|
||||||
پيوندها | مطالب شمارهء قبل | سال چهارم ـ شماره 953ـ دوشنبه 20 دی 1389 ـ 10 ژانويه 2011 | ||||
پيوند به نسخهء رايگان اينترنتی>>>>
=========== =========== نژادپرستی و تبعيض (حاوی پيوندها) =========== ============= ========== ========== =========== =========== =========== =========== =========== =========== =========== =========== =========== =========== =========== =========== =========== =========== ============= =========== ============= ============= ============= ============ =========== ============= ============= =========== =========== =========== ============ =========== =========== =========== =========== =========== ===========
|
برای رفع هر نوع سوء تفاهم گزارش کميسيون نظارت بر انتخابات، در پی شکايات واصله، از نحوهء برگذاری انتخابات >>> گزارش هيئت بازرسان شبکه سکولارهای سبز از نحوهء برگزاری انتخابات>>> مصوب شورای هماهنگی شبکه به تاريخ دوم ژانويهء 2011
گزارش تجمع اعتراضی به احکام اعدام و برای آزادی زندانیان سیاسی در تورنتو ـ چهارشنبه 29 دسامبر>>>
گزارش کميسيون نظارت بر انتخابات
اسماعيل نوری علا سکولار سبز چه کسی است؟
ويدئو، فايل کوچک صدا
مراحل نظری و عملی آلترناتيو سازی (ويدئو)
سردبیر سایت ترکمن صحرا مدیا>>>
گفتگو با جوانان پشتيبان نهاد مردمی
(هر دو از ديپلمات های بريده از
سکولاریزاسیون – واگرایی و همگرایی شایسته است که نیروی سکولار برای انتگراسیون بکوشد و به این منظور به جریانهای سیاسی دینیای که منتقد نظام تبعیض هستند، با گشادهرویی و از موضع همبستگی بنگرد. این تفاهمجویی ناقض سوءظنی نیست که میبایست به هر جریانی دینیای داشت که هنوز از دین، برنامهی سیاسی استخراج میکند. نگرش بر پایهی هرمنوتیکِ سوءظن، شامل کسانی نیز میشود که آزادیخواهی را حکم دین میدانند. از کسی که حکم دین را در سیاست حجت داند، معلوم نیست چه سر خواهد زد در آن زمانهای که باز تفسیری خشونتآمیز بر ذهنهای مؤمنان غلبه کند. ایدهآل آن است که در جامعهی مدرن، مبنای حجت در سیاست، منافع مشخص همزیستی صلحآمیز و بدون تبعیض مردمان باشد. >>>
پاسخی به يادداشت «در ستايش دکتر شخصی که مرتب از نهضت آزادی و سروش و بازرگان دفاع می کند قصد دارد مانند سایر نیروهای اقتدارگرا مکتب سیاسی مورد علاقه خود را «تنها» جریان درست معرفی کند و با پرخاش و بعضاً بی ادبی یکسره به جنگ مارکس و انگلس می رود دچار تعصب ورزی شده است. اگر معنای فیلسوف را دوستدار دانایی و خرد بنامیم و کار سیاسی را نیز یک نوع فلسفه ورزی بدانیم باید اذعان کرد که فیلسوف هرگز نباید شهروند هیچ اندیشه ای باشد یعنی هرگز نباید یک اندیشه و مکتب سیاسی را «تنها» مکتب سیاسی درست و«برحق» بداند که متاسفانه این طرز تفکر در میان بسیاری از ایرانیان (اعم از طیف راست و چپ) رواج دارد. من خودم هرگز گرایش مارکسیستی نداشته ام و در مقالات زیادی تفکر چپ های ایران را نقد کرده ام...(بقيه در آرشيو)
خودکشی این شاهزاده جوان و ساير قضايا با خودکشی این شاهزاده جوان و مطرح شدن دوبارهء سلطنت و ابراز علاقهء ایرانیان به نظام مدرن پیشین باید دید آیا چپ دگم و مذهبی ایران سلطنت را به عنوان یکی از نظام های قابل عرضه در رفراندوم می پذیرد یا چند صباحی از این موضوع استفادهء ابزاری می کند و بعد دوباره مثل نوری علا آن را رد می کند و به رضا پهلوی که زنده است و مؤثر حمله می برد. همینجا باید از دموکرات بودن شاهزاده رضا پهلوی بار دیگر تمجید کرد. چون اگر یکی از چپ ها خودکشی کرده بود اینها حالا داستان های توطیه آمیز و مشکوک سر هم می کردند برای بهره برداری سیاسی. خوشبختانه سلطنت طلب های ایرانی از زندگی در کشورهای دموکراتیک غرب درس دموکراسی آموخته اند و عمر خود را مثل این چپ های فسیلی تلف نکرده اند. نمونه اش سايت خودنویس و این ف.م. سخن...( بقيه در آرشيو)
سنگر به سنگر با دکتر ابراهیم یزدی، در مبارزات سیاسی تاریخ معاصر
دکتر ابراهیم یزدی از آغاز تشکیل دولت موقت تا به امروز مورد آماج شدید ترین تهمت و افترا های ناجوانمردانه و عاری از حقیقت و سرشار از کینه و عداوت از سوی جناح های وسیع و مختلف فکری و سیاسی ـ برای مثال، طیف های گوناگون سلطنت طلب و عموم گرایش های چپ و مارکسیست، مجاهدین خلق و بعضا اعضاء جبهه ملی، از طرفی و احزاب اسلامی و خط امامی چون هیئت های موتلفه، حزب جمهوری اسلامی، مجاهدین انقلاب اسلامی، جنبش مسلمانان مبارز و بعدها احزاب اصلاح طلب و اخیرا سکولارهای نو قرار گرفته است... اما چرا ذوب شدگان در ولایت و سلطنت از سوئی و چپ ها "کهنه" و سکولارهای "نو" از سوئی دیگر، چنین بی محابا در گزافه گوئی و دروغ پراکنی در نکوهش دکتر یزدی عنان گسسته اند و از یکدیگر سبقت می گیرند؟ >>>
|
از نظر علوم سياسی، ميدان جولان اصلاح طلبی واقعی در جوامع دموکراتيک است؛ و آن اصلاح طلبی که بخواهد حکومت استبدادی را اصلاح کند يا متوهم است، يا دروغگو و يا غافل. عاقبت هم لحظه ای فرا می رسد که «مدعی اصلاح طلبی در حکومت استبدادی» مجبور می شود که يا به اردوگاه محافظه کاران حاکم (يعنی، اصول گرايان و بنيادگرايان رنگارنگ) بپيوندد و يا به سوی نيروهائی بغلطد که خواهان انحلال حکومت استبدادی هستند. در اين «لحظه» هر سخنی که يک اصلاح طلب بگويد، چه بخواهد و چه نخواهد، قدمی به سوی يکی از اين دو مقصد محسوب می شود. از نظر من سخنان اخير سيد محمد خاتمی از فرارسيدن يک چنين «لحظه» ای حکايت می کند و، در نتيجه، بايد ديد گام اخيری که برداشته است، چه او بخواهد يا نخواهد، به کدام سو جهت گرفته است.>>> صدای خوش اعتدال
«گرچه زورآور شده اید، اما خود می دانید در بن بست هستید، پس راهی برایتان باز می گشایم تا بی شرمساری از برابر مردم کنار بروید و در کنارشان باشید، اگر عاقل باشید». این معنائی است که در پیام اخیر آقای خاتمی درج است. جوابش درست همان بود که دادستان تهران از جانب اقتدارگرایان داد، و درست همان بود که جنتی از سوی خود گفت، و به همین یک جمله کار صدها جمله کرد که باید در تعریف و توصیف او نوشته می شد. اما جواب نادرست متاسفم بگویم آن بود که دوستان اصلاح طلب دادند که انگار سر درددلشان باز شد تا کشف کنند که موقع این حرف ها نیست... >>>
از یک سو باید به خود اصلاحطلبان که هنوز در توهم انتخابات هستند فهماند که این رقبای شما که به گفته خودتان «بیست سال» برای شرایط امروز تدارک دیده بودند، نیامدهاند که با یک «انتخابات» دیگر بروند. از سوی دیگر باید به سینه چاکان چپ و راست «اصلاحطلبان» فهماند که منظور آنان از «آزادی زندانیان» و «فعالیت احزاب» و «گرایشها» و «رسانهها» و «انتخابات آزاد»، همهء زندانیان و همه احزاب و همه گرایشها و همه رسانهها، از جمله احزاب شما و گرایشهای شما و رسانههای شما نیست! منظورشان خودشانند!>>>
کمتر از يک هفته طول کشيد تا دريابيم خاتمی اين بار درست به هدف زده است و پرده های تازه ای از وحشت حاکمان را به کناری زده است. خاتمی اگرچه با گذاشتن اين سه شرط برای ورود به رقابت های انتخاباتی، خودش را در معرض انتقادهای معترضان و مخالفان نظام قرار داد، اما به گمانم او هدف بزرگتری را دنبال می کرد و به نتيجه آن هم رسيد؛ هدفی که با اعتراف عريان احمد جنتی، دبير شورای نگهبان، به دست آمد. اينکه جمهوری اسلامی، حتی در شکل ظاهر هم نمی تواند پنهان کند که يک نظام غير انتخاباتی و تک حزبی است و همه تظاهرش به انتخابات، يک نمايش رسوا است.>>>
از مجموعهء «در پيشگاه فرهنگ»بخش اولارتباط، مقايسه و طلب آزادیشکوه ميرزادگیبخش دومتفاوت اصلاح طلبی با دگرگونی خواهی همراه با فايل کوچک صدا برای دانلود
درگذشت يک شخصيت سياسی ايران دوست
بنا بر اطلاعيهء حزب پان ايرانيست، آقای محسن پزشکپور، که اين حزب او را بعنوان بنیانگذار نهضت پان ایرانیسم و حزب پان ایرانیست می داند، روز گذشته به انتهای عمر خويش رسيده و دوستان و هموندان و پيروان خود را در اندوه بسيار فرو برده است. مراسم تشییع پیکر ایشان امروز، آدینه هفدهم دی ماه، در تهران انجام می شود. گردانندگان سکولاريسم نو درگذشت اين شخصيت سياسی ايران دوست سرشناس و خواستار انحلال حکومت ايدئولوژيک ولی فقيه را به اندوه گزاران اش تسليت می گويند.
|
بدا به حال ملتی که فرزندانش اعدام یا آواره شوند بدا به حال آنانی که درک و تشخیص خود را در مصالح ملی از دست داده، بجای پرسش و تعمق در پدیده ها و رویدادها، به جای تطبیق ادعا و عملکرد، شارلاتان های منفعت پرست و بیگانه با رنج مردم را به نام ناجی مردم ایران به اجتماع و جهان غالب کرده و در صددند مردم را با ترفند های زیرکانه به زیر یوغ دیکتاتوری دیگری ببرند... بدا به حال مان اگر که بار دیگر بگذاریم عده ای که، در عرصهء اندیشه و راهکار، در حد اکابر هم نیاموخته اند هدایت گر آیندهء میهن و مسلط بر سرنوشت مردمان ما شوند.>>> آدرس عوضی آزادی در شرایط موجود (یعنی تا این زمان و این لحظه از تاریخ بشری) مردمان کشورهایی مثل آمریکا و اروپا و معدود کشورهای دیگر جهان، نه تنها از نظر داشتن امکانات مادی از مردمان کشورهای دیگر نقاط دنیا مرفه تر هستند بلکه بیش از همه ی مردمان جهان از موهبت آزادی های اجتماعی، فرهنگی و سیاسی نیز برخوردارند. اکنون مردمان کشورهایی چون کشور ما به طور روزمره خود را با مردمان این قبیل کشورها مقایسه می کنند و حکومت های دیکتاتور هیچ راهی برای کنترل دایم آن ها را ندارند. نه فیلترهایی که راه اینترنت را می بندند و نه پارازیت هایی که بر رسانه های دیداری و شنیداری فرو افتاده، هیچ يک نمی توانند با این تکامل عظیم بشری رویاروی شود. >>>
در همدلی با يک همراه، و در سوگ مهرداد يلفانی محسن عزیز، خانوادهء محترم یلفانی، سوگ جانگداز و ناباورانهء مهرداد عزیز، که شور و مهر زندگی بود، ما را هم عزادار کرد. همدردی مارا بپذیرید و ما را دراین مصیبت بزرگ سهیم بدانید. برای تو عزیز و خانوادهء گرانقدرت، به ویژه نیلوفر و یلدا شکیبایی آرزو می کنیم. سیمین صالحی، منیره برادران، شکوه میرزادگی، نجمه موسوی، شهلا سلطانی، شیده ورزگر، اسماعیل نوری علا، پرویز قلیچ خانی، اصغر ایزدی، محمد رضا شالگونی، مهدی اصلانی، روبن مارکاریان، ایرج قهرمانلو، حمید رضا رحیمی، محمد صدیق، امیر جواهری، ارژنگ بامشاد، حسن عزیزی، منوچهر رادین، احمد نوین، مسعود نقره کار نيز نگاه کنيد به اين پيوند >>>
آيا اصلاحطلبی حکومتی باز هیزم انتخابات میشود؟ وقتی احمد جنتی خیلی راحت میگوید که دیگر به اصلاح طلبان برای حضور در انتخابات نیازی نیست، حس میکنی که انگار در سال های گذشته نیازی بوده، اما دیگر نیست. ماجرا چیست؟ یک منبع مطلع نزدیک به اصلاح طلبان میگوید که اگر قرار است «پول مقدس» یارانهها به جیب رای دهندگان ریخته شود، و برای گرفتن این مبلغ در طول سال، نیاز به شناسنامه هم باشد، و بخش بزرگی از جامعه تحت فشار مالی ایران هم تصور کند که برای گرفتن سهم خویش از یارانهها، باید مهر انتخابات در شناسنامهها بخورد، پس از همین الان شورای نگهبان و حاکمیت مطمئن هستند که برای داغ کردن تنور نیازی به حضور بقایای طرفداران خاتمی هم ندارند. به عبارت بهتر، تاریخ مصرف هیزم اصلاحطلبی حکومتی هم از نظر اینان پایان یافته. اين پاراگراف بالا، تحلیل من نیست، اما به نظرم قابل اعتنا است...>>>
هیچ کس مثل "آقا" نمی داند که چیزی تغییر نکرده است. رجز سپاهیان و عربده مداحان، گرچه "آقا" را به خلسه پیروزی فرو می برد اما بانگ "الله اکبر" نیم شبی و اضطراب خیابانها و ترس هر لحظه از مردم، خمار را می پراند. "آقا"، یکسال بیشتر است که بی تصمیم بر سر دو راهی بازداشت موسوی و کروبی ایستاده است. فتنه از زبانش نمی افتد، هشدار و گفتن از ریزش ها و امید بی حاصل به رویش ها و در نهایت ماندن چند منبری و چند سپاهی و یکی دو مداح در پیرامون و از دست دادن همه قم، کار را به جایی رسانده که حجت الاسلام سعیدی نماینده اش در سپاه با اذعان به این تنهایی می گوید: "سید علی خامنه ای با همه وجود در استقرار حکومت دینی جهاد خواهد کرد ولو تنها بماند.">>>
حق با آقای نوریعلاست وقتی میگويد که طرفداران سکولاريسم در ايران کم نيستند. نگارنده هم از طرفداران سکولاريسم است. ولی شما آقای نوریعلا با اين سکولاريسم نوئی که مطرح می کنيد، به سکولاريسم واقعی صدمه بزرگی می زنيد. آخر سکولار بودن به اين معنی نيست که بیمحابا بر هر چه و هر که مذهبی است يا گرايشهائی از دين و مذهب دارد بتازيد و به اين بهانه هر چه دلتان خواست بگوئيد!>>> من مانده ام بعد از رد صلاحیت اصلاح طلبان چه کار بکنم. دیگر چه جوری مردم را به خیابان بکشیم؟ چه جوری آن ها را به تغییر در درون همین حکومت کوفتی امیدوار کنیم؟ جدّ بزرگوار! خراب کردی عزیز. می ترسم حالا که کاری نداریم بکنیم و امید واهی هم برای فردای بهتر نداریم، ما هم مثل علیرضا پهلوی خدابیامرز برویم خودمان را بکشیم خلاص شویم. حالا شما راهی پیدا کن بل که یک حکمِ حکومتی ای، چیزی، "آقا" صادر کنند. این حرف شما درز گرفته شود و ما دوباره به خیابان ها بریزیم و رقص و پایکوبی کنیم و در نهایت، شما رئیس جمهور منتخب "آقا" را از توی صندوق بیرون بکشید.>>>
اخبار ساعت بيست وسی و مرگ عليرضا مرگ عليرضا پهلوی مرا هم مثل بسياری از ايرانيان و غير ايرانيان متأثر کرد. هيچ وقت سلطنتطلب نبودهام. اما مثل بسياری من نيز از اينکه فردی با دستهای خويشتن، خود را به کام مرگ فرو برده است در اندوه فرو رفتم. ديشب نگاه کردن اخبار بيستوسی شبکهی جمهوری اسلامی که خبر مرگ عليرضا را پخش میکرد، مرا در ناباوری عظيمی فرو برد. انگار هنوز تا آن لحظه در باورم نگنجيده بود که بتوان با مرگ کسی خنديد. انگار فراموش کرده بودم که روزگاری بشر توانسته است با صحنهی مرگ گلادياتورها برای خود نمايشی عظيم و سرگرمکننده فراهم کند. (بقيه در ارشيو)
تعيين کنيد موضع سياسی اين هموظن «دلسوز» را شبکه سکولارهای سبز ايران و نشريهء سکولاريسم نو هموطنان عزیز و گرامی، با سلام و احترام؛ فرض کنیم همه مردم ایران نظرات شما را تحت عنوان فرم و محتوای حکومت سکولار و آزادی بی قیدوشرط و همه پیشنهادات و تئوریهای شمارا پذیرفته اند. حالا برای براندازی این حکومت سرتاپا مسلّح و خونخوار که حامیانی چون تمام امپریالیسم شرق و غرب و حزب الله و حماس و غیره عملاً پشتیبانش هستند چه باید کرد؟ آیا منظور شما این است که اگر داشتن بهترین مدل سواری آخرین سیستم مقدور نیست اتوبوس هم نباید سوار شد؟! (بقيه در ارشيو)از چیزهای بیشماری که زمان در گذر شتابان خویش با خود می برد، یکی هم نیروی حافظه است که شامل برادران نیز می شود. سی و اندی سال گذشته است و حضرات یادشان رفته که این خیل عظیم ایرانیان، در چهار گوشه ی جهان چه می کنند و چرا از وطن مألوف گریخته و به کژدم غربت و تبعید پناه برده اند؟ باری - فدوی گاه خنده اش می گیرد وقتی می بیند که برادرانی که عامل گریز هموطنان از کشور بوده اند، در عین حال از وضعیت دشوار آنان در کشور خارج از کشور اظهار نگرانی می فرمایند! به نقل از جرائد شریفه ی دارالخُرافه ملاحظه کنید: «وزارت امور خارجه جمهوری اسلامی ایران نسبت به سفر اتباع ایرانی به کشور کانادا با توجه به موج اسلام ستیزی در این کشور و بی توجهی دولت این کشور به حقوق اتباع ایرانی هشدار داد...»>>>
خوشا روزی که امثال یزدی و بنی صدر و داریوش همایون به دولت بازگردند سی و يک سال است اپوزیسیون شما، مثل خود شما، در داخل از عوامل ضد آمریکایی (خط امام) در برابر دگراندیشان حمایت و لیبرال ها و ملیون و مشروطه خواهان را بهتر از کیهان شریعتمداری و ساواما لت و پار میکند . در همه جا نفوز کرده حتا در کیهان لندن ، رادیو فردا ، دوچه وله ! تمام وب سایت ها مثل خودنویس، پیک نت، اخبار روز به صورت مشخص و دیگران به صورت پنهانی و در لفافه از تداوم این خط روسی و ضد آمریکایی حمایت می کنند. مصدق به جای کیانوری محاکمه و تخریب می شود. بنی صدر و بازرگان و حتا رضا پهلوی و داریوش همایون کوبیده می شوند. شیرین عبادی و یزدی و زید آبادی و توکلی و خرم و سارا توسلی و عماد به آور یا در معر ض حمله سادیستی این فراماسونری هستند یا از اخبار سانسور میشوند اما ریس دانا که به شما کمک کرد تا این جنبش را بخواباند (با همکاری زر افشان و خوئی) و هنوز در سیستم فروپاشیده سوسیالیستی رانت خوار یارانه ای خواب های روسی میبیند در مرکز توجه اینهاست .
|
|||
© 2010 ـ New Secularism - Admin@newsecularism.com - Fax: 509-352-9630 |