چه
کسی ره به ترکستان می برد؟
دانای نادان
چه چیز در قرآن و دین «مبین» بوده که در درازای هزار و چهارصد سال،
به مومنان این توانش و پروانه را داده تا به خشونت گرایند و به نام
خدایشان کسان را در آتش افکنند، دستها را ببرند و پاها را پی
کنند؟! این پرسشی است که این روزها در پی خواندن متن «قرآن محمدی»
آقای اکبر گنجی و نقدهای آقای حسین میرمبینی بر آن، برای من پیش
آمده و در ادامه برآنم تا پاسخی برای آن بیابم. بنیاد بحث اینان بر
سر نقش دین و تاثیرش بر روند پیشبرد دموکراسیخواهی در ایران است
از همین رو میباید بپرسم که خيزش به سوی دموکراسی در ایران آیا
بدون نقد درونی آیین به هیچ رو ممکن هست یا خیر؟
======================================================
«برادر
بزرگها» – مدل ایران 2009
یک وبلاگ نویس ایرانی در تهران
در دنیائی که قصه اش در کتاب"1984" جرج اورول آمده، تاریخ را بر
طبق نیازهای رهبری بازنویسی می نمایند، انسان از حق آزادی تفکر
برخوردار نیست و موظف است بر طبق دستورات برادر بزرگ رفتار و اقدام
نماید. برادر بزرگی که در همه جا حضور داشته و چشم مراقبتش همیشه
باز است. کوچکترین سرپیچی از اوامر برادر بزرگ باعث آن می شود که
فرد متمرد ضرب شصت محکمی را از برادر بزرگ متحمل شود. چنین وضعیتی
که اورول در تخیل خود پیش بینی اش را کرده بود، جلوه گر آن چیزی
است که امروزه در مملکت ما می گذرد و این در حالی است که رژیم،
برهبری برادر بزرگ هائی مانند خامنه ای، احمدی نژاد، لاریجانی و
امثالهم، نه فقط خواهانش هستند، بلکه امکانات حقوقی و تکنولوژیکی
آن را دارند که عملا به این امر تحقق بخشند؛ اما...
=====================
کوتاه و گويا
====================
درباره دیدار آقای خاتمی با رهبر انقلاب
محمدعلی ابطحی
در خبرها خواندم که آقای خاتمی در این هفته با رهبر انقلاب دیدار
دارد. ظاهراً خبر درستی است ولی به دلیل اشتباه اعلام کردن روز
دیدار، حتماً منابع آن نزدیکان آقای خاتمی نبودهاند. خود آقای
خاتمی هم از اعلام این خبر ناراحت بود. گرچه آقای خاتمی و رهبری
دیدارهای نسبتاً منظمی دارند، اما طبعاً گمانهزنی همه در شرایط
فعلی بر این است که این دیدار انتخاباتی خواهد بود. با شناختی که
از آقای خاتمی دارم، حتماً آمدن یا نیامدن خود را بلافاصله پس از
دیدارش اعلام نمیکند تا نشانهی موافقت یا مخالفت رهبری و یا
هزینه کردن ایشان تلقی شود. چنان چه امروز اعلام کرده است که یا
خودش و یا مهندس موسوی کاندیدا خواهد شد.
اینجا
خبرش را بخوانید. اما در هر حال این دیدار گام مهم و کار مثبت
قابل توجهی است. جایگاه رهبری در کشور هم از نظر قانون اساسی و هم
در واقع خارجی بسیار پراهمیت است. مشاوره و گفتوگو با رهبری قبل
از انتخابات ریاست جمهوری برای هر کس که کاندیدا است، یک ضرورت است
که سود آن متوجه جامعه خواهد بود. رییس جمهوری که رهبری با وی
"مخالف" رسمی باشد حتماً در هیچیک از شعارهای داخلی و خارجیاش
موفقیت چندانی به دست نخواهد آورد و در آن صورت هرکس که باشد به
خاطر منافع مردم هم که شده نباید کاندیدا شود. سنت رهبری البته
همیشه بر این بوده است که نسبت به افراد و کاندیدا شدنشان نه
مخالفت میکنند و نه موافقت. در همین دوره هم بعضیها که علاقهمند
به کاندیداتوری بودهاند و خدمت ایشان رسیدهاند، با همین دیدگاه
ایشان روبهرو شدهاند که نه موافقت کردهاند و نه مخالفت. در هر
حال اگر کسی بخواهد به مردم خدمت کند نمیتواند رهبری و جایگاه
تأثیرگذار ایشان را نادیده بگیرد. در شرایط فعلی که کشور در وضعیت
سخت و دشوار کمنظیر اقتصادی و بینالمللی قرار دارد و تنها امکان
تلاش برای نجات کشور، در همراهی دستگاههای مختلف و به خصوص رهبری
کشور قرار دارد، این گفتوگوها و مشاورهها، قبل از اعلام
کاندیداتوری گام مثبت و ضرورت انکارناپذیر است.>>>>
(آرشيو)
======================================================