=======================================================
سال دوم ـ
شماره 507 ـ
دو شنبه 7 ارديبهشت
1388 ـ
27 آوريل
2009
=======================================================
|
|
زنان
بدون مردان
نگاهی به يک کتاب
مهستی شاهرخی
انتشار کتاب "زنان بدون مردان" و طرح مسئله بکارت در جمهوری ملاها
و در خفقان کامل حضوری انفجارگونه داشت. اگر به گذشته برگردیم حضور
فروغ فرخ زاد در شعر مدرن ایران و بیان حس های زنانه اش در یک
خفقان عظیم سیاسی و پس از سرکوب سال
۱۳۳۲
شکل گرفت و از این رو اولین اشعارش مثلاً "گناه" بسیار تکان دهنده
و آشوب گرایانه بود و کتاب "زنان بدون مردان" بدون آن که سیاسی
باشد نیز از همان جنس است. بیان دردها و اسارت تن زن و ناکامی های
زن و تقاضای اندکی آزادی فردی! اندکی احترام! اندکی هویت! اندکی
رهایی از قید این تخته بند تن! اندکی عشق بدون حس گناه! اندکی
امنیت! اجازه رفتن به خیابان! |
=====================================================
«سحر»
و «قمار در محراب»
نقد و بررسی
يک کتاب
باقر
پرهام
م. سحر، در ناليدن ها و نفرين فرستادن هايش، هماره خطاب اش به
دکاندارانِ شريعت است نه حتي به خودِ شريعت، تا چه رسد به دين و
پيامبر و خدا. او حتي کوشيده است نه تنها پاسِ خدا و پيامبر و دين،
بلکه حتي پاسِ آن دسته از "پنداره" هاي مذهبي – اسطوره اي فرهنگِ
ما را، که شريعتمدارانِ دنيادوست و دنيادار، براي جاه و منزلت و
عوام فريبي دنياييِ خويش، از آن، چيزي در خور فهم يا فريفتنِ ذهنِ
ساده ترين اقشار از عوام الناس مردم ما ساخته اند، بدارد و حرمت
آنها را نشکند...
|
=====================================================
تـرانه
در تـنگنای شوراها
نگاهی به يکی از مشکلاتِ ترانه سرایی در ایران
يغما گلروئی
آقایان اعضای شورا به این که ترانه باید آیینهء زندگیِ
اجتماعیِ ترانهسرا باشد معتقد نیستند و معتقدند که باید بخشی
از آن آینه را با ترمهء سیاه پوشاند و، با تکیه بر همین
دیدگاه، برای ترانههایی که از دردِ جامعه سخن میگویند مجوز
صادر نمیکنند! ترانههای معترض هم به همین بایکوت دچار
میشوند! آثارِ انگشت شمارِ ترانهء معترضی هم که مجوز دریافت
میکنند باید عباراتی مثلِ «به مردمِ ستم دیدهء فلسطین» را
بر پیشانیِ خود داشته باشند و از ترانهسرا هم تعهد گرفته
میشود که حتماً این جمله را در «اینسرتِ آلبوم» بیاورد!
یعنی اگر اعتراضی به نابرابریهای اجتماعیِ جامعهء خودت
داری باید آن را در قالبِ ترانهای دربارهء فلسطین یا
بوسنی منتشر کنی! |
اختلاف و اتوبوسی به نام هوس...
حميدرضا رحيمی
فدوی داشت شکوائيه، و در واقع ضجّهء مسافر محترمی را مرور می کرد
که ديد اشک بی اختيار از همه جايش سرازير شده است. شما هم اگر
اشک اضافه داريد بريزيد که جای دوری نمی رود: «اتوبوس هائی که به
بخش خصوصی واگذار شده است بصورت مختلط مرد و زن سوار می کنند.
برخی رانندگان آنها موسيقی های مبتذل پخش می کنند. وقتی اعتراض
می کنيم به شدّت با انسان برخورد می کنند. ما انتظار نداريم در
دولت جمهوری اسلامی شاهد چنين مسائلی باشيم و بهتر است شرکت واحد
نظارت بيشتری براين اتوبوس ها داشته و به رانندگان مختلف تفهيم
کنند که اين اتوبوس ها عمومی است...»
|
|
=====================
کوتاه و گويا
====================
صبح به خیر آقای زیباکلام!
بهزاد مهرانی
آقای
زیبا کلام، استاد دانشگاه در
نامه ای به رئیس قوه ی قضاییه
در دفاع از خانم رکسانا صابری خود را شریک جرم رکسانا
دانسته و خواهان آزادی ایشان شده است. پیش از ایشان،احمدی نژاد نیز
از قوه ی قضاییه خواسته بود که در مورد پرونده رکسانا صابری و حسین
درخشان عادلانه رفتار شود. دغدغه ی آقای زیبا کلام نسبت به وضعیت
خانم صابری قابل ستایش است اما پرسش این است که چرا زیبا کلام نسبت
به این همه بازداشت های گسترده فعالین سیاسی،حوزه زنان،حقوق بشر و
... واکنشی نشان نمی دهند؟نه تنها دغدغه ای بروز نمی دهند بلکه
بارها به صورت آشکار از سیاست های جمهوری اسلامی در رسانه ای چون
صدای آمریکا دفاع می کند. فراموش نمی کنم که در مورد پرونده ی
یعقوب مهر نهاد،ایشان در مصاحبه ای با صدای امریکا به طعنه گفت:
من متن کیفر خواست ایشان را ندیده ام در نتیجه نمی توانم در مورد
درستی و یا نادرستی اعدام او قضاوت کنم"( نقل به مضمون). آیا در
مورد خانم صابری ایشان از کم و کیف پرونده ی ایشان مطلع هستند؟یا
به صرف اینکه آقای زیبا کلام مدت دو سال است که خانم رکسانا را می
شناسد کفایت می کند که به دفاع از ایشان برخیزد؟ این همه زندانیان
سیاسی و عقیدتی و ... که بسیاریشان دانشجو هستند که ممکن است آقای
زیبا کلام و دیگر همکاران ایشان از اساتید آنها بوده باشند ارزش
آن را ندارند که جناب زیبا کلام نامه ای را در دفاع از آنها قلمی
فرمایند؟لا اقل اگر نامه ای نمی نویسند به دفاع بی چون و چرا از
سیاست های حاکمیت نپردازند؟ از رئیس جمهور نمی پرسم که چرا تنها به
پرونده حسین درخشان و رکسانا صابری واکنش نشان می دهد و خواهان بر
خورد عادلانه می شود که انتظاری از ایشان ندارم و اگر هم داشته
باشم سودی نمی بخشد.اما آقای زیبا کلام که داعیه ی روشنفکری دارند
و می دانند که "ما چگونه ما شدیم" مخاطب پرسش من هستند. آیا به
دلیل اینکه دیگر زندانیان سیاسی و عقیدتی از قبل آشنایی با استاد
محترم نداشته اند دلیل می شود که ایشان و بسیاری از همکاران
محترمشان سکوت اختیار کنند؟ امیدوارم که این نامه ی زیباکلام به
ریاست قوه ی قضاییه فتح بابی باشد که ایشان و سایر اساتید محترم
دانشگاه نسبت به سایر زندانیان سیاسی نیز دغدغه نشان دهند. آقای
زیبا کلام فرزندان دانشگاه پلی تکنیک نیز به اتهامات واهی چند ماه
است که در سلول های انفرادی به سر می برندو از وضعیت آنها اخبار
خوشایندی به گوش نمی رسد، آیا لحظه ای به شرایط دشوار آنها
اندیشیده اید؟ با تمام این توصیفات از خواندن نامه ی شما مشعوف
شدم. صبح به خیر آقای صادق زیبا کلام.
(آرشيو) |
|