=====================
جمعه گردی ها
=====================
خروج
بی هزينه از بن بست؟
اسماعيل نوری علا
روشن است که هيچ آب
ريخته ای به جوی باز نمی گردد و اگر، ناله کن و ماتم سراينده
نباشيم، هميشه بايد
انرژی خود را معطوف آن کنيم که به نوعی جمع بندی برای پايان دادن
به نکبت برسيم.
يعنی، مهم آن است که دريابيم در اين تجربهء تلخ و پر هزينه به چه
نتيجه گيری قابل
ذکری رسيده ايم؛ آن هم نتيجه ای که تصورش موجب يخ زدن دل آدمی
نشود، که امروزه روز،
متأسفانه، فکر می کنم که می شود. و چرا؟
(+ 4 نظر)
=======================================================
دشنه
سوداگران سیاسی در کف خونریز فداییان اسلام
محمد امينی
برای من جای گفتگو نیست که فدایـیان اسلام و نواب صفوی را، دیگران
ابزار سودای خویش در کشتن هژیر و رزم آرا و کوشش در کشتن فاطمی
ساختند. مرا باور این است که همه رویدادهای سال های پر افت و خیز
دوازده ساله ای که از پایان یافتن یک خودکامگی آغاز و به پاگیری
خودکامگی دیگری انجامید، بر ما می نمایاند که فدایـیان اسلام که
کار خویش را از پایان دادن به زندگی رادمردی آغاز کردند که جز
خامه، تیغی در دست نمی داشت و گناهش اندیشیدن بود و بس، در پی آمد
هستی ده ساله خویش، ابزار پیشبرد سودای دشمنان آزادی و دموکراسی در
ایران شدند.
و
از دل آن اندیشه واپسگرا و رفتار آدم کشانه بود که مؤتلفه زاده شد
و اندیشه انقلاب اسلامی ولایت مطلقه فقیه پاگرفت.
======================================================
تحول
رسانههای جمعی
و ماجرای دست آوردهای ما از جام جهان نما
مهدی استعدادی شاد
سوءاستفاده از رسانه، که مستورهای از آن را نزد وبلاگ نویسان وطنی
دیده ایم، در ژرفترین معنا، افشاگر روحیه تن پروری و نبود زمان
لازم کار مفید به هنگام عملکرد اداری و کارگاهی در ایران است. ما
مدام در حال جعل کارکرد اصلی رسانه هستیم. استادان ساختن نقض غرض،
مائیم. اشکال قضیه اما فقط در کاربرد مقوله وبلاگ نیست ـ وبلاگی که
البته شماری جوان نوجو و دگر اندیش را به هوای تنفس هوای تازه با
ممنوعهها و خط قرمزهای دولت به اصطلاح مهرورز درگیر ساخته است.
رسانههای دیگر نیز کمتر از روحیه منفعت جو و مفت خور ما صدمه
ندیدهاند.
======================================================
«رهبر»
آزاد
شد
سيروس «قاسم» سيف
[آنها] به صورت انفرادی و يا گروهای کوچک و بزرگ فکری و عقيدتی،
به درون پيلۀ خودشان فرو می روند. با همان پنج حسی که دارند به
جمع بندی و نتيجه گيری و نظر و عقيده ای می رسند که، چون در
ارتباط با ديگر نظريه ها و عقايد قرار نگرفته است، اگر نقصی
داشته است، اصلاح نشده مانده است و کم کم، همان نظر و عقيده ی
ناقص را مطلق می کنند و تا به قدرت نرسيده اند، در راه دفاع از
مطلق خودشان می جنگند؛ به زندان می افتند، کشته می شوند و يا
تبعيد. و چون به قدرت می رسند، جلوی آزادی بيان مخالفين خودشان
را می گيرند و در راه ديکته کردن مطلق خودشان، به زندان می
افکنند، می کشند و تبعيد می کنند و ...
=====================
کوتاه و گويا
====================
بايد فوتبال را از سکولاريسم جدا کنيم
مجتبی شريفی
دارای دکترای فلسفه ومنطق و رئيس کميتۀ انظباطی فدراسيون فوتبال
مكتب سكولاريسم زندگي را در پرانتز تولد تا مرگ محدود نموده و از
انسانها ميخواهد افسردگي و خشم خود را در دنيا با كامجويي و
ستيزهجويي و ارتكاب اعمالي چون فحاشي، درگيري، خبرچيني و... به
آرامش تبديل كنند و بيهوده زندگي را بر خود سخت نگيرند. اما
درباره رابطه سكولاريسم با فوتبال به طور خلاصه بايد بگويم كه چون
اين تفكر بر مجموعه زواياي دنياي غرب حاكم است كه رشتههاي ورزشي و
بهويژه فوتبال از اين قاعده مستثني نيست از اينرو بايد فوتبال را
از محتواي غربياش يعني سكولاريسم كه كامجويي (اپيكوريانيسم) و
ستيزهجويي (لُمپنيسم) از آن ناشي ميشود خارج نماييم و به ابزاري
خنثي و نشاط آور كه در خدمت ماست، مبدل گردانيم. زيرا تنها در اين
صورت است كه فوتبال به ابزاري در جهت انجام تكاليف خانوادگي و
اجتماعي و عمل به دستورات ديني مبدل خواهد شد و به تحقق نگرش
ابزاري در ورزش منتهي خواهد گرديد. البته مبحث سكولاريسم داراي
ابعاد و زواياي بسياري است كه در پژوهش مستقلي به آن پرداختهام. (خبرگزاری
پارس)
(آرشيو)
======================================================