پيوندها | مطالب شمارهء قبل | سال چهارم ـ شماره 987 ـ چهارشنبه 10 فروردين 1390 ـ 30 مارچ 2011 | |
اين سايت دوشنبه ها، چهارشنبه ها و جمعه ها به روز می شود
پيوند به نسخهء رايگان اينترنتی>>>>
=========== =========== نژادپرستی و تبعيض (حاوی پيوندها) =========== ============= ========== ========== =========== =========== =========== =========== =========== =========== =========== =========== =========== =========== =========== =========== =========== =========== ============= =========== ============= ============= ============= ============ =========== ============= ============= =========== =========== =========== ============ =========== =========== =========== =========== =========== ===========
با صدای آقای اسماعیل قادر پناه>>>
|
شبکهء سکولارهای سبز از همهء معتقدان به لزوم انحلال حکومت مذهبی و استقرار حکومتی سکولار و مبتنی بر اعلاميهء حقوق بشر در ايران دعوت می کند تا به آن بپيوندند.
گفتگوی تلويزيونی با دکتر آرام حسامی مدير تلويزيون ايران ما>>>
رهبری جنبش آزادیخواهی و آلترناتیو >>>
چاپ واشنگتن (فايل پی.دی.اف)>>>
20 بهمن 1389 مذاکرات هيئت اعزامی شورای هماهنگی شبکه با شخصيت های سياسی در زمينهء فراهم کردن مقدمات تشکيل کنگرهء ملی ايرانيان آغاز شد تفصيل اين خبر بزودی منتشر خواهد شد
اسماعيل نوری علا سکولار سبز چه کسی است؟
ويدئو، فايل کوچک صدا
مراحل نظری وعملی آلترناتيوسازی (ويدئو)
گلولهء نقرهای منتقدان رسانهای آیتالله خامنهای طرح گستردهء این سئوال برای افکار عمومی، خصوصاً طبقات پرجمعیت حامی برنامهء هستهای ایران بود که آیا وقتی وقوع زلزلهای یکصدهزار کم قدرتتر از زلزلهء اخیر ژاپن به مرگ سی هزار ایرانی میانجامد؛ زمانی که میدانیم ایران نیز چون ژاپن از زلزلهخیزترین مناطق جهان است؛ آیا میتوان به سیدعلی خامنهای برای پیشبرد برنامهء تبلیغاتی سیاسی- هستهایاش اطمینان کرد؟ چرا آقای خامنهای خود به جای اطمینان از توان متخصصان ارزشمند داخلی، از خودروی ژاپنی، هواپیما و هلیکوپتر آمریکایی دل نمیکند؟ چرا فرماندهان حتی ردهء سوم سپاه آقای خامنهای بيست سال است شب و روز با تویوتا و نیسان ژاپنی تردد میکنند؟ حتی توان داخلی سرکوب معترضان وجود ندارد و سرکوب با موتورسیکلت و ون ژاپنی انجام میپذیرد؟>>>
باند «اصلاح / اعتدال» به دنبال چیست!؟ مهاجرانی، فرخ نگهدار! باند اصلاح/ اعتدال به دنبال چیست!؟ سردمداران نیرنگ های عمرو عاصی با اعلام توافق و چراغ سبز به رهبران جنبش سبز ـ میر حسین عزیز و کروبی شجاع ـ مبنی بر فراخوان راهپیمائی بیست و پنج بهمن (علی رغم موفقیت این راهپیمائی برای جنبش فراتر از تصور و خواست آنان) دو هدف را دنبال می کردند: 1- حبس قطعی رهبران سبز بدست خلیفه (ولی) نابکار به بهانه و در پی فراخوان راهپیمائی و سعی در استحاله و منحرف کردن جنبش در غیبت رهبران واقعی جنبش سبز. 2- اعلام حضور و زنده بودن جنبش به خلیفه نادان و اعمال فشار از این طریق بر او در جهت کسب امتیازات و سهم خواهی اصلاحیون و اعتدالیون از منافع قدرت در حکومت به بهانه کنترل جنبش بدست آنان. >>>
پرهيز از امر حرام ـ شک بین دو وسه حکمت ـ عکس قضیه هر چه که به صورت قضیه به فدوی حقنه می شود، فدوی هم بناگزیر و در تلافی می گوید که عکس قضیه هم ثابت است! یعنی، وقتی آیت الله صادق لاریجانی، رئیس قوه ی باه (قضائیه - م)، بنقل ایسنا می فرماید: «اگر با اين افراد (سران فتنه - م) برخورد ميشد امامزاده ميشدند!» از قضیه ی فوق فدوی نتیجه می گیرد که کسانی که امامزاده شده اند، با آنان برخورد شده است! یعنی، در مجموع، مالی نبوده اند! >>>شی نوری علا نوری علا نوشته: «شرايط امروز وطن ما به سياسيون خارج کشور ما امر می کنند که هرچه در توان دارند در راه انحلال حکومت اسلامی بکار برند و دل به يا حسين و يا مهدی ِ شورای راه سبز اميد خوش ندارند؛ و اگر براستی خود را در اندازه های رهبری سياسی می بينند قدم به پيش بگذارند و از مردم خارج کشور رأی اعتماد و مأموريت بگيرند». نظر من: 1. حسود هرگز نياسود؛ 2. خارج کشوری ها 32 سال چه غلطی کرده اند؟ 3. اگر در وزن کشی وزنی داشتيد 32 سال وقت داشتيد آن را ثابت کنيد. 4. شرم و ننگ بر «شاه» از هز گونه. يا حسين، ميرحسين؛ يا مهدی، شيخ مهدی!
مستر کوری علا! باز که توی جمعه گردی دور زدی و روی باند موسوی ـ کروبی نشستی. نميشه بی خيال بشی و با همون دو سه تا جوونای سکولار فاميلت وزن سياسی تو زياد کنی و دست از تفرقه افکنی و عقده گشائی برداری؟ دوستان همکارت در کهريزک!
تقاضای کمک حسن داعی از مردم(پيام ويدئوئی)>>>
|
در حالی که بیش تر از چند روزی از آغاز سال نو نگذشته و مردم به استقبال بهار شتافته اند؛ تحولات جهان و ایران با شتاب بیش تری یکی پس از دیگری روی می دهند. هم اکنون بسیاری از کشورهای منطقه و به ویژه ایران، در صف تحولات انقلابی ایستاده اند. سران حکومت اسلامی نیز به شدت نگران آینده خود و حکومت شان هستند. از این رو، از هم اکنون می توان پیش بینی کرد که به زودی خیزش تازه ای با اعتصابات کارگری و دانش جویی و تظاهرات های خیابانی در ایران آغاز خواهد شد. از سوی دیگر، علاوه بر تشدید سانسور و اختناق، گرانی، بی کاری و فقر نیز در کشور، کمرشکن و به مرحله غیرقابل تحملی رسیده است. در این جا، چند نمونه از تحولات روزهای اخیر سال جديد را مورد بررسی قرار می دهیم. >>>
نامه محسن سازگارا به آيتالله خامنهای به نام خدا “وقتی مردمی تصميم می گيرند آزاد باشند، هيچ چيز نمی تواند آن ها را از پيروزی باز بدارد" (دزموند توتو) جناب آقای خامنه ای درست بيست سال پيش درنامه خصوصی که به واسطه خانم شما به دستتان دادم، نوشتم مسيری که می رويد کج است و روزی را می بينم که شما تنها دريک طرف خواهيد بود وتمام ملت درمقابل شما. امروزآن روزاست. دو راه پيش پای شما است. يا خودتان تسليم خواست ملت شويد. ازمسند قدرت پايين بياييد. به مردم کمک کنيد تا با انتخابات آزاد، حکومت دلخواهشان را برگزينند. زندانيان سياسی ومطبوعات را آزاد کنيد. نيروهای مسلح و تمام امکانات کشوررا درخدمت مردم قراردهيد واين بساط اراذل واوباش ودزد هايی را که برکشور مسلط کرده ايد؛ با کمک ملت جمع کنيد. و يا اين که راه کج فعلی را ادامه دهيد. دراين صورت مطمئن باشيد ملتی که درچهارشنبه سوری يک صدا ويک پارچه درسراسرکشور، مرگ برديکتاتورومرگ برخامنه ای را فرياد کرد، به زودی شما را ازدرون کاختان، طناب برگردن، بيرون خواهد کشيد. دو نکته را هم بدانيد: اول اين که با گماردن فردی روانی درراس دولت، که انصافا بايد دربيمارستان بستری شود، بلايی برسرکشور و اقتصادش آورده ايد که به زودی بهای سنگين آن را مردم با بيکاری های گسترده، فقروگرسنگی خواهند پرداخت. اگرهمين امروزهم تسليم اراده مردم شويد وفردعاقلی اداره کشوررا به عهده بگيرد، شايد به سختی بتواند مردم را ازعواقب طوفان بحران اقتصادی درراه، محافظت کند. شما مسئول تمام فسادهای اقتصادی ونابسامانی های فعلی و پيش رو هستيد. و دوم اين که دنيا عوض شده ونمی توانيد هربلايی را بر سر يک ملت بياوريد و بگوييد رعايای خودم هستند وکسی حق مداخله ندارد. اگرمثل قذافی هم به جان مردمتان بيفتيد، برايتان فايده ای نخواهد داشت. امروز آدم کشانتان مشمول تحريم های بين المللی می شوند ودرصورت ادامه سياست سرکوب، فردا خودتان تحويل دادگاه های بين المللی خواهيد شد. خود دانيد. انتخاب با شما است. فروردين نود.
اگر آمریکا طرحی برای حمله نظامی به ایران داشته باشد، باید بتواند پیش از آن «خیرخواهانه» بودن حرکت خود را به مردم ایران بقبولاند. باید بتواند نشان دهد که آمریکا تنها با رژیم ایران خصومت دارد و با مردم ایران دوست است. باید تصویر آمریکای متجاوز را از ذهن مردم ایران بزداید و تصویر انسانیتری از آن به ایرانیان عرضه کند. باید با زبان و فرهنگ مردم ایران سخن بگوید و خود را با دردهای آنان آشنا نشان دهد. از قربانیان سرکوب رژیم نام ببرد، و از شاعران محبوب ایران نقل قول کند. باید تأکید کند که آمریکا هیچ طمعی به ایران ندارد و فقط میخواهد مردم آن آزاد باشند و سرنوشت خود را به دست بگیرند. باید طلسم آمریکا ستیزی در فرهنگ سیاسی ایران را در هم بشکند و مردم ایران را قانع کند که آمریکا الزاما و ماهیتا تجاوزگر نیست. >>>
دو شعاری که به طور گسترده در همه کشورهای عربی تکرار شده “الشعب یرید اسقاط النظام” و “ارحل” بوده است. یعنی مردم به دیکتاتور میگویند برو و سقوط کل نظام را میخواهند. نظام جایگزین نیز در چارچوب ایدئولوژیهای رایج مطرح و تعریف نمیشود. بلکه حتی احزاب اسلام گرا مثل اخوان المسلمین خواستار آنند که قانون اساسی و شکل نظام توسط نمایندگان مردم تبین شود. خیزشهای کنونی در بستر جهان عرب که اکثریت مردم آن مسلمان هستند صورت میگیرد طبیعی است که مردم از برخی مناسبتهای دینی مثل نمازجمعه نیز در کنار ابزارهای جدید مانند اینترنت و شبکههای اجتماعی سایبری برای شکل دادن اعتراضات خود استفاده می کنند اما مطالبات آنها نه قومی-عربی است و نه ایدئولوژیک. >>>
روح وحدت ستیز چیره بر ایرانیان یکی از ویژهگیهای ناپسندیدهی ایرانیان که برای مردم این سامان بسیار فاجعه آمیز بوده و هست روح وحدت ستیزی چیره بر آن است. در تاریخ پرشکوه و ننگین ما ایرانیان افت و خیزهای بسیاری وجود داشته که بیانگر این روح وحدت ستیزی است. شاید این پرسش که «ریشهء این فاجعه کجاست؟» بی جا نباشد. بنمایههایی که تغذیه کنندهی این روح پرآشوب اجتماعی است در کجا قرار دارد؟ چرا فقط یک بار و آن هم فقط در انقلاب اسلامی به رهبری خمینی این وحدت شکل گرفت؟ ولی در بازگشت به گذشته یعنی انقلاب مشروطه میبینیم که باز هم روح وحدت ستیزانه کارآیی دارد و نه روح وحدت؟ تا سرانجام رضا شاه میآید و به این آشوب پایان میدهد؟ >>>
|
>>>
شورای شهر فلورانس در جلسه ماه مارس 2011 خود، درخواست کمیسیون شورای صلح و همبستگی بین المللی این شهر مبنی بر اهدای زنبق طلایی شهر فلورانس به نسرین ستوده را پذیرفت. بر اساس مصوبات این شورا، زنبق طلایی به افراد یا سازمان هایی اهدا می شود که گام هایی شایسته در پیشبرد و برقراری صلح و دفاع از حقوق بشر برداشته اند و در این راه با آسیب و آزار هم رو به رو بوده اند. فریده کرملویی، از فعالان کمپین در ایتالیا، با ارسال اطلاعیهء این شورا به «تغییر برای برابری» می گويد: « این جایزه هر دو سال یک بار به دو نفر اهدا می شود که کاندیدای سال 2010 نسرین ستوده و پدر بارتولینی هستند». در اطلاعیهء شورای شهر فلورانس آمده است: «نسرین ستوده، وکیل مدافع حقوق بشر در ایران است. او مدافع حقوق کودکان است و وکالت کودکان زیر 18 سال را که به مجازات مرگ محکوم شده اند بر عهده داشته است. نسرین از مخالفان تبعیض قانونی علیه زنان است و برای برابری حقوق زن و مرد در ایران و علیه قوانین یک طرفه و مردانه مبارزه می کند. نسرین به خاطر همین فعالیت هایش جایزهء حقوق بشر HRI در 2008 را دریافت کرد. او اکنون به خاطر فعالیت هایش و به خاطر وکالت و دفاع از همکارش شیرین عبادی به 11 سال زندان محکوم شده است. پدر ماریو بارتولینی به خاطر 30 سال فعالیت در پرو و حمایت از حقوق بومیان پرویی در برابر سلطهء شرکت های چندملیتی به تحریک بومیان منطقه متهم و بارها بازداشت شده است. شهر فلورانس اين دو تن را سمبل صداقت و دفاع از حق بیان می داند و به همین منظور زنبق طلایی شهر فلورانس را به نسرین ستوده و پدر ماریو بارتولینی تقدیم می کند». بدين سان، در حالی که جهان کوشش های نسرین را قدر می داند او در سال نو هم از دیدار فرزندانش محروم مانده است. این روزها در میان کسانی که آزادی می شوند، به مرخصی می آیند، اجازه ملاقات با خانواده شان را خود را می یابند خبری از نسرین ستوده نیست. خبری از ملاقات یا مرخصی برای نسرین ستوده نمی شنویم. «مهرآوه» و «نیما» همچنان چشم به در دوخته اند تا در سال نو مادر را ببینند. نیما طی 7 ماهی که از بازداشت نسرین می گذرد حتی یک ساعت هم مادرش را ندیده است. این کودکان انگار قرار است هزینهء ایستادگی مادری را بپردازند که نه اهل معامله است و نه اهل شکستن.
زنان بهره و سهم مناسبی از آزادی های بسط یافته ای که در یک دههء گذشته به حوزه های اطلاعات و ارتباطات رسیده است، نداشته اند. گزارش مانیتورینگ رسانه در آفریقای جنوبی ابراز تاسف می کند که: «در همهء کشورهای این منطقه و دنیا، شاغلان حوزهء رسانه_ زن و مرد _ در معرض نوعی خود سانسوری قرار دارند که حتی شاید خودشان هم از آن آگاه نباشند چون عمیقاً در طول دوره های رشد و پرورش مان، ثابت و مستحکم شده است». هنوز هم به برابری جنسیتی به عنوان «موضوع مربوط به زنان» نگریسته می شود. مطابق پروژهء مانیتورینگ جهانی رسانه، این مساله به ندرت در رسانه ها مورد توجه قرار می گیرد و در چند مورد معدودی هم که این امر صورت می گیرد، احتمالاً گزارشگر تهیه کننده گزارش، زن است.>>>
زندگی زنان مطلقه زیر نقاب تأهل نقل از سايت خبرنامهء ملی ايرانيان بسیاری از زنان ایرانی پس از گذر از مرحله طلاق واقعیت وجودی این مرحله از زندگی خود را کتمان می کنند، برخی از آنان سعی می کنند حلقه ای زرد رنگ تر از گذشته بر دست کنند تا زردی اش به هر نگاه و قضاوتی، فرمان ایست بدهد و گروهی دیگر – گاه حتی با داشتن فرزند- در محیط کار و یا زندگی به گونه ای رفتار می کنند که هرگز از خیابان ازدواج گذر نکرده اند. “نرگس” که دو بار ازداوج ناموفق داشته و این روزها ترجیح می دهد که خود را به عنوان زنی بیوه به جامعه معرفی کند در پاسخ به این پرسش که چرا ترجیح می دهد نقابی از تاهل برچهره زندگی داشته باشد، میگوید: “هزار دلیل برای جدا شدن وجود دارد. اعتیاد، خشونت همسر، تضادهای طبقاتی و فقر… ولی فرقی نمیکند که تو به کدام دلیل از همسرت جدا شده ای. برای جامعه و خانواده ات فقط یک چیز اهمیت دارد: اینکه تو یک زن مطلقه هستی!…>>>
الهه می گويد: «من یک فاحشهام. با جرات میگویم یک فاحشهام و خوشحالم که مال کسی را نخوردهام و یا زیرآب کسی را نزدهام تا کار بهتری بگیرم. من خودم خودم بودهام. تمام زندگی و کار من در جسمم خلاصه شد و از این بابت خوشحالم. از دنیایی که شما با دروغ و نیرنگ هم برای خودتان ساختهاید بیزارم. با مهریه میلیاردی و فکر پول و ثروت یک مرد ازدواج میکنید و نمیدانید هر شب که به رختخواب میروید وبه پول شوهرتان و به تیغ زدن او فکر میکنید فاحشگی میکنید.»>>>
حق انتخاب، که اصل هویت و حق طبیعی انسان می باشد، در جمهوری اسلامی از او صلب شده و اوج این تکبر بیشرمانه، سلب ساده ترین و پیش پا افتاده ترین خواست زنان یعنی حق انتخاب پوشش و حجاب اجباری رژیم است. آیا شعاری زن ستیز تر از "یا روسری یا تو سری" وجود دارد، که رژیم در آغاز برپائی خود، سر داد؟ نمی دانم ما کر بودیم یا خواب! اما این واقعیت انکار ناپذیر را نیز باید اقرار کرد که رژیم فقاهتی، در یک مورد، تساوی حقوق زن و مرد را همواره رعایت کرده!: در اعمال خشونت و بربریت؛ ضرب و شتم و زندان و اعدام. رژیم در این مورد بخصوص، بی چون و چرا معتقد به تساوی حقوق زن و مرد می باشد؛ و در این راستا، روی آتیلا، مغول ها و اعراب صحرانشین را سفید کرده است!>>>
صدای «نااميدی» از «سبز اميد» در افق صدای امريکا پخش صدای جوانان مبارز حضور يافته در خيابانهای تهران (که در يکی از برنامههای افق،که به اظهارات آخرين تتمههای اصلاح گرايان حکومتی از "مهاجران" حلقه لندن اندر حکايت تطهير زندگی مالی خامنهای نقد دردمندانه ای مي کرد)، همچنين انعکاس قيامت نشدن ايران پس از بازداشت دو تن از نمايندگان ارشد جنبش سبز در داخل کشور، و نيز نقد آشکار يکی از روزنامه نگاران ثابت تفسير خبر از مشکوک بودن منشورهای منتشره از سوی " سبز اميد"، و ماجرای مديريت مردان نامرئی حوزهء امنيت بر سايت کلمه و نامطمئن شمردن آن از سوی آگاهان در صدای آمريکا، همه نشانههای آشکاری هستند که تيم رسانهای کاخ سفيد به "رويکرد تغيير" رغبت کرده اند و، بنا بر شواهد و قرائن، اين مسير ادامه میيابد.>>>
چرا باید بگوییم «امام خامنه ای» ؟ قسمت هایی از سخنان یکی از مسئولان دولتی غربیها با سه کلیدواژهی «آزادی، دموکراسی، و حقوق بشر» افکار عمومی را اداره میکردند. شرقیها با دو کلیدواژهی «مبارزهی پرولتاریا با امپریالیسم و برابری». امام خمينی اما پنج کلیدواژهی قرآنی را در مقابل آن پنج کلیدواژه قرار دادند. که اصل «امامتمحوری» مهمترین کلیدواژه بود. سیستم امت- امامت حرف جهانشمول اسلامی بود که در عرصهی سیاست احیا شد. ده سال هر کاری کردیم، یک رسانهی غربی پیدا شود که بگوید «امام خمینی»، نشد! همه میگفتند «آیتالله خمینی». سال 59 به یکی از اساتید یهودی آلمان گفتم «استاد! چرا رسانههای شما نمیگویند امام خمینی؟». خندهای کرد و گفت «آخر ما بعضی چیزها را متوجه شده ایم!» کیفاش را باز کرد و یک کتاب درآورد. ترجمهی آلمانی کتاب «ولایت فقیه» امام بود. گفت: «آقای خمینی یک تئوری جهانی دارد...»>>>
اینها نمی گزارند ما به ۱۴۰۰ سال پیش برگردیم!آيت الله خمينی>>>
آی آزادی! اگر روزی به سرزمین من رسیدی... آی آزادی! اگر روزی به سرزمین من رسیدی، در قالب چشمهایی سرد وترسناک نیا. برای مان از مرگ نگو. به گورستان نرو، گورستان پایان است. این بار توی دهان هیچ کس نزن، وعده ی توخالی نده، نفت را بر سر سفره ها نیار، نان مان را بر سر سفره ها یمان باقی بگذار. از آب و برق مجانی نگو. از تلاش انسانی بگو، از سازندگی و آبادانی بگو. از تعهد کور نگو، از تخصص و دانش و شعور بگو...
|
© 2007 ـ New Secularism - Admin@newsecularism.com - Fax: 509-352-9630 |