|
بازگشت به خانه پيوند به نظر خوانندگان آرشيو مقالات آرشيو صفحات اول جستجو |
سه شنبه 12 شهريور ماه 1392 ـ 3 ماه سپتامبر 2013 |
آقای نوری علا؛ لطفن شمشیرتان را غلاف کنید
رضا علوی
برهان یکم؛ آقای نوری علا گریزان از وحدت و در دامگه انشقاق:سال هاست که اپوزیسیون از پدیده ای ناهنجار به نام جدایی زجر می برد. یکشبه شقه شقه می شود و سال ها به درازا می کشد که یک گام اندک در سمت و سوی همکاری و وحدت بردارد. حکومتیان از این جدایی، شادمانه، پایکوبی کرده و جنجال ورزان، بستر ساز این حکایت شوم می باشند.
جمعه ها که می آید آقای نوری علا با جمعه گردی هایش، گرد ترویج جدایی می گردد و گرد انشقاق می پاشاند و سوراخ دعا را گم کرده و گویا در وطن سوخته، اژدهایی هفت سر نخسبیده، و هفتاد میلیون ایرانی به گروگان گرفته نشده، و تنها گرفتاری، حضور و وجود حمهوری خواهان سکولار دموکرات در خارجه هست که در سازمان ایشان شرکت نمی کنند و رهبری فردی ایشان را نمی پذیرند.
از سوی دیگر، دل نگرانی ها بسیار بزرگ تر از آن است که پاسخی به این امورات خرد داده شود و سال هاست که با متانت و صبوری از کنار جمعه گردی ها رد شده و حواله به تاریخ و آینده داده می شود.
اما در دو نوشته پیشین (١)، ایشان تلاش می کنند که با ناسزا گویی و بستن شمشیر از رو، دیگرانی که همره وی نیستند را به عنوان حامیان حکومت اسلامی جلوه دهند.
اکنون، در یک سوی، سازمان های جمهوری خواه سکولار دموکرات، با بنا کردن بستر مناسب، زمینه های وحدت و همکاری را پی ریزی می نمایند و، در سوی دیگر، جناب استاد پرخاشگرانه به اینان می تازد. ”ده درویش” (٢) در حال همگرایی زود آیند هستند و استاد به تنهای در اقلیمی نمی گنجد.
برهان دوم؛ سارقان و مدعیان: چهار سالی از آن رایزنی ها و پیدایش سامانه ای به نام ” اتحاد برای پیشبرد سکولار دموکراسی در ایران” می گذرد، پاره ای از جمهوری خواهان سکولار دموکرات، که به گذار از حکومت اسلامی باورمندند و شیوهء مبارزهء خشونت پرهیز را خواهانند، به گرد هم آمده و این سامانه را بنا نهادند. و در بین ایرانیان در گیر سیاست به ”سکولار دموکرا ت ها ” معروف شدند. و طبق معمول هر ساله در تابستان همایشی بر گزار می کنند، که به ناگه، چند ماه پیش، حدود ششصد ای میل به امضای آقای نوری علا راهی ای میل لیست ها شد و ماه بعد خبر از کنگره سکولار دموکرات ها در واشنگتن شد. هموطنان مات و مبهوت از تولد یکشبهء ”سکولار دموکرات” های تازه از راه رسیده، به یا ” بردیای دروغین” افتادند.
برهان سوم؛ “غوغا سالارانی” که “گم گشتگان ” سوراخ دعا هستند: دشمن اصلی در تهران لانه کرده است، کسانی که هم و غم خود را در آن خلاصه می کنند که در کلن و تکزاس و شیگاگو به دنبال دشمن بگردند سوراخ دعا را گم کرده اند؛ آنان غوغا گرانی هستند که دل نگرانی شان نه وطن و هم وطنان و نه گذار از حکومت و ایجاد دمکراسی است، بلکه در یک میدانگاه رقابتی بی حاصل، در بدر بدنبال رقبایی می گردند که تیر خود را به سوی آنان نشانه گیرند.
آنان از دو جنس متفاوت هستند. یکی از جنس غوغا گری و دیگری از جنس دموکراسی خواهی. آقای نوری علا ”اتحاد برای پیشبرد سکولار دموکراسی در ایران” را فرقه می نامد. سال ها پیش آقای علی ربیعی، معروف به ” عباد ، تئورسین امنیتی، از پایه گزاران وزارت اطلات، معاون پارلماني فلاحیان در وزارت اطلات، ”استاد عملیات روانی” و وزیر کنونی، واژه ”گروهگ” و “فرقه” را متداول کرد و از آن پس حکومتیان با هر جریانی که همدل و همسوی آنان نبود نام ” گروهگ” و ”فرقه” را بکار بردند.
برهان چهارم، افق تاریک و افق روشن در برنامه افق: آقای احمد فردید، استاد فلسفه دانشگاه تهران، در سال های نخست انقلاب، شیفته و دلباختهء خمینی شده بود. وی نیز پیش از آن شیفتهء “هایدگر” بود. ایشان کلاس آموزش ویزهء ”مناظره و مناظره گری” [یا "شماطه گری"] به منظور مناظره و گفتگو با دگر اندیشان داشت. شاگردان ممتاز و شایسته ای همچون داوری و حداد عادل از دست آموخته های این کلاس ها بودند.
در برنامهء افق روز سه شنبه ٢٧ آگوست، دو افق دیده می شد، در افق روشن که سه جمهوری خواه سکولار دموکرات، خواهان گذار از این حکومت، با متانت و صبوری و منطق، بینش خود را بیان می کردند و، در آن سوی تر، در افق تاریک، آقای نوری علا، با مظلوم نمایی، پرخاش گری، معترض به مجری برنامه، با لب خندهای نمکین و ملیح، غوغا گری را به نمایش می گذاشت.
برهان پنجم؛ سیاست ورزی یا جنجال سالاری: تکانهء 57، فراوان شاعران، هنرمندان، نویسندگان و فرهیختگانی را برای دموکراسی خواهی به سوی خود کشاند. نازنین شاعرانی همچون سعید سلطانپور در این راه جان خود را باختند. و نیز بودند اندک شاعرانی که برای جنجال ورزی و غوغا گری، ” پیشوا سالاری ” را پیشه کردند.
پدیده های سیاسی و پارامترهای اجتماعی پیچیده شده اند، برای چالش با آن، نیاز به دانش سیاسی، تاریخی و اجتماعی و پی گیری حادثه های روزانه جهانی دارد. پارامتر های سیاسی با شدت و سرعت در حال تغیير هستند، ارزیابی دیروز، امروز کارآیی ندارد. گذرگاه تاریخ و سیاست پر سنگلاخ است، رهنوردانی راه را می پیمایند و در محضر مردم قبول بیرون می آیند که به دور از جنجال، دل نگرانی شان مردمان باشند، ” دکتر محمود سریع القلم ” یاداشتی در این زمینه دارد که چکیده ای از آن را در این جا باز گو می کنم:
«...نزدیک دو قرن است که سیاستمداری، تخصص است. از زمانی که در غرب اروپا و شمال آمریکا، حزب شکل گرفت و تولید ثروت به ثبات سیاسی و عقلانیت نیاز پیدا کرد، سیاستمدار شدن نیز تخصصی شد. اما چون در ایران هنوز حزب شکل نگرفته و عرصهء سیاست عمدتاً بر حس و مزاج و تمایلات فردی استوار است، آنچه سیاسی است، بیشتر حالت تصادفی دارد، واقعه و شانس است، به تلفنها و روابط وابسته است و با دوستیهای قدیمی شکل میگیرد. قاعده و قانون و متن و آیین نامه یا نیست یا جنبهء تزیینی دارد. چون خواستهها و منافع آدمیان ملاک است و، به معنای علمی کلمه، سیستمی در کار نیست، فضا پیوسته مبهم و بی ثبات است.
«بنابراین، موضوع بسیار ساده و شفاف است. مادامی که صحنه گردان سیاست نزد احزاب نیست، میدان سیاست پر از آشوب و هرج و مرج بوده و حالت سینوسی خواهد داشت. از این روی، سیاستمداری در درون نظام حزبی ارزش حقیقی پیدا میکند. اما سیاستمدار چه ویژگیهایی باید داشته باشد؟
«در زیر این ویژگیها از منظر یک دانش پژوه علم سیاست، به ترتیب اولویت تبیین میشود:
«1. دانش: مهمترین ویژگی یک سیاستمدار حرفهای، دانش او از وضعیت کشورش و همچنین از محیط بین المللی است. منظور از دانش، مواد خام نیست. مواد خام باید تجزیه و تحلیل شود و با استنباط حرفهای و عقلی و منطقی همراه باشد. این استنباط به آسانی به دست نمیآید و با مطالعه روزنامهها، بولتنها و شبکههای خبری دست یافتنی نیست.
«یکی از دلایلی که در کشور ما، اشتباه و سعی و خطا فراوان است، به موجب درس خواندن تکه تکه و بدون دقت و تمرکز افراد، پس از سالها کار اجرایی است. شمار کسانی که اول درست درس خوانده و سپس کار اجرایی را پذیرفته اند، بسیار محدود است. فهم چندبعدی و عمیق مسائل یک کشور و محیط بین المللی کار آسانی نیست.
«بهترین رشتهها برای تحقق چنین هدفی، رشتههای علوم انسانی هستند به ویژه اقتصاد، حقوق و مدیریت. طی دو دهه اخیر، 250 دانشکده اقتصاد و مدیریت در چین تأسیس شده تا نیروی انسانی لازم برای دستگاه هیأت حاکمه چین با همکاری دانشگاههای برتر جهان تربیت کند. کسانی که این رشتهها را میخوانند و استاد میبینند و متون میخوانند، رقم و آمار میفهمند و به طور طبیعی از تخیل، خرافات و وارونه نشان دادن واقعیتها فاصله میگیرند. کسی که اقتصاددان است، تفاوت کهکشانی میان نیم درصد رشد اقتصادی با هشت درصد را میفهمد. کسی که حقوق خوانده، از واژهها و مفاهیم و عبارات و حتی حروف اضافه با دقت استفاده میکند و «مسئولیت» سخن خود را بیشتر میپذیرد.
«با
اطمینان میتوان گفت که در کشورهای قابل اعتنای جهان،
80
درصد سیاست
مداران یا اقتصاد خواندهاند یا حقوق. این دو تخصص باعث میشود تا فرد در
شناخت محیط داخلی و بین المللی کشورش، با واقعیتها، مسائل را ارزیابی کند و
از خیال بافی، جزمیت و حتی خودخواهی فاصله گیرد.
در تحقیق در دانشگاه کمبریج،
92
درصد بنیادگرایان در خاورمیانه یا مهندسی و
علوم پایه خواندهاند یا پزشکی. دلیل تناسب میان این رشتهها و جزمیت، ذهن
دوتایی
(Binary)
و یا سیاه و سفید است. انسانهای عمیق که با مطالعه دست
کم پنج هزار کتاب به مرحله استنباط میرسند، دارای مدارهای خاکستری در ذهن و
تجزیه و تحلیل هستند. سخن گفتن دقیق عمدتا هنر و توانایی حقوق دانان است و
بی دلیل نیست که در تاریخ آمریکا نزدیک به
90
درصد سیاستمداران، حقوق دان
هستند. فهمیدن متن در مورد مسائل داخلی یک کشور و تحولات بیرونی خود یک
تخصص است و نمیتوان در این عرصه خودآموزی کرد.
«2. ابزار تصمیم گیری: تصمیم بر اساس واقعیت ضمن در نظر گرفتن افقها و آرمانها مهمترین مهارت یک سیاستمدار است. او برای تصمیمهای عقلایی هم خود باید ظرفیتهای تحلیلی و منطقی از واقعیت و امکانات داشته باشد و هم گروهی که دایره نخبگان فکری و نخبگان ابزاری او را تشکیل میدهند، از چنین قوههایی برخوردار باشند.
«در کشورهای قابل اعتنای جهان، کسانی که اطراف یک سیاستمدار کلیدی قرار میگیرند به مراتب از خود او تواناترند، کما اینکه کیسینجر از نیکسون، چوئن لای از مائو، جک استرا از تونی بلر، تیمور تاش از رضا شاه، گنشر از هلموت کل و داوداوغلو از اردوغان به مراتب تواناتر بودند و هستند. یکی از روشهای شناخت یک سیاستمدار و سنجش ظرفیتهای او، دقت در اطرافیان اوست. هیلاری کلینتون، احترام در داخل آمریکا و تقدیر جهانیان را به عنوان وزیرخارجه کسب نمود.
«...سیاستمدار کسی است که میخواهد مسائل را حل کند و مشکلات را تخفیف بخشد و نگرانیها را بکاهد، نه آنکه با جهل و بی دانشی و حُبّ نفس خود، مشکلات را تصاعدی گسترش دهد. سیاستمدار فردی ایدئولوژیک و یا جزمی نیست که به ذهنیتهای بسته، غیرواقعی و غیرقابل دستیابی، محصور بماند؛ سیاستمدار هم قدرت را درک میکند و هم محدودیتهای آن را.
او به پیامد سخنان و تصمیمهای خود آگاه است؛ برای نمونه، سیاستمدار دانش محور که به یک گروه مشورتی مجرب وابسته است، تلاش میکند پرونده هستهای ایران در وین و در آژانس بین المللی هستهای باقی بماند تا آنکه به شورای امنیت سازمان ملل در نیویورک برود، زیرا این سیاستمدار سرنوشت پروندههای ارجاعی به شورای امنیت را در تاریخ خوانده است و تعهد کاری و وطن دوستی مشاوران او مقدم بر جهل و چاپلوسی آنهاست تا افق را ببینند و مانع از تصمیم گیریهای نادرست شوند.
«...سیاستمدار مدیریت گزینشی ندارد بلکه مشکلات به صورت هرمی در ذهن او و زیرمجموعه او شکل گرفتهاند و تقدم و تأخر دارند. سیاستمدار اولویت بندی داشته و از مسائل یک کشور و حتی نظام بین الملل، فهم شبکهای دارد. او تمرکز دارد و دچار ذهن پریشانی و رفتار پریشانی نیست. سیاستمدار حرفهای هر روز در رسانهها نیست، چون نیازی به خودنمایی ندارد بلکه به ضرورت ظاهر میشود و اثر میگذارد. تصمیم گیری یک سیاستمدار حرفهای برای رضایت فرد و گروهی نیست بلکه برای کل کشور و سعادت و آینده آن است. عقلانیت سیاستمدار حرفهای آنجا بروز میکند که چهل سال پس از تصمیم گیری، پیامدهای مثبت آن نمایان شود.
«۳. خلقیات: خوبی نظام حزبی این است که دو یا سه دهه طول میکشد تا عامه مردم و نخبگان، افکار و خلقیات فردی و سیاسی او را بشناسند و بتوانند در مورد او، قضاوتهای دقیقی انجام دهند. این وضعیت را مقایسه کنید با شرایطی که 23 روز فرصت برای قضاوت کردن هست. بعد هم طیف وسیعی از افراد، پشیمان میشوند، چون ایرانی ظاهر مودب دارد، لایههای پنهانی او دیرتر شناخته میشود. بگذریم از اینکه شناخت ایرانی (در مقام مقایسه با ترکیهای یا ژاپنی) اگر نگوییم محال بلکه بسیار دشوار است.
«سیاستمدار حرفهای کسی است که از غرایز (کینه، عقده، حسد، طمع و امثالهم) عبور کرده است: او کسی است که غذای خوب خورده، در حد متعارف زندگی کرده است، مهربانی و احترام را تجربه کرده است، سفر رفته و حتی از هوس نیویورک رفتن هم عبور کرده است. ریچارد نیکسون معتقد بود سیاستمدار حرفهای از هر ده دعوت، شاید یک دعوت را قبول کند.
«مهمترین خصلت خُلقی سیاستمدار این است که با رقیب و مخالف خود، انسانی و در فرهنگ ما با اخلاق اسلامی رفتار کند. در گذشته ایرانیها مؤدب ترین ملتها بودند اما در معرض کارگزارانی قرار گرفتند که سخیف ترین رفتارها و واژهها را استفاده کردند. شخصیت سیاستمدار باید هم وزن افکار او باشد و هر دو کفه با هم رشد کرده باشند. او باید در حدی خودسازی کرده باشد که عصبانیت خود را مدیریت کند و واکنشهای خود را سالها به تأخیر اندازد.
«همچنین نه رسمی و تصنعی بلکه واقعی به شخصیت و افکار انسانها احترام بگذارد. متعادل بودن، هم یک بعد آموزشی و فکری دارد و هم یک رکن تربیتی و شخصیتی. این تعادل با سهولت به دست نمیآید. اعتدال گرایی به مثابه یک چارچوب فلسفی در سایه یک نظام اجتماعی و تربیتی متعادل تحقق پیدا میکند. طبیعی است که نباید اینگونه افقها را سهل انگاریم.
«یکی از روشهای شناخت یک سیاستمدار حرفهای و معقول، درجه توجه او به جزییات است: آیا این شهامت را دارد که به خاطر پنج ثانیه تأخیر از عدهای عذرخواهی کند؟… آیا در کنار فکر، تجزیه و تحلیل، عقلانیت در تصمیم گیری و مدیریت، آداب راه رفتن، غذا خوردن و معاشرت را میداند؟ این گونه جزییات را میتوان تا صدها مورد شمرد...
«۴. نکته آخر: سیاستمداری و عرصهء سیاست گذرگاه عمومی نیست که هر کسی در آن ورود و خروج داشته باشد. پس از هزاران سال تاریخ ایران و تولید حجم چشمگیری از متون به موازات تجربیات گسترده، اکنون لازم است برای تضمین ظهور سیاستمداران حرفهای از یک طرف، نظام حزبی را جدی بگیریم و از طرف دیگر، ارتباط جامعه با سیاست، از حسی و کوتاه مدت به عقلایی و درازمدت تقویت شود. به خاطر داشته باشیم که تجربه دو قرن اخیر بشر نشان میدهد که همیشه مسائل و مشکلات در ساختارها حل میشوند.»
کلام آخر: با ادله بالا، شما بگویید آقای نوری علا در کجای سیاست و تاریخ ایستاده اند؟
29 آگوست 2013
نظر خوانندگان
محل ارسال نظر در مورد اين مطلب:
توجه: اگر عنوان اين مقاله را در جدول زير وارد نکنيد، ما نخوهيم دانست که راجع به کدام مطلب اظهار نظر کرده ايد.
کافی است تيتر را کپی کرده و در محل مربوطه وارد کنيد.