کتاب «ترک های امروز»
فصل اول ـ حکومت قبل از ملت (1938 تا 1945)
بخش چهارم
از جنگ جهانی تا جنگ سرد
نوشتۀ «آندرو مانگو»
ترجمهء اختصاصی برای سکولاريسم نو
ماليات بر درآمد بازرگانان اقليت های مذهبی مشکلات اقتصادی زمان جنگ ترکيه را حل نکرد و تنها نيمی از آن چه خزانه داری انتظارش را داشت به دست آمد. سپس، در سال 1943، ماليات های پرداخت نشده لغو گشته و به بازرگانانی که به «آشکاله» تبعيد شده بودند اجازه داده شد که به خانه برگردند. سپس دولت، برای متعادل ساختن درآمدها و هزينه های خود، ناچار شد تا ماليات بر محصولات کشاورزی را ده در صد اضافه کند؛ کاری که بنظر بسياری از ناظران ويران کردن همهء ساخته های گذشته محسوب می شد. در سال 1938 به منظور محافظت از کشاورزان يک سازمان خريد عمومی به نام «ادارهء خريد محصولات کشاورزی» به وجود آمده بود؛ اما قيمت هايي که اين اداره برای خريد محصولات کشاورزی می پرداخت کمتر از آن بود که بتواند به مشکلات مالی کشاورزان خاتمه دهد. در ماه مارس 1940 نيز از طريق ايجاد «موسسهء روستاها» اقدام ديگری برای بهبود وضعيت مناطق روستايي انجام گرفت. وظيفهء اين موسسه تربيت جوانانی بود که پس از فارغ التحصيلی مامور انتشار مهارت های عملی مدرن در ميان جوامع روستايي سراسر کشور بوده و آن ها را با نگاه نو به جهان آشنامی ساختند. حتی امروزه نيز بسياری از روشنفکران ترک اعتقاد دارند که اين يکی از مهمترين دست آوردهای «اينونو» بوده است، و اگرچه پس از جنگ جهانی ملی گرايان و سنت مداران با اتخاذ روش های ليبرال اين اقدام را از اهميت انداخته اند اما همچنان تاثير آن در کشور محسوس بوده است. اقدام ديگری که تا همين امروز مورد تحسين قرار می گيرد ايجاد اداره ای برای انتشار ترجمه های آثار کلاسيک ادبی جهان بود. اين تشکيلات در عين حالی که کمک می کرد تا آرزوی آتاتورک برای قرار گرفتن ترکيه در مسير اصلی جريان تمدن جهانی تحقق پيدا کند به ظهور نسلی از نويسندگان مستعد ترکيه نيز کمک کرد.
همچنان که جنگ ادامه يافت، اينونو ناگزير شد که ملی گرايان دست راستی ترکيه را ـ که اميدهای خود را به پيروزی آلمان در روسيه بسته بودند ـ سرکوب کند. جنگ موجب رو آمدن اختلافات بين روشنفکران و دانشجويان ترک شده بود. يک بار نويسنده ای دست چپی، به نام «صباح الدين علی»، مهمترين رهبر نژاد پرستان کشور به نام «نهال آت سيز» را متهم کرد که در مقاله ای او را مورد اهانت قرار داده است و موضوع را به دادگاه کشاند. طرفداران آت سيز در بيرون ساختمان دادگاه تظاهرات پر سر و صدايي به راه انداخته و فرياد می زدند که «مرگ بر کمونيست ها». دولت از اين نمايش آشکار دشمنی با اتحاد شوروی که اکنون در جنگ با آلمان دست بالا را پيدا کرده بود نگران شد. در نتيجه کميته ای زير نظر «حسنعلی يوچل»، وزير آموزش، که سرپرست موسسه روستاها و ادارهء ترجمهء آثار کلاسيک نيز بود، ليستی از چهل و هفت نفر کسانی که متهم به ايجاد يک انجمن مخفی برای تبليغ نژادپرستی و پان تورانيانيسم شده بودند منتشر کرد. در ماه سپتامبر 1944 محاکمه 23 تن از آنها آغاز شد. در بين آن ها علاوه بر ايدئولوگ های سرشناس دست راستی، عده ای از افسران رده پايين ترک نيز وجود داشتند که سال ها بعد تبديل به چهره های مهمی در يک توطئه نظامی شده و برخی از آنان به رهبری حزب ملی گرايان و سپس به عضويت کابينه رسيدند. دادگاه در ماه مارس 1945 بکار خود پايان داده و بيشتر متهمان را به ده سال زندان محکوم کرد. اما دو سال بعد، با شروع دوران جنگ سرد، يک دادگاه تجديد نظر محکومان مزبور را با اين عنوان تبرئه کرد که آنان از آن جهت به ايدئولوژی ملی گرايي پيوسته بودند که می خواستند با ايدئولوژی ديگری که هويت ملی نداشت مبارزه کنند
در اين دوران سياست های داخلی ترکيه منعکس کنندهء موضع اين کشور در يک جهان پاره پاره شده به دست جنگ بود. از پايان 1942 به بعد چرچيل مصمم شده بود تا ترکيه را در کنار کشورهای متحده وارد جنگ کند. اينونو از ترس اين که مقاومت در برابر خواست بريتانيا موجب شود که آن کشور با دادن امتيازات و حتی پايگاه نظامی به روسيه در ترعه های ترکی مديترانه موافقت نمايد کوشيد برای کشورش وقت بخرد. در سی ژانويه 1943 چرچيل برای شرکت در کنفرانسی با اينونو، وارد شهر آدانا در جنوب ترکيه شد. اينونو خواستار آن بود که، پيش از پيوستن به کشورهای متحده، از نظر تسليحاتی مجهز و آماده شده باشد. در هفده ماه فوريهء 1943 وزير خارجه اينونو، «نومان منه منه چوغلو»، اعلام داشت که ترکيه اصولاً در مورد ورود به جنگ موافقت کرده است. اما ده روز بعد، هنگامی که اينونو به قاهره سفر کرد تا با چرچيل و روزولت ملاقات کند، دريافت که اختلافات مابين کشورهای متحده فرصتی را فراهم کرده است تا اجرای اين تصميم به تاخير بيافتد. بخصوص که استالين هم با تکيه بر پيروزی های ارتشش در برابر آلمان، چنين تشخيص داده بود که اگر ترکيه به کشورهائی که عليه آلمان متحد شده بودند بپيوندد دست يابی شوروی به ترعه ها مشکل خواهد شد. روزولت نيز آن روزها تمام توجه خود را معطوف به گشودن جبههء دومی در اروپا کرده و نمی خواست مسايل ديگر حواسش را پرت کنند. در نتيجه، تنها حاصل کنفرانس قاهره فرستادن يک هيئت نظامی بريتانيايي در ژانويهء 1944 به ترکيه بود.
بدينسان اينونو به حرکت کند و تدريجی خود در مسير موافقت با خواست کشورهای متحده ادامه داد. در ماه آوريل 1944 ترکيه اعلام داشت که از آن پس به صادر کردن سنگ معدنی کروم به آلمان، که به کار توليد فولاد می خورد، ادامه نخواهد داد. در ماه جون، هنگامی که بريتانيا به مجاز بودن تردد کشتی های نظامی آلمانی در ترعه ها اعتراض کرد و به اشتباه «منه منه چوغلو» را در اين مورد مقصر دانست، اينونو ترتيبی داد تا وزير خارجه اش از سمت خود استفعا کند. در ماه اگوست ترکيه روابط سياسی خود با آلمان را قطع کرد. و بالاخره در 23 فوريه 1945، هنگامی که سربازان شوروی به چهل مايلی برلين رسيده و نيروهای انگليس و آمريکا در نزديکی کلن قرار داشتند، ترکيه به آلمان و ژاپن اعلام جنگ کرد و از اين طريق موفق شد تا حق شرکت در مجلس موسسان برای تشکيل سازمان ملل متحد در سانفرانسيسکو را به دست آورد.
سياست اينونو بر اين فرض، يا حداقل بر اين اميد، استوار بود که به زودی کشورهای غربی و اتحاد شوروی ـ که در جنگ عليه آلمان متحد شده بودند ـ در برابر هم خواهند ايستاد. سير حوادث نشان داد که نظر او در اين مورد صائب بوده است. اما به هر حال رد شدن از دوران خطرناک پايان جنگ جهانی و ورود به دوران جنگ سرد کار آسانی نبود. در ماه مارس 1945 دولت شوروی اعلام داشت که ديگر قرار داد دوستی بين دو کشور را (که آتاتورک در 1925 امضا کرده بود) تجديد نخواهد کرد. در ماه جون، مولوتف، وزير خارجهء شوروی، اعلام داشت که قيمت دوستی با شوروی تجديد نظر در مرزهای دو کشور است. به عبارت ديگر، شوروی خواستار آن بود که ترکيه زمين هايي را که پس از جنگ اول جهانی از روسيه گرفته بود به شوروی برگرداند و به اين کشور اجازه دهد که در ترعه ها دارای پايگاه باشد. در کنفرانس «پوتسدام»، که در تابستان آن سال تشکيل شد، استالين اين خواست ها را ديگرباره تکرار کرد. اين امر اگرچه کشورهای غربی را نگران می ساخت اما در ابتدا مشخص نبود که آن ها تا چه حد آماده اند تا از کشور ترکيه، که به خاطر اعلام بی طرفی در طول جنگ وجههء خوبی نداشت، حمايت کنند.
خوشبختانه، از نظر ترک ها، مرزهای ترکيه تنها هدف توسعه طلبی استالين نبود و شوروی ها مصمم بودند تا کل اروپای مرکزی و شرقی را در چنگ خود بگيرند. آن ها از کمونيست های يونان در کوشش برای به دست گرفتن زمام آن کشور حمايت کرده و در عقب نشينی از آذربايجان ايران تعلل می ورزيدند.
هاری ترومن، که به علت مرگ روزولت در ماه آوريل 1945، به رياست جمهوری امريکا رسيده بود، در بررسی خود از اوضاع اين گونه نتيجه گيری کرد که بايد از پيشروی شوروی در تمام خطوط جلوگيری کرد. او در اين زمينه از استقلال ترکيه حمايت نمود. ورود کشتی جنگی موسوم به «ميسوری» در آوريل 1946 حرکت نمادين ايالات متحده در حمايت از ترکيه محسوب می شد. اين کشتی تحت عنوان بازگرداندن پيکر سفير ترکيه، که در واشنگتن از جهان رفته بود، وارد آب های ترکيه شد. دنيا هرگز استقبالی چنين شادمانه از يک مرده را به ياد نداشت. حتی شايع است که روسپيان استانبول اعلام داشتند که از ملاحان امريکايي مجانی پذيرايي می کنند. اين همه شادمانی موجه بود. ترومن در ماه مارس 1947 دکترينی را اعلام داشته بود که بر اساس آن ايالات متحده متعهد می شد تا به يونان و ترکيه،در راستای مقاومت شان در برابر تجاوزات کمونيست ها، کمک کند. و ورود کشتی جنگی ميسوری نشانه ی آغاز اين کمک بود. و بدينسان تصوير ترکيه از يک «کشور بی طرف در جنگ» به متحد مصممی در کنترل کردن تجاوزات کمونيسم شوروی تغيير يافت.
اينونو، به خاطر سياست های خود در طول جنگ جهانی ضرر نکرده بود. نخست از کشورهای متحده اسلحه کافی دريافت داشته و اکنون حمايت آن ها را با خود داشت. او توانسته بود از نفوذ تخريب جنگ به داخل مرزهای کشورش جلوگيری کند.؛ از يک پارچگی و استقلال کشورش محافظت نمايد؛ و همچنين بروشنی نشان دهد که از آن پس منافع ترکيه چيست و چگونه هيچ کشوری نمی تواند حمايت ترکيه را امری بديهی بيانگارد.
ادامه دارد
محل اظهار نظر شما: شما با اين آدرس ها می توانيد با ما تماس گرفته و اظهار نظرها و مطالب خود را ارسال داريد:
|
New Secularism - Admin@newsecularism.com - Fxa: 509-352-9630 |