها ناصر و صدها شهلا توليد می کند آن وقت ما از صبح تا شب بايد بنشينيم و فحش بدهيم... ولی اين آقا ناصر حقيقتا نامرد است. عيش و نوش اش را با شما کرده، حالا با کشتن شما دنبال آرامش است! می خواهد عيش اش تکميل شود. لابد بعد از بلند شدن از پای منقل، يک استکان خون شيرين می چسبد. ايشان تازه می خواهد فوتبال هم بازی کند. خدا کند اين کار را بکند تا من بتوانم راحت او را هو کنم. شهلا خانم! رفتی. خداحافظ. هشت سال زجرکش شدی. نمی دانم پای چوبه ی دار چه گفتی و چه کردی. ديگران چه کردند. لابد به پای اوليای دم افتادند. لابد التماس کردند که از خون تو بگذرند. اگر يک نظام بشری بر ايران حاکم بود تو اعدام نمی شدی. اگر هم قانونی برای اعدام بود، اعدام ات را موکول به خواست اين و آن نمی کردند. با اين همه نقاط تاريکی که در پرونده ات هست اصلا چنين حکمی صادر نمی کردند. به هر حال. گذشت. و چه بر تو گذشت ای زن جوان. نه. مرثيه نمی خوانم. بغض نمی کنم. اشک نمی ريزم...

انسانيت ناب: فارغ از رنگ، فارغ از نام، فارغ از جنس، فارغ از دين ...

فرستاده شده از وبلاگ انديشه>>>

© 2010 ـ New Secularism - Admin@newsecularism.com - Fax: 509-352-9630