فرقه ولایت فقیه، مخوف ترین فرقه تاریخ
میهن زاد
نظام ولایت فقیه طی بیش از یک سال گذشته، پدیده ای به نام فرقه های انحرافی را به شدت در مرکز توجه خود قرار داده است. کلیه سازمان های تبلیغاتی ولی فقیه بسیج شده اند تا خطر اجتماعی و فرهنگی فرقه ها را در به خاری در چشم مردم تبدیل کنند و اذهان عموم را در مورد تهدیدات فرقه ها خصوصاً نسبت به جوانان حساس نمایند. انتشار ده ها مقاله و کتاب و برگزاری چندین سمینار و همایش، برگزاری سخنرانی های متعدد، جمع کردن تعداد بیشماری از کتب به اصطلاح فرقه گرا و فرقه ساز از بازار کتاب و پخش برنامه های بیشمار در صدا و سیما در باره فرقه های انحرافی، بخشی از این تلاش گسترده است. به موازات این فعالیت های به ظاهر فرهنگی، نوکران امنیتی و نظامی ولی فقیه شامل وزارت اطلاعات و سپاه و بسیج هم برای برخورد سخت افزاری با فرقه چیان به میدان آمدند. دستگیری تعداد بیشماری از سران اقلیت های مذهبی بخصوص بهائیان، برخوردهای شدید با مدعیان ارتباط با امام زمان، سرکوب شدید جریان های عرفانگرا و معنوی مثل دراویش و صوفیان و سرکوب روحانیون مخالف به اتهام فرقه سازی جزو این برخوردهای سخت افزاری قرار دارد.
اما این هیاهو از جای دیگری آب می خورد. باز هم مشکل دگراندیشان و فعالان خقوق مدنی و روشنفکران و ملی مذهبی ها و اصلاح طلبان هستند که به نظر می رسد حالا به تهدیدی جدی برای نظام تبدیل شده اند و این بار برای قلع و قمع آنها چاره دیگری تدارک دیده شده. چسباندن انگ فرقه بازی و فرقه سازی و بعد در یک پروسه نرم و تخریبی تبدیل اتهام فرقه سازی به اتهام الحاد و کفر و سپس گرفتن مجوز مجازات های سنگین نظیر حبس های طولانی و تبعید و اعدام از مراجع دینی و دور زدن موانع قانونی در این سرکوبها. این راهکاری است که از یک طرف صدای دگراندیشان را با طناب دین خفه می کند و از سوی دیگر با چماق دین جلوی اعتراض ملت را سد می کنند و نهایتاً نتیجه دلخواه نظام را که حذف بی هیاهوی مخالفان است به سرعت و سهولت تأمین می کند. در این برنامه همه گیر، پسوند فرقه گرا در کنار نام همه کسانی که تا دیروز انگ های دیگری مثل روشنفکرضد دین، غرب زده، طرفدار اسلام التقاطی، منافق، جدایی طلب، سکولار، ملی گرا و چپگرا و .... می خوردند، قرار می گیرد تا از لحاظ شرعی برخورد با آنان را ساده و بی دردسر سازد.
در این ارتباط خبرهای بسیاری از طریق خبرگزاری های دولتی منتشر شد. از جمله:
"آيتالله صافی گلپايگانی، دوم آذرماه امسال در ديدار مديران و محققان كميتههای علمی مطالعات و پژوهش های فرهنگی حوزهی علميه، با اشاره به وجود فرقههای باطله در كشور، خواستار هوشياری روحانيت در برابر برنامههای انحرافی اين فرقهها شد. وی تصريح كرد: ذخاير علمي ما بسيار زياد است و هيچ ملتي و جمعيتي به اندازهء كشور ايران از ذخاير علمي بهرهمند نيست، ولي متاسفانه آنگونه كه بايد و شايد ما توان خود را در عرصههاي علمي در جهان ثابت نكردهايم. امروز دنيا به سمتي ميرود كه بر خلاف خواست و نظر انبياي الهي است و كساني كه بايد از مكتب انبيا حفاظت و حراست كنند، طلاب علوم ديني هستند. هيچ جهادي براي روحانيون بالاتر از خودسازي و پاسخگويي به شبهات نيست و روحانيون بايد با فرقههاي باطل مقابله كنند. امروز وهابيون و برخي از مسيحيان هجمههايي را عليه اسلام و شيعيان آغاز كردهاند و شبهاتي را به دين وارد ميكنند و روحانيت بايد با شناسايي اين شبهات، در برابر آن موضعگيريهاي لازم را داشته باشند. ما همواره بايد هويت ديني و اسلامي خود را در همه شرايط حفظ كنيم. آگاهي و بيداري روحانيت در جامعه كنوني از اهميت بسيار زيادي برخوردار است و آنها بايد جامعه را همواره زير نظر داشته باشند و روحانيت بايد در اين برهه زماني حساس از دين با تمام توان حفاظت كند و نگذارند فرقههاي باطل كه ميخواهند افكار جوانان را مسموم كنند، به كار خود ادامه دهند. فارس نیوز- 2/9/87"
"آيتالله نوري همداني يکي از مراجع عظام تقليد قم گفت: بايد از فعاليت فرقه هاي انحرافي در جامعه که هدف اصلي آن ها جوانان هستند، جلوگيري شود. بايد اين فرقه ها شناسايي شده و با آن ها برخورد شود. وي با بيان اينکه اين فرقه ها مي خواهند جوانان ما را به انحراف بکشانند تصريح کرد: نبايد اجازه دهيم اين مسئله اتفاق بيفتد و همگان در اين زمينه مسئول هستند. برنانیوز- 05/08/87"
"مجتبی ذوالنوری، جانشين نماينده ولیفقيه در سپاه روز 4 آبان با حضور در سپاه قمربنی هاشم(ع) استان چهارمحال و بختياری از سازماندهی چهار هزار هادی سياسی در سطح كشور خبر داد. وی مهمترين تهديد نرم دشمنان انقلاب را تهديدات عمومی دانست و تأكيد كرد: همه دستگاههای كشور به صورت منسجم بايد با اين تهديدات مقابله كند. رسالت سپاه، حفظ و حفاظت از دستاوردهای انقلاب اسلامی است كه با استفاده از شبكه گسترده بسيج برای واكسينه كردن نسل جوان گام برمیدارد .سپاه پاسداران انقلاب اسلامی كه رسالت آن، حفظ و حفاظت از دستاوردهای انقلاب اسلامی است، با استفاده از شبكه گسترده بسيج برای واكسينهكردن نسل جوان گام برمیدارد. فرقههای ضاله عليه نظام جمهوری اسلامی فعالند و برخی از فرقهها مانند بهاييت، دراويش مروجان صوفیگری، عرفانهای كاذب، ترويج عشق بیمورد و مخرب در زمينه جدايی دين از سياست با محوريت انتظار و وجود مبارك حضرت قائم آل محمد(عج) مانند انجمن حجتيه و انجمنهای مشابه، از همه ابزار خود برای ايجاد مشكل و تفرقه در بين مردم استفاده میكنند. با روشنگری و كارهای فرهنگی بايد با اين توطئه دشمنان مقابله كرد و نسل جوان و مردم حزبالهی بايد برای تقويت و بصيرت دينی خود بكوشند؛ چراكه امروز هر اقدام ضدفرهنگی در كشور يك عقبه سياسی دارد و فرقههايی كه تحت پوشش فرهنگی و مذهبی كار میكنند دارای عقبه بسيار شديد سياسیاند. دشمنان كه پس از ناكامی درجنگ گرم و شكست سياسی و تحريم اقتصادی به اهداف خود دست نيافتند، امروز از عرصههای ديگر برای ضربهزدن به انقلاب استفاده میكنند و تنها راه مقابله به آن نيز بيداری، هوشياری و آگاهیبخشی است. نقل از سپاهنيوز"
"سازمان تبليغات اسلامي با راهنمايي و توصيه آيت اله مكارم شيرازي اقدام به تشكيل كارگروه دائمي مبارزه با فرقه هاي انحرافي كرد.رئيس اداره فرهنگي سازمان تبليغات اسلامي قم در این باره گفته: شناسايي فرقه هاي انحرافي و معرفي اسلام حقيقي و تشيع به جوانان از مهمترين اهداف تشكيل كارگروه دائمي مبارزه با فرقه هاي انحرافي مي باشد مبارزه با فرقه هاي انحرافي، از جمله وظايف سازمان تبليغات اسلامي و گروه هاي فرهنگي مربوطه در كشور مي باشد".
آشنایی با فرقه مخوف ولایت فقیه
رژيم ايران که امروز توجیه جدیدی برای سرکوب اعتراضات مردمی تحت عنوان برخورد با فرقه های انحرافی یافته است با همان معیارهایی که تئوریسین های نظام برای شناسایی و تشخیص فرقه ها معرفی می کنند، مخوفترين حکومت فرقه ای است كه تاريخ تا به امروز به خود ديده است. اين تلاش همه جانبه براي سياهنمايي جريانهای منتقد و مخالف از يك سو خود جزو بارزترين ويژگيهاي فرقههاست و از سوي ديگر براي انحراف توجه مردم صورت ميگيرد تا کسانی كه در فرقه ملاها به دام افتادهاند از وضعیت فلاکت بار خود غافل بمانند و بیشتر و بیشتر در منجلاب این دام بلاخیز فرو روند.
از ويژگيهاي كه در ماههاي اخير مكرراً در برنامههاي تلويزيوني و رسانههاي رژيم در شمار خصایص فرقه ای بر شمرده ميشود، قرائتهاي نامشروع از اسلام، ادعاي ارتباط با ائمه، ادعاي مهدويت و اولوهيت است و پي در پي به مردم هشدار داده ميشود كه در دام اين فرقههاي گمراه كننده و ملحد نيفتند. اين پروژه برنامهريزي شده كه براي سركوب بيش از پيش جريانهاي فرهنگي و فكري كه در حال حاضر اغلب جوانان به آنها گرايش پيدا كردهاند تهيه شده، در حالي تهيه و اجرا ميشود كه بر همه آشكار است اسلامِ رژيم جمهوري اسلامي، اسلامي است كه ملايان آن را براي مشروعيت بخشي به غارت و چپاول ايران اختراع كردهاند و مشروعيت آن را از اصل ولايت فقيه يعني نيابت دروغين امام زمان وام گرفتهاند و هدف، نه حفظ دين مردم بوده و نه نجات آنها از ظلم و بيعدالتي، بلکه موضوع اصلی حفظ قدرت و ثروت ایران در چنگ فرقه پليد ملاهاست.
سال گذشته در یکی از نشریات دولتی که توسط صدا و سیما به چاپ رسید در مقاله ای بر پایه یک کتاب معروف در باره ماهیت فرقه ها به قلم یک نویسنده آمریکایی (فرقهها در ميان ما نوشته مارگرت تالر سينگر)، به تفصیل اهداف و ویژگی های فرقه ای تشریح شده است. با استناد به همین مقاله که مورد تأیید متولیان فرهنگی نظام ولی فقیه است، واضح است که طی سی سال گذشته یک حكومت صد در صد فرقهاي بر ایران حاکم بوده است.
بر اساس ديدگاههاي علمي و تحقيقات طويلالمدت نويسنده اين كتاب، علاوه بر تماميت نظام ايران، يكايك اركان اين نظام هر يك به تنهايي و به شكل مستقل به شكل فرقهاي عمل ميكنند، يعني يكايك آنها از ويژگيهاي فرقهاي برخوردار بوده و همان آثار زيانبار و مخرب فردي و اجتماعي فرقهها را بسط و گسترش ميدهند.
در این نوشتار بخش هایی که برگرفته از همین مقاله است در داخل گیومه قرار دارد.
- تعريف فرقه و مقایسه آن با نظام حاكم بر ايران
در مقاله خانم سینگر آمده:
«فرهنگ لغات معمولي در خصوص فرقه داراي تعاريف توصيفي معيني است اما آنچه كه فعاليت در فرقه هاي مختلف را بهتر بيان ميكند ارائه تصويري پويا از روندي است كه در درون هر فرقه در جريان بوده و مناسباتي است كه فرقه حول آن شكل گرفته است. روابط فرقهاي عبارت است از روابطي كه در آن يك فرد آگاهانه افراد ديگر را وادارميكند تا به طور كامل در خصوص تقريباً همه تصميمات مهم زندگياش وابسته به او باشد و به اين پيروان اعتقادي اينطور القا مينمايد كه او داراي استعداد ، نبوغ يا دانش ويژهاي است.»
«فرقه حول فاكتورهاي زير تعريف ميشود:
1. سرمنشأ گروه و نقش رهبر: رهبران فرقهها افرادي خودانتصابي و مجابگر هستند كه ادعا ميكنند داراي مأموريت خاصي در زندگي بوده و يا دانش ويژهاي دارند. رهبران فرقهها تمايل به اعمال اراده و تسلط داشته واغلب به عنوان كاريسماتيك توصيف ميشوند. رهبران فرقهها تكريم و ستايش را بر روي خود متمركز مينمايند"
2. ساختار روابط بین رهبر و پيروان: فرقهها در ساختار خودكامه هستند. رهبر به عنوان مقام عالي شناخته ميشود اگر چه او ممكن است قدرت معيني را به چند زير دست به منظور نظارت بر وفاداري پيروان نسبت به تمايلات و حكم او تقويض كند.
3. استفاده از برنامههاي هماهنگ شده مجاب كردن: فرقهها تمايل به خودكامه بودن يا تمامخواهي در كنترل رفتار عضايشان و همچنين خودكامكي ايدئولوژيك، بروزعلنی تعصبات و افراطيگري در جهانبيني دارند. فرقهها تمايل به درخواست از اعضا براي پذيرش دگرگوني اساسي يا تغيير روش زندگي دارند. فرقه ها به اعضای خود دیکته می کنند که چه بپوشند، چه بخورند، کجا و کی کار کنند، بخوابند، حمام کنند و همینطور به چه چیزی اعتقاد داشته باشند و چگونه فکر و رفتار کنند و چه بگویند. در بسیاری از موضوعات فرقه ها تفکری را که به آن سیاه یا سفید و نظریه ای را که به آن همه یا هیچ چیز می گوییم برقرار می نمایند.»
رهبر فرقه ايران با پشتوانه نيابت امام زمان
بر اساس اصل خودساختهء سرگردگان فرقه ملاها، در زمان غيبت امام زمان، ولايت و امامت امت اسلام بر عهده ولي فقيه است. تعريفي كه ملايان از ولي فقيه ارائه ميدهند با تعريفي كه خانم سينگر از رهبران خودانتصابي فرقهها ارائه داده است كاملاً منطبق است:
ولي فقيه مدعي است كه نايب امام زمان است؛ امامی كه قرار است يك حكومت عادل و جهاني به راه بيندازد. لقب "ولي امر مسلمين جهان" ناشي از داشتن ادعاي همين مأموريت خاص براي كل مردم جهان است، در حالي كه مسلمين بيچاره و از همه جا بيخبر جهان (كه اكثراً سني مذهب هستند) اساساً اعتقادي به اصل امامت و امام دوازدهم شيعيان ندارند.
مردم در انتخاب رهبر هيچ نقشي ندارند و او توسط همان ملاياني كه جزو ساختار فرقه ايران هستند برگزيده مي شود. چرخهء باطل انتخاب رهبر به وضوح خودانتصابي رهبر را (با نقاب قانونگرايي) نشان ميدهد. مجلس خبرگان رهبر را انتخاب ميكنند. شوراي نگهبان هم، اولين شوراي مجلس خبرگان را انتخاب ميكند. این شوراي نگهبان كيست و آيا ملت در انتخاب آن نقش و حضوري دارد؟ شوراي نگهبان از دو قسمت تشكيل شده يكي فقها كه آنها را رهبر انتخاب ميكند و ديگري حقوقدانان كه توسط رئيس قوه قضائيه به مجلس معرفي ميشوند، رئيس قوه قضائيه را هم رهبر انتخاب ميكند. بنابراین با یک چرخه باطل رهبر توسط خودش انتخاب می شود!
رهبر خودانتصاب ايران براي اينكه مردم را هم مجاب كند كه دروغهايش را باور كنند، انواع و اقسام القاب تكريموار و ستايش برانگيز را به دنبال اسم خود يدك ميكشد، القابي نظير مقام معظم رهبري، رهبر معظم انقلاب، رهبر مسلمين جهان، نائب بر حق امام زمان و .... نقش او به عنوان يك ديكتاتور خودكامه آنجا بارزتر ميشود كه نصب عكس و پوستر او بر سر در و همچنين در تك تك اتاقهاي وزارتخانه و سازمانها و ادارات دولتي و خصوصي الزامي است (درست نظير آنچه در باره شاه سابق ايران و ساير ديكتاتورهاي جهان رايج است). اين عمل در تمام نظامهاي فرقه ای، كاري در جهت بزرگنمايي مرعوب كننده و بتسازي تلقي ميشود.
وقتي رهبر فرقه ايران براي انجام برنامههاي نمايشي كه به منظور نمايش كاريسما و جذابيت مردمياش به شهرهاي ايران سركشي ميكند، جمعي از سرسپردگان در استقبالهاي به اصطلاح مردمي، به نمايشهايي فريبكارانه و رياكارانه ای دست ميزنند تا محبوبيت قدیسانه رهبر را به رخ مردم بكشند. براي انجام اين نوع مراسم، هزينههاي هنگفتي از جيب مردم فقرزده ايران خارج ميشود زيرا غير از سرسپردگان فرقه، برخي از كساني كه به اين صحنهها كشيده ميشوند جزو همان اقشار ضعيفي هستند كه توسط اين فرقه به خاك سياه نشستهاند و حالا براي گرفتن جيرهاي ناچيز كه بعد از استقبال! از رهبر (از كيسه بيتالمال چپاول شده توسط رهبر) به آنان عطا ميشود خود را مضحكه و ملعبه رهبر! و مردم ميكنند.
انتقاد به رهبر توهين به مقدسات:
ولي فقيه به رغم اينكه در حد حرف، در برابر قوانين با ساير افراد كشور مساوي است، اما در عمل از قداست و معصوميت الهي برخوردار است كه ملت را مجبور به اطاعت كوركورانه و مطلق از اوامر او ميكند. مصداق ظاهري بودن اين قانون اين است كه هيچ مرجعي در ايران معرفي نشده كه كسي شكايت خود از رهبر را به آنجا ببرد.
يك دلیل ديگر برای خودكامگي و تسلط آشكار رهبر بر اراده و زندگي مردم و مصونيت او از هر گونه ايراد و انتقاد، در ماده ششم قانون مطبوعات آمده كه بر اساس آن اهانت به رهبر و مراجع مسلم تقليد، جزو مصاديق اخلال در مباني و احكام اسلام تلقي شده و بر اساس ماده 27 مجازات، خاطي به دادگاه سپرده ميشود: «هر گاه در نشريه اي به رهبر يا شورأي رهبري جمهوري اسلامي ايران و يا مراجع مسلم تقليد اهانت شود، پروانه آن نشريه لغو و مدير مسئول و نويسنده مطلب به محاكم صالحه معرفي و مجازات خواهند شد.»
اين قانون و قوانين مشابه آن در واقع رهبر را در موضع يك ديكتاتور تامالاختيار قرار ميدهد كه هيچکس حق انتقاد به او را ندارد و اگر هم كسي اينقدر شجاع باشد كه به نقد رهبر بپردازد، در اين صورت سر و كار او به سيستم تفتيش عقايد قرون وسطايي خواهد افتاد. لازم به ذكر نيست كه كلمه اهانت در واقع شامل هر گونه انتقاد و نقد از رهبر و ساختار وابسته به آن است و نقض سيستم تعبدي نسبت به ولي فقيه محسوب ميشود؛ سيستمي كه ولي فقيه براي حفظ بقاي آن، سربازان گمنام امام زمان را در خطوط مقدم برخورد و سركوب مخالفانش به خدمت گمارده است.
ديكتاتوري فرقهاي ايران
بر اساس قانون اساسي ايران، تعيين فرماندهي كل نيروهاى مسلح، نصب و عزل رئيس قوه قضائيه، رئيس سازمان صدا و سيماى جمهورى اسلامى ايران و رئيس ستاد مشترك و فرمانده كل سپاه پاسداران انقلاب اسلامى و فرماندهان عالى نيروهاى نظامى و انتظامى، حل اختلاف و تنظيم روابط قواى سه گانه و نظارت بر حسن اجراى سياستهاى كلى نظام از اختيارات رهبري است. فقهاي شوراي نگهبان را رهبر انتخاب ميكند و حقوقدانان اين شورا هم توسط رياست قوه قضائيه كه خود او توسط رهبر انتخاب شده، به مجلس معرفي ميشوند. اين شوراي نگهبان وظيفه اصلياش نظارت بر مصوبات مجلس است تا مبادا با احكام اسلام مغايرت داشته باشند! براي تشكيل مجلس شوراي اسلامي هم بايد در ابتدا شوراي نگهبان داوطلبان نمايندگي را از نظر صلاحيت مورد تأييد قرار دهد! با اين روند، در واقع رهبر خود انتصاب ايران بر تمامي اركان قانونگذاري، قضايي و اجرايي ايران فرماندهي كرده و بر آنها كنترل و نظارت كامل دارد و انتخابات آزاد، در عمل یک واژه موهوم و توخالی است.
آيا در هيچيك از نظامهاي ديكتاتوري دنيا (كه تعدادشان بسيار كم است) كشوري هست كه نفر اول آن، اين همه امكان و اقتدار را يك جا در اختيار داشته باشد، آن هم كسي كه خودانتصاب است و ملت در انتخاب او هيچ نقشي ندارند، كسي كه از دانش و تخصص مدیریت و قوانین سیاست و كشورداري هم چيزي نميداند و كسي كه تنها ويژگي لازم براي رهبر شدنش روحانينما بودن اوست؟! آيا اين دقيقاً همان شرط دوم در باره ساختار قدرت در فرقههاي مخوف بينالمللي نيست؟
براي كنترل مستقيم و تام و تمام رهبر بر مهمترين بخشهاي اين فرقه بزرگ، او كساني را به عنوان متولي امورش برميگزيند كه حاميان او و غلامان حلقه به گوشش بوده و كليه اوامر ريز و درشت او را به اجرا بگذارند، ضمن اينكه احتمال سركشي و عصيانگري هم در باره آنها وجود نداشته باشد. افراد بايد بر اساس سوابق خود، مؤلفههاي سرسپردگي كامل به ولي فقيه را داشته باشند. اين سوابق شامل پستهاي نظامي، اطلاعاتي و دست داشتن در سركوب و ارعاب كساني است كه ميخواهند از فرقه خارج شوند و يا مسائل داخلي آن را برملا كنند. مضاف بر اينها روابط پيچيده خانوادگي با رهبر هم دارند. اين افراد مشخص، مدام در حال دست به دست كردن پستهاي كليدي بين خود هستند و با خروج از يك پست بلافاصله وارد پست بعدي شده و نگاههاي هوشيار رهبر در حفظ فرقه و تحكيم ساختار آن ميباشند.
رعايت قوانين مذهبي به ضرب چماق
اكثر جمعيت دنيا در حال حاضر به يكي از مذاهب معتقد بوده و بر اساس دين خود اعمال و وظائف مذهبيشان را انجام ميدهند ولي فرقه حاكم بر ايران، اعتقادات مذهبي را مثل فرقههاي ديگر، از طريق ابراز تعصب در ايدئولوژي فرقه و افراطگرايي شديد در عمل، مورد سوء استفاده قرار داده تا تمامي اركان زندگي مردم را تحت كنترل خود در آورد. مردم ايران بعد از حاكميت فرقه مخوف ملاها، ملزم به اجراي آداب و اصول مذهبي هستند، درست مثل الزامي كه در اجراي قوانين و قواعد اجتماعي و شهروندي وجود دارد و در صورت سرپیچی از اجرا، مثل مجرمین با آنها برخورد می شود و به شدت مجازات ميشوند.
برخي از اين موارد شامل واجب شدن حجاب كامل براي زنان، اجباري بودن روزه در ماه رمضان، تعيين ساعت نماز در ادارات ايران و تعطيل شدن كار در اين فاصله زماني است كه مجازات نقض اين موارد شامل حبس و شلاق است. نظارت بر اجراي اين قواعد توسط گشتهاي نيروهاي انتظامي در خيابانها انجام ميشود و مجرماني! كه اين قواعد را ناديده بگيرند سر و كارشان به محكمه كشيده شده و اين تخلفات جزو سوء پيشينه كيفري براي آنان محسوب ميشود. از سوي ديگر نداشتن سوء پيشينه كيفري براي استخدام در هر شغل و گرفتن هر گونه مجوز كاري جزو شرايط ضروري است و اين بدان معناست که هيچ راهي براي مردم ايران به جز تمكين كردن از خواستههاي سردمداران فرقه حاكم وجود ندارد. اين شرايط دوران حاكميت كليسا بر اروپا را در قرنها قبل، تداعي ميكند و نشان ميدهد كه اهرمهاي فشار براي تبعيت از قواعد حاكم بر ايران تا چه حد فرقهاي، بدوي، وحشيانه و ضد حقوق بشر است.
در اروپاي قرن دوازدهم اعتقاد عمومي براي اين بود كه تنها يگپارچگي در امور ديني ميتواند صلح و امنيت را در جامعهي اروپايي تضمين كند. از اين رو كليساي كاتوليك دستگاه تفتيش عقايد را بر پاكرد تا از آن به عنوان سلاحي براي مقاله با تهديدهاي فرضي نسبت به قدرت معنوياش استفاده كند. هدف از تفتيش عقايد، دفاع از آموزههاي سنتي ايماني و اخلاقي مذهب كاتوليك بود. مفتشهاي عقايد، كه رياست دادگاههاي تفتيش عقايد را بر عهده داشتند، موظف بودند بدعتگذاري و بدعتگذاران را پيدا كنند و آنها را به آغوش كليسا بازگردانند، يا به خاطر هماهنگي اجتماعي، سياسي و ديني، آنها را از جامعهي مسيحي طرد كنند.
در دوران قرون وسطي، کليسا هر انديشه و حركتي را که مغاير با اعتقادات ديني مسيحيت و ديدگاه علمي آن زمان که متأثر از دانش ارسطويي بود، جنگ با خدا (شبيه حكم الحاد در فرقه ملاها) مي دانست. تفتيش عقايد به بيان دقيقتر، عبارت بود از هيئتهاي داوري بسيار مجهز كه كليساي كاتوليك ميكوشيد از طريق آنها به يكپارچگي انديشه و عمل ديني دست يابد و آن را حفظ كند. براي اين منظور، كليسا به كارگزاران خود، كه مأموران تفتيش عقايد ناميده ميشدند، اختيار داد تا كساني را كه ممكن بود اعتقادات يا اعمالشان مغاير آموزههاي كليسا باشد بيابند. مردان و زناني كه با چنين اتهامي روبرو ميشدند، زير فشار قرار ميگرفتند تا مجبور به اعتراف شوند. گاهي اين فشار جنبهي رواني داشت، اما در بسياري موارد شكنجهي شديد جسماني بود. برخي از اين فشارها جان به در ميبردند و آزاد ميشدند و برخي زنداني ميشدند يا براي اعدام به مقامات كشوري تحويل داده ميشدند. دستگاه تفتيش عقايد، شامل روحانيان قدرتمند و كارگزاران آنها ميشد كه نظام بازجوييها، دادگاهها، و زندانها را كه به «ادارهي مقدس» مشهور شد، اداره ميكردند.
مشابه آنچه در قرون وسطي بر مسيحيان گذشت، بعد از گذشت قرنها، نظام تفتیش عقاید از مردم ايران ميخواهد زندگي خود را بر اساس اميال سركردگان فرقه ملايان كه آن را به قوانين اسلامي می دانند، تغيير دهند و اين قوانين ظالمانه بيشتر از همه گريبانگير زنان است. مواردي مانند منع حضور آنان در اكثر مشاغل مهم و حساس، نابرابري در برخورداري از حقوق اجتماعي برابر با مردان، منع حضور زنان در اكثر رشتههاي ورزشي، منع حضور آنان در برخي از رشتههاي تحصيلي در دانشگاهها، حرام بودن امور هنري براي زنان مثل خوانندگي و بسياري موارد ديگر.
- اهداف فرقه
در مقاله خانم سینگر آمده:
«بسياري گروههاي فرقهاي به طور فعال اقدام به عضوگيري، گسترش و كسب پول و قدرت در سراسر جهان مينمايند. اين گروهها، اعضا يا هواداران خود را توسط كارهاي برنامهريزي شده ذهني يا روند بازسازي فكري، استثمار كرده و تحت نفوذ و كنترل كامل درميآورند.»
مردم ايران براي برقراری عدالت اجتماعی و تشكيل یک حکومت ملی و دموكراتیک، و به دست آوردن آزادی بیان و عقاید رنج زیادی را تحمل كردند ولي آنچه نصيبشان شد حاكميت فرقه ملاها بود. آنها مدعي برقراري حكومت عدل علي شدند، اما چندان طولي نكشيد كه چهره سركردگان اين فرقه قرون وسطايي، از پس نقاب تزوير بيرون زد و معلوم شد كه تمام اين شعارها، حرفهايي براي جذب اقشار درمانده و له شده در زير فشار ناشي از نابرابريهاي اقتصادي و اجتماعي رژيم سابق ايران، به اين فرقه پليد بوده است.
در تلاطم و هرج و مرج اوليه انقلاب، فرقه ملايان از بقيه جلو افتاد و با چشمداشت به ثروت عظيم ايران و استثمار مردم، با پشتوانه ايدئولوژي ديني به حاكميت رسيد. مصاديق بارز و روشن غارت منابع ملي ايران توسط فرقه ملاها و كشاندن عامه ملت ايران به حضيض فقر و مكنت اقتصادي، بخش كوچكي از فسادهاي كلان و بيشمار اقتصادي است كه طي سي سال گذشته توسط کسانی كه از اين فرقه مخوف جدا شده و يا توسط سركرده فرقه قرباني شده اند، به گوش مردم ايران و جهان رسيده است. به مصداق مشت نمونه خروار است به برخي از دزديهاي فرقهاي اشاره ميشود:
يك مورد قديميتر از مفاسد كلان مالي در اركان فرقه ايران، مربوط به شهرام جزايري است. شهرام جزایری در سال 1380 ابتدا به اتهام اخلال در نظام اقتصادی ایران، اخلال در نظام صادراتی، پرداخت رشوه، جعل اسناد و حيف و ميل اموال دولتی به ۲۷سال زندان محکوم شده بود، اما با اعتراض او به اين رأی، پرونده به ديوان عالی کشور فرستاده شد که ديوان با نقض رأی دادگاه، پرونده را برای رسيدگی مجدد به دادگاه ديگری فرستاد. زماني که شهرام جزايری بازداشت و نامش در سطح عمومی مطرح شد، در جريان محاکمه اش اعتراف کرد که به تعداد زيادی از مقامات دولتی و قانونگذاران ايرانی از جناحهای مختلف سياسی مبالغی پرداخته و با اين روش در مدت کوتاهی به ثروت هنگفتی دست يافته است. برخی از اين مقامات اظهارات شهرام جزايری را تکذيب کردند و برخی از آنها گفتند که تنها به منظور کمک به افراد نيازمند و مصرف در امور خيريه از شهرام جزايری پول گرفته بودند.
چندي پيش از سوي نایب رییس کمیسیون امنیت ملی مجلس اعلام شد كه قرارداد کرسنت جزء موارد بارز مفاسد اقتصادی است. او گفت: قرارداد کرسنت با یکسری تبانیها منعقد شده به همین خاطر این قرارداد جزء موارد بارز مفاسد اقتصادی است... متأسفانه در این قرارداد مسایل پشت پرده بسیاری وجود دارد که حاکی از ارائه رشوه و پولهایی برای عملی و اجراییشدن آن دارد... این قرارداد در رابطه با قیمت گاز و زمان و مدت اجرای آن دارای ابهامات فراوانی است... در شرایطی در این قرارداد قیمت گاز 40 دلار تعیین گردیده که در زمان قرارداد قیمت فروش گاز حدود 200 دلار در هر متر مکعب بوده است... از دیگر نکات منفی این قرارداد قیمت ثابت 40 دلار برای مدت 18 سال میباشد که حاکی از سهل انگاری مسوولان در انعقاد این قرار است.
روزنامه «سرمايه» چاپ تهران در يادداشت شماره روز چهارشنبه، ۱۱ ارديبهشت ماه 87 به مبلغ قابل ملاحظه ای از در آمدهای نفتی ايران در سه سال گذشته می پردازد که سرنوشت آن معلوم نيست. اين يادداشت که با امضای علی مزروعی، نماينده سابق مجلس انتشار يافته است، در آمد ايران را از محل صادرات نفت و گاز در سال های ۱۳۸۴ تا ۱۳۸۶ با تکيه بر آمار بانک مرکزی، روی هم رفته ۱۹۵ ميليارد دلار ارزيابی می کند. در اين يادداشت آمده است که طی سه سال مورد نظر، جمع هزينه های ارزی بر پايه عملکرد بودجه های سنواتی دولت نهم، همراه با مبلغی که مستقيماً به حساب شرکت ملی نفت واريز شده، از ۱۳۲ ميليارد دلار بيشتر نبوده است. تفاوت ميان اين دو رقم (۱۹۵ ميليارد دلار در آمد و ۱۳۲ ميليارد دلار هزينه ارزی)، ۶۳ ميليارد دلار است که بر خلاف قانون به حساب ذخيره ارزی واريز نشده و کسی نمی داند چگونه هزينه شده است.
فساد جنسي در حساسترين اركان نظام فرقه ای ایران
بر اساس دیدگاه های خانم سینگر يكي از محوريترين فعاليتهاي فرقهاي، گسترش و ترويج فساد و سوءاستفادهاي جنسي است. اين برنامهاي است كه اكثر فرقهها در اشكال گوناگون آن را ترويج ميدهند، عقايدي مثل همسران مشترك، ازدواجهاي دستهجمعي، روابط آزاد درون فرقه و امثال اينها. ملاهاي ايران به بيماريهاي جنسي بيشماري مبتلا هستند و به همين دليل، فساد جنسي و اخلاقي هم در ديدگاهها، هم در قوانين و هم در عملكرد آنها بيداد ميكند. به دليل شدت بيماريهاي جنسي و سکسی در آنان، همه چيز را از این نگاه ميبينند و روي موضوع سکس حساسيت مخصوصی نشان ميدهند. به برخي از اين فسادها و تجاوزات جنسي كه توسط مسئولان نظام انجام شده، به نقل از خبرگزاريهاي رسمي اشاره ميشود.
«ده روز بعد از غيبت سردار زارعي فرمانده سخت گير نيروي انتظامي تهران بزرگ، در حالي که نيروي انتظامي سعي داشت که کنار رفتن وي را عادي جلوه دهد، معلوم شد كه علت برکناري سردار رضا زارعي کشف فساد اخلاقي از وي بوده است. وي در حالي که با شش فاحشه در وضعيتي زننده در يک خانه بوده دستگير شده. اين زنان در جريان بازجوئي و تحقيقات گفتهاند وي از آن ها خواسته به صورت دسته جمعي به صف شده و در حالت عريان نماز جماعت بخوانند. براي آشكار شدن گند و كثافتهاي فرقه ايران جالب است كه بدانيم دستور بازداشت سردار زارعي از بيم آن که روابط نزديک سعيد مرتضوي دادستان تهران با وي، مانع از پيگيري صحيح موضوع شود، توسط رييس قوه قضاييه بزرگ صادر شد. گفتني است كه وي مسئول مستقيم اجراي طرح مقابله با اراذل و اوباش در تهران بود که در آن نيروي انتظامي با برخوردهاي خشن و زننده، افراد را بازداشت مي کرد. وي همچنين يکي از مسئولين اصلي اجراي طرح امنيت اجتماعي بود. زارعي در برنامه هاي تلويزيوني ظاهر مي شد و از لزوم جلوگيري از فساد در جامعه داد سخن مي داد. در طرح مشهور به مبارزه براي امنيت اجتماعي که مسووليت آن به عهده زراعي بود، سعيد مرتضوي دوشادوش وي گام مي زد و در چند برنامه تلويزيوني به طور مشترک به توضيح فتوحات نيروي انتظامي پرداختند.»
«يكي از اساتید گروه زبان و ادبیات فارسی دانشگاه زنجان و معاون دانشجویی دانشگاه زنجان، پس از آنکه یکی از دانشجویان دختر دانشگاه زنجان به کمیته انضباطی احضار شده بود، او را تحت فشار قرار داده بود تا به خواسته های بیشرمانه وی تن دهد. این دانشجوی دختر در حالی که یک ضبط صوت نیز با خود به همراه داشت، با معاون دانشجویی در دفتر وی قرار گذاشت و هنگامی که معاون دانشگاه برای انجام این عمل ننگ آور در حال درآوردن پیراهنش بود، دانشجویان به دفتر وی یورش برده و ضمن جلوگیری از این عمل شرم آور از این اقدام فیلمبرداری و پس از آن اقدام به برگزاری تجمع اعتراضی کردند. به دنبال افشای این مساله و تهدیدات معاون دانشجویی دانشگاه زنجان، بیش از ۳۰۰۰ نفر از دانشجویان تجمع کرده و خواستار استعفای معاونت دانشجویی و رئیس دانشگاه زنجان شدند. با وجود اینکه فشارهای این معاون انتصابی بر دختر قربانی باعث شد تا این دختر دانشجو با کمک دیگر دانشجویان، سوءاستفاده این معاون دانشگاه از سمتش را آشکار سازند، دادستان زنجان كه طبعاً حامی ساير اركان فرقه حاكم بر ايران است، با قلب ماهیت مفاهیم گفت: “هیچ جامعهای نمیتواند عاری از بزه و خطا باشد و باید التهاب و تشویش روانی را در جامعه کنترل و نباید اجازه این گونه تشنجها را به جامعه داد. اگر بنا باشد این شیوه و روش در جامعه گسترش یابد و هرکس با مطلع شدن از خطای کسی بخواهد آن را به این شیوه افشا و برملا کند در جامعه هیچ امنیتی وجود نخواهد داشت. اين سخنان در حالي بيان ميشود كه يكي از ترفندهاي كثيف وزارت اطلاعات، براي تخریب شخصیتی ناراضيان و فعالان حقوق بشر در ايران، جعل اتهامات مربوط به فساد اخلاقي و مالي در باره آنان است. مشابه حادثه دانشگاه زنجان پیش از این در دانشگاه های رازی کرمانشاه و سهند تبریز نیز اتفاق افتاده است و هیچ گاه مسئولین قوه قضائیه یا دادستانی در مقابل این ظلم ها به دانشجویان اقدامی نکردهاند.
پخش یک فیلم پورنو از امام جمعه شهرستان تویسرکان در سایت های اینترنتی یکی دیگر از نمونه های فساد در فرقه ملایان است. این فیلم به خوبی نمایانگر بیماری جنسی این آخوند شهرستانی است، ملایی که باید امین مال و ناموس مردم باشد! جناب گلستانی در فیلمی که از روابط جنسی ایشان با یک زن متأهل در خانه اش به شکل مخفیانه فیلمبرداری شده همچون بازیگران حرفه ای فیلم های پورنو ظاهر می شود.
در فرقه ملاها اين فساد و فحشا به شكل مذهبي در قالب ازدواج موقت نيز توصيه و توجيه شده است. اين موضوع نشان ميدهد كه چگونه حكومت فرقهاي ايران با توجيهات مذهبي ميخواهد به گسترش فساد و فحشا در سطح عموم اقدام كند. اين شيوه در بين تمام فرقههاي گمراه جهان بينظير است كه بخواهند با استناد به یک دین برجسته، روابط آزاد جنسي را تبليغ كرده و آن را عملي مذهبی نشان دهند. يك خبر منتشر شده در اين باره از زبان يكي از دولتمردان فرقه حاكم بر ايران را به عنوان شاهد ميآورم:
«وزير كشور که در پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامي قم سخن ميگفت اظهار داشت: در حال حاضر طيف گسترده اي از جمعيت كشور را جوانان با اقتضاعات سني و نيازهاي خاص خود تشكيل مي دهند و ما وظيفه داريايم به اين نيازها پاسخ گوييم. وي متوسط سن ازدواج دختران را 23 سال و متوسط سن ازدواج پسران را 26 سال عنوان كرد و افزود: عده اي به جوانان توصيه مي كنند تا نسبت به ازدواج در سنين پايين اقدام نمايند ولي در شرايط فعلي امكان ازدواج به دلايل مختلف اجتماعي و ... وجود ندارد و ما نيز نمي توانيم نسبت به اقتضائات سني قشر جوان جامعه بيتفاوت باشيم. وزير كشور با بيان اينكه نياز جنسي يكي از غرايز انسان است كه بايد از راه درست به آن پاسخ داده شود، گفت: دين اسلام جامعترين دين است و براي تمام مشكلات بشر راه حل دارد و ازدواج موقت نيز در اين دين مبين براي حل اينگونه مشكلات مورد توجه قرار گرفته است.» خبرگزاري فارس 10/3/86
تأييد فساد و فحشا از طريق صيغه يا متعه با احاديثي كه از زبان پيامبر اسلام و امامان شيعه نقل ميشود نه تنها مجاز شمرده ميشود، بلكه مورد تشويق و ترغيب هم قرار ميگيرد. به دو نمونه از احاديثي كه در سايتهاي قم موجود هست، اشاره ميكنم:
امام صادق(ع): هركسي كه ازدواج موقت كند و بعد غسل كند از هر قطرهاي كه از آب غسل ميچكد، خداوند هفتاد ملك را خلق مينمايد كه تا روز قیامت براي او طلب آمرزش و بخشش نمايند و تا روز قيامت بر كسي كه از اين عمل دوري كند لعنت ميفرستد.
پيامبر اكرم(ص) : وقتي مرا به معراج بردند جبرئيل از طرف خدا پيغام آورد كه خداوند تبارك و تعالي ميفرمايد: همانا زنان امت تو را كه به ازدواج موقت درآيند، ميبخشم.
فساد موجود در فرقه حاکم برایران را از زبان آمار بشنوید:
بر پايه گزارش سال ۲۰۰۷ سازمان بين المللی شفافيت، جمهوری اسلامی ايران از لحاظ درجه فساد در ميان ۱۸۰ کشور مورد بررسی، در رديف ۱۳۱ قرار گرفته است. در فهرست منتشر شده توسط سازمان بين المللی شفافيت، ايران از لحاظ درجه فساد، ۹۹ پله پايين تر از قطر، ۹۷ پله پايين تر از امارات متحده عربی، ۷۱ پله پايين تر از کويت، ۶۷ پله پايين تر از ترکيه و ۵۹ پله پايين ترازعربستان سعودی قرار دارد.
نقش اعتقادات مذهبي در فرقه ملاها
در مقاله خانم سینگر آمده:
"فنون خاص مجاب سازی استثماری یعنی پروسه های متعدد بازسازی فکری مورد استفاده رهبران فرقه ها و سازمانهای شبه فرقه ای برای وادار کردن افراد به پیوستن، ماندن و اطاعت کردن قرار می گیرد."
همانطور كه همه فرقهها از روش مجابسازي رواني استفاده ميكنند، فرقه ملايان براي اين مجابسازي احساسات مذهبي مردم را مورد سوءاستفاده و بسياري از اعتقادات و ارزشهاي مذهبي را وسيله فريب و واردار كردنشان به تبعيت تام و تمام قرار داده است. اول از همه سوءاستفاده از اعتقاد به امام زمان و انتظار ظهور او. اين اعتقادي است كه رهبر فرقه مشروعيت و مقبوليت خود را بر اساس آن به دست آورده است.
ممانعت از دسترسی به اخبار: رژيم ملاها براي كنترل افكار و عقايد مردم سانسور بسيار شديدي را بر همه اركان زندگي مردم اعمال كرده است. از يك طرف فيلترهاي خبري در رسانه ملي و همچنين فيلترهاي اينترنت كه عملاً مردم ما را از اخبار واقعي كل جهان بيخبر ميگذارد و از سوي ديگر غيرقانوني كردن استفاده از ماهواره. به اين ترتيب مردم فقط از اطلاعات و اخباري مطلع ميشوند كه فرقه ميخواهد و اين اخبار طوري به گوش آنها ميرسد كه فرقه ميخواهد و طوري تفسير و تعبير ميشود كه سركردگان فرقه ميخواهند از آن بهرهبرداري كنند.
اجباري كردن رعايت قوانين مذهبي (كه آنها هم با تعبير و برداشت ملاهاست) به كنترل مضاعف مردم و ايجاد جو رعب و وحشت و در نتيجه تبعيت بيچون و چراي مردم از رهبران فرقه منجر شده است.
در طي هشت سال جنگ بيدليل و بيهدف كه اين فرقه بر مردم ايران تحميل كرد، با سوءاستفاده از قيام عاشورا كه براي شيعيان ارزش و اهميت خاصي دارد جوانان ايران را فريب دادند. در اين روش مجابسازي رواني به آنها قبولاندند كه اگر در جبهههاي جنگ كشته شوند شهيد هستند و ارزش و اهميت كار آنها به اندازه ياران امام حسين(ع) در كربلا است. اين فريبكاري تا آنجا بالا گرفت كه نوجواني سيزده ساله كه هنوز به درك درستي هم از مذهب نرسيده است دست به خودكشي زده و خود را جلوي تانك عراقي ها انداخت، عملي كه از نظر جنگي هم ارزشي نداشت و فقط نشان از سرسپردگي بي حد و حصر يك عضو به رهبر فرقه بود.
حوادثي نظير اين، واقعهء «جرج تاون» را به ياد مياورد كه در آن تعداد زيادي از مريدان يك فرقه به دستور سركرده آن اقدام به خودكشي كردند. جرج تاون معبدی بود كه توسط جيمز جونز در سال هزار ونهصد وپنجاه در ایندیاپلیس تاسیس شد. اين معبد تبلیغ رهایی و برابری انسان را میکرد ولی جنجال های فراوانی در پیرامون آن درگرفت، بهمین دلیل جيم جونز در اوایل سال هزار ونهصد وهفتاد تصمیم گرفت که آمریکا را ترک کرده و در جویانا، جامعه خیالی خود را ایجاد کند. او این شهرک را جونز تاون نامید. جيم جونز، پدر ومادرها را مجبور میکرد که فرزندان خود را به او بسپارند تا او را «پدر» بنامند. بدرفتاری، زندان و در قفس انداختن «مجرمین» از جمله کارهایی بود که در این فرقه بطور روزمره انجام میگرفت. جیم جونز وفاداری هواداران خود را بطور مرتب مورد آزمایش قرار میداد . در نوامبر سال 1978يك نماینده کنگره آمريكا به همراه گروه تحقيقياش، برای تحقیقات و بررسی از جونز تاون دیدار کرد .جونز بیش از همه کوشش کرد که برای دیدار کنندگان مانع ایجاد کند. هوادارن فناتیک و متعصب جونز به هواپیمای حامل آنها حمله کردند و نماینده و سه خبرنگار را کشتند و یک فیلمبردار و چهارده تن از جدا شدگان از فرقه را كه ميخواستند با آنان بروند به سختی زخمی نمودند. بعد از اين واقعه جونز تصمیم به خود کشی دست جمعی گرفت. بوسیله بلندگو ساکنین جونز تاون به گردهمایی فراخوانده شدند و به تمامی آنها نوشیدنی آلوده به سیانور و سیانکالی داده شد. در ابتدا نوزادان و کودکان به قتل رسیدند، به آنها مواد سمی با آمپول تزریق گردید. بعد نوجوانان و بعد بزرگسالان در نوبت بودند. بسیاری از پدر ومادرها سم را نوشیدند زمانی که کودکان خود را در حال مرگ دیدند. بعضی کوشش کردند که فرار کنند، اما اکثر آنها توسط محافظین کشته شدند و تعداد کمی توانستند فرار کنند. در مجموع نهصد وسیزده نفر از هزار وصد وده نفر عضو به قتل رسیدند از جمله دویست وشصت وهفت کودک . جيم جونز بوسیله یک گلوله بر سرش کشته شد. جونز تاون در اواسط دهه هشتاد بوسیله آتش نابود شد.
تفاوت فرقهها با گروههاي معمولي (تفاوت حكومت ايران با ساير حكومتها)
در مقاله خانم سینگر آمده:
«فرقهها توسط رهبران كاريسماتيك يا قوي كه هرم قدرت و منابع مادي را كنترل مينمايند تأسيس شده يا هدايت ميشوند. در مقابل گروههاي معمولي تمايل دارند ساختار تشكيلاتي را به حداقل رسانده و قدرتطلبان را خنثي يا اخراج كنند.
فرقهها داراي نوعي كلام و بيان آشكار به شكل يه كتاب يا مانيفيست يا دكترين هستند. در حالي كه گروههاي معمولي تشويق به تعهد عمومي نسبت به صلح و آزادي كرده و از مؤسسات كنترل كننده مادر رويگردان هستند.
فرقهها مرزهاي غيرقابل عبور ترسيم كرده اعضايشان را به طرق مختلف كنترل نموده و به كساني كه ميخواهند فرقه را ترك كنند تحت عناوين بريده، مزدور و خائن حمله ميكنند.»
حاكميت فرقه حاكم بر ايران همانطور كه اشاره شد بر قدرت مطلقه رهبر استوار است. ساختاري كه در آن رهبر فرقه بر سه قوه مقننه و مجريه و قضائيه و همينطور نيروهاي مسلح كنترل مستقيم دارد.
فرقه حاكم بر ايران دكترين خود را از مذهب شيعه و بخصوص از امام علي و امام حسين و امام زمان به عاريه گرفته است. اين فرقه با ادعاي برقراري حكومتي مشابه حكومت امام علي يعني حكومتي عدالتپرور از يك سو و ظلمستيزي مشابه حركت امام حسين از سوي ديگر و انتظار براي ظهور امام زمان كه قرار است حكومتي عادل برقرار كند، استوار كرده است. تمام اين زمينهسازيها براي اين بوده است كه دژ نفوذناپذيري براي سركردگان فرقه ساخته شود، زيرا عدم پذيرش نسبت به رهبران فرقه از سوی مردم ، مخالفت با حاكميت اسلام و ضدیت با دین انگاشته ميشود.
به همين دليل است كه از آغاز حكومت ملاها در ايران، هر كس كه به هر شكل طبل مخالفت كوفت و حضور در اين فرقه را نپذيرفت با برچسبهايي نظير ضدانقلاب، منافق، ضد ولايت فقيه، جاسوس، ملی گرا، غربزده و امثال اينها طرد و مغضوب شد. البته برخورد با مخالفان و كساني كه اين فرقه را ترك كردند به همينجا ختم نشد بلكه براي پيشگيري از رسوا شدن توسط همين اشخاص، اكثر آنان قلع و قمع شدند. بسياري از روشنفكران اسلامي نظير آيتالله منتظري و آقاي سروش هم در بين اين عده بودند. اينان بعد از اينكه از فرقه كنار كشيدند به حبسهاي خانگي محكوم شدند و ارتباطشان با مردم قطع شد.
ساير مخالفان فرقه ولایت فقیه، كه از هم كيشي با رهبران فرقه دست كشيده بودند به اشكال خشنتري سركوب شدند. اين برخوردها نهايتاً به تصويب قانوني منجر شده است كه براي خروج از دين اسلام حكم اعدام را پيشبيني كرده است. بخشي از اين قانون چنين است:
ماده 1-224 : هر كس پيامبر اسلام را دشنام دهد يا قذف كند، سبالنبي بوده ومحكوم به حد قتل ميشود.
تبصره- قذف يا دشنام به هريک از ائمه معصومين و يا فاطمه زهرا در حکم سب النبی است.
مبحث پنجم - مربوط به تعریف مجازات اعدام برای فردی است که پدر یا مادرش مسلمان بوده ولی خودش مسلمان نیست. یعنی بخواهد خود دين خود را انتخاب كند و يا تغيير دين بدهد چنين فردي مرتد مي باشد.
ماده 3-225: مرتد بر دو نوع است: فطري و ملي.
ماده 4-225 : مرتد فطري كسي است كه حداقل يكي از والدين او در حال انعقاد نطفه مسلمان بوده و بعد از بلوغش اظهار اسلام كرده و سپس از اسلام خارج شود.
ماده 5-225: مرتد ملي كسي است كه والدين وي در حال انعقاد نطفه غير مسلمان بوده و بعد از بلوغش به اسلام گرويده و سپس از اسلام خارج و به دين ديگري برگردد.
ماده 6-225: هر گاه کسی که حداقل يکی از والدين او در حال انعقاد نطفه مسلمان بوده بعد از بلوغ بدون آن که تظاهر به اسلام نمايد، اختيار کفر کند درحکم مرتد ملی است.
ماده 7-225 : حد مرتد فطري قتل است.
ماده 8-225 : حد مرتد ملي قتل است؛ اما بعد از قطعيت حکم تا سه روز ارشاد و توصيه به توبه مي شود و چنانکه توبه ننمايد، كشته ميشود .
ماده 10-225: حد زني كه مرتد شده، اعم از فطري و ملي حبس دايم است و ضمن حبس طبق نظر دادگاه تضييقاتي بر وي اعمال و نيز ارشاد و توصيه به توبه ميشود و چنانچه توبه نمايد، بلافاصله آزاد ميگردد.
حکم "ارتداد" از نظر حقوقی قتل است.
یک نکته اساسی در تعریف اینگونه مجازاتها این است که هیچکس نمیتواند مانع از اجرای آنها شود. اين احكام دقيقاً قوانين كليساي قرون وسطي را تداعي ميكند كه در آن زنده سوزانيدن، كيفر و جزاي نهايي بود. در آن دوره، اين مجازات خاص كساني بود كه به بدعتگذاريهاي بزرگ متهم بوده، مجرم شناخته شده، و قبل از اعلام راي نهايي دادگاه به گناهان خود اعتراف نورزيده بودند؛ يا خاص آنهايي بود كه بموقع به تقصير خويش اعتراف ورزيده، و چون مورد بخشايش قرار گرفته و از گناه تطهير يافته بودند، دوباره به بدعتگذاري دست زده بودند.
روند تحميل رواني، بازسازي فكري و شستشوي مغزي
در مقاله خانم سینگر آمده:
"فرقه، فرد را نسبت به اينكه يك برنامه كار براي كنترل و ايجاد تغييرات در وي وجود دارد، در نا آگاهي كامل نگاه ميدارد. محيط زماني و فيزيكي را كنترل مينمايد (ارتباطات و اطلاعات).يك حس ناتواني، ترس و وابستگي به وجود ميآورد. رفتارها و برخوردهاي سابق را سركوب ميكند. رفتارها و برخوردهاي جديد ايجاد مينمايد. يك سيستم منطق بسته را به وجود ميآورد."
يكي از طرق مؤثر فرقه حاكم بر ايران، ترور فرهنگي است كه همان بيگانه كردن مردم و بخصوص جوانان با انديشهها و انديشيدن و انديشمندان بزرگ ايران و جهان بود. اين روش از سي سال پيش تا امروز، هر روز با سرعت بيشتري به پيش ميرود و اگر با همين سرعت بتازد و تا يك نسل ديگر پیش برود، ريشه تفكر و انديشه در ايران براي هميشه خشكانده ميشود. متولي ترور فرهنگي ايرانيان، وزارت بی هنر و بی فرهنگی به اسم وزارت ارشاد شد كه به اسم ارشاد اسلامي، سدهایی بتونی بر سر راه نشر هر گونه افکار دگراندیش و نوین ساخت. براي مشروع ساختن اين حركت، قوانین فرمایشی بریده و دوخته شده تا آنجا كه آزادي مطبوعات كه از شعارهاي شاخص انقلاب بود، با تصويب قانون مطبوعات عملاً به تاريخ پيوست. اين قانون به شيوهاي طراحي شده كه راه بيان هر انديشه و حرفي غير از مصوبات ملاها و تأييد رژريم ملائيسم را مسدود كرده و راه انگ زدن به هر انسان آزاداندیش متفكر را باز ميگذارد. بر اساس محدویت های این قانون، مطبوعات فرمايشي تنها مطبوعاتي هستند كه امكان عبور از تنگناها و موانع ظاهراً قانوني آزادي بيان، در فرقه ملاها را پيدا ميكنند. وظيفه مطبوعات ايران بر اساس قانون چنين تعريف شده:
الف - روشن ساختن افكار عمومي و بالا بردن سطح معلومات و دانش مردم دريك يا چند زمينه
ب - پيشبرد اهدافي كه در قانون اساسي جمهوري اسلامي بيان شده است .
ج - تلاش برأي نفي مرزبندي هاي كاذب و تفرقهانگيز و قرار ندادن اقشار مختلف جامعه در مقابل يكديگر ،مانند دسته بندي مردم بر اساس نژاد ،زبان ،رسوم ،سنن محلي و...
د - مبارزه با مظاهر فرهنگ استعماري( اسراف ،تبذير ،لغو ،تجمل پرستي ،اشاعه فحشا و ..) و ترويج و تبليغ فرهنگ اصيل اسلامي و گسترش فضائل اخلاقي.
ه - حفظ و تحكيم سياست نه شرقي و نه غربي .
همانطور كه ديده ميشود هيچ اثري از آزادي بيان و انديشه در اين قوانين ديده نميشود و تنها وظيفهاي كه بر عهده مطبوعات گذاشته شده تأييد و تشويق منويات نظام است.
مكانيزم مميزي وزارت ارشاد براي چاپ و نشر كتب به شكلي است كه عملاٌ مردم ايران به هيچ ديدگاه و عقيدهاي غير از آنچه فرقه حاكم قصد تبليغ و توسعه آن را دارد دسترسي ندارند. از سوي ديگر اين وزارتخانه كه شاهرگ فرهنگي كشور از آن عبور ميكند به حمايت و چاپ كتبي ميپردازد كه هر نوع دگرانديشي را مورد حمله قرار داده و تخريب ميكند.
روش بسيار مؤثر ديگر در كنترل و هدايت افكار عمومي و عوامفريبي استفاده از رسانه عمومي راديو تلويزيون است. اين رسانه با كنترل و نظارت مستقيم ولايت فقيه عملاً به بلندگوي فرقه ملاها تبديل شده است. راديو و تلويزيون در سي سال گذشته با تنزل سطح بينش فرهنگي و اجتماعي مردم، وظيفه نشر بیفرهنگی و به ابتذال کشاندن زندگی مردم را با موفقيت به انجام رساند. از سوي ديگر اين رسانه به بلندگويي براي وزارت اطلاعات تبديل شده تا با تهيه و پخش برنامههايي ظاهراً سياسي، اجتماعي به قدرتنمايي نظام پرداخته و به تخريب افكار آزاديخواهانه و ترور شخصيتي سردمداران آزادانديشي و دموكراسي بپردازند. اين قبيل برنامهها كه بر اساس سناريوهاي وزارت اطلاعات تهيه ميشود شامل فيلمهاي سينمايي و سريالهاي تلويزيوني برای نشان دادن اقتدار نظام و ایجاد رعب و وحشت، ، فيلمهاي اعتراف توابین سياسي، مصاحبه و گفتگو و برنامههاي كارشناسي است. موضوع فرقهشناسي هم يكي از آخرين پروژههاي مشابه در اين موضوعات است.
ويژگيهاي فرقهها
براي آشكار شدن چهره مخرب فرقه حاكم بر ايران به ذكر مصاديقي از ويژگيهايي فرقه كه در مقاله مربوط به کتاب خانم سينگر بیان شده، اكتفا ميكنم.
"فرقهها مؤسسات مشروع را مورد تهديد قرار ميدهند"
در ايران هيچ حزبي كه همسو و همصدا با فرقه حاكم نباشد اجازه تأسيس ندارد، به عبارتي هيج جمعيتي در ايران نميتواند به عنوان يك حزب فعاليت قانوني داشته باشد و تنها كساني كه در هرم قدرت فرقه حاكم مقبوليت دارند حق دارند با تأسيس حزب اقدام به عضوگيري براي نظام نمايند.
"فرقهها آزادي ما را ميگيرند"
از دست رفتن آزادي در ايران با شروع حاكميت ملاها در همه سطوح فردي، اجتماعي، سياسي و فرهنگي نمايان شد. همانطور كه اشاره شد آزاديهاي فردي با الزامي شدن قواعد مذهبي تا آنجا پيشروي كرده كه حق انتخاب لباس را از ايرانيان گرفته و براي اين موضوع در خيابانها راه را بر مردم ميبندند و آنها را به دليل عدم توجه به قوانين مربوط به لباسهاي متحدالشكل بخصوص براي زنان، مجرم شناخته و دستگير ميكنند. گوش دادن به هر نوع موسيقيهاي غیر مصوب فرقه ولی فقیه و تماشاي فيلمهاي سانسور نشده، راه رفتن دختر و پسر در خيابان و در مجامع عمومي، آراسته بودن مردم، همه و همه از مواردي است كه بر اساس ضوابط فرقهاي ايران حرام شده است.
نبود آزادي بيان در مطبوعات و كتب، محدوديت در استفاده از رسانههاي عمومي مثل ماهواره و اينترنت و منع آزادي بيان و عقيده براي دگرانديشان از مصاديق ديگر حاكميت فرقه اي است. در ايران سخنرانان براي دريافت اجازه سخنراني بايد محتواي برنامه خود به همراه جزئيات اجرايی برنامهشان را به اطلاع نهادهاي امنيتي برسانند كه در غير اين صورت با تعطیلی برنامه شان توسط گروه های فشار مواجه می شوند.
"فرقهها خشن و سرگوبگر هستند"
پروژه سركوب خشونتآميز مخالفان از ابتداي حاكميت فرقه مذهبي ايران آغاز شد. در ابتدا باقيماندگان از حكومت پيشين (اگر فرصت فرار پيدا نكرده بودند) به اسم طاغوتي و مستكبر و مفسد فيالارض به دست جلادان سپرده شدند، ماترياليستها و مخالفان حكومت ديني، به اسم ملحد فراری داده شده و يا به وسيله ترور و اعدام روانه قبرستان شدند، روشنفکران را هم با برچسبهای جوراجوری نظیر غربزده، لیبرال و طرفدار اسلام التقاطی و القابي بدتر از اينها... به انزوا کشاندند و آنها را هم که حاضر به ترک میدان نشدند به تدریج نابود کردند. مهمترين مخالفان را هم كه مخالفان مذهبی بوده و هستند، به بهانههايي مثل قرائت موازي از دين و سوسياليسم اسلامي و پلوراليزم مذهبي و نظير اينها و مكارانهتر از همه به اسم منافق از میدان خارج کرده و (هنوز هم ميكنند).
در حال حاضر زندانهاي سياسي ايران مملو از دگرانديشان، فعالان حقوق زنان، فعالان حقوق بشر، فعالان كارگري و رهبران اقلیت های مذهبی و همچنين كساني كه به زعم سركردگان فرقه قرائتي موازي از اسلام دارند، ميباشد. اين قرائت موازي يعني برداشتي كه در تضاد با برداشت سودجویانه فرقه ولی فقیه از اسلام است، و آن را به چالش ميكشد، بخصوص که موضوع جدایی دین از سیاست را پیش می کشد.
راهاندازي گروههاي فشار، براي مردمي نشان دادن خشونتهاي فرقهاي از ديگر ترفندهاي فرقه حاكم بر ايران بود. يكي از كساني كه از گروه هاي فشار تحت عنوان انصار حزب الله خارج شد و به همين دليل سر و كارش به انفرادي و حبس و شكنجه كشيده شده پس از خروج از كشور پرده از برنامههاي اين ركن مخوف در دل فرقه حاكم (فرقه در دل فرقه) برداشت. بر اساس اعترافات او انصار حزبالله كاري به جزحرمت شكنيهاي مشابه یورش و اشغال حسینیه و بیت آیت الله منتظری يا تکفیر كردن و مزدور اعلام نمودن آقاي دكتر سروش و حجاریان و ملی مذهبی هاي ديگر و یا بازداشت و ترور ارعاب و ضرب و شتم های فرمــایشی و خــود سـرانه و سواستفاده و ابزار کردن مقدسات برای مطامع سیاسی و به خاک و خـون كشيدن تجمعات دانشجوئی نداشته است. وي به تفصيل در باره اين جنايات فرقهاي سخن گفته و سركردگان آن را معرفي نموده است. گفتني است به محض اينكه نامبرده از يوغ فكري اين فرقه خارج شده و از آنها كنار ميكشد و تهديدي براي سركردگان محسوب ميشود، با برخوردهاي خشن امنيتي مواجه شده و پس از ماهها تحمل شكنجه جسمي و رواني از فرصت مرخصي كوتاه از زندان استفاده نموده و اقدام به فرار از كشور مينمايد.
اين طرز تفكر سركوبگرانه و بسيار خشن از ديدگاه آقاي خميني بنيانگذار فرقه ملائيسم در ايران تغذيه ميشود. او می گوید: «رحم کردن بر محاربین سادهاندیشی است، قاطعیت اسلام در برابر دشمنان خدا از اصول تردید ناپـذیر نظام اسلامی است ـ امیدوارم با خشم و کینه انقلابی! خود نسبت به دشمنان اسلام رضایت خاطر خداوند متعال را جلب نمایند». (بخشی از فرمان خمینی به هیأت های مرگ مبنی بر کشتار زندانیان سیاسی). خميني اين طرز تفكر را براي مخالفان داخلي و خارجي فرقه تازه تأسيس خود مطرح و اعمال نمود.
فرمان اعدام همه زندانيان سياسي در شهریور ۱٣۶۷ به دستور خميني، اوج وحشیگریهای رژیم فرقه اي جمهوری اسلامی در برابر زندانیان سیاسی محسوب میشود. در آن ماه و در ادامه جنایتهای رژیم چند هزار تن از زندانیان سیاسی بدون در میان بودن محاکمهای عادلانه، با چشمان بسته به میادین تیر باران کشانده شده و به شیوه دسته جمعی اعدام و در گورهای جمعی و به دور از انظار افکار عمومی و بستگانشان دفن شدند.
حكم قتل سلمان رشدي هم از مصاديق عملي مربوط به مخالفان خارجي نظام فرقهاي ايران است. حكم خميني در باره سلمان رشدي به دليل نوشتن كتاب «آيات شيطاني» با اين متن اعلام شد:
بسمه تعالي
انالله و انااليه راجعون
به اطلاع مسلمانان غيور سراسر جهان مي رسانم مولف كتاب آيات شيطاني كه عليه اسلام و پيامبر و قرآن تنظيم و چاپ و منتشر شده است همچنين ناشرين مطلع از محتواي آن محكوم به اعدام مي باشند. از مسلمانان غيور ميخواهم تا در هر نقطه كه آنان را يافتند سريعاً آنان را اعدام نمايند تا ديگر كسي جرات نكند به مقدسات مسلمين توهين نمايد و هركس در اين راه كشته شود شهيد است انشائالله . ضمنا اگر كسي دسترسي به مولف كتاب دارد ولي خود قدرت اعدام آنرا ندارد او را به مردم معرفي نمايد تا به جزاي اعمالش برسد.
والسلام عليكم و رحمه الله و بركاته
روح الله الموسوي الخميني
احمد سلمان رشدی نویسنده برجسته هندیتبار است كه تبعه انگلستان ميباشد. کتاب «بچههای نیمهشب» او که در سال ۱۹۸۱ منتشر شد، برندهٔ جایزه بوکر شد و سالها بعد در سال ۱۹۹۳ برنده جایزه بوکرِ بوکرها شد که به این معنی بود که این کتاب بهترین اثر از میان رمانهای برنده جایزه بوکر در ۲۵ سال اول اعطای این جایزه است. «بچههای نیمهشب» توسط مهدی سحابی به فارسی ترجمه شد و در سال ۱۳۶۴ برنده جایزهٔ بهترین رمان خارجی کتاب سال جمهوری اسلامی ایران نیز شد. کتاب «شرم» نیز در همان سالها به فارسی ترجمه و چاپ شد.
از ديگر جنايات فرقهاي ايران، پروژه قتل دگرانديشان و مخالفان سياسي در ايران است كه به نام قتل هاي زنجيره اي شهرت يافت. داريوش فروهر و همسرش پروانه اسكندري در عصر يكم آذرماه سال 1377 در منزل شخصيشان واقع در محله فخرآباد تهران با ضربات چاقو به قتل رسيدند. كشف جسدهاي داريوش و پروانه فروهر كه با انگيزه سياسي عقيدتي به قتل رسيده بودند، پرده از راز قتل هاي ديگري برداشت كه با انگيزه اي مشابه صورت مي گرفت. چندي بعد در روز هاي دوازدهم و هجدهم آذرماه با كشف جسدهاي دو نويسنده ديگر محمد مختاري و محمدجعفر پوينده تقريبا ترديدي در عقيدتي بودن قتل ها بر جاي نگذاشت. قتل دو كهنه فعال سياسي و پرده بر افتادن از قتل چند ده روشنفكر و دگرانديش و مخالف سياسي جمهوري اسلامي چنان در رسانه هاي ايران و جهان بازتاب يافت كه محمد خاتمي رئيس جمهوري اسلامي وقت اين قتل ها را محكوم كرد و نفرت انگيز خواند.
در همين احوال گروهي با نام فداييان پيرو مصطفي نواب با انتشار اطلاعيه هايي مسئوليت قتل ها را برعهده گرفت و اعلام اسامي و فهرست هايي متشكل از نويسندگان، روزنامه نگاران و چهره هاي سرشناس سياسي و فرهنگي مبني بر مهدورالدم ايشان، جو رعب و وحشت را بر جامعه فرهنگي و انديشمند برافكند.
اين نوع دستورات براي انجام اعمال جنايتكارانه مشابه فعاليت هاي تروريستي فرقه آئوم است. در حمله اين فرقه به مردم بيگناه در سال 1995 گاز سارين در متروی شلوغ توکيو پخش شد كه بر اثر آن دوازده نفر جان خود را از دست دادند و هزاران نفر نيز بيمار شدند. يک حمله ديگر با گاز سارين در مرکز ژاپن که قبل از آن رخ داده و هفت کشته بر جای گذاشته بود، نيز به فرقه آئوم نسبت داده شد. محاکمه اعضای فرقه آئوم هشت سال طول کشيد. آقای آساهارا که بنيانگذار فرقه آئوم بود در تمامی سيزده مورد اتهام قتل و تلاش برای قتل مقصر شناخته شد.
در سال گذشته بیش از 2000 کارگر از کار اخراج شده و بیش از 80 کارگر در جریان اعتراضات و اعتصابات بازداشت شده اند. یکی از رهبران جنبش کارگری، منصور اسانلو پس از تحمل شکنجه ها، هنوز در زندان است. در سال گذشته 309 دانشجو از دانشگاه اخراج و یا برای چند ترم از ادامه تحصیل محروم و یا بازداشت و زندانی شده اند. اتهام آن ها شرکت در تجمعات مسالمت آمیز در دانشگاه بوده است.
وزارت اطلاعات رژیم ایران طی یک ماه در سال گذشته دست کم 40 دانشجو را به اتهام تلاش برای برگزار کردن یک تظاهرات مسالمت آمیز و به دور از خشونت بازداشت کرد. در جلسات بازجویی، علاوه بر شکنجه روانی مانند تحقیر، توهین و تخریب شخصیت، از شکنجه و آزارهای جسمی برای وادار کردن دانشجویان به اعتراف دروغین بر علیه خود و دیگر دوستان شان استفاده شد. این شکنجه ها به صورت کوبیدن ضربات مشت و لگد و ضربات کابل به بدن دانشجویان بود. شماری از دانشجویان بر اثر این شکنجه ها دچار آسیب های جسمی شده اند.به دستور وزارت علوم دولت احمدی نژاد بیش از 40 استاد از دانشگاه ها اخراج شده اند. پیش از اخراج اساتید، احمدی نژاد به دانشگاه رفت و در جمع دانشجویان وابسته به بسیج، خواستار اخراج اساتید لیبرال از دانشگاه ها شد.
به دستور رهبر فرقه ایران آقای خامنه ای، اقلیت های مذهبی با تهدید و سرکوب شدید مواجه هستند. فرقه ملاها اماکن مذهبی دراویش را خراب کرده و ده ها نفر از آن ها را بازداشت نموده است. در آذربایجان 3 نفر از رهبران یک فرقه مذهبی به نام "اهل حق - علوی" به مجازات اعدام محکوم شده اند. ماموران سازمان امنیت که به نام "سربازان گمنام امام زمان" شناخته می شوند، در خیابان بر روی بدن یک بهایی بنزین ریخته و می خواستند او را به آتش بکشند.29 ژانویه 2008 سخنگوی قوه قضاییه رژیم اسلامی ایران تایید کرد که حدود 59 شهروند بهایی در شهر شیراز بازداشت شده و برخی از آن ها به زندان محکوم شده اند.
"فرقهها در توطئه و كلاهبرداري دست دارند. فرقهها داراييهاي ما را از بين ميبرند"
ايران كشوري ثروتمند است و به همين دليل است كه همواره در معرض تهديد دزدها و چپاولگران قرار داشته است. غارت اين منابع ملي در رأس دستور كار حكومت فرقهاي ملاها قرار داشته است. ميزان منابع حاصل از نفت و فرآورده هاي نفتي به تنهايي در شش ماه اول سال 78، 11 هزار و 633 ميليارد تومان بوده که 14 درصد نسبت به رقم مصوب بودجه بيشتر حاصل شده، در عين حال رشدي 1/2 درصدي نسبت به سال 85 را نيز شاهد بوده است. اين درآمد سرشار آنچنان مورد چپاول سركردگان فرقه ايران قرار گرفته است كه نشریه آمارهای اقتصادی ایران وابسته به بانک مرکزی ایران گزارش داده که شمار افراد زیر خط فقر در این کشور به حدود 14 میلیون نفر رسیده است. بر اساس گزارش نشریه بانک مرکزی ایران، تعداد افراد زیر خط فقر در دو سال اول ریاست جمهوری محمود احمدی نژاد بیشتر شده واز 18 درصد به 19 درصد رسیده است. تعداد افراد زیر خط فقر در فاصله سالهای 1383 تا 1385 افزایش یافته است. در یک سال و نیم اخیر تورم در ایران دو برابر شده و از حدود 12 درصد به مرز 21 درصد رسیده است. برخی کارشناسان می گویند تعداد فقرا در این مدت به دلیل افزایش تورم و کاهش قدرت خرید مردم بیشتر شده است. با این حساب، اگر یک خانواده چهار نفره در ماه کمتر از 400 هزار تومان درآمد داشته باشند زیر خط فقر قرار می گیرد.
"فرقهها از بازرسي فرار ميكنند"
برنامههايي كه فرقه حاكم ايران براي تهديد و سركوب دشمنان داخلي و خارجياش دارد، همواره از دسترس بازرسان بينالمللي خارج بوده است. يك نمونه آن عدم امكان بازرسي از زندانهاي سياسي اين رژيم جنايتكار توسط سازمانهاي مدافع حقوق بشر و نمونه ديگر آن ممانعت از بازرسي تأسيسات هستهاي است. سازمان بازرسی کشور که ظاهراً نقش محوری را در نظارت بر ارکان نظام دارد، یک مترسک زیر دست رهبران نظام فرقه ای است و به جای نظارت، خود مورد نظارت دقیق یکایک ارکان نظام قرار دارد تا مبادا پا را از حدود نمایشی که برایش تعیین شده بیرون بگذارد.
محل اظهار نظر شما: شما با اين آدرس ها می توانيد با ما تماس گرفته و اظهار نظرها و مطالب خود را ارسال داريد:
|
New Secularism - Admin@newsecularism.com - Fax: 509-352-9630 |