دربارهء سکولاريسم | دربارۀ ما | تماس | آرشيو صفحه اول | جستجو | فيلترشکن | کوتاه و گويا | عکس و مکث | ويدئوها | کتابخانه | زنان | گروه ها | اسناد | نامه ها سال دوم ـ شماره 633 ـ سه شنبه 10 شهريور 1388 ـ 1 سپتامبر 2009 فهرست الفبائی نام نويسندگان فهرست کليهء مقالات English Section |
||
================
حجم کسانی که در همان روز های اول به خیابان ریختند حاکی از تقلب بزرگ و باخت اولیه ی رژیم بود. برای این که طرفداران احمدی به خیابان نریختند و به جای مقابله ی طرفداران احمدی با طرفداران موسوی،این دستگاه های حکومتی و در راس ان ها رهبر بود که با طرفداران موسوی روبرو شد. و در این جا بود که معلوم شد احمدی را به جای موسوی قالب کرده اند. برای این که اگر احمدی به راستی بيست و پنج ملیون طرفدار داشت، حد اقل می بایست یک ملیون از ان ها به خیابان ها می ریخت تا دستگاه های حکومتی مجبور نباشند هزینه ی ان ها را تحمل کرده و خود یک تنه به جنگ طرفداران موسوی بروند! این جا بود که مشت رژیم باز شد و البته ان ها انتظار چنین حادثه ای با این گستردگی را نداشتند. (پيوند با فيلترشکن >>>) ================ از نیروهای عرفیگرا اصلاح طلبان در گذشته نشان دادهاند که در برابر نسبتهای مربوط به همکاری یا نزدیکی آنان با نیروهای عرفیگرا (سکولار)، یا به اصطلاح ناخودی، حساس هستند، و حاکمیت اکنون بر همین نقطهضعف اصلاحطلبان تکیه کرده است. اگر حاکمیت بتواند در جدا کردن اصلاحطلبان از سایر نیروها توفیقی به دست آورد، بزرگترین ضربه را به جنبش سبز زده است. ولی اگر این کار صورت گیرد، اصلاحطلبان دستآوردی نخواهند داشت. حاکمیت بر آن شده است تا جناح اصلاحطلب را به لحاظ سیاسی منفعل و احیاناً نابود کند، و با جدایی اصلاحطلبان از نیروهای عرفیگرا این کار به مراتب سادهتر خواهد بود. بزرگترین خطری که اکنون جنبش سبز را تهدید میکند از این زاویه است. (پيوند با فيلترشکن >>>) ================ گذر به گفتمان «چه میخواهیم؟» الویت دیگری است که باید در دستور کار قرار بگیرد تا بار دیگر حاصل زحمات مردم مورد دستبرد قرار نگیرد. طبیعی است اگر ایرانیان خود میزبان این گفتگوها نباشند دولتمردان سایر کشورها برای تنظیم منافع آتی خود پیشگام آن خواهند شد، همانگونه که برای برخی کشورهای همسایه تعیین تکلیف کردند. زیبندهی ایرانیهاست که خود میزبان چنین گفتگوهایی میان هموطنانشان باشند. خوشبختانه علایم مثبتی در جهت تحقق هر سه اولویت ذکر شده دیده میشود ولی برای تضمین عملی آنها توجه به نکات مهمی ضروری است... (پيوند با فيلترشکن >>>)
اخيراً فدوی سؤالی کليدی را به منظور مزيد استحضار اُمّت هميشه در صحنه به آگاهی محضرِ حضرات آيات عظام و حجج اسلام رساند که اينک متن استفتاء و خلاصه ای از پاسخ های آن را، جهت اطلاع خوانندگان نسبتاً مؤمن و معتقد خود، ذيلاً می آوريم: «بسمه تعالی؛ محضر حضرات آيات عظام و حجج اسلام، کثرالله امثالهم. خواهشمند است نظر مبارک را در باب سؤال ذيل که بارها از سوی مؤمنين و مؤمنات عنوان شده است، مرحمت فرمائيد. السلام و عليکم ولاتفرقواـ الاحقر، فدوی. سؤال: خری را که به پشت بام برده اند، چگونه پائين می آورند؟» (پيوند با فيلترشکن >>>)
اندر فواید وبلاگ نویسی ابطحی در زندان نيما امينی<<<
چند روز بود میخواستم درباره پستهای چند روز گذشته وبلاگ ابطحی بنویسم. ابطحی تاکنون سه مطلب در وبلاگش منتشر کرده است. با وجود آنکه برخی معتقدند مطالب منتشر شده در وبلاگ ابطحی نوشته او نیست، اما به نظر من این نوشتهها را خود ابطحی منتشر کرده است. درست است که در شرایط زندان نوشته شده و حتی معلوم نیست کاملا نوشتههای ابطحی باشد، یعنی ممکن است بازجوها جملاتی در میان نوشته ابطحی به زور وارد کنند، اما نوشتههای ابطحی نکات بسیار مهمی درباره زندان دارد. مثلا در نوشتهای که دیروز در وبلاگ خود پست کرده این نکات حائز اهمیت است: . داستان تنهایی زندان و اینکه خوابیدن در سلول انفرادی حکم آزادی را دارد: «آدم وقتی خواب است، یادش می رود که در زندان است و در یک اطاق تنها باید روز را سر کند. معمولا وقتی از خواب بیدار می شوم که درخواب در کنار خانواده و یا دوستان گرم صحبت هستم. در سلول انفرادی که بودم و اطاقم ======= حکایت مسافری در شهر بلخ جماعتی را دید که مردی زنده را در تابوت انداخته و به سوی گورستان می برند و آن بیچاره مرتب داد و فریاد می زند و خدا و پیغمبر را به شهادت می گیرد که « والله، بالله من زنده ام! چطور می خواهید مرا به خاک بسپارید؟» اما چند ملا که پشت سر تابوت هستند، بی توجه به حال و احوال او رو به مردم کرده و می گویند: « پدرسوخته ی ملعون دروغ می گوید. مُرده !» مسافر حیرت زده حکایت را پرسید. گفتند: «این مرد فاسق و تاجری ثروتمند و بدون وارث است. چند مدت پیش که به سفر رفته بود، چهار شاهد عادل خداشناس در محضر قاضی بلخ شهادت دادند که ُمرده و قاضی نیز به مرگ او گواهی داد. پس یکی از مقدسین شهر زنش را گرفت و یکی دیگر اموالش را تصاحب کرد. حالا بعد از مرگ برگشته و ادعای حیات می کند. حال آنکه ادعای مردی فاسق در برابر گواهی چهار عادل خداشناس مسموع و مقبول نمی افتد. این است که به حکم قاضی به قبرستانش میبریم، زیرا که دفن میّت واجب است و معطل نهادن جنازه شرعا ً جایز نیست!»
================ |
نا گفته ها یی از اعمال ملی نما ها در بین نام های آزادیخواهانی که در روزهای اخیر در بند گرفتار آمده اند نام کوروش زعیم، از اعضای شورای مرکزی جبهه ملی ایران، نیز به چشم می آید که شوربختانه در بامداد سی خرداد توسط نیروهای امنیتی بازداشت شده و تا کنون هیچ اطلاع موثقی از حال و روزش در دست نیست. کورش زعیم در هیاهوی پیش از انتخابات یگانه کسی بود که توانست با یک تحلیل خردمندانه و مبتنی بر واقعیات و شواهد موجود مانفیستی را برای برون رفت میهن عزیز از شرایط کنونی ارائه دهد. او، با همهء شرایط ایجاد شده در سازمان متبوعش از سوی "انگشت شماری از ما بهتران"، همهء دغدغه خود را بر روی این نکته متمرکز نمود که راهی برای برون رفت میهن از پیشامدهای ناگوار ارائه دهد... (پيوند با فيلترشکن >>>)
از ارزش اعضای شورای جبهه ملی که زندانی نیستند نکاهيم گفتگو با مهدی مویدزاده، عضو هیئت اجرائی جبهه ملی ایران قبل از اینکه مقالهء اخیر (با عنوان «زندان تطهیرکننده نیست») را بنویسم، در سایت نئوسکولاریسم و یک سایت دیگر، با یک روش هماهنگ، از آقای مهندس زعیم تجلیل فراوان شده و دیگر اعضای شورای جبهه ملی ایران را چون زندانی نیستند با کلمات زشتی مورد اهانت قرار داه بودند. هرچند این دو نوشته امضای مشخصی نداشت ولی حکایت از اقدامات دشمنان جبههء ملی و کینه توزی آنان می کرد. مقایسهء با سوءنیت از ارزش تمامی اعضای شورای جبهه ملی که زندانی نیستند نخواهد کاست. من در این مقاله نوشتم که فقط با سابقهء زندان داشتن، فردی رهبر و قهرمان نمی شود... (پيوند با فيلترشکن >>>)
آقای موید زاده، شما که مدعی العموم رژيم نيستيد؟ چگونه بخود اجازه می دهید به سه شخصیت شناخته شده در سطح کشور ایران و حتی جهان ( آقایان امیر عباس انتظام، دکتر باوند و زعیم) توهین کنید!؟ اگر این سه شخصیت مرتکب جرمی شده اند، در آن صورت برابر اعلاميه حقوق بشر) در چه دادگاهی محاکمه شده و محکوم شناخته شده اند که شما، قبل از محاکمه و صدور حکم، نوشته اید: «اعتراض به بازداشت مهندس زعیم بطور قطع ضروری و باید هم پیگیری شود ولی بهانه ای که برای اعتراض بود قابل قبول بنظر نمی رسد»! آقای موید زاده! شما که (مدعی العموم) وزارت دادگستری رژیم جمهوری ایران نیستید پس چگونه است که ناگهان خود را در جای مامور جلب، بازپرس، مدعی العموم، هیئت ژوری، رئیس دادگاه و مامور اجرای حکم اعدام قرار داده و آقای کورش زعیم را محکوم قلمداد کرده اید!؟ (پيوند با فيلترشکن >>>)
اجزاء جنبش سبز همه به هم نیاز دارند [در گفتگوی پيشين خود] من به مردمی فکر میردم که صدها تن آنان به دلیل رفتن به تظاهرات و سردادن الله اکبر بی هیچ نشانی سر به نیست یا کشته شدهاند؛ بی شمارانی به زندان افتادهاند، در زندان با گروهی از آنان رفتاری شده است که از مرگ بدتر است. البته روی سخن با مبارزان نستوه شهرهای اروپا و امریکا نبوده است. همهء جنبش سبز که آن مبارزان نستوه برایش مقاله مینویسند و تظاهرات میکنند از اعتراض به تقلب بزرگ در انتخاباتی برخاست که هیچ چیزش بیرون از چهارچوب نظام و برای از میان بردن آن نبود. ادامهء آن مبارزه نیز تنها در چهار چوب نظام امکان یافته است و خواهد یافت. آن دو سه میلیون تن که تنها در تهران به خیابانها ریختند و یک شعار بیرون از نظام جمهوری اسلامی ندادند دست کم به اندازهء بیرونیان از طبیعت این نظام و کارکرد ساختارهای آن آگاه بودند. گناه آنان و همه ما چیست که نسخهء سرنگونی رژیم که اینهمه شعارش را میدهند همچنان پوشیده مانده است و نمیگویند؟ اینکه حفظ نظام در مرحلهء کنونی گزینهء بهتری است به معنی مبارزه از درون همین سیستم است و من راه عملیتری در این مرحله نمیشناسم. (پيوند با فيلترشکن >>>)
لزوم بازدید از مواضع سياسی سازمان های مخالف رژيم اقدام جوانان جبههء ملی ايران به همهء ما گوشزد می کند که ديگر وقت آن رسيده است تا، با در نظر گرفتن واپسین رویدادهای کشور، که آغاز انقلاب و پایان رژیم را با خود به همراه خواهد داشت، همهء نیروهای مخالف رژیم - که باورمند به جدایی دین از سیاست و دموکراسی هستند - بازدیدی را از اندام های تشکیلاتی و ساختارهای خود صورت دهند. در واقع، در جوّی که اشغال گران در راستای سرکوب میهن پرستان لحظه ای بیکار ننشسته اند، این جوانان، با در نظر گرفتن رسالت تاریخی و منافع ملی، از درون دل دشمن چنین اعلامیه صادر می کنند تا به ما يادآور شوند که در این روزگار تاریخی، داشتن بینش و وجدان سیاسی سرنوشت ساز است و نداشتن آن یک فاجعه. (پيوند با فيلترشکن >>>)
من خرگوشم، من خرگوشم! دو هفته ای از اقامت من در سلول انفرادی می گذرد، امروز بعد از ظهر باز هم چشم بند را بسته و عازم اتاق تمشیت( بازجویی) شدم، چشم بند را روی عینک بستم تا بیشتر جلوی پایم را ببینم، زندانبان معترض بود ، بناچار چشم بند را پایین تر آوردم تا خیالش راحت شود کسی را نمی بینم! با دیدن حاج حسن خوشحال شدم، در تقسیم بندی بازجوها به خوب و بد، او از خوبها بود، من او را خوش جنس می دانستم، می گفتند: گول نخور خوب و بد نقشی است که بازجوها بر عهده دارند، یکی نقش بازجوی بد و خشن و بی رحم را بازی می کند و دیگری بازجوی خوب و مهربان و دلرحم! اما من معتقد بودم حتی اگر نقش باشد، کارگردان در اعطای نقش مثبت و منفی باز به فیزیک و خصوصیات فردی افراد نظر دارد، اگر حاج حسن نقش بازجوی خوب را بازی می کند قطعا در خصوصیات فردی او چیزی دیده اند و این نقش را به او سپرده اند، پس از فضای باز سیاسی این جلسه بازجویی استفاده کرده و هرچه دل تنگم می خواست می گفتم. به حاج حسن گفتم: این طنز را شنیده ای؟ می گویند مسابقه ای بین سرویس های اطلاعاتی و امنیتی برگزار شد، 4 خرگوش را در جنگلی انبوه رها کردند، و 4 مامور امنیتی از سیا، موساد، ک گ ب و اطلاعات مامور شدند که هر کدام خرگوشی بیابند، 24 ساعت بعد مامور سیا با خرگوش خود آمد، 48 ساعت بعد مامور ک گ ب خرگوش خود را یافت، 72 ساعت بعد مامور موساد جنازه خرگوش خود را تحویل داد و از مامور اطلاعات خبری نشد! همه نگران بودند یک هفته بعد او با خرسی عظیم الجثه آمد، گفتند: این دیگر چیست؟ گفت خرگوش است! اگر قبول ندارید از خودش بپرسید! بناگاه خرس بالا و پایین پرید و فریاد می زد: من خرگوشم! من خرگوشم! داوران گفتند: خوب ما این خرس را به عنوان خرگوش می پذیرم( آخر خودش گفته است!) ولی چرا یک هفته تاخیر داشتی؟ مامور اطلاعات پاسخ داد: خوب یک هفته روی او کار می کردم تا راستش را بگوید! در خاتمه به حاج حسن گفتم: اگر این سلول انفرادی 129 و امکانات خود را به من اجاره دهید، هر که را تحویل من نمایید، ظرف یک هفته به شما خرگوش تحویل می دهم! (آرشيو)
آرشيو روزانهء يک هفتهء گذشته: شماره 632 ـ دو شنبه 9 شهريور 1388 ـ 31 ماه اگوست 2009 شماره 631 ـ يک شنبه 8 شهريور 1388 ـ 30 ماه اگوست 2009 شماره 630 ـ شنبه 7 شهريور 1388 ـ 29 ماه اگوست 2009 شماره 629 ـ جمعه 6 شهريور 1388 ـ 28 ماه اگوست 2009 شماره 628 ـ پنج شنبه 5 شهريور 1388 ـ 27 ماه اگوست 2009 شماره 627 ـ چهار شنبه 4 شهريور 1388 ـ 26 ماه اگوست 2009
|
================ ================ ================ ================ ================ ================ ================ ================ ============= ============= ============= ============= ============= ============= ============= ============= ============= ============= ============= ============= ============= ============= ============= ============ =========== =========== ========== ========== =========== ===========
=========== =========== ============= ============= ============= =========== =========== =========== =========== =========== =========== =========== =========== =========== =========== =========== =========== =========== =========== ============= ============= =========== =========== =========== =========== =========== مخالفان خود را بشناسيم دولت نهم روند بسيار خطرناک غربزدگی و گرايش های سکولاريستی را که متأسفانه در حال نفوذ در بدنه مديريتی کشور بود، سد کرده است. ======
سکولارها در ایران جایگاهی ندارند! حضور پر شور ملت ایران در بيست و دوم بهمن عامل شکست کامل سکولارها در کشور است. ======
اسلام با فرهنگ لائيك و بى دينى مخالف است. دشمنان با استفاده از ترويج فرهنگ لائيك درصدند تا زنان را از خط عفاف و حجاب و كرامت منحرف كرده و سنت هاى اصيل اسلامى را از بين ببرند. ====== آيتالله مکارم شيرازی
نقش تلويزيون در ايجاد تحولات سياسي، اقتصادي، اجتماعي و فرهنگي بسيار مهم است. هر چند که در ساليان اخير برنامههاي ديني و مذهبي در تلويزيون گسترش يافته ولي کساني در آنجا لانه کردهاند تلويزيون را به سوي سکولاريسم سوق مي دهند». ======
====== ====== |
© 2009 ـ New Secularism - Admin@newsecularism.com - Fax: 509-352-9630 |