شماره 165 ـ
چهار شنبه 1 خرداد 1387 ـ
21 ماه مه 2008
چهرهء هميشه شرم آور تماشاگران
=======================================================
تکرار و پس رفت و عقب گرد!
آينا قطبي يعقوبي
مجلس جديد همراه با آغاز سالي تازه شروع به كار ميكند. سالي كه
آنرا نوآوري و شكوفايي نام نهادهاند و شايد قرار است كه نويد
تازهاي باشد براي ما. اما در لايحه مجازات اسلامي كه در دستور كار
اين مجلس تازه در سال نوآوري است، نه تنها خبري از تازگي و رشد و
شكوفايي نيست كه هر چه هست تكرار است و تكرار و تكرار و گاه پس رفت
و عقبگرد، به مقاديري باورناپذير و فواصلي آنچنان دور از قوانين
حقوق بشر كه انگشت به دهان ميمانيم كه آيا واقعاً ما در سال هزار
و سيصد و هفتاد و هشت شمسي و يا دو هزار و هشت ميلادي زندگي
ميكنيم؟
======================================================
فقر
کارگران؛ خانه نشيني زنان
طلعت تقي نيا
همين زنان، به ويژه زنان کارگر، در سراسر جهان که همواره از
تبعيضات
قانوني، جنسي، قومي و مذهبي در رنجند و هميشه سايه نشينان اين
مسائل تاريخي
هستند.
فقر و بيکاري موجب فشار بيش از حد به زناني است که مجبورند در
کنار نگهداري
از
خانواده در بخش هاي غيررسمي کار کنند. اين رنج مضاعف بر زنان آن
گاه که همراه با سنت ها و قوانين تبعيض آميز
به
شکل هاي مختلف به آنها تحميل و از طريق فرهنگ رايج، باورها، رسانه
ها و در
بعضي
مواقع توسط زناني که در قدرت هستند تبليغ و توجيه مي شوند، بر رنج
و مشکلاتشان
مي
افزايد.
======================================================
نه
فرمان يزدان نه فرمان شاه
رامين كامران
از بسياري مي شنويم و گاه حتي در پژوهش هاي دانشگاهي هم مي خوانيم
كه قطع رابطهء «سنتي» سلطنت با روحانيت در سقوط نظام آريامهري
دخيل بود. اين نظر كلاً بر فرضي ساده استوار است: دو نهاد مزبور در
طول تاريخ مكمل يكديگر بوده و قطع رابطهء آنها اسباب اختلال سامان
سياست ايران گشته است. تأكيد بر لزوم پشت به هم دادن پادشاهي و دين
هم كه در نوشته هاي كلاسيك فارسي فراوان آمده است به نوبهء خود
پشتوانهء اين تحليل مي گردد و به آن جلايي از حكمت كهن مي بخشد.
ولي به تصور من استفاده از اين مضمون كهن براي تحليل انقلاب اسلامي
نابجاست...
======================================================
تکثیر
چه گواراهای ایرانی
قسمت دوم «گذشته ای که هنوز سپری نشده است»
حمید صدر
محتوای پلاکاردها نشان میدادند که ساکن اتاق، در
انحراف از نرمهای رفتار اجتماعی فعلاً درکجا قرار
گرفته است.
ولی
گاهی نیز آدم را به اشتباه میانداختند، چرا که گاهی یک چپ
لیبرال، یک
مبارز سابق جنبش مقاومت، یک عضو فرقهی
بودیستها، یک فیمینست، یک «یوزو» (عضو
جوانان حزب سوسیالیست)، یک کمونیست، یک آنارشیست صلحجو (زن یا
مرد) میتوانست زیر عکس ویلهلم رایش،
زیگموند فروید، کارل مارکس و یا «مارکس برادرز» نشسته باشد و
تشخیص اینکه به کدام گرایش تمایل دارد، و اقعاً
ساده نبود.
=======================================================