=======================================================
شماره
294 ـ
جمعه 5 مهر 1387 ـ
26 سپتامبر 2008
=======================================================
در سازمان ملل: همه شاهد باشند، من دست نمی
دهم!
چرا
نوانديشان مذهبی از سکولاريسم می
گريزند؟
اسماعيل نوری علا
گر تنها بر منطق صرف
تکيه کنيم بنظر بديهی می آيد که مهمترين اصلاح طلبان و نوانديشان
را ـ که خواستار آزادی عمل و فکر و تبليغ انديشه های خود هستند ـ
در صفوف اول مبارزه برای استقرار سکولاريسم ببينيم. اما چرا چنين
نيست؟ چرا آقای عبدالکريم سروش مقاله ها و سخنرانی های متعددش را
به ضديت با سکولاريسم اختصاص می دهد؟ چرا دبيرکل سابق حزب مشارکت
اسلامی ـ که ادعای مرکزيت اصلاح طلبی را دارد ـ مداوماً از مبارزات
حزب خود با سکولاريسم سخن می گويد؟ چرا وقتی آقای سروش می خواهد
سقوط دينداران را به ورطهء دنيا پرستی خاطرنشان کند آنان را دچار
سکولاريسم می بيند؟..
=======================================================
ترس
ثروتمندان ایرانی از طغیان تهیدستان
دویچه وله
این تنها تهیدستان و افراد طبقه متوسط نیستند که از سیاستهای
اقتصادی ماجراجویانه احمدینژاد رنج میبرند. آینده نامعلوم، از
اطمینان ثروتمندان نیز به پولشان کاسته است. بر مرکز خرید سجاد که
همه چیز در آن پیدا میشود، کسادی حاکم است و تنها داروخانهها
هستند که همواره رونق دارند: انسانها صف بستهاند. دیازپام و سایر
آرامبخشها، از بالاترین فروش برخوردارند. همچنین داروهای
ضدافسردگی. اینها را ایرانیها مشت مشت میبلعند. یک زن میانسال
میگوید: « بدون اینها جمهوری اسلامی را نمیشود تحمل کرد».
=======================================================
سکولاریزم،
آزادی بیان،
و
مواضع دکتر اسماعیل خوئی
نوید اخگر
حتی روزنامه نگاران و نویسندگان خود رژیم در داخل هم نمی توانند با
سرعتی که دکتر خوئی تقاضایش را دارد آثارشان را در داخل ایران چاپ
کنند و اسماعیل خوئی براحتی و بهتر از هر کسی از امکانات تبعیدیان
و رادیو و تلویزیون رو به ایران و اینترنت بهره می برد و هر وقت که
اراده کند بر روی آنتن ظاهر می شود و هر چه می خواهد دل تنگش می
گوید ولی، با تمام این احوال، می خواهد اجازهء چاپ 2 هزار نسخه از
کتابش را از ولی فقیه بگیرد؛ آن هم با طرح گفتاری که نه در منطق،
نه در سیاست، و نه در ایدئولوژی، و نه در عمل جمهوری اسلامی هیچ
ریشه ای ندارد.
=======================================================
فیلمساز
بازنشستهای که با سینما تفریح میکند
بهزاد عشقی
من
فیلمسازی را می شناسم که شهرتش جهانگیر است و به قول طرفدارانش
هرجا که میرود زیر پایش فرش قرمز پهن میکنند و به بهانههای
مختلف جایزه به او اهدا میکنند. در بهترین نشریات جهانی برایش
ویژهنامه منتشر میکنند و در هر زمینهای به او سفارش کار
میدهند. حتی در خصوص اپرا که شناخت و تجربهای در این زمینه
ندارد. او به برکت این شهرت خاک را بدل به کیمیا میکند و حتی سیاه
مشقهایش را به قیمت زر میفروشد. اما این مرد هرگز از شهرت و
اعتبارش به نفع جمع و در نکوهش نابهنجاریها استفاده نمیکند. همه
از اوضاع نابسامان فیلمسازی میگویند و این مرد خاموش است. نشریات
همه یک رنگ و یک شکل و یک قواره شدهاند و این مرد حرف نمیزند.
ممیزی افراطی و سلیقهای همه را کلافه کرده است و این مرد لب از لب
باز نمیکند. همه از بیکاری و تورم و قطع برق در تابستان و قطع گاز
در زمستان مینالند و این مرد سخنی به زبان نمیآورد.
=======================================================
فهرست اسامی زندانيان سياسی ايران (تابستان 1387)
ناشر: مجموعهء فهالان حقوق بشر در ايران
=======================================================