می توان پرسيد که آيا
در پی
بقدرت رسيدن آقای
اوباما در آمريکا
ديگرباره در ايران شاهد تکرار دوم خرداد، آمدن خاتمی،
و بقدرت رسيدن اصلاح طلبان وفادار به
ولايت
فقيه خواهيم بود که از آمريکا برای بقای
حکومت اسلامی تضمين می گيرند و در مقابل برای رعايت حقوق بشر در
ايران تضمين می دهند؟ و، در آن صورت، اگر
گروه خاتمی چی ها می توانست حقوق و
آزادی های مورد نظر آقای اوباما
را اعطا کند چرا قبلاً چنين نکرد و تنها
به «توهم آفرينی» مهلک در مورد آن
پرداخت؟ و چگونه
بود که
ـ حتی هنگامی که دولت آقای کلينتون بر سر
کار بود و هنوز شيوه های کاوبوئی بوش مطرح
نشده بود و آمريکا دست دوستی بسوی
خاتمی
دراز کرد ـ او مذبوحانه در دستشوئی
های سازمان ملل پنهان شد و نتوانست «زمينه
را بر ايجاد روابط حسنه در بين دو
کشور» فراهم سازد؟ و اکنون کدام نشانه از نوتوانی خاتمی مشاهده می
شود و آيا ـ اگر خاتمی به رياست رسيد و در مذاکره با آمريکا روبروی
نمايندگان دولت اوباما نشست، اين دولت را همان تضمين های ميان تهی
راضی خواهد کرد؟>>>>>>>>
=======================================================
درخواست
تابعیت دولت دیگری که دوستمان داشته باشد
فرهاد جعفری
آن متن مفصل و مشروح
را که محتوی استناد به بسیاری ضعفها و کاستیها و خطاها و آمارهای
بدِ بسیار بود (و از پائیز سال پیش تا امروز، مدام کامل و کاملتر
میشد) همین هفتهی پیش کنار گذاشتم. چون با خودم فکر کردم: «چه
سود که امر آشکاری را آشکارتر کنم؟! آیا من هم میخواهم زخم بزنم و
تن مجروحی را مجروحتر کنم؟!... بهرخ کشیدن خطاهای حاکمان، فقط
آزارشان خواهد داد. پس همهشان را دور بریز و فقط بخواه که به تو و
دخترت اجازه دهند تابعیت کشورشان را ترک کنی».
======================================================
موانع
ورود به دنياي نو
گفت وگو با محمدعلي همايون کاتوزيان
مشروطه خواهان حق داشتند که استقرار حکومت قانون را امري اساسي و
حياتي و براي تجديد و تجدد اجتناب ناپذير بدانند. مراد از آزادي هم
رهايي از حکومت استبدادي بود که قاعدتاً با تشکيل نظام قانونمند
تامين مي شد. اما همين برداشت نخستين مشکل را براي رسيدن به مشروطه
و تجدد ايجاد کرد. يعني آزادي به معناي رهايي از دولت تلقي شد،
يعني نه فقط رهايي از دولت استبدادي، که حکومت قانون آن را تضمين
مي کرد؛ بلکه حتي رهايي از دولت مشروطه که محدود به قانون بود. به
عبارت ديگر معنايي که از آزادي برداشت شد هرج و مرج و لجام گسيختگي
بود.
======================================================
سانسور
و سلامت خبر
دربارۀ رادیو و تلویزیون در ایران
ایرج گرگین
قضاوت و انتخاب او میشود، حوزهی تفکر او را محدود میکند، و
میخواهد تا همگان تنها از یک دریچه به جهان و رویدادهای آن
بنگرند. کاری که در زمان ما روز به روز برای عاملان سانسور دشوارتر
میشود. در حقیقت، با وجود اینترنت و پیشرفتهای شگفت انگیز در
زمینهی تکنولوژی ارتباطی، اینک کار سانسورگران بیش از «ممانعت»،
ایجاد «مزاحمت» شدهاست. اما اگر ایرانیان حتی رویدادهای داخلی
کشورشان را در کنار مسائل دیگر جهان از پنجرهی رسانههای «غیر
ایرانی» تماشا کنند، گناهش به گردن نظامی است که چنین وضعی را موجب
میشود.
=====================
کوتاه و گويا
====================
ايران، يك جانبه گرايي آمريكا را به بنبست كشانده است
علی لاريجاني، رييس مجلس شوراي اسلامی
«فروپاشي شوروي يكي از حوادث سي سال است گذشته است و با فروپاشي يكي از
قطبها در جهان، آمريكا مديريت واحد جهاني را مطرح كرد و ميگفت ما
اقتصاد، فناوري و فرهنگ برتر داريم ولي دليل آن معلوم نبود و اين
دوران دوران تاريك و توحش مدرن بود و آمريكا تحت عنوان يك
جانبهگرايي تمام نظامات بينالمللي را زير پا گذاشت. آمريكا با
اين تفكر به بهانه يازده سپتامبر به افغانستان حمله كرد ولي كسي در
مقابل او نايستاد و تنها ايران بود كه با او مخالفت كرد و بعد از
حمله به افغانستان به عراق حمله كردند ولي در زمان حمله به عراق
بعضي از كشورها شروع به مخالفت كردند مثل روسيه ، فرانسه و آلمان؛
ولي برخي كشورهاي عربي اين اقدام آمريكا را قبول داشتند و با او
همكاري مي كردند، ولي ايران مخالف بود؛ با اينكه بيشترين صدمه را
از صدام ديده بوديم . آمريكا ظرف بيست روز بغداد را گرفت و چند
كشوري كه با اين جنگ مخالف كرده بودند از آمريكا عذرخواهي كردند و
اينجا بود كه آمريكا فقط ايران را مخالف خود ميديد. و جمهوري
اسلامي ايران در مقابل يك جانبهگرايي آمريكا ايستاد. در تمام
دوراني كه آمريكا در افغانستان و عراق ماجراجويي ميكرد يك كشور آن
هم ايران در مقابلش ايستاد و بقيه يك جانبهگرايي آمريكا را قبول
كردند. در واقع اگر زماني يك جانبهگرايي آمريكا محقق ميشد كسي
نميتوانست نفس بكشد، اما ايران و انقلاب اسلامي بزرگترين خدمت را
به بشر كرده و يك جانبه گرايي را به بنبست كشانده است. آمريكا در
عراق و افغانستان و لبنان و فلسطين به خاطر مخالفت ايران با
رفتارشان ضربه خوردند و اکنون دست و پا ميكند تا آبرويي براي خود
بگيرد و توافقنامه اخير آنها در عراق براي اين بود كه بگويند جاي
پايي در عراق پيدا كردهاند».
(آرشيو)
======================================================