بيانيهء
شبکهء
سکولارهای
سبز ایران برای ازادی و دمکراسی
در
سالگرد
23
خرداد،
سرآغاز
جنبش
ازادیخواهی
مردم
ايران
مردم مبارز و
آزادیخواه
ایران
از انتخابات تقلب زدهء 22 خرداد 1388 دو سال می گذرد؛
انتخاباتی که با فريب بزرگ حکومت اسلامی برای نشان دادن محبوبيت
خود از طريق کشاندن ناراضيان به پای صندوق های رأی آغاز شد و با
دخالت آشکار فقيه نشسته در قدرت به پايان رسيد.
در فردای آن رور
مردم بجان آمدهء ايران ـ و بخصوص نسل جوانی که آماده بود تا نازنين
ترين ياران خود را در اين راه از دست بدهد، که داد، آنها که چون
ندا و سهراب و صدها دیگر در خيابان جان باختند، آنها که در کهريزک
شکنجه شده و مورد تجاوز قرار گرفتند، آنها که بر طناب دار بوسه
زدند هيچ يک نمی توانستند قيام کرده باشند تا حکومت مذهبی ولی فقيه
را تثبيت کنند.>>>
الماس
فریب؛ گندابی دیگر از سوی مافیای سیاسی-
اقتصادی
سیروس ملکوتی
نمايش فيلم «الماس فريب» از جانب وزارت اطلاعات ايران و به شوخی
کشاندن فريب خوردگانی که خام مأمور وزارت اطلاعات شده بودند و می
پنداشتند که مشغول برپا ساختن «دولت در تبعيد» اند،
زمانی براه می افتد که
در پی
همایش سکولارهای سبز در تورنتو می رويم تا
مقدمات «همایشی
ممکن»
را براه بیاندازيم؛
همایشی سیاسی با جوهری حقیقی از دادخواهی ها، برای بنای
سکوئی
که شعور و
آگاهی
جمعی بر گزینه هايش
حاکم باشد و نه مافیایی در اندیشه تاراج اخلاقیات و قوای حقیقی
آزاداندیشی.>>>
بقيه در آرشيو
پايان سنگلاخ خرداد
ماه؟
معمولاً نوشتن در «خرداد ماه» مثل پياده روی بر جادهء سنگلاخی است
که در صد سالهء اخير نام ديگر جادهء سياست در کشور ما بوده است؛
حال آنکه قرار بوده انقلاب مشروطه جادهء همواری برای سياست مداران
وطن دوست ايران فراهم سازد که بتوانند در آن با سرعت بالا به سوی
ايرانی مدرن و لايق زيستن در جهان نو بتازند. اين سنگلاخ را حضور
عناصر متعلق به «اسلام سياسی» (که در واقع بايد از آنها با لقب
«اسلاميست ها» ياد کرد) در سپهر سياسی کشورمان ايجاد کرده است و تا
اين ناهمواری دست و پا گير و زائد حل و فصل نشود محال است که ايران
روی خوش ببيند و آب خنکی از گلويش فرو رود.>>>
(پيوند به
آرشيو جمعه گردی ها)
راه سبز اميد
با
فرارسيدن
سالگرد انتخابات دهم ریاست
جمهوری ایران در
بيست و دوم
خرداد و
دعوت هواداران جنبش سبز به برگزاری «راهپیمایی سکوت» ، اردشیر
امیر ارجمند، مشاور ارشد میرحسین موسوی
و
سخنگوی «شورای هماهنگی راه سبز امید»، روز
سهشنبه در مصاحبه
ای با وبسایت «کلمه»، نزدیک به موسوی، در خصوص اعتماد سازی
برای انتخابات و آشتی ملی شروط چندی را برشمرد.
>>>
«راه سبز امید» فقط یکی از راه هاست:
از تغییر به اصلاحات و از اصلاحات به مصالحه!
ا
صلاحطلبان
شعار انتخاباتی «تغییر» را به «تغییر سازنده» تبدیل کرده و آن را
به سوی «مصالحه» هدایت میکنند. آنها مدعیاند مردم در خرداد هشتاد
و هشت رأی دادند تا «کشور را از بلیه دروغ و خودکامگی رهایی
بخشند»! ولی توضیح نمیدهند در حالی که حتا رأی دار و دسته خودی هم
پشیزی نمیارزد، اگر موسوی و یا کروبی پیروز میشدند، چگونه و به
پشتوانه کدام قانون و در کدام چهارچوب میتوانستند به چنین هدف
عالی دست یابند؟ پس چرا خاتمی که اینک سردمدار «مصالحه» شده است،
نتوانست؟!>>>
فریاد
با لبان بسته؟!
شهباز نخعی
بیش از شش ماه از زمانی که جوان میوه و سبزی فروش دانشگاه دیده
تونسی با خودسوزی خود آتشی را برافروخت که به سرعت دارد ریشه
دیکتاتورها را در شمال افریقا و خاورمیانه می سوزاند و خاکستر می
کند، گذشته است. این آتش تاکنون ریشه دیکتاتورهای تونس و مصر را
سوزانده و دیگران یعنی خودکامگان دیوانه و جنایتکار یمن، لیبی و
سوریه نیز در صف نوبت قرار گرفته اند. دراین شش ماه و اندی، به
استثنای تظاهرات 25 بهمن در تهران و چند شهر بزرگ، سکوت سنگین و
تماشاچی وار مردم ایران پرسش هایی بسی را برانگیخته است...>>>
شورای
همآهنگی راه سبز امید
حسین باقرزاده
جنبش سبز با یک حرکت مدنی که در ذات خود یک حرکت سکولار بود («رأی
من کجا است؟») شکل گرفت. («فرد» و «رأیِ» فرد تنها در یک نظام
سکولار معنا پیدا میکند.) دغدغه این جنبش نه اسلام بود، نه امام و
نه نظام یا قانون اساسی جمهوری اسلامی. در طول زمان و با سرکوب خشن
جنبش سبز، شعارها و خواستهای جنبش از محدوده انتخابات آزاد فراتر
رفت و تغییر ساختاری نظام را نیز در بر گرفت. رهبران اصلاح طلب
جنبش نیز به تدریج خواستهای مردم را بیشتر درک کردند و آنها را
تا حدی در مطالبات خود گنجاندند. آنان به خصوص بر تنوع جنبش سبز و
شمول آن بر نیروهای تحولخواه اذعان کردند و آن را از نقاط قوت
جنبش دانستند. در ماههای اخیر که سونامی تحولخواهی سرتاسر منطقه
خاورمیانه و شمال آفریقا را در بر گرفته است خواست تحول در جامعه
ایران نه فقط در جنبش سبز عمومیت یافته و بلکه به کلیت جامعه ایران
نیز سرایت پیدا کرده است. امروز اگر کسی از جنبش سبز سخن گوید و
خواست تحول را پیش نکشد کمترین اعتباری در درون جنبش سبز پیدا
نخواهد کرد.>>>
تدفين جنازه
مسعود نقرهکار
اين گروه در بيانيه ی خود با اشاره به نمونه هايی از جنايت های سی
و دو ساله ی حکومت اسلامی , به ويژه مرگ جانگداز سيامک پورزند و
قتل هاله سحابی که دو نمونه از هزاران جنايت مرتکب شده توسط اين
حکومت اند، به درستی به نقش کليدی افکار و رفتار آيت الله خمينی در
جنايت آفرينی ها و ويرانگری هايی که ميهنمان را آلوده و ويران کرده
است، تاکيد ورزيده اند، و بدبن گونه نيزحساب شان را از اصلاح
طلبانی که هنوز در حال و هوای خط "امام راحل" به تطهير امام نشسته اند، جدا کرده اند.
در اين بيانيه اما دم خروس هايی بيرون زده اند که پايه های انتساب
صفت روشنفکر به اين جمع را
سست و لق کرده است.>>>
سوسیال
دموکراسی، سوسیالیسم غیرایدئولوژیک
ناصر کاخساز
سوسیال دموکراسی یک تجربهی ملی است که وجدان جهانی دارد. این
اتهام که طرفداران سوسیال دموکراسی در ایران از سوسیال دموکراسی
اروپایی دنباله روی میکنند و خود حرفی برای گفتن ندارند، با توجه
به تجربهی مشخص سوسیال دموکراسی در ایران، مردود است. انشعاب خلیل
ملکی از حزب توده که در میانهی دههی بیست اتفاق افتاد یک تجربهی
داخلی و ملی بود و از ضرورت جنبش مستقل عدالتخواهی در ایران بر
میخاست. خلیل ملکی به محض انشعاب از حزب توده با نهضت ملی پیوند
خورد و نشان داد نهضت ملی و سوسیال دموکراسی دو پایهی ساختار
دموکراسی در ایران است.>>>
سنگ
قبر، روزنامۀ اصلاح طلبی نيست
هادی خرسندی
ببين شيردل!
ما همه چيزو زير نظر داريم. تمام روزنامه ها، سايت ها، وبلاگ ها،
آگهی های ترحيم و تسليت، تابلوهای مغازه ها، ديگه چه برسه به سنگ
قبرها…
يک عده رو مأمور کرديم بروند سنگ های همۀ اموات جمهوری اسلامی را
در تمام قبرستان ها بخونن…
اگه سنگ قبری از خط قرمز رد شده باشه، يا کنايه زده باشه، با ورثه
برخورد ميکنيم. به قول ناصرخسرو، «گر بر زبر سنگ يکی واژه بجنبد –
جنبيدن آن واژه عيان در نظر ماست!»
مثلاً يک خانمی رو سنگ قبر پدرش نوشته بود «پدر آسوده بخواب»،
نذاشتيم خودش آسوده بخوابه! گفتيم حرف ملوکانه روی سنگ قبر
نداشتيم. مجبورش کرديم سنگو عوض کنه…>>>