فهرست مقالات | صفحات اول | دربارهء سکولاريسم نو | دربارهء نشريهء ما | تماس | جستجو | فيلترشکن | English Section |
||
جمعه گردی ها | گفتگوهای اختصاصی | عکس و کاريکاتور | عکس و مکث | کوتاه و گويا |
||
پيوندها |
مطالب روزهای قبل |
سال پنجم ـ شماره 1088 ـ چهارشنبه 16 آذر 1390 ـ 7 دسامبر 2011 |
پيوند به نسخهء رايگان اينترنتی>>>>
و پيوند به يک ويدئو>>>
=========== ========== ========== ========== =========== =========== =========== =========== =========== =========== =========== =========== =========== ============= =========== ============ =========== =========== =========== ===========
|
اعلاميه بمناسبت سالگرد شانزدهم آذر، شبکهء جهانی سکولارهای سبز ايران
شانرده آذر و جوانی که حق با اوست
سوالاتی پیرامون استفاده مجدد از پروژهء « تسخیر» سفارت
بیان دربزنگاه تاریخی اکنون بیانیهء جمعی ازشاعران، نویسندگان
دستور ساواک برای توقیف آثار کسروی برای جلب رضايت روحانيت برگرفته از کتاب «مطبوعات عصر پهلوی»، جلد اول، ص26
جمعه گردی های اسماعيل نوری علا
هیولایی که «همه با هم» آفریدیم: حکومت فداییان اسلام! الاهه بقراط
نویسنده مقتول آذربایجانی هنوز هم مقاله مینویسد
گزارش بی.بی.سی از واکنش محسن کدیور
در ستایش آزادی اندیشه و نکوهش ِ سرکوبگران آن!
گزارش کنفرانس روحانیت شیعه در چشم انداز تحولات ایران
پنجمين سال انتشار سکولاريسم نو
از جنبش دانشجوئی انتظار میرود
دو چهره و دو نوع حقوق بشرمسعود نقره کار
نگاهی به نامه محمد نوری زاد و چند نکته
برای سالگرد انتشار «سکولاریسم نو»
زنان مراکش و پیروزی اسلامیست ها: برنده اند یا بازنده؟
من نه جنگ می خواهم و نه جمهوری اسلامی!
نقدی بر این روند گفتمان مجازی جنگ
اندر طايفهء پريشانانِ ناپشيمان
چرا هنوز حکومت اسلامی نمایندهء
نظافت اصلی با حل المسائل سیار...
مصوب مجمع عمومی سازمان ملل متحد |
از سال 1332 تا به امروز کمتر زمانی وجود داشته است که در ایران آزادی اندیشه و بیان، توسط رژیم های حاکم رعایت شده باشد. بهمین دلیل غالباً گرامی داشت این روز به صحنهء سرکوب دانشجویان تبدیل می شود. دامنهء گرامی داشت این روز همواره تا مطالبه آزادی های فردی و اجتماعی و حتی مطالبات اقتصادی برای مردم و تغییر رژیم گسترش می یابد. عقل و منطق قبول نمی کند که هیچ رژیم خدمتگذار مردم و میهن دوست از کنار این خواست ها به راحتی عبور کند و آنها را نادیده انگارد. بسیاری خواست های دانشجویان را به مطالبات صنفی آنان تقلیل می دهند، البته که این مطالبات می توانند بطور مشروع وجود داشته باشند، اما خواست دانشجو در درجهء نخست خواست علمی، اجتماعی، فرهنگی، سیاسی برای پیشرفت جامعه و افراد آن است.>>>
باز یابی و باز خوانی اپوزیسیون ایرانی مشکلات این اپوزیسیون در عدم همایش فراگير آن نيست زیرا چنین امری نه ممکن است و نه ضرورتاً تامین کنندهء وجوه دمکراتیک و دمکراسی می باشد. بلکه درهم آمیختگی و گوناگونی های عقيدتی و ارزشی، و فقدان مرزبندی های اصولی سیاسی را می توان معضل اصلی «اپوزیسیون ایرانی» دانست؛ چرا که هیچ یک از طیف های سیاسی موجود آرایش خود را به مثابه قطبی اجتماعی به سرانجامی مطلوب نمی رساند؛ گویی همگان، در انتظار برآمد یک رویداد غیر ارادی، جایگاه میان دو صندلی را مناسب ترین گزينه می پندارند.>>>
جدی نگرفتن این هشدار عواقب بسیار وخیم و جبران ناپذیری را برای کشور و ملت ایران بهمراه خواهد داشت. با امید اینکه این توضیحات مختصر باعث شود تا ما ایرانیان با جدیّت و پشتکار بهتری در این راستا حرکت نمائیم. چون تکرار یک بار دیگر جملاتی نظیر " انقلاب دزدیده شد" " نمیدانستیم" و یا " پیش بینی نکرده بودیم" بقدری تمسخر آمیز می باشند که برای همیشه هم بعنوان جوک در تاریخ کشور ایران ثبت خواهند شد، و هم نسلهای آینده ما را بخاطر این سهل انگاریها نخواهند بخشید.>>>
اسلامگرایی مدرن خواه ناخواه خود را به کشورهای بهار عرب تحمیل خواهد کرد، و ظاهراً غرب و خصوصاً آمریکا نیز از این امر خیلی خوشحال به نظر میرسند زیرا که این پروژهء جدید اسلامگرایان که در جهان عرب در حال لنگر انداختن است جایگزین خوبی برای تندروی اسلامگرایی جهادی است که از خشونت به عنوان تنها راهبرد اهداف خود استفاده میکند. برای غربی ها این جایگزین خوبی به نظر میرسد و این اجازه دادن غرب به جریانات معتدل اسلام گرا باعث خشکاندن برخی از ریشههای عصبانیت تودههای عرب و مسلمان نسبت به غرب و مواضع آنها در منطقه در آیندهء مورد نظر میتواند باشد.>>>
خاورمیانه در آستانهء سقوط به ورطهء واپسگرایی خاورمیانه در بدترین شرایط تاریخی خود قرار گرفته و دیری نخواهد پایید که بهار عربی که چه عرض کنم، قرون وسطای اعراب در آستانهء هزاره سوم آغاز خواهد گشت. گویا اعراب هیچ خوش ندارند تا از تجربهء مردم ایران بهره ای هرچند اندک نصیب شان گردد. به نظر می رسد همه چیز به غیر از عنصر زمان برای تکرار تاریخ مهیا شده است. آیا رحم تازه و جوان هزارهء سوم، تحمل چنین بار سنگینی را در آستانهء آغازینش خواهد داشت؟!>>>
آقای احمدینژاد! با این ماشین؛ به هیچکجا نمیتوان رسید! (تحليلی از يک طرفدار احمدی نژاد در مشهد) در تازهترین سفر استانی خود، آقای احمدی نژاد گفته است: «همه» باید به میدان بیایند و «هركس»، «هركاری» میتواند انجام دهد تا «همهی جوانان كشورمان» صاحب شغل شوند و مشكل بیكاری در كشور ریشه كن شود»... آقای احمدینژاد و همفکرانش میخواهند دو چیزی را با یکدیگر جمع بزنند که اجتماعشان به لحاظ منطقی و عقلی «ناممکن» است: «حکومت ایدئولوژیک» و «عدالت»!... آن هم مبتنی بر ماشین مستهلک و فرسودهای که کمترین راندمانی ندارد!.. گذشته از آن که، مانند هر سیستم انقلابی مآب دیگری، «ماشین تخریب» است نه «ماشین ساختن و آبادکردن»!>>>
آيا آزاد انديشان ديگري هم هستند كه دريافته باشند زخم مذهب و باورهاي "آنجهاني" بر پيكرهء جان و انديشه انسان هميشه بدخيم و سخت درمان است؟ اگر هستند چند نفر از آنان را مي شناسيم؟ چقدر مي كوشيم آثارشان را بشناسيم و بخوانيم و منتشر كنيم. تلاش ما براي شناساندن آن ها به جوان هاي كشورمان چقدر است؟ جوان هايي كه در بازار مكاره مذهب، عمومي ترين سرگرمي شان پلو قيمه عاشوراست و رد كردن شماره تلفن در پرتو سوگواري چرب و شيرين شهيدان كربلا. ما را چه مي شود؟ آيا به انتظار اجراي فتواها در مورد آزاد انديشان زنده نشسته ايم تا باز هم قلم افسوس بركشيم و بيانيه محكوميت صادر كنيم؟ >>>
جدایی کاملِ لات و لوت ها از سیاست! جنوب شهر تهران - بعنوان نمونه - بدلایلی محیط و خاکی حاصلخیز برای پرورشِ لش و لوش و لات و لوت ها بود جدا از پیوند قدیمی آخوند- لمپن، در دوران شاه نوعی همکاری و اتحاد موقت در ماه محرم بین آخوندها و لات و لوت ها در برپایی تکیه ها و راه انداختن دستجات سینه و زنجیر زنی برقرار بود که بعد از قیام و قبضۀ قدرت توسط آخوندها، تبدیل به اتحادی تمام وقت و همیشگی شد و دستجات لات و لوت و ازاذل و اوباش در راستای تحکیم حکومت آخوندها، فجایع و جنایات بیشماری مرتکب شدند! در تائید سمبولیکِ مساعد بودن جنوب شهر تهران برای رویش لات و لوت ها، شاید ذکر خاطره ای از جشن مهرگان ایرانیان جنوب کالیفرنیا در چند سال پیش بیمورد نباشد...>>>
يک نامهء عاشورائی به امام حسين! امام حسین جان! با سلام؛ می خواستم بعد از نام شما، حرف "(ع)" را بیاورم چون فکر کردم ممکن است شما هم مثل بعضی ها - که تا تهِ اسم شان کلمه ی "معظم" نگذاری شما را آدم حساب نمی کنند - ما را آدم حساب نکنی؛ ولی نه که جان ام به لب رسیده و انسان موقعی که جان اش به لب می رسد دیگر عین و مِین و جان و مان حالی اش نمی شود، به خودم گفتم بابا، این امام حسین آدم با حالی ست و مثل بعضی ها گَنده دماغ نیست پس با او همان طور حرف می زنم که می خواهم و هر کس هر چه می خواهد بگوید بگوید...>>>
|
© 2007 ـ New Secularism - Admin@newsecularism.com - Fax: 509-352-9630 |