شماره 174 ـ
جمعه 10 خرداد 1387 ـ
30 ماه مه 2008
14 خرداد 1368 ـ وداع امت هميشه در صحنه
با امامش ...
=======================================================
قداست
و عقب ماندگی
جمعه گردی های اسماعيل نوری علا
عقب ماندگی عارضه ای فراگير همه جوامع خردگريز است اما برخی از
جوامع بصورتی عامداً و عالماً «عقب مانده نگهداشته می شوند»؛ مثل
اينکه دستی قاهر سر آدمی را که در گردابی غوطه ور است محکم و
مستمراً به زير آب فرو کند. اين نقش حکومت هائی است که برای اثبات
حقانيت خود ناچارند به عالم قدس متوسل شوند و، در نتيجه، محتاج
آدميان قداست بين هستند و آنها را اينگونه تربيت می کنند.
=======================================================
زمینه
های عرفیگرائی
داريوش همايون
جامعهء ایرانی در مسیر عرفیگرا شدن است ولی آیا همه یک تصور از
عرفیگرائی داریم؟ مشکل در اینجاست و اگر مسئله را به روشنی نبینیم
کار را بر خود دشوار تر خواهیم گرداند. عرفیگرائی به معنی
سکولاریسم لیبرال انگلو ساکسون، نه بی دینی است نه لائیستهء ژاکوبن
فرانسوی؛ عرفیگرائی در بن خود یک معنی بیشتر ندارد: بیرون بردن
تقدس از امر عمومی ـ از ادارهء جامعه و نه از وجدانیات افراد.
======================================================
روان
ملی ما؟
نگاهی به کتاب «ایرانیان» اثر ساندرا مکی
مجيد نفيسی
برای من که از سنت چپ میآیم هر دو واژه «روح» و «ملت» طنینی ناساز
دارند. البته میتوانم روح را تصویری مجازی برای «ناخودآگاه قومی»
و فرهنگ سنتی بدانم، ولی واژه های«ملی» و «ملت» در قاموس سیاسی من
مفهومی مبهم و مشکوک دارند. من آموختهام که طبقاتی بیندیشم و افق
دید خود را ماورای مرزهای ملی بگسترانم...
======================================================
نکته ها هست بسی، محرم اسرار کجاست؟
حسین میرمبینی
من اما، بعنوان یک اندیشه ورز مستقل و مسلمان، فکر می کنم که آقای
سروش در بیان و توضیح شان از موضوع وحی گرفتار شبهاتی اساسی گشته
اند. بر این اساس اگر چه موضع آقای سروش را در این زمینه رد می کنم
اما فکر می کنم که هیچ مسلمانی (از عام تا خاص) بر او حکم و حق
بیشتری از اینکه ایشان را نقد کند و باصطلاح دینی "امر به معروف و
نهی از منکر" کند، ندارد. در همین سوره نحل (زنبور عسل) مورد بحث
ایشان آیه زیبایی است که می فرماید: "ولو یواخذالله الناس بظلمهم
ماترک علیها من دابة" ، یعنی اگر خدا مردم را بخاطر ظلم شان فرو می
گرفت، جنبنده ای بر روی زمین باقی نمی ماند. یا بقول آن شاعر
خودمان "گر حکم شود که مست گیرند / در شهر هرآن که هست گیرند".
=======================================================