|
خانه | آرشيو: اکتبر 08 ـ نوامبر 08 ـ دسامبر 08 ـ ژانويه 09 ـ فوريه 09 ـ مارچ 09 آوريل 09 ـ مه 09 ـ جون 09 ـ جولای 09 آگوست 2009 - سپتامبر 2009 - اکتبر 2009 |
ماه دسامبر 2009 |
آرشيو مطالب «کوتاه و گويا»
********************
پنج شنبه 10 دی 1388 ـ 31 دسامبر 2009
چو بد کردی مباش ايمن ز آفات
احمد احرار
هر مرد سیاسی در دوران اقتدارش ممکن است با چنین آزمایشی روبرو شود. یکی شب تا صبح به خود میپیچد و خواب از چشمش میگریزد و سحرگاه به آن نتیجه میرسد که شریف امامی رسید. دیگری سر راحت بر بالین میگذارد و خود را با این استدلال قانع میسازد که دشمن خارجی توطئه کرده است، گروهی در داخل با دشمن همدست شده و معدودی افراد نادان را آلت دست قرار داده و آتش فتنه برافروختهاند. باید زد و کشت تا فتنه خاموش و امنیت برقرار و دشمن مأیوس و تداوم حکومت تضمین شود. طرز برخورد با مسأله و رسیدن به نتیجه بستگی دارد به پست و بلند دیواری بهنام وجدان در ضمیر آدمی که اگر پست بود از آن میجهد و به راه خود ادامه میدهد، اگر بلند بود او را متوقف میسازد. تاریخ، زمامدارانی از هر دو نوع به خود دیده و برخی را در زمان حیاتشان پاداش داده یا به کیفر رسانده است. بعضی را پس از مرگشان. «هر عمل اجری و هر کرده جزایی دارد».این حکم تنها در مورد حاکمان نافذ نیست، مجریان را نیز که با توسل به روش پیلات، از خود سلب مسؤولیت میکنند، شامل میشود. «پیلات» حاکم رومی اورشلیم بود. وقتی حکم ارتداد و ضرورت قتل عیسی مسیح از سوی مجمع کاهنان یهود صادر شد، پیلات در اجرای آن تردید داشت و با وجدان خود درگیر بود تا آن که رم حکم را تنفیذ کرد. چون دستور از رم رسید او دست های خود را شست و فرمان مصلوب کردن مسیح را بهعذر «المأمور معذور» صادر کرد. امروزه به برکت وجود قانون حقوق بشر و دیوان داوری بینالمللی، در اغلب موارد تاریخ آنقدرها به آمران و عاملان جنایات ضد بشری مهلت نمیدهد که بعد از مرگ به حسابشان رسیدگی شود. سرنوشت اگوستو پینوشه و اسلوبودان میلوسویچ پیش چشم ما است. در همین حال محاکمۀ دو مأمور اجرا، یکی در آلمان و آن دیگر در آرژانتین ادامه دارد. در آلمان (مونیخ) یوهان دمیانیوک، مأمور یک اردوگاه زندانیان یهودی (هولوکاست)، در لهستانِ تحت اشغال محاکمه میشود. او هشتاد و نه سال دارد. پیرمردی است مریض و مفلوک که گاه با صندلی چرخدار و گاهی با برانکارد او را به دادگاه میبرند اما همۀ اینها مانع نمیشود که پروندهاش را بعد از چندین دهه ببندند و از گناهش درگذرند. و اما آن که محاکمهاش در آرژانتین (بوئنوس آیرس) جریان دارد، آلفردو آستیز، پنجاه و هشت ساله، سروان پیشین نیروی دریایی، متهم است به مشارکت در عملیات سرکوب و کشتار دوران هفتسالۀ دیکتاتوری نظامی، که در برخورد خشونتآمیز با معترضان و مخالفان، حدود پنج هزار زندانی سیاسی تنها در یکی از بازداشتگاه ها مورد آزار و شکنجه قرار گرفتند و سپس معدوم شدند. آلفردو به اتفاق هجده نظامی، متهمند که در مدرسه فنی نیروی دریایی اجرای این عملیات ضد بشری را طبق دستور مافوق برعهده داشتهاند و اکنون زمان حساب پسدادن آنهاست. (پيوند به کل طلب>>>)
********************
چهار شنبه 9 دی 1388 ـ 30 دسامبر 2009
نامه به دختران خامنه ای
حنا مخملباف
بعنوان یک دختر ایرانی از شنیدن خبر محکوم شدن عاطفه به 4 سال زندان به جرم شرکت در تظاهرات برای پرسش از رای دزدیده شده اش به خودم می لرزم. من حنا هستم، یک دختر ایرانی. شما چطور خانم بشری و خانم هدی خامنه ای؟ آیا ایرانی نیستید؟ آیا از شنیدن خبر محکوم شدن عاطفه به 4 سال زندان از خودتان شرم نمی کنید؟ آیا در لابلای راهروها و اتاق های کاخ های بیت رهبری اخبار خیابان ها و زندان ها به شما نمی رسد؟ آیا شما هم با آن که دختر خامنه ای هستید، چون زنید، پدرتان و شوهرانتان شما را به چیزی نمی گیرند؟ آیا شما نمی دانید که همسرانتان در کنار قاتلان و شکنجه گران چگونه نقش مشاوران و طراحان بزرگ سرکوب مردم را بازی می کنند؟ آیا جرات ندارید به پدر مستبدتان بگوئید دیگر پدر من نیستی؟ آیا جرات ندارید به شوهرانتان بگوئید دیگر همسر من نیستید؟ یا معتاد آسایش و رفاه کاخ ها شده اید؟ دلم برای شما بیش از عاطفه می سوزد. عاطفه و دیگر دختران ایرانی اگر زندانی زندان اوین مخوف هستند لااقل برای آزادی زندانی شده اند اما شما زندانی کاخ های بیت رهبری هستید، بی آن که کوچکترین قدمی برای آزادی شرف خود به عنوان یک انسان برداشته باشید. آه ای زندانیان کاخ های بیت رهبری، هدی و بشری عزیز! روزی خدا شما را هم آزاد خواهد کرد. درست همان روزی که ما را آزاد خواهد کرد. اگر خدا هم در بیت رهبری چون شما زنان و دخترکان زندانی شده است و دیگر کاری از دستش بر نمی آید ما خودمان، خودمان را آزاد خواهیم کرد.
زنان نخندند و تکیه ندهند!
روایت بهارهء رهنما از امر و نهیها در رادیو - تلویزیون جمهوری اسلامی
ابتکار:نقد و بررسي سريال گاو صندوق برگزار شد. مصطفي عزيزي.تهيه کننده «گاوصندوق» در اين جلسه گفت خودسانسوري از موقع نوشتن شروع مي شود و تا اجرا و پخش ادامه دارد. بهاره رهنما در ادامه صحبت هاي عزيزي به نمونه اي از مميزي هاي تلويزيون اشاره کرد و گفت: به هنگام ايفاي بازي من دوست دارم بزرگ بخندم، چراکه عقيده دارم خنده اولين وسيلهء ارتباط آدم ها با هم بوده است؛ ولي در تلويزيون هميشه نگران هستم. او دربارهء شيوهء خنده اي که در سريال «مرد هزار چهره» به کارگرداني مهران مديري، داشت، گفت: «اين نحوه خنده در "مرد هزار چهره" کاريکاتورگونه بود؛ اما در کل تلويزيون براي خانم ها محدوديت دارد؛ در تلويزيون بازيگران خانم نبايد به ديوار تکيه بدهند يا پا روي پايشان بيندازند. در صحنه اي از سريال "گاوصندوق" در ادارهء آگاهي نشسته بودم و قبل از آغاز ضبط لم داده بودم؛ يکي از مسوولان ادارهء آگاهي به صورت دستوري از من خواست که درست بنشينم که من به او توضيح دادم که صحنه بعد قرار است اين گونه تصويربرداري شود؛ اما بعد فکر کردم که اگر از ديد اين آقا اين صحنه مشکل دارد حتماً در پخش تلويزيوني هم با مشکل مواجه مي شود».
********************
سه شنبه 8 دی 1388 ـ 29 دسامبر 2009
قصارات بين المللی
یک فیلسوف تابحال هرگز یک روحانی را نکشته است، در حالیکه روحانیون فلاسفهء زیادی را کشته اند../دنیس دیروت/
وقتی که مردم بیشتر آگاه میشوند، کمتر به روحانی و بیشتر به معلم توجه میکنند./رابرت گرین اینگر سول/
مذهب بهترین وسیله برای ساکت نگه داشتن عوام است./ناپلئون بناپارت/
وقتی مروجین مذهبی به سرزمین ما آمدند، در دستشان کتاب مقدس داشتند و ما در دست زمینهایمان را داشتیم، پنجاه سال بعد، ما در دست کتاب های مقدس داشتیم و آنها در دست زمین های ما را داشتند."/جومو کیانتا/
کشيش ها مى گويند که آنها به مردم بخشيدن و خيريه را مى آموزند. اين طبيعى است. چون آنها از پول صدقه مردم زندگى مى کنند. همه گداها مى آموزند که مردم بايد به آنها پول بدهند. /رابرت گرین اینگر سول/
روحانى نسبت به برهنگى و رابطهء طبيعى دو جنس حساسيت دارد، اما از کنار فقر و فلاکت مى گذرد./سوزان ارتس/
قسمت هايى از کتب مذهبی که من نمى فهمم ناراحتم نمى کنند، قسمت هايى از آن که مى فهمم معذبم مى کنند./مارک تواین/
شاید هدف از زندگی ما در این دنیا این نباشد که خدا را بپرستیم، بلکه این باشد که او را خلق کنیم./ آرتور کلارک/
اگر خدا وجود میداشت، من فکر میکنم که بعید است آنقدر بیهوده و لوس باشد که از اینکه افرادی در وجود داشتن او شک کنند آزرده شود. /برتراند راسل/
مذاهب همه مانند یکدیگرند، مبتنی بر افسانه ها و اسطوره ها هستند. /توماس جفرسون/
مذهب تنها برای بردگی انسان ها خلق شده است./ناپلئون/
اگر کسى يک نفر را بکشد قاتل است، ميليون ها را بکشد فاتح است، و همه را کهبکشد خداست! /ژان روستان/
********************
دوشنبه 7 دی 1388 ـ 28 دسامبر 2009
اين شعارها دکن کجی به نظام، اسلام و آرمان های امام است
آيتالله نوریهمدانی
به گزارش خبرگزاری فارس از قم، آيتالله حسين نوری همدانی در ديدار با جمعی از اعضای نيروی دريايی سپاه و پاسداران شهيد محلاتی تهران اظهار داشت: «نظام ما، نظام ولايتمدار است و بايد اين نظام حفظ شود. متاسفانه جرياناتی در نظام به وجود میآيد و پردهها کنار میرود و حقايق آشکار میشود. اما در برابر منکر سکوت کرد، ابراز داشت: چه معروفی از نظام مهمتر و چه منکری از استکبار بالاتر؟ نبايد نظارهگر ماجرا بود؛ چون سکوت و بیتفاوتی در اين زمينه خلاف شرع است. شعار«نه غزه، نه لبنان، جانم فدای ايران» و «استقلال، آزادی، جمهوری ايرانی» دهنکجی به نظام، اسلام و آرمانهای امام راحل است. سکوت در برابر شعارهای ديروز [هنگام تشييع جنازهء آيت الله منتظری] جايز نيست، چون ارزشها در هم شکسته و خون شهدا پايمال شد… دشمنان کينهء ديرينهای به اسلام و انقلاب دارند و به همين دليل از هر امکانی برای نابودی نظام اسلامی استفاده میکنند. بايد در ايام محرم به مردم يادآوری کنيد که اين نظام، نظام ولايی است و در اسلام اين نوع حکومت مشروع و مورد قبول است. کسانی که در غدير با علی بيعت کردند، در سقيفه علی را کنار زدند و حکومت را از دست ائمه خارج کردند. قيام کربلا در راستای اصلاح دين و متوجه کردن اشتباه مردم صورت گرفت. يکی از درسهای عاشورا اين است که هر وقت انحراف از اسلام حاصل شد، بايد قيام کرد و بدانيم که اسلام ولايت را محور قرار داده است.
********************
يکشنبه 6 دی 1388 ـ 27 دسامبر 2009
در «همايش ملی خودکشی!» گفته شد:
آمارخودکشي در کشور دو برابر قتل است
به گزارش پايگاه اطلاع رساني پليس، سردار دکتر اسماعيل احمدي مقدم فرمانده انتظامي کشور که در همايش ملي خودکشي علل، پيامدها و راهکارها و تأثير آن برنظم و امنيت در ايلام سخنراني مي کرد، با اشاره به اينکه خودکشي در کشور دو برابر قتل است، اظهار داشت:علل، ريشه هاي خودکشي و راهکارهاي پيشگيري از آن در جغرافياي کشور متفاوت است . او با بيان اين مطلب گفت : مسئله خودکشي يک مسئله فرهنگي است و اين معضل بايستي با کار فرهنگي درست شود. فرمانده نيروي انتظامي کشور با اشاره به اينکه محيط شناسي خودکشي در جغرافياي کشور بسيار مهم است گفت: بايستي براي حل معضل خودکشي به ريشه ها و علل آن توجه شود و با کار فرهنگي و علمي و تقويت قابليت هاي روانشناختي و روانپزشکي جامعه را به سمتي سوق دهيم که در جهت رفع اين پديده تلاش نمايند. وي افزود: وقوع خودکشي در جامعه ما با کشورهاي غربي متفاوت است درجوامع غربي انسانها به پوچ گرايي مي رسند و دست به خودکشي مي زنند و در کشور ما افراد بر اثر فشارهاي اجتماعي دست به خودکشي مي زنند. رئيس پليس کشور با اشاره به رويکرد ناجا در برگزاري نشست هاي علمي در استان ها خاطر نشان کرد: با انجام اين همايش ها و نشست ها درصدد هستيم از ظرفيت علمي استان ها در جهت حل مسائل ملي و مشکلات و معضلات استفاده کنيم. وي تصريح نمود: خودکشي يکي از مسائلي است که استان ايلام تابلو برجسته اي با اين عنوان دارد و اين معضل بعنوان يک مسئله اجتماعي قابل مطالعه است. دکتر احمدي مقدم با اشاره به اينکه خودکشي جرم نيست گفت: دستگاه هاي فرهنگي و مجامع علمي کشور در اين راستا وظيفه حساس و خطيري دارند و بايستي با فعاليت بيشتر و ارائه راهکارهاي مناسب در جهت کاهش ميزان خودکشي در کشور تلاش کنند. گفتني است در پايان جوايز مقالات برتر و اعضاء کميته علمي و اجرايي همايش ملي خودکشي، علل پيامدها و راهکارها با حضور سردار دکتر اسماعيل احمدي مقدم فرمانده نيروي انتظامي کشور به ارائه دهندگان اعطاء شد.
********************
شنبه 5 دی 1388 ـ 26 دسامبر 2009
آقايان در صورتی میتوانند نقد کنند که اپوزيسيون داخل نظام باشند
محمدرضا باهنر، نايب رييس فراکسيون اصولگرايان مجلس شورای
به گزارش خبرنگار سياسی ايسنا، محمدرضا باهنر، نايب رييس فراکسيون اصولگرايان مجلس شورای اسلامی و دبير کل جامعه اسلامی مهندسين، در نشست خبری که در محل جامعه اسلامی مهندسين برگزار شد درباره اين مطلب که هتک حرمت به ساحت حضرت امام توسط چه کسی انجام شده و چرا اين را به جنبش سبز و حاميان ميرحسين موسوی نسبت میدهند؟ گفت: «تجربهء ملت بزرگ ايران در طول سی سال گذشته بسياری از اين زير و بمها را پشت سر گذاشته مانند پيش از انقلاب، اوايل انقلاب، دوران دفاع مقدس يا در اول پيروزی انقلاب که وقتی رييس جمهوری خواست مشی نظام جمهوری اسلامی را حذف کند و نتوانست مردم او را بيرون انداختند، بيشترين انحصارها را در اختيار داشت، اما به کسانی چون شهيد بهشتی میگفت که شما انحصار طلب هستيد. بنده معتقدم اگر در کشور کسی ذرهای عشق و علاقه به نظام و اعتقادات مردم داشته باشد، نه جرات توهين را دارد و نه میتواند اين توهين را تحمل کند. .. يک سری اتفاقاتی افتاد و يک افرادی تحت عنوان جريان سبز جمع شدند و در روز قدس که ماه رمضان بود روزه خواری کردند که بنابراين کسانی که اين حرکات به نام آنها انجام میشود بايد بيانيه و موضع بگيرند که مثلاً روزه خوری يک حرکت ناهنجار اجتماعی است و بايد از اين حرکت اعلام برائت کنند». باهنر دربارهء شعارهايی که غير از مرگ بر آمريکا، درباره کشورهای ديگری گفته میشود، اظهار کرد: «پيام اصلی اينها اين است که شعار مرگ بر آمريکا را زير سوال ببرند و معنا و مفهوم اين پيام اين است که دشمنی با آمريکا بايد رنگ ببازد و بنابراين کسانی که اين حرکت به نام آنهاست بايد از اين حرکات سخيف اعلام برائت کنند، در واقع آنها بايد موضع بگيرند و از اعتقادات اصولی خود دفاع کنند». وی در ادامه ابراز عقيده کرد: «سردمداران منافقين در داخل انقلاب حتی فکر نمیکردند که سرنوشت نهايی شان اين شود که عليه مردم ايران برای صدام جاسوسی کنند. بحث ما اين است کسانی که با اين حرکات هستند نمیتوانند بگويند ما اين جريان را قبول داريم ولی نمیتوانيم آن را کنترل کنيم. در واقع بايد بگويم نتيجه مختوم اين رفتاری که آنها شروع کردهاند، همين است؛ توصيه میکنم که آنها به آغوش مردم و نظام برگردند. .. کسانی که اين جريان به نام آنهاست بايد مديريت اين حرکات را بپذيرند و اگر آن را قبول ندارند بايد اعلام برائت کنند. سردمداران اين جريان سياسی تکليفشان را با شعار نه غزه، نه لبنان و شعار جمهوری ايرانی و تسری شعار مرگ بر آمريکا به بقيه کشورها با توجه به اين که سياست خارجی ما بر محور مرگ بر آمريکاست، روشن کنند. ... ما با اشخاص نه سر دشمنی داريم و نه اخوت ابدی داريم، يک سری شاخصهايی داريم اگر کسی به شعار محوری مرگ بر آمريکا و رعايت دفاع از مردم مظلوم غزه و رعايت مبانی شرعی در انظار عمومی اعتقاد نداشته باشد، اعلام برائت کند... شعار وحدت از اطراف بلند میشود، ولی حرکات ضد وحدت است؛ محدوده فضای رسانهای را جريانهای افراطی اداره میکنند، همه دنبال کشف يک سری دشمنهای جديد عليه نظام هستند و آنهايی که نقدهايی به نظام و سياستها و حتی رييس جمهور دارند به اين بهانه که نقد ما شنيده نمیشود، اين نقدها را بالا میبرند تا جايی که سی سال انقلاب و مواضع حضرت امام را هم نقد میکنند، بحثهای گذشته ما نيز اين بوده است. بايد فضا را از دست افراطیها بيرون بياورند. ما بايد قوانين موضوعی کشور و قانون اساسی را بپذيريم و بعد از آن میتوانيم نقدهايی را به همديگر داشته باشيم. .. هر حکومتی اپوزيسيون دارد، اما اپوزيسيون يک زمان بيرون نظام و يک زمان داخل نظام است. اگر بيرون نظام باشد نظام با آن درگير میشود و آقايان در صورتی میتوانند نقد کنند که اپوزيسيون داخل نظام باشد. آقای موسوی و کروبی ظرف اين ۵ ، ۶ ماه گذشته رفتارهايی را نشان دادند که ترديد و يقين ايجاد کردند و بنابراين بايد با رفتار خود اين ترديد و يقين را مشخص کنند.»
********************
جمعه 4 دی 1388 ـ 25 دسامبر 2009
سياست ما عين مداحي ماست
حاج منصور ارضي
اعتماد - منصور ارضي، مداح حامي دولت که مداحي هايش به واسطهء موضع گيري هاي سياسي و حملات تندي که به منتقدان دولت مي کند معروف است، در مصاحبهء مفصلي با رجانيوز، انتقادهاي وارد به نحوه مداحي ها را رد و از نحوهء روضه خواني اين طيف از مداحان دفاع کرد. وي گفت: «مي گوييم مداح نبايد خبرنگاري روضه بخواند. الان شما خبرنگاريد. خبر مي بريد. اما يک وقت خودتان اهل اين موضوع هستيد، اهل اين صحنه ايد. آن وقت نوع تبيين شما از مساله متفاوت مي شود.» وي افزود: «سياست عين مداحي ماست. امام مي فرمايند، مدرس هم مي گويد، که سياست ما عين ديانت ماست. دين ما چيست؟ به ما بگوييد. دين ما عاشوراي ماست. سياست عين عاشوراست. يعني همه حرکت هاي امام حسين سياسي بوده اما سياسي کاري نبوده است. چه مرضي افتاده در اين افراد که مدام مي گويند چرا مداح ها اين طور مي کنند؟» ارضي تصريح کرد: «مجله اي منتشر مي شود که پشتوانه آن سازمان تبليغات و شهرداري است. در آن بيان مي کند که نبايد مداح سياسي باشد. «أرضيتم بالحياه الدنيا» راضي شديم به متاع دنيا. اينها مي گويند روضه امام حسين(ع) بايد تعزيه يي باشد. براي اينها خوب است. اما تعزيه يي که به کسي برنخورد. اما اگر امام حسين(ع) را براي مردم ترسيم کردي که از ما اين کار را مي خواهد واکنش نشان مي دهند. اما امروز برعکس شده است و ما همه از امام حسين(ع) طلبکاريم که اين حاجت آن حاجت را بده و... اما الان مي بينيم که امام حسين(ع) از ما تکليف خواسته است براي دين. امام (ع) که به ما التماس نمي کند. بدانيد که نهضت مداح ها هم در طول تاريخ، با اين وضعيت درست شده و براي غير سرخم فرود نياورده است الا خدا و اهل بيت(ع) و از هيچ کس هم نمي ترسد. آفت هاي مداحي که در اين چند ساله نمود پيدا کرده، گفته مي شود در مداحي ها غلو مي شود، دروغ خوانده مي شود، جرياني در سال هاي اخير بيشتر هم در صدا و سيما مطرح مي شود، به جاي اينکه رسالت اصلي مداحي را بررسي کند، آسيب شناسي مداحي را پيگيري مي کند. در رابطه با اين آسيب ها و رويکردهاي آسيب شناسانه بفرماييد.» وي افزود؛ «اينها را من حاشيه سازي مي دانم. حاشيه سازي براي هر گروهي هست. بحث پزشکي را اگر بنده که در اين زمينه تخصصي ندارم، دست بگذارم آسيب هاي زيادي دارد در حالي که پزشک امين خانواده است. اينقدر آسيب دارد اما چطور در برنامه ها اينها را نمي گويند. کار خوب را بگوييد. اين مطالب را براي چه مي گوييد؟ در جايي مي بيني يک مجري تلويزيون که هيچ سنخيتي هم با اين مباحث ندارد شروع مي کند به تخريب، اينها آفت است. شخصي آمده است با يک قيافه خاصي مي خواهد وارد مجلس اهل بيت شود، يک آدم نادان چنان اين مجالس را براي اين شخص زير سوال مي برد که طرف مي گويد بهتر است بروم دنبال فسق و فجور خودم، آفت اين است که بنده بيماري ها و دنياپرستي هاي بعضي ها را بگويم که چه بر سر آقا آوردند.» وي در پاسخ به اين انتقاد که جرياني در مداحي از روحانيت فاصله گرفته است، گفت؛ «به اين بهانه ها مي گويند اينها مسلمان هم نيستند اما ما غير از اينکه با روحانيت اصيل و صاحب ولايت و ولايتمدار ارتباط داريم همديگر را هم تاييد مي کنيم، عيوب همديگر را مي پوشانيم و مثل حروف يرملون عمل مي کنيم، اما با آن روحاني که دنيا گرفته، فساد گرفته، کاري نداريم. حرفم چيست؟ اين است که اينها سنگ انداختن است. شبهه يعني سنگ انداختن. تا سنگ را از جلوي خود کنار بزنيم طرف دو کيلومتر جلو رفته.»
********************
پنج شنبه 3 دی 1388 ـ 24 دسامبر 2009
اوباما مواظب باشد فریب اپوزیسیون ما را نخورد!
سردار سرلشگر بسيجی سيد حسن فیروزآبادی
به گزارش واحد مرکزی خبرسردار سرلشکر بسیجی سید حسن فیروزآبادی، عضو شورایعالی امنیت ملی کشور، طی سخنانی اظهار داشت: «اوباما نبایستی مانند پیشینیان خود فریب اطلاعات اپوزیسیون بی ریشه ایرانی را بخورد و فرصت های مثبت در ایران را از دست بدهد... صاحبان نفوذ در حکومت های آمریکا موفق شدند شعار تغییر اوباما را بی خاصبت کنند. هر چند بعضی شعارها، اقدامات و تحرکات سیاسی دولت اوباما در جهت تغییر مطرح شد، اما شاخص های اصلی که نشان دهنده تغییر است مشاهده نمی شود و سیاست های گذشته پایدار مانده و در آن تاکید می شود. یکی از این شاخص ها حجم سرسام آور بودجه دفاعی آمریکاست که انتظار می رفت در صورت پیشرفت تغییر، درصدی از آن کاسته و به حل مشکلات مردم آمریکا اختصاص یابد... اما امروز می بینیم بودجه 635 میلیارد دلاری آمریکا مجدداً پیشنهاد و تصویب می شود. آن چه مسلم است این بودجه بیش از 50 درصد هزینه های اضافی و بادکنکی را در خود دارد این مساله از ابعاد مختلف قابل کارشناسی است و مسئولین ذیربط می توانند صحت آن را تایید کنند... اوباما که هنوز هم تصور می رود به لحاظ وجدانی و اخلاقی در سردرگمی بسر می برد بهتر است به فکر مردم آمریکا باشد. او بایستی تأمل کند که در آتشی که صهیونیست ها و نظام سرمایه داری برایش افروخته اند نابود نشود».
********************
چهار شنبه 2 دی 1388 ـ 23 دسامبر 2009
ازدواج دختران دانش آموز براي جلوگيري از گسترش فساد در جامعه
زهرا سجادي، سرپرست مرکز امور زنان و خانوادهء رياست جمهوري
ايلنا ـ مثل اينکه موضوع ازدواج، چه دائم و چه موقتش، قرار نيست به اين زودي ها دست از سر جامعهء خبري ايران بردارد. پس از اظهارات چند روز پيش وزير آموزش و پرورش مبني بر اينکه «از ازدواج دختران دانش آموز خوشحال مي شوم»، روز گذشته سرپرست موقت مرکز امور زنان و خانواده رياست جمهوري اعلام کرد با ازدواج دانش آموزان دختر موافق است و آن را راه حلي براي جلوگيري از شيوع فساد در جامعه مي داند، هرچند تاکيد کرد با ازدواج موقت دانش آموزان موافق نيست. زهرا سجادي در گفت وگو با ايلنا در رابطه با ازدواج دختران دانش آموز گفت: «ازدواج دختران دانش آموز هيچ گونه مغايرتي با اسلام ندارد، بنابراين ازدواج آنها اشکالي ندارد». او ادامه داد: «دختران در سنين دبيرستان از نظر جسمي آمادگي ازدواج را دارند، بنابراين اگر خانواده هاي اين دانش آموزان با ازدواج آنها موافق باشند، ازدواج آنها نه تنها بلامانع است بلکه ازدواج آنها بهتر از اين است که در جامعه شاهد فساد باشيم». اما سرپرست موقت مرکز امور زنان و خانوادهء رياست جمهوري با ازدواج موقت دانش آموزان موافق نيست. او هر چند معتقد است از نظر شرعي اگر پدري به دخترش اجازه ازدواج موقت را بدهد اين دختر مي تواند ازدواج کند، ولي ازدواج موقت را راه حل مناسبي براي جلوگيري از فساد در جامعه نمي داند زيرا ازدواج موقت باعث بي بند و باري در بين جوانان مي شود و از آنجايي که مسوولان اجتماعي نمي توانند نظارت هاي لازم را روي جوانان داشته باشند، بنابراين بهتر است دختران ازدواج دائم کنند. او از مسوولان آموزش و پرورش خواست اين قدر سختگيري براي حضور دختران دانش آموز ازدواج کرده در کلاس ها نداشته باشند و در صورتي که دختري بپذيرد ضوابط مدرسه را رعايت کند و مانند يک دختر، نه يک زن ازدواج کرده، در کلاس هاي درس حاضر شود و از ازدواج خود با کسي صحبت نکند، اجازهء حضور او را در کلاس هاي درس بدهند. سجادي گفت: «در هر حال در برخي از مدارس غيرانتفاعي کشور با همت مديران برخي از دختران ازدواج کرده با رعايت ضوابط و اصول لازم در کلاس ها حاضر مي شوند».
کتابهای درسی دخترانه و پسرانه میشود
حاجی بابایی، وزير آموزش و پرورش
به گزارش ایسنا، به نقل از پایگاه اطلاعرسانی وزارت كشور، حاجی بابایی، وزير آموزش و پرورش در همایش استانداران سراسر کشور با اشاره به تغییرات جدید در نظام آموزش و پرورش، مدرسه را مهمترین پایگاه فرهنگی كشور دانست و گفت: مهمترین سیاست ما این است كه تجهیزات و امكانات موجود را در آموزش و پرورش با كمك استانداریها به سمت و سوی مدرسه ببریم. او خاطرنشان كرد: کتابهای درسی دختران و پسران از نه سالگی متفاوت می شود. در این طرح كه براساس وضعیت آموزش و پرورش در صد و ده كشور پیشرفته دنیا پیریزی شد، نظام آموزش و پرورش دو دورهء ساله شده است. او با اشاره به این كه كار تحقیقاتی عمیقی درخصوص این طرح انجام شده است، گفت: در این طرح دوره ابتدایی یك سال افزایش می یابد و کتاب های درسی نیز براساس سن دانش آموز تعیین می شود. وی ادامه داد: تا سن هفت سالگی تعلیم و تربیت كودك براساس بازی است در نه سالگی کتاب های درسی بین دختران و پسران تفاوت خواهد داشت و از پایان دوره ابتدایی، کتابها به سمت تخصصی سوق پیدا می كنند و در دوره متوسطه نیمه تخصصی می شوند. وزیر آموزش و پرورش همچنین گفت: مجموعهای با عنوان «فلسفه تعلیم و تربیت» تهیه شده است، که آن را به شورای عالی انقلاب فرهنگی ارائه دادهایم و در قالب آن سند ملی آموزش و پرورش تهیه میشود كه به عنوان یك سند راهبردی و عملیاتی مبنای تحول بنیادین در نظام آموزش و پرورش خواهد بود. وی با اشاره به تأكیدات مقام معظم رهبری مبنی بر این كه در نظام آموزش و پرورش، روش های سنتی و حفظی باید به روشهای ابتكاری، خلاقیت و نوآوری تبدیل شود، افزود: این یعنی این كه ما باید ساختار آموزش و پرورش را تجهیز و در كتاب های درسی و شیوه تربیت دانش آموزان تحول ایجاد كنیم. حاجیبابایی با اشاره به بیانات رهبر معظم انقلاب مبنی بر این كه جنبش دانشآموزی در دههء چهارم باید حول سه محور تهذیب، تحصیل و ورزش متمركز شود، تأكید كرد: مبنای كار ما نیز همین موضوع است و در این جهت حركت خواهیم كرد. حاجیبابایی با بیان این كه صد هزار مدرسه بزرگ در كشور داریم، خاطرنشان كرد: برای مدارسی كه پانصد تا یك هزار نفر دانشآموز داشته باشند، سالن ورزشی، نمازخانه و كتابخانه میسازیم.
ازدواج موقت در شناسنامه ثبت نميشود
عبدالرضا مرادي؛ نايب رئيس كميسيون قضايي و حقوقي مجلس
بحث در مورد ازدواج موقت به راهروهاي مجلس كشيده شده است. در هفتههاي گذشته بحث نكاح موقت به بحث روز بدل شده است. در همين مورد نايب رئيس كميسيون قضايي و حقوقي مجلس از الحاق ماده قانوني جديدي به لايحه حمايت از خانواده خبر داد. عبدالرضا مرادي در همين مورد گفته است: «در جلسه اخير كميسيون قضايي و حقوقي مجلس، ماده قانوني پيشنهادي به تصويب رسيد.» نمايندهء ممسني در مجلس با اشاره به اينكه اين ماده الحاقي در مورد ثبت نكاح موقت و بذل مدت نكاح موقت در صورت باردار شدن زوجه است در توضيح اين ماده گفت: «اگر زن و مردي اقدام به نكاح موقت كنند اين نكاح و فسخ آن نياز به ثبت ندارد اما اگر زوجه در اين مدت باردار شود، ثبت نكاح و فسخ آن الزامي است ولي در شناسنامه آنان ثبت نخواهد شد، مگر زوجين در مورد ثبت آن جلد توافق كرده باشند.» رئيس كميته حقوق عمومي و بينالملل كميسيون قضايي و حقوقي مجلس ميگويد: «در اين جلسه مواد هفده تا بيست و سهء لايحه حمايت از خانواده مورد بررسي و تصويب قرار گرفت اما بررسي ماده بيست و سه به جلسات آينده كميسيون موكول شد.» به گفتهء مرادي، ماده هفده اين لايحه به موضوع مراكز مشاوره خانواده ميپردازد، وظيفه اين مراكز تلاش براي كاهش اختلافات زنان و مردان و اصلاح و سازش ميان آنان است. نماينده ممسني ميگويد: «قوه قضائيه بايد ظرف دو سال پس از تصويب اين لايحه توسط مجلس شوراي اسلامي نسبت به ايجاد اين مراكز در كنار دادگاههاي خانواده اقدام كند. براساس ماده هجده لايحه حمايت از خانواده، دادگاهها بنا بر تشخيص خود اجازه دارند از نظرات مراكز مشاوره خانواده در صدور راي استفاده كنند.» نايب رئيس كميسيون قضايي و حقوقي مجلس با اشاره به ماده نوزده اين لايحه ميگويد: «طبق اين ماده مراكز مشاوره خانواده بايد در مهلتي كه دادگاه تعيين ميكند جهت صلاح و سازس ميان زوجين تلاش كنند و نتيجه اين تلاشها در صورت سازش بهصورت سازش نامه و بالعكس به دادگاه اعلام شود.»مرادي گفت: «چنانچه نظر مراكز مشاوره برخلاف اوضاع و احوال مسلم باشد، دادگاه با نظر كارشناس مراكز مشاوره مبادرت به صدور راي ميكند كه اين مساله در ماده بيست لايحه حمايت از خانواده مطرح شده است.»
********************
سه شنبه 1 دی 1388 ـ 22 دسامبر 2009
رادیکالیسم سبز، زبان سرخ دارد!
يک کلمهء وحشت زده از مادر عروس
روزنامه رسالت ـ بقایای جریان موسوم به سبز روز به روز رادیکال تر و خطرناک تر می شود. در مراسم 16 آذر امسال حتی تندروی و جسارت این جریان به حدی رسید که عده ای به خود اجازه دادند در دانشگاه تهران عکس بنیانگذار کبیر انقلاب (ره) را پاره کنند و شعارهایی علیه مقدسات مردم سر دهند که البته این رخداد ناگوار باعث جریحه دار شدن احساسات عموم ملت ایران شد .زبان سرخ رادیکالیسم سبز یکی از عوامل ریزش های بی سابقه در این جریان است. گریز از مجاری قانونی، روی آوردن به اردوکشی در خیابان، ایجاد بلوا و آشوب در چند خیابان تهران، ایجاد مزاحمت برای جان، مال و ناموس مردم و... روز به روز بر بی اعتمادی مردم نسبت به سران فتنه اخیر افزوده است. سران فتنه نیز با حمله به نهاد های انقلابی مثل سپاه پاسداران، بسیج و... به افراطی گری در موضع گیری های رسمی روی آورده اند؛ تا جایی که موسوی نامزد شکست خوردهء انتخابات 22 خرداد در بیانیه ای بسیج مستضعفین را که به تعبیر حضرت امام خمینی (ره) "بحق پشتوانه انقلاب اسلامی" است به یک ماشین سرکوبگر، دستگاه بی نیت، ابزاری برای قدرت حاکمان، جیره خوار دولت، پاداش سرانه بگیر، دست و پا شکن، ابزاری برای ترساندن مردم، دارندگان لباس های مخوف و... تشبیه کرد.
اول: خامنه ای هنوز پیش خیلی ها ارزش و اعتبارداشت؛ دوم: این حکومت برای چندسال دیگه بیمه می شد؛ سوم: ما همچنان به زندگی گوسفندی مون ادامه می دادیم و هربلایی سرمون می اوردن صدامون در نمیومد؛ چهارم: موسوی هم تحت سلطهء ولی وقیح هیچ کاری نمی تونست بکنه و فقط یه مترسک بود؛ پنجم: بسیج و سپاه و روحانیت و مراجع هنوز یه جو اعتبار بین مردم داشتن؛ ششم: ماها هم هی غر می زدیم که اه بابا این موسوی هم بی عرضه از آب درومد و این دفعه به اصلاح طلبا رای نمی دیم و از این حرفا؛ هفتم: احمدی نژاد هم سرگرم آماده کردن خودش برای دورهء بعد بود... بازم بگم؟ پس باید بدونیم که این تقلب یک هدیهء الهی برای ما و فرصتی برای شناخت قابلیت هامون بود؛ هر چند براش هزینه دادیم و عزیزانی رو از دست دادیم ولی هزینه ش هم خیلی کمتر از مورد اول بود. جنبش سبز مثل یه دایهء مهربون از ما بره های سر به راه داره شیرزنان و شیرمردانی می سازه که تو تاریخ مثال زدنی خواهیم شد. اگه خدا به خ.ر یه جو عقل داده بود و اون دست به چنین حماقتی نمی زد ما حالا حالا باید سواری می دادیم...
********************
دو شنبه 30 آذر 1388 ـ 21 دسامبر 2009
جوادی آملی کف کرده است:
عزاداری حسينی را سیاسی نکنید
تا بحال هميشه صحبت از قيام امام حسين عليه ظلم و مخالفت با حکومت يزيد بن معاويه بود، و شيعيان به دليل وجود «قيام حسينی» هم معنای امام را بعنوان رهبر سطاسی می فهميدند و هم خود را يک مذهب سياسی می دانستند که عاقبت همين نگرش و فهم بود که منجر به نظريهء ولايت فقيه بوسيلهء خمينی و منتظری شد و سی سال پيش دينکاران دوازده امامی به کمک آن به حکومت رسيدند. اما اکنون آیت الله جوادی آملی از عزاداران حسینی خواسته است کـه امسال فقط بـه «عـزاداری» بپردازند و فضـای عزاداری را «سیاسی» نکنند! آیت الله جوادی آملی در دیدار فرمانده انتظامی استان قم با تاکید بر همکاری و تعامل نیروی انتظامی با هیات ها و عزادران اباعبدالله الحسین گفت: «ملت ایران بـا پیروی از احکـام اسـلام و راه نورانی سیدالشهداء در برابر حوادث و ترفندهای دشمنان سربلند بیرون آمده است». ايشان اما روشن نکرد که اين «راه نورانی» دارای چه کيفيتی است و چگونه می توان هم به آن اعتقاد داشت و هم سياسی نبود. وی بـا اشـاره بـه ایـام سوگواری «سید الشهدا» (= سرور شهيدان سياسی تشيع)، از حسین بن علی به عنوان «قبالهء نظام مقدس جمهوری اسلامی» یـاد کـرد و افـزود: «تنها چیزی کـه ملت ایـران را در تمام برهه ها سربلند و پیروز کرد اسلام و تفکر حسین بن علی است». آیت الله جوادی آملی، در بخش دیگری ازسخنان خود، با اشاره به اهانت به امام خمينی، ارزش ها و آرمان هـای انقلاب در چند روز اخیر گفت: «عده ای شعار دادند استقلال، آزادی، جمهوری ایرانی؛ اين جمهوری ایرانی یعنی چه ؟ اگـر قرار بود جمهوری ایرانی این مملکت را به استقلال و پیروزی برساند زمان مصدق رسانده بود!» ما از مؤمنان محترم می خواهيم که برای شفای عاجل عقلی ايشان دعا کنند؛ شايد دری به تخته خورد و ايشان هم شفا يافتند.
********************
يک شنبه 29 آذر 1388 ـ 20 دسامبر 2009
آخرين اختراعات در عصر ولايت فقيه
«شير هوشمند وضو» در ايران ساخته شد!
به گزارش سرويس علمي خبرگزاري دانشجويان ايران(ايسنا)، اميرحسين مهجور، مدير بهرهبرداري فاضلاب شركت آبفاي فارس گفت: اين شركت، دستگاه شير هوشمند وضو را در نخستين جشنواره پژوهش و فناوري در صنعت آب و فاضلاب كه همزمان با نمايشگاه دستاوردهاي پژوهشي و فنآوري در مصلاي تهران در حال برگزاري است، به نمايش گذاشته است. به گفته مهجور، اين شير حجم آب مشخصي براي وضو به اندازه يك ليوان در اختيار ميگذارد و همزمان براي هر مرحله دعاي مربوط به آن را قرائت ميكند. وي اظهار داشت: از اين دستگاه ميتوان در منازل و محلهاي عمومي استفاده كرد.
احمدی نژاد راه مهار تخريب محيط زيست را تشريح کرد
ايسنا ـ محود احمدی نژاد در سخنرانی خود گفت: اگر جهانبينی و معرفتی که توسط پيامبران الهی به بشريت عرضه شده است مبنای زندگی قرار گيرد بدون ترديد تخريب محيط زيست مهار خواهد شد و زمين فرصت میيابد تا خود را بازسازی و شرايط مناسبتری را برای ادامه حيات فراهم نمايد. بر همين اساس پيشنهاد مینمايد: کارگروهی متشکل از انديشمندان دلسوز بشريت از کشورهای داوطلب، در بازهء زمانی معين و از منظر جهان بينی الهی و انسانی که اکثريت مردم جهان به آن معتقدند، معيارهای سعادت بشر و جامعه بشری را استخراج و در اختيار همگان قرار دهند.
********************
شنبه 27 آذر 1388 ـ 19 دسامبر 2009
شکستن هرچه بيشتر بت در هم شکسته
تکه ای از مقالهء محمدعلی اصفهانی>>>
گیریم که عکس خمینی را نه مردم، بلکه خود عوامل «کودتا» آتش زده باشند؛ آیا لازم است که ما نفری یک عکس خمینی را به دست بگیریم و آن را در کنار عکس ندا و سهراب، بالا ببریم و خاک در چشم خودمان و دیگران بپاشیم؟ که چه؟ که قاتلان ندا و سهراب، ما را ببخشند؟ چه کسی باید چه کسی را ببخشد؟ از چه باید ترسید؟ از فرارفتن؟ یا از فرو رفتن؟ عبور از خمینی، فرا رفتن است؛ و بازگشت به خمینی، آن هم در چنین مرحله ی پیشرفته یی از جنبش، چیزی به جز فرو رفتن نیست. فرورفتن تدریجی. چرا که بی تردید، دشمن به این نیز راضی نخواهد شد و بیشتر از این را و بیشتر از این را و بیشتر از این را خواهد خواست. دشمن، می خواهد شما را به موضع تدافعی براند تا نتوانید در موضع تهاجمی قرار بگیرید. بنابر این، هرچه بیشتر به بازی او تن در دهید، امکان باخت خود را بیشتر می کنید. این که شما در موضع تهاجمی قرار داشته باشید یا نه، آنقدر مهم نیست که دستکم در موضع تدافعی قرار نداشته باشید... موضع تهاجمی داشتن یا نداشتن، انتخاب شماست. اما آنچه راز بقای تا کنونی و بعد از تا کنونی جنبش است، موضع تهاجمی آن است؛ و ادامه ی حضور هر کسی و هر نیرویی در این جنبش، مستقیماً در پیوند با همین، تعیین سرنوشت می شود... کوچکترین احساس ضعفی در ما از سوی دشمن ـ به درستی ـ احساس قوتی به همان تناسب، در او به وجود خواهد آورد، و او را به اقدام هایی که از قبل پیش بینی کرده است تشویق خواهد کرد… من نه به چهره های مطرح جنبش سبز، که بنا به دلایل متعدد نمی توانند بپذیرند و حق دارند که نپذیرند، بلکه به بدنه ی «جنبش سبز»، و طبعاً به همه ی توده های «جنبش خرداد» که «جنبش سبز» به اندازه ی وزن و حجم و ارتفاع خود بخش مهمی از آن است، راهکار دیگری پیشنهاد می کنم:ـ حالا که دشمن، خودش به دست خودش با این نمایش های مبتذل روز های اخیر، «بت بزرگ» را شکسته است، شاید بهتر این باشد که از این پس، همگان، بی محابا، در ابعاد وسیع و فراگیر، این بت درهم شکسته را بیشتر و بیشتر در هم بشکنند و از شبح شومش رها شوند. با همان کاری که خود به خوبی می دانند!
********************
جمعه 27 آذر 1388 ـ 18 دسامبر 2009
دعوای عکس را به فرومايگان بگذاريد
برگرفته از فيس بوک حشمت طبرزدي
دوستان از قول من بگویید که اصلاً برایم مهم نیست که عکس خمینی را پاره کردند. پس از 6 ماه مبارزه قرار است مجوز بگیرند برای دفاع از عکس خمینی!؟ اگر حکومت هم شیطنت کند و با راهپیمایی موافت کند چه آبروئی از ملت ایران خواهد رفت. در دنیا اعلام خواهند کرد مردم ایران امدند در تظاهرات تا از عکس خمینی دفاع کنند. از دفاع از رای مردم و محکومیت تجاوز تا حمایت از عکس خمینی!؟ به راستی که حکومت چه موذیانه بازی را راه انداخت. درخواست راهپیمایی کنند برای دفاع از خون شهدا و هتک پسران و دختران در کهریزک؟ به نظر من اصلاح طلب ها به نحوی با دیکتاتور، هماهنگ می شوند تا جنبش را به چارچوب حکومت بکشانند. این ها را می نویسم که روزی در تاریخ بیاید که کسانی هم بودند که شجاعت مخالفت با این مزخرفات را داشتند. کسانی که هنوز در بند به قول مزخرف خودشان هتک حرمت عکس خمینی اند قرار است به کدام دموکراسی رهنمونمان کنند؟ از فردا جنبش دانشجویی باید راه بیفتد و مجوز بگیرد برای محکوم کردن هتک حرمت کنندگان عکس خمینی؟ می گویند بهانه ی خوبی است برای اعتراضات. آیا این توجیه خوبی است؟ آیا ما ملتی هستیم که لیاقتمان این است که برای پاره شدن یا پاره نشدن عکس راهپیمایی کنیم؟ فردا ممکن است طرفداران خامنه ای بگویند به گور خمینی اهانت شده است باید راهپیمایی راه بیندازیم؟ آخوند ها که مدعی هستند شخصیت پرست نیستند در بند پاره شدن عکس مانده اند؛ ما چی؟ من در عمرم یک بار گول خوردم و دیگر نمی خواهم گول بخورم. دعوای عکس را باید به فرومایگان واگذار کرد.نباید ما را از اهداف خود منحرف کنند. سی سال پیش عکس خمینی را در ماه دیدیم و امروز برای پاره شدنش عزا گرفتیم. این ها را می نویسم تا اعلام کنم که ما تا این اندازه سطحی نگر نیستیم. یک جنبش اصیل برای پاره شدن یا پاره نشدن یک عکس اهمیتی قایل نیست. آیا بازداشت توکلی ها مهم تر است یا پاره شدن عکس خمینی؟ جنبش دموکراسی خواهی ملت ایران، برای پاره شدن عکس خمینی اهمیتی قایل نیست. برای خون ندا ها ارزش قایل است. با پاره شدن عکس خمینی یا بدون پاره شدن عکس خمینی، جنبش ادامه دارد.
********************
پنج شنبه 26 آذر 1388 ـ 17 دسامبر 2009
رفسنجانی خائن و خاتمی پست و حقير است
روحالله حسينيان، نمايندهء تهران در مجلس اسلام
روح الله حسينيان، نمايندهء تهران در مجلس اسلامی، در تجمع هواداران دولت در حرم بنيانگذارنظام، طی سخنانی که خبرگزاری فارس آن را منتشر کرده است، گفت: «آقای هاشمی تو خائنی، تو بارها در فتنهء اخير به مقام معظم رهبری خيانت کردی و رهبری از تو حمايت کرد اما تو کينهء خود را در مشهد نشان دادی و گفتی که اگر مردم رهبری را نخواهند بايد برود. اما در واقع مردم تو را نمیخواهند و اين را بارها با شعارهای خود نشان دادهاند... خاتمی هم ضعيفتر، پستتر، کوچکتر و حقيرتر از آن است که اين امت حزبالله و دانشجويان بيدار بخواهند با يک چنين شخص حقيری که چشمش به دست غرب است، مقابله کنند... موسوی هم کوچکتر از آن است که امت حزبالله و نظام بخواهد با آن مقابله کند». او همچنين خطاب به هواداران جنبش سبز گفت: «خاک بر سر شما که از صدام هم پست تر هستيد».
بميرم برای شما آقای رفسنجانی. بد جوری دارند شما را از اريکه ی قدرت به زير می کشند. من که دلم برای شما کباب می شود. همان طور که امروز دلم برای امام خمينی کباب می شود. می گويند ما ملتی هستيم که حافظه ی تاريخی نداريم. گور بابای حافظه ی تاريخی. ما حافظه ی تاريخی می خواهيم چه کار. امروز را بايد دريابيم و آن چه امروز به نفع ماست بايد بگوييم. به ما چه که شما مثلا سی سال پيش يا بيست و پنج سال پيش يا بيست سال پيش چه کرده ايد. به ما چه که شما در گذشته عاليجناب سرخ پوش بوده ايد. به ما چه که شما يک زمانی رئيس آقای فلاحيان بوده ايد. همين قدر که امروز حس می کنيم با مائيد برای ما کافی ست. من اصلا دوست دارم بر خلاف ايرنا شما را آيت الله، و حتی آيت الله العظمی بنامم. به کسی چه؟ آقا زاده هايتان را هم روی تخم چشم ام قرار دهم. باز به کسی چه. يادش بخير انگار همين ديروز بود که بر ديوار بلندی در خيابان کريمخان نوشته بودند دشمن رفسنجانی دشمن پيغمبر است. به اين روزگار غدّار چه می توان گفت؟ به قول شاعر روزگار است آن که گـَه عزت دهد گـَه خوار دارد / چرخ بازيگر از اين بازيچه ها بسيار دارد... دير نيست که آقای خامنه ای را هم در جايگاه امروز شما ببينيم؛ بلا نسبت بلانسبت ذليل و بيچاره. دست روزگارست ديگر. دستی قوی که هيچ انسانی را از آن گريز نيست. خاطر مبارک تان هست که در اوايل سال شصت و نه نامه ای به ابتکار «جمعيت دفاع از آزادی و حاکميت ملت ايران» به امضاء نود نفر از شخصيت های ملی و مذهبی به صورت سرگشاده خطاب به جناب عالی که رئيس جمهور وقت بوديد نوشته شد و در آن انتقادهايی به شيوه کشورداری و خط مشی های اتخاذ شده صورت گرفت و به دستور شما چه پوستی از نويسندگان نامه کنده شد؟ حالا که می بينم خبرگزاری ايرنا به سبک رفقای شوروی درجات شما را خلع کرده و مقام تان را از آيت اللهی به حجةالاسلامی تقليل داده ياد آن روزها که بر مصدر امور نشسته بوديد و حکم می رانديد می افتم و جگرم آتش می گيرد. يعنی اين همان آقای رفسنجانی ست که به خاطر نوشته شدن يک نامه خطاب به او، عده ای روانه زندان می شدند و شکنجه می شدند، حتی اگر پيرمردهای محترمی بودند که توان شلاق خوردن نداشتند ولی شلاق می خوردند و مجبور به توبه می گشتند؟ آيا اين همان آقای رفسنجانی ست؟ می بينيد حاج آقا! زمانه با آدم بد جوری بازی می کند. آدم را از اوج به زير می کشد. آدم را ملعبه ی دست يک مشت سياست بازِ تازه از تخم در آمده می کند. کاش رفيق سابق تان، همان که شما و آقای موسوی و کروبی و خاتمی را برادران سابق ناميد از زمانه درس بگيرد. مراقب باشد که فردا روزی کسی درجات او را خلع نکند و از مقام خدايی به حضيض ذلت و خواری نکشاند. درد دارد حاج آقا نه؟
********************
چهار شنبه 25 آذر 1388 ـ 16 دسامبر 2009
افزايش شديد ازدواج موقت در تهران و دیگر شهرها
يک مقام آگاه در سازمان ثبت احوال که خواهان عدم درج نام خود است در این خصوص میگوید: «در دوازده ماه گذشته، ازدواج موقت در استان تهران حدود بيست و هشت درصد بیشتر از دوره مشابه قبل به ثبت رسیده است اما با توجه به آن که بخش مهمی از این نوع ازدواج، در دفاتر رسمی ثبت نمیشود، دسترسی به تغییرات واقعی ازدواج موقت، کار دشواری است. این در حالی است که ازدواج موقت ثبت نشده، ممکن است پیامدهای حقوقی نامطلوبی در پی داشته باشد. این پیامدها بهویژه در صورت تولد فرزند، شدیدتر میشود». این مقام آگاه همچنین از استانهای قم و یزد به عنوان دارنده بالاترین و پایینترین آمار ازدواج موقت در کشور یاد کرد. امیدی خواه، یکی از اساتيد دانشگاه و مدرس علوم فقهی و حقوقی، نیز در این خصوص می گوید: «ازدواج های موقت به شدت در کشور در حال افزایش است این در حالی است که راهکاری برای جلوگیری از افزایش این پدیده در جامعه ارائه نمی شود و این امر می تواند افزایش آسیب های اجتماعی را در جامعه به دنبال داشته باشد». امیدی خواه تاکید می کند که: «با توجه به اینکه ازدواج موقت با عرف جامعه ما همخوانی ندارد و ثبت آن در شناسنامه می تواند برای مردان مشکل ساز شود، بنابراین در اغلب موارد چنین ازدواج هایی به ثبت رسمی نمی رسند. در حال حاضر بسیاری از دفاتر به صورت غیر رسمی با هزینه ای اندک ازدواج موقت را در برگه هایی خاص درج می کنند و مدارک خاصی نیز برای این امر نیاز نیست و این عوامل باعث شده تا مردان دیگر تمایلی برای ثبت رسمی این ازدواج ها نداشته باشند». این استاد دانشگاه به وضعیت فرزندانی که از نتیجه این قبیل ازدواج ها متولد می شوند اشاره کرده و می افزاید: «وضعیت این قبیل کودکان غالباً در هاله ای از ابهام قرار دارد و اکثر آنان از همان سالهای ابتدایی زندگی با مشکلات فراوانی روبرو می شوند». وی آمارهای اعلام شده در خصوص ازدواج موقت را غیر واقعی دانسته و می گوید: «آنچه که از سوی مراجع رسمی در ارتباط با ازدواج موقت اعلام می شود به هیچ عنوان صحت ندارد چرا که درصد بالایی از این ازدواج ها به ثبت نمی رسند و فقط در برگه ای درج می شوند». مهیندخت داوودی، معاون مجتمع قضائی خانواده، مشکلات اقتصادی و نبود سرپرست خانواده را از علل افزایش ازدواجهای موقت می داند و با اشاره به علل افزایش ازدواج موقت در جامعه می گوید: «بررسی ها نشان می دهد مشکلات اقتصادی و نیاز به داشتن سرپرست مرد و همچنین مسائل عاطفی و جنسی از اصلی ترین علل ازدواج موقت در ایران به شمار می آید». وی به عدم ثبت ازدواج موقت در دفاتر رسمی اشاره کرده و می گوید: «گواهی صیغهء موقت از سوی عاقد صادر می شود و شرط و و شروط تعیین و اعلام می شود اما اغلب این ازدواج موقت در دفترخانه ثبت نمی شود». داوودی همچنین طفره رفتن از پرداخت نفقه و شروط عقد دائم را از دیگر دلایل افزایش ازدواج موقت ذکر کرده و می افزاید: علل افزایش ازدواج موقت باید مورد ارزیابی دقیق قرار گیرد چرا که بسیاری از کارشناسان معتقدند اینگونه ازدواجها آسیب های اجتماعی به دنبال دارد. چندی پیش هم دکتر مجید ابهری متخصص علوم رفتاری و آسیب شناس اجتماعی از افزایش بيست و پنج درصدی آمار ازدواج موقت در کشور خبر داده و هشدار داده بود که اینگونه ازدواجها آسیب های اجتماعی بسیاری به همراه دارد.
********************
سه شنبه 24 آذر 1388 ـ 15 دسامبر 2009
گوگوش و سروش و همجنس بازها با سبزها هستند!
مخالفان سکولاريسم و تحجر با جنبش دانشجوئی!
به گزارش خبرگزاری فارس، محمدحسین صفارهرندی بعد از ظهر امروز در جمع دانشجویان بسیجی و همچنین دانشجویان حامی موسوی اظهار داشت: «جنبش دانشجویی هویتی از جمله آزادگی، استقلال، آگاهی، انقلابی بودن، مردمی بودن، عدالتخواه بودن، ایران دوست بودن و ضد استکبار و استبداد بودن دارد و باید از انقلاب جنبش دانشجویی مشخصاتی مانند اسلامگرایی و ضد شوروی و امریکا بودن و ... را نیز پیدا کرد و این جنبش تجربهء یک انقلاب واقعی که مشابه آن را تا کنون نداشته ایم، دارا است. مرزبندی با جریانات ضد انقلاب، لیبرال، سرمایه داری وابسته، مرزبندی با جریانات متحجر، لائیک، سکولار از دیگر مشخصه های جنبش دانشجویی است و این جنبش سرآمد تمامی جریانات وفادار به نظام جمهوری اسلامی بوده است». او سپس خطاب به دانشجویان حامی جنبش سبز موسوی افزود: «اعلام کنید که هیچ نسبتی با آن افتخارات جنبش دانشجویی ندارید و شما در هیچکدام از این افتخارات شریک نیستید، به شرطی که از این به بعد این افتخارات را به نفع خود مصادره نکنید. شماهایی که از جمهوری اسلامی خجالت می کشید، چرا در ساز و کارهای قانونی جمهوری اسلامی شرکت می کنید و کسی که جمهوری اسلامی را به جمهوری ایرانی تبدیل می کند و آن را قبول ندارد، حق شرکت به عنوان نامزد جمهوری اسلامی را ندارد. کسانی فریبکار هستند که راهنمای چپ را میزنند و به راست می پیچند و فریبکار آن کسی است که سه روز قبل از انتخابات دم از قانونگرایی می زند، اما وقتی که نتیجهء انتخابات معلوم می شود آن را قبول ندارد و قانون را زیر پا میگذارد. اگر کسی به گذشته های نورانی این جنبش پشت کرده و آنها را قبول ندارد نمی تواند در جشن های مربوط به این جنبش شرکت کند و به همین دلیل می آید و جشن دانشجویی دیگران را به هم می زند. من به آن بالادستی های شما می گویم که نمی توانید روی ارزش های به دست آمده از انقلاب پا بگذارید و در پستوها با آمریکا ارتباط برقرار کنید. بالادستی های شما، همان کسانی که به شما خط میدهند، روز گذشته برای فرار چادر زنانه به سرکرده بودند. دیروز جای شما خالی بود که مشاهده کنید که مردم با چه بی اعتنایی به کسانی که سطل های زباله را آتش می زدند، نگاه می کردند و من نمی دانم که سطل های زباله چه هیزم تری به شما فروخته اند که دست از سر آنها بر نمی دارید. شما به دلایل کاهش افراد حامی خود مجبور شدید از گوگوش تا سروش را عضو جنبش خود کنید و افتخار می کنید که همجنس بازان و بهایی ها عضو تشکیلات شما هستند... اما اکنون اکثر آن سيزده میلیونی که به دلیل اعتقادات دینی به موسوی رای داده بودند، از این جنبش کم شده و به آگاهی دست یافته اند.
********************
دو شنبه 23 آذر 1388 ـ 14 دسامبر 2009
دولتی گرفتار قطع مغز، به دنبال درمان قطع نخاع!
يکی از پزشکان بيمارستان امام خمينی
سلام. من یک پزشک هستم . شاغل در بیمارستان هزار تختخوابی امام خمینی تهران .چهار سال قبل یکی از اساتید تازه کار بخش جراحی مغز و اعصاب این بیمارستان شروع به تحقیق در مورد پیوند سلول های بنیادی در نخاع بیماران قطع نخاعی کردند . این کار در روی چند ده نفر انجام شده بود و این بیماران در حال گذراندن دوره فیزیوتراپی خود بودند. این تحقیق علمی هنوز کامل نبود و حتی مقاله ای مربوط به آن هم منتشر نشده بود و خود تحقیق حتی در بخش جراحی مغز واعصاب همین بیمارستان هم پذیرفته نشده بود و سایر اساتید به آن به دیده یک تحقیق معمولی علمی، البته با یک بودجه پژوهشی مطلوب نگاه میکردند. همزمان در همان روز صدور اولین قطعنامه شورای امنیت بر علیه ایران در یک روز عجیب به ناگهان سرو کله خبرنگاران صدا وسیما در اطاق عمل جراحی مغز و اعصاب پیدا شد و مصاحبه های مختلف با اعضای تیم تحقیق از تلویزیون پخش شد بدون این که حتی یک مقاله در مورد این کار منتشر شود . کلی تبلیغات تلویزیونی بر روی آن انجام شد و اعضای تیم تحقیق سر از بیت رهبری در آوردند و مورد حمایت مقامات قرار گرفتند . دو هفته بعد هم احمدی نژاد به بیمارستان آمد و میلیاردها تومان بودجه برای این کار تخصیص داد. ما پزشکان نیز همگی با کنجکاوی در حال تماشای این نمایش مسخره بودیم .احساس این که چند تن از پزشکان و همکاران ما آلت دست نمایش های تلویزیونی دروغ شده بودند برایمان ناراحت کننده بود .بسیاری از اساتید رشته جراحی مغز و اعصاب دانشگاه تهران به این استاد اعتراض کردند که چگونه اجازه داده است تحقیقی که حتی نتیجه آن معلوم نیست اینگونه در سطح کشور منتشر شود و یک کار علمی نیمه تمام و نامعلوم باعث تبلیغات سیاسی احمدی نژاد شود؟ از فردای پخش تلویزیونی این نمایش مسخره، هزاران جانباز و بیمار فلج و قطع نخائی از سراسر کشور عازم بیمارستان امام تهران شدند و شبها بدون سرپناه به امید درمان و بهبودی در خیابانها و پارکها خوابیدند و ما چه دلسوزانه به آنها میگفتیم که همه اینها دروغ است و فریب نخورید. ولی آنها فریب خوردگان سیما و احمدی نژاد بودند و حرف ما را به مخالفت با پیشرفت کشور قلمداد می کردند .به همه آنها وعده درمان داده شد. نوبت های چند ماهه گرفتند و رفتند تا در مراجعه بعدی بیایند و پولهای بیشتری را آتش بزنند .چهار سال از آن همه تبلیغ می گذرد. از هزاران نفر قطع نخاعی تحت درمان، حتی یک نفر درمان نشده است. البته یکی دو نفر انگشت شصت پای خود را چند درجه می توانند تکان دهند. این کار تحقیقی در هیچ کجای دنیا پذیرفته نشد و انچه از بین رفت میلیاردها تومان و وقت و امید هزاران انسان مظلوم و بیمار بود.
********************
يک شنبه 22 آذر 1388 ـ 13 دسامبر 2009
ولی فقیه قبلی، تازه ترین سوراخ فرار ولی فقیه فعلی
آیت الله خامنه ای برای جان به در بردن از ضربات پیاپی جنبش اجتماعی، در پس سپر تازه ای مخفی شده است. این بار شخص برپاکننده جمهوری اسلامی، آیت الله خمینی است که می بایست در نقش بلاگردان او کمر به خدمت ببند. چند روز بعد از اعتراض های سراسری شانزده آذر، ابواب جمعی بارگاه ولایت به طور دستجمعی، اشک ریزان و کفن پوشان معرکه ای را دوره می گردانند که دلقک اصلی آن آیت الله خمینی و تصویر پاره شده وی است. تلویزیون دولتی بارها و بارها فیلمی را به نمایش گذاشته است که در آن ولی فقیه پیشین به عنوان آماج اعتراضهای شانزده آذر معرفی می شود. اگر چه ترمهایی که ملا و مکلهای رژیم جمهوری اسلامی برای سواری گرفتن زین می کنند، گستره ای از صحرای کربلا تا نوار غزه را در بر می گیرد، با این وجود "استفاده ابزاری" از آیت الله خمینی، شخصیتی که در اختلافهای داخلی دستگاه قدرت نقش منبع مشروعیت را ایفا می کند، حتی با این استانداردها نیز یک نوآوری به شمار می رود. آقای خامنه ای با جلو انداختن سلف خود و پنهان شدن پشت سر او، به امواج رشد یابنده حملاتی واکنش نشان داده است که مدت کوتاهی پس از شکل گرفتن اعتراضهای اجتماعی، به گونه مستقیم به سمت وی به حرکت درآمده است و با لحن صریح از او به عنوان گرداننده و مسوول تبهکاری سیاسی و سرکوبی خونین اعتراضها نام می برد. آیت الله خامنه ای کوشش می کند پوزه ای که زیر رگبار مشت مخالفان و منتقدان قرار گرفته را متعلق به هر کسی جز خود جلوه دهد. از این رو چنین می نماید که بعد از این - همانی خود با "نظام" و "اسلام" اکنون نوبت به آیت الله خمینی رسیده باشد که برای نگه داشتن او بر تخت سلطانی ولایت می بایست دراز شود. ضربه کوبنده بر گیجگاه "رهبر" در شانزده آذر، کمک زیادی به ترمیم قوه تعقل وی و مشاوران اش نکرده است. چه، بیرون کشیدن ولی فقیه پیشین از کلاه شعبده و به تماشا گذاشتن او در برابر میلیونها بیننده تلویزیون در حالی که لگدمال می شود، برابر با اعتراف به شکستن اقتدار "نظام" و بی مصرف شدن خطهای قرمز آن است. این اشتباه را آیت الله خامنه ای یک بار دیگر هم مرتکب گردید؛ زمانی که در جریان نمایش انتخابات ریاست جمهوری برای منکوب کردن رقبا به تلویزیون و مناظره متوسل شد. از سوی دیگر، ترفند مزبور هنگامی موثر می افتاد که صدا وسیما و تبلیغات رسمی، یگانه منبع کسب اخبار و اطلاعات جامعه محسوب می شد و تصویری که از نوک حمله تظاهرکنندگان در شانزده آذر می داد، می توانست در سایه این امتیاز انحصاری نقش چشم بند اسب عصاری را ایفا کند. صدها خبر ویدیویی و بیشتر از این تعداد، عکس و گزارش مشاهدات عینی که به گونه گسترده ای در داخل و خارج منتشر گردیده، روایت آقای خامنه ای و تبلیغاتچیهای او از آماج اصلی خشم مردم در شانزده آذر را در هیچ کجای کشور تایید نمی کند. شاید جاخالی آیت الله خامنه ای از برابر حمله ها و اعتراضها و نشان کردن آیت الله خمینی به جای خود یک ژست چندان شجاعانه نباشد اما در عوض همه درها را برای تبدیل او به قهرمان داستان "چوب و پیاز" باز کرده است.
********************
شنبه 21 آذر 1388 ـ 12 دسامبر 2009
مبانی دینی و اعتقادی دو خط قرمز ما هستند
جواد شمقدری، معاون سینمایی وزارت ارشاد
تابناک ـ جواد شمقدری، معاون سینمایی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، در نشست خبری خبرنگاران به سوالاتشان پاسخ داد. او دربارهء رفع توقیف فیلم «به رنگ ارغوان» و سایر فیلمهای توقیف شده گفت: «توقیف بعضی فیلمها كارشكنیهایی بوده است كه صورت میگرفته و امروز هم برای بعضی فیلمها صورت میگیرد. ما دو خط قرمز داریم كه آن را در ابتدای جلسه اعلام كردیم: مبانی دینی و اعتقادی؛ و به فیلمهایی كه از این دو خط قرمز عبور نكنند مجوز میدهیم. بسیاری از فیلمهای دیگر هم هستند كه میتوانند از توقیف خارج شوند و به مرور شاهد رفع توقیف آنها خواهیم بود». وی افزود: «البته ما دوست داریم بعضی فیلمها اكران شود تا مردم چهره واقعی فیلمساز را بشناسند و عدم نمایش آنها امنیتی را برای فیلمساز به وجود آورده است. و در این راستا در جشنوارهها هم شركت میكنند و جایزه میگیرند. ما میخواهیم از شما كمك بگیریم تا عدالت را در همه حوزهها داشته باشید». وی دربارهء ممنوعالخروج بودن بعضی از سینماگران نیز اظهار داشت: «ممنوعالخروج بودن این افراد جای نگرانی ندارد. به هرحال این افراد در آغوش میهن هستند و ما نمیتوانیم به قوه قضائیه ورود كنیم و تنها درخواست كردیم وضعیت آنها زودتر مشخص شود كه پرونده آنها به جریان افتاده است.او همچنين گفت: «ما هم مطالباتی داریم و حتی خواسته ام دربارهء سفر ده روزهء سینماگران به اسكار جلسه بگذارند و تجربیات را منتقل كنند و تنها در قالب یك سفرنامه نباشد. درواقع ما بیشتر مشتاق برپایی این جلسه هستیم». او بر لزوم توجه به سینمای دفاع مقدس تأكید كرد و گفت: «سعی میكنیم بیمهریها را به سینمای دفاع مقدس جبران كنیم!» شمقدری در خصوص سیاستهای معاونت سینمایی دربارءه حضور سینمای ایران در اسكار و جشنوارههای خارجی اظهار داشت: «در بیانات آقا بعضا مطرح شد كه این جشنوارهها جنبه سیاسی دارند و امروز كمتر كسی قبول ندارد كه اهدافی پشت این جشنوارهها وجود دارد و جوایزی كه داده میشود زیاد جنبه فنی و هنری ندارد... البته من جایزهای كه به فیلم "دربارهء الی" در جشنواره برلین داده شد را قبول دارم. اما بخش زیادی از جوایز این جشنوارهها چنین چیزی نیست و فیلمهایی هستند كه ارزش هنری ندارند و جایزه میگیرند... ما باید اهدافمان را در خصوص جشنوارههای خارجی در چارچوب نظام تعریف كنیم». او دربارهء اكران فیلم «كتاب قانون» در خارج از كشور با بیان اینكه مخالف آن است، گفت: «فیلمی كه از ایران به خارج میرود آیینه تمامنمای ما است و این فیلم این تصور را به وجود میآورد كه همه ایرانیها اینگونه باشند و تصویر ناقصی از ملت ایران ارایه میشود كه به نظر من درست نیست». در این نشست در خصوص تحریم جشنوارهی فیلم فجر از سوی برخی از فیلمسازان نيز سوال شد كه شمقدری از آن اظهار بیاطلاعی كرد و از خبرنگار خواست نام آن سینماگران را بگوید و مطرح كرد: «ما بر اساس شایعهها كار نمیكنیم».
********************
جمعه 20 آذر 1388 ـ 11 دسامبر 2009
من چيزی به نام «دموکراسی دينی» را قبول ندارم
اکبر گنجی، در سخنرانی اش در استکهلم
انقلاب ایران چه دیسکورسی داشت؟ افراد چه کار کردند؟ما بايد در مرحله ی اول آن دیسکورس را نقد کنیم. آن دیسکورس اشتباه بود. اگر قرار است ما تجربهء خود را به نسل جدید که جنبش سبز را راه انداخته است بدهیم، باید تجربهء شکست خود را بدهیم. بدون تعارف ما یک نسل شکست خورده هستیم، همه مون و آن شکست ها را ، هر کسی باید خودش را بگوید و نقد کند… من سنت مذهبی خودمان را نقد می کنم. من نقد شریعتی را چهار و پنج سال است که نوشتم و بدترین فحش ها را نزدیک ترین دوستانم به من دادند و چاپ هم شده... من سریع و روشن گفتم و الان هم میگم : اون نوع تفکری که شریعتی به ما داد ـ من خودم شریعتیست بودم ـ به گمان من توتالیتر بود .دوستان مذهبی ما ناراحت می شوند، نزدیکترین دوستان من ناراحت می شوند، ولی من بدون تعارف این را می گویم. اون تفکر اشتباه بوده. و شما توجه داشته باشید که وقتی آقای خمینی آمد، آقای خمینی در پاریس دمکرات ترین آدم بود. هیچ کسی مثل خمینی دمکرات نبود. میگفت آقا ما یک جمهوری مثل جمهوری فرانسه درست می کنیم. پنج بار اینو گفت. یک جمهوری شبیه جمهوری فرانسه، نه یک بار بلکه پنج بار. آزادی برای همه گروه ها هست. کمونیست ها، زنان، برابری و آزادی کامل و بنده هم میروم قم و یک طلبه خواهم بود. ولی اومدن تهران و داستانش مفصل است و من هم نوشته ام که چطور این تبدیل شد به ولایت فقیه. ولی این را هم توجه کنید که آلترناتیو ولایت فقیه در آن زمان چه بود؟ دمکراسی و حقوق بشر نبود. متون الان روی اینترنت هست و بروید بخوانید. استالینیسم بود، لنینیسم بود، مائوئیسم بود و انور خوجه ایسم بود. این متون وجود داره ، تکذیب نکنیم... من مال خودمان را می گویم. ما بچه های مذهبی آن چیزی که رفتیم دنبالش اشتباه بود. من امروز هم قبول ندارم چیزی را به اسم «دمکراسی دینی»... من هیچ وحدت نظری با این ایده ندارم. البته همانطور که یک آدمی میتواند بی دین باشد، همانطور هم می تواند دین دار باشد، هیچ فرقی به لحاظ اين ندارد. اون حوزه ی خصوصی فرد است که بی دین باشد یا با دین باشد و حقوق اینها هم مساوی است. اما در سطح حکومت، آن کاری که نسل ما رفت دنبالش، من خودمان را میگم، ما بچه مذهبی ها را می گم...: آن کاری که ما کردیم اشتباه بود. اون تئوری ای که شریعتی آمد و اسلام را تبدیل کرد به اسلام سیاسی و اسلام ایدئولوژیک صد در صد نادرست بود. (پيوند به کل اين مطلب >>>)
********************
پنج شنبه 19 آذر 1388 ـ 10 دسامبر 2009
محتوای اصلی جنبش دانشجوئی ضدآمریكائی است!
سردار مسعود جزایری، معاون فرهنگی ستاد كل نیروهای مسلح
به گزارش فارس، سردار مسعود جزایری، معاون فرهنگی و تبلیغات دفاعی ستاد كل نیروهای مسلح، در جمع دانشجویان این نیروها، دربارهء ماهيت جنبش دانشجوئی گفت: «در دوره های مختلف جریانهای سیاسی دانشجوئی كشور، آنچنان که بدون استثناء مشاهده میشود، تحركات ضد آمریكائی دانشجویان در كلیه دانشگاه های ایران بوده است، بر این اساس به صراحت میتوان گفت محتوای اصلی جنبش دانشجوئی در ایران حركتی ضدآمریكائی و ضد رژیمهای سلطه و استكبار است.» وی با تاکید بر اینکه ابعاد مختلف حادثه 16 آذر سال 1332 حاكی از آن است كه «فلش اصلی» و سمت و سوی تحركات دانشجویان در آن حادثه خونین، اقدام دانشجویان علیه «دولت آمریكا» بود، گفت: «خشم دانشجویان نسبت به اعمال مداخلهجویانه دولت آمریكا در امور داخلی ایران و سلطه بلامنازع كاخ سفید نسبت به رژیم منفور پهلوی سبب اعتراض شدید به حضور نیكسون معاون رئیس جمهور وقت آمریكا در تهران شد.» جزائری با این ادعا كه طی سالهای پس از پیروزی انقلاب اسلامی هر كجا حركت ضد رژیمهای سلطه انجام شده، حتما در راس آن آمریكا قرار داشته است، گفت: «امروز این مساله در ادبیات سیاسی معاصر از جایگاه ویژهای برخوردار است و موضوعی كه 30 سال قبل عموما در چارچوب ایران در جریان بود، به یك حركت راهبردی جهانی و بینالمللی مبدل شده است كه خود دلیل روشنی بر صحت شعار " مرگ بر آمریكا " ملت ایران است.»
********************
چهار شنبه 18 آذر 1388 ـ 9 دسامبر 2009
صيغه يک ضرورت ملی است
فرهاد تجری، عضو هيات رييسه كميسيون حقوقي، قضايي
فرهاد تجري، نايب رييس كميسيون حقوقي و قضايي مجلس، در گفتوگو با خبرنگار خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا) گفت: «در حال حاضر ازدواج موقت به عنوان يك ضرورت اجتماعي محسوب ميشود و استفاده از آن به درجه تقوي، شرايط و تربيت افراد بستگي دارد، چراكه شرايط فكري، روحي، رواني و تربيتي افراد يكسان نيست، اين موارد متغير است كه به فراخور شرايط اجتماعي، فرهنگي و شرايط خاص افراد ميتواند زمينه ورود به يكسري رفتارهاي غيرمعقول و شتاب زده شود… غريزهء جنسي در تمام افراد وجود دارد كه اگر زمينه مشروع و صحيح براي تخليه اين نياز فراهم نشود قطعا از مسيرهاي نابهنجار و غيرقانوني سر در ميآورد، لذا ميطلبد كه شرايط عام كه هم وجه شرعي دارد و هم به عنوان يك ضرورت اجتماعي است بوجود آيد تا شاهد حركات وقيحانه، غيرعاقلانه و قبيح نظير ارتباطات نامشروع و تجاوز به عنف نباشيم... تامين نيازهاي جنسي و عاطفي افراد از طريق مشروع و قانوني كمك ميكند كه شاهد حركات نابهنجار، غيراخلاقي، مجرمانه و خلاف عرف در سطح جامعه نباشيم... قانونمند شدن ازدواج موقت ميتواند از تعدي، تفريط ، سوءاستفاده و اعمال خلاف عرف جلوگيري كند... ازدواج موقت، امري شرعي است كه آنچه شرع تاييد ميكند يقينا قانون و عقل هم بايد از آن تبعيت كنند. بنابراين اگر قانوني ضابطهمند و شفاف در اين زمينه تصويب شود قطعا هم ميدان جلوگيري از سوءاستفاده فراهم نميشود و هم افراد با شناسايي چارچوبها ميتوانند از اين حق شرعي و قانوني برخوردار شوند تا متوسل به راههاي غيرقانوني و غيرشرعي نشوند... انتظار ميرود در مورد مسايلي از اين دست كه ضرورت اجتماعي، فرهنگي و گاها ضرورت ملي است به جاي داشتن نگاه احساسي همراه با تعصبات جنسي، خاص و غيرمعقول، نگاهي واقعبينانه، فهيمانه و بلندنظرانه با لحاظ جميع جوانب داشته باشيم... يكي از موضوعات بسيار حكميانه و ارزشمند كه شرع به آن پرداخته ، همين بحث ازدواج موقت است كه در نظام حاكميتي و نظام سياسي ايران كه مبتني بر دين است تنفيذ شده است، لذا بايد بتوانيم از آن استفاده صحيح كنيم. استفاده صحيح و ضابطهمند از ازدواج موقت در جوامع غربي و خيلي از جوامعي كه ادعاي پيشرفتگي دارند وجود ندارد، بنابراين امروز شاهد هرج و مرج و فضاحتهاي اخلاقي در اين جوامع هستيم... اميدوارم جامعه با نگاه واقعبينانه به اين امر بتواند ضمن استفاده صحيح از اين راهكار ارزشمند شرعي، ديني و مذهبي سبب اصلاح امور، اصلاح رفتار شهروندان و كاهش مشكلاتي نظير تجاوز به عنف و روابط نامشروع شود... دستگاههاي فرهنگي، اجتماعي و روحانيون بايد در راس اين امور به آموزههاي فرهنگي و مولفههاي شرعي و اخلاقي بپردازند تا با فرهنگسازي سبب تقويت باورهاي ديني و مذهبي افراد شوند اما در كنار اين امور يكي از اموري كه توجيه عقلي و منطقي دارد همين امر ازدواج موقت است.
********************
سه شنبه 17 آذر 1388 ـ 8 دسامبر 2009
مرکزي آلمانی برای تغيير طرز فکر و شستشوي مغزي مسلمانان اين کشور
به اين گزارش مسخرهء ايرنا که بمنظور تحريک احساسات خرمذهبان تهيه شده توجه کنيد: دولت آلمان مرکزی را برای تغيير طرز فکر و "مغزشوئی" مسلمانان اين کشور تأسيس کرده است. در اين مرکز قرار است پيروان اديان ديگر که به دين اسلام گرويده اند و يا مسلمانان مقيم و مهاجرالاصل که از نگاه دولت برلين افراطي و يا خطرناک تشخيص داده مي شوند، به ميانه روی ِ مورد تائيد دولت آلمان تشويق شوند! در اين زمينه در ايالات مختلف آلمان تاکنون از سوي نهادهاي انتظامي و اطلاعاتي طرح هايي اجرا شده است که به ادعاي برپا کنندگان در اين مراکز با اين افراد صحبت و آنها تشويق به مطالعهء کتاب هاي مختلف و داستان هاي طنز مي شوند. دراين چارچوب قرار است بزودی کنفرانس وزراي داخلي ايالات آلمان در بارهء جهادگران آلماني که زنداني شده اند و در زندان نيز خطري براي تحريک ديگر زندانيان محسوب مي شوند، برگزار شود. در همين چارچوب قرار است از طريق سازمان هاي مذهبي نيز بر روي اين افراد کار کنند تا ميزان تندروي آنان را کاهش دهند. به نوشتهء پايگاه خبري هفته نامهء فوکوس، حدود سی نفر از مسلمانان آلمان در درگيري با نيروهاي آمريکايي و ارتش پاکستان در افغانستان و پاکستان شرکت داشته اند. به گفته منابع امنيتي آلمان،در ده سال گذشته صد و هشتاد و پنج نفر از اين کشور خارج شده و در اردوگاهها واقع در آسياي مرکزي، آموزش ديدهاند. به گفتهء مقامات سازمان امنيت آلمان به تازگي تعدادي از اين افراد به کشور بازگشتهاند. اين در حالي است که به گفتهء ناظران گسترش اسلام در آلمان باعث شده تا برخي رسانه ها تصوير نگران کننده اي از مسلمانان اين کشور ترسيم کنند. به ادعاي اداره آگاهي آلمان درشهر ويسبادن درحال حاضر صد و هشتاد و پنج اسلامگراي افراطي دراين کشور زندگي مي کنند که نزديک به صد نفر آنان خطرناک هستند.
********************
دو شنبه 16 آذر 1388 ـ 7 دسامبر 2009
تز جدايي دين از سياست پس از رحلت پيامبر اكرم آغاز شد
نمايندهء خامنه ای در عيد غدير در مکه
حجتالاسلام والمسلمين قرني به نمايندگي از بعثهي مقام معظم رهبري، در مراسم جشن عيد غدير خم (شنبه، چهاردهم آذرماه) با حضور جمعي از حجاج ايراني در مكهي مكرمه در سخناني، گفت: «در تفكر اسلامي و الهي، جايگاه رهبري، جايگاهي رفيع و ممتاز است و رهبري در نگرش اسلامي، خصوصيات منحصر به فردي دارد كه ديگر انسانهاي عادي داراي چنين خصوصياتي نيستند و در اين ميان، چه از بعد عملي و چه از بعد علمي و اخلاقي، فرد شاخصي كه چنين خصوصياتي دارد، پيامبر اكرم است و در ادامهي آن در غدير خم، حضرت علي و پس از آن، ائمهي اطهار داراي اين جايگاه ويژه هستند و اين باور و نگرش شيعه است» او با بيان اينكه در باور شيعه، يك يك ائمهي اطهار، صاحبان علم لدني هستند، افزود: «در بعد عملي، اگر درباره پيامبر اكرم به عصمت عملي و نظري قائل هستيم، دربارهء امام علي نيز همين باور را داريم». قرني بيان كرد: «پيامبر اكرم در طول عمرشان، ابلاغهاي زيادي به حضرت علي داشتند؛ ولي بيعت نگرفتند؛ چرا كه بيعت، يك پيمان اجرايي است و در غدير خم بيعت با حضرت علي انجام شد. اميرالمؤمنين اگرچه قبل و بعد از غدير خم از نظر شاخصههاي اخلاقي و نفساني، تفاوتي نداشتند؛ ولي از نظر مقام اجرايي ديگر آن امام علي سابق نبودند». او با بيان اينكه تز جدايي دين از سياست، پس از رحلت پيامبر اكرم آغاز شد، افزود: «رسماً بيانيهاي صادر كردند و دينمداران را به حاشيه راندند كه برويد و عبادت كنيد و سياست را به اهل آن بسپاريد. حضرت علي نيز از براي اين گروه فرمودند، دو دسته كمر مرا شكستند؛ عالم متهتك و جاهل متنسك». او در ادامه عنوان كرد: «در سايهء جدايي دين از سياست با رنگ و لعاب ديني، قداست دين و رهبران ديني را از جامعه اسلامي كنار زدند و رهبري اسلامي را دچار سرنوشتي كردند كه ميبينيد و از غدير خم فاصله گرفتند؛ در حاليكه شيعه ميراثدار غدير است.»
********************
يک شنبه 15 آذر 1388 ـ 6 دسامبر 2009
سنت تبريک و تسليت ادامه دارد!
1. افتخار کنيم يا تأسف بخوريم؟
طبق آخرين آماري که در روزنامهء «فضا» چاپ شده، چهل و سه درصد کارکنان ناسا از پژوهشگران ايراني مي باشد. حدود هفتاد الي هشتاد ايراني در ناسا فعاليت دارند. نمونه: پروفسوردکتر محمد جمشيدي مدير برنامه هاي داخلي ايستگاه فضايي ناسا، دکترفيروز نادري مدير برنامه اجرايي سياره مريخ در ايستگاه فضايي ناسا، دکترحميد برنجي عضو پژوهشگران ايستگاه فضايي ناسا، دکترقاسم اسرار عضو هيات مديره ايستگاه فضايي ناسا، دکترکاظم اميدوار عضو پژوهشگران ايستگاه فضايي ناسا، دکتر محمد جمشيدي مدير کنترل تکنيک ايستگاه فضايي ناسا، مهندس رضا غفاريان مهندس لابراتوار نيرو محرکه جت ايستگاه فضايي ناسا، پروفسور دکتر پرويز معين رييس موسسه مرکزي تحقيقاتي دانشگاه ناسا در آمريکا، پروفسوردکتر صمد حياتي عضو هيات مديره ايستگاه فضايي ناسا، دکترعبد الحميد کريمي در رابطه با ساخت موشک هاي فضايي در ناسا، و خانم دکتر مقدم که در آزمايشگاه پيشرانش جت در ناسا بر روي رادارها کار مي کنند. حال بفرمائيد که به اين مساله بايد افتخار کنيم يا به خاطر از دست دادن اين همه استعداد تاسف بخوريم؟
2. در عوض «سرعت تکميل نيروگاه بوشهر عالي است!»
وزير انرژي روسيه
به گزارش ايرنا، اشماتکو در اين ديدار گزارشي از نتايج سفر هفته گذشته خود به ايران و کار کميسيون مشترک همکاري هاي اقتصادي ايران و روسيه و نيز بازديد از نيروگاه بوشهر را به پوتين ارايه کرد. وزير انرژي روسيه در ادامه اين ملاقات و ارايه گزارش ، همچنين رويکرد هيات روسي در نشست آتي گردهمايي کشورهاي صادر کننده گاز در دوحه قطر پيرامون انتخاب دبيرکل اين مجمع را تشريح کرد .جزئيات بيشتر اين ديدار و واکنش نخست وزير روسيه نسبت به گزارش وزير انرژي اين کشور اعلام نشده است. اشماتکو روز يکشنبه و دوشنبه هفته گذشته از ايران ديدار کرد و با "منوچهر متکي" وزير امور خارجه و رييس ايراني کميسيون مشترک اقتصادي دو کشور ، دورنماي توسعه همکاري ها در زمينه هاي مختلف از جمله انرژي ، بازرگاني و اقتصادي را مورد بررسي قرار داد. وزير انرژي روسيه قبل از سفر به تهران ، در کنفرانس خبري در مسکو اعلام کرد: نيروگاه هسته اي بوشهر براساس توافق با طرف ايراني در زمان مقرر راه اندازي مي شود و هيچ مساله اي بر سر راه اندازي نيروگاه ، با طرف ايراني وجود ندارد. وي گفت: کار در نيروگاه بوشهر بخوبي جريان دارد و آزمايش سيستم ها در حال انجام است.
********************
شنبه 14 آذر 1388 ـ 5 دسامبر 2009
باید به همایشی از همهء نیروهای اجتماعی اندیشید
سیروس ملکوتی>>>
به نظرم جنبش اجتماعی در ایران هنوز به شکل حقیقی خود دست نیافته است. هنوز نیروهای اجتماعی مانند کارگران و زنان و همچنین قومی با تقاضا و هویت سیاسی خود وارد صحنه نگردیده اند. با چنین برآمدی بیشک معادلات سیاسی در عرصهء قدرت کاملاً تغییر خواهد نمود. بوجود آوردن این تصور که در فردای کمیت حضور مردم در شانزده آذر معادلات سیاسی به شفافیت خود خواهند رسید درکی ست اشتباه. هنوز این جنبش در تبیین رهبری و سازماندهی بر سر دو راهی قرار دارد. نه خودجوش است و نه دارای رهبریت. چیزی از هر دو را در اختیار دارد. نه مدعیان رهبری اش قادرند مهارش کنند و آن را تحت نفوذ کامل خود در آورند و نه از آن جدایند. همین نابسامانی نیز در مدعیان نمایندگی این جنبش و رهبری ناداشتهء مطلق آن تصویر می شود. در این میان کمتر کسی به نقش و برنامه سیستماتیک رژیم توجه دارد ـ کودتایی که در نوع خود بدعتی در اقتدار سیاسی ست؛ کودتایی که فرایند سرکوب را از محدودهء زمانی کوتاه به درازای شکیبایی دهشتباری تحول بخشیده. هم کارساز است و هم تقابل با آن، چه در عرصهء داخلی و چه جهانی، بسیار پیچیده می نماید. نگاهی به حذف توان های فعال و سازمانده مبارزات بیفکنید که چگونه آرام آرام یا نابود می گردند و یا به حامیان و منتقدین در خارج از مرزها تبدیل می شوند. در چنین شرایطی، در برابر اندیشهء سازمان یافتهء نظام ـ با همهء تزلزل و هراسش ـ باید به همایشی از همهء نیروهای اجتماعی اندیشید و این همایش را هر چه زودتر سازماندهی نمود. باید به یک رهبری جمعی اندیشید و از مدل های پیش ساخته و تجربی دور یا نزدیک خود را رها نمود. این جنبش نه گاندی می طلبد (زیرا فرهنگ و رفتار اجتماعی متفاوتی آن را احاطه نموده) و نه قادر است قرائتی تاویلی به آرای امامی یا شاهنشاهی بکند. طراحی شعار و چگونگی تقابل با بسیج و توصیه های ویدیویی نیز کاری از پیش نخواهند برد و جز اتلاف وقتت نيست. اید به سازماندهی حقیقی این جنبش پرداخت و درکی استراتژیک را تصویر و تعریف نمود که اکثریت نیروهای اجتماعی را بتواند حول خود گرد آورد. بیان آن نیز کار و وعدهء این و آن نخواهد بود بلکه در میز مذاکره و توافق بر سر حد اقل ها شکل می گيرد.
********************
جمعه 13 آذر 1388 ـ 4 دسامبر 2009
پیام يک دختر ایتالیایی به دانشجویان ایران
در آستانهء ۱۶ آذر، روز دانشجو
برگرفته از «فيس بوک» ـ ترجمه آرش عزیزی
سلام. اسم من کریستینا است و از ایتالیا می نویسم. به تازگی از دانشگاه فارغ التحصیل شده ام و متخصص رشته ی باستانشناسی هستم. ماه هاست که نزدیکترین دوستانم به این فکرند که چرا به ایران و به آرمان آزادی و دموکراسی در این کشور عقیده دارم. از من می پرسند: "این کارها را برای چه می کنی؟" به نظرم بهترین پاسخ به سوال آنها کلمات يک دختر دانشجوی ایرانی است که شبی از شب ها، پنج ماه پیش خواندم... جمعه 19 ژوئن بود، شب قبل از کشتن ندا، شب قبل از خشونت در خیابان ها، قبل از گاز اشک آور، قبل از ضرب و شتم و تیراندازی، قبل از دستگیری و تجاوز، قبل از اینکه جهنم را در خیابانهای تهران به پا کنند، قبل از اینکه جهان چشم های بزرگ ندا را در لحظه ی پیش از مرگش دید... داشتم اخبار رویدادهای پس از انتخابات در ایران را می خواندم و در وبلاگ فردی آمریکایی به نام آ. سولیوان به این پیغام توئیتر برخوردم :کلمات دختری، دختری مثل خود من، دانشجویی مثل خود من، که رویاها و خواسته هایی مثل من داشت، که تنها می خواست زندگی کند و نه اینکه فقط بقا یابد، که می خواست مثل کشور من آزاد باشد اما نمی توانست. آن شب در کلماتش شجاعتی دیدم که هرگز نشناخته و ندیده بودم؛ شجاعتی که عادت داریم به "اسم های بزرگ" متصل کنیم، به قهرمانان، به چهره های گذشته از افسانه ها و نمادهای فرهنگمان. این بار این دختر ساده، دانشجویی مثل من، می توانست چنین شجاعت و قدرت بیحد و حصری نشان دهد! من حرف های او را تقدیم تمام کسانی میکنم که هنوز ایستاده اند و برای آزادی می جنگند و همه چیز را در خطر گذاشته اند. به تمام پسران و دختران ایرانی تقدیم می کنم که رفته اند؛ و نيز به همان دختر بی نامی که هرگز اسمش را نخواهم دانست اما شبی از شب ها، پنج ماه پیش، زندگی ام را عوض کرد.
«من فردا به تظاهرات می روم. شاید خشونت به پا کنند. شاید از کسانی باشم که کشته می شوم. دارم موسیقی مورد علاقه ام را گوش می کنم. حتی می خوام با چند تا آهنگ برقصم. همیشه می خواستم ابروهای خیلی باریک داشته باشم. آره، شاید فردا قبل از رفتن برم سالن آرایش! چند تا صحنه عالی فیلم هم هست که باید ببینم. باید سری هم به کتابخونه بزنم. ارزششو داره، بايد شعرهای فروغ و شاملو رو دوباره بخونم. باید تمام عکس های خانوادگیمو دوباره نگاه کنم. باید به دوستام زنگ بزنم و خداحافظی کنم. تنها چیزی که تو این دنیا دارم دو تا قفسه کتابه که به خانوادم گفتم به اونا میرسه. دو واحد مونده لیسانسمو بگیرم اما خیالم اصلاً به اون نیست. ذهنم پر از آشوبه. این جملات اتفاقی رو برای نسل بعد نوشتم تا بدونند این جوری نبود که فقط احساسی و زیر فشار باشیم. تا بدونند هر کاری رو که می تونستیم کردیم که آیندهء بهتری برای اونا بسازیم. تا بدونند که پیشینیان ما به اعراب و مغول ها تسلیم شدند اما به استبداد، نه. این یادداشت برای کودکان فردا است – يک وبلاگری ایرانی، 19 ژوئن 2009».
از آن شب به بعد، ایران، جوانانشان و مبارزهء شما برای آزادی به قلب من آمده و اکنون بخشی از زندگی من است... من اینجا در کشورم می توانم آزادی داشته باشم بدون مبارزه و خون، چرا که مردان و زنانی قبل از من برای آن جنگیده اند و برایش جان سپرده اند. من با خواندن این پیغام می توانم حرفتان را بفهمم. برای همین است که شما را تنها نمی گذاریم ـ تا زمانی که ایران آزاد شود، تا زمانی که این رژیم خونبار سرنگون شود. ما در کنارتان هستیم، ما با شما هستیم! با تمام عشق و حمایت، کریستینا آنونزیاتا (ایتالیا)
********************
پنج شنبه 12 آذر 1388 ـ 3 دسامبر 2009
مردم چون میدانستند نظام در آراء آنان خیانت نمیکند به پای صندوقهای رای آمدند
بخشی از سخنان حداد عادل در مجلس
به گزارش سایت خانه ملت، غلامعلی حداد حادل، نماینده مردم تهران و رئيس کميسيون فرهنگی مجلس، در سخنرانی میان دستور خود در مجلس، در مورد حوادث پس از انتخابات گفت: « اکنون که بیش از پنج ماه از انتخابات دهم ریاست جمهوری گذشته، مناسبت است با نگاهی به حوادث این چند ماه منصفانه و بدور از حب و بعضی به ارزیابی بپردازیم. همه میدانیم تبلیغات انتخابات در فضای کاملاً آزاد صورت گرفت هیچ مانعی برای اظهار نظر وجود نداشت. شرکت چهل میلیون نفر مردم در انتخابات دهم که هشتاد و پنج درصد از واجدان شرایط را شامل میشد به طوری که خود یک افتخار بزرگ بود، نشانه موفقیت و نهادینه شدن آزادی و مردم سالاری دینی در ایران و نشانه اعتماد به جمهوری اسلامی ایران نیز بود. مردم چون میدانستند نظام در آراء آنان خیانت نمیکند به پای صندوقهای رای آمدند. اما فردای صبح انتخابات، در حالی که هنوز چند ساعت از شمارش آراء نگذشته بود، تهمت تقلب در انتخابات زده شد، بیآنکه دلیلی بر اثبات این مدعا عرضه شود و مدعیان تقلب خواهان ابطال فوری انتخابات شدند. دلایل آنها عمدتاً به رفتار دولت در هفتههای قبل از رای گیری و به سخنان مطرح شده در مناظرهها مربوط میشد. آنچه مایه تعجب بود این بود که آنها تا وقتی خودشان را پیروز انتخابات میدانستند این امور را سبب ابطال انتخابات نمیداشتند اما وقتی از نتایج آراء باخبر شدند مدعی تقلب شدند و مردمی که از هیجانات و احساسات قبل ملتهب بودند بدون مجوز قانونی به خیابانها کشاندند و فرصت و زمینهای ایجاد کردند تا جماعتی وابسته به گروههای زخم خورده از انقلاب و مزدور و بیگانه خود را لابه لای انبوه مردمی که گمان میکردند حقشان ضایع شده پنهان کنند و با تخریب بعضی اماکن و موسسات و آتشزدن اتوبوسها و تباه کردن اموال عمومی به خیال خود ایران نا امن و حکومت ایران را بیثبات کنند. اما اکنون که مقام معظم رهبری همگان را به وحدت و دوستی و برادری دعوت میکند جا دارد همگان خصوصاً رسانهها شعله آتش دشمن را خاموش کنند و به جنگ و غوغای لفظی خاتمه دهند، لازم است در این فضا به جای عیبجوییهای ملال آور، فضای سالمی را برای نقد و بررسی ایجاد کنند».
********************
چهار شنبه 11 آذر 1388 ـ 2 دسامبر 2009
در جامعه، ارتباط نامشروع آنقدر قبح ندارد که ازدواج موقت دارد!
سردار اسماعيل احمدي مقدم، فرمانده ناجا
ايلنا مثل اينکه راهکار ارائه دادن از سوي پليس در زمينه ازدواج موقت پاياني ندارد. پس از آرنکه رئيس پليس آگاهي ناجا هفتهء گذشته درباره «تسهيل ارتباط مشروع جنسي» سخن گفت و دو سه روز بعد از آن از سمت خود برکنار شدريال سردار اسماعيل احمدي مقدم در جلسه توديع و معارفه همان مسوول از ايجاد موسساتي حرف زد که «هم در انتخاب و هم در ايجاد امکانات» مربوط به ازدواج موقت مي توانند کمک کنند. احمدي مقدم، در حاشيهء مراسم توديع و معارفه فرمانده جديد دانشگاه علوم انضباطي، با بيان اينکه وقتي بحث ازدواج موقت را مطرح مي کنيم، اين موضوع در حد کفر عنوان مي شود، در پاسخ به پرسش ايلنا دربارهء طرح«تسهيل ارتباط مشروع جنسي» از سوي پليس گفت: ما برنامه يي نداريم اما آسيب را مطرح مي کنيم. اما وقتي ما ازدواج موقت را مطرح مي کنيم در حد کفر عنوان مي شود به طوري که در جامعه ارتباط نامشروع آنقدر قبح ندارد که ازدواج موقت قبح دارد. در اذهان مردم ازدواج موقت وسيله يي براي زياد ه خواهي افرادي است که ازدواج کرده اند در حالي که اين گونه نيست و رابطه نامشروع دختر و پسرمي تواند در چارچوب قانون و شرع ضابطه مند شود. فرمانده ناجا به آثار اين مساله اشاره کرد و گفت؛ آثار حقوقي و اجتماعي اش را نيز اسلام مشخص کرده است اما امروز اگر زمينه را براي ازدواج چه دائم و چه موقت فراهم کنيم چنان حمله يي مي کنند که رابطه نامشروع ترجيح داده مي شود. احمدي مقدم به سخت شدن ازدواج و جواني جامعه نيز اشاره کرد و گفت: بسياري از خودنمايي ها، عرضه براي ازدواج است. حال چرا ما اين را تسهيل نکنيم و يک راه براي تسهيل اين امر موسساتي است که هم در انتخاب و هم در ايجاد امکانات کمک مي کنند. فرمانده ناجا گفت: اسلام دگم نيست و باز است به طوري که مي تواند ما را از بحران عبور دهد اما بايد يک مقدار ديدگاهمان را باز کنيم.
سايت عصرایران نوشته است: اگرچه طی چند سال اخیر، بسیاری از آمارهای اجتماعی مربوط به دختران کشور به پسران منتقل شده و چندی پیش نیز گزارشی از سازمان بهزیستی منتشر شد که بر اساس آن، تعداد پسران فراری بیش از دختران فراری است، بررسیها از یک سبقت پسرانه دیگر خبر میدهد. بر اساس یک تحقیق آماری جمعی از دانشجویان رشته جامعه شناسی و حقوق که از طریق حضور در دادگاهها و ارائه درخواست رسمی، جمع آوری شده است، تعداد پسرانی که متقاضی تغییر اسم خود هستند، قریب سی درصد از دختران بیشتر شده است. با اینکه اکثر اسامی این پسران، اسامی قابل قبول جامعه بوده، اما آنها متقاضی تغییر نام کوچک خود به اسامی به اصطلاح شیک امروزی هستند. جالب اینکه تنها دو مورد از این افراد، آن هم به خاطر اسامی شبیه نام های دخترانه، و یک مورد هم به خاطر معنای نسبتاً نامناسب خود، مجوز تغییر اسم را از دادگاه دریافت کردهاند و دیگر پسران، بیهوده به دنبال پرداخت هزینه دادرسی و پیگیری این موضوع هستند. همچنین برخی از افراد سودجو نیز با درج اگهیهایی مبنی بر آشنایی با شیوهء تغییر نام، در اطراف مجتمعهای قضایی پرسه میزنند و پول های جوانان ساده را به جیب میزنند. بیان هشدار دربارهء راهکار بسیار سخت قانونی و اطلاعرسانی مناسب، میتواند جلوی این «اپیدمی اجتماعی» را هرچه زودتر بگیرد.
********************
سه شنبه 10 آذر 1388 ـ 1 دسامبر 2009
قندهای متبرّک !
سيد سراج الدين ميردمادی>>>
گاهی کارهایی از نخبگان و تحصیلکردگان جامعه ایرانی سر می زند که انسان را به تعجب وا می دارد. اغلب گمان می شود اساتید دانشگاهها و نخبگان علمی که قاعدتاً رؤسای دانشگاهها باید گل سر سبد ایشان باشند سمبلی از فرهیختگی و خردمندی هستند اما دریغ که گاهی عوام تر از عوامترین اقشار مردم عمل می کنند . گزارش دیدار اساتید دانشگاه ها با رهبر انقلاب را در روزنامهء کیهان خواندم و بسیار متأسف شدم. این تأسف نه از آن جهت بود که میزان بالایی از تملق و چاپلوسی برخی از دانشگاهیان و رؤسای دانشگاه ها برای دستیابی بیشتر به رانت قدرت صورت گرفته بود بلکه به خاطر نکته ای بود که در انتهای گزارش آمده بود و مرا به فکر فرو برد. شخصاً برخورد متملقانه برخی از مسئولان و دانشگاهیان را با مقام رهبری دیده ام اما آنچه که برایم بیش از آن ناراحت کننده می باشد آن است که برای رهبری که انسانی معمولی و همچون سایر انسان ها است مقامی قدسی قائل شوند .تمجیدها و تملق های رایج از ایشان ای بسا برای تقرب جویی کفایت کند اما وقتی سخن به تبرک نمودن چفیه و خوردن ته ماندهء بشقاب ایشان می رسد دیگر از مرز چاپلوسی و تملق به حماقت و عوامگرایی می رسد .از این دست برخوردها را سال های سال شاهد بودیم. ابتدا گروه های فشار و نیروهای موسوم به حزب اللهی اقدام به این کارها می نمودند، سپس ویروس این عوامگرایی ها به دیگر اقشار و طبقات هم افتاد. هر چند نیک می دانم این افراد بسیار معدود هستند و نمی توان آمار زیادی را برای این قبیل افراد قائل شد اما وجود این اقلیت در میان مسئولان و دانشگاهیان ما بسیار زشت و نا پسند است. به این قسمت از گزارش کیهان توجه کنید: «افطار تمام شده بود كه فرزند يكي از مسئولين آمد كنار سفره كوچك استاد (مقام رهبری) به پدرش چيزهايي گفت و پدر نيز در قندان توي سفره استاد را باز كرد و يك مشت قند ريخت توي يك برگ دستمال كاغذي و دادكه حضرت استاد تبرك كنند. استاد يك دقيقه اي را براي قندها نجوا مي كردند و آنها را نزديك لب ها مي آوردند... تمام كه شد تحويل دادند. گويا قندها خيلي قيمت پيدا كرده بود و يكي دوتا از مسئولان سهم خواهي كردند! حضرت استاد كه برخاستند، جمعيت به طرف شان آمدند و با همان دست و نگاه مهربان حضرت استاد، با ايشان خداحافظي كردند... برگ هاي ريحان سفرهء كوچك استاد چه زود بين اساتيد كلاس درس امروز تقسيم شد!» تبرک در فرهنگ دینی ما معنای مشخصی دارد که بسته بر نوع زاویه نگاه به مقولهء دینداری قابل قبض و بسط است اما این نوع تبرک از پدیده های بدیعی است که بسیاری از دینداران را نیز می آزارد و ای بسا مراجع و علمای دینی نیز با آن موافق نباشند. از اینها گذشته، خود شخص مقام رهبری نیز نباید به این درخواست ها تن در دهند. قبول آنکه مثلاً چفیه یا عبای ایشان و یا قند نجوا شده (اگر ایشان به قندها دعا می خواند دیگر چه می شد) موجب تبرک است و خیر و منفعت دنیوی و اخروی دارد به معنی تأیید این عوامگرایی است و خود ایشان را نیز در این ردیف قرار می دهد. به اسلام عزیز در طول قرون و سال های گذشته مقدار زیادی خرافه و ناخالصی بسته شده است، وظیفهء دینداران حقیقی است که مانع تداوم این روند شوند. بی شک تبرک نزد پیامبران و ائمه علیهم السلام، که برگزیدگان مستقیم وغیر مستیقم حضرت باریتعالی هستند، معنا و مفهوم پیدا می کند اما از اینها گذشته مقام قدسی برای سایر افراد قائل شدن از دائره دینمداری حقیقت پندارانه خارج است. گزارش اين «ديدار» را می توانید اینجا بخوانید. گزارش جدید کیهان مجددا در همان راستا است اما این بار چفیه متبرک، آن را در اینجا بخوانید. تصویر جوانان بسیجی در حال بوسیدن محل عبور رهبری را هم می توانید اینجا ببینید.