کتاب «ترک های امروز»
فصل دوم:
هزينهء گزاف انتخابات آزاد (1945 تا 1960)
نوشتۀ «آندرو مانگو»
ترجمهء اختصاصی برای سکولاريسم نو
دخالت ترکيه در مورد جزيره قبرس مورد استقبال دولت محافظه کار انگليس قرار گرفت. در سپتامبر 1955، يعنی چند ماهی پس از آغاز فعاليت های تروريست های يونانی وزرای خارجه يونان و ترکيه برای شرکت در کنفرانسی به منظور بحث درباره قبرس به لندن دعوت شدند. در ششم سپتامبر در همان زمان که وزرای مزبور در لندن بودند يکی از روزنامه های استانبول گزارشی را منتشر کرد که بمبی در خانه ی محل تولد آتاتورک در سالونيکا منفجر شده است. اين خانه که تبديل به موزه شده بود و چشم ملی گرايان ترکيه محل مقدسی به شمار می رفت در عرض چند ساعت جمعيت زيادی در استانبول گرد هم آمده و دست به تخريب و غارت املاک و کليساها و حتی قبرستان يونانی ها شدند. پليس از حرکت چپاولگران از محله ای به محله ی ديگر جلوگيری نکرد. در شهر ازمير خوابگاه افسران يونانی وابسته به مقر ناتو مورد حمله قرار گرفت
بعدا دولت عدنان مندرس متهم به اين شد که خود حادثه بمب گذاری را برای تحريک مردم ترتيب داده است. اما اين اتهام قابل اثبات نبود. دولت بلافاصله اعلام داشت که کمونيست ها اين آشوب را به منظور بی ثبات کردن ارتباط ترکيه با ناتو برپا کرده اند. به اين ترتيب «متهمين هميشگی دستگير شدند» و به علت نبودن مدرکی آزاد شدند. با گردانندگان گروه «قبرس مال ترکيه است» نيز به همين ترتيب رفتار شد. جستجوی مدارک کتبی بی فايده بود و درست مشابه ماجرای ويران کردن چاپخانه های نشريات دست چپی در 1945 در اين مورد هم کافی بود تا پليس روی خود را به طرف ديگری بگيرد تا کنترل تظاهرات که در اصل مورد مخالفت دولت هم نبود از دست خارج شود. در واقع قشرهای تهيدست استانبول برای دست زدن به چپاول چندان هم نياز به تشويق نداشتند.
اين آغاز پايان اقلیت يونانی در استانبول بود. در 1955 حدود 80 هزار يونانی زبان در اين شهر زندگی می کردند. و توانسته بودند صدمات مالی را که بر اثر ماليات بر سرمايه ای که در جريان جنگ دوم جهانی بر آن ها بسته شده بود جبران کنند. و به خصوص هنگامی که هر دو کشور يونان و ترکيه تحت حمايت آمريکا قرار گرفتند وضع آن ها بهتر هم شد. در 1949 انتخاب شدن آتنا گوراس اسقف اعظم يونانی الاصل در آمريکای شمالی به سمت سرپرست کليسای استانبول در واقع حکايت از دوستی بين دو کشور تحت نظارت آمريکا می کرد. اما پس از شورش های سال 1944 يونانی های مقيم استانبول يقين کردند که ديگر جايي برای آن ها در ترکيه وجود ندارد. و همچنان که مذاکرات لندن ادامه داشت دولت ترکيه کوشيد تا از طريق لغو اجازه اقامت يونانی ها که تقريبا همه ی آن ها متولد ترکيه بودند دولت آتن را تحت فشار قرار دهند. آن ها مجبور شدند همراه با يونانيان ديگری که شهروند ترکيه محسوب می شدند اين کشور را ترک کنند. در پايان قرن بيستم تعداد يونانی های استانبول به چيزی حدود پنج هزار نفر تقليل يافته بود.
شورش های استانبول را «حادثه ی شش و هفت سپتامبر »ناميدند اين حادثه دولت عدنان مندرس را تکان داد چرا که در نخستين وظيفه اش برای حفظ نظم و قانون کوتاهی کرده بود. دولت تصميم به پرداخت خسارت گرفت. وزير کشور استعفا داد، و در پی آن تغييرات گسترده ای در کابينه انجام شد. ليبرال های عضو حزب دموکرات که از ماجرا ناراضی بودند از اين حزب انشعاب کرده و حزب آزادی را پايه گذاری کردند که نخستين شعار مبارزاتی شان «حق ثابت کردن» نام داشت. و به حق روزنامه نگارانی مربوط می شد که بايد از طريق اثبات اتهاماتی که به ديگران می زدند از خود دفاع کنند. اما اکثريت نمايندگان حزب دموکرات از عدنان مندرس حمايت کرده و او را در مقام خود ابقا نمودند. اما از آنجا که به نظر می رسيد برای پايان دادن به رژيم سرکوبگری که اکثريت پارلمان را با خود داشت پايانی متصور نبود. و در نتيجه در بين افسران جوان نيروهای مسلح توطئه چينی آغاز شد. در اين ميان اوضاع اقتصادی نيز بحرانی شده بود. و دولت نيز نمی توانست از نتايج تورم زای پولی که در بخش دولتی خرج می شد اجتناب کند. اما مندرس که توانسته بود اکثريت مردم کشور را در بهشتی خيالی نگهدارد موفق شد در انتخابات 1957 نيز برای سومين بار اما با اکثريت کوچکتری پيروزی شود. اما پايان بهشت خيالی سال بعد از راه رسيد. دولت عدنان مندرس تحت فشار صندوق بين المللی پول ارزش پول ترکيه را کاهش داد. قرض های خارجی، زمان بندی جديدی يافتند و نسبت به محدود کردن مخارج داخلی اقداماتی صورت گرفت. و در اين ميان برای اين که کشور بتواند اين مرحله را از سر بگذراند امريکايي ها به ميزان کمک خود افزودند.
اما بحران اقتصادی موجب شده بود که هم اپوزيسيون قانونی و هم توطئه گران ارتشی در کار خود تشجيع شوند. و همچنان که تورم قدرت خريد حقوق بگيران را کاهش داده و موقعيت اجتماعی افسران و کارمندان دولت و از جمله استادان دانشگاه رو به کاهش نهاد نارضاييان به جای اعتراض به کاهش درآمدهای خود دفاع از سکولاريسم را شعار خود قرار دادند و مدعی آن شدند که دموکرات ها در طول دوران دراز حکومت خود به ارتجاعيون مذهبی باج بسيار دادند. عصمت اينونو دست به يک سفر دور ترکيه برای شرکت در تظاهرات اعتراضی زد و هنگامی که دولت کوشيد او را از اين کار بازدارد زد و خوردهايي صورت گرفت. عده ای از روزنامه نگاران زندانی شدند. دولت در برابر اپوزيسيون دست به ايجاد يک «جبهه ی ميهنی» زد و راديو در برنامه خود مرتبا فهرست بلند نام کسانی را که به اين جبهه می پيوستند اعلام می داشت. کاملا روشن بود که اين حاميان آخرين لحظه را پول به حرکت انداخته است.
در فوريه 1959 وزرای خارجه يونان و ترکيه در زوريخ ملاقات کرده و موافقت کردند که برای حل مساله قبرس سازش کنند. به اين ترتيب که جزيره مزبور، مستقل اعلام شده و در عين حال ساکنان ترک و يونانی آن مشترکا اداره جزيره را در دست گيرند. بريتانيا نيز که هنوز در قبرس پايگاه و تاسيسات مختلفی را داشت با اين سازش موافقت کرد. و عدنان مندرس برای امضای معاهده در کنار نخست وزيران يونان و بريتانيا به لندن پرواز کرد. اما در 17 فوريه، هواپيمای عدنان مندرس، هنگامی که برای نشستن به فرودگاه «گت ويک» لندن نزديک می شد، سقوط کرد. اين حادثه ناشی از اشتباه خلبان بود و طی آن 14 تن کشته شدند اما مندرس زنده ماند. در بازگشت به ترکيه از او همچون قهرمانی استقبال شد و در برخی از مناطق کشور، به عنوان شکرانه به جای گوسفند شتر قربانی کردند. مندرس، که اغلب نسبت به حوادث برداشت درستی نداشت، با ديدن اين تظاهرات و يقين به اين که از محبوبيت خاصی برخوردار شده است، تصميم گرفت اپوزيسيون را، که تصور می کرد ديگر در بين مردم محبوبيت ندارد، سرکوب کند. پرزيدنت جلال بايار هم که هميشه از اينونو متنفر بود اقدامی برای متوقف کردن او بعمل نياورد. در هجده آوريل گروه اکثريت پارلمانی دموکرات ها جلسه فوق العاده ای را برای رسيدگی به فعاليت های اپوزيسيون تشکيل داد و در طی آن سرکردگان اپوزيسيون را به توطئه چينی عليه دولت متهم کرد. اين کميته به دولت توصيه کرد که همه فعاليت های سياسی متوقف شوند و گزارش مذاکرات مجلس منتشر نشود و مطبوعات تحت سانسور شديد قرار گيرند. اين جا بود که اينونو در مجلس شورای ترکيه خطاب به مندرس گفت: «از حالا به بعد حتی من هم نمی توانم تو را نجات دهم».
ابتدا دانشجويان در استانبول و آنکارا دست به تظاهرات زدند. دولت حکومت نظامی اعلام کرد و سپس در 21 ماه مه 1960 تظاهرات بی سابقه ای از جانب کاردهای ارتشی در آنکارا صورت گرفت. مندرس از ماه جولای 1958 که پادشاهی عراق طی يک کودتای نظامی خونين سقوط کرده بود همواره نگران کودتای نظامی در کشور خود بود. در ماه دسامبر سال قبل نه تن از ارتشيان به اتهام توطئه دستگير شده بودند اما نارضايي عمومی و حدوث کودتای عراق دست به دست هم داده و توطئه گران را برای ساقط کردن دولتی که با تکيه بر داشتن اکثريت در مجلس تبديل به ديکتاتوری می شد تشويق می کرد. عدنان مندرس عليرغم نگرانی هايش هنگامی که بالاخره توطئه گران ارتشی در 27 ماه مه 1960 دست به کودتا زدند آمادگی مقابله با آن ها را نداشت. او را در سر راهش از اسکی شهير به کوتاهيا در آناتولی غربی دستگیر کردند در آنکارا پرزيدنت جلال بايار، وزرا و نمايندگان دموکرات مجلس زندانی شدند. کودتا تقريبا بدون خونريزی انجام گرفت. اقشار تحصيل کرده، مطبوعات اپوزيسيون، و دانشجويان غرق در شعف بودند. و حامیان دولت ناچار به سکوت بودند.
ادامه دارد
محل اظهار نظر شما: شما با اين آدرس ها می توانيد با ما تماس گرفته و اظهار نظرها و مطالب خود را ارسال داريد:
|
New Secularism - Admin@newsecularism.com - Fxa: 509-352-9630 |