|
||||||||
پيوندها |
خبرهای شبکهء سکولارهای سبز |
مطالب شمارهء قبل | سل سوم ـ شماره 928ـ جمعه 21 آبان 1389 ـ 12 نوامبر 2010 | |||||
پيوند به نسخهء رايگان اينترنتی>>>>
=========== =========== نژادپرستی و تبعيض (حاوی پيوندها) =========== ============= ========== ========== =========== =========== =========== =========== =========== =========== =========== =========== =========== =========== =========== =========== =========== =========== ============= =========== ============= ============= ============= ============ =========== ============= ============= =========== =========== =========== ============ =========== =========== =========== =========== =========== ===========
|
در دانشگاه برکلی ـ کاليفرنيا>>>
و روند اعلام نامزدی برای عضويت در شورای هماهنگی شبکه آغاز شد>>>
سرپرست انجمن سکولارهای سبزونکوور
گزارشی از شب انجمنسکولارهای سبز تورنتو
اعضاء کميته نظارت بر تصويب اساسنامه و انتخابات شورای هماهنگی شبکه معين شدند>>>
انجمن سکولارهای سبز ونکوور آغاز بکار کرد از صفحهء فيس بووک انجمن ديدار کنيد>>>
دربارهء حملهء آقای داريوش همايون
بنا به پيشنهاد شورای هماهنگی شبکه، انجمن های حرفه ای سبز بوجود ميآيند. بزودی چند انجمن، از جمله انجمن ميراث فرهنگی و زيست محيطی سبزهای سکولار، انجمن هنرمندان سبزهای سکولار، و انجمن نويسندگان سبزهای سکولار اعلام موجوديت خواهند کرد. از متقاضيان عضويت در شبکه خواسته شده که اعلام دارند خواهان عضويت در کدام يک از اين انجمن های حرفه ای هستند.
بعلت سفر سه هفنه ای خانم شکوه ميرزدگی مطالب هفتگی ايشان در اين ستون تا پايان ماه نوامبر منتشر نخواهد شد
ترس سی سالهء رژیم از علوم انسانی حکومت اگر می توانست، امر آموزش امروزین را به طور کلی متوقف می کرد و می رفت که همه چیز را در همان محدوده ی مکتب خانه ای که خود بلد است، نگاه دارد. اما آيا اين کار شدنی است؟ حاکمان جمهوری اسلامی از همان روزهای اول انقلاب نخستین یورش هایشان را به دانشجویان و دانشگاه ها آغاز کردند. آنها می دانستند دانشجو و دانشگاه حاضر نیست تن به ذلت رجعت به شیوه هایی از زندگی و درس و دانش بدهد که اگر نگوئیم قرن ها، دست کم دهه هاست که منسوخ شده اند. آنها دانشگاه ها را بستند تا برایش راه چاره ای در همان حیطه ی دانسته های خود و حوزه ی خویش پیدا کنند. آنها دانشگاه ها را بستند تا شاید بتوانند جایگزینی برای علوم انسانی و اجتماعی و آموزه های امروزی دست و پا کنند! دانشگاه ها بسته شدند، اما عنایت جامعه و جوانان به علوم انسانی و اجتماعی همچنان به همان حرمت و اهمیت پیشین ماند.>>>
برای فدراليست ها کم خطر تر است! استراتژی گردانندگان "کنگره ملیتها ..." پنج مولفه دارد، از جمله گرد هم آوردن یک جبهه نیروهای دمکراتیک بر پایهء دو شعار فدرالیسم و سکولاریسم. (این شعار دومی برای فدرالیستها کم خطرتر از دمکراسی و حقوق بشر است که بجای زبان بر حقوق طبیعی هر فرد انسانی و حکومت اکثریت تکیه دارد.) و نزدیک شدن به محافل جنگ طلب در اسرائیل و امریکا (که احتمال دارد برای جلوگیری از برنامه اتمی جمهوری اسلامی و خطری که برای ایران و منطقه و جهان دارد به راه حل نظامی متوسل شوند.) ما میبینیم که با بالا گرفتن بحرانهای سه گانه رژیم اسلامی (سیاسی، اقتصادی، روابط خارچی) تلاش برای جایگزین سازی به معنی پر کردن خلاء قدرت در صورت سرنگونی رژیم افزایش یافته است.>>>
من یک دین پژوه و روزنامه نگارم نه بیشتر؛ فعلا هم نماینده هیچ جریان سیاسی خاصی نیستم که مخاطب پرسش شما باشم. اما یافته های شخصی من می گوید باید برای رسیدن به یک حکومت سکولار تلاش کنیم تا هم حرمت انسان پاس داشته ، هم خداوند با همهء عظمتش در تفسیر گروهی کوچک خلاصه نشود، و همه آدمیان در آغوش او جا بگیرند و شیرینی ایمان را تجربه کنند.>>>
پیروزی زود هنگام می تواند در واقع پیروزی نباشد؛ و تغییری از حالتی به حالتی دیگر می تواند باشد تا رسیدن به وضعیت بهتر! "تجربهء انقلاب اسلامی و مشروطیت در جلوی روی ماست". هدف باید مشخص، معین، دست یافتنی و قابل ارائه باشد. باید در اوج رفتار اخلاقی و آرمانی تلاش کرد تا به اهداف مشخص و مرحله ای رسید؛ مانند چند هدف که راه سبز امید آنرا معرفی کرده است>>>
|
مسلما نمی توان بیانیه ها و حمایت های خانم رهنورد را به عنوان یکی از رهبران نمادین سبز در توجه دادن افکار عمومی سنتی به مسائل و مصیبت های زنان بخصوص زندانیان و خانواده هایشان نادیده گرفت. حضور یک زن در فضای سیاسی سبز های مذهبی مسلماً حساسیت مردان سنتی اصلاح طلب را به مسئلهء زن بیشتر می کند و باعث می شود که زنان اصلاح طلب اسلام گرا در بین هم قطاران خودشان جدی تر گرفته شوند. اما این بیانیه ها گاهی مطالبات پیشین جنبش زنان را که خارج از چارچوب های ایدئولوژیک و بر پایه واقعیت های اجتماعی بوده است به چارچوب گفتاری اصلاح طلبان اسلام گرا و نو اندیشان دینی تقلیل داده است. در طبقه بندی ای که من از نسل ها و تیپ های مختلف جنبش زنان می کنم؛ خانم رهنورد نماینده ی بخش فکری و نسلی زنان انقلابی مسلمان محسوب می شود. >>>
رویکردهای مشتری مدارِ هیأت حاکمه ی فعلی را صرفاً نمی توان در واگذاری امتیازات اقتصادی به هواداران و تراوش احتمالی آن امتیازات در میان توده های نابرخوردار اقتصادی جست و جو کرد. مشتری مداری به واگذاری امتیازهای اقتصاد لذت نیز تسری می یابد؛ به ویژه با در نظرگرفتن این واقعیت که بخش زیادی از مدیران، وزرا، دولمردان، نمایندگان مجلس، سران نیروهای امنیتی و غیره تمکن جنسی را به نوعی شیوه ی زیست بدل کرده و از نمایندگان خود در بدنه ی سیاسی تقاضا دارند دست آنها را هم در اقتصاد و هم در اقتصاد لذت باز بگذارند. به نظر می آید تلاش وافر نهادهای سیاسی در تصویب لایحه ی قانون خانواده و ترویج چندهمسری و تعدد زوجات ربط وثیقی با تلاش های مشابه در عرصه ی واگذاری های اقتصادی و بازتوزیع در جهت حفظ منافع هیأت حاکمه دارد.>>>
گفتگوی راديو زمانه با شهلا شفیق آنجا که مذهب به قانون بدل شود، سرکوب جنسیتی تقدس مییابد: امری که اسلام گرایان با تلقی مذهب به مثابه سیمان هویت جمعی و فردی توجیه و ترویج میکنند. در همان حال، سرکوب جنسیتی، در مرکز تبدیل مذهب بهایدئولوژی حکومتی قرار دارد و پایههای قوام و دوام مدل اجتماعی سیاسی اسلام گراست. اصرار همه انواع اسلام گرایی، از رادیکال تا لیبرال، به رعایت حجاب و اخلاق جنسی اسلامی و رو بر تافتن ایشان از آزادی انتخاب و اختیار افراد بر جسمشان از همینجا سرچشمه میگیرد. نقد موقعیت زنان در جامعههایی که اسلام را سرچشمه ارزشهای اجتماعی و قوانین میخواهند نه تنها به به تأمل بر تجربه ایران راه میبرد، بلکه به تعمیق اندیشه و عمل در حیطه رابطه سیاست و دین و آزادی بر میانگیزد که به گمان من یکی از مهم ترین چالشهای دوران ماست.>>>
«زنان دیگر» از همه زنان ستمدیده ای که تحت عنوان زنا محکوم به زندان و سنگسار شده اند پشتیبانی کرده و خواهان آزادی هر چه سریعتر آنان است. هیچ نهاد حکومتی و مذهبی حق دخالت و قضاوت در رابطهء خصوصی و جنسی بین افراد را ندارد. زنان و مردان باید آزاد باشند که در صورت عدم تمایل به رابطهء خصوصی، به راحتی رها شوند و رابطه ای شکوفا و پویا را جایگزین کنند. سنگسار زنان خشونتی سازمان یافته و هدفمند به قصد تثبیت موقعیت فرودستی زنان است. رژیم جمهوری اسلامی از هرگونه سرکشی زنان و دختران علیه قوانین ستمگرانه به شدت هراس دارد.>>>
اعتصاب غذای نسرین ستوده در حیات خلوت دژخیمان یکی از نمونه های برجستهء شعلهء خاموش نشدنی مقاومت است. نامهء پرمعنا و سرشار از روح مقاومت و امید مجید دری، دانشجوی ستاره دار و محروم از تحصیل، مبارزی که به جرم مقابله با دیو استبداد محکوم به يازده سال حبس شده است، و از تبعیدگاهی که به حکم حاکمان باید پنج سال از دوران زندان خود را در جائی که هزار کیلومتر دور از خانواده اش قراردارد (بهبهان و ایذه) و در میان زندانیان تفکیک نشده از نظر نوع جرم بگذراند، نمونهء درخشان دیگری از این آتش برافروخته و خاموش نشدنی است. او در نامه ای آکنده از مسرت به پدر و مادرخویش مژده می دهد که در بهبهان تنها نیست! چراکه شماری از مردمان آنجا به استقبال و ملاقات این تازه وارد به زندان شهر آمده اند و او دیگر در این شهر تنها و بیگانه نیست و احساس غربت نمی کند و با افتخارخود را یک بهبهانی خوانده است. >>>
|
تصویری در گوگل ریدر دیدم که بریدهای از روزنامهی اعلام نتایج کنکور سراسری در سال هزار و سيقد هشتاد را نشان میداد. یک نفر کامنتی گذاشته بود: «سوال اینه که از اینا چند نفرشون الان ایران هستند هنوز؟» دانستن جواب این سوال برای من جالب بود و یک جستجوی کوچک انجام دادم. نتایج جالبتر از چیزی بود که فکر میکردم. حیفم آمد منتشرش نکنم. قضاوت با خودتان! ندا ناطق (نفر اول رشته ریاضی): استانفورد، آمریکا اشکان برنا (نفر دوم رشته ریاضی): برکلی کالیفرنیا، آمریکا احسان شفیعی پورفرد (نفر سوم رشته ریاضی): ایلینویز، آمریکا محمد فلاحی سیچانی (نفر اول رشته تجربی): میشیگان، آمریکا محمد امین خلیفه سلطانی (نفر دوم رشته تجربی): اطلاعات خاصی پیدا نکردم پیمان حبیب اللهی (نفر سوم رشته تجربی): هاروارد، آمریکا محمدرضا جلاییپور (نفر اول رشته انسانی): زندان اوین، تهران
ديدگاه سياسی فقاهت شيعهء امامی و چالش سکولاريسم به دست گرفتن قدرت سياسی به وسیلهء دینکاران ِ شيعهء ايرانی، تأسيس «حکومت اسلامی» در نقاب «جمهوری اسلامی»، و نيز ظهور منصب بی پیشينهء «ولايت فقيه»، همگی، نه تنها چرخشی حيرتانگيز را در زندگی سياسی ایران موجب شده و معادلات تازه و عمدهای را در عرصهء تاريخ سياسی آن مطرح ساختهاند بلکه، به گونهای درونی، دگرگونیهای بیسابقهای را برای قشر دينکار و موقعيت آن در جامعهء ايرانی به همراه آوردهاند. از همین رو، میتوان گفت اکنون هم ايران و هم قشر دينکارانی که «مذهب رسمی» اين کشور را نمايندگی میکنند، ديگر همانی نيستند که پيش از انقلاب پنجاه و هفت اين کشور بودند. مطلب نسبتاً بلند حاضر، به اختصار به چگونگی این دگرگونیها اختصاص دارد.>>> حسن نصرالله در حالی که جمهوری اسلامی اینک واجد کمترین متحد استراتژیک در عرصهء بین المللی است تا آنجا که اگر بتوان متحدی برای او نامبرد، شاید بتوان سوریه و حزب الله لبنان را آن هم به یمن دریافت پول های گزاف به عنوان تنها متحدان استراتژیک حکومت فعلی برشمرد، سخنان بی پایه اخیر سید حسن نصرااله دبیر کل حزب الله لبنان جنجالی را به راه انداخته است که بر همگان نمایان می سازد ماهیت متحدان استراتژیک جمهوری اسلامی چیست... این اظهارات از زبان عالی ترین متحد استراتژیک جمهوری اسلامی، گویاترین دلیل برای نگرانی هایی است که میهمن پرستان ایرانی تا کنون عنوان داشته اند که جمهوری اسلامی فاقد هویت ملی ایرانی است و با تمسک به اسلام (آن هم اسلام در تعریفی غیر رحمانی از آن) درصدد امحاء تاریخ کهن پارسی این سرزمین است.>>>
کارکرد اصلی «دشمن» فرافکنی است. دشمن ما را قادر میسازد مشکلات و ناکارآمدی خود را به گردن او بیندازیم. اگر بخواهیم از اصطلاحات معناشناختی کمک بگیریم، یک دال تهی است که مدلول ندارد. به زبان سادهتر، فضایی خالی است که محتوایی ندارد. به همین دلیل به ما اجازه میدهد آن را با انواع و اقسام چیزها پر کنیم. یکروز میتواند بارِ کاستیهای اداری ما را به دوش کشد، روز دیگر ناتوانی و بیسامانی اقتصادیمان را، فردا روزی ناکامی سیاسیمان را، و چه بسا بیتدبیری و قلدرمآبی دیپلماسیمان را. هر آنچه خارج از اختیار و کنترل ماست میتواند به او حمل شود. هر آنکه با ما در افتد در دم وابسته به دشمن و بیگانه است.>>>
راستها، چپها؛ خوبیها و بدیهای هرکدام راستها محافظهکارند؛ سخنگویان سرمایهداریاند؛ بازار کار را رشد میدهند؛ طرفدار امنیت اقتصادی و اجتماعیاند؛ تنها زیر فشار به برنامهی عدالت اجتماعی تن میدهند؛ مخالف تعمیق دموکراسی هستند و هرجا دستشان برسد آن را قیچی میکنند؛ پراگماتیستاند، و بسیار بیشتر از چپها به منافع شخصی خود وابستهاند؛ طرفدار تمامیت ارضیاند؛ پختگی سیاسی دارند؛ برنامهی سیاسی و اقتصادی روشنی دارند؛ دچار تغییر و تحول اساسی نمیشوند و به همین سبب در انتخابات آزاد سنتا از اعتماد مردم برخوردارند. چپها صمیمی و روراست و با شهامت و شجاعاند؛ ساده و عاطفی و عدالتخواهاند؛ طرفدار طبقات محروماند و برای آنها رفاه میخواهند؛ معتقدند که آزادی فردی، اگر از حد معینی بیشتر باشد، به سود سرمایهداران تمام میشود؛ بدبین و اخمو و شتابزده و اهل شعارند؛ و دائم در معرض تغییرات نظری هستند و به همین سبب جهان به آنها بیاعتماد است و در انتخابات معمولا به راستها میبازند. خطر عمدهی چپها در طرح نابجا و نابهنگام مسئلهی ملی است. این چشم اسفندیار آنان است. آنها در کمال صمیمیت میتوانند تمامیت ملی کشور را برباد دهند؛ خطری که میتواند در روند سوسیال دموکراتیزه شدن آنها منتفی شود. چپ چشم انداز تغییر دارد. اما به سبب سرعت رویدادها در این دوران، این خطر میتواند فرصت تحقق آن چشم انداز را از بین ببرد. (بيست و هشتم خرداد 89)تاریخ و تقدیر و تدبیر جمهوری اسلامی بخشی از تاریخ ما هست، لیکن تقدیر ما نیست. تاریخ، این دوره را پشت سر خواهد نهاد ولی با کدام تدبیر؟ مشکل نه در کمبود حزب و گروه و «اتحاد» است، نه در کمبود نشست و منشور و کنفرانس و نه در رسانههایی که در جهان مجازی و غیرمجازی به دنبال مخاطبان واقعی میگردند. مشکل در کمبود یک پیوند درونی است تا این همه موجودیتهای پراکنده را به یک نیروی مجسم و واقعی تبدیل سازد. تاریخ در جستجوی این تدبیر است تا بر آنچه «تقدیر» نمایانده میشود، لگام بزند و آن را در مسیری سزاوار بیندازد.>>>
نقش طبقات و حضور در تحولات سیاسی و اجتماعی یکی از بنیادی ترین مباحث جامعه شناسی سیاسی و از مهم ترین تحلیل وقایع و تحولات تاریخی است. اگر به صف بندی های سیاسی و اجتماعی دوران انقلاب پنجاه و هفت و قبل از آن نگاه کنیم بی شک آن نیروی عظیمی که جان فشانی کردند؛ از جان و مال خود مایه گذاشتند تا انقلاب به ثمر برسد نیروی طبقه کارگر و مردم زحمت کش و طبقهء متوسط شهری تحصیل کرده بودند. اما متاسفانه این نیروی عظیم در آن دوره، فاقد تشکل های توده ای و سیاسی خود و فاقد رهبری منسجم و هوشیار و شناخته شده بود. از این رو، این طبقه نتوانست هیچ سهمی از انقلاب ایران ببرد، سی سال است در فقر و فلاکت و سرکوب و اعتراض و اعتصاب به سر می برد.>>>
انعکاس اين احساس تعليق در سمت دولت در جامعه به صورت انتظار عمومی برای سقوط جلوه گر شده است. بيش از سه دهه است که کارشناسان علوم اجتماعی و فعالان سياسی ايرانی در مذاکرات خصوصی و پشت درهای بسته و مهمانیهای خانوادگی با اين سوال مواجه شدهاند که "اينا کی می رن؟" در ابتدای تاسيس جمهوری سلامی اين پرسش از سوی گروه معدودی مطرح می شد اما با گذشت زمان و با تصفيههای دائمی و ناراضی تراشیهای هميشگی بر تعداد پرسش کنندگان همواره افزوده شده است. اين پرسش اکنون همه گير شده است. اين پرسش هيچگاه در جوامع دمکراتيک از سوی سر سخت ترين مخالفان حکومت مطرح نمی شود چون "اينا" يا گروه حاکم مستقر پس از يک دورهی کوتاه خود به خود می روند و جای خود را به گروهی ديگر می دهند.>>>
بلاتکلیفی های اسماعیل نوری علا و سکولاریزم نو!سعید صالحی نیا، از حزب کمونيست کارگریجامعهء ایران بر سر یک دوراهی بزرگ است. این دو راهی بین حکومت "آخوندی" و مکلاها نیست! این دوراهی بین جامعهء بهره کشی سرمایه داری و نمودهای ایدئولوژیک مذهبی و غیر مذهب ایش از یکسو، و جامعهء سوسیالیستی، آزاد و برابر است. ارائهء سطح و عمق مسئلهء جامعهء معاصر و پاسخ های هر گرایش سیاسی، باید قدرت انتخاب مردم را بالا ببرد. مردم نه از طریق "اتحاد اپوزسیون" بلکه از طریق انتخاب گرایش با پاسخ صحیح تر است که گرایشی را باید بالا بکشند و تبدیلش کنند به "حریف قدر رژیم کنونی ایران". امیدوارم خواننده گرامی با خواندن این مقالهء من و مقایسه اش با مقالهء اسماعیل نوری علا قضاوت کند که کدام پاسخ درست تر است!>>>
گورهای در انتظار يا زمين بازی بچه ها
|
|||||
© 2010 ـ New Secularism - Admin@newsecularism.com - Fax: 509-352-9630 |