افق سیاسی من
رضا پهلوی،
سخنگوی شورای ملی ایران
اکنون چهار
ماه از تاسیس شورای ملی ایران می گذرد، عده ای در درون شورای ملی
برآن شدند تا در مقابله با اساسنامه و آیین نامهء
داخلی شورا،
با ایجاد هرج و مرج، با اتهام زنی و فرافکنی و اتلاف وقت در پیشبرد
کارها، در مقابل پا گرفتن این نهاد نوپا بایستند و با موازی سازی
این نهاد فراحزبی و فراجناحی را به نام «طرفداران اینجانب» برهم
زنند.
با دریافت اسناد گوناگون از مراجع معتبر، به آگاهی شما می رسانم که
جمهوری اسلامی با پرداخت هزینه های گزاف پس از سه دهه ترور و کشتار
در خارج از کشور به سیاست های جدید دیگری همچون ترور شخصیتی، افترا
و تهمت زدن به دیگری و ایجاد شکاف اقدام نموده است.
دربارهء «خواسته
ملی»
بيانيهء
«فراکسیون
اعتماد»
در
شورای عالی
ِ «شورایملی ایران»
ما اعضای منتخب مجمع موسس در شورای عالی- شورای ملی ایران با
اکتساب پانزده نفر در این شورا، وظیفهء
خود دانستیم تا،
برای سامان دادن به امور شورای عالی و شورای ملی ایران،
تا تهیهء
اساسنامه و منشور نهایی و تصویب آن در مجمع عمومی فوق العاده شورای
ملی ایران، بنا به تعهدی که در نشست مجمع عمومی موسس در پاریس به
اعضای محترم این مجمع داده شد، کلیهء
مصوبات شورای عالی را از تاریخ تشکیل آن تا کنون ملغی اعلام نموده
و خود را موظف میدانیم تا با تصویب آیین نامه موقت جدیدی برای
شورای عالی جهت رفع مشکلات و برگرداندن اعتماد، اتحاد و محبت به
این شورا گام برداریم، تا در ادامه شورای ملی ایران هم بتواند از
بحرانی که در آن افتاده است نجات یابد.
دربارهء
مقالهء
«ایران،
خط دفاعی روسیه؟»
از اسماعيل نوری علا
نويسنده:
فدایی ایران
آقای نوری علا خود شما در تلویزیون در یکی از برنامه هایتان
فرمودید که غیر ممکن است ما بگذاریم یک ملیون نفر دور شورا ی
ملی
جمع شود. آقای نوری علا هستند کسانی،
هم در داخل و هم در خارج،
که مو به مو همه چیز را ثبت و ضبط می کنند. آقایان بیایید تا دیر
نشده به خود آیید و دست از کینه و دشمنی
و
حسادت بر دارید. اگر قرار است در پایان سرنوشت را مردم با رأی خودشان تعیین کنند پس شما با
چه کسی دارید مخالفت می کنید؟
آقایان فکر می کنید بنده و جنابعالی چند سال دیگر عمر داریم؟
بیایید نام نیکی در تاریخ از خود به جا بگذاریم.
سکولاريسم نو
خوانندگان خود را به تماشای اين چند ويدئو نيز دعوت می کند:
1
2
3
اپوزیسیون ایرانی؛ حق و توانایی
تقی رحمانی
سخن کهنه ای است این جمله که می گوید "میان حق و توانایی رابطه ای
موثر در زندگی حاکم است که، عدم درک آن باعث ناکامی مضاعف می شود".
بسیاری را این سخن خوش نمی آید
و
آن را سخنی نادرست می دانند یا محافظه کارانه. این دیدگاه در نقد
جمله مزبور، هم درست و
هم نادرست است. در عرصهء
بیان نظری و تئوری این سخن درست است، اما در میدان واقعیت نادرست
است چرا که اسباب قدرت را باید فراهم آورد. در غیر این صورت در
میدان حریف بازی خواهی کرد، و در نتیجه به تحقق امری یاری می رسانی
که بر خلاف آن بوده ای.
|
نقدي بر گردهمائی
بهائيان در شيکاگو
مهرداد مهاجر
آقاي نوري علا با استفاده از تريبون مجاني كنفرانس، حكومت اسلامي
را يك كثافت تاريخي ناميد كه بايد به زباله دان تاريخ ريخته شود و
ضمن حمله و
انتقاد به اصلاح طلبان، شرط نوسازي ايران را انحلال حكومت اسلامي
قرار داد. او
چندین بار
سعي كرد تا با تحريك احبا، آنان را به اظهار نظر در امور سياسي
وادار كرده و اين كنفرانس را به يك میتينگ سياسي تبديل نمايد.
از احباي حاضر در جلسه كه
به
هنگام سخنراني نوري علا نه تنها سالن كنفرانس را ترك نكردند بلكه
او
را تشويق و
تائيد نمودند، نمی توان انتظاري داشت، ولي از
گردانندگان کنفرانس و نیز بزرگانی مثل جناب آقای دکتر شاپور راسخ
که با نصوص امری و منویات بیت العدل اعظم آشنا هستند، این سکوت و
تایید باعث شگفتی بود.
بيانيهء
بیت العدل اعظم
دربارهء فعاليت سياسی بهائيان
مصوب
١٢
اسفند ١٣٩١
ارسال شده از جانب مهرداد وجدانی
رویکرد جامعۀ بهائی در مورد عدم مشارکت در این گونه فعّالیّتها به
منزلۀ اعتراضی بنیادین نسبت به امر سیاست به معنای واقعی آن نیست
زیرا نوع بشر مآلاً از طرق سیاسی امور خود را سازمان میدهد.
بهائیان در انتخابات مدنی شرکت میکنند ولی تنها در صورتی که این
عمل مشروط به وابستگی آنان به احزاب سیاسی نباشد. بهائیان دولت را
نظامی برای حفظ رفاه و پیشرفت صحیح اجتماع تلقّی مینمایند و در هر
کشوری که زندگی میکنند اطاعت از قوانین آن را، بدون زیر پا نهادن
عقاید دینیشان، وظیفۀ خود میدانند. در هیچ توطئه و دسیسهای برای
براندازی هیچ دولتی شرکت نمیجویند و در روابط سیاسی دول مختلف
دخالت نمینمایند. این بدان معنی نیست که بهائیان از فرایندهای
سیاسی جهان امروز بیاطّلاعاند و بین حکومتهای عادل و ظالم تمایز
قائل نمیشوند.
«احترام گذاشتن به عقائد دیگران»،
تعارفی
بیمعناست
مهدی خلجی
«احترام گذاشتن به عقائد دیگران» تعارف بیمعنایی است در زبان
فارسی. چگونه همهی شهروندان میتوانند به همهی عقائد یکدیگر
احترام بگذارند؟ از قضا نباید به هر عقیدهای «احترام» گذاشت، یعنی
اگر باطل یا خطرناک به نظر رسید، باید آن را آشکارا نقد و رد کرد.
این شهروندان نیستند که باید به عقائد همدیگر احترام بگذارند؛
بلکه این دولت است که باید به عقائد همهی شهروندان احترام
بگذارد، یعنی با قانون، آزادی بیان را تضمین کند و پای مداخله و
دست داوری خود را در مناقشات فکری و عقیدتی شهروندان دراز نکند.
دولت باید بیطرف باشد، سانسور را به حداقل ممکن برساند و به همهی
شهروندان به چشم برابر بنگرد.
اما احترام نگذاشتن شهروند به عقیدهی شهروند دیگر به معنای
روابودن نقص حقوق و حریم شخصی او نیست. کسی که از نظر من عقائد
باطلی دارد دارای همان حقوقی است که من دارم و روا نیست من حقوق او
را نادیده بگیرم؛ مثلاً نیمهشب بروم درِ خانهی آرامشاش فریاد
بکشم «عقائدت نادرست است» یا او را تهدید جانی کنم یا به مال و ملک
او آسیب زنم.
جدا از این، احترام نگذاشتن به عقیدهی دیگری به معنای روا بودن
بیادبی نیست. در نقد و رد میتوان صریح و روشن بود، با مراعات
ادب. ایرانیهای بسیاری هستند که میان صراحت در نقادی و بیادبی
مرزی نمیشناسند، وزن واژگان را نمیسنجند، ظرافت و توازن در
برخورد ندارند. همچنین، بسیاری هستند که اختلاف عقیده میتواند
دوستیشان را با دوستی برهمزند. اختلاف عقیده را مایهی دشمنی
میپندارند، نه انگیزهای برای پویایی دوستی.
شهروندان ناگزیر نیستند به عقائد هم احترام بگذارند؛ اما بدون
همدلی و همبستگی اجتماعی، دیگر شهروند یک جامعه نیستند؛ فردهایی
پراکنده در کویرهای دورافتادهی تنهاییاند.
(+)
ادای سهمی در پاسخ به دو پرسش: کدام سوسياليسم؟ و کدام چپ؟
شيدان وثيق
چپِ ديگری که برآمدن
اش
را امروزه در اپوزيسيون ايران فرا
می
خوانيم در گسست از دو نوع چپ می تواند شکل گيرد. از يک سو در گسست
از چپ توتاليتر که به طور عمده تاريخ گذشته
اش میباشد و از سوی ديگر در گسست از چپ مدير و مدبر نظم موجود
سرمايهداری که سرنوشت بسياری از چپهای جهان را به ويژه در
کشورهای دموکراتيک امروزه به نام سوسيال
دموکراسی رقم زده است.
|