سکولاريسم نو امروز مبادرت به انتشار دو مقاله از
شکوه ميرزادگی می کند که در بهار و تابستان چهار سال پيش نوشته شده
اند. مقالهء نخست، با عنوان «زنان و فراخوان رفراندم»، بصورت يک
سخنرانی در کنفرانس مرکز تحقيقات و تحليلهای مربوط به ايران
(سيرا) در ماه مه 2005 (مصادف با ارديبهشت 1384)، در بخش مربوط به
«فراخوان رفراندوم» ايراد شد و سپس در تاريخ شنبه 24 ارديبهشت 1384
در نشريهء اينترنتی «ايران امروز» درج گرديد. و مقالهء دوم
مستقيماً در همان نشريه منتشر شد. اگر چه اين دو مقاله اشاراتی به
ماجراهای سال 1384 دارند اما، بخاطر داشتن نکات مهمی که آنها را به
جريانات اخير پيش آمده در جنبش زنان ايران پيوند می زند، دو مقالهء
مزبور را ديگرباره در اينجا منتشر می کنيم.
خواست برابري حقوق زن و مرد در جوامع اروپائي زماني مطرح شد که
اين جوامع مدرن شده بودند، يعني اساساً جامعهء کهن را برخي قرن
ها پشت سر گذاشته بودند و برابري زنان، بمثابه يک بخش جامعه که
از نظر حقوقي در حد جامعه ماقبل مدرن مانده بود، خيلي معني مي
داد. الگو برداري از آن براي جوامعي نظير ايران، حتي در دوراني
که سکولاريسم ناقص می نامم اش، ريشه يکي از بزرگترين اشتباهات
جنبش زنان در ايران بوده و هست.
تعدد زوجات که در
قوانین ما نیز به رسمیت شناخته شده است و در ماده ی
۲۳
لایحه حمایت از خانواده از آن سخن گفته است، قانونی است بر آمده
از پیش فهم ها و پیش فرض های مرد سالارانه که نه تنها قانونی در
حمایت از خانواده نیست بلکه بر هم زننده ی نهاد خانواده است. در
این قانون، زن جنس دوم دانسته شده است که با او همچون کالا
برخورد می شود. تمکن مالی و عدالت امری نسبی اند که چندان ملاک و
معیار مشخصی ندارند و اصولا عادل بودن در این شرایط، پس از
ازدواج ِ دیگر مشخص می شود و نه قبل از آن.