آرشيو  |  خانه  |   فهرست همهء مطالب به ترتيب نام نويسنده يا موضوع   |   پيوند به تقويم 1387  |   تماس    جستجو در سايت   |   English Section

فهرست موضوعی مطالب

برخی از نامه های خوانندگان

-----------------------------------

آرشيو «کوتاه و گويا»

-----------------------------------

آرشيو «می ترسانند

چون می ترسند»

-----------------------------------

گلچين باغ های مجازی

-----------------------------------

مطالب در رد سکولاريسم

مطالب در رد سکولاريسم نو

-----------------------------------

اعلاميۀ حقوق بشر

-----------------------------------

 

=======================================================

سال دوم ـ شماره 416 ـ دو شنبه 7 بهمن 1387 ـ  26 ژانويه 2008

=======================================================

====================  آلوده چون هوا  =====================

شهباز نخعی   

وجه مشترک اظهارات تمام "مسئولان"، از رئیس راهنمایی تهران بزرگ گرفته تا معاون شهرداری تهران، و از مدیرعامل شرکت کنترل کیفیت هوای تهران گرفته تا مدیرکل محیط زیست استان تهران، این است که گویی یک ناظر یا بازرس منتقد هستند و خود بر اساس سمت هایشان هیچ گونه مسئولیتی در قبال وضع فاجعه بار آلودگی خطرناک هوا، آب و خاک حوزه مدیریت خود ندارند! زیاد هم نباید تعجب کرد. از قدیم گفته اند "الناس علی دین ملوکهم" (مردم به دین حاکمان درمی آیند!) این به اصطلاح "مسئولان" نیز وقتی می بینند که مقام معظم رهبری که عملا با اختیارات وسیع و خداگونه اش بر جان و مال و سلامت و زندگی 70 میلیون انسان حاکم است، از هر مسئولیتی مبراست، طبیعی است که به خود بگویند ما چرا باید در حوزه مدیریتی خود مسئول باشیم؟!

======================================================

«مغلوبِ با فرهنگ» و شاهکارش

آرامش دوستدار

«جامعه‌زدایی» گرفتن آزادی‌ها‌ی ضرور‌ی برا‌ی رو‌یش و بالش پديده‌ها‌ی فرد‌ی و اجتماعی از آن‌ها يا ندادن چنين آزادی‌هايی به آن‌هاست. شکل معمولی و کلی «جامعه‌زدايی» در وهله‌ی اول منع رسمی يا غيررسمی اظهار وجود اجتماعی و مباشرت پديده‌ در جامعه است، امری که دير يا زود به مرگ برونی يا به زيست به اصطلاح «پاريايی» پديده‌های مربوط منجر خواهد گشت. نتيجه‌ی قهری مترتب بر زيست «پاريايی»، به هر سان، بيگانگی و سترونی فرهنگی هر پديده‌ی اجتماعاً مطرود خواهد بود.

======================================================

کشاکش صد ساله با خودکامگی در ایران

نگاهی به يک کتاب

علی امینی نجفی

عظیمی بر خلاف بسیاری از تاریخ‌نگاران که با توجه به ناکامی‌های مشروطیت، آن جنبش را رویدادی گذرا و کم‌اهمیت تلقی می‌کنند، یا آن را با سلطنت‌خواهی مترادف می‌گیرند، مشروطیت را نقطه عطفی در تاریخ ایران عصر جدید می‌شمارد. نویسنده نه تنها مشروطیت را با سلطنت درنمی‌آمیزد، بلکه درچشم‌انداز تاریخی، آن دو را چه بسا در برابر هم می‌بیند. از دید او هدف اصلی مشروطیت استقرار دموکراسی و تأمین حاکمیت مردم وآزادی‌های سیاسی و مدنی بود. از مقطع انقلاب مشروطه، حکومت نمی‌توانست بر مبنایی جز رأی آزادانه‌ مردم وترتیبات دموکراتیک مشروعیت پیدا کند.

================   دوشنبه ها: مکتوبات فدوی   =================

دو مکتوب: صاحب عله، و دراکولای مقدس

طنزنوشته های هفتگی حميد رضا رحيمی

فدوی تا بحال می پنداشت که عاشورا مال امام حسین (ع) است و ما فقط زنجیر و قمه اش را می زنیم؛ لکن در گزارشی تحلیلی پيرامون خدمات مفيد و فرهنگی برادران مسئول در سفارت جمهوری اسلامی در ترکمنستان شوروی سابق، که در یک سایت مکتبی خودمان منتشر شده بود، دریافت که اتفاقاً عاشورا کاملاً و فقط مال خودمانست و اين موضوع نه ربطی به حضرتش (ع) دارد و نه به شيعيان از خط خارج شدۀ بلاد ديگر؛ يا پنداری خود حضرت هم در اين ميانه، نعوذ بالله، چندان کاره ای نیست.

===================== کوتاه و گويا  ====================

كروكوديل‌ها بايد به صورت شرعي كشته شوند

يكي از مسائلي كه پرورش كروكوديل را در ايران سرعت جدي بخشيده حكم مراجع در اين خصوص بوده است. در واقع از آنجا كه سازمان شيلات ايران موافقت اصولي خود را با ايجاد اولين مزرعه پرورش تمساح در ايران، تنها در جهت استفاده پزشكي از خون، استخوان و حتي گوشت اين حيوان دوزيست اعلام كرده بود (از ياد نبريم سود اقتصادي ناشي از صادرات پوست و گوشت كروكوديل كاملا موثر است) با صدور حكم مراجع در خصوص ذبح شرعي اين خزنده، مشكل استفاده دارويي آن هم مرتفع خواهد شد و سازمان دامپزشكي كشور اعلام كرده كه نظارت بر ذبح شرعي را به عهده مي‌گيرد. سلطاني، مسوول دفتر نمايندگي رهبري در سازمان دامپزشكي مدتي پيش در گفت‌وگويي مسائل مربوط به ذبح شرعي اين موجودات را شرح داد و گفت: «افرادي كه علاقه‌مند به سرمايه‌گذاري در پرورش تمساح هستند، علاوه بر اينكه بايد از سازمان دامپزشكي مجوز بگيرند، حتما بايد كشتار تمساح‌ها را به‌گونه‌اي انجام دهند كه بتوان به مردم اطمينان داد، پوستي كه از تمساح به دست مي‌آيد، از نظر شرعي پاك است و استفاده از آن منعي ندارد. به گفته سلطاني، هنگام ذبح بايد همچون جانوران حلال‌گوشت، چهار رگ او را بزنند اما گوشت اين حيوان فقط بايد به مصارف صنعتي همچون تهيه غذا براي حيواناتي نظير گربه و سگ برسد.» در اين زمينه نظرات مختلفي وجود دارد. آيت‌الله سيدفاضل ميلاني، كه نمايندگي آيت‌الله سيدعلي سيستاني، مرجع شيعه در عراق را در لندن بر عهده دارد، نظر ديگري در اين زمينه ارائه مي‌دهد: «از آنجا كه اغلب فقهاي شيعه، تمساح را حيواني حلال‌گوشت نمي‌دانند، سخن گفتن از ذبح شرعي بي‌معني است، اما كاربرد پوست اين حيوان در پوشاك به شرطي كه هنگام نماز از آن استفاده نشود و در ساير مواقع نيز از طريق تعرق بدن يا آب باران، خيس نشود، منعي ندارد. آيت‌الله ميلاني ادامه داده است: «از نظر فقهي تمساح كه جانوري آبزي به شمار مي‌رود در حكم ماهي نيست كه بتوان گوشت آن را حلال دانست، اما از سوي ديگر همچون حيوانات حرام‌گوشت خشكزي هم نيست كه در مورد حرام بودن گوشت آن اتفاق‌نظر باشد و به عبارت ديگر حرام گوشت دانستن تمساح نظري است كه بيشتر فقها به آن اعتقاد دارند، نه اينكه نظري قاطع و غيرقابل نقض باشد.»     (آرشيو)

======================================================

فهرست نام نويسندگان>>

© 2008 ـ New Secularism - Admin@newsecularism.com - Fxa: 509-352-9630