آرشيو  |  خانه  |   فهرست همهء مطالب به ترتيب نام نويسنده يا موضوع   |   پيوند به تقويم 1387  |   تماس    جستجو در سايت   |   English Section

 

=======================================================

سال دوم ـ شماره 475 ـ پنج شنبه 6 فروردين 1387 ـ  26 مارچ 2009

=======================================================

فرقه ولایت فقیه، مخوف ترین فرقه تاریخ

میهن زاد

نظام ولایت فقیه طی بیش از یک سال گذشته، پدیده ای به نام فرقه های انحرافی را به شدت در مرکز توجه خود قرار داده است. کلیه سازمان های تبلیغاتی ولی فقیه بسیج شده اند تا خطر اجتماعی و فرهنگی فرقه ها را در به خاری در چشم مردم تبدیل کنند و اذهان عموم را در مورد تهدیدات فرقه ها خصوصاً نسبت به جوانان حساس نمایند. انتشار ده ها مقاله و کتاب و برگزاری چندین سمینار و همایش، برگزاری سخنرانی های متعدد، جمع کردن تعداد بیشماری از کتب به اصطلاح فرقه گرا و فرقه ساز از بازار کتاب و پخش برنامه های بیشمار در صدا و سیما در باره فرقه های انحرافی، بخشی از این تلاش گسترده است... اما این هیاهو از جای دیگری آب می خورد. باز هم مشکل دگراندیشان و فعالان خقوق مدنی و روشنفکران و ملی مذهبی ها و اصلاح طلبان هستند که به نظر می رسد حالا به تهدیدی جدی برای نظام تبدیل شده اند و این بار برای قلع و قمع آنها چاره دیگری تدارک دیده شده...

===================== کوتاه و گويا  ====================

زنده کردن لغات فارسی برگشت از تعاليم قرآن است

آيت الله مرتضی مطهری

... انجمن و مؤسسه ای بود برای اين امور که با وزارت معارف و فرهنگ رابطه داشت؛ برای از بين بردن لغات عرب و فرهنگ اسلام نهايت سعی و کوشش را داشتند. و در ادارهء فرهنگستانی که پشت مدرسهء سپهسالار بود برای اين موضوع مال های ملت بيچاره را می خوردند و می بردند. نام قبرستان را گورستان، و اجتماع را گردهمآئی، و جمعه را آدينه و وسائل ارتباط جمعی را رسانه های گروهی گذاشته بودند... اينها همه برای دور کردن مردم از لغات قرآن است. برای قطع رابطه و بريدن از نهج البلاغه است. برای عدم آشنائی مردم به جمعه و جماعت است. برداشتن «طاء» از کلمات و به جای آن «تاء» نهادن، مانند تبديل کتابت لفظ طهران به تهران هم روی همين زمينه است... اين همه سر و صدا برای عظمت فردوسی، و چشنواره و هزاره و ساختن مقبره و دعوت خارجيان از تمام کشورها برای احياء شاهنامه و تجليل و تکريم از اين مرد خاسر زيان بردهء تهيدست برای چيست؟ برای آن است که در برابر لغت قرآن و زبان عرب، که زبان اسلام و زبان رسول الله است، سی سال عمر خود را به عشق دينارهای سلطان محمود غزنوی به باد داده و شاهنامهء افسانه ای را گرد آورده است... تبليغات برای فردوسی و شاهنامه تبليغات عليه اسلام است. فردوسی با شاهنامهء افسانه ای خود که کتاب شعر (يعنی تخيلات و پندارهای شاعرانه) است خواست باطلی را در مقابل قران علم کند؛ و موهومی را در برابر يقين بر سر پا دارد. خداوند وی را به جزای خودش در دنيا رسانيد و از عاقبتش در آخرت خبر نداريم... ما در زمان خود هرکس را ديديم که خواست عجم را در برابر اسلام علم کند و لغت پارسی را در برابر قرآن بنهد، با ذلت و مسکنتی عجيب جان داد. فاعتبروا يا اولی الابصار! (کتاب «نور ملکوت قرآن ـ جلد چهارم ـ بخش ششم).>>>     (آرشيو)

============

با سلام. این مطلب از مرحوم مرتضی مطهری نیست بلکه از آیت الله حسینی طهرانی است که همان کتاب «نور ملکوت قرآن» را نوشته اند. ایشان دوست آقای مطهری بود و نظرات خاص و متحجری داشت البته هرگز جایگاه سیاسی و مقام نداشت و حدود 15  سال پیش در مشهد درگذشت. اگر دسترسی به گردانندگان سایت منبع خبر دارید این تصحیح را به آنها اطلاع دهید. شاد و سلامت باشید.     (محمد جواد اکبرین)

=======================================================

قانون اساسی مشروطه، بیم و دروغی که باید بر آن برآمد

آرمين سورن

تنها با زیر پا گذاشتن قانون اساسی بود که آن دو ایراندوست و کارگزار ملت ایران، و یا هر خردمند ایراندوست دیگری، می توانست گامی کوچک در راه پیشرفت ملت به پیش نهد. کوتاه آنکه، آزادی بیان و نه تنها او، نخست با به بایگانی سپردن قانون ِ اساسی بود که می توانست شدنی شود، و نه با پیروی از آن... دو پادشاه دودمان پهلوی، و در کنار آنان، همۀ همیاران نامدار و بی نام و نشانشان، باید به خود ببالند که این لکۀ ننگ را که دُژپسندان ِ کژآگاه نام «قانون اساسی مشروطه» را بر آن گذارده اند، زیر پا گذاشته اند.

===================== آن روی سکه ====================

گياهی که بايد از خاک خود ما برويد...

سيروس بهرامی

اگر ما به دنبال تبليغ دموکراسی و سکولاريسم هستيم بايد اين مفاهيم را با فرهنگ ايرانی خويش مأنوس کنيم و بنياد اجتماعی و ساختار حکومتی آينده را بر پايهء تعليم و تربيتی «ايرانی» بگذاريم. به عبارت ديگر، اگر ساختار ارزشی اين مفاهيم ظاهراً «غربی» بر پايهء فرهنگ زنده و نيکوی ايرانی گذاشته نشده و مورد قدردانی نسل آينده قرار نگيرد هرچه از راه سياست ورزی معطوف به قدرت به دست آيد به آسانی از دست می رود.

فصل نهم ـ استانبول زندگی می کند

بخش اول ـ تا مرگ آتاتورک

آندرو مانگو

مطلب اختصاصی سکولاريسم نو

همين شهر بود که در 1922 شاهد خروج آخرين سربازان کشورهای متحد در پايان «جنگ های استقلال» شد و 29 ماه می هر سال را به عنوان جشن فتحی ديگر بر تقويم ترکيه نشاند. در آن روز باند موزيک ارتشی، که اعضائش يونيفورم های عهد قديم عثمانی را به تن داشتند، در حال نواختن شيپور و طبل، با قدم رو از موزهء نظامی کنار مدرسهء قديمی عهد عثمانی جنگ، بيرون آمد و از سراسر شهر گذشتند. قدم روی ارتشيان عهد عثمانی شکل ويژه ای داشت؛ آن ها دو قدم به جلو و يک قدم به عقب برمی داشتند. اين حرکت را می توان نشانهء نمادين تاريخچهء شهر استانبول دانست که در مسير رنگارنگ خود دائماً دو قدم به جلو و يک قدم به عقب برداشته است.     (پيوند به فهرست کتاب)

 
 

© 2008 ـ New Secularism - Admin@newsecularism.com - Fxa: 509-352-9630