|
|||||||||
فهرست مقالات | صفحات اول | دربارهء سکولاريسم نو | دربارهء نشريهء ما |
|||||||||
گفتگوهای اختصاصی | آرشيو عکس و کاريکاتور | آرشيو عکس و مکث | آرشيو کوتاه و گويا | آرشيو جمعه گردی ها |
|||||||||
|
|||||||||
|
|||||||||
از ميان آرشيو مجموعهء
سايت شبکهء سکولارهای سبز>>>
پيوند به نسخهء رايگان اينترنتی>>>
اعلاميهء جهانی حقوق بشر>>> و پيوند به يک ويدئو>>>
سخنان خمينی
========== ========== =========== =========== ========== =========== ============= =========== ============ =========== انسکوپ
|
گفتگو با خانم اوزلم چاگلار ييلماز
روحانیت شبکهء تاریخی خود را از دست داده حسن بنیانیان، رئیس سابق حوزه هنری
نمیتوانند شريعتی را زير پا له کنندامير محبيان>>>نفکران دیندار
چرا از انسجام اصلاح طلبان میترسند؟
اولين نشست مشترک احزاب، سازمان ها و نهادهای چپ و کمونیست
در برنامهء «ياران» از تلويزيون پارس به مديريت عليرضا ميبدی سه شنبه 3 ماه ژوئيه 2012 ـ با شرکت: الاههء بقراط ـ شاهين آريا ـ حشمت رئيسی ـ اسماعيل نوری علا
از کنگرهء اتحاد سکولار ـ دموکرات ها گفتگوگر: سعيد بهبهانی از تلويزيون ميهن
فرهنگ شهریگری و مسئوليت شهروندی
پيام شبکه سکولارهای سبز به کنگرهء سوم «اتحاد برای گسترش سکولار دموکراسی»
کمیته دانشجویی دفاع از زندانیان سیاسی
آیت اللهها درباره سیاست چه میاندیشند؟
باید از «نافرمانی مدنی» مدرن ها مرتضی نبوی، عضو مجمع تشخیص مصلحت
فهم عوامانه از دموکراسی و سکولاریسم
اتحاد برای جنگ یا برای بقای حکومت؟!
ء يک سريال مذهبی
نوری الا دروغ می گويد چون وابسته است
ترانهء «ای ميدان» دربارهء ميدان التحرير قاهره، با زيرنويس فارسی >>>
جمعه گردی های اسماعيل نوری علا
گروههای اپوزوسیون پنج دقیقه هم رامین مهمانپرست، سخنگوی وزارت امور خارجه ایران
در رژيم سابق نود در صد مردم ايران در فقر بسر می بردند سخنان محمود احمدی نژاد در «ریو دو ژانیرو»
نقش اميد به پيروزی در ادامه يافتن مبارزه
اعتراض به یونسکو،برای حذف نام ایران و خلیج فارسدر بیانیهء بنیاد میراث پاسارگاد
مرحله نخست دادگاه رژیم جمهوری اسلامی گزارش رسمی کارزار ایران تریبونال
در برنامهء «ياران» از تلويزيون پارس سه شنبه 26 ماه ژوئن 2012 ـ با شرکت: حسن داعی ـ حشمت رئيسی ـ شاهين نژاد >>>
|
به مناسبت سالگرد 18 تير 1378؛ آغازگاه جنبش سکولار دموکراسی بيانيهء شبکه سکولارهای سبز ايران>>> یکشنبهء آینده سیزدهمین سالروز قیام دانشجویی 18 تیرماه 1378 است. پژوهشگری که بخواهد درباره چند و چون این جنبش از طریق منابع اینترنتی آگاهی کسب کند، در نخستین گام به دامچاله ای می افتد که انبوهی از تارنماهای اینترنتی مزدور و جیره خوار حکومت آخوندی زیرپایش گسترده اند و با این که بیشتر شاهدان و دست اندرکاران آن رویداد زنده اند و چگونگی روند آن را به چشم دیده یا با گوش شنیده اند، با روایت هایی سراپا دروغ و مملو از جعل و تحریف روبرو می شود و سرانجام هم با تلخکامی ازخود می پرسد: نکند من اشتباه کرده باشم و رویداد همان گونه باشد که اینها روایت می کنند؟! >>>
ایستادگی و اتحاد برای آزادی، آزادی دیگران! با وجود تفاوت در میزان مسؤولیتها یک سرنوشت مشترک به دست همگان رقم میخورد. رژیم گذشته سرنوشتاش در یک مسؤولیت دوجانبه به همان اندازه با ملت ایران به صورت مشترک رقم خورد، که رژیم کنونی سرنوشتاش در حال رقم خوردن است. راه ایران به سوی آزادی و رفاه با رفتن شاه گشوده نشد، راه «قدس» نیز از کربلا نگذشت، ولی ظاهرا راه پر پیچ و خم تهران از کابل و بغداد و طرابلس و تونس و قاهره و دمشق میگذرد! آن هم به بهای تجربهای دردناک و خونین که ایرانیان در اختیار این کشورها نهادند. >>>مقاصد نهفته در حمله به رضا پهلوی براستی چرا مجتبی واحدی تصميم گرفته است اينگونه هتاکانه به رضا پهلوی حمله کند؟ و برای روشن شدن موضع خود نسبت به او دست به تشبيه اين مرد با نامردی به نام مجتبی خامنه ای بزند؟ و اتهاماتی بی اساس يا از جانب آقای واحدی اثبات نشده را بر او وارد کند؟ آيا براستی راز و رمز اين «نيت خوانی» ها چيست که يکی [محمد امينی] می گويد که، به استناد مصاحبهء فوکوس، رضا پهلوی قصد دارد کاری محمدعلی شاهی کند و ديگری [مجتبی واحدی] معتقد است که، رضا پهلوی، به استناد همان مصاحبه، «احتمالاً اگر به جای پدرش بود به آسانی تن به ترک کشور نمی داد و دورهء کشتار معترضان بسيار طولانی می گرديد»؟>>>
آقای رضا پهلوی! در آغاز بخودم اجازه می دهم که "تو" خطابت کنم. آخر نوشتن را برای من آسان می کند و من بسیار مشتاقم که بتوانم با مخاطب هرگز از نزدیک ندیده ام، حین نوشتن، احساس دوستی و صمیمیت کنم. من مهدی رضایی-تازیک هستم؛ در خانواده ای کارگر به دنیا آمده ام؛ از حکومت فاشیستی- مذهبی حاکم بر خانه مادری ام گریخته ام؛ چند سالی ست که به سوئیس پناهنده شده ام؛ در دانشگاه های غرب علم گدایی می کنم؛ و این نامه را نه به عنوان سخنگو و یا عضو یک تشکل، بلکه به عنوان یک شخص به تو می نویسم.>>>
اسماعیل نوری علا، از چنته خود، یک قانون اساسی بیرون می آورد که در آن به نقش یک " شاه جمهور" هیچکاره و یک نخست وزیر همه کاره ، اشاره می کند مانند؛ هند و آلمان ویونان. نوری علا، قیم مردم ایران می شود و این نوع حکومت را پیشفرض تعیین می کند و لابد در خیال خود، رضا پهلوی را در جای هیچکاره می نشاند و خودش همه کاره می شود. حالا اگر مردم ایران به یک نوع جمهوری مانند آمریکا یا فرانسه رای دادند، روشن نیست تکلیف این مقام های خیالی! چه خواهد شد. نوری علا، با این نوشتار خود نشان داد که در سیاست و حقوق اساسی چیزی برای گفتن ندارد و بهتر است زندگی باز یافته خود را صرف کاری کند که درآن استعداد کافی داشته باشد، و یا اینکه برود در صدای آمریکا ودر برنامه افق، کارشناس شود.>>> ؛ رويکردی اجتناب ناپذير يراحمدی این نوشتار از این جهت به قلم درآمده که برخی از اعضای اپوزیسیون بر این باورند که باید حاکمیت را به واسطهء نیروهای اصلاح طلب وادار به پذیرش یک رفراندوم برای انتخاب نظام سیاسی آینده ایران کرد. اگرچه تحقق این منظر به دور از ذهن هر انسان ژرف اندیشی است و جزو محالات محسوب می شود اما اگر حاکمیت به این خواسته نیز تن در دهد شکی نیست که باز یک رویکرد انحلالی و انقلابی جایگزین آن خواهد شد؛ چرا که تجربهء تاریخی انقلابات اخیر حاکی از این واقعیت اجتناب ناپذیر است.>>> ايرانيان چه نيازی به خاتمی دارند؟ در اين بزنگاه ها گفته ها و رفتارهای اشخاصی مانند سيد محمد خاتمی نمود پيدا می کند. اگر چه زندگی او نيز در اين سال ها مانند زندگی بسياری از سياست ورزان پر از افت و خيز بوده اما همواره درگير اصلاحات بوده و سعی کرده است تا رفتارهايش را از حصار تنگی که وقايع تاريخی، بی هيچ ملاحظه به گردش می کشيدند، برهاند. به اين ترتيب بايد پرسيد که آيا روش هايی مانند روش سيد محمد خاتمی می تواند در وارد کردن ايران به مرحله بنيادين برگشت ناپذير مؤثر باشند، يا روش کسانی که با طرح شعارهای خارج از ظرفيت جامعه و مغاير با راهبرد کنونی جنبش که همان مبارزه برای تأمين آزادی و حق حاکميت مردم در چارچوب قانون اساسی کنونی است، به تغيير می انديشند؟>>>
منظور ما از "توهين" چيست؟ شما اگر شراب بنوشيد يا گوشت خوک بخوريد يا همجنسگرا باشيد به مقدسات بعضیها توهين کرده ايد. اگر اين کار را در ماه "مبارک" بکنيد از اهانت هم بدتر است، فساد کرده ايد، يعنی به باور آنها، محيط زندگانی شان را آلوده کردهايد و آنها حق دارند اين نجاست را تطهير کنند. وجود اقليتی از زنان و مردان همجنسگرا توهين مستقيمی است به ارزشها و اخلاقيات افراد متدين. البته که اين توهين به"مقدسات" آنهاست. حال میخواهيد چه کنيد، اين زنان و مردان را از صفحه روزگار محو کنيد يا آنها را در"گتو" بگذاريد که جلو چشم همسر و فرزندان شما نباشند؟ مقدسات اين است؟!>>>
کانون نویسندگان سوریه از آغار سال 2012 شروع به کار کرده است. این کانون به گفته حسامالدین محمد، نویسنده و یکی از بنیانگذاران آن، از کانون نویسندگان ایران در تبعید الهام گرفته شده است. او میگوید: "ما خیلی از تجربه ایرانیها در مبارزه با رژیم ایران الهام گرفتهایم. ما در واقع همان شعار کانون نویسندگان ایران را در دستور کارمان قرار دادیم که خواهان آزادی اندیشه و عقیده، بدون هیچ حصر و استثناء است».>>>
|
|||||||
© 2007 ـ New Secularism - Admin@newsecularism.com - Fax: 509-352-9630 |