|
بازگشت به خانه پيوند به نظر خوانندگان آرشيو مقالات آرشيو صفحات اول جستجو |
سه شنبه 12 شهريور ماه 1392 ـ 3 ماه سپتامبر 2013 |
نقدي بر گردهمائی بهائيان در شيکاگو
مهرداد مهاجر
بيست وسومين گردهمائي ساليانه ي انجمن دوستداران فرهنگ ايراني با حضور حدود سه هزار نفر دربیست و نهم اوت تا ابتداي سپتامبر امسال در شيكاگوي امريكا برگزار گرديد تا زمينه ساز همدلي هر چه بيشتر احبا در جهان باشد.
گردهمائي امسال كه سه روز ادامه داشت با عنوان «اتحاد كليد بازسازي» نامگذاري شده بود. برطبق روال معمول که در کنفرانس ها از افراد غیر بهایی نیز دعوت به عمل می آید، از چند نفر از روشنفكران غير ديني سكولار نيز دعوت شده بود تا در اين گردهمائي سخنراني نمايند.
در مورد برنامه هاي گردهمائي و چگونگي اجراي آن و نكات مثبتي كه داشت سخني به ميان نمي آورم چرا که دیگر احبا در مورد آن زیاد گفته اند و نوشته اند، اما از نكات منفي مهم آن حضور آقاي اسماعيل نوري علا و ارائه ي سخنراني اودر جمع حاضرين بود.
سخنان ايشان اگر چه چندين بار به دليل كف زدن وابراز احساسات برخي از احبا قطع شد واز سوي عده اي مورد تائيد قرار گرفت ولي در مجموع مناسب چنين جلسه اي نبود ومورد اعتراض تعداد زيادي از شركت كنندگان حاضر در جلسه وآنهائي كه بعداً مباحث را دنبال كردند ، قرار گرفت.
آقاي نوري علا كه از پنج ماه قبل به عنوان یک فعال سياسي به كنفرانس دعوت شده بود آمده بود تا ضمن توهين به شعور و باور حاضرين، براي مجموعه ي سكولار خود جذب نيرو نمايد.
او در سخنان كوتاه خود احبا را هموطناني آواره و سرگردان از وطن و جزئي ازاپوزيسيون انحلال طلب حكومت اسلامي و معترض به تعلیم عدم شركت درامور سياسي و تجديد نظرخواه دانست و به نمايندگي از سوي جامعه بهائي! حكومت ايران را جزء اشرار خطاب كرد وحكومت جهاني آرماني بهائي را به جاي يك حكومت دين مدار، يك حكومت سكولار معرفي نمود.
آقاي نوري علا با استفاده از تريبون مجاني كنفرانس، حكومت اسلامي را يك كثافت تاريخي ناميد كه بايد به زباله دان تاريخ ريخته شود و ضمن حمله و انتقاد به اصلاح طلبان، شرط نوسازي ايران را انحلال حكومت اسلامي قرار داد. او چندین بار سعي كرد تا با تحريك احبا، آنان را به اظهار نظر در امور سياسي وادار كرده و اين كنفرانس را به يك میتينگ سياسي تبديل نمايد.
از احباي حاضر در جلسه كه در هنگام سخنراني نوري علا نه تنها سالن كنفرانس را ترك نكردند بلكه او را تشويق و تائيد نمودند، نمی توان انتظاري داشت، ولي از گردانندگان کنفرانس و نیز بزرگانی مثل جناب آقای دکتر شاپور راسخ که با نصوص امری و منویات بیت العدل اعظم آشنا هستند، این سکوت و تایید باعث شگفتی بود.
جناب راسخ در سخنرانی پایانی جلسه ، ضمن اشاره به فجایع انجام شده توسط حکومت اسلامی ، این حکومت را غیر قابل اصلاح دانسته و خواستار لغو قانون اساسی و منحل ساختن ساختارهای برآمده از آن شدند ( به نقل از گفتارآقای نوری علا). دل بستن به روشنفكران سكولار كه نوعا باحكومت هاي دين مدار مخالف هستند وعمل كردن به نسخه هاي آنان، نه تنها هيچگونه تغيير واصلاح پايداري را به همراه نخواهد داشت ، بلكه باعث بي اعتمادي دولت ها به ديانت بهائي وفشار بيشتر به احبا نيز خواهد شد.
من تصور نميكنم اين نشست نا موزون مورد تائيد بيت العدل اعظم الهي قرار گرفته باشد و آنان از اين اتفاق خوشحال باشند زيرا خود معتقدند كه:
« راه بهائيان از كساني كه خواهان اصلاح جامعه هستند كلاً جداست و بهائيان براي دستيابي به اهداف خود به روش هاي سياسي متوسل نمی شوند. »
نوري علا در قسمتي ديگر از سخنان خود ادعا كرد كه اگر بهائيان در مبارزه عليه حكومت فعلي ايران شراكت نكنند، نمي توانند فردا خود راسهيم در پيروزي بدانند وسهم خواه شوند. اودر ادامه تعليم ارزشمند « عدم دخالت در امور سياسي » را مربوط به گذشته ی تاریخ دانسته وبهائيان را در انقلاب مشروطه تاثير گذار معرفي نمود.
حق این است که آقای نوری علا به درستی جامعه ی بهایی را نشناخته است . بهاییان از هرگونه عمل اجتماعی تفرقه آمیز – از جمله مشارکت در سازماندهی مخالفان حزبی ، به دور هستند و راه نجات ایران را در خدمت کردن و سازندگی آن می دانند و با مشی مخالفت با حکومت ها و شرکت در ساماندهی انقلابات موافق نیستند و همواره این آموزه ی ولی محبوب امر الله را به گوش جان می سپارند که :
« اصل اساسي كه بايد مورد توجه ما قرارگيرد - اطاعت از دولت حاكم است ، در كشوري كه درآن زندگي مي كنيم. ما نمي توانيم به صرف اينكه شخصاً به حكومت استبدادي علاقه نداريم وقتي چنين حكومتي بر سركار آمد از اطاعت آن سرپيچي كنيم ونيز ماذون نيستيم به نهضت هاي زير زميني - يعني اقليت هائي كه بر عليه حكومت وقت شورش ميكنند- بپيونديم ….بنابراين مشاهده مي كنيم كه ما از انجام دوكار ناگزيريم يكي اينكه از مسائل سياسي چون طاعون ،دوري كنيم و ديگر اينكه در هر كجا كه ساكنيم مطيع دولت حاكم باشيم - ما نمي توانيم نحوه ي به قدرت رسيدن يك دولت معين را مورد قضاوت قرار دهيم ونتيجتا» اين سئوال را مطرح نمائيم كه آيا از آن حكومت اطاعت كنيم يا نه؟ ثمره ي فوري اين كار گرفتار شدن در مهلكه ي سياسي است. ما بايد در تمام موارد مطيع باشيم مگر آنكه نقض بعضي از اصول روحاني، نظير انكار امر الهي مطرح باشد….» توقيع 21 دسامبر 1948
در مورد دخالت بهائیان در انقلاب مشروطه نیز باید بگویم ، شاید بابیان و ازلیان که از سیاست های خشونت آمیز پیروی کرده و مخالف حکومت ها بودند ، در انقلاب مشروطه سهمی را ایفا کرده باشند ولی بهاییان از این تهمت ها مبری بوده و هستند .
جدای از اعتراضاتی که به سخنان آقای نوری علا دارم ، اجازه بدهید تا سوالاتی را نیز از دست اندرکاران این گردهمایی داشته باشم:
فلسفه دعوت از آقای نوری علا به کنفرانس چه بود ؟ و تا چه حد شما به افکار و منویات ایشان آشنا بودید؟
به چه دلیل اجازه دادید تا ایشان خود را نماینده ی جامعه بهایی معرفی کرده و از طرف جامعه به اظهار نظرهای تند بپردازد؟
در آموزه های بهایی جایی برای افکار سکولار نیست ، چرا اجازه دادید تا ایشان حکومت جهانی آرمانی بهایی را به جای یک حکومت دینی ، حکومت سکولار بخواند ؟
معمولا در کنفرانس های عمومی هدف جامعه بهایی تبلیغ اهداف و آرمانهای صلح طلبانه دیانت است ، چرا اجازه دادید آقای نوری علا به تبلیغات خطرناک خود در جمع احبا بپردازد ؟
آیا در بین سه هزار نفر بهایی موجود در کنفرانس یک نفر نبود که به عمل آقای نوری علا اعتراض نماید ؟
آیا بهتر نبود ریز برنامه های کنفرانس قبل از اجرا به تصویب مرکز جهانی یا لجنه ای خاص ،(مثل لجنه ی تصویب تالیفات ) میرسید و کنترل و تایید می شد تا از تبعات آن جلوگیری به عمل می آمد ؟. آیا افرادی که به صورت شخصی اقدام به این دعوت کرده اند می توانند مسئولیت و عواقب اقدامات خویش را بر جامعه ی بهایی بپذیرند؟
آیا تعلیم عدم مداخله در امور سیاسی و اطاعت از حکومت ها در این کنفرانس به خوبی نصب العین مسئولان قرار گرفت ؟
به طور معمول هزينه ي برگزاري اين قبيل نشست ها از محل تبرعات وكمكهاي احبا و صندوق محفل ملی تامين ميگردد، آیا بهتر نيست كه صرف اين گونه هزينه ها با دقت عمل بيشتري صورت پذيرد واز آن استفاده ي بهينه گردد؟
كوتاه سخن اينكه هر چند افراد بهائي از دخالت در سياست وانجام امور سياسي منع شده اند ولي اين به آن معنا نيست كه عقل سياسي خود را نيز كنار بگذارند..ما اجازه نداريم كه با انجام گفتار و حركت هاي نابخردانه موقعيت احباي ايران را به خطر انداخته وآنان را به عنوان افرادي مخالف حكومت معرفي نمائيم.
در خاتمه کلام خود را با سخنی از استاد ارجمند جناب حسن ممتاز سروستانی به پایان می برم که گفت:
« متاسفانه ما هنوز به عمق اين اصل ( عدم مداخله در امور سیاسیه ) پي نبرده ايم كه چطور در طول 170 سال گذشته باعث صيانت جامعه از اختلاف دروني ونيز از خشونت دولتهاي مخالف امر مبارك شده است. اگر اين اصل را ناديده بگيريم ، نابود كردن جامعه بهائي كار آساني خواهد بود.»
بد نیست به کامنت زیر که توسط یکی از احبای فهیم و معترض در صفحه ی جناب عرفان ثابتی قرار گرفته است اشاره نمایم :
« حرف آقای نوری علا را قبول ندارم. آقای نوری علا اگر واقعاً صادق هستند، ایران تشریف بیاورند و این حرف را بزنند. جامعه ی بهایی با توجه به اقلیت بودن از یک طرف و مورد هجمه شدید بودن از سوی همه جناح ها، از طرف دیگر، یک کل پیوسته است و نمی تواند عضوی از آن در خارج از مرز، ادعای تلاش برای براندازی حاکمیت کند در حالیکه عضو دیگری از آن مجموعه در ایران زندگی می کند…»
نظر خوانندگان
محل ارسال نظر در مورد اين مطلب:
توجه: اگر عنوان اين مقاله را در جدول زير وارد نکنيد، ما نخوهيم دانست که راجع به کدام مطلب اظهار نظر کرده ايد.
کافی است تيتر را کپی کرده و در محل مربوطه وارد کنيد.