پيوندها | مطالب شمارهء قبل | سال چهارم ـ شماره 1000 ـ جمعه 9 ارديبهشت 1390 ـ 29 آوريل 2011 | |
اين سايت دوشنبه ها، چهارشنبه ها و جمعه ها به روز می شود
پيوند به نسخهء رايگان اينترنتی>>>>
=========== =========== نژادپرستی و تبعيض (حاوی پيوندها) =========== ============= ========== ========== =========== =========== =========== =========== =========== =========== =========== =========== =========== =========== =========== =========== ============= =========== ============= ============= ============= ============ =========== ============= ============= =========== =========== =========== ============ =========== =========== =========== =========== =========== ===========
|
>>>
گفتگوها دربارهء همايش تورنتو با فرح آريا، مسئوول روابط عمومی
گفتگوی مهدی ذوالفقاری با اسماعيل نوری علا>>>
با دکتر اسماعيل نوری علا
چاپ واشنگتن (فايل پی.دی.اف)>>>
در طول سالهایی که در جمهوری اسلامی ایران زبان انگلیسی تدریس میکردم، اغلب موارد به کتاب «ماجراهای هاکلبری فین» رجوع میکردم. در سرتاسر این کتاب، «هاک» و «جیم» دنیای متمدن و به قاعده را وارونه میکنند. آنها آدمهایی خرابکار ولی دلرحم هستند که به غرایز و تجارب خود اعتماد میکنند. هر چقدر بیشتر کتابهای آمریکایی میخواندم، بیشتر با شخصیتهایی آشنا میشدم که ظاهراً همان کارهای هاک و جیم را انجام میدادند: «مرد نامرئیِ» رالف الیسون؛ «گتسبیِ» اف. اسکات فیتزجرالد؛ و «جِینیِ» زولا نیل هرستون. همین جنبهی آمریکا بود (منظورم ماهیت آوارگی و سرگردانی آن است) که من بیشترین ارتباط را با آن برقرار میکردم. آمریکا یک جورهایی این حس آوارگی درونی را تشویق میکند، و مطمئناً به همین علت خیلیها که به این کشور مهاجرت میکنند احساس میکنند در موطن خودشان هستند. >>>
اصولا زمانی که همه ابزارهای قانون گذاری و اجرا در دست یک نفر یا یک گروه نظامی باشد، نمی توان از او یا آنها انتظار داشت که به تصویب قانونی برای محدود کردن قدرت خود دست بزنند. اما راه حل ممکن، استفاده از مبارزات فعالین مدنی و جنبش مردمی در فشار به رژیم و نهایتا انجام مذاکره با رژیم و رسیدن به اصلاحات است؛ که باید گفت که این طرح از زمان شکل گیری خود، بر پایه و اساس صادقانه ای استوار نیست. چرا که اصلا مشخص نمی کند دستاورد اصلی زن ها و کوشندگان اجتماعی به طور مشخص و دقیق در ازای پرداخت هزینه سنگین مبارزه، تحمل زندان و شکنجه، در این راه حل اصلاح طلبانه، چه خواهد بود؛ و اصلاحات مبهمی که در نهایت ممکن است به طور جزئی و با هزینه سنگین از طرف رژیم پذیرفته شود، چگونه می تواند انگیزه مهمی برای نیروهای سیاسی و فعالین مدنی باشد تا آنها در ازای این خواسته که تغییر عمده ای در وضعیت کنونی آنها ایجاد نخواهد کرد، حاضر به تحمل زندان و شکنجه شوند. >>>
سه حادثه در نخستین ماه سال جدید ایرانی، ذهن سرگردان مرا به سوی پرسشی کهنه کشیده است: "دوست دارید فرزندتان دختر باشد یا پسر؟" جدیدترین اتفاقی که انگیزه طرح این پرسش شد، سخنرانی روز یکم آوریل هایدهمغیثی، جامعهشناس و استاد دانشگاه یورک در کلوپ کتاب ایرانیان تورنتو بود. او در این سخنرانی به تاریخ مبارزات زنان ایرانی در طی صدسال گذشته اشاره کرد. قبل از آن هم تولد "حنا"، فرزند دوتن از دوستان نزدیکم، مرا به یاد این پرسش انداخت. سومین دلیل هم تاثیر خوبی بود که از خواندن دفتر شعر "سالخوردگی" احمدرضا احمدی گرفتم. >>>
|
آقای اردوغان [نخست وزیر ترکیه] خانم های بدون حجاب را به خانه های بدون پرده تشبیه کرد و گفت: «خانه ای که پرده نداشته باشد به این می ماند که خانه برای فروش و یا برای اجاره است». پاسخ نخست وزیر محترم بسیار سریع آمد: «خانه ای که پرده هایش کشیده باشد یا زندان است و یا فاحشه خانه». آتاتورک می گوید: «حکومتی که ملت اش را به خرافات و فقر و ناچیزی بکشاند به نابودی، و مردمی که چنین حکومتی را برگزیند به برده شدن محکوم اند». Başbakan Erdoğan başı açık kadınları "perdesiz eve" benzetti ve "perdesiz ev ya satılık ya kiralıktır" dedi. Sayın başbakana yanıt tez geldi: “Perdeleri tamamen kapalı olan ev de ya hapishanedir ya da kerhane”. Mustafa Kemal Atatürk: “Halkını cehalet ve sefalete teslim eden yöneticiler yok olmaya, halkını cehalet ve sefalete sürükleyen yöneticileri seçen halk ise köle olmaya mahkumdur”.
نه رژیم شاه، و نه هیچ رژیم ایده آل دیگری، نمی تواند کاری جز باز کردن راه زنانی را که می خواهند آرزوهای خود را عملی کنند انجام دهد. بهترین رژیم ها نیز نه میتوانند مردم را به زور به کنسرت و اپرا بفرستد و نه نوع مشاغل و فعالیتهای فرهنگی آنان را دیکته کنند. باید پذیرفت که سلیقههای عامه مردم در بیشتر موارد با سلیقه روشنفکران متفاوت است و ما، چه در گذشته و چه در حال، در یک جامعهء رنگین کمانی زندگی میکنیم که همهء سلیقهها باید در آن با روا داری بگنجند. همان چیزی که در رژیم گذشته تا حدود زیادی تحقق یافته بود: چادر همان اندازه مهم بود که مینیژوپ. >>>
زنان یمنی و ناموس پرستی دیکتاتور در چند ماه گذشته جهان عرب شاهد اوج گیری جنبش دموکراسیخواهی و عدالتجویی است. شرکت وسیع زنان عرب در مبارزه برای برپایی دموکراسی چهره جدیدی از زن مسلمان را درجهان مطرح میکند. مبارزات زنان تونسی علیه حکومت بن علی با تظاهرات خواهران مصری در میدان تحریر قاهره ادامه یافت و به زنان بنغازی در لیبی و سایر نقاط رسید. وجه مشترک همه این تلاشها برپا داشتن یک جامعه دموکراتیک با حق انتخاب آزاد برای همه شهروندان در تعیین سرنوشت است. این روزها آزادیخواهی مانند ویروسی مسری، بسرعت درخاورمیانه پخش شده و مسبب بزرگترین تحول اجتماعی درتاریخ اعراب است.>>>
به خونریزی در سوريه پایان دهید! ناوی پیلای، کمیسر عالی حقوق بشر سازمان ملل کمیسر عالی حقوق بشر سازمان ملل خواستار پایان کشتار در سوریه شد. اما دیدهبان حقوق بشر معتقد است که محکوم کردن خشونت دیگر کافی نیست و باید اقدام دیگری کرد. شهرهای مختلف سوریه روز دوشنبه شاهد موج جدیدی از کشتار بودند... روز جمعه گذشته در تظاهراتهای گستردهی مردم حدود صد و سی نفر در شهرهای مختلف این کشور توسط نیروهای امنیتی و تک تیراندازان حکومتی کشته شدند. روز بعد به هنگام مراسم مسالمتآمیز سوگواری نیز سيزده نفر به قتل رسیدند. فعالان سیاسی و حقوق بشر سوری میگویند که در ناآرامیهای روز جمعه تا کنون صد و پنجاه تن جان خود را از دست دادهند. خبرگزاری فرانسه نیز تعداد قربانیان ناآرامیهای سوریه را از نیمهی مارس به این سو سیصد و پنجاه تن دانسته است. به گفتهی یک فعال سیاسی سوری، دولت این کشور "راهحل نظامی را برای کنترل تظاهرات" برگزیده است.>>>
دروازه بان ملی پوش و ملای بی خبر این روزها حرف و گفتگوی زیادی در اطراف آقای ناصر حجازی، فوتبالیست سرشناس و افتخارآفرین دیروز سرزمین مان و مربی پر تلاش و موفق کنونی در ایران براه افتاده است. این سخنان که ابتدا از سوی افراد متعصب و نزدیک به حکومت اسلامی شروع شد و سپس بحث های زیادی را در میان عموم مردمان بوجود آورد، به خاطر گفتگویی است که ایشان چندی پیش با صدای آمریکا داشته و طی آن از وضعیت بد زندگی اقتصادی و اجتماعی مردم انتقاد کرده است. هواداران و وابستگان حکومت می گویند که حجازی «یک ورزشکار است و حق ندارد از سیاست حرف بزند» و حجازی نيز در پاسخ به اینگونه سخنان مسایلی را مطرح کرده که قابل تعمق است.>>> پيوند به فايل ويدئوئی اين مطلب>>>
بعید می دانم بشریت داغ هایی جگرسوزتر از تبعیض، نابرابری و فقررا تجربه کرده باشد. تجربه ای که در گوشه گوشه ذهن و دل می نشیند و با اندک تلنگری تلخی اش تمام وجود را پر می کند و کابوسش آدمی را رها نمی کند و به هر دری که می زنی تا خود را از آن رها کنی، غل و زنجیرش را از دست و پایت بیرون آوری تا آن را به گوشه ای پرتاب کنی، تا رها شوی، اما فایده ندارد. چرا که تو در جامعه ای زندگی می کنی که تارو پودش را با تبعیض و نابرابری تنیده اند.>>>
|
روز جهانی کارگر بر همهء عدالت خواهان پيروز باد سرود کارگران ـ با صدای فرامرز اصلانی>>>
اين فاجعه نيست که در کشوری که از نظر منابع طبيعی از ثروتمندترين کشورهای جهان است کارگران، يعنی گردانندگان چرخ های توليد يک کشور، در اعتصاب های خود فرياد بزنند: «گرسنه ايم... گرسنه؟!»، و به خاطر همين اعتراض به گرسنگی خود و خانواده و کودکان بی پناهشان، به زندان بيفتند، يا شلاق بخورند، و يا کشته شوند؟ حتی گفتنش تلخ و سخت است! اما بايد پذيرفت که امروز، زیر سلطه ی حکومت اسلامی، ما در وطن مان ديگر «کارگر» به معنای واقعی و امروزين آن نداريم و با کارگران ما چنان برخورد می شود که در قرن های دور با بردگان.>>>
اول ماه می امسال حال و هوای انقلابی دارد! اول ماه می امسال، حال و هوای انقلابی دارد. چرا که در چند ماه اخیر، انقلابی که در تونس، با شعار نان و آزادی بر علیه سیستم سرمایه داری و حکومت حامی آن آغاز شد سریعاً حکومت بن علی را به سقوط کشاند. طولی نکشید که این تحولات انقلابی، علیه حکومت های دیکتاتوری منطقه که چندین دهه است با حمایت و پشتیبانی سیستم سرمایه داری جهانی و دولت های غربی و در راس همه دولت آمریکا، مردم را سرکوب و کارگران را نیز شدیداً استثمار می کنند، کشیده شده است. این تحولات انقلابی هم اکنون در مصر، الجزایر، اردن، بحرین، سوریه، قطر و به ویژه به خونین ترین شکلی در لیبی ادامه دارد.>>>
بدلیل نبود احزاب و سازمان های سیاسی نمایندگی کننده، در عمل بار سنگین مبارزه با دیکتاتوری بر دوش جنبش های اجتماعی است. بسیاری روندهای ذهنی و عینی با خاستگاه اقتصادی، سیاسی و اخلاقی میتوانند شکل دهنده پایههای مادی این امر باشند. علاوه بر این لازم است این نیرو ها، بطور همبسته سازماندهی شوند. چنانچه در اثنای تدارک اعتراضات مردمی، جلوگيری از باز تولید مناسبات نابرابر اقتصادی به عنوان خواستی همگانی مطرح گردد، پتانسیل طبقهء کارگر برای یک تحول ترقی خواهانه آزاد خواهد گشت. آنگاه این پتانسیل میتواند خود را در اعتصابات گسترده در بخش های کلان صنعتی مانند نفت، فلزات، برق، ارتباطات و... نمایان سازد. >>> يک مسلمان سکولار، و يا يک غير مسلمان سکولار، چگونه می تواند خود را از يک اسلاميست مدعی سکولار بودن جدا کند؟ به گمان من، او يک راه بيشتر ندارند... و آن قرار دادن پيش شرط «انحلال بلاشرط حکومت اسلامی» و پذيرفتن «جدائی کامل حکومت از هرگونه مذهب» در هر مواجهه و مذاکره و اتحادی است. تنها با ارائهء اين فيلتر است که سکولار واقعی از سکولار قلابی بازشناخته و مشخص می شود. در واقع، اين وظيفهء هر گروه سکولاری است که پيش شرط های خود را از ميان اصلی ترين «ارزش» هائی انتخاب کند که گروه مقابل نمی تواند، بدون تجديد نظر در ارتباط خود با قدرت حکومتی، به آنها تن دهد.>>>
برخورد روند جهانی شدن با هويت های گوناگون يک گفتار ويدئوئی از اسماعيل نوری علا>>>
«تا زنده است..!» معنای "رهبری تا زنده است نخواهد گذاشت" عملاً چیزی جز این نیست که اگر مردم بر بازیابی بخشی ازحقوق ابتدایی و مسلّم غصب شده خود اصرار داشته باشند و به عنوان مثال نپذیرند که "احساس" مقام معظّم صریح ترین اصول قانون اساسی را زیرپا بگذارد، آنگاه عملا گزیر و گریزی جز این نخواهند داشت جز این که قید و مانع "رهبری تا زنده است" را پشت سر بگذارند و از آن عبور کنند. چنین قیدی همان قدر غیرمعقول و نابخردانه است که حاکمی قانونی وضع کند که نفس کشیدن را ممنوع سازد. آشکار است که وضع چنین قانونی همگان را به قانون شکنی فرامی خواند!>>>
چرا احمدی نژاد را به حمايت از رهبر می کوبند؟نامهء وارده چپی که با ساواما همکاری نزدیک دارد سعی می کند، ضمن بررسی آبکی تاریخ، مخالفت های بازرگان، بنی صدر، خامنه ای، خاتمی با رهبر وقت نظام در مورد نحوهء اداره کشور و دخالت های رهبر وقت نظام از يکسو، و مقایسهء آن با مخالفت احمدی نژاد، نتیجه بگیرد که این دفعه مساله فرق دارد!
نوبت قهرمانی احمدی نژاد شده است! نوشته ای از «سام» در سايت خودنويس دوستان عزیز! نه آقایان خاتمی و موسوی طرفدار آزادی و میانه روی بودند و نه آقای احمدی نژاد طرفدار عدالت اقتصادی. هم آقایان موسوی و خاتمی در تمامی سال های حاکمیت جمهوری اسلامی (بالاخص دوران موسوم به دوران طلایی! امامشان) از هیچ جنایتی کوتاهی کردند و در سرکوب زنان، جوانان و فعالان و مبارزان سیاسی از هیچ فرومایگی کوتاهی کردند و نه آقای احمدی نژاد در سرکوب کارگران و فرستادن آنها به زیر خط فقر کمترین تفاوتی با امثال هاشمی و خاتمی و خمینی داشت.
هنر را در تركيه سر بريدند! ما كجاييم؟ روز گذشته در كشور همسايه و «برادر و مسلمان» تركيه به دستور يك واپسگراي اسلامي به نام رجب اردوغان - كه بر شانه هاي ناداني اكثريتي چشمگير در آن كشور سوار شده و بر كرسي صدارت كه نه، بر تخت حكومت جاهلانه لميده است - مجسمه اي كم نظير از يك هنرمند برجسته تركيه سر بريده شد. داستان از اين قرار است كه در ناحيه اي به نام «كارس» - هموزن فارس – به تخريب اثر باشكوه يك مجسمه ساز به نام «مِحمِت آكسُوي» - محمد آكسوي – پرداختند. تنها به دليل آن كه رجب اردوغان از آن خوشش نمي آمد و آن را « اعجوبه » - معادل ديو در زبان پارسي – خوانده بود. در حالي كه اگر تصوير اين دوپيكره را در اينترنت جست و جو كنيم به خوبي در مي يابيم كه «ديو» در ذهن و جان و دل «رجب خان » مي زيد! >>>
درآستانه سالگرد حوادث خونین خرداد سال 1385 بیانیهء حرکت دموکراتیک آذربایجان ایران>>>
حمایت جنبش سبز از آذربایجان حمایت از ایران است هموطنان اذری زبان در فراخوان مراسم سالگرد خرداد 85 نیازمند پشتیبانی و حمایت سبزها در همه ایرانند، این اولین درخواست حمایت انان از سبزهاست و اولین گام اتحاد فراگیر اقوام ایرانی در حمایت از خواسته ها و اهداف قومی، منطقه ای است که می تواند منجر به ایجاد یکپارچگی و پیدایش اتحاد نوینی بر علیه رژیم فاسد خلافت در ایران گشته اهداف کلان ملی را نشانه رفته پیگیری نماید.>>>
|
© 2007 ـ New Secularism - Admin@newsecularism.com - Fax: 509-352-9630 |