=======================================================
سال دوم ـ شماره
385 ـ جمعه
6 دی
1387 ـ
26 دسامبر 2008
=======================================================
سرم ز دست بشد، چشم از انتظار بسوخت / در آرزوی
سر و چشم مجلس آرائی (حافظ)
روزگار
آلترناتيو
اسماعيل نوری علا
من دوست دارم اين روزگار را «روزگار آلترناتيو» بخوانم چرا که
يقين کرده ام سدهای تاريخی شکسته اند و خون خروشان فرهنگ خورشيدی
ايران در رگ های تپندۀ جامعۀ جوانان ما گردش خوش آهنگ خويش را
اغاز کرده است. خوب اگر گوش فرا داريم در می يابيم که در اين
يلداها و چهارشنبه سوری ها و نوروزها و سيزده بدرها آنچه بدنيا
می آيد «آلترناتيو»
آن فرهنگ قمری است که با نام «حکومت اسلامی» می
کوشد تا چراغ خورشيد ايران را خاموش کند و در تاريکی درد و عزا،
به ياد اسلاف صحرائی اش، در شبی بيابانی که می آفريند خوش بياسايد.
و به شهادت تاريخی 1400 ساله، اين آرزوئی محال است.
=====================================================
باکتریها
بر جنازۀ کليسا
اومبرتو اکو
دینهای موجود به اندازۀ کافی بزرگ نیستند؛ ما از خداوند از آنچه
تجسمهای فعلی در باور مسیحی میتواند فراهم آورد، چیز بیشتری
میطلبیم. به این ترتیب است که ما به سوی علوم خفیه باز
میگردیم؛ علومی که هرگز هیچ اسرار اصیلی را برای ما فاش
نمیسازند و صرفاً وعده میدهند که رازی نهایی وجود دارد که همه
چیز را توضیح داده و توجیه میکند. مزیت بزرگ آن این است که به
هر فردی اجازه میدهد که آن «ظرف» خالی و پنهانی را با امیدها و
ترسهای خود پر کند. من به عنوان فرزند اندیشۀ روشنفکری و معتقد
به ارزشهای آن، در باب حقیقت و تحقیق و جستجوی آزادانه، از وجود
چنین گرایشی در جامعه ملولم. علت آن فقط ارتباط میان علوم خفیه و
فاشیسم و نازیسم نیست، هر چند که البته چنین ارتباطی وجود داشت و
بسیار هم محکوم بود.
=======================================================
دوزخ
درون ما و بهانۀ عبدالکریم سروش،
يکی از رکاب سواران اتوبوس انقلاب اسلامی،
در ستایش عشق زمینی
مهدی استعدادی شاد
حرفهای عشقی را بدست بیاعتنایی نباید سپرد. منتها باید متوجه
ماند که عمل ستایش نویسنده رفتاری خود انگیخته است یا آئینی؟
یعنی اینکه در راه ستایش، بدعت گذار است یا تکرار کنندۀ
کلیشههای رایج؟ از این رو نگاهی هم بیندازیم به مختصات ستایش
سروش از عشق زمینی. یعنی بنگریم به زمین وی و بپرسیم که آیا آن
کرۀ خاکی ولی مغرور و مرکز جهان در هیئت بطلمیوسی است؟ یا
سیارهای است فروتن در منظومهای خورشیدی و پارهای از کهکشان
پهناور؟ این پرسشها با این هدف همراه هستند که دریابیم در سخن
وی با مکان و زمان واقعی روبروئیم، یا این که خیال پردازی و
گمانه زنی هنوز بخشی از واقع بینی را در اشغال خود دارند؟
======================================================
لمپن
ايسم است اين، نه پدافند از پادشاهی
امير سپهر
چندی پيش، دکتر
نوری علا، مطلبی
را با فرنام
«معمای رضا پهلوی» منتشر ساختند که نگارنده، خوش داشتم
که
در همان روز
ها متنی را در مورد آن بنويسم. آنهم نه
به شکل
چالشگرانه و حتا
جوابيه.
بلکه بصورتی
بسيار دوستانه
و از سر حسن نيت، که
نگارنده،
براستی
برايشان احترام
زيادی
قائل
هستم...
ليکن، از آنجا
که آن نوشته واکنش هايی را در ميان پاره ای از
دوستداران راستين و بيشتر از آن هم، در ميان سينه چاکان تقلبی
شخص شاهزاده رضا پهلوی
برانگيخت که اينگونه پدافند از ايشان و نهاد پادشاهی، اصلاً خود
بزرگترين توهين و دشمنی با اين هر دو بود،
پدافندی گاه آنچنان زشت و لمپن مآبانه، که من
بعنوان يک دوستدار آيين
پادشاهی،
براستی از
خواندن برخی از آنها
دچار شرمساری
شدم،
بهتر ديدم که
در اين مورد
هيچ
شتاب نکنم...
=====================
کوتاه و گويا
====================
همايش «كفشهاي
خبرنگار»
به گزارش فارس، سعيد حداديان، دبير همايش ادبي «سوختگان وصل»، در
هفتمين همايش که با عنوان «هويزه» و به همت دفتر ادبيات و هنر نهاد
نمايندگي مقام معظم رهبري و با حضور شاعراني چون عبدالجبار
كاكايي، مرتضي اميري اسفند دقه و مصطفي محدثي خراساني، در دانشگاه
تهران و در تالار علامه اميني برگزار شد، از برگزاري همايشي با
عنوان «كفشهاي خبرنگار» سخن گفت كه اول اسفند به همت دفتر هنر و
ادبيات مقام معظم رهبري در دانشگاه تهران برگزار خواهد شد. او
عنوان كرد که: «همايشي تحت عنوان كفشهاي خبرنگار را برگزار خواهيم
كرد و علاقهمندان ميتوانند آثارشان را تا آخر محرم به صندوق دفتر
ادبيات و هنر نهاد نمايندگي مقام معظم رهبري در دانشگاه تهران
ارسال كنند كه مراسم پاياني اين همايش در اول اسفندماه كه دهه اول
ربيعالاول است برگزار ميشود و اميدواريم با برگزاري اين همايش و
به كمك هنر شاهد جاودانگي اين واقعه باشيم».
(آرشيو)
======================================================