بازگشت به خانه | فهرست مقالات سايت | فهرست نام نويسندگان | پيوند به آرشيو آثار نويسنده در سکولاريسم نو آدرس اين صفحه با فيلترشکن: https://newsecul.ipower.com/2009/09/1.Tue/090109-Amir-Hushang-aryanpour-Re-Moaidzadeh.htm |
سه شنبه 10 شهريور 1388 ـ 1 سپتامبر 2009 |
آقای مؤید زاده، شما که مدعی العموم رژيم نيستيد؟
دریادار امیر هوشنگ آریان پور
هموطنان گرامی
نوشتهء آقای مهدی موید زاده را، که در سایت جبهه ملی آمریکا درج شده بود، با یکدنیا تاسف مطالعه کردم. تاسف من به چند علت بود:
در مرحلهء یکم: آقای دکتر مهدی موید زاده در سطور بالای نوشتهء خود اشاره ای کرده اند به: « آزادی در همهء زمینه ها دارای قوانین جهان شمولی است که کم و کاست آن با معیارهای جهانی کاملاً قابل ارزیابی است. دستیابی به آزادی های مندرج در اعلامیهء جهانی حقوق بشر اساسی ترین آرمان انسان امروزی است».
در
این مورد لازم است توجه ایشان را به چند ماده از اعلامیه جهانی حقوق بشر جلب کنم:
«ماده 5- هیچکس را نمی توان شکنجه کرد یا مورد عقوبت یا روش وحشیانه و غیر انسانی
یا اهانت آمیز قرار داد.
ماده 10- هرکس حق دارد با استفاده کامل از تساوی حقوق با دیگران، دعوای او در یک
دادگاه مستقل و بیطرف عادلانه و علنی رسیدگی شود و آن دادگاه در باره حقوق و تعهدات
او، یا صحت هر گونه اتهام کیفری که به او متوجه می باشد حکم دهد.
ماده 11- 1) هر کس متهم به ارتکاب جرمی باشد، تا وقتی تقصیر او طی محاکمه علنی که
در آن هرگونه تضمین ضروری برای دفاع تامین شده باشد قانوناً به ثبوت نرسد، بیگناه
محسوب می شود.
ماده 21- حقوق بشر بیان می کند:
1) هر کس حق دارد مستقیما! یا بوسیله نمایندگانی که آزادانه انتخاب شده باشند در
اداره امور عمومی کشور خود شرکت جوید.
2) هر کس حق دارد مانند دیگران متصدی مشاغل عمومی کشور خود گردد.
3) ارادهء ملت اساس قدرت اختیارات ملی است...
آقای موید زاده! با توجه به ماده (1)، چگونه بخود اجازه می دهید به سه شخصیت شناخته شده در سطح کشور ایران و حتی جهان ( آقایان امیر عباس انتظام، دکتر باوند و زعیم) توهین کنید!؟ اگر این سه شخصیت مرتکب جرمی شده اند، در آن صورت برابر مادهء 11-1) در چه دادگاهی محاکمه شده و محکوم شناخته شده اند؛ که شما قبل از محاکمه و صدور حکم، نوشته اید: «اعتراض به بازداشت مهندس زعیم بطور قطع ضروری و باید هم پیگیری شود ولی بهانه ای که برای اعتراض بود قابل قبول بنظر نمی رسد»!
آقای
موید زاده! شما که
«مدعی
العموم» وزارت دادگستری رژیم جمهوری ایران نیستید پس چگونه است که ناگهان خود را در
جای مامور جلب، بازپرس، مدعی العموم، هیئت ژوری، رئیس دادگاه و مامور اجرای حکم
اعدام قرار داده و آقای کورش زعیم را محکوم قلمداد کرده اید!؟ جای آیت الله خلخالی
خالی است که در مقابل شما سر تعظیم فرود آورده و از داشتن شاگردی چون شما به خود
تبریک بگوید!
آخر در این کشور بی صاحب یکی نیست از شما بپرسد: آقای دکتر موید زاده چه کسی به شما
اجازه داده است درکاری که به شما مربوط نیست و اطلاعی از آن ندارید دخالت کنید؟!
در مرحلهء دوم: در چند سطر پائین تر مرقوم فرموده اید: «...برای آنکه هر شخص یا گروهی نتواند نکات مورد نظر خویش را بنام جبهه ملی ایران در داخل کشور منتشر کند، چند ماهی است که جبههء ملی ایران در داخل کشور رسماً و مکراراً اعلام کرده است که برای پیشگیری از ناهماهنگی و رعایت آئین نامه های تشکیلاتی اعلامیه و اطلاعیه و هر گونه نوشته ای که بنام جبهه ملی برای سایت های خبری فرستاده می شود فقط از طریق روابط عمومی باید باشد وگرنه آن اعلامیه از سوی جبهه ملی ایران نیست...»
اول: آقای دکتر مویدزاده! خودتان قبول کرده اید که اعلامیهء «دولت سایه» ی پیشنهادی آقای کورش زعیم از سوی جبهه ملی ایران نیست؛ پس نگرانی شما از چیست؟! شاید به این علت است که نام شما در لیست وزرای در سایه گنجانده نشده است؟
دوم:
دولت سایه که نیاز به داشتن الگو ندارد. هر کسی می تواند دولت سایه تشکیل دهد؛ کما
آن که مجاهدین خلق سال هاست دولت در سایه، آن هم در کشورهای فرانسه و عراق، تشکیل
داده
و حتی رئیس جمهور خود را انتخاب و به جهانیان معرفی کرده اند. پس چرا در آن زمان
جنابعالی و یارانتان اعتراضی به آن دولت در سایه نکردید!؟
سوم: جبههء ملی ایران یکی از قدیمی ترین سازمان های سیاسی کشور است که از سال 1330 تا این زمان پا برجا بوده است. جای کمال تعجب و تاسف است که چنین سازمانی در طول این سال های طولانی فاقد نظام نامه ای در مورد نگارش و درج اعلامیه ها و بیانیه ها بوده و، بنا بر اظهارات آقای دکتر موید زاده، در همین چند ماه گذشته هیئت مدیرهء محترم جبهه ملی بفکر افتادند که لازم است در مورد نگارشات نیز راه و روشی را در نظام نامه بگنجانند؛ شاید به این طریق مانع شوند «برای آنکه هر شخص یا گروهی نتواند نکات مورد نظر خویش را بنام جبهه ملی ایران منتشر کند». مرحبا به این دوراندیشی و سرعت عمل در انجام چنین ماموریت خطیری! (بی خود نیست که پس از گذشت بالغ بر یکصد و دو سال از شروع مشروطیت در ایران، هنوز به دنبال سراب دموکراسی با شتاب هرچه بیشتر می دویم، ولی متاسفانه به آن نمی رسیم! چنانچه آقای دکتر موید زاده خود نوشته اند: «...مردم ایران بیش از یکصد سال است که پای به راه دموکراسی و آزادیخواهی نهاده و به این راه آشنا است و خطاست اگر تصور شود و یا نادانسته بیان گردد که دموکراسی برای جامعه ما زود است!» وقتی برای تهیهء نظام نامه ای در مورد نگارشات جبهه ملی ایران بالغ بر 58 سال زمان لازم است! پس آقای موید زاده نبایستی برای رسیدن به دموکراسی زیاد عجله بخرج دهند. امید می رود که شاید در قرن بیست دوم ما به آن دست یابیم !
در مرحله سوم: در چند سطر بالاتر، آقای دکتر موید زاده مرقوم فرموده اند: «در روزگاری که ملت ایران با مبارزات شبانه روزی خود برای آزادی و دموکراسی در تلاش است و، همانگونه که اشاره شد، نیروهای ملی موظفند قدرت و توان خویش برای تحقق این مرحله ارائه کنند، بعضی برآنند تا شاید بتوانند با ایجاد برخورد میان نیروهای مبارز ملی و مردمی از طریق اعلامیه های تردید آمیز و نظرات دور از واقعیت، از همبستگی همهء نیروهای غیر وابسته به سر سپردگان بیگانه ممانعت بعمل آورند و آبی گل آلود کنند تا در برخوردهای داخلی سکان حرکت ملی مردم ایران را در دست گیرند...»
اول: شما صحبت از نیروهای ملی کرده اید! این نیروهای ملی کجا هستند؟ لطفاً اعلام فرمائید در آن روزهای بحرانی و مبارزات شجاعانه جوانان مبارز و رو درروی با نیروهای بیشمار بسیج و پلیس و لباس شخصی ها و غیره، نیروهای ملی وابسته به جبهه ملی مربوط به گروه چند نفری شما، چه می کردند و برای جلوگیری از شهادت (ندا و سایر شهیدان مبارز) چه کاری را انجام دادند!؟
دوم: «اعلامیه تردید آمیزی!» که شما به آن اشاره کرده اید مدت ها قبل از بروز تقلب در انتخابات، تهیه و اعلام گردیده بود. لذا آقای کورش زعیم، چون نه غیبگو بودند و نه معجزه گر، نمی توانست از قبل پیش بینی کرده باشند که چون چنین اتفاقاتی رخ خواهد داد، پس بجاست که با گل آلود کردن آب، سکان حرکت ملی مردم ایران را در دست بگیرند!
آقای موید زاده! خودتان نوشته اید: «...خوشبختانه مردم ما آگاه تر از آنند که توهمات شخصی را به پای باورهای سازمانی گروه های ملی بگذارند...» خوب، آقای دکتر، اگر مردم ایران آگاه هستند، پس نگرانی شما از بابت اعلامیهء شخصی آقای کورش زعیم از چیست و چرا تا این حد ناراحت و نگران شده اید؟!
سوم: وقتی که در کشور ایران احمدی نژاد نامی می تواند در دو نوبت رئیس جمهور گردد؛ چرا شما از امکان رئیس جمهور شدن آقای مهندس امیر انتظام نگرانید!؟ ضمناً برابر ماده (21) ذکر شده در بالا، تصدی هر یک از آقایان امیر انتظام، دکتر باوند، کورش زعیم و یا هر فرد ایرانی دیگری در مشاغل دولتی و عمومی کشور بلامانع بوده و اعتراض آقای موید زاده بیمورد است.
چهارم: نوشته اید: «...چرا می خواهید بمردم القاء کنید که جبههء ملی برای شما دولت و وزیر معین کرده است؟ از کی تا بحال قیم مردم شده اید؟..»
الف- هدف از تشکیل جبهه ملی، و هر سازمان سیاسی دیگری در حقیقت دخالت در امر انتخاب رئیس جمهور، نخست وزیران و پشتیبانی از نخست وزیران و وزرای مورد نظر خودشان بوده است، و لاغیر. حال چه اتفاقی رخ داده است که آقای دکتر موید زاده با شنیدن صدای «مرگ بر دیکتاتور» به ناگهان تغییر عقیده داده و منکر این مهمترین وظیفه و ماموریت یک سازمان سیاسی شده اند!؟
در پایان این نوشته لازم دیدم به بخشی از نوشته احمد تقوایی، پرویز شوکت، محمد امینی، تحت عنوان (اسب تروا) که در تاریخ جمعه بیست و یکم تيرماه ۱٣٨۷ درج شده بود اشاره کنم:
«آیا در ماندگی سیاسی تا به جایی رسیده که به جای نقد نظری به مخالفان سیاسی، اینک باید از واژگانی چون "اسب تروا" ( بخوانید دولت سایه) بهره برداری کرد و آگاهانه چنین درکی را به جنبش سکولار ایران داد که برخی از کوشندگان آن عوامل نفوذی "دشمن" و سازمان های جاسوسی اند؟ آن دسته از رهبران جبهه ملی که می گویند و می نویسند که خواهان در برگرفتن بخش های وسیعی از مردم و گروه های سیاسی در جبههء ملی ایران اند و براین پا می فشارند که سنت و هدف تاریخی جبههء ملی دربرگرفتن طیفی گسترده از افراد، سازمان ها و گروه ها در زیر یک چتر سیاسی بسیار عمومی است، اینک با توسل به افترا و بهره جویی از واژگانی چون "اسب تروا" و عناصر مشکوک و ترور شخصیت رقبای سیاسی خود، از همان حربه هایی بهره می جویند که شوربختانه سال ها است در سرزمین ما رواج دارد. گویا این سنت پرافتخار و تاریخی ما ایرانیان است که هر انسانی را که به جایگاه بالایی رسید و کاری برای این سرزمین کرد، به جای آن که مایه افتخار سربلندی خویش بدانیم، او را رسوای زمانه کنیم و مُهرهای ناشایست بر پیشانی او بنشانیم. شوربخت این که اینک کسانی که مدعی پاسداری از حقوق و ارزش های مدنی و شهروندی در ایران اند و خویشتن را وارثان یکی از خویشتن دارترین شخصیت های تاریخ ایران می دانند که حتی به دشمنان خویش نیز احترام می نهاد، به همین روش پَست اتهام زدن های بی پروپا و بهره برداری از واژگانی چون "اسب تروا" برای نقد به یکی از اعضای رهبری جبهه ملی توسل می جویند و به دیگران هم هشدار می دهند که از دم تیغ تیز قلم شهروندانه شان به سلامت نخواهند گذشت. در این روزگار که جوانان ایران بیش از پیش به سیاست روی می آورند و در جستجوی یافتن سازمان های سیاسی با ارزشی در میان اپوزیسیون سکولار ایران اند، اینک به دست خود تیشه زدن به ریشهء اعتبار گروه های اندکی که در میان نیروهای سکولار ایران همچنان به جای مانده اند، و به بی اعتبار ساختن کوشندگان سیاسی برخاستن، کاری است نادرست و ناشایسته. ما بیش از هر زمان به همکاری و همکوشی میان نیروها و شخصیت های سکولار ایران نیازمندیم».
شنبه 22 اوت 2009
http://www.cyrusnews.com/news/print/?mi=9&ni=4321
محل اظهار نظر شما: شما با اين آدرس ها می توانيد با ما تماس گرفته و اظهار نظرها و مطالب خود را ارسال داريد:
|
New Secularism - Admin@newsecularism.com - Fax: 509-352-9630 |