آرشيو  |  خانه  |   فهرست همهء مطالب به ترتيب نام نويسنده يا موضوع   |   پيوند به تقويم 1387  |   تماس    جستجو در سايت   |   English Section

فهرست موضوعی مطالب

برخی از نامه های خوانندگان

به روز شد: چهار شنبه 27 آذر

-----------------------------------

آرشيو «کوتاه و گويا»

-----------------------------------

آرشيو «می ترسانند

چون می ترسند»

-----------------------------------

گلچين باغ های مجازی

-----------------------------------

مطالب در رد سکولاريسم

مطالب در رد سکولاريسم نو

-----------------------------------

اعلاميۀ حقوق بشر

-----------------------------------

 

=======================================================

سال دوم ـ شماره 389 ـ سه شنبه 10 دی 1387 ـ  30 دسامبر 2008

=======================================================

مراسم امضای فرمان مشروطه

به قلم لرد کين راس

فصل پنجاهم ـ انقلاب کلاهی

يکی از آن ها، که دانش آموزی جوان بود، سال ها بعد آن روز را چنين به ياد آورده است: «وقتی که رييس جمهور آهسته پا به خيابان گذاشت و به جمعيت سلام کرد، از هيچ کس صدايي شنيده نمی شد. غازی با ريش به دقت تراشيده شده و يک کت و شلوار سفيد تابستانی اروپايی و پيراهنی يقه باز و يک کلاه حصيری پاناما ظاهر شده بود. چند تن از مقامات به شدت کف زدند و اطرافيان خود را هم تشويق کردند که به آن ها بپيوندند، اما صدای اين کف زدن در سکوت جمعيتی که به شدت جا خورده بودند گم شد». مردم می ديدند که غازی فاتح شان لباس کافران را بر تن دارد.

=======================================================

حزب ِ «مشروطه» يا، برعکس نهند نام زنگی کافور

حسین اسدی

آنچه در این قطعنامه  یک رویداد فرا حزبی نامیده می شود، صرف نظر از اینکه ممکن است مردم را بیاد "فرا حزب رستاخیز" بیاندازد، بزبان ساده تر این ادعاست که مردم ایران، و نیروهای سیاسی کشور، اعم از چپ و راست و «نمایندگان ملیت های ایرانی» (!) همه رهبری شاهزاده رضا پهلوی را قبول نموده اند و فقط  هنوز عده ای در داخل و خارج  کشور وجود دارند که، بقول آقای داریوش همایون در مقالۀ "پادشاهی و رهبری": «از دسترس هواداران رهبری شاهزاده بیرون اند و نمی خواهند وارد ترتیباتی شوند که دورادور هم به سود امر پادشاهی باشد. علت همان واقعیت پادشاهی به عنوان نیروی سیاسی است که انقلابیان پیشین را می رماند».

======================================================

نگاهی به چند خرافۀ سياسی در ميان ما ايرانيان

خرافۀ نخست: مشروطيت، شاه بی مسئوليت و سکولاريسم

کیخسرو آرش گرگین

میزان قابل اعتنائی از استوره های سیاسی ما در نیم سده ی گذشته گرد «تاکید ادعایی» بر نقش صرفا نمادین شاه، و البته به شدت خلاف نص صریح قانون اساسی شکل گرفته است. بنمایه ی حقیقی این استوره ها بر یک چنین اصل و گزاره ای استوار هستند: «پادشاه باید سلطنت کند و نه حکومت». و این در حالی ست که نیم نگاهی به مواد همان قانون تصویری کاملا مغایر، و اگر بخواهیم راست گویی و راستی جویی را با میزان مشخصی از آشکارگویی محترمانه نیز در هم آمیزیم، تصویری اصولاً «استوره شکنانه» در اختیار ما می گذارد. بگذارید کلام را به خود قانون وانهیم. چرا که این قانون در مورد یکی از اساسی ترین موضوعات، یعنی قوای مملکت، بیانی کاملا صریح و بدنافهمیدنی دارد.

======================================================

متوليان امامزاده‌هاي سياسي

عباس عبدي

[گروهی فيلمساز] به دلايل اقتصادي و اجتماعي به اين نتيجه ‏رسيدند كه بهتر است در اطراف شهر تهران زميني كشاورزي را براي يك يا دو سال اجاره كنند و در آن ‏امامزاده‌اي شبيه‌سازي كنند و پس از اتمام فيلم‌برداري نيز آن را تخريب و زمين را به صاحبش ‏بازگردانند.‏ اين كار انجام مي‌شود و چون ساختمان امامزاده ساده و معمولاً از گل و خاك است خيلي زود ساخته ‏مي‌شود. در اين ميان مشكلي براي ادامه كار پيش مي‌آيد و ساخت فيلم متوقف مي‌گردد و آنان هم ديگر به ‏امامزاده ساخته شده سر نمي‌زنند و قضيه به كلي فراموش مي‌شود. فرض آنان هم اين بود كه صاحب ‏زمين پس از اتمام زمان اجاره، امامزاده را تخريب و زمين را تصرف مي‌كند. يك سال بعد صاحب زمين ‏مراجعه مي‌كند و خواهان استرداد زمين مي‌شود، زيرا در اين مدت مردم قضيه را جدي گرفته و آن بنا به ‏محلي زيارتگاهي تبديل شده و متولي پيدا كرده بود و مالك زمين هم قادر به اخراج آنان نبود!‏

===================== کوتاه و گويا  ====================

اصلاح طلبان: رئيس جمهور راست به صلاح نظام نيست!

خبرگزاری ايلنا ـ با گذشت یك هفته از فروكش كردن بحث‌‌ها درباره دولت وحدت ملی «محمدرضا عارف»، معاون اول رئیس‌جمهوری در دولت دوم خاتمی و از نامزدهای بالقوه اصلاح‌‌طلبان خبر از آن داد كه علی‌اكبر ناطق‌نوری، واضع تئوری دولت وحدت ملی، به او برای حضور در این كابینه پیشنهاد داده بود. عارف كه در یكی دو هفته اخیر بر تحركات، گفت‌و‌گوها و سخنرانی‌‌های خود افزوده، دیروز به دفتر خبرگزاری ایلنا رفت و در آنجا بود كه گفت: طرح دولت وحدت ملی اولین‌بار توسط آقای ناطق‌نوری در حاشیه یكی از جلسات مجمع تشخیص مصلحت با خود من مطرح شد، ایشان اسامی تعدادی از بزرگان را طرح كردند و گفتند كه با همكاری با ‌آنها به سمت تشكیل دولت وحدت برویم. بعد از آن، من موضوع دولت وحدت ملی را در بین دوستان اصلاح‌طلب مطرح كردم اما در نهایت به این نتیجه رسیدم كه این موضوع اصلا در جبهه اصلاحات، زمینه ندارد و برداشت این بود كه این طرح از ناحیه آقای ناطق‌ مطرح شده تا در نهایت به یك رئیس‌جمهور راست برسیم و همه به این جمع‌بندی رسیده بودند كه اجرای این روند به صلاح نظام نیست. وی با بیان اینكه «طرح آشتی ملی در مقطعی در رسانه‌ها مطرح شد كه به نظرم موضوع خطرناكی بود»، تصریح كرد: «خوشبختانه این طرح زود جمع شد اما بحث ائتلاف در چند ماه گذشته در گوشه و كنار مطرح می‌شود ولی به نظرم چه طرح وحدت ملی و چه ائتلاف ملی باید به این سوال پاسخ داده شود كه با چه كسی قرار است ائتلاف كنیم.» (بقيه>>>>(      (آرشيو)

======================================================

فهرست نام نويسندگان>>

© 2008 ـ New Secularism - Admin@newsecularism.com - Fxa: 509-352-9630