شماره 159 ـ
پنج شنبه 26
ارديبهشت 1387 ـ
15 ماه مه 2008
الو تهران، هذا حماس،
اينَ حوالات الدلاريه؟
=======================================================
نگاهي
به برخي نوشتهها و مبارزات زنان در دوران مشروطيت
هما ناطق
تا دورهء مشروطه خريد و فروش زنان رايج بود. خانوادهها به بهانه
فقر و يا از بابت فقر، دخترانشان را بين بيست تا چهل تومان به
اتباع خارجي ميفروختند. در قحطي و بلا، «خوردن زن و دختر بچه»
رواج پيدا ميكرد. تنها شغلي كه حكومت براي زنان به رسميت
ميشناخت، پيوستن به «صنف فاحشه» بود و زنان بيوه و رانده شده و
فقير عضو «صنف» ميشدند و ماليات مي پرداختند. افلاطون هاي وطني
هم فراوان داشتيم كه در علم اخلاق به مردان درس «هيبت» مي آموختند
و مي نوشتند: «هيبت آن بود كه مرد خويشتن را در چشم زن مهيب
دارد».
======================================================
سازگار
کردن دین با مدرنیته
داریوش همایون
اگر اوضاع و احوال اجازه دهد مردم و حکومت ها می توانند بی آنکه از
دین بیرون بروند آنچه را که به مصلحت خود می دانند در پیش گیرند.
نکتهء اصلی در اوضاع و احوال است، همان سیاست، که گفته شد مسئله در
آن است. ناسازگاری دین را با پیشرفت می باید در «بافتار» سیاسی
چاره کرد، بدین معنی که رابطهء زور را با دین گسست. اندیشه مندان
می باید بی ملاحظات سیاسی به روشنگری پردازند و سیاست از کوشش آنان
در میدان اندیشه برخوردار خواهد شد. ولی در جبهه سیاسی درآویختن با
دین توده مذهبی را به سوی آخوند ها خواهد راند.
=======================================================
جرم
در آینه سیا ست
فرشید یاسائی
نظامی که قادر نیست حافظ حقوق و آزادی ملت و عامل تحقق خواسته های
آن باشد، طبیعی است که با ارائهء هر لایحه و قانون جدیدی نه مورد
توجه عموم قرار گیرد و نتواند جلب اطمینان کند؛ چرا که بين نظام و
مردم دیوار ضخیمی از بی اعتمادی ساحته می شود که به راحتی فرو
نخواهد ریخت. اکنون نيز بنظر می رسد که مردم بخوبی می دانند که
حاصل این گونه قانونگزاری ها و نوشتن لوایح تنها باز گذاشتن دست
برخی از «قضات» و فراهم آوردن موجبات تعیین تکلیف امور از جانب
جناح بخصوصی از حکومت است که قدرت سیاسی را در دست دارد.
=======================================================
مدرنيزه
کردن اتوريتاريسم در کشورهای عرب
هاشم بن عبدالله العلوی
از زمان جنگ در خليج فارس در سرآغاز دههء 1990، کشورهای عرب
خاورميانه و مغرب (شمال آفريقا) شاهد تشنجات متوالی ای بوده اند که
می توانست در هر کجای ديگر جهان الزاماً باعث بی ثبات شدن قدرت های
حاکم شود. معذالک، اکثر اين نظام ها موفق شده اند حکومتی را که نه
جنگ دوم جهانی و نه استعمارزدائی توانسته بود دگر کون سازد، پا بر
جا نکه دارند. نشو نمو نيروهای اپوزيسيون کارا در اين کشورها با
دشواری روبروست و اين در حالی است که رهبران بر سر قدرت سعی دارند
تصوير نوين و منزهی از خود به چشم جهانيان ارائه دهند.
======================================================