آرشيو  |  خانه  |   فهرست همهء مطالب به ترتيب نام نويسنده يا موضوع   |   تماس    جستجو در سايت   |   English Section

 

=======================================================

سال دوم ـ  شماره 536  ـ  سه شنبه 5  خرداد 1388 ـ  26 ماه مه 2009

=======================================================

طرح مطالبات سياسی در تظاهرات زنان ـ ميدان بهارستان، اوائل خرداد 1332

«همگرايي» يا «انشعاب» از «کمپين يک ميليون امضا»؟

«همگرايي»، به صورتی تلويحی، از کمپين جدا شده و راه و روشی ديگر را برگزيده است اما می خواهد ـ تا وقتی که جان نگرفته و از توان روی پای خود ايستادن مطمئن نشده ـ «بند ناف» خود را از نام کمپين نبرد. من دلايل و نشانه های مستندی دارم مبنی بر اينکه برخی از کسانی که زير مطلب همگرايي را امضا کرده اند با اين تصور بوده که اين کار نيز مربوط به کمپين است. حتی زنان سرشناسی با اعتماد به نام کمپين به همگرایی پيوسته اند البته واضح است که هيچ کسی نمی تواند به فرد يا سازمانی که می خواهد روش خود را عوض کند ايرادی بگيرد. اما مشکل آنجاست که به مردمان نشانی عوضی بدهيم و بگوييم که همگرايي همان کمپين است، يا ادامه کمپين است، يا تکامل آن است.

===================================================== 

سیرک انتخابات و خیمه شب بازی همگرایی زنان

مهستی شاهرخی

«کمپین» که با پروژه فراگیر "چهره به چهره، کو به کو"، برای رویارویی مستقیم با زنان و آگاهی بخشیدن به آنان آغاز به کار کرده بود، به خاطر حضور همين افراد لحظه به لحظه به سقوط بیشتر نزدیک می شد. کودتای درون کمپین، و سوا کردن سایت بعد از ائتلاف با «خانمهای قرائتی» در پای دیگ آش نذری، بسیاری از جوانان گراییده به سوی کمپین را نومید و سرخورده کرده است. در حال حاضر هم همین "همگرایی"، که با حذف بیش از نیمی از خواسته های اولیه  کمپین، يعنی با حذف شش اصل از ده اصل مطالبات کمپین (که خود در چهارچوب قانون اساسی و برای دور زدن موانع اسلامی و فرار از رویارویی با مسئله حجاب تنظيم شده بود) نشانه ای از عقب نشینی وسیع تر و سقوط کمپین به نفع حزب فرصت طلب است.

===================================================== 

همگرایی بدیل نیست، شجاعت در تغییر استراتژی است

پاسخی به مقالهء پروين اردلان

محبوبه عباسقلی زاده

همگرایی ادامهء تجربه هایی است که در کمپین قانون بی سنگسار، یا منشور زنان  به دست آورده ام. برای آن زنی هم که از اصلاح طلبان یا ملی – مذهبی ها یا مدافعان حقوق بشر و یا سازمان های غیردولتی به همگرایی پیوسته، بازهم همگرایی ادامهء همان تجربه هاست. ما در همگرایی نیاز به سازماندهی، بسیج افکار عمومی، مذاکره با سیاستمداران و روشنفکران، سخنرانی، آموزش، مصاحبه با رسانه ها و مقاله نویسی و غیره داریم و هر کدام از نیروهای ائتلاف همگرایی نیز در بخشی از این فعالیت ها مهارت دارند. بنابراین طبیعی است که تجربهء فعالیت های  چهره به چهره همانقدر برای همگرایی مغتنم است که مذاکره با کاندیداها...

===================================================== 

فضاي باز انتخاباتي؛ واقعيت يا توهم

زهره اسدپور

در سی سال اخیر همواره مقطع انتخابات، در مقایسه با دیگر مقاطع، پر هیاهوتر بوده است. در این زمان ها از زمین و آسمان "ذکر فضایل و مناقب" شهروند مسئول می جوشد، شهروندی که باید تلاش کند تا "برههء حساس کنونی" را هوشیارانه عمل کند. ولی در این نگاه، شوربختانه، تمام هوشیاری و احساس مسئولیت، در "یک برگهء رأی" و یا یک "حضور خیابانی" خلاصه می شود و، پس از این همه "برهه حساس کنونی"، شهروند مسئول فوق الذکر که وظیفهء خود را به نحو احسن انجام داده است و باز "حماسه ساز" بوده است و، همچون همیشه، با برگ رأی خود و یا با حضور خیابانی خود به "نظام" رأی داده است، باید با آرامش و بی پرسش به خانه رجعت کند، تا برهه ای دیگر، که باز چشمان نظرباز حاکمیت او را در پای صندوق های رأی و یا بر سنگفرش خیابان ها بخواهد!

=====================================================

پدرخواندهء جنبش زنان و سناریوی"شکارثانیه ها"

رادیو صدای زنان

درک انگیزهء نويسندهء "شکار ثانیه" هوش و ذکاوتی لازم ندارد. همه می دانند که "طرح همگرایی زنان در انتخابات" جمهوری اسلامی با موانع درونی روبرو شده و خیلی ها، حتی در گرایشات بورژوا - رفرمیستی در جنبش زنان، هم به راحتی حاضر نیستند بردگی خود را در انتخابات اسلامی به حراج بگذارند. بنابراین آشفتگی ایشان ازاین است که چرا خیلی از "دختران جوان و تازه نفس" قانون بردگی زن در انتخابات اسلامی را به ریشخند گرفته اند و حاضر نیستند از روزنهء عبای آخوند به تحولات سیاسی نگاه کنند. ایشان مجبور شده سناریوی جدید "جنگ صلیبی" در جنبش زنان و شکار "ثانیه ها" را برای"دختران جوان و تازه نفس" بازسازی کند و خود در مقام سناریو نویس، کارگردان و بازی ساز صحنه های این سناریو ظاهر شود.

===================================================== 

رنگ و لعابی بر چهرهء زن ستیز نظام

بيانيه ای از سازمان زنان هشت مارس

این «مطالبات» صرفا پوششی است برای مشارکت! مشارکت در تائید رژیم ارتجاعی جمهوری اسلامی و خریدن آبرو برای آن. در واقع، می خواهند میان خودشان و رژیم یک پل آشتی بزنند. جمهوری اسلامی، عامل اصلی ستم بر زن، حجاب اجباری، قوانین جزائی عصر برده داری در ایران است. پیوستن آن به کنوانسیون، ماهیت این رژیم را تغییر نمی دهد و فقط حکم رنگ و لعابی بر چهره زن ستیز آن خواهد زد. مگر بسیاری از دولت ها - چه اسلامی و چه غیر اسلامی- این کنوانسیون را امضا نکرده اند؟ همه برای رنگ و لعاب زدن بر چهرهء کریه ضد زن خود این کار را کرده اند.

===================================================== 

اعلام موجوديت:

«همبستگي براي دمكراسي وحقوق بشردرايران»

به رياست عاليهء استاد اديب برومند، «همبستگي براي دمكراسي و حقوق بشر در ايران» اعلام موجوديت مي نمايد و يك شوراي موقت اجرايي براي پيگيري آن انتخاب گرديده است.  نام اعضاي شوراي يازده نفرهء اجرايي به قرار زير است: داود هرميداس باوند (رييس شورا) ـ محمد ملكي (دبير شورا) ـ اكبر پير هادي ـ محمد اوليايي فرد ـ كوروش زعيم (دبير سياسي) ـ اسماعيل مفتي زاده (مشاور در حقوق بشر) ـ كيوان صميمي ـ عليرضا جباري ـ نسرين ستوده ـ حشمت اله طبرزدي (سخنگو) ـ عيسي خان حاتمي (دبيراجرايي). متن سند همبستگي، اصول دوازده گانه آن و نام اعضاء مؤسس را در اينجا بخوانيد.>>>>

===================== کوتاه و گويا  =====================

از سرخی گل های حجاب زهرا رهنورد

شهلا شفیق

گل های سرخ حجاب زهرا رهنورد قرار است پيام آور گشايش باشد درمقابل حجاب سياه همسر احمدی نژاد. سيمای زهرا رهنورد، نقاش و مجسمه ساز و پروفسور قرار است نمايشگر راهی باشد که زنان اسلامی ايران به سوی کمال در نورديده اند. حضور دايمی زهرا رهنورد در کنار شوهرش مير حسين موسوی قرار است نشانگر حضور فعال و بانشاط زنان باشد در صحنه انتخاباتی جمهوری اسلامی. گلهای حجاب زهرا رهنورد وعده گلستاني ست که قرار است درهايش بر مردم ايران گشوده شوداگر احمدی نژاد از صحنه کنار برود. کاپشن خلقی احمدی نژاد مژده آمدن پول نفت را بر سر سفره مردم می داد و گلهای حجاب زهرا رهنورد وعده گشوده شدن فضای تنگ و تار ايران را. حجاب و سفره اما، اگر نيک بنگريم، در امتداد اسلامی ـايدولوژيکی شان به عبای سياه ولی فقيه می پيوندند. و از آنجا به حجره های حکومتی راه می برند که در آن ياران ولايت و متوليان خط امام به پشتوانه غارت ثروت های ملی و به ضرب سرکوب آزادی و حقوق بشر، بر سر قدرت چانه می زنند و برای هم خط و نشان می کشند. در اين حجره ها سفره و چادر می بُرند و می دوزند. برای جشن اتمی کيک زرد می پزند ونقش گل سرخ بر حجاب می نشانند. آن زردی اما بيخود زرد نشده است. مايه اش رنگ و روی زرد صدها هزار معتاد است که برکات عينی و غيبی جمهوری اسلامی هر روز به شمارشان می افزايد؛ زردی زر صاحبان زور؛ زردی زهرخنده هاشان در آفيش های تبليغاتی انتخاباتشان، وقتی بی حقوقی چيره است و سانسور و دروغ بيداد می کند، گزمه ها در خيابانها به جرم واهی "بدحجابی" زنها را به تازيانه توهين وتحقير می کشند، رکساناها به گروگان گرفته می شوند، دل آرا ها اعدام می شوند وجلوه ها و کاوه ها، اصانلوها، امير يعقوبعلی ها و شهنازغلامی ها و مريم و لاله وروناک ها را به جرم حق خواهی به حبس می برند و خانواده هايشان پريشانحال به دنبال وثيقه های چند ده ميليونی می دوند. و اين سرخی گل روی حجاب هم هيچ بيخود نيست.مايه اش خون کشته های جنگی ست که برای دراز شدن عمر جمهوری اسلامی بی جهت دراز شد؛ و خون آن هزارانی که در سردابه های زندانهای سياسی حکومت به زمين ريخته شد؛ و خون دل آراها، و سرخی گلهای گورستان خاوران که مدام زير بولدوزرها له می شوند تا خاطره جنايت عليه بشريت پاک شود ، تا رد خون پاک شود. اما رد اين خون ها را نمی شود پاک کرد. همه جا هست. نگاه کنيد. از سرخی گلها روی حجابها سر می زند، می ريزد و مثل رودی نامرئی راه می افتد درکوچه ها و خيابانها، شتک می زند روی ديوارها، می پاشد روی زردی زهر خنده ها در آفيش های انتخاباتی....اين رود آيا آتش نيم سوز تنور انتصابات را خاموش خواهد کرد؟>>> 

 (آرشيو)

 

© 2008 ـ New Secularism - Admin@newsecularism.com - Fxa: 509-352-9630