اگر مردم از طريق مسالمتآميز جهت دهی را پذيرا نشوند،
حکومت با توسل به قوهء قهريه اهدافش را دنبال میکند
مصباح يزدی
آيت الله مصباح
يزدی، رئيس موسسه پژوهشی امام خمينی، در مقاله ای با عنوتن
«حکومت و مشروعيت» آورده است: «علیرغم تعريفهای مختلفی که از
واژه حکومت در کتب علومی سياسی ارائه شده است، میتوان حکومت را
ارگانی رسمی دانست که بر رفتارهای اجتماعی نظارت داشته و بدانها
جهت میبخشد. اگر مردم از طريق مسالمتآميز جهت دهی را پذيرا
نشوند، حکومت با توسل به قوه قهريه اهدافش را دنبال میکند. اگر
کسانی از مقررات وضع شده برای نيل به هدف قانون تخلف کنند، با کمک
دستگاههای انتظامی مجبور به پذيرفتن مقررات میشوند. اين تعريف
شامل حکومتهای مشروع و نامشروع میشود. در همه نظريات حول حکومت
به ضرورت وجود حکومت در جامعه اعتراف شده است. تنها مکتب آنارشيستم
منکر ضرورت وجود حکومت است. آنارشيستها معتقدند بشر میتواند با
اصول اخلاقی زندگی اجتماعی خويش را اداره کند و نيازی به حکومت
نيستح... حال که حکومت ضرورت دارد و اساس آن بر اين است که دستوری
از مقامی صادر شود و ديگران به آن عمل کنند، قوام حکومت به وجود
شخص يا گروهی است که حاکماند و همين طور شخص يا گروهی است که
حاکماند و همين طور به مردمی که بايد دستورات حاکم را بپذيرند و
بدان عمل کنند. اما آيا مردم از هر دستوری بايد اطاعت کنند و هر
شخص يا گروهی حق دارد دستور دهد؟
در طول تاريخ کسانی با زور بر
مردم تسلط يافته و حکمفرمايی کردهاند؛ بیآنکه شايستگی فرمانروايی
را داشته باشند. همچنين گاه افراد شايستهای بودهاند که مردم بايد
از آنان اطاعت کنند. .. منظور از مشروعيت اين است که کسی حق حاکميت
و در دست گرفتن قدرت و حکومت را داشته باشد و مردم وظيفه خواهند
داشت از آن حاکم اطاعت کنند. .. اگر پذيرفتيم که اولا در هر
جامعهای بايد حکومتی وجود داشته باشد و ثانيا حکومت به معنای
تدبير امور اجتماعی يک جامعه است، پس بايد بپذيريم کسانی حق دستور
دادن و حکم کردن دارند و در مقابل، مردم مکلفند دستورهای حاکم يا
هیأت حاکمه را اطاعت کنند. اگر دستوری در کار نباشد ديگر حکومتی
وجود نخواهد داشت. اگر دستور و اوامری باشد، ولی کسی اطاعت نکند،
حکومت بيهوده خواهد بود. ..درباره ملاک مشروعيت حکومت چند نظريهء
مشهور وجود دارد که آنها را میتوان به سه محور اساسی برگرداند:
خواست مردم، عدالت يا ارزشهای اخلاقی و حکومت دينی الهی. .. اگر
نظريه آخر را بپذيريم ... چون همه کسانی که به وجود خدا معتقدند،
خدا را مالک و سلطان دارای تسلط تکوينی بر مردم میدانند. اگر خدا
آفريدگار انسانها است، چرا حق دستور دادن و حکم کردن نداشته باشد؟
از سوی ديگر، کسانی که معتقد به وجود خدا هستند بر اين باورند که
احکام الهی به سود خدا نيست، بلکه در جهت مصالح مردم است. همچنين
اين احکام، عادلانه و مطابق با ارزشهای اخلاقی است. پس اگر خدا
حکم کند، لزوم اطاعت از آن بدون اشکال است. .. اگر خدا کسی را برای
اجرای احکام الهی معين کند، او حق حاکميت دارد و حکومت او با
اشکالی روبهرو نخواهد شد.... از نظر شيعه به همان معياری که حکومت
رسول الله (ع) مشروعيت دارد، حکومت امامان معصوم و نيز ولايت فقيه
در زمان غيبت مشروعيت خواهد داشت. يعنی مشروعيت حکومت هيچ گاه
مشروط به خواست اين و آن نبوده، بلکه امری الهی و با نصب او بوده
است...»>>>
(آرشيو
کوتاه و گويا)
(آرشيو)
دربارهء خبر خروج احتمالی آقای محمد خاتمی از ايران
سکولاريسم نو
مطابق اخبار رسيده، روز گذشته
شبكهء
خبري الجزيره از تصميم محمدخاتمي براي سفر به يك كشور اروپايي، در
پي به اصطلاح «اعترافات» محمدعلي ابطحي خبر داد.
اين شبكهء خبري ديروز گفت: «خاتمي قصد دارد با
هدف تشكيل جبهه اي متشكل از جريان هاي سياسي مخالف دولت به زودي
راهي يكي از كشورهاي اروپايي شود». اين شبكه البته اعلام كرد كه
«اين سفر به بهانهء سركشي به دفتر گفت وگوي تمدن ها در ژنو انجام
خواهد شد». در پی انتشار اين خبر، خبرگزاری ايرنا نيز از «طرح
فراري دادن خاتمي از کشور» سخن گفته و سپس، در خبر بعدی، در مطلبی
با عنوان «چه
کساني دوست دارند خاتمي از کشور خارج شود؟»
افزوده است که در پی "افشا"ی اين طرح در ايرنا، «طراحان پروژه
مذکور به علت افشاي زود هنگام طرحشان برآشفته شده اند.
تدوين کنندگان طرح مذکور ـ که علني شدن اين پروژه در مرحلهء چانه
زني آنها با بقاياي جريان مدعي اصلاحات موجب شد تا تحت فشار جريان
مذکور قرار گيرند ـ براي پس گرفتن طرح پيشنهادي خود از دو عضو
روحاني نماي يک تشکل سياسي به تکاپو افتادند. متن اين طرح ذيل
سربرگ رسمي گروهک پيشنهاد دهنده تايپ و با امضاي دبيرکل آن جمعه شب
گذشته به تشکل سياسي فوق الاشاره تحويل شده بود. اخبار تکميلي از
مذاکرات اعضاي گروهک غيرقانوني هنگام تدوين طرح مورد بحث حاکي است،
پيشنهاد اوليه اين طرح را يک ضدانقلاب فراري مقيم لندن داده که
خواستار
رياست خاتمي بر اتحاديه اپوزيسيون جمهوري اسلامي در خارج از کشور
شده بود، اما هنگام بحث در اين باره قرار شد در متن پيشنهادي به
مقصود اصلي طراحان اشاره اي نشود.
اگرچه طرح فراري دادن خاتمي از کشور با هدف
يکپارچه کردن خرده گروهک هاي اپوزيسيون مطرح مي شود، اما استقبال
برخي ورشکستان سياسي داخلي از اين طرح ناشي از هراس آنها از احتمال
دستگيري خاتمي و افشاگري وي دربارهء روابط ضدامنيتي آنان با
بيگانان است» (انتهای خبر خبرگزاری جمهوری اسلامی ـ ايرنا).
صرفنظر از ادبيات پر از غلو و دروغ معمول خبرگزاری های
وابسته به حکومت ولی فقيه، بنظر ما گردانندگان «سکولاريسم نو»،
علاقمندان به برقراری يک حکومت سکولار در ايران بايد اين خبر را
جدی گرفته و در مورد توانائی هائی که شبکهء وسيع و سازمان داده
شدهء «سبز موسوی نشان» در خارج کشور از خود نشان داده است
بيانديشيند و خود را برای مقابله با هجوم ديگری از جانب علاقمندان
«حفظ حکومت اسلامی اما بدون خامنه ای» آماده کنند. مسلماً حضور
آدمی همچون محمد خاتمی، که مورد حمايت بسياری از کشورها و شخصيت
هائی که منافع خود را در «اسلامی نگاه داشتن حکومت ايران» می
بينند، می تواند مبارزات معتقدان به سکولاريسم را دچار اختلال کند
و تحقق آرزوهای عميق جوانان ايران را در برقراری «استقلال، آزادی،
جمهوری ايرانی» به تأخير بياندازد. ما از نويسندگان و انديشمندان
سکولار ايران دعوت می کنيم تا، با تمرکز بر روی اين احتمال و
ارائهء نظرات و فکرهای خود، سکولارهای ايران را برای مقابله با اين
«تهديد خطرناک جديد» راهنمائی و آماده کنند. فراموش نکنيم که، در
عين حال، اگر چنين اتفاقی پيش آيد، معياری نيز به دست خواهد آمد تا
ميزان اعتقاد مدعيان سکولاريسم بوسيلهء آن سنجيده شود. بايد از هم
اکنون مراقب همهء نيروهائی که با شعار «مرگ بر جمهوری اسلامی» و
حضور پرچم شير و خورشيد نشان ايران مخالفند بود. چرا که معنای
واقعی خواستاری «جمهوری ايرانی» چيزی جز انحلال اين حکومت (در همهء
اشکال خود) و برافتادن پرچم آن نيست.
سه مظلوم: ملت، رهبری، رئيس جمهور
دکتر مجتبی زارعی
رئيس مرکز پژوهش و اسناد رياست جمهوری
توضيح سکولاريسم نو:
از خوانندگان خود برای انتشار اين مقاله عذر می خواهيم اما لازم می
دانيم که خوانندگان ما با نمونه ای برجسته از دنائت طبع، تملق گوئی
و نوکری آشنا شوند و دريابند که انسان چه استعداد شگرفی برای سقوط
و آبروباختگی و پستی دارد و چقدر منزه و سربلند زيستن در لجنزار
ولايت فقيه مشکل و طاقت فرسا است. به اين جملات ننگين اين عضو
«هيئت علمی پژوهشگاه علوم انسانی!» دربارهء ضحاک خون آشام ايران
توجه کنيد: «...مظلوم مقتدر، رهبر حکيمي است که به رغم پيروزي
تاريخي ملت و نفس تازه کردن آرمانهاي انقلاب اسلامي در يوم الله
بيست و دوم خرداد، اکنون اما دلش مالامال از رنج پدران، مادران و
مردمي است که قرباني طمع قدرت کساني شدند که به دليل قرار داشتن در
مدار توهّم، حقيقت عيني را برنتافته و به جاي تمکين به قانون براي
نخستين بار رقابت را از پاي صندوقهاي رأي به کف خيابانها کشاندند
و در ميانه بهت و شگفتي آگاهان، اقليت محترم مشارکتکننده در
انتخابات را براي مخالفت با دولت منتخب و بلکه نظام اسلامي
سازماندهي کردهاند. زعيم حکيمي که آخرين خطبهاش دل امت را از
قبيله نفاق به درد آورد...»
(پيوند با فيلترشکن
>>>)
آرشيو روزانهء يک هفتهء گذشته:
شماره 605 ـ سه شنبه
13 مرداد
1388 ـ
4 اگوست
2009
شماره 604 ـ
دو شنبه 12
مرداد
1388 ـ
3 ماه اگوست
2009
شماره 603 ـ
يک شنبه 11
مرداد
1388 ـ
2 ماه اگوست
2009
شماره 602 ـ
شنبه 10
مرداد
1388 ـ
1 ماه اگوست
2009
شماره 601 ـ جمعه
9 مرداد
1388 ـ
31 جولای
2009
شماره 600 ـ
پنج شنبه 8 مرداد
1388 ـ
30 جولای
2009
آرشيو کلی شماره های گذشته>>>